eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
با تو آن عهد که بستیم خدا می‌داند بي تو پيمان نشكستيم؛ خدا می‌داند با تو سرلوحه‌ی انصاف گشودیم به عدل بی تو دیباچه نبستیم؛ خدا می‌داند با تو هر بندِ گره‌گیر گشودیم زدست بی تو از پا نگسستيم؛ خدا می‌داند با تو بستیم به هم سلسله‌ی صبر و ثبات بی تو هرگز نگسستیم؛ خدا می‌داند با تو در میکده خوردیم می از جام ولا بی تو با ياد تو مستيم؛ خدا می‌داند با تو بودیم و نهادیم به فرمان تو سر بی تو در راه تو هستیم؛ خدا می‌داند با تو از دامگه حادثه جستیم و کنون بی تو سر بر سردستیم... خدا می‌داند ✍ مرحوم (مشفق کاشانی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مثل شیرینی روحانی یک رؤیا بود سال‌هایی که در آن روح خدا با ما بود یاد باد آن شکرین فرصت ایام وصال که به کوتاهی یک خاطرۀ زیبا بود وقت آیینه به تسبیح جمالش خوش بود حال پروانه ز کار نگهش شیدا بود کس ندانست که با او ز نهان‌خانۀ اُنس چه حکایات لطیف و چه هدایت‌ها بود عارفی بود که در فصل بلند نگهش باب نورانی برهانِ تماشا وا بود همۀ آینه‌ها را به تشهّد واداشت نور اسماء و صفاتی که در او پیدا بود هر چه از دامن خوش‌بوی کرامات افشاند همه انفاسِ مسیحاییِ روح‌افزا بود شرح اسرار سبک‌روحی او داشت نسیم کاین‌چنین در چمن لاله و گُل غوغا بود پرده از راز شهیدان سحر بر گیرید تا ببینند که با او چه کرامت‌ها بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از نخل بی سر آن‌ْقَدَر سرو و صنوبر ساخت تا عزت امروزه‌ی ما را مقدر ساخت آوازه‌اش در کوچه و پس کوچه پیچیده از خاک مرده، این مسیحا کوهی از زر ساخت دیروز دل‌ها تحت تأثیر کلامش بود با منبر خود مادَرانی "کاوه" پرور ساخت میراث‌دار او بسیج چند میلیونی‌ست با میثم و مقداد و حجر و حمزه لشگر ساخت چشمان او دنبال تقریب مذاهب بود از شیعه و سنی برای هم برادر ساخت پیر و جوان بر روی لب الله اکبر داشت این عارف بالله شهری حیرت‌آور ساخت دنیا مرید مکتب "طیب" سرشت اوست سربازهایی مثل حر، پاک و مطهر ساخت مشکل گشای خط شکن‌های دو کوهه شد با هر دعا راهی برای فتح خیبر ساخت دامان او مهد تمامیِ شهیدان بود صیاد و زین الدین و چمران و هنرور ساخت در روضه‌های آتشین کوثری هربار آهی کشید از دل، جماران را معطر ساخت ما نه، پدرهامان ولی با چشم خود دیدند اعجاز روح الله یک ایران دیگر ساخت 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«آن شب که در آغوش مصلّی بودی خَلقی به تو مجنون و تو لیلا بودی» بر گِرد تو گشتند و طوافت کردند چون کعبه‌ی عشق و آرزوها بودی از روح نمازِ شبِ تو پیدا بود کز بهر عروج خود مهیا بودی تنها نه همین داغ به دل امت شد داغ دل هر لاله به صحرا بودی مردم به جماران همه محو تو و لیک تو جای دگر محو تماشا بودی فرماندهی کل قوا، جزئی بود عبدالله و فرمانده‌ی دلها بودی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن ديده‌ی بر ما نگران تو نبود كوه بيداد ز بنياد نمي‌شد ويران اگر از خشم، نهيب تو، تكان تو نبود ريشه آنچه نبايد، كه ز جا بر مي‌كند؟ اگر اميد، به بازوي توان تو نبود چه كسي راه، به دنياي كرامت مي‌جست اگر انوار دل فيض‌رسان تو نبود؟ جامه‌ی نو، كه بر اين ملك كهن مي‌پوشيد؟ آه... اي پير، اگر بخت جوان تو نبود پاي ترديد به دل‌هاي كسان وا مي‌شد نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود مأمني يافت سخن‌هاي خوش اهل طريق كه در اظهار، به جز طرز بيان تو نبود آنچه گفتي و بر آن زد دل ما، مُهر قبول حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود هستي‌ات بود برازنده‌ی سير ملكوت اين جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم غمت خونِ جگر لالۀ ما بود بی مهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای ماه که دادی همه را مهر خدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی ای یاد جمال تو چراغ سحر ما ای داغ تو تا شام ابد بر جگر ما ای روی نهان از نظرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود ایام غمت بر همه ایامِ بلا بود ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بی تو شده جان کندن ما زندگی ما ای همدم یاران خدا جوی جماران ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سر و روی جماران با یاد تو چشم همگان سوی جماران بازآ که خزان بی تو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست ای رفته به دیدار خدا با دل آرام آرامِ دلْ‌آرام که گیتی‌ست تو را، رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت، شب کفر است به اتمام دیگر به وطن دیو ستم باز نیاید از طبل ابر قدرتی آواز نیاید آرام کز اعدای تو آرام ربودند یاران همه از دور پیام تو شنودند از مرکز الحاد بدین راه گشودند در دامن کفر، آیت توحید سرودند خورشیدِ قیامِ تو گرفته همه جا را بخشنده پیامت به جهان نور خدا را آرام که پیمان تو هرگز نشکستیم آرام که پیوند وفا را نگسستیم با غیر تو ما عهد نبستیم، نبستیم آنیم که بودیم و همینیم که هستیم کوبیم بت اهرمن اهرمنی را داریم زتو چون تبر بت شکنی را آرام که همواره پیامت سخن ماست آرام که این جامه به پیکر کفن ماست آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست آرام که بر بال ملائک وطن ماست آرام که ایمن زبلا کشور ما شد همسنگر تو خامنه‌ای رهبر ما شد در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران گردید وطن آتش و خون هشت بهاران غلطید بخون از همه سو پیکر یاران سوگند به سوز دلت ای پیر جماران داغ تو که چون شعله‌ی آتش به درون بود بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ طوفان، حریفِ ساحل این انقلاب نیست آئینه‌ای مقابل این انقلاب نیست از ابر، آفتاب، هراسان نمی‌شود یک ذرّه ترس در دل این انقلاب نیست با دشمنش بگو که درختی تناور است دیگر بگو اوائل این انقلاب نیست وادادگی و سازش و تسلیم مطلقا راه امام راحل این انقلاب نیست از آرمان خود هم اگر دور مانده‌است تقصیر ماست، مشکل این انقلاب نیست از حاج قاسم و حججی قلب‌ها پُر است جز انقلاب، حاصل این انقلاب نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خرقه‌پوشان به وجود تو مباهات کنند ذکر خیر تو در آن سوی سماوات کنند پارسایانِ سفرکرده به آفاق شهود در نسیم صلوات تو مناجات کنند پیش آیینه‌ی پیشانی تو هر شب و روز ماه و خورشید تقاضای ملاقات کنند پی به یک غمزه‌ی اشراقی چشمت نبرند گرچه صد مرحله تحصیل اشارات کنند بعد از این، حکمتیان نیز به سر فصل حیات عشق را با نفس سبز تو اثبات کنند قدسیان چون ز تماشای تو فارغ گردند عطر انفاس تو را هدیه و سوغات کنند بعد از این شرط نخستینِ سلوک این باشد که خطِ سیرِ نگاهِ تو مراعات کنند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرا هرقدر ذوق رفتن و پرواز، شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانایِ تاریخ معاصر کرد میان آیه‌ی والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟!! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را همپای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمارِ یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم کهنسالان عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیرِ نور، عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با آن که آبدیده‌ی دریای طاقتیم آتش گرفته‌ایم که غرق خجالتیم امروز اگر به سایه‌ی راحت نشسته‌ایم مدیون استقامت آن سرو قامیتم دیری‌ست چشم‌ها همه مبهوت آن لب است عمری‌ست سرسپرده‌ی آن خال وحدتیم این دست‌ها ادامه‌ی دستِ وفای توست امروز اگر بزرگ‌تر از بی‌نهایتیم باشد که دستِ دوست تسلایمان دهد ما را که تا همیشه قَدَح‌نوشِ حسرتیم رونق‌فزای میکده‌ی عشق بعد از این تا صبح وصل تشنه‌ی جام ولایتیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در جام دیده اشک عزا موج می‌زند در صحن سینه شور و نوا موج می‌زند یک نینوا مصیبت و یک کربلا بلا در دشت‌های خاطرِ ما موج می‌زند تا چشم کار می‌کند اندوه و انتظار با یاد یار در همه جا موج می‌زند در گوشه و کنار حسینیه‌های شهر صد‌ها هزار دست دعا موج می‌زند هنگام اوج گیری «روح خدا» به عرش فر‌یاد خلق نوحه‌سُرا موج می‌زند حسرت نگر که در عطرش بوسه‌ی وداع دریا جدا و دشت جدا موج می‌زند در صحن غم گرفته‌ی فیضیه تا سحر شوق حضور «روح‌ خدا» موج می‌زند در کوچه‌باغ‌های جماران نگر هنوز انوار سیدالشهدا موج می‌زند در ماتم حسین زمان هرکجا می‌رویم حال و هوای کرب‌و‌بلا موج می زند موج بلند ناله، خروشید وای وای طوفان گریه آمد و جوشید وای وای رفت آن‌که بود، میکده مست و خراب از او شیرینی پیاله و شور شراب از او برخاست چون خلیل به پیکار بت، فتاد در شرق و غرب واهمه و اضطراب از او لرزید کاخ سرخ و سپید از نهیب وی یک شب نرفت دیده‌ی دشمن به خواب از او با پا بر‌هنگان زمین بس که داشت مهر در آسمان شکفت گل آفتاب از او در پَهن‌دشت پاک هویز‌‌ه گرفته است گیسوی نخل‌های جوان پیچ وتاب از او روحی دوباره یافت از او نهضت حسین جانی دوباره یافته اسلام ناب از او یک عمر دل به گلشن زهرا سپرده بود زان رو گرفت چهره‌ی گل رنگ و آ‌ب از او دستی به ذیل آیه‌ی «أمن یجیب» داشت پیری که شد «دعای سحر» مستجاب از او تا واپسین نفس به مناجات میل داشت عمری مداومت به «دعای کمیل» داشت رفتی و سر به سینه‌ی سَینا گذاشتی رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتی گفتی بهار بهمن خون‌بار شد که باز رفتی و سر به دامن گل‌ها گذاشتی از یک چمن شقایق پرپر که بگذریم یک دشت لاله را به تماشا گذاشتی با اشک و آه و ناله، ز خاطر نمی‌رود داغ غمی که بر جگر ما گذاشتی تا شهپر ملائکه شد فرش راه تو بر عرش افتخار و شرف پا گذاشتی صف بسته‌اند امت مظلومت ای امام از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتی ما از تو انتظار ملاقات داشتیم واحسرتا که وعده‌ی فردا گذاشتی دیدی که اهل کوفه نبودیم و نیستیم ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟ داریم مهر روشن و خوب تو را هنوز باور نمی‌کنیم غروب تو را هنوز واحسرتا که بعد تو ماندیم و زنده‌ایم با هم سرود هجر تو خواندیم و زنده‌ایم بعد از تو ای امید دل ای آرزوی جان باور نمی‌کنیم که ماندیم و زنده‌ایم بر ما رواست سیلی امواج غم، که ما سیل سرشک از مژه راندیم و زنده‌ایم دردا که بعد غیبت خورشید انقلاب یک آسمان ستاره فشاندیم و زنده‌ایم ترسم که روز وصل خدا نگذرد ز ما «شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم» «ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود» این قدر چشم یاری