فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جمهوری_اسلامی_ایران
#بصیرت
خانهی ملت امام حسین
خانهی اُمّت رسول الله
📹 شعرخوانی #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
چند #غزل_پیوسته
🔸️پیش از اینها |
ناگهان دیدم که پایم آن سوی آفاق بود
جایتان خالی! جهان سرشار از اشراق بود
دیدم آدم را خجالت میچکید از چهرهاش
اشکهای او ولی از هرم نامی، داغ بود
دست ابراهیم میلرزید! حیرت میوزید!
ساره هم آن روزها آبستن اسحاق بود
یک افق نزدیکتر رفتم "و واعدنا" شکفت
خون دل میخورد موسی و پی میثاق بود
پرسوجو کردم ز عیسی؛ زاهدی در شام گفت:
با حواریون به سیر انفس و آفاق بود
پیش از این ها مردی اما در رکوعی بیریا
آسمان را گرم خاتمبخشی و انفاق بود
🔸️نامِ خداوندِ علی |
وقت تنگ است ای خماران! جام را پیدا کنید
زودتر آن بادهی گلفام را پیدا کنید
تلک الایامی که میگویند می آید ز راه
قرنها گمگشته؛ آن ایام را پیدا کنید
گفتهاند از اسم اعظم بینشانتر نامی است
آشنا چون نام حق؛ آن نام را پیدا کنید
گفتهاند آن نام را نام خداوندِ علی است
نکتهسنجان جنون! ایهام را پیدا کنید
از ابوطالب بپرسید آسمان سمت کجاست؟
در میان چشم او اسلام را پیدا کنید
🔸️آبِ پاکی |
لحظهها ابرند؛ بارانِ خبرها حاکی است:
آن چه روی دست دنیا مانده آبِ پاکی است
فیض آماده است؛ ای دل! محو بسم الله شو
از تصورها رها باش! این شهود ادراکی است
گوییا دست خدا از آستین بیرون زده
از همین قنداقهای که هدیهای افلاکی است
خواستم تا آسمان درک او پر وا کنم
دیدم این تن بیش از آنی که بدانم خاکی است
از چه وا مانده دهان کعبه و حیرت زده است؟
از چه این خانه خدایا گرم سینهچاکی است؟
🔸️از خدابرگشتهها |
رفتم آن سوتر؛ سوی از ربنا برگشتهها
سوی از راه حق از راه وفا برگشتهها
می رسید از آسمان بانگی خدایی در اُحد:
"از کجا برگشتهاید ای از خدابرگشتهها؟"
مرز کفر و دین همین باریکه بود و رد شدید
امتحان این بود ای از ناکجا برگشتهها!
عاقبت اسلام را نشناختید و باختید
لایق نفرین شُدید، ای از دعا برگشتهها
آهتان را آهتان را کوه پاسخ میدهد
از احد تنها صدا تنها صدا برگشته! ها!
🔸️تقویم هجری |
ناگهان دیدم که جانم در جنون غوطهور است
چشم من افتاد بر مردی که بین بستر است
گاه خواب یک نفر سرچشمهی بیداری است
گاه خواب یک نفر رکعت به رکعت باور است
ای خوشا آن مرد که آرام اینجا خفته است
ای خوشا آن خواب که از هر نمازی بهتر است
ای خوشا آن خواب که تقویم هجری را گشود
ای خوشا آن مرد که آرامش پیغمبر است
کار را باید به اهل آن سپرد؛ آری به مرد
مرد؛ آری مرد؛ اما مرد تنها حیدر است
🔸️تبریکها |
چشم واکردم ببینم آخرین دیدار را
آخرین تصویرها از آخرین هشدار را
با جهاز اشتران دیدم که منبر ساختند
تا بفرماید نبی روشنترین انذار را
با همین چشمان خود دیدم میان جمعیت
آن همه تبریکهای از سر اجبار را
سردرآوردم نمی دانم چرا بعد از غدیر
از میان شعلهها؛ دیدم در و دیوار را
بارالها این چه ننگی بود بر دامان دین؟
کیست این کرده است روشن آتش انکار را؟
در میان کوچهها حرمت نگه میداشتند
کاشکی نامردمان آن چشم مردمدار را
🔸️خط به خط فاطمه |
چاه ماند و دردهایی بینهایت از علی
نخلها راویِ عمری رنج و حسرت از علی
گوشه ای آن سوی نخلستان غمهای خود است
او فراری از حکومت؟ نه! حکومت از علی
هیچ چیز از اعتبارش کم نکرد ای روزگار
نه غم تنها شدن، نه درد غربت از علی
این چنین که شعله را سمت عقیل آورده است
تا ابد شرمند خواهد شد عدالت از علی
شاه یعنی او که با ایتام هم بازی شده
درس ها باید بگیری ای سیاست! از علی
خط به خط از فاطمه از فاطمه سرشار بود
نقل کرده هر کسی هرچه روایت از علی
شاعر: #رضا_یزدانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز
پسندیدیم از لذّات عالم گوشهگیری را
که درمانی نمیبینیم جز این، درد پیری را
به مهر بندگی پیشانی خود را میآراید
غنیمت میشمارد هرکه دوران امیری را
قناعتپیشهها محتاج اینوآن نمیبودند
اگر تدبیر میکردند ایّام فقیری را
هزاران جلوه در بیداری اهل زمین دارند
همانهایی که میدیدند خواب بینظیری را
پی اقبال خود هستند آنهایی که میگردند
تمام شب تمام کهکشان راه شیری را
به تنهایی گرفتار است در جمع عزیزانش
امیری که نپرورده برای خود وزیری را
کبوتروار دیگر نقطهضعف سادهای دارد
دلی که در جهان سرلوحهی خود کرد سیری را
جوانی فرصتخوبیست اما زود خواهد رفت
به صیادان بگو هشدار اگر انداخت تیری را
"زمان" تنها حریف سختکوشوصبرپردازیست
که کمکم خاک خواهد کرد پشت هر دلیری را
به پیشانی خود مُهر سعادت میزند با مرگ
هرآنکس که نمیگیرد به خود ننگ اسیری را
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم
کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد
سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد
نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد
دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد
ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم
پای ایوان طلای نجفت افتادیم
ما که هستیم گدای تو و فرزندانت
پشت ما هست دعای تو و فرزندانت
مقصد ماست خدای تو و فرزندانت
جان عالم به فدای تو و فرزندانت
ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر
خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر
ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف
اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف
زنده شد خاک زمین با نم باران نجف
حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف
ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم
چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم
از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد
از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد
از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد
از دو دست کرمت آب بقا می ریزد
بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت
جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت
شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟
مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟
رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟
این فقط با هنر دست کریمان بشود
عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست
ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست
قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟
نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟
غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟
غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟
تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش
اشهد ان علیا ولی الله ام باش
غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود
یا که با حضرت صدیقه برابر بشود
یا که نامش همه جا زینت منبر بشود
ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود
تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی
جانشین نبی از بعد پیمبر باشی
قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد
گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد
ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد:
بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد
بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد
عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد
حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی
گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی
وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی
گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی
می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود
او همان بانی ایوان حسن خواهد بود
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
بسم علی حضرت رحمان علی
باطن نورانی قرآن علی
نفس علی، روح علی، جان علی
منکر تو نیست مسلمان علی
بنده الله شدم با علی
یا علی یا علیو یا علی
کیست علی آینه دار خدا
جانِ نبی بود و نگار خدا
بوده به دستش همه کار خدا
در دل ما هست کنار خدا
ای نجفت کعبه دلها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
هرکه نشد خارِ درت، خوار شد
حب تو میزان شد ومعیار شد
خال لبت کعبه ی سیار شد
شیعهی تو اصل و نسب دار شد
خورده به قنبر نسب ما علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
صدق تویی صادق و اصدق تویی
حیدری و قادر مطلق تویی
فاتح کارزار خندق تویی
حکم رسول است فقط حق تویی
پس همه باطلند الا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
گوش بفرمان لبت آفتاب
حب تو ایمان شد و بغضت عذاب
باتو حساب بدی ام بی حساب
جای نبی در شب هجرت بخواب
گفت نبی بین خطرها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
سنگ تو بر سینه زدن دین ما
نوکریت مذهب و آیین ما
سر بزن ای شاه به تدفین ما
کاش بیایی دم تلقین ما
زود به دادم برس آنجا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
روی جهاز شتران ماه شو
روشنی آخر این راه شو
کوری آن چند نفر شاه شو
رخبنما و ولی الله شو
نیست کسی غیر تو مولا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
آه که هنگام عداوت شد و..
بر ولی الله خیانت شدو..
پشت علی خلوت خلوت شدو..
پشت در خانه قیامت شدو..
گفت در آن فاجعه زهرا علی..
یاعلی و یاعلی و یاعلی..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
#صلوات
با عشق علی دلت صفا خواهد کرد
از غصه و غم تو را جدا خواهد کرد
تو یک صلوات نذر حیدر بفرست
بعدش به تو فاطمه دعا خواهد کرد
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
@dobeity_robaey
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی
خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی
چه منتی سر قدر سر قضا گذاشتی
تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی
تجلی عطا و مظهر سخا خوش آمدی
خوش آمدی علی اکبر رضا خوش آمدی
تو آمدی و شد رکاب نور صاحب نگین
تو آمدی و جمع شد بساط فتنه از زمین
نماز ابتر از وجود تو امام هشتمین
تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین
صفا گرفته خانهی امامت از حضور تو
تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو
تو آمدی دل علی مدار شیعه شاد شد
به پیش طفل علم تو فقیه بیسواد شد
چقدر بعد تو میان ما گدا زیاد شد
ابالحسن به لطف مقدمت ابالجواد شد
تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی
تویی پیمبری که نیل جود را شکافتی
تو از تبار فاطمه معنی صداقتی
تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی
تو از حسینی و حسن تو جلوهی امامتی
رجب مرجب از تو شد تو چشمهی سخاوتی
اگر وجود نازنینت ای گل رضا نبود
بهانه ای برای فضل و بخشش و عطا نبود
تویی نسیم مغفرت که بی کران وزیده ای
تویی که در سیاهی جهان ما سپیده ای
تویی که جود و بخشش ائمه را چکیده ای
تو طلعة الرشیده ای، تو غره الحمیده ای
قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست
هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست
عزیز حضرت رضا هزار جان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو
به هر زمان و هر مکان و هر زبان فدای تو
تویی که باب رحمتی بیا عنایتی بکن
سه جا به داد میرسد بیا وساطتی بکن
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما
مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما
که بهر دلشکستگان در امید باز شد
هزار قفل غم ببین که بیکلید باز شد...
