eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
323 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌مناسبت ۵ اردیبهشت‌ماه سال‌روز معجزه الهی خدا این بار می‌خواهد سپاهش خار و خس باشد برای خواری دشمن همین بایست بس باشد خدا اهل ستم را بر زمینِ گرم خواهد زد و شاید از زمینِ گرم منظورش طبس باشد طبس را شهر بی‌دیوار می‌پنداشتید اما گمان هرگز نمی‌بردید مانند قفس باشد طبس با خاکریز جبهه یکسان‌ست تا وقتی که ما را دشمنی همچون شما در پیش و پس باشد غم این خاک، بالینِ شما را سخت می‌گیرد غمش حتی اگر اندازه‌ی بال مگس باشد... برای جبهه دلتنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم تا وقتی نفس باشد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
👌در ماجرای ، سخن هارولدبروان وزیر دفاع وقت آمریکا شنیدی است که وقتی چگونگی شکست این عملیات را جویا می‌شود، چنین پاسخ می‌دهد: « آیت الله خمینی در بالکن مقر سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین افتاد». همچنین امام خمینی(ره) بعد از واقعه فرمودند: «نباید بیدار شوند آن‌هایی که به معنویات توجه ندارند؟ (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند؛ شن‌ها مأمور خدا بودند؛ باد مامور خدا بود». ~~~~ روی سجّاده‌ی این خاک، نوشته‌ست کسی آسمان چلّه‌نشین، در دلِ ایرانی‌هاست ثانیه‌ثانیه طوفانِ طبس یادت هست؟ خاک من منتقمِ خون سلیمانی‌هاست هر کجا پرچم بیداری اگر می‌بینی کار جمهوری اسلامی ایرانی‌هاست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از سپید و سیاه بود اینجا عشق‌بازی مباح بود اینجا روزگار خوشی نه چندان دور خانه‌ی امن آه بود اینجا سن ما قد نمی‌دهد اما حرم و بارگاه بود اینجا مادری با چهار فرزندنش حالشان روبراه بود اینجا ** چشمتان روز بد نبیند، آه سرنوشتش سیاه بود اینجا تیشه و پتک و تیغ آوردند بی دفاع و سپاه بود اینجا این همه سال در اسارت شب باز هم مثل ماه بود اینجا آفتاب مدینه سوزان است کاش یک سرپناه بود اینجا... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت همیشه خاکی صحن غریب‌ها بد نیست بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست چه دست‌ها که رسیده‌ست تا بقیع از دور که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست نه صحن مانده، نه ایوان، نه آینه، نه رواق اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست همیشه حس زیارت حرم نمی‌خواهد که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست برای بودن در زیر آفتاب اینجا میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست دعای سوته‌دلان مستجاب خواهد شد در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر اگر به شوق ضریح آمده، نیاید، نیست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت از جنت البقیع عنایت به ما کنند "آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" بعد از حدود یک سَده از غربت بقیع ای کاش درد بی حرمی را دوا کنند ای کاش گنبدی روی این چار باغ نور چون گنبد حریمِ خراسان بنا کنند باید به دست فرشچیان طرحی از ضریح همچون ضریح کرببلا دست و پا کنند جا دارد اینکه مثل نجف این حریم را صاحبْ مناره، صاحبِ ایوان طلا کنند باب الکریم، رکن اساسی‌ست در حرم باید دری برای گدایان جدا کنند اینجا عزیز می‌شود آن‌کس که زائرست حاجت نگفته حاجت او را روا کنند ای کاش بعد این‌همه دوری و انتظار فکری برای مرقد خیرالنسا کنند ای کاش بهر ساختن صحن مجتبی ما را برای کارگری‌اش سوا کنند آنان که رزق داده به عالم نگاهشان "آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟" ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت گنبد...