eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
485 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ پيامبر در یکی از ها کمی از لشكرگاه فاصله گرفت؛ سپس زير سايه اى آرميد. دشمن از بالاى كوه حركات پيامبر را مى ديد، پهلوانى از دشمن فرصت را مغتنم شمرده با شمشير برهنه از كوه پايين آمد. با شمشير كشيده بالاى سر پيامبر ايستاد و با صداى خشنى گفت: امروز نگه دارنده تو از شمشير برنده من كيست؟ 🔹پيامبر با صداى بلند فرمود: ! اين كلمه آنچنان در او تأثير كرد كه رعب و لرزه در اندامش افكند و بى اختيار شمشير از دستش افتاد. پيامبر بلافاصله از جاى برخاسته شمشير را برداشت و به او حمله كرد و فرمود: 🔹حافظ جان تو از من كيست (من یمنعک منّی)؟ از آنجا كه او بود و خدايان چوبى خود را پست تر از آن ديد كه در اين لحظه حساس از وى دفاع كند، در پاسخ پيامبر گفت: 🔸هيچ كس! 🔹مورّخان مى نويسند كه او در اين لحظه آورد، ولى اسلام او از روى ترس نبود، زيرا بعدها در اسلام خود باقى بود. علت اسلام وى بيدارى پاك او بود، زيرا شكست غير منتظره و اعجازآميز، او را متوجه عالم ديگر كرد و فهميد كه پيامبر ارتباطى با عالم ديگر دارد. پيامبر ايمان او را پذيرفت و شمشير او را پس داد. وى پس از آن كه چند قدم برداشت، شمشير خود را تسليم پيامبر كرد و پوزش طلبيد و گفت: 🔸شما كه رهبر اين فوج اصلاحى هستيد به اين سلاح سزاوارتريد.(۱)(۲) 📚منابع ۱. مناقب، ج ۱، ص ۱۶۴. ۲. واقدى، المغازى، ج ۱، ص ۱۹۴- ۱۹۶. 🆔 @islam_history
کانالی برای تحلیل سیره و سنت -علیهم السلام- 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3897098243C4f5b659c8c
📌فعالیت های علیه السلام در دوران خلفا (۱) 🔵 اول: ، آن هم به صورتي كه در شأن شخصيتي مانند (عليه السلام) بود; تا آنجا كه علیه السلام عبادت و تهجّد شگفت انگيز خود را در برابر عبادتهاي جدّ بزرگوار خود ناچيز مي‌دانست. 🔵 دوم: تفسير و حل مشكلات آيات و تربيت شاگرداني مانند ، كه بزرگترين مفسّر اسلام پس از امام (عليه السلام) به شمار مي‌رفت. 🔵 سوم: پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و نحل ديگر، بالأخص و كه پس از درگذشت (صلي الله عليه وآله وسلم) براي تحقيق در باره رهسپار مي‌شدند وسؤالاتي مطرح مي‌كردند كه پاسخگويي جز حضرت علي (عليه السلام)، كه تسلّط او بر و از خلال سخنانش روشن بود، پيدا نمي كردند. اگر اين خلأ به وسيله امام (عليه السلام) پر نمي شد جامعه اسلامي دچار سرشكستگي شديدي مي‌شد. وهنگامي كه امام به كليه سؤالات پاسخهاي روشن وقاطع مي‌داد انبساط وشكفتگي عظيمي در چهره خلفايي كه بر جاي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نشسته بودند پديد مي‌آمد. 🔵 چهارم: بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت و در مورد آنها نصّي در قرآن مجيد و حديثي از پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) در دست نبود. اين يكي از امور حسّاس زندگي امام (عليه السلام) است و اگر در ميان صحابه شخصيتي مانند حضرت علي (عليه السلام) نبود، كه به تصديق پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) داناترينِ امّت وآشناترينِ آنها به موازين قضا و داوري به شمار مي‌رفت، بسياري از مسائل در صدر اسلام به صورت عقده لاينحل و گره كور باقي مي‌ماند. همين حوادث نوظهور ايجاب مي‌كرد كه پس از رحلت پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) امام آگاه و معصومي به سان پيامبر در ميان مردم باشد كه بر تمام اصول و فروع اسلام تسلّط كافي داشته، علم وسيع وگسترده او امّت را از گرايشهاي نامطلوب و عمل به قياس وگمان باز دارد و اين موهبت بزرگ، به تصديق تمام ياران رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)، جز در حضرت علي (عليه السلام) در كسي نبود. قسمتي از داوريهاي امام (عليه السلام) و استفاده‌هاي ابتكاري‌ و جالب وي از آيات در كتابهاي حديث و تاريخ منعكس است. 🆔 @islam_history