شمس ضحی که میدمد ماه ز هر نظارهاش
بود طلوع این قمر تجلّی دوبارهاش
تا که نگاه میکند بر رُخ ماهپارهاش
غرق ستاره میشود کنار گاهوارهاش
نهم امام را به بر، امام هشتم آورد
بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد
خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی
شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا
حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا
کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود...
فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی
مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی
خدای را امین تویی جهات را امان تویی
تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی
تو وارث پیمبری شافع روز محشری
قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری...
ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده
به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده
به قلههای مکرمت، کرامتت علم زده
اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده
تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان
پُر برکتترین کسی که آمدهست در جهان
شاعر: #سیدرضا_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
رسیدم باز هم بی استخاره
حرم حال خوشی دارد دوباره
شب است و آسمان با یک اشاره
به روی صحن می ریزد ستاره
دوباره دل فقیرِ خانه زاد است
مقیم جنّتِ باب الجواد(ع) است
تماشا میکنم این تاب و تب را
چشیدم دم به دم طعم رطب را
ببین مولودِ آیینه نسَب را
چراغان میکند ماهِ رجب را
خبر آورده با خود نصّ قرآن
پدر شد حضرتِ شاهِ خراسان
سلامی عرض کردم محضرِ یار
مبارک باد گفتم! کردم اقرار
که هر ثانیه مشتاقم به دیدار
زدم رویِ ضریحش بوسه ده بار
دل از من برده؛ خیلی بیقرارم
جواد إبن رضا(ع) را دوست دارم
دو چشمانش پناهِ اهل عالم
دعایش بهترین دارو و مرهم
به عشقش میچکد بارانِ نم نم
نگاهش هست اعجازِ دمادم
به روی سنگ اگر ذکری بخواند
سریعاً میشود درّ و زبرجد
همان ذکری که عشقِ «إن یکاد» است-
-جواد(ع)است و جواد(ع)است و جواد(ع)است
کراماتش چنان در ازدیاد است
بساطِ حاتم طایی کساد است
شبیه حضرت موسی بن جعفر(ع)
به سائل میدهد از هر چه بهتر
همان عشقی ست که در جستجویم
گدای او شدن؛ شد آرزویم
کنارش گرچه غرقِ گفتگویم
نیازی نیست از حاجت بگویم
نشستم تا که از ماهِ منیرم
براتِ کربلا عیدی بگیرم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
امشب از شوق بي قرارم من
آرزوى مدينه دارم من
من خزانم وليكن از امشب
غرق در عطر نوبهارم من
همه طَرْدم كنند، باز اما
به نگاهش اميدوارم من
او گل باغ بوستان حسين
گِرد اين گل، خوشم كه خارم من
از غلامى و نوكرىِ درش
صاحب جاه و اعتبارم من
اى سرآغازم و سرانجامم
چقَدَر خوب، با تو هم نامم
آيت داور است اين مولود
گل پيغمبر است اين مولود
اسم او هم عليست پس حتماً
هم چُنان حيدر است اين مولود
على اصغر به نام و در رُتبه
علىِ اكبر است اين مولود
پَرِ قنداقه اش شفيع همه
در صف محشر است اين مولود
چقَدَر با رقيه مأنوس است
بغلِ خواهر است اين مولود
قابَ قوسين ماست ابرويش
بوسهء زينب است بر رويش
اى به عالم دليل، ششماهه
اى لبت سلسبيل، ششماهه
زير پايت هميشه باشد پهن
شهپر جبرئيل، ششماهه
در نگاهت فرات و دجله كه هيچ
موج زن؛ رود نيل، ششماهه
تو بزرگ و بزرگ زاده، ولى
من به پيشت ذليل، ششماهه
هر زمان كه گره به كار افتاد
گفته ام: ألدخيل ششماهه
باب حاجات عالمينى تو
علىِ سومِ حسينى تو
اى به دردم دوا، على اصغر
نفست كيميا، على اصغر
هر كه دستش به دامنت باشد
گشته حاجت روا، على اصغر
شبِ ميلاد توست ذكرِ لبم
لَكَ روحى فِدا، على اصغر
آينه دار محسنِ زهرا...
...كيست غير از تو؟ يا على اصغر
هم رجب، هم زيارتىِ حسين
بده يك كربلا، على اصغر
نَبُود هم تراز و همتايت
بر روى سينهء پدر جايت
اى رُخَت ماهِ كامل ارباب
اى على، ميوهء دل ارباب
تو خودت نور و نور بابايت
نور در نور منزل ارباب
نام تو تا كه در ميان آمد
گشت پُر شور محفل ارباب
خنده هرجا مُسَبّب شاديست
خنده هاى تو قاتل ارباب
با چُنين حلق پاره؛ بُردن تو...
...تا به خيمه است؛ مُشكل ارباب
چه كند با گلوى پرپر تو؟!
چه كند در جوابِ مادر تو؟!
