#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای
یک سر و این همه آزار خدا رحم کند
نیزه داران همه مستند نیفتی پایین
حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند
گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد
بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند
ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت
شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند
دست انداخت یکی پرده محمل را کَند
جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند
راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد
این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند
زنی از بام صدا زد که کدام است حسین
نوبت من شده این بار خدارحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند
#قاسم نعمتی
#امام_حسین
#اربعین_حسینی
#جامانده
سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها
گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها
درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند
فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها
ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور
این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی
داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها
جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند
دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها
#محمدحسین رحیمیان
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#اربعین
#غزل
عاشق حضرتِ حق بود و سراسر بخشید
هر چه را داشت نه با حوصله! با «سر» بخشید
تا ابد لنگرِ کشتی نجات خود را
متمایل به حیا کرد و به خواهر بخشید
تا که اوضاعِ زمینگیریِ فطرس را دید
إذنِ پرواز به او داد؛ سپس «پر» بخشید
دست-چین کرد خدا محض طواف ِ رویش
آن زمانی که به ما رتبۂ نوکر بخشید
متولّد شده بودیم چه گریان... ما را؛
مادرش آمد و با گریه به مادر بخشید
زینت دوش نبی بود و برای اثبات
همۂ سینه زنان را به پیمبر(ص) بخشید
عده ای را وسطِ روضه و بعد از توبه...
عده ای را وسطِ صحنۂ محشر بخشید
زیرِ قبّه، شب جمعه، کرَمش عام شد و
زائرانِ حرمش را دو برابر بخشید
اربعین یادِ غریبیِ حسن(ع) افتاد و...
خیل زوّار خودش را به برادر بخشید!
#مرضیه_عاطفی
#نذر_زیارت_اربعین_حسینی
می رسد از کربلا هل مِن معینت یا حسین(ع)
دیده ها خون گرید از آهِ حزینت یا حسین(ع)
ناممان خط خورده از فهرستِ زائرهای تو
ما همه جا ماندهایم از اربعینت یا حسین
در دلِ شیدای خود شورِ حرم داریم و لیک_
دستِ ما کوته شد از عرشِ برينت یا حسین
داغِ عاشورا همیشه در دلِ ما تازه ماند
آسمان رنگين شد از خونِ جبینت یا حسین
ما که از باغِ ضریح ات سیبِ روضه خورده ایم
تا قیامت دستمان شد خوشه چینت یا حسین
سهمِ من سوزِ نهان گشته فقط این اربعین
از همین جا می شوم چله نشینت یا حسین
از همان آغاز در قابِ نگاهم بوده ای
شیرِ مادر کرده با جانم عجینت یا حسین
در خیالم بس که ره پیموده ام تا کربلا
گم شدم هم در یسار و در یمینت یا حسین
وسعتِ دلتنگی ام را خوب میداند حرم
کی نهم سر بر ضریحِ نازنینت یا حسین
خط پایانِ همه دلتنگیام کرب و بلاست
پای دