eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
484 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 در مجلس #ابن_زیاد چه گذشت؟ 🆔 @islam_history
🔰ابن زياد سرمست از غرور پيروزى و براى قدرت نمايى، در كاخ خود نشست و اجازه ورود همگانى داد. سپس دستور داد، سر عليه السلام را آورده و در برابرش قرار دهند و آنگاه فرمان داد كه زنان حريم حسينى و كودكانش را وارد كنند. 🔰 عليها السلام به صورت ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه اى نشست. پرسيد: اين زن كيست؟ پاسخ دادند: «هذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ»؛ (اين زن، زينب دختر است). 🔰ابن زياد رو به زينب كرد و گفت: خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد! 💠 زينب عليها السلام پاسخ داد: «إِنَّما يَفْتَضِحُ الْفاسِقُ، وَ يَكْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنا»؛ (فقط فاسق رسوا مى شود و انسان فاسد دروغ مى گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است). 🔰ابن زياد گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ»؛ (كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟) 💠 زينب (با صلابت و قدرت) پاسخ داد: «ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُا الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَيَجْمَعُ اللهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذ، ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ يَابْنَ مَرْجانَةَ»؛ (من جز زيبايى و نيكى نديدم، آنها گروهى بودند كه خداوند را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را [در روز ] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز بنگر چه كسى پيروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند). 🔰عبيدالله بن زياد با شنيدن اين سخنان خشمگين شد و گويا آهنگ قتل آن حضرت را نمود كه عمروبن حُرَيث به وى گفت: اى امير! او زن است و نبايد زن را به گفتارش مجازات كرد. ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن و خاندانت تشفّى داد!». 💠 زينب كبرى عليها السلام فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى). 🔰ابن زياد (كه پاسخى نداشت) گفت: «اين زن، پيوسته موزون و مسجّع سخن مى گويد. پدرش نيز شاعر بود». زينب فرمود: «زن (داغدار و مصيبت زده) كجا و مسجّع سخن گفتن كجا».  📚 لهوف، ص۲۰۰-۲۰۲. 🆔 @islam_history
#امام_حسین علیه السلام در دیدگاه دانشمندان جهان| توماس مازاریک - کشیش متفکر اروپایی 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
YEKNET.IR - rasouli shabe 5 moharram1398 (2).mp3
11.18M
📌 مداحی ترکی حاج مهدی رسولی ( مناظره و ) 🌴ای علمدار شهامت 🌴ای قدح نوش رشادت زینب 🆔 @islam_history
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🆔 @islam_history
🗣 می‌گویند: ، زن ستیز است... سلام‌الله‌علیها 🆔 @islam_history
📌 داستان عجیب از یک حسرت بزرگ؛ ضحاک بن عبدالله؛ یکی از یاران #امام_حسین علیه السلام، که ظهر #عاشورا #امام را رها کرد❗️ 🆔 @islam_history
📌 ضحاک بن عبدالله مشرقی و حادثه ✍️ نقل کرده است ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی ، با علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین علیه السلام آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند علیه السلام علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام علیه السلام پذیرفت. ✍️ نبردهای ضحاک در روز 🔰ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه به دستور بن سعد اسب‌های یاران امام علیه السلام را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از رسول صلی الله علیه و اله، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» ✍️ فرار از صحنه نبرد 🔰ابومخنف از عبدالله بن عاصم الفائشی به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی آورده است: «وقتی دیدم یاران امام علیه السلام کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نمانده‌اند، خدمت ابا عبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند. 📚 تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۷. 📚 انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷. 📚 الکامل ابن اثیر ، ج۴، ص۷۳. 🆔 @islam_history