📌 فعالیت های علیه السلام در دوران خلفا (۲) 🔵 پنجم: هنگامي كه دستگاه در مسائل و پاره اي از مشكلات با بن بست روبرو مي‌شد، امام (عليه السلام) يگانه مشاور مورد اعتماد بود كه با واقع بيني خاصي مشكلات را از سر راه آنان بر مي‌داشت ومسير كار را معيّن مي‌كرد. برخي از اين مشاوره‌ها در و دركتابهاي تاريخ نقل شده است. 🔵 ششم: تربيت و پرورش گروهي امثال و كه ضمير پاك و روح آماده اي براي سير و سلوك داشتند، تا در پرتو رهبري وتصرّف معنوي امام (عليه السلام) بتوانند قلّه‌هاي كمالات معنوي را فتح كنند وآنچه را كه با ديده ظاهر نمي توان ديد با ديده دل و چشم باطني ببينند. 🔵 هفتم: كار و كوشش براي تأمين زندگي بسياري از بينوايان ودرماندگان; تا آنجا كه امام (عليه السلام) با دست خود باغ احداث مي‌كرد و قنات استخراج مي‌نمود وسپس آنها را در راه خدا وقف مي‌كرد.گفتنی است این چاه ها (با وجود آب) اکنون هم پس از گذشت بیش از ۱۴ قرن در به علیه السلام مشهور است. 🆔 @islam_history
📌 كلام عليه السلام به خود ✍ سيّد جليل القدر سيّد نعمت اللَّه جزايرى قدس سره در «الأنوار النعمانيّه» روايت نموده كه: حضرت مولا امير مؤمنان على عليه السلام به خود چنين خطاب مى فرمايد: 🔹إذا أتتني صحيفة سيّئاتكم فلتكن صحيفة قابلة للإصلاح يعني أن يكون كالكتاب الّذي فيه غلط لا أن يكون كلّه غلطاً، فإنّه لايقبل الإصلاح. 🔸هنگامى كه پرونده گناهانتان را نزد من مى آورند بايستى نامه اعمالتان قابل اصلاح باشد. يعنى همانند كتابى باشد كه اغلاط اندكى دارد نه همچون كتابى كه همه اش غلط است، چرا كه چنين كتابى قابل اصلاح و تصحيح نيست. ‌ 📚 منبع ،ج۲،ص۴۰۲. 🆔 @islam_history
📌 نظر علیهم السلام درباره تزويج فرزندان آدم ✍ یکی از اصحاب میگوید: باقر عليه السلام به من فرمود: مردم () در مورد تزويج فرزندان حضرت عليه السلام چه مي‌گويند؟ 🔹عرض كردم: آنها مي‌گويند: حضرت در هر شكم، دو فرزند؛ يكي پسر و ديگري دختر براي حضرت آدم مي‌آورد، پسر شكم اول با دختر شكم دوم و دختر شكم اول، با پسر شكم دوم مي‌كرد تا اين كه نسلي به وجود آمد. 🔸امام باقر عليه السلام فرمود: چنين نيست، و لكن چون متولد گشت و بزرگ شد حضرت آدم از خداوند متعال خواست كه او را تزويج كند، خداي حوريه اي از بهشت براي او فرود آورد و با او ازدواج نمود، و از او چهارپسر متولد شد. پس از آن، براي حضرت آدم فرزند ديگري متولد شد، چون بزرگ شد به او اجازه ي ازدواج داد. او با جن ازدواج كرد، و از آن چهار دختر متولد شد، بنابراين، پسران اين پسر، با دختران پسر ديگر ازدواج كردند. 🔸پس آنكه داراي جمال و زيبايي است از جانب حوريه است و آنكه صاحب حلم و شكيبايي است از جانب حضرت آدم، و آنكه سبكي و خفت است از جانب جن است، و چون توالد شد حوريه به سوي آسمان صعود نمود. 📚 منابع ۱. ، ج ۱۱ ص ۲۴۴ ح ۴۰ ۲. تفسير عياشي: ج ۱ ص ۲۱۶ ح ۶. 🆔 @islam_history
📌 و ✍ مَسْعَدَة بن زیاد روایت کرده است که نزد علیه السلام بودم. 🔹مردی به امام عرض کرد: فدایتان شوم! همسایه‌هایی دارم که کنیزکان مطرب و آوازه خوان دارند. وقتی من به مستراح می‌روم، چه بسا عَمداً مدت بیشتری می‌نشینم تا صدای آواز آنان را بشنوم. 🔸امام فرمود: چنین نکن. آن مرد عرض کرد: به خدا نزد آنها نمی روم و با آنها برخوردی نداشته ام، تنها با گوش خود صدایی را می‌شنوم. 🔸امام فرمود: از خدا بترس. آیا نشنیده ای می‌فرماید: إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا؟ ( قطعا گوش و چشم و دل (قلب)، همه ی آنها مورد سوال اند). 🔹مرد عرض کرد: آری به خدا، گویی تا به حال از هیچ و این را نشنیده بودم. با وجود این ان شاء الله دیگر عمل خود را تکرار نمی کنم و از خداوند طلب و می‌نمایم. 🔸امام به او فرمود: برخیز و غسل کن و شکر بجای آور که تو در امر خطیری واقع شده بودی، اگر در همان حال می‌مردی، چقدر حال و روزگار تو بد می‌بود. خدا را شکر کن و از او توبه و بازگشت از آن چه او نمی پسندد، مسئلت نما که خداوند، فقط زشتی‌ها را نمی پسندد، زشتی را برای اهلش بگذار، که هر امری اهل خود را دارد. 📚 منبع ۱. ، ج ۶، ص ۴۳۲. 🆔 @islam_history
📌لذت های مادی در کلام امیرالمومنین علیه السلام ✍ روزی علیه السّلام را دید که آهی می‌کشد. 🔸مولا فرمود: آیا برای دنیا آه می‌کشی؟ 🔹عرض کرد: آری! 🔸حضرت فرمودند: ای جابر! لذّت‌های دنیا در هفت چیز است: 1⃣ فَألَذّ المَأکولاتِ العَسَلُ وَ هُوَ بَصقٌ مِنْ ذُبابه ٍلذیذترین خوردنی‌ها عسل است و آن آب دهان مگسی(زنبور) است. 2⃣ وَ أحْلَی المَشروباتِ الماءُ وَ کفی بإباحَتِهِ و سِباحَتِهِ گواراترین آشامیدنی‌ها آب است که بر خاک (پست ترین عنصر آفرینش) روا و روان باشد. 3⃣ وأعلَی المَلبوساتِ الدِّیباجُ وَ هُوَ مِن لُعابُ دُودَهٍ و بهترین پوشیدنی‌ها ابریشم است و آن از آب دهان کرمی است. 4⃣ و أعلی المَنکوحاتِ النِّساءُ وَ هُوَ مَبالٌ فی مَبالٍ و مِثالُ لِمثالٍ وَ انَّما یرادُ أحسَنُ ما فِی المَرأهِ لِأقْبَحِ ما فیها بهترین همبستر زنانند و ... نزدیکی دو عضو همانند (دو محل ادرار) است... . 5⃣ وَ أعَلی المَرکوباتِ الخَیلُ وُ هُوَ قواتِلُ و بهترین سوار شدنی‌ها و مرکب‌ها، اسب است (که حتّی هنوز هم با وجود بهترین ماشین‌ها، از بزرگ‌ترین تفریحات بشر به ویژه ثروتمندان اسب سواری است) که آن هم کُشنده است. 6⃣ وَ أجَلُّ المَشْمُوماتِ ألْمِسْک وَ هُوَدَمٌ مِنْ سُرَّهِ دابّهٍ و ارزشمندترین بوییدنی‌ها مُشک است و آن خون ناف حیوانی (آهو) می‌باشد. 7⃣ وَ أجَلُّ المَسْمُوعاتِ اَلْغِناءُ وَ التَّرنُّمُ وَ هُوَ اِثمٌ و بهترین شنیدنی‌ها و آواز است که آن هم و است (که موجب هلاکت انسان خواهد شد) 🔹جابر بن عبدالله می‌گوید: فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی به خداوند سوگند از آن زمان به بعد هرگز بر دلم خطور نکرد.(۱)(۲) 📚 منابع ۱. میزان الحکمه، ج۴، ص۱۷۱۴.‌ ۲. ، ج۷۸، ص۱۱. 🆔 @islam_history
📌قیام مي گويد: در خدمت عليه‌السلام بودم، چون مردم رفتند و مجلس خلوت شد. 🔸امام فرمود: «يا ابا حمزه! من المحتوم الذي حتمه الله قيام قائمنا، فمن شک فيما اقول، لفي الله و هو به کافر». «اي ابا حمزه! از امور حتمي اي که خداوند حتمي ساخته است قيام قائم ماست، هر کس در اين گفتار ترديد کند خدا را در حال کفر ملاقات مي کند». 🔸سپس فرمود: پدر و مادرم به فداي کسي که هم‌نام و هم‌کنيه ي من است او هفتمين فرزند من است که زمين را پر از عدالت کند هنگامي که پر از جور و ستم شده باشد.اي ابا حمزه! کسي که او را درک کند و در برابر او تسليم شود آن چنان که در برابر و تسليم است، بر او واجب مي شود و هر کس تسليم نشود بهشت بر او حرام مي شود و جايگاهش است و جايگاه ستمگران چه زشت است». 📚 منبع ۱. ، ج۵۱، ص۱۳۹. 🆔 @islam_history
📌 صلی الله علیه و آله و سلم در شان علیه السلام فرمودند: «يا عليّ انّک سيّدالمسلمين و يعسوبُ المؤمنين و امام المتقين و قائد الغُرّ المحجّلين». ✍ حال به چه معناست؟ 🔹 به فرمانده‌ی زنبورهای عسل «یعسوب» می‌گوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گل‌ها را برای درست کردن عسل می‌مکند و به کندو باز می‌گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می‌گیرند. 🔹بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می‌ایستد. آنگاه زنبورها را بو می‌کند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می‌شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد.  🔸آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز بر در بهشت می‌ایستد، و هر کسی را که بوی آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به محروم می‌نماید. 📚 منبع ۱. در ، ج۳۸، ص۱۲۶-۱۶۶، حدود ده روایت از  و در این رابطه نقل شده است. 🆔 @islam_history
کانالی برای تحلیل سیره و سنت -علیهم السلام- 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3897098243C4f5b659c8c
📌 فرق لشکر علی علیه السلام و لشکر معاویه ✍ از عليه السلام روايت شده كه: نزد على علیه السلام آمد و على علیه السلام در صحن نشسته بود و گفت: سلام بر تو يا امير المؤمنين و رحمت خدا بر تو. 🔸 علیه السلام گفت:  عليك السلام اى ابو يزيد(کنیه عقیل).پس روى به فرزند خود علیه السلام كرد و گفت:  🔸برخيز عمّت را به خانه ببر.حسن، عقيل را به خانه برد و نزد پدر بازگشت. 🔸على علیه السلام او را گفت: برايش جامه اى نو بخر و ردايى نو و ازارى نو و كفشى نو.ديگر روز نزد على علیه السلام آمد سراپا به نو آراسته و گفت:  🔹سلام بر تو يا .على گفت:  🔸عليك السلام اى ابو يزيد. 🔹عقيل گفت: يا امير المؤمنين نمى بينم كه جز اين سنگريزه‌ها چيزى از نصيبت شده باشد. 🔸على علیه السلام گفت: ابو يزيد چون عطاى خويش گرفتم آن را به تو دهم. 🔻عقيل از نزد على علیه السلام به نزد رفت.وقتى كه معاويه از آمدنش خبر يافت، فرمان داد كرسيها نهادند و ياران خويش بر آنها نشانيد.عقيل به مجلس در آمد.