آه...شد از غم تو پير، رباب
از جهان بى تو گشته سير، رباب
گوش تا گوش طفل پاره شده
خورده شمشير يا كه تير!؟، رباب
تازه آغاز غصه هاست؛ كه تو
در كفِ غم شوى اسير، رباب
قاتل تو غروب عاشوراست
آب آمد؛ ولى چه دير! رباب
اصغرت زير خاك خوابيده
سينه ات گشته پُر ز شير رباب
كربلا تا به شام، خونْ دل توست
هر كجا حرمله مقابل توست
شاعر: #على_اصغر_انصاريان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_شهادت
#غزال
کوثر علیاصغر
امشب بهمستان میدهد ساغر علیاصغر
غوغا به پا کرده
آیینهی کوچکتر حیدر علیاصغر
ارباب میخندد
بر سینهاش تا میگذارد سر علیاصغر
در بین گهواره
دل میبرد با خنده از مادر علیاصغر
هم از برادرها
دل برده، هم از عمهوخواهر علیاصغر
از بس که زیباروست
جمعاست کل حُسن یکجا در علیاصغر
با سنوسال کم
در جنگ برپا میکند محشر علیاصغر
با اکبر و قاسم
همرتبه خواهدشد ازاینمنظر علیاصغر
**
"هل من معین" آمد
طاقت ندارد در حرم دیگر علیاصغر
با گریه میآید
آورده با خود یکسپر حنجر علیاصغر
تیر سهپر خورده
پس شد علیاصغر، علیاصغر، علیاصغر
هموار خواهد کرد
راه ظهور یار را آخر علیاصغر . . .
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد
يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد
جايي براي عرضه حاجت نداشتيم
ما را پناه گوشه باب الجواد داد
دستش به كم نميرود و كم نمي دهد
كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد
بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام
رزق مرا جواد همان بامداد داد
سلطان طوس با قسم يا ابالجواد
هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد
از كربلا فضليت مشهد فزون تر است
اين را جواد ياد من بي سواد داد
در چشم او چه بود كه با ياد مادرش
ابروي او به عاشق حكم جهاد داد
شاعر: #محسن_عرب_خالقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
بار دیگر عشق با الفاظ من همراه شد
باز شعرم از شعور تازه ای آگاه شد
نغمه وگلبانگ "جانم یا ولی الله" شد
صحبت از خورشید شد ازآسمان ازماه شد
فیض نوری آمد وطبع مرا پُرنور کرد
جلوه ی ماه رجب قلب مرا مسرور کرد
با گل رویت جهان را باز گلشن کرده ای
غنچه ی لبخند را غرق شکفتن کرده ای
ساحت باغ تولا را مزیّن کرده ای
دیده ی خورشید دل را باز روشن کرده ای
ماهی وهفت آسمان عشق همرنگ توبود
خوب شد زود آمدی خورشید دلتنگ توبود
جود را گفتم صدا می زد که دریایش تویی
علم را گفتم ندا در داد دانایش تویی
عشق را گفتم صدا زد شور وغوغایش تویی
«یامن ارجوه لکل خیر» معنایش تویی
مهروماه آسمان نوری زمشکات توأند
عالم وآدم گدای جود وخیرات توأند
ازکلام وحی گشته نورباران سینه ات
علم الاسما بود یک گوهر گنجینه ات
می درخشد تا قیامت پرچم سبزینه ات
پور اکثم ها همه ماتند در آئینه ات
صحبت از دریا اگر چه درحد این قطره نیست
آن که فیض ازتو نبرده، ای فروغ دیده کیست؟
مژده ی آزادگی را بر اسیران می دهی
نور برآئینه ی روشن ضمیران می دهی
رشته مروارید را دست فقیران می دهی
بهتراز آن را اگرکه بر امیران می دهی
می کنی بردشمن دین با کرم روشنگری
«قدرزر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری»
آسمان خاک قدم های تو را برداشته
قبضه ی خاک تو را بهر شفا برداشته
عطرجانبخش تو را با خود صبا برداشته
هرکه با نام شما دست دعا برداشته
برروی بال دعای خویشتن گُل می زند
با تولای شما برآسمان پُل می زند
من که با ذکر مدام تو عبادت می کنم
کی تولای تو را با نفس قسمت می کنم
گرچه از هجران کوی تو شکایت می کنم
ازهمین جا با شما قصد زیارت می کنم
یا ولی الله ! ای نور دوعالم السّلام
یا امین الله، ای فیض معظم السّلام
آفتابا ذره ات را آسمان پرواز کن
بر محبانت دری از لطف و احسان باز کن
درکلام من به وصف خویشتن اعجاز کن
توشه ی فردای رستاخیز مارا ساز کن
گرچه شعرم ای «وفایی» نیست مانند کمیت
هدیه ای آورده ام بهر رئوف اهل بیت
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
بیا که سیر چمن دربهار باید کرد
ز طرْف باغ ولایت گذار بایدکرد
یگانه لاله ی نشکفته ی حسین شکفت
بیا که رو به سوی لاله زار باید کرد
برای دیدن این غنچه ی تماشایی
گلاب اشک به راهش نثار باید کرد
مدینه از قدم او بهشت امید است
بیا که رو به سوی آن دیار باید کرد
اگر چه مصحف عمرش تمام شش ورق است
به عمرکوته او افتخار باید کرد
شب ولادت او شد بهار شادی وغم
اگر چه زین دو یکی اختیار باید کرد
به آستانه ی باب الحوائج ای مسکین
به غیر عرض توسل چکار باید کرد
همیشه خوانده ام او را به وقت شادی وغم
که نام نامی اورا شعار باید کرد