📌 سیاهی لشکر کدام جبهه‌ای؟ ✍ ابن ریاح می گوید:  🔰مرد نابینا و کوری را دیدم که این شخص (در روز ) شاهد علیه السلام بوده. 🔰از او پرسیدند چرا چشمت کور شده است؟ او گفت من از جمله ده نفری بودم که در روز عاشورا شاهد کشته شدن علیه السلام بودم اما شمشیر و تیر و نیزه ای به کار نبردم، هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید من به خانه بازگشته پس از خواندن عشا خوابیدم در عالم خواب دیدم شخصی آمده و به من می گوید برخیز صلی الله علیه و آله و سلم تو را احضار کرده و می خواند؛ می‌گفتم من با آن حضرت کاری ندارم.  🔰او یقه مرا گرفت و کشان کشان خدمت آن حضرت برد دیدم در بیابانی نشسته آستین خود را بالا زده و حربه‌ای در دستش می باشد در مقابل آن جناب فرشته‌ای ایستاده بود که شمشیری آتشین در دست داشت و با آن نه نفر دوستان مرا کشت به هر یک از آنها که شمشیر می زد سر تا پای آن ها را آتش فرا گرفت نزدیک حضرت رفتم و در مقابلش زانو زدم و گفتم السلام علیک یا رسول الله حضرت صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مرا نداد پس از مدتی سر مبارک را بلند نموده و فرمود: ای دشمن خدا حرمت مرا شکستی و خاندان و عترت مرا به قتل رسانیدی و حقی که بر گردنت داشتم را رعایت نکردی و هر چی خواستی انجام دادی.  🔰عرض کردم یا رسول الله به خدا سوگند می خوردم که من (در ظهر عاشورا) نه شمشیری زدم و نه نیزه ای پرتاب کردم و نه تیری انداختم.  👈 حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود درست است اما تو بر سیاهی لشکر ابن سعد افزودی❗️ جلوتر بیا من نزدیک رفتم طشتی پر از خون مقابل آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بود به من فرمود این خون خون فرزندم حسین است پس از همان خون بر چشمان من کشید و من از خواب برخاستم و پس از دچار کوری شدم و تا امروز چیزی را نمی بینم.  📚 لهوف سید بن طاووس، ص۱۸۷. 📚 ، ج۴۵، ص۳۰۶. 🆔 @islam_history
📌 شهید ایرانی روز 🏴 غلامی که علیه‌السلام همانند اکبرش صورت روی صورت او گذاشت... 🔰در منابع مربوط به قیام امام حسین علیه السلام، از غلامی ترک با تبار ایرانی، سخن به میان آمده است که در به رسید.برخی او را واضح و برخی دیگر اسلم بن عمرو خوانده‌ اند. 🔰نقل شده است که وی قاری ، دانای به زبان عربی و در مواقعی کاتب امام حسین علیه السلام بوده است. هنگام هجرت امام حسین علیه السلام از به و از آنجا به کربلا، همراه آن حضرت بود. روز عاشورا از امام علیه السلام اذن میدان گرفت و آهنگ پیکار کرد.  🔰سماوی رجز زیر را به این غلام نسبت داده است:أَمیری حُسَیْن وَنِعْمَ الْامیر • سُرورُ فُؤادَ البَشیرِ النَّذیر.فرمانده من حسین علیه السلام است؛ و چه خوب فرماندهی! -همانا او- مایه شادمانی قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. 🔰غلام پس از مبارزه‌ ای شجاعانه و کشتن شماری از آن قوم تبهکار، سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین علیه السلام اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، و دست در گردنش انداخت، و صورت بر صورت او گذاشت. غلام چشم گشوده، با دیدن امام علیه السلام تبسّمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند صلی الله علیه و آله و سلم صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به دیدار پروردگار شتافت. 📚 مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۹، ص۳۲۶. 📚 سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین علیه‌السلام، ص۹۵-۹۶. 🆔 @islam_history