معاويه فرمان داد كه صد هزار درهم به او دهند.عقيل درهمها بستد. 🔹معاويه گفت:  مى خواهم بگويى كه ميان لشكرگاه من و لشكرگاه على چه فرقى ديدى. 🔸عقيل گفت: به لشكرگاه امير المؤمنين علیه السلام گذشتم.شبى داشت چون شبهاى صلی الله علیه و آله وسلم و روزى چون روزهاى پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم با اين فرق كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن ميان نبود.اما به لشكرگاه تو در آمدم جمعى از را از آن كسان كه در شب (۱) بر غدر كردند، ديدم.  🔸پس عقيل گفت: اى معاويه آن كيست در دست راست تو نشسته است؟  🔹معاويه گفت: است.  🔸عقيل گفت: اين كسى است كه شش مرد ادعا مى كردند كه پدر او هستند و عاقبت از آن ميان آنكه قصاب بود، بر ديگران غلبه يافت.اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟  🔹معاويه گفت: است.  🔸عقيل گفت: به خدا سوگند در زمان كار پدرش اين بود كه مزدى مى گرفت و حيوان نر را بر مادگان مى جهانيد.اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟  🔹معاويه گفت: است.  🔸عقيل گفت: مادرش دزد بود.  🔻چون معاويه ديد كه عقيل مجلس نشينانش را به خشم آورده است. 🔹پرسيد: ابو يزيد از من چه مى دانى؟  🔸عقيل گفت: اين سخن رها كن.  🔹معاويه گفت: بايد بگويى.  🔸عقيل پرسيد: را مى شناسى؟  🔹معاويه پرسيد: حمامه كيست؟  🔸عقيل گفت: گفتم تو كيستى و بر خاست و برفت.  🔹معاويه يكى از نسب شناسان را خواست و گفت: مرا بگوى كه حمامه كيست؟  🔸گفت: مرا و زن و فرزندم را امان ده.  معاويه امانش داد.  🔸گفت: حمامه جدّه تو بود و در جاهليت آن كاره بود، از آنان كه بر سر خانه خود علم مى زدند.  و گويند كه حمامه مادرِ مادرِ بود.(۲) 📚 منابع ۱. شبی بود که در راه بازگشت از جنگ ، قصد ترور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را داشتند. ۲. ترجمه ، ص ۳۶. 🆔 @islam_history
📌 توصیه #امام_رضا علیه السلام به #اباصلت هروی، در روز های پایانی ماه #شعبان 🆔 @islam_history
📌 قدر و منزلت نزد گويد: به حضرت () علیه السلام عرض كردم: مرا از دعا فراموش مكن. 🔸فرمود تو مي داني كه من فراموشت كنم؟ 🔹گويد: در فكر فرو رفتنم و با خود گفتم: آن حضرت براي شيعيانش كند و من هم از شيعيان او هستم (پس براي من دعا كند).عرض كردم: نه، شما مرا فراموش نمي كني. 🔸فرمود: اين را از كجا دانستي؟ 🔹عرض كردم: من از شما هستم و شما هم كه براي شيعيان دعا مي كني (پس مرا هم در ضمن دعا مي كنيد). 🔸فرمود: جز اين هم چيزي دانستي؟ گويد: عرض كردم: نه، فرمود: هرگاه خواستي بداني نزد من چگونه هستي بنگر من نزد تو چگونه هستم. 📚 منبع ۱. ، ج۲، ص۶۵۱. 🆔 @islam_history
📌 پاداش هرکس اندازه اوست ✍ گويد: به علیه السلام عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است. 🔸فرمود: عقلش چگونه است؟ 🔹گفتم نمي دانم. 🔸فرمود: پاداش به اندازه عقل است. همانا مردي از در يكي از جزاير دريا كه سبز و خرم و پر آب و درخت بود خدا مي كرد؛ يكي از از آنجا گذشت و عرض كرد پروردگارا مقدار پاداش اين بنده ات را به من بنما به او نشان داد و او آن مقدار را كوچك شمرد، خدا به او كرد همراه او باش پس آن به صورت انساني نزد او آمد. 🔹عابد گفت: تو كيستي؟ 🔸گفت: مردي عابدم چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا كنم. پس آن روز را با او بود. چون صبح شد فرشته به او گفت: جاي پاكيزه اي داري و فقط براي عبادت خوب است. 🔹عابد گفت: اينجا يك عيب دارد. 🔸فرشته گفت: چه عيبي؟ 🔹عابد گفت: خداي ما چهارپايي ندارد، اگر او خري مي داشت در اينجا مي چرانديمش به راستي اين علف از بين مي رود! 🔸فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد. 🔹 گفت: اگر خري مي داشت چنين علفي تباه نمي شد. پس خدا به فرشته وحي كرد: همانا او را به اندازه عقلش پاداش مي دهم (يعني حال اين عابد مانند مستضعفين و كودكان است كه چون سخنش از روي ساده دلي و ضعف خرد است، و نيست، ليكن عبادتش هم پاداش عبادت خداشناس را ندارد). 📚 منبع ۱. ،ج۱، ص۱۱. 🆔 @islam_history
🔸صفحه ای برای تحلیل و بررسی تاریخ اسلام، سیره و سنت #اهل_بیت - علیهم السلام - و پاسخ به شبهات 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3897098243C4f5b659c8c