قبول...رفت! ولیکن شُکوه، نه آن تکیه گاهِ راسخِ مانندِ کوه، نه آری؛ حرم خراب شد اما هنوز هست خورشید هست! پس چه بگویم؟ که روز هست بیخود که نیست این همه دشمن کلافه است اینجا خرابه نیست، که دارالخلافه است ای با چهار حجت حق همنشین، بقیع! تو! ای بهشتِ خاکیِ روی زمین، بقیع! گاهی زیارتی به نیابت ز عاشقان... این اشتیاق و حسرت ما را ببین بقیع زائر، ضریح، گنبد و گلدسته، سنگ‌فرش تقدیر تو نوشته شده این چنین، بقیع! روزی طوافْ دورِ ضریح تو می‌شود آری! قسم به عصر، به زیتون، به تین؛بقیع! گفتم بهشت چیست خدایا؟ ندا رسید جایی‌ست بی نظیر؛ شبیه همین بقیع آل سعود رو به زوال است بی گمان از برکت ائمه‌ی مدفون در این بقیع مائیم و فتح شبه جزیره که دور نیست آل سعود و این نفسِ آخرین؛ بقیع! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت بقیع بُقعه ندارد، ولی بقا دارد ضریح و صحن ندارد، ولی صفا دارد برای گنبد و گل دسته که نیامده است گدا به خانه‌ی ارباب التجا دارد کنار صحن و سرای پیمبر اکرم خرابه بودن آن آستان "چرا" دارد به احترام امامان شیعه در آنجا اگر مدینه بسازیم باز جا دارد جبین بسای به خاک درش که این درگاه به قدر چشم همه خلق توتیا دارد به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش کبوتری که در آنجا برو بیا دارد کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود کسی که در همه تاریخ آشنا دارد بقیع و غربت آن را چه خوب می‌فهمد دلی که اُنس به گُل‌دسته‌ی رضا دارد به خط خون به سر کوچه‌ی بنی هاشم نوشته‌اند‌ که "یک دست هم صدا دارد" به خاک‌بوسی آن آستان مرا ببرید که این گلوی رمق دیده عقده‌ها دارد ✍ حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت دستی رسید و جنّتِ ما را خراب کرد آن آستانِ دفع ِ بلا را خراب کرد لعنت بر آن کسی که برافراشت کینه را لعنت بر آنکه حالِ خدا را خراب کرد یکبار، اصلِ آیه‌ی تطهیر را نخواند آلوده بود و صحن و سرا را خراب کرد کعبه دلش شکست همینکه قبیله‌ای_ قبرِ چهار قبله‌نما را خراب کرد وهابیت ادامه‌ی راهِ سقیفه بود وقتی بقیع ِ غرقِ صفا را خراب کرد غصبِ فدک نتیجه‌ی آن می‌شود همین غصبِ فدک بنایِ وفا را خراب کرد ** غصبِ فدک به روزِ دهم، هم نکرد رحم انداخت نیزه! خاطره‌ها را خراب کرد پیش پدر چند قدم راه رفت و رفت... چشم حسود، حال و هوا را خراب کرد غصبِ فدک به نام علی کینه داشت! پس سر را شکست و لحنِ صدا را خراب کرد تیری که عمقِ حنجرِ شهزاده را شکافت حالِ اذانِ کرب و بلا را خراب کرد غصبِ فدک رسید به گودالِ قتلگاه خنجر کشید و نظم ِ قفا را خراب کرد در شهر شام، غصبِ فدک، خیزران به دست لب هایِ سَیّدالشُهدا را خراب کرد! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت ؛ ؛ سالیانی‌ست ز عاشق شدنم... به لَب خلق سخن افتاده بارها گفته‌ام‌ و می‌گویم دل من دست حسن افتاده وسط قاب دوچشمان ترم عکس یک منظره پیداست! بقیع نیمه‌شب‌ها به نیابت ز حسین دل من زائر یکجاست.‌..