📌 حذف عنوان "" از تابلوها 💠 عليه السلام مى فرمايد: در واقعه صلح حديبيه كه مشركان از ورود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و همراهانش به شهر جلوگيرى كردند و آنها را از خانه خدا و مسجد الحرام باز مى داشتند، پيمان نامه صلحى نوشته شد كه من كاتب آن معاهده بودم ، نماينده قريش ، سهيل بن عمرو در اعتراض به نوشته معاهده مبنى بر اينكه صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست گفت: 🔰اگر ما باور مى داشتيم كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست ، با شما نزاعى نداشتيم و از او اطاعت مى كرديم ، پس رسول الله را از كنار نام او محو كن و بنويس محمد بن عبدالله. 💠 به سهيل گفتم: على رغم ميل تو، به خدا سوگند كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم رسول و فرستاده خداست. 💠 صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ! همان طور كه او مى گويد بنويس! براى تو نيز چنين روزى در پيش خواهد بود.  💠 علیه السلام عرض کرد: اى فرستاده خدا! دست‌هاى من قدرت ندارد كه لفظ نبوت و رسالت را از نام شما محو نمايم. 💠 حضرت فرمود: پس دست مرا بر آن بگذار تا خود آن را محو نمايم آنگاه من دست پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را روى جمله رسول الله گذاشتم و حضرت آن را محو كرد. 🔰اما پس از گذشت چند سال تكرار شد و آن روزى بود، كه قرار داد صلح را ميان خود و سپاه شام مى نوشتند، چنين نوشتند: به نام خداوند بخشنده مهربان ، اين قراردادى است ميان ابن ابيطالب اميرمؤمنان و معاوية بن ابى سفيان ... و به مخالفت برخاستند و گفتند: اگر ما تو را اميرمؤمنان مى دانستيم با تو در ستيز نبوديم نام خود و پدرت كافى است، جمله اميرالمؤمنين را حذف كن! 💠 آن روز ياد سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم افتادم و گفتار او را حق يافتم . ✍ تاریخ نشان داد نه تنها حذف لقب این دو بزرگوار از متن قراردادها باعث ضرر نشد، بلکه به قول ابن ابی الحدید، به منزله مُشکی شدند که دشمن هر چه در دست خود فشرد تا رایحه‌شان به مشام کسی نرسد، بیشتر پخش شد... یُرِیدُونَ لیُطْفِؤُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ واللهُ مُتِمُّ نُورِهِ ولو کَرِهَ الکَافِرُونَ 📚 الكامل فى التاريخ، ج ۲، ص ۱۳۸ 📚 ، ج ۲۰، ص ۳۵۳. 🆔 @islam_history
📌 سقیفه، علت شهادت سیدالشهدا⁉️ 💠 حادثه و حضرت سید الشهداء علیه السلام مصائب، اسارت‌ها و جنایات خونباری که در صحرای و سپس و شام انجام شد اینگونه نیست که تنها یک فاجعه نو ظهور و به دست افرادی معین و در زمانی خاص صورت گرفته باشد، بلکه این جنایت عظیم تاریخ بشریت از زمان انحراف مسیر و ، پس از شهادت اکرم صلی الله علیه و آله و به دست عاملین شوم بنی ساعده آغاز و صورت گرفت. با تحقیق و جستجو در تاریخ و با توجه به روایات و زیارات صادره از ائمه معصومین علیهم السلام نشان می‌دهد که عامل اصلی شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام و جنایات عظیم آن، در حقیقت به شورای شوم سقیفه بنی ساعده و عاملین آن – و - باز می‌گردد و آن دو بودند که این خیانت‌های بی شرمانه را برای پدید آورندگان صحنه کربلا، و یزیدیان، طرح و برنامه ریزی کردند. 💠 به بیان دیگر؛ در واقع سنگ زیرین این جنایات به دست آن دو بنا نهاده شد، چرا که و فرزند ناپاکش یزید در ابتدا هیچ جایگاهی در بین مسلمین نداشتند و این عمر و ابوبکر بودند که در عهد خلافت غاصبانه‌شان حکومت شام را به معاویه سپردند و او را برای روی کار آمدن و تصاحب خلافت آماده ساختند و از همین جا بود که پایه‌های حکومت و خلافت امویان بنا نهاده شد. 💠 ما برای روشن شدن این ادعا به حدیث از چندین حدیث موجود در این باره بسنده می‌کنیم: 💠 علیه السلام در گودال قتلگاه فرمود: قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان(۱) [شما نیستید که مرا می‌کُشید] مرا فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر) کشتند. 💠 حضرت سلام‌الله‌علیها وقتی برادرش را غرق در خون دید: بِأَبِي مَنْ أَضْحَى عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً(۲) پدرم فدای کسی که سپاهش روز دوشنبه تار و مار شد. [ کسی در اینکه عاشورای سال ۶۱ هجری روز جمعه بوده شک ندارد؛ اما چرا سلام‌الله‌علیها به روز دوشنبه اشاره می‌کند؟ آیا جز این است که سقیفه، روز دوشنبه تشکیل شد؟ آیا جز این است که هر مصیبتی در هر جای کره خاکی اتفاق می‌افتد ریشه در سقیفه بنی‌ساعده دارد؟ رک به: خطبه فدک سلام الله علیها] 📚 ۱. مقتل الحسینِ خوارزمی، ج۲، ص۳۹. 📚 ۲. لهوف، ص۱۳۴. 🆔 @islam_history
📌 زیارت حسین واجب است... ✍ حضرت ابوجعفر عليه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند:  💠 شيعيان ما را امر كنيد كه به قبر حضرت بن عليهما السّلام بروند زيرا زيارت آن حضرت بر هر مومنى كه اقرار به امامتش از جانب خداوند عزّ و جلّ دارد فرض و واجب مى باشد. 📚 کامل الزیارات، باب چهل و سوم. 🆔 @islam_history
📌 علیه السلام در دیدگاه دانشمندان جهان| ادوارد براون - مستشرق انگلیسی 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا (۱) #ابوسفیان 🆔 @islam_history
📌 ابوسفیان 🔰او را گاهی به کنیه ابوحنظله نیز خوانده‌اند. دقیق تولد او روشن نیست، به روایتی ۱۰ سال پیش از عام الفیل متولد شد. 🔰با آغاز دعوت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد، با این همه شدت مخالفتِ او را از دیگر سران قریش، مانند ابوجهل و ابولهب کمتر دانسته‌اند. 🔰وی پاسخ پرسش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که چرا با این‌که می‌دانی من رسول خدایم، با من می‌جنگی، گفت:می‌دانم تو راست می‌گویی؛ امّا تو جایگاه مرا در می‌دانی و چیزی آورده‌ای که با آن، دیگر بزرگی و شرفی برای من نمی‌ماند؛ پس با تو از سر حمیّت و کراهت می‌جنگیم. 🔰ابوسفیان چون از تصمیم پیامبر برای هجرت به آگاه شد، با شرکت در دارالندوة، و‌برای‌ پیش‌گیری از گسترش اسلام، پیشنهادِ مطرح شده (ترور) را پذیرفت. 🔰همچنین همسر او (هند) در زمان جاهلیت، یکی از زنان صاحب پرچم و از زنادهندگان مشهور مکه بود. 🔰در جنگ بدر، قریشیان شکست خوردند و حنظله، پسر ابوسفیان کشته و پسر دیگرش عمرو اسیر شد که بعداً آزاد گردید. این شکست چنان بر قریشیان گران آمد که تصمیم گرفتند، دوباره به پیکار با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و مسلمانان مدینه روند. 🔰ابوسفیان پس از شکست مشرکان در بدر، به روش‌های گوناگون به تحریک قریش پرداخت. گریستن بر مردگان را برای همه و استعمال بوی خوش و هم‌خوابگی با زنان را برای خویش، تا انتقام حرام کرد. 🔰در اُحد، نزدیکی مدینه، جنگ سختی روی داد که مسلمانان شکست خوردند و نخبگانی از آنان چون ، عموی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به رسیدند. پس از نبرد، ابوسفیان بر فراز کوه آمد و ضمن ستایش بتان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به نبردی دوباره، در بدر وعده داد. 🔰سال دیگر، ابوسفیان با یاری یهودیان مدینه، پیکار خندق را بر ضد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ترتیب داد، اما با تدبیر و هوشمندی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، سپاه ابوسفیان و متحدان او، ناکام بازگشتند و مدینه رهایی یافت. 🔰سرانجام پس از دشمنی و پیکارهای متعدد، ابوسفیان در سال ۸ ق، به هنگام فتح به یاری و وساطت بن ، نزد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و آورد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خانه او را پناهگاه امن اعلام کرد و فرمود: اذهبوا انتم الطلقا (بروید که شما آزاد شده اید!) 🔰از مدائنی نقل است که بعد از بیعت مردم با ، نزد علیه‌السلام رفت و از این که فردی از پست‌ترین قبیله قریش به خلافت رسیده، خواست تا حضرت که به خلافت سزاوارتر است، به اعتراض و ستیز برخیزد و آمادگی خود را برای حمایت از خلافت علی اعلام کرد؛ امّا علیه‌السلام نپذیرفت. 🔰 که فتنه‌گری او را می‌دانست، به ابوبکر پیشنهاد کرد تا او را تطمیع کند و بدین‌گونه بر جای نشست و بیعت کرد. 🔰با شروع خلافت با اذعان به اینکه نه خدایی هست نه پیامبری به پیشنهاد داد این امر(خلافت) را مثل توپ در دست بگیرند و به دیگران ندهند. 🔰تاریخ دقیق مرگ وی چندان روشن نیست. به گزارش واقدی، وی ۵ سال پیش از قتل عثمان، در ۳۰ق درگذشت، اما تاریخ های ۳۱ تا ۳۳ق را هم برای مرگ او آورده اند. 📚 انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹. 📚 المغازی واقدی، ج۲، ص۸۱۷، 📚 الطبقات الکبری، ج‌۲، ص‌۲۲. 📚 الفتوح ابن اعثم کوفی، ج‌۲، ص‌۵۵۹‌. 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(۲) #معاویه 🆔 @islam_history