📌 ✍ شُرَیسِ وابشی، از ، از علیه السلام روایت کرده است که فرمود: 🔴 خدا هفتاد و سه حرف دارد و فقط یکی از این حروف را می‌دانست و چون آن را بر زبان آورد، زمین میان خودش و را شکافت و تخت را با دست خود آورد، سپس زمین در یک چشم بر هم زدن به شکل سابق خود برگشت، و این در حالی است که هفتاد و دو حرف از اسم اعظم نزد ماست و یک حرف دیگر را فقط خداوند تبارک و تعالی می‌داند و ترجیح داده که آن را نزد خود نگه دارد وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله. 📚 منبع ۱. ،ج۷، ص۳۷. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام() ❓چرا به خزیمة بن ثابت، (صاحب دو شهادت) می گویند؟ ✍ علیه السلام در این مورد می‌فرماید: 🔸حضرت صلی الله علیه وآله روزی از مرد عربی اسبی خرید. کسانی که با آن حضرت میانه خوبی نداشتند، مرد فروشنده را کرده و به او گفتند: 🔹اگر این اسب را در بازار بفروشی، به چندین برابر قیمت فعلی از تو می‌خرند! 🔹مرد از این سخن تحریک شده و از روی طمع کاری گفت: آیا بروم و معامله را به هم زده و اسب را پس بگیرم؟! 🔹گفتند: نه! چنین مکن؛ ولی هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله می‌خواهد قیمت را به تو بپردازد، بگو من آن را به این مبلغ نفروخته‌ام بلکه به فلان قیمت به تو داده ام. او مرد خوبی است و هرچه پیشنهاد کنی، از تو خواهد پذیرفت. 🔰مرد اسب فروش با این قصد نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و منکر قیمت قبلی شد. 🔸حضرت فرمود: به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخته! به همین مبلغ فروخته ای. در این میان خزیمة بن ثابت از راه رسیده و از ماجرا سؤال کرد. 🔹گفتند: این مرد سخن پیامبر را قبول ندارد. 🔹خزیمه خطاب به مرد گفت: ای اعرابی! من می‌دهم که تو به همین مبلغ که پیامبر می‌گوید، این اسب را فروخته ای. 🔹اعرابی گفت: هنگام معامله، کسی پیش ما نبود! 🔸پیامبر به خزیمه فرمود: خزیمه! با آن که تو در هنگام معامله حضور نداشتی، چگونه گواهی می‌دهی؟ 🔹خزیمه گفت: یا ! پدر و مادرم فدای شما باد! ما سخن شما را در امور خیلی مهم و حیاتی مانند خبر دادن از و خداوند و آسمانی، تصدیق کرده و از جان و دل می‌پذیریم، چگونه در قیمت یک اسب تو را تصدیق نکنیم؟! 🔰بعد از این ماجرا، پیامبر صلی الله علیه وآله، شهادت خزیمه را معادل شهادت دو مرد قرار داد و این چنین بود که خزیمه مفتخر به لقب گردید. 📚 منبع ۱. ، ج۲۲، ص۱۴۱. گفتنی است که این داستان با اندکی تفاوت در اکثر کتاب‌های فریقین موجود است. 🆔 @islam_history
📌 بی نیازی ✍ علیه السلام فرمود: 🔰مردي از اصحاب صلی الله علیه و آله وسلم حال زندگيش سخت شد. 🔹همسرش گفت: كاش خدمت پيغمبرصلی الله علیه و آله وسلم مي رفتي و از او چيزي مي خواستي، مرد خدمت پيغمبرصلی الله علیه و آله وسلم رسید و چون حضرت او را ديد فرمود: 🔸هر كه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هر كه بي نيازي جويد خدايش بي نياز كند. 🔹مرد با خود گفت: مقصودش جز من نيست، پس به سوي همسرش آمد و به او خبر داد. 🔹زن گفت: صلی الله علیه و آله وسلم) هم بشر است (و از حال تو خبر ندارد) او را آگاه ساز، مرد خدمتش آمد و چون حضرت او را ديد فرمود: 🔸هر كه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هر كه بي نيازي جويد خدايش بي نياز كند، و تا سه بار آن مرد چنين كرد. 🔰سپس برفت و كلنگي عاريه كرد و به جانب كوهستان شده بالاي كوه رفت و قدري هيزم بريد و بياورد و به نيم چارك آرد فروخت و آن را به خانه برد و بخورد، فردا هم رفت و هيزم بيشتري آورد و فروخت و همواره كار مي كرد و اندوخته مينمود تا خودش كلنگي خريد، باز هم اندوخته كرد تا دو شتر و غلامي خريد و ثروتمندي و بي نياز گشت. 🔰آنگاه خدمت پيغمبرصلی الله علیه و آله وسلم آمد و گزارش داد كه چگونه براي سؤال آمد و چه از پيغمبرصلی الله علیه و آله وسلم شنيد: 🔸پيغمبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من كه به تو گفتم هر كه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هر كه بي نيازي جويد خدايش بي نياز كند. 📚 منبع ۱. ، ج۲، ص ۱۳۸. 🆔 @islam_history