، بقیع السلام ای حرم بی زائر السلام ای که غریب وطنی آی آقا چقدر می‌چسبد وسط صحن شما سینه‌زنی دسته‌ها راهی صحنت باشند نوحه‌خوان‌ها همگی دم بدهند یکطرف ذکر حسن یا حسن و... یک‌طرف پاسخ جانم بدهند... همگی خیره به گنبد باشیم چشم‌هامان بشود پیمانه یک‌نفر پرچم یا یا ام بنین... بزند برروی سقاخانه حیف، این‌ها همه خواب‌ست و خیال ظلمت از نور خدا می‌ترسد دور قبر تو پُر از سرباز است دشمن از اسم شما می‌ترسد یک نفر خون جگر می‌خورد و‌.. یک نفر گریه و‌ نجوا دارد جامه‌ی خاکی زائرهایت... ارث از چادر زهرا دارد... ** چادری که شرف عصمت بود در کشاکش ز سر ماه افتاد فاطمه در وسط آتش و دود پشت در بود که ناگاه افتاد دست مولا به طناب افتاد و... دست بی بی ز غلاف افتاده... میخ نامرد! چه کردی آخر.. بین‌ پهلوش شکاف افتاده.. ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت دلم امشب به مجلس روضه خسته و بي قرار می‌آيد يك كبوتر شده و از سمتِ حرمي پر غبار می‌آيد گرد غربت نشسته بر روی پر و بال كبوترانه‌ی دل مي‌چكد لاله لاله اشكِ درد امشب از خلوت شبانه‌ی دل با من اي دل بگو كجا رفتی كه پُر از ماتم و شراره شدی تو چه ديدی در آن ديار غريب كه شكستی و پاره پاره شدی گفت رفتم به سرزميني كه عطر اندوه و بغض و ماتم داشت خاک آنجا هميشه دل‌گير و آسمانش هميشه شبنم داشت به خدا رنگ خاک می‌گيرد پر و بال كبوتران بقيع روزها هم هميشه در آن‌جا آفتاب‌ست سايه‌بان بقيع نه حرم، نه رواق، نه گنبد نه ضريح و نه صحن و گلدسته هست آنجا مزار خاكیِّ چار مرد غريب و دل خسته در نواحی نوحه و ناله شعله‌ی بی‌كرانه‌ای دارد نه فقط قبر چار مرد غريب بانوی بی نشانه‌ای دارد اين زمين دل شكسته از آهِ غربت و ناله‌های مادر بود هم‌دمِ اشک‌های مادرمان يك بغل لاله‌های پرپر بود و در اين باغ، آتشِ سرخی در دل سبز ياسمن گل كرد شعله‌ی زهرِ كينه‌ها بينِ جگر پاره‌ی حسن گل كرد چند روزی گذشت و خاکِ بقيع عطر غم‌ناکِ اشك و ناله گرفت و به دست همان كمان‌داران بدن ياس، رنگ لاله گرفت اين زمين يك زمين ساده كه نيست اين زمين خاک غُربت‌آباد است اين زمين، دل‌شكسته‌ی داغِ گريه هاي امام سجاد است این زمین از تبار شیون و آه هر سحر، هر سپیده زائر داشت آسمانی پر غروب و غم از روضه‌های امام باقر داشت خاک‌های غريب اين صحرا روزگاري تب شقايق داشت تا سحر در كبود چشمانش اشک سرخ امام صادق داشت اين زمين يك زمين ساده كه نيست باغي از داغ لاله و ياس است در تبِ ناله‌های محزونِ مادر بي قرار عباس است در حوالي اين ديار غريب از غم يار آشنا می‌خواند در مدينه كنار خاكِ بقيع روضهٔ سرخ كربلا می‌خواند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت هی چشم می‌چرخانی اما گنبدی نیست گلدسته‌ای، صحن و سرایی، مرقدی نیست از نوحه‌خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما این‌گونه تنها و غریب‌ست خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی‌اش تعمیر می‌شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می‌شد ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشتِ داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌ او مِن‌ بعد، وای از حال زار خواهر او در زوزه‌ی سگ‌ها صدای شیر گُم شد آن‌قدر تیر آمد که روی تیر گم شد اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوبِ تیرخورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام رفتن پیرهن داشت وقت کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند غصه نخور آقا که غم می‌بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می‌تازد