📌 معاویه 🔰راغب اصفهانى در محاضرات و از ربیع الابرار زمخشرى نقل می‌کنند که را به چهار مرد نسبت می‌دادند: مسافر بن ابى عمرو، عمار بن ولید بن ، و صباح که مغنى عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش رویى بود و کارگر ابوسفیان بود - الفتى تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابى سفیان بن حرب مى‌گویند❗️ 🔰مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانى به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. 🔰معاویه اول کسى بود که دشنام بر علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه جمعه لعن و جسارت بر امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد. 🔰معاویه مردى خوش گذران و پرخور بود، به حدى که از کثرت خوردن می‌گفت: «خسته شدم ولى سیر نشدم» و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله درباره او بود.  🔰روزی به همراه دو پسرش (معاویه و ) که در جلوی مرکب و پشت مرکب بودند، می‌رفت. رسول گرامی فرمودند: خدا کسی که سوار بر مرکب است، کسی که در جلوی مرکب است و کسی که در پشت مرکب است را لعنت کند. 🔰آخر الأمر معاویه در مسیر به شام بیمار شد، به حدى که مى‌لرزید و دهان او بسته نمى‌شد تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد. 🔰جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولى در هنگام مرگ به یکى از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق بن ابى طالب را غصب کردم، بن على را به فریب دادن جعده به رساندم و را به جانشینى خود انتخاب کردم و حجر بن عدى و اصحاب او را به قتل رساندم. برگرفته از 📚 منتخب التواریخ، ص۴۴۸. 📚 ، ج۳۳، ص۲۱۴. 📚 وقایع الایام رجب، ص۱۷۳. 🆔 @islam_history
📌 علیه السلام و طلب زیر حائر حسینی ✍ ابوهاشم جعفری می‌گوید بر امام هادی علیه السلام وارد شدم در حالی که حضرت تب ‏دار و بیمار بودند به من فرمودند: 💠 اى ابوهاشم شخصى از دوستان ما را به حائر بفرست تا برایم دعا کند! 🔰از نزد آن حضرت بیرون آمدم در این هنگام با بن بلال مواجه شدم فرموده حضرت را برایش بازگو نموده و از وى راجع به شخصى که حضرت فرموده ‏اند جویا شدم. 🔰على بن بلال گفت: شنیدم و اطاعت مى‏ کنم ولى مى‏ گویم: حضرت خودشان از حائر افضل و برتر هستند زیرا ایشان به منزله کسى است که در حائر مى‏باشد (یعنى حضرت سیدالشهداء) و دعا آن جناب براى خودشان افضل و برتر است از دعا من براى ایشان در حائر. 🔰من محضر علیه‌السّلام مشرف شده و حرف على بن بلال را خدمتش عرض کردم، حضرت به من فرمودند: 💠 به او بگو: صلی الله علیه و آله از بیت و حجر الاسود افضل بودند ولى در عین حال دور بیت طواف مى‏ کرده و حجر را استلام مى ‏فرمودند، خداوند متعال بقاع و مواضعى دارد که مى‏ خواهد در آن مکان ها خوانده شود تا دعا، دعاکننده را مستجاب فرماید و حائر از جمله این مواضع مى ‏باشد. 📚 کامل الزیارات، ص۲۷۴. 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در (۳) 📌 زیاد بن ابیه 🔰در نسب او اختلاف است، بنابر نقلی پدر زیاد، عُبَید بنده‌ای در طائف، و مادرش سمیه، کنیز حارث بن کلده بود. ، پدر ، نیز زیاد را فرزند زنای خویش با سمیه خوانده بود؛ به همین خاطر معاویه در دوران خلافتش، او را به پدرش ملحق کرد و برادر خویش خواند❗️ 🔰زیاد به پیشنهاد ابن ، از جانب علیه السلام برای سرکوب یک شورش به فارس اعزام شد و پس از آن، کارگزار بن ابی طالب علیه السلام در استخر فارس بود. او در جنگ نیز حضور داشت و جانب علی علیه السلام را گرفت و امان نامه و دعوت معاویه را نپذیرفت. 