زخاک درگه او برمدار سرای دل
که کسب عزّت و قدر و وقار باید کرد
شبی به کرب وبلای حسین ، محفل اُنس
به یاد اصغر او برقرار باید کرد
گه شهادت خود با تبسمش می گفت
که عشق را به جهان پایدار باید کرد
به مهر او چو«وفایی» همیشه رو کن، دل
که فکر روشنی شام تار باید کرد
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_شهادت
نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد
مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد
در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد
آئینه ی جمال نبی آفریده شد
خورشیدِ روی بام رضاجان ما..،سلام
ای سومین محمد ایمان ما..،سلام
لبخند تو به خوشهی گندم سلام کرد
بامِ عروج ، بالِ تو را احترام کرد
شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جام کرد
چِل سال انتظار پدر را تمام کرد
از قعرِ چاهِ طعنه ی مَردُم..،رها شدی
تو یوسف مدینه ی یعقوب ما شدی
جود تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد
باید به دور دست کریمات طواف کرد
حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد
حتّی عصا به مرتبه ات اعتراف کرد
عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است
هرکس که بی ولای تو مُردهاست..،کافر است
در فصلفصلِ کوچ،شبیه کبوتریم
از کاظمین تا حرم طوس می پریم
جیرهبگیرِ گندم خواهر_برادریم
ما ریزخوار سفره ی موسیبن جعفریم
این کاسهها رسیده به خوان سِتُرگ تو
قربان سفرهداری بابابزرگ تو
در خاک ما نسیم دلانگیز یاسهاست
ایران؛پناهگاهِ ولایتشناسهاست
روی ضریحها گرهِ التماسهاست
این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارس هاست
مانند موجِ عاطفه ها در تلاطمیم
خدمتگزار حضرت معصومه ی قمیم
نقش تو طرح نقشه ی آب و گل من است
حِرزَت امید آخر هر مشکل من است
پشت در حریم شما..،منزل من است
بابالجواد؛باب مراد دل من است
دروازه ی رسیدن شیعه به جنتی
تو آن جواز آخر قبل از زیارتی
در دشت خشک لذت باران تویی تویی
تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی
روز جوانِ مردم ایران تویی تویی
اصلاً علیِّ اکبر سلطان تویی تویی
هرچند مَشهَدی شده ام..،کربلاییام
من بی قرار بوسهی پائینِ پاییام
**
زلف تو جز نوازش باد سحر ندید
ششماهگیِّ عاطفه ی تو خطر ندید
گهواره ات لطیف تر از جنس پر ندید
شکر خدا که تشنگیات را.، پدر ندید
آه از دل حسین..،سهشعبه بلند شد
اصغر سرش به تکّه ای از پوست بند شد
اشک پدر به گونهی اصغر چکید..،آه
با چه مشقتی به خیامش رسید..،آه
این صحنه را سکینه دم خیمه دید..،آه
ارباب از رباب خجالت کشید..،آه!...
ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست
قبری که کنده اید برایش..،عمیق نیست
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد
بی جلوهی تو بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامنالحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی زاده نشد
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
@dobeity_robaey
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
گاهگاهی نگاه، ما را بَس
بوسهای گاهگاه، ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه، ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه، ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه، ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه، ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه، ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها دادند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
آمدی و به عشق تو خواندند
بچهها را همه غلام رضا
دم بابالجواد هرکه رسید
میشود جبرئیلِ بام رضا
بازهم آمده است امام حسن
بازهم آمده امام رضا
پیش آغوش خیزران، زهرا
بوسه میداد بر تمام رضا
گوییا جمع یاس و یاسمن است
بین آغوش فاطمه حسن است
آخرین مرتضای راه حسین
سومین جلوه از پگاهِ حسین
تو علی هستی و عجب هم نیست
خیره باشد به تو نگاه حسین
صبر باید کند خدا برسی
تا که کامل کنی سپاه حسین
گفت در گوش تو پدر اذان و خدا
گفت حی علی الفلاحِ حسین
با تو شیرین شدهاست عمرِ رباب
با تو زیبا شده است ماه حسین
مادرت در خیال خود میگفت
بشَوی کاش تکیهگاه حسین
تا که رفتی به کربلا گفتند
شیر آمد به رزمگاه حسین
آنقدر خشک شد لبت دیدند
رو زدنهای گاهگاهِ حسین
حرمله کاشکی زمان میداد
سیر بیند تو را نگاه حسین
به گمانم سهشعبه آتش بود
سوخت در بین سینه آهِ حسین
پیش تو روی زانویش میزد
مادری پشت خیمهگاه حسین
بین گودال نه، زِ شرم رُباب
پشت خیمه است قتلگاه حسین