از این نیمه‌جان نبود 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تیره شد آینه‌ی صبحِ درخشان بی تو تار شد مشرق روحانی ایمان بی تو... جنگل سبز قیام از تو برافراشته بود می‌رود قوّت زانوی درختان بی تو ضجّه‌ها می‌زند از داغ جگرسوزِ فراق در و دیوارِ غم‌آلود جماران بی تو بی جمالِ تو دل آینه و آب گرفت آتشین شد نفس بادِ پریشان بی تو پاره شد رشته‌ی منظومه‌ی نورانیِ شوق گشت آفاق همه کلبه‌ی احزان بی تو من چه گویم که چه سان آینه‌ی روز گرفت رنگ دلگیرترین شام غریبان بی تو کاش پیش از شبِ اندوه، سفر می‌کردیم تا نبودیم در این باغ غزل‌خوان بی تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آفتابی که زمین شد مدفن تو هفت آسمان راه است تا فهمیدن تو هفت آسمان راه است تا درک نگاهت راه است تا مفهوم چشم روشن تو از تو چه باید گفت ای روح خدایی از تو چه... وقتی محو شد در "او" "من" تو قلبی جوان در سینه‌ی تو در تپش بود حس کرد این را سال‌ها پیراهن تو دل را به اوج آسمان‌ها برد روحت روحت نشد هرگز زمین‌گیرِ تنِ تو در راه تو ای آفتاب سبز ماندیم در سایه‌ی ماهیم بعد از رفتن تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل از دمِ عارفانه‌اش می‌لرزید جان از نَفَس ترانه‌اش می‌لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می‌بود با یاد حسین شانه‌اش می‌لرزید@hosseinieh_net
🌷بیعت با 🌷 از عشق بیا که صحبتی تازه کنیم درحرکت خویش، دقتی تازه کنیم با رهبر و انقلاب و با خون شهید با یک بیعتی تازه کنیم@hosseinieh_net
خورشیدِ قیامِ تو گرفته همه جا را بخشیده پیامت به جهان نور خدا را@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میان شعله‌های غم، دلم سوخت به زیر بارش نم نم، دلم سوخت الا ای روح جاری در تن من دل تو سوخت و من هم دلم سوخت@hosseinieh_net
من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته‌اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته‌اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته‌اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَستِ حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد، کسی که زیاد گفت: ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سرِ بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل! به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامینِ ما بخوان مصراع آخرست؛ بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در اين حريم، هيچ‌كسی بی‌مراد نيست بازار اهل معرفت اینجا کساد نیست همواره بی‌حساب فقط لطف می‌كند بيهوده نام او كه امامِ "جواد " نيست ديدم كه در تمامی حاجت‌گرفته‌ها فرقی ميان مجتهد و بی‌سواد نيست پرسيدم از حوائج و بين جواب‌ها حتی يكی‌ش، "حاجت ما را نداد"، نيست نامی برای درب ورودی مرقدش درخور تر از ورودی "باب المراد" نيست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کبوتر آمده امشب زیاد گریه کند به هرکجا که دلش سرنهاد گریه کند به وقت خواندن اذن دخول می‌خواهد اگر که حال خوشی دست داد، گریه کند و زائری که به مشهد رسیده می‌داند که در کجای زیارت زیاد گریه کند برای این‌که شفاعت کند امام رئوف در آستانه‌ی بابُ الجواد گریه کند 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه کسی این همه احسان به گدایان دارد که جگرگوشهٔ سلطان خراسان دارد هر چه حرف است بگویید که گوش شنواست هر چه درد است بیارید که درمان دارد به گدایی درش اهل کرم می‌آیند خانه‌اش سائل