🔰پس از صلح علیه السلام، ابتدا از پذیرش بیعت با معاویه سرباز زد؛ اما با وساطت مغیرة بن شعبه به شام رفت و معاویه وی را با استناد به صحبتی از پدرش ابوسفیان، زیاد بن ابی سفیان خواند. وی در دوران حکومت معاویه به حکومت بصره و رسید. 🔰وی پدر عبیدالله حاکم بصره و کوفه در دوران بن معاویه است که در واقعه و علیه السلام نقش مهمی داشت. 🔰مشهورترین ماجرای سخت گیری بر شیعیان در زمان زیاد، دستگیری و قتل حجر بن عدی و یارانش است. زیاد آنها را به جرم اینکه به علی علیه السلام دشنام نمی‌دهند و به دشنام دهندگان اعتراض می‌کنند، بازداشت و زندانی کرد و به دستور معاویه راهی شام کرد. حجر و یارانش به دستور معاویه در جایی به نام مرج عذراء به شهادت رسیدند. 📚 دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۹. 📚 ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۵۲۵. 📚 ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۷، ص۳۲۰. 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(4) #مروان 🆔 @islam_history
📌 مروان بن حکم 🔰پدرش، حَکَم (ابی العاص) بن امیه، از استهزاء‌کنندگان بزرگ اسلام که مطرود آن حضرت نیز بود. "مروان" که کنیه‌اش "ابو عبدالملک" بود در سال دوم هجرت، بدنیا آمد و در شهر «طائف» بزرگ شد و سال‌ها با خانواده خود زندگی کرد. 🔰در براى هیچ کس کودکى متولّد نمى شد مگر اینکه پیش صلى الله علیه وآله مى آوردند [و حضرت براى او مى فرمود] پس مروان بن حَکَم را نزد حضرت آوردند; حضرت فرمود : «هو الوزغ ابن الوزغ ، الملعون ابن الملعون» [ او وزغ فرزند وزغ و ملعون فرزند ملعون است❗️ 🔰او و پدرش به زبان ، مورد لعنت قرار گرفته‌اند و به حکم و دستور ایشان، از مدینه به طائف تبعید شدند و حق ورود به مدینه را نداشتند و با آن که برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در زمان خلافت ، عثمان به شفاعت آنان پرداخت ولی ابوبکر گفت: من تبعیدی و رانده شده رسول خدا را به مدینه راه نمی دهم. زمان خلافت بن خطاب، باز هم عثمان اقدام کرد ولی عمر نیز همان جواب ابوبکر را داد تا اینکه عثمان خود، به خلافت رسید و وسیله بازگشت مروان و پدرش را به مدینه فراهم کرد و از خاصان و دبیران او و داماد وی شد. 🔰او کاتب و رازدار پسر عمویش عثمان بن عفان بود. مردم از اعمال تبعیض‌آمیز عثمان ناراضی بوده و واگذاری مسئولیت به مروان را از سوی وی خطا شمرده و به او حمله کردند. 🔰زمانی که علیه‌السّلام با دسیسه‌ی به وسیله‌ی همسر آن حضرت به رسید و می‌خواستند ایشان را در کنار قبر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دفن کنند، ممانعت کرد. 🔰وی در طی حکومت خود در مدینه بدترین ناسزاها را بر سر منبر به بن ابی‌طالب علیهماالسلام می‌داد و می‌گفت: «کار بنی‌امیه و پایه‌های حکومت ما جز با سب علی علیه السلام و لعن و کوبیدن او، محکم و استوار نشود!! در صورتی‌که او از کسانی بود که می‌گفت: دفاعی که علی علیه السلام از عثمان کرد، هیچ کس دیگر نکرد!!» 🔰 در زمان خلافتش سرزمین «فدک» را که معاویه به طور غصب، یک سوم آنرا به او داده بود، همه سهام آن را جزو اموال خودش قرار داد. 🔰مروان پس از مرگ ، با (همسر یزید و مادر خالد بن یزید) ازدواج کرده بود تا ام خالد بچه‌ای برایش بزاید. یک روز خالد نزد مروان رفت، جمع بسیار به نزد وی بودند، خالد از میان دو صف می‌آمد. مروان گفت: «به خدا تا آن‌جا که می‌دانم این احمق است، بیا‌ای پسر زنی که ... نش تر است! » و با به کار بردن کلماتی زشت تحقیرش می‌کرد تا او را از چشم مردم شام بیندازد. وقتی خالد ماجرا را به مادرش رساند، مادرش گفت: «خاموش باش که من زحمت او را از تو بر می‌دارم.» بدین ترتیب زمانی که مروان نزد مادر خالد خوابیده بود، او را به وسیله‌ی بالشی خفه کرد. 📚 المستدرک على الصحیحین، ج4 ،ص 479. 📚 تاريخ‏الطبري، ج‏5،ص611. 📚 اسد الغابة، ج2، ص34. 🆔 @islam_history