بعد گودال پیش او رفتند
نیزهها بر زمین فرو رفتند
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
کجا روانه کنم شور و شوق بی حد را
دو بال عاشق پروانه ای مردد را
کجا بدون تکلف قبول خواهد کرد
بهانه گیری این گریه های ممتد را
میان عطر سکوت و سلام پیدا کرد
نگاه خسته ی من روشنای گنبد را
به گام های خیال غزل کسی می گفت
به کاظمین ببر کوچه های مشهد را
دو پلک مانده به باب الجواد با لبخند
گرفته زیر نظر عشق رفت و آمد را
به لطف گردش رندانه ی فلک امشب
علی گرفته در آغوش خود محمد را
خلاصه ی برکات چهارده معصوم
جواد کیست ؟ببین خود حروف ابجد را
ببخش سرزده شعرم رسیده،از سر شوق
ز یاد برده غزل، باید و نباید را
**
غزل فدای گل خنده ی جواد شود
جواد اگر که بخندد غزل زیاد شود
جواد اگر که بخندد بهار خواهد شد
بهار آینه دار نگار خواهد شد
زمانه با برکت تر، از او نخواهد دید
کمی به روی پسر خیره شد ، سپس خندید
برای قلب همه التیام خواهد شد
وهفت سال دگر او امام خواهد شد
شاعر: #عاطفه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
توفیق دارم، از گُلِ زهرا بگویم
از کوثرِ دوم، مَهِ طاها بگویم
از اولین ابنُ الرضا، زیبا بگویم
با لفظ و معنای بسی شیوا بگویم
اما چگویم، زانکه در مدحش خدا گفت:
نتوان کسی وصفِ جوادِ بنُ الرضا گفت
من وصفِ "لا اُحصی ثَنائِک" را چگویم
او که نمی آید به وصفِ ما، چگویم
از "اَشبهُ الناسِ" شَهی والا چگویم
خود، از یکی یکدانه ی بابا چگویم
آمد به عالم، برکت آل محمد
یعنی تمامِ عشقِ عترت، جودِ سرمد
زیبا مگو! زیبایی از او خوش جمال است
آقا مگو! آقایی از او در کمال است
یکتا مگو! یکتاییِ حق را مثال است
لیلا مگو! لیلاییِ زهرا و آل است
به به از این هیبت، که سر تا پاست حیدر
الحق که باشد اسمِ اعظم را مصور
او روشنی بخشِ چهل سال انتظار است
میلادِ او، محصولِ صبری بی شمار است
عمریست بابایش برایش بیقرار است
حالا ز شوقِ دیدنِ او اشکبار است
تنها رضا نه، که در این چشم انتظاری
آلِ پیمبر، کرده بس لحظه شماری
چشمِ رضا معطوفِ دیدار جواد است
یعنی که محوِ ماهِ رخسار جواد است
حالا تبسم بر پدر کار جواد است
بابای او هم نیز دلدار جواد است
هم مستِ بابا شد جوادِ آل احمد
هم محوِ او شد عالم آل محمد
هر کس جوادِ بن الرضایش، هست رهبر
راهش یقین باشد، همان راه پیمبر
او که صِراطُ المستقیمَش هست حیدر
باشد سفیرِ مکتبِ زهراي اطهر
آقای ما از روز اول کوثری بود
از کودکی مَشی و مرامش مادری بود
از ابتدای کودکی در حق فنا بود
با اَشهدَش معلوم بود عبدِ خدا بود
شهزاده ای از خاندان "هَل اَتا" بود
معنای "تطهیر" و دلیلِ "اِنَّما" بود
قرآن سراسر مدحِ آن محبوبِ دلهاست
او شیعه را الهام بخشِ آب و گِلهاست
او سفره از جود و کرم گسترده دارد
او سائلانِ محترم گسترده دارد
بی خانه را، باغِ اِرم گسترده دارد
در قلبِ عشاقش حرم گسترده دارد
مُلک و مَلَک، در سایه ی جودِ جوادند
جن و بشر، در اصل از بودِ جوادند
نوبر کنید ای مردم از حسنِ صفاتش
جودِ زیادش، چشمه ی آب حیاتش
بوسه خوش است، از کامِ نوشیده فراتش
مومن زنَد تکیه، به کشتیِ نجاتش
از آیه ی "یَومَ وُلِد" تا "یَومَ اُبعَث"
گویای اینکه: اوست اَسراری ز مبعث
گرچه فلک، در سایه ی او هست ایمن
با کفر و شرک و ظلم، ذاتاَ هست دشمن
تیغِ زبانِ او، علیهِ شُبهِه مُتقن
روشنگری هایش، همه قولی مُبَرهن
هر مدعی را بر سرِ جایش نشانده
هر منحرف را او به رسوایی کشانده
او که بدیها از خودیها دیده بسیار
زخمِ زبان از این و آن بشنیده بسیار
حتی ز دستِ دوستان رنجیده بسیار
در غربتِ خود، بهرِ خود گرییده بسیار
او را ز تهمت دوستان، تهدید کردند
چهره شناسان در نسَب، تایید کردند
با اینکه عمرِ حضرتش بسیار کم بود
دریای علمش در همه عالم علَم بود
در خانه ی خود هم مواجه با اَلَم بود
مقتولِ همسر، کشته ی زهرِ ستم بود
در حجره در بسته وقتی دست و پا زد
با کامِ عطشان، شاه عطشان را صدا زد
از بسکه در جانش، عطش بالا گرفته
با یادِ جدش، شورِ واویلا گرفته
هنگامِ رفتن، ذکرِ یا زهرا گرفته
بر بامِ خانه چند روزی جا گرفته
بالِ کبوترها به جسمِ او امان بود
اما شهِ بی سر، بدونِ سایبان بود
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
دست کریم، روزی من را زیاد داد
آبی طلب نکردم و دیدم مُراد داد
از خالِ هاشمیِ لبش کعبه ساختم
ما را حکایتِ سر زلفش به باد داد
شکر خدا که فاطمه در راه بندگی
کار مرا حواله به خیرالعباد داد
با یا رضا به حلقه ی این در زدم ولی
دیدم جواب سائل خود را جواد داد
اینجا اگر تمام گداها نظر شدند
احساس می کنند که محتاج تر شدند