از این دست فراوان دارد چه پدر را به پسر؛ یا چه پسر را به پدر این دو سوگند، فیوضات دوچندان دارد ای ولیعهد! مرا هم ز عنایت بپذیر رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد مطمئناً به کرمخانهٔ تو رو نزده‌ست هر که در خانهٔ خود سفرهٔ بی‌نان دارد هر زمانی که خدایی خدا پایان یافت یا جواد بن رضا جود تو پایان دارد حتم دارم که جزایش گل لبخند رضاست هر که در ماتم تو دیدهٔ گریان دارد بی‌سبب ارث نبردی ز غریبی حسن چاره‌ای نیست غم فاطمه تاوان دارد دست و پا می‌زنی و همسر تو دست افشان اشک می‌ریزی و او هم لب خندان دارد علت هلهله زهراست که می‌دانستند دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ریخته نسیم تو گل‌های یاد را سرمست کرده نفحه‌ی یاد تو باد را افراشته ولای تو در هشت سالگی بر بام آسمان عَلَم دین و داد را خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر بوسیده آستان امامِ جواد را خورشیدِ بی غروب امامت که جود او آراسته است کوکبه‌ی بامداد را جود و سخا جواز تداوم از او ستاند تقوا از او گرفت ره امتداد را آن سرخط سخا که به جود و کرم زده بر لوح آسمان رقم اعتماد را بی‌رنگ کرده بددلیِ دشمنان او افسانه‌ی سیاه‌دلی‌های «عاد» را تنگ است دل به یاد امام زمان، مگر بوییم از امام نُهم عطر یاد را وقتی که نیست گل ز که جوییم جز نسیم عطر بهارِ وحدت و باغِ وداد را؟ جز آستان جود و سخایت کجا برم این نامه ی سیاهِ گناه، این سواد را؟ بی یاری شفاعت تو چون کشم به دوش بار ثواب اندک و جرم زیاد را؟ خط امان خویش به ما ده که بشکنیم دیوارِ امتحانِ غلاظ و شداد را ای آنکه هرگز از درِ جودت نرانده‌ای دلدادگان خسته‌دلِ نامُراد را بگذار تا به نزد تو سازم شفیع خود جدت امام ساجد زین العباد را تا روز حشر یار غریبی شوی که بست از توشه‌ی ولای تو زادالمعاد را ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شور میان مثنوی و مستزادها مضمون ناب دفتر شعر "فؤاد"ها نزد تو نذر شاعر أُمّی قبول نیست؟؟ دل بسته‌اند بر کرمت بی سوادها من سال‌ها خراب توأم باده‌ی طهور! آورده‌اند عطر تو را ابر و بادها "با صد امید بر درِ این خانه آمدم " باب الجوادتان شده باب المرادها محو تو و اسیر سه إبن الرضا شدم دل داده‌ام به دست رضایی نژادها هر روز بر گدای تو افزوده می‌شود به به، به سفره‌ی تو و این اِزدیادها بیش از نیاز می‌دهی و ذوق می‌کنم خیلی کم است پیش تو "خیلی زیاد"ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میان هلهله سینه مجال آه نداشت برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت درست مثل فدک پاره‌پاره شد جگرش شبیه مادر خود حال روبه‌راه نداشت میان حجره کسی وقت احتضار نبود چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست به تشنه‌ای نرسیدن مگر گناه نداشت سپاه حرمله در پشت در به صف بودند حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت برای کشتن او زهر بی‌اثر می‌ماند میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوختی! آتش گرفت از سوز آهت عالمی آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی سایه‌سار خلقی اما پیکرت در آفتاب... سرپناه عالمی و بی‌پناه عالمی در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری تشنه‌ای اما نداری غیر اشکت زمزمی خط به خط روضه‌ها در بیت بیت نوحه‌ها گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر بر تمام زخم‌هایت می‌گذارد مرهمی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e