📌 تفسیر علیه السلام فرمود: 💠 گناهاني كه ها را دگرگون سازند (به ديگران) است، و گناهاني كه پشيماني ببار آورند (و آدمكشي) است، و آن گناهاني كه بلاها نازل كند است، و آنها كه پرده را بدرند شرابخواريست، و آنها كه روزي را نگهدارند (و در نتيجه كم شود) است، و آنها كه در نابودي شتاب كنند است؛ و آنها كه را برگردانند و فضا را تيره و تار كنند نافرماني و آزردن و است. 📚 منبع ۱. ،ج۲ ،ص۴۴۷. 🆔 @islam_history
📌 زمین از حجت خالی نمی ماند! ✍ مي گويد: به خدمت امام زين‌العابدين عليه‌السلام وارد شدم و عرض کردم: 🔹اي فرزند ! به من خبر ده از کساني که خداوند اطاعت آنها را بر من کرده و آنها را بر من فرض نموده، و بر همگان واجب است که بعد از صلي الله عليه و آله از آنها پيروي کنند. 🔸فرمود:«اولي الأمر» که خداي تبارک و تعالي آنها را بر مردم، امام واجب الاطاعه قرار داده، عليه‌السلام، سپس عليه‌السلام، آنگاه عليه‌السلام است و بعد از او امر به ما منتهي شده است». 🔹ابو خالد مي گويد: عليه‌السلام ديگر ساکت شد و من پرسيدم:اي سرور من، از امير مومنان به ما روايت شده که خداوند هرگز زمين را خالي از نمي گذارد، بعد از شما امام و حجت کيست؟ 🔸فرمود:«بعد از من پسرم ، که نامش در ، است؛ زيرا را مي شکافد چه شکافتني، بعد از او پسرش ، که نامش در آسمان‌ها، است». 🔹ابو خالد مي گويد: عرض کردم: چگونه است که او را صادق مي گويند، در حاليکه همه ي شما صادق (راستگو) هستيد؟! 🔸فرمود:«پدرم از پدرش، از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل کرد که هرگاه پسرم: جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب متولد شود او را «صادق» بناميد، زيرا پنجمين پسرش نيز نامش خواهد بود و به دروغ ادعاي خواهد کرد و نام او در پيش خداي تبارک و تعالي «جعفر کذاب» است که ادعاي دروغ مي کند، با پدرش مخالفت مي کند و بر برادرش مي ورزد. و به هنگام او تلاش فراوان مي کند که او را لو دهد». 🔸آنگاه عليه‌السلام به شدت گريست و فرمود:«کأني بجعفر الکذاب و قد حمل طاغية زمانه علي تفتيش امر ولي الله، والمغيب في حفظ الله و التوکيل بحرم ابيه، جهلا منه بولادته، و حرصا منه علي قتله ان ظفر به و طمعا في ميراثه حتي يأخذه بغير حقه». «گويي جعفر کذاب را با چشم خود مي بينم که زمانش را وادار مي کند که اقامتگاه اعظم را تفتيش کند و به پدرش سپاه بريزد، در حاليکه آن امام از نظر در حفظ و حراست خداست».«اين همه تلاش جعفر براي اين است که او از داستان تولد اطلاعي ندارد و بسيار حريص است که اگر او را بيابد به برساند و چشم طمع به ميراث او دوخته است که به ناحق آن را بخورد». 📚 منبع ۱. کمال الدين و تمام النعمه، ص۳۲۰. 🆔 @islam_history
📌 توصیه #امام_رضا علیه السلام به #اباصلت هروی، در روز های پایانی ماه #شعبان 🆔 @islam_history
📌 برخورد با خواران 🔰همان امامی که می‌فرماید: به خدا قسم اگر تمام هفت اقلیم را به من دهند، تا پوستِ جو‌ ای را به ناحق از دهان مورچه‌ای بگیرم، هرگز چنین نخواهم کرد(۱) همان کسی که به خاطر خلخال و دستبند از غیر مسلمان می فرماید: هر کس از شنیدن این حادثه بمیرد، بر او رواست(۲)، به فرماندار اهواز () نامه می‌نویسد که با کسی که در بازار اهواز رشوه گرفته، چنین کند: 🔸ای ! زمانی که نامه ام را خواندی، درباره ی مسوول بازار اهواز چنین کن: 🔸بلافاصله عزلش کن، مسامحه و مماشات نکن، و او را چنانکه هست، بی کم و بیش به معرفی کن. او را حبس کن، و اگر در مجازات او کوتاهی کنی خودت را عزل می کنم، این حکم خداست و باید اجرایش کنی. 🔸او را در جمعه پیش چشم مردم شلاق بزن تا مردم ببینند. او را در کوچه ها و بازار اهواز بگردان تا همه ببینند و هرکس طلبی و مدرکی دارد، طلبش را از او بستاند. 🔸پایش را در زنجیر کن و به جز وقت نماز، زنجیرش را باز نکن. در زندان ملاقاتی نداشته باشد تا راه پاسخگویی به دادگاه را به او نیاموزند و او را به آزادی امیدوار نکنند. 🔸شبانگاهان وقتی زندانیان را برای هواخوری بیرون می بری او را نبر، مگر بترسی که بمیرد. اگر بدنش کشش داشت یک ماه بعد، یک نوبت دیگر هم ۳۵ ضربه شلاق به او بزن. 🔸گزارش عملکردت را در این باره برایم مکتوب بفرست و بگو که بجای این خائن چه کسی را انتخاب کرده ای.(۳)(۴) 📚 منابع ۱. ،خطبه ۲۲۴. ۲.نهج البلاغه ،خطبه ۲۷. ۳. دعائم الاسلام ،ج۲، ص۵۳۲. ۴. ،ج۱۷، ص۴۰۳. 🆔 @islam_history