نزد کریم تحفهء بهتر می آورند
کاسه گلاب ناب ز قمصر می آورند
مهمان مان کنید بگوئیم یا جواد
تا اشک را ز چشمه ی کوثر می آورند
در کاظمین عریضه نوشتیم دست ِ جمع
دیدیم یا رضا زحرم در می آورند
آنانکه آشنای همین خانواده اند
کی رو به سوی خانهء دیگر می آورند
از سوی عرش آمده دردانهء رضا
مست شمیم فاطمه شد خانهء رضا
صحرا چقدر صورت لیلا کشیده است
مجنون منم که دیده به دریا کشیده است
توصیف آفتاب هم بکنم باز ناقص است
مثل پدر درست به زهرا کشیده است
شب تا سحر دعای جوادالائمه است
ما را حساب کرده و بالا کشیده است
میل رسیدن ِ دو سه بوسه به مرقدش
مشتاق را به آن سر دنیا کشیده است
هرکس شده هوایی و دلداده ء حسین
پل میزند ز جاده مشهد به کاظمین
یک بام دارد و دو هوا، غیر این که نیست
صحن شماست صحن رضا، غیر این که نیست
هر چند برده نوکر تو آبروی تو
من منتسب شدم به شما، غیر این که نیست
از من مگیر گوشه ی باب الجواد را
حاجات دنیوی ِ گدا، غیر این که نیست
امشب اگر کسی درِ این خانه را زده
دارد هوای کرببلا غیر این که نیست
پس باز هم بیا و جواب مرا بده
پس باز هم بیا و بخر، کربلا بده
جان می کنی به خاک ولی نیست خواهری
جان می کنی ولی نبریده است حنجری
جان می کنی و هلهله ها زجر می دهند
دور و بر تو نیست ولی آه مادری
جسم تو می برند کنیزان به پشت بام
اما نمی برند به سر نیزه ها سری
جان می کنی به خاک ولیکن نمی رسد
انگشتر و ردا و عبایت به دیگری
راحت به خاک حجره خود سر گذاشتی
داغ سه ساله و غم معجر نداشتی
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_شهادت
یا به این کوچه معروف گدا را نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطا را نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت ما را نکشید!
منت از ماست که که بر دیدنمان آمده اید!
به گدایان گرفتار، بفرما زده اید
قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است
حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است
برسانید به هرکس ز خودش مأیوس است
غصه ای هست اگر! چاره ی آن در طوس است
عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد
با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد
آسمان خنده به لب میل به باران دارد
ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد
شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد..
چشمشان کور که خورشید به دامان دارد!
عجب است این پسر امروز پیمبر نشده
هیچ مولودی از او با برکت تر نشده!
وجناتش سکناتش شرف مصطفوی
ریخته در نظرش معجزه های نبوی
خنده اش فاطمی و جذبهی چشمش علوی
چه بگوییم به او؟؟ قندو نبات رضوی!
قل هو الله احد ریخته بر لبهایش
ای به قربان صدای خودش و بابایش
سیر کردیم به قرآنِ خدا خط به خطش
خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش
با خداوند یکی بوده دقیقاً صفتش
جان به این خالق و این دیکتهی بی غلطش!
"چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی"
سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی!
ای دل از سنگشدن دل بکن و گوهر باش
آب هر چشمه نشو، قطره ای از کوثر باش
سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش
کاظمینی شده دست علی اصغر باش
که خدا عیدی مارا دو برابر داده
رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده
**
این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است
شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است
ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است
علی دیگری از عرش نمایان شده است
شیر شیر است، دلیر است، چه کوچک، چه بزرگ
برمیاید ز علی ابن حسین کار سترگ
نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است
دست اگر دست حسین است گهردار تر است
این پسر از همه در معرکه سردار تر است
از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است
تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است
جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است
حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و
چشم برهم زدنی آمد و شش ماه شد و
نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و..
دیر از آمدن حرمله آگاه شد و..
همه گفتند که این بار نباید بزند
هیچکس فکر نمیکرد چنین چنین بد بزند!
حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد
بین خون، آینه ی صورت او مبهم شد
گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد
بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد..
سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد
لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دهه_فجر
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#انقلاب_اسلامی #بیداری_اسلامی
#اجتماعی_سیاسی #بصیرت
شب بود و تاریکی به سرعت پخش میشد
در کوچه ها ظلم و جنایت پخش میشد
حبس عدالت بود و ابراز جسارت
انگار رفته بود عقل و دین به غارت
یک عده سرگرم زر اندوزی و شهوت
یک عده مشغول هیاهوی سیاست
آشفتگی در قلب ایران بود آنروز
کاخ امید و عشق ویران بود آنروز
در خاک ایران در قضاوتگاه کشور
"ایرانی" از حیوان غربی بود کمتر
خاری و خفت بود سهم مردمانش
بودند همچون بردگان پیر و جوانش
تا آنکه نخل استقامت بارور شد
خورشید "آمنت بربّه" جلوه گر شد
تاریکی ظلم از سر این خاک کم شد
از میهن ما سلطه ی ناپاک کم شد
آن روزگار تلخ تر از زهر طی شد
عطر بهاران شهر پشت شهر طی شد
از سوی مغرب ای عجب خورشید آمد
از آسمان سیاره ی امید آمد
بهمن بهاری تازه شد با یک دم او
یاد شهیدان بود خیر مقدم او
اسلام در ایران هویدا شد در آنروز
ایران اسلامی شکوفا شد در آنروز
طاغوت در تاریخ زندانِ ابد شد
راه نفوذ خصم استکبار، سد شد
با همت والای یاران خمینی
آخر نتیجه داد غوغای حسینی
شور عزا پیروزی شیرین به ما داد
داغ محرم داشتن تسکین به ما داد
فقه امام صادق و شور حسینی
شد تکیه گاه حرکت پاک خمینی
لطف و رئوفی رضا شد شامل ما
با حضرت معصومه حل شد مشکل ما
این انقلاب این چشمه ی پر خیر و برکت
این نخله ی سرسبز آزادی و عزت
اکنون که دست غیرت نسل جوان است
شکر خدا در اوج عزت همچنان است
ایران همانا سرزمین ارغوان است
خون شهیدان در رگ نسل جوان است
من یک جوانم کشورم را دوست دارم
از عمق جانم رهبرم را دوست دارم
من یک جوانم ایده و اندیشه دارم
چون کاوه در تاریخ ایران ریشه دارم
من یک جوانم کوه استعداد هستم
مشکل اگر شد بیستون، فرهاد هستم
با همت و با استقامت پیش آیم
با سعی خود غالب به هر تشویش آیم
آید اگر دیوار سختی در مسیرم
در سازم از دیوار و راه خویش گیرم
شور جوانی را شعور انگیز سازم
روح بهار از خشکی پاییز سازم
آنان که از خیل جوانان ناامیدند
باید بگویم کور بودند و ندیدند
نسل جوان بازوی روح الله بودند
دروازه های فتح ملت را گشودند
آن قدر پا در چرخه ی تدبیر کردند
تا لانه ی جاسوس را تسخیر کردند
نسل جوان در جبهه ها غوغا نمودند
دنیای استکبار را رسوا نمودند
امروز هم نسل جوان آماده باشند
سرباز های رهبری آزاده باشند
نسل جوان با پشتکاری فوق العاده
پای تمام آرمان ها ایستاده
با فکر آبادی و اقدامی جهادی
بی وقفه تازد مثل ابراهیم هادی
این خوش دلان مانند همت کم نظیر اند
مانند کاوه گوش بر امر امیر اند
از آنچه می بینیم این باور عیان است
خون شهیدان در رگ نسل جوان است
آید اگر در صحنه نیروی جوانی
گر متحد باشند اردوی جوانی
ایران از این آشفتگی سامان بگیرد
این نیمه جان خاکِ گرامی، جان بگیرد
در عرصه ها خود را نشان دادند این نسل
در هر کجا خوب امتحان دادند این نسل
در هسته ای با نور عشق و نور ایمان
دنیا به حیرت آمد از کار جوانان
در صنعت و علم فضا ممتاز بودند
با لطف مولانا رضا ممتاز بودند
با ردّ خون راه هنر را باز کردند
در منطقه ممنوع هم پرواز کردند
باید ز جا برخواست تا فتح جهانی
یک یاعلی کم دارد این شور جوانی
آینده دست حکم فرمای جوان است
امید این کشور به زهرای جوان است
ای با شهیدان هم نوا! وقت جهاد است
رمز موفق بودن ما اتحاد است
باید که از جام عدالت خورد شهدی
آماده شد بهر طلوع نور مهدی
نسل جوان! در یاری مهدی بکوشید
بهر دفاع از نائبش از جان خروشید
او چشم بر راه است و ما در راه مانده
دردا که این یوسف اسیر چاه مانده
ای آخرین امّید دنیا کیْ می آیی
أین الحسن، أین الحسین، آخر کجایی
شاعر: #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
چه کردهای که به غیر از تو، از همه سیرم
خوشا به بخت بلندم، خوشا به تقدیرم
خدا کند که نیفتاده باشم از چشمت
من از تصور دنیایِ بیتو میمیرم
مخواه عذر مرا، گرچه سست پیمانم
بگیر دست مرا گرچه دست و پا گیرم
چه شد که فکر ظهور تو نیستم دیگر
چه شد که این همه "روضه" نداد تغییرم
**
گناهکارتر از من اگر چه نیست ولی
به آب علقمه روزی دهند تطهیرم
برای جد تو خون گریه میکنم شب و روز
که آخرش غم گودال میکند پیرم
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
رُباب روزِ تَولد به گریه گُفت: حسین
عصایِ پیریمان میشَود علی اصغر
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
@dobeity_robaey