آخر دنیا به آل فاطمه می‌نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت می‌نویسم روایتی پُر درد می‌نویسم حدیث پُر اندوه می‌نویسم که‌ غم تلنبارست ذره‌ذره به روی دل، چون کوه می‌نویسم که مرغ دل پَر زد باز هم در هوای پاک بقیع می‌نویسم که مرغ دل افتاد باز از غم به روی خاک بقیع آن‌چنانیِ که داغ دخت نبی به دل و قلب شیعه آتش زد باز هم آتشی به دل‌ها زد غم تخريب مرقد و گنبد شد بدست حرامیان تخریب مرقد پاک چار امامِ همام عرش گشته سیاه‌پوش ای وای از پلیدی نطفه‌های حرام می‌نویسم خدا دل آزرده‌ست باز هم از مصیبتی جانکاه می‌نویسم ملائک افسردند بسکه از این ستم کشیدند آه... می‌نویسم دوباره رفت از هوش فاطمه در جنان ز بی‌تابی صحن و گلدسته‌ها، ضریح و حرم خاک شد از جفای وهابی آسمان گوئیا به‌ خاک افتاد شد غمین زین عزا وجود زمین اشک‌های علی در آمده‌ است اشک زهرا و اشک اُمّ‌ِبَنین ناکسان از عناد لطمه زدند باغ پُر لاله و شقایق را خاک کردند قبر سجاد و باقر و مجتبی و صادق را کاش می‌شد که جمعه‌ای نزدیک آید از راه تک‌سوار غریب تا که با دست با کفایت او شود آباد آن دیار غریب آیدو گردد او چو حاکم بر طائف و جده و دمام و ریاض عربستان به کل شود نابود حسنستان شود تمام‌ حجاز و به امر امام خود سازند با طلا نقره مردم ایران گنبدی زرد و چار گلدسته و ضریحی به طرح فرشچیان سمت باب الحسن بسوی حرم همره صاحب الزمان آن‌گاه ذکر یک دسته "یا حسن جان"ست ذکر دیگر علی ولی الله ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت در حریمی که روضه ممنوع است روضه‌خوان شما خودِ قبر است پیش جهل مدبران بقیع چاره‌ی بغضِ در گلو صبر است در مسیر کبوتران حرم آب و دانه سحر نمی‌ریزند در هوای تو لطمه‌زن‌ها هم خاک غربت به سر نمی‌ریزند سنگ قبر تو شش جهت دارد پس ضریح تو نیز شش‌گوش‌ست هرکه از باب قاسم آمده است بعد عمری هنوز مدهوش‌ست گنبدت را ندیده‌اند مگر تپه‌خاکی که پشت مرقد توست در حقیقت قلوب انسان‌ها بارگاهی برای مسند توست از مفاتیح ندبه جایز نیست «گریه» از غربت تو محروم است هرکه فرزند فاطمه باشد بین مردم همیشه مظلوم است سوت‌وکور است هر شبِ جمعه چون شب دفن مادرت زهرا سوت‌وکور است مثل آن کوچه که نکردید خانه را پیدا آتش درب خانه می‌باشد علت قلب داغ دار بقیع سپر اهل خانه محسن شد مثل آن نرده‌ها کنار بقیع خاک‌های بقیع می‌گفتند چادر مادر تو خاکی نیست در مصافی که ظلمت و نور است نور را از پلید باکی نیست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حتی سر پیری‌ام مرا یاری کن لطفی کن و در حق دلم کاری کن بگذار که بی‌رزق شهادت نروم ای مرگ! بیا و آبرو داری کن! ✍ @dobeity_robaey
؛ بار گناهم را به دوشم می‌کشیدم لنگ‌لنگان تا سر کویت رسیدم در آستان مهربانت هرچه گشتم منع ورودی بر گنه‌کاران ندیدم آرام و با خجلت نشستم پیش پایت از سفره‌ی احسان تو ایمان چشیدم چشمان خود را بستم و دنبال نامت با پای رؤیا تا بقیعِ تو دویدم با یاکریمان در کنار تربت تو نقش حرم بر روی خاکت می‌کشیدم ساده بدون هرچه آرایه‌ست شعرم با تو غزل خواهد شد این شعر سپیدم اوصاف حُسنت رشک جنت گشته آقا تا از تو گفتم، از همه دنیا بریدم باران گرفته روی روح من به لطفت چون اشک شوقِ با تو بودن می‌چکیدم دنیا و عقبای منی، باب شفاعت! ای کاش می‌گفتی که پیشت روسفیدم © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت امروز که غم به دل، دوصد چندان است چشمان تمام شیعیان گریان است در بپرسید: چرا اولاد رسول قبرشان ویران است؟ @dobeity_robaey
به‌مناسبت محبت علی و فاطمه، حسین و حسن محبتی که پدر داده یادمان این است محبتی که سرانجام در حساب و کتاب رسد به روز قیامت به دادِمان این است فقط ز درسِ الفبا " حُ سِ ی ن " را بلدیم هزار شکر که سطح سوادمان این است چه فرق می‌کند اصلاً عجم، عرب، غیره... که اهل روضه شدیم و نژادمان این است یکی زیارت دنیا یکی شفاعت حشر تمام خواهشِ دل‌های خادمان این است بقیع می‌شود آباد مثل کرببلا خدا گواست که ما اعتقادمان این است © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت ؛ ؛ روی ضریحت می‌گذارم تا سرم را انگار در آغوش خود دارم حرم را با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را با دست خالی آمدم، چیزی ندارم آورده‌ام با خود فقط چشم تَرم را من روبه‌رویِ گنبد تو نذر کردم تنها النگوهای دست مادرم را مثل کبوترهای صحنت پهن کردم در زیر پایِ زائران، بال و پرم را حالا که دقت می‌کنم صحنی نداری هرچند می‌گردم همه‌ دور و برم را با این خیالاتِ دلم جای ضریحت باید به روی خاک بگذارم سرم را ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ یا امام حسن... می‌نویسم آرزویم را به روی خاک‌ها خانه‌ات آباد، ای که خانه‌ات آباد نیست‌... @dobeity_robaey
به‌مناسبت یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم تصویر مشت خاکی‌ست پیوسته روبرویم امشب نسیم رحمت از جانب مدینه عطر وجود او را می‌آورد به سویم باید که در خیالم با قبر خاکی او از کوچه‌های غربت تا کربلا بگویم در کوچه روی یاسی شد رنگِ ارغوانی عمری‌ست روضه‌خوانِ روی کبود اویم فواره می‌زند اشک از آسمان چشمم شد قطره‌قطره اشکم، آغشته با وضویم با این همه کرامت وقتی حرم ندارد از غصه خودنما شد رنگ سپید مویم بر غربتش شب و روز باید ببارم از غم شاید به آبِ دیده تاریخ را بشویم بیماری‌ام وخیم ست، محض شفای روحم دکتر نوشته باید این خاک را ببـویم © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ خشتِ اول گر بیفتد دستِ خواهانِ حسن تا ثریا می‌رود دیوارِ ایوانِ حسن @dobeity_robaey
؛ غربت این روزهایش را نبین، مثل نجف در جوارش حوزه‌ی علمیه دائر می‌شود @dobeity_robaey
به‌مناسبت ؛ پشت این پنجره هرچند که غم خواهم خورد به ضریحی که ندارید، قسم خواهم خورد به ضریحی که ندارید قسم، آقایان! محشر از رفتن در نار قلم خواهم خورد تولیَت دست محبّان رضا می‌افتد از غذاهای پُر از نور حرم خواهم خورد اشک را با نفس لطف شما مثل شراب معجزه کرده و از دست خودم خواهم خورد وسط صحن شما مست قدم خواهم زد جرعه در جرعه به هر صحن کرم خواهم خورد ارزشم هست همان‌قدر که عاشق باشم نانْ سر سفره اگر گریه کنم خواهم خورد حال اگر مثل کبوتر بشوم خوشحالم دانه‌ی عشق، چه بسیار چه کم، خواهم خورد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت گلدسته و گنبدى رفيع می‌سازيم اطراف ضريح را وسيع می‌سازيم از صحن نجف كلنگِ احداث زنيم بين الحرمين تا بقيع می‌سازيم (ان‌شاءالله) ✍ @dobeity_robaey
🏴زائرینِ محترمِ حُسینیه 💠جهت مشاهده اشعار مربوط به‌مناسبت هشتم شوّال سال‌روز تخریبِ حرم مُطهر ائمه‌ی بقیع، های زیر را لمس نمایید: 👈 👈 📣 همچنین تک‌بیتی‌ها، دوبیتی‌ها و رباعیات با موضوعِ را در کانال زیر مشاهده نمایید: 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 نابودی آلِ سعود و وهابيتِ خبیث، صـــلـوات