📌 🔰 بى ترديد، ابتدايى براى زنان در ، است. 🔰 از اين رو هنگامى كه نماينده ، به حضور اكرم صلی الله علیه و‌ آله شرف ياب شد و درباره اين محروميت با پيامبر سخن گفت و اعتراض كرد كه ما تمام كارهاى شوهران را از نظر زندگى تأمين مى كنيم و آنان با خاطر آرام در جهاد شركت مى نمايند، ولى ما جامعه زنان از اين فيض بزرگ محروميم. پيامبر صلی الله علیه وآله از طريق وى به جامعه زنان مدينه پيام داد و فرمود: 🔸اگر چه روى يك سلسله علل فطرى و اجتماعى، از اين فيض بزرگ محروم شده ايد، شما مى توانيد با قيام به وظايف فيض جهاد را درك كنيد. آن گاه اين جمله تاريخى را فرمود: و إنّ حسن التّبعل يعدل ذلك كله؛ قيام به وظايف شوهردارى به وجه صحيح با برابرى مى كند. 🆔 @islam_history
📌 پرهيز از شنيدن 🔸اي مردم! آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در ، و درستي راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد، آگاه باشيد! گاهي تيرانداز، تير افكند و تيرها به خطا مي رود، سخن نيز چنين است، درباره كسي چيزي مي گويند كه واقعيت ندارد و گفتار تباه شدني است، و خدا شنوا و گواه است، بدانيد كه ميان و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. 🔸پرسيدند، معناي آن چيست؟ 🔸 علیه السلام انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود: باطل آن است كه بگويي شنيدم، و حق آن است كه بگويي ديدم. 📚 منبع ۱. ،خطبه ۱۴۱. 🆔 @islam_history
📌 اثر ✍ ميسر بن عبد العزيز گويد: علیه السلام به من فرمود: 🔸اي ميسر دعا كن و مگو كه كار گذشته است و آن چه مقدر شده همان شود (و دعا اثري ندارد)، همانا نزد خداي عز و جل منزلت و مقامي است كه بدان نتوان رسيد جز به درخواست و مسئلت، و اگر بنده اي دهان خود ببندد و درخواست نكند چيزي به او داده نشود، پس درخواست كن تا به تو داده شود،اي ميسر هيچ دري نيست كه كوبيده شود جز اين كه اميد آن رود كه بر وي كوبنده باز شود. 📚 منبع ۱. ، ج۲، ص۴۶۶. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام () 🔰 روزى كه نبرد اتفاق افتاد، شب آن روز عروسى بود. او با دختر ، سرشناس اوسيان كرده و ناچار بود كه مراسم شب زفاف را همان شب انجام دهد. 🔰 هنگامى كه نداى در گوش او طنين انداخت، متحير شد. چاره اى نديد جز اينكه از پيشگاه فرمانده كل قوا اجازه بگيرد، تا يك شب در مدينه توقف كند و فرداى آن خود را به ميدان جنگ برساند. 🔰 صلی الله علیه و آله يك شب براى انجام مراسم عروسى به وى اجازه داد. بامدادان، حنظله پيش از آن كه غسل جنابت كند، به سوى ميدان شتافت. وقتى خواست از در منزل بيرون آيد؛ اشك در ديدگان نوعروس كه از ازدواج وى جز يك شب نگذشته بود، حلقه زد. 🔰 دست در گردن خود افكند، و درخواست كرد كه چند دقيقه كند. او چهار نفر مرد را كه روى داشتن عذر در مدينه مانده بودند، گواه گرفت كه ديشب ميان او و شوهر گرامى وى عمل آميزش انجام گرفته است. 🔸حنظله از منزل بيرون رفت، عروس رو به آن چهار نفر كرد و گفت: 🔸ديشب در خواب ديدم كه آسمان شكافت و شوهرم داخل آن شد، سپس شكاف به هم آمد. من از اين رؤيا احساس مى كنم كه شوهر من به سوى جهان بالا خواهد رفت و شربت را خواهد نوشيد. 🔰حنظله وارد سپاه شد ديدگانش به افتاد كه ميان دو سپاه مشغول جولان بود. او با يك حمله جوان مردانه شمشيرى به سمت او متوجه ساخت، ولى شمشير بر پشت اسب وى فرود آمد و ابو سفيان نقش زمين شد. 🔰داد و فرياد ابو سفيان موجب اجتماع گروهى از سربازان قريش شد. 🔰شدّاد ليثى بر حنظله حمله كرد و بر اثر آن ابو سفيان از چنگال وى نجات يافت. 🔰در ميان سربازان ، نيزه دارى، به او حمله ور شد و نيزه خود را در بدنش فرو برد. حنظله با همان زخم وى را تعقيب كرد و او را با شمشير از پاى درآورد و خود نيز بر اثر زخم نقش زمين شد. 🔸پيامبر گرامى فرمود: من ديدم كه ، حنظله را غسل مى دادند، و از اين نظر او را مى گفتند. 🔰هنگامى كه قبيله ، مفاخر خود را مى شمردند،چنين مى گفتند: و منّا حنظلة غسيل الملائكة؛ از ما است حنظله كه فرشتگان او را غسل مى دادند. 📚 منابع ۱. اسد الغابه، ج ۲، ص ۵۹. ۲. ، ج ۲۰، ص ۵۷. 🆔 @islam_history
📌 بهترین صفات ، بدترین صفات ! 🔸وَ قَالَ امیرالمومنین عليه السلام : خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا 🔸و درود خدا بر او فرمود: برخي از نيكوترين خلق و خوي زنان، زشت ترين اخلاق مردان است، مانند، و به خود باليدن، ، ، هرگاه زني متكبر باشد، بيگانه را به حريم خود راه ندهد، و اگر باشد اموال خود و شوهرش را نگهبان است، و چون ترسان باشد از هر چيزي كه به آبروي او زيان رساند فاصله مي گيرد. 📚 منبع ۱. ، حکمت ۲۳۴. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام (عمار یاسر) در جریان ساخت صلی الله علیه و آله، ، صحابی با وفای صلی الله علیه و آله چند قطعه سنگ را روى هم جمع كرده و براى ساختمان حمل مى كرد. 🔰گروهى از سادگى و وى سوء استفاده كرده، بيش از مقدار تحمل وى، سنگ بر او حمل مى كردند. 🔹وى مى گفت: من يكى از سنگ‌ها را براى خود و ديگرى را به نيت پيامبر حمل كنم.روزى پيامبر او را زير بار گران، در حالى كه سه قطعه سنگ بر او حمل كرده بودند، ديد. 🔹 سخن به گله گشود و گفت: شما سوء قصد به من دارند و خواهان و مرگ من هستند، آنان سنگ‌ها را يك يك مى آورند، ولى سه تا سه تا بر دوش من حمل مى كنند. 🔸پيامبر دست او را گرفت، گرد و غبارى كه بر پشت او بود، پاك كرد و اين جمله تاريخى را فرمود:آنان قاتل تو نيستند، تو را گروه ستمگر خواهند كشت، در حالى كه تو آنان را به سوى و حقيقت دعوت مى كنى.(۱) 🔰اين خبر غيبى يكى از دلايل و راست گويى پيامبر است و آنچنان كه گزارش داده بود اتفاق افتاد، زيرا سرانجام عمار در نود سالگى در جنگ در ركاب علیه السلام به دست هواداران كشته شد. اين خبر غيبى در حال حيات عمار اثر عجيبى بر جاى گذارده بود و پس از اين جريان، عمار را محور حق دانسته و حقانيت هر صنفى را با پيوستن او تشخيص مى دادند. 🔰وقتى عمار در ميدان جنگ كشته شد، ولوله عجيبى در صف شاميان افتاد. كسانى كه با تبليغات زهرآگين معاويه و ، در حقانيت على علیه السلام به شك افتاده بودند آگاه شدند. 🔰هزيمة بن ثابت انصارى كه همراه امير مؤمنان رفته بود، ولى در اقدام به جنگ مردّد بود، پس از كشته شدن عمار شمشير كشيد و به شاميان حمله كرد.(۲) 🔰ذو الكلاع حميرى با بيست هزار تن كه همگى اهل قبيله وى بودند به جنگ على علیه السلام آمده بود و تكيه گاه عمده معاويه همين مرد بود و او تا از همكارى ذو الكلاع اطمينان نيافت، تصميم به جنگ نگرفت. اين سردار فريب خورده، همين كه شنيد عمار ياسر همراه على است سخت تكان خورد. 🔰مبلّغان دستگاه معاويه، خواستند مطلب را بر او مشتبه سازند، گفتند: عمار كجا، صفين كجا؟ عراقيان از ساختن اين دروغ‌ها باكى ندارند. ذو الكلاع، متقاعد نشد رو به عمرو عاص كرد و گفت: آيا پيامبر چنين جمله اى در حق عمار گفته است؟ فرزند عاص گفت: آرى فرموده است، ولى هرگز عمار در سپاه على نيست. 🔹وى گفت: من بايد خودم شخصا تحقيق كنم. سپس عده اى را مأمور كرد تا در اين باره تحقيقاتى بكنند. در اين لحظات حساس معاويه و عمرو عاص ديدند كه اگر او از وجود عمار در سپاه على عليه السّلام و يا از وى در ركاب على آگاه شود، ممكن است شكافى در سپاه شام به وجود آيد؛ از اين نظر، سردار نام دار شامى به طريق مرموزى كشته شد. 🔰شهرت اين ، ميان محدثان عامه و خاصه، ما را از ارائه مدارك آن بى نياز ساخته است. 🔰 نقل مى كند: هنگامى كه عمار در صفين كشته شد، عمرو بن حزم پيش عمرو عاص آمد و گفت: عمار كشته شد و پيامبر در حق وى فرموده است: تقتل عماراً الفئة الباغية؛ گروه ستمگر او را مى كشند. (۳) 📚 منابع ۱. سيره حلبى، ج ۲، ص ۷۶ و ۷۷. ۲. مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۳۸۵. ۳. مسند ابن حنبل، ج ۴، ص ۱۹۸. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام ( سلام الله علیها) 🔰 از قبیله و از تیره بنی‌زهره بود. 🔰 مادر آمنه، بره بنت عبدالعزی بن عبدالدار بن قصی بن کلاب، که در جد سوم صلی الله علیه و آله () به او می‌رسید. 🔰 آمنه ۲۴ سال قبل از به دنیا آمد و بنا بر منابع تاریخی تنها فرزند خانواده‌اش بود. 🔰 در سیره خود،نقل می‌کند: به همراه به خانه وهب بن عبدمناف رفت و او را برای پسرش خواستگاری کرد. 🔰 آمنه در راه بازگشت از به (که بنابر برخی منابع تاریخی برای زیارت قبر شوهرش عبدالله رفته بود) و در حالی که کنیزش هم او را همراهی می‌کرد، بیمار گشت و در منطقه‌ای به نام درگذشت. 📚 منابع ۱. طبقات الکبری، ج۱،ص۴۹. ۲. السیره النبویه، ج۱، ص ۱۶۴. ۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰. 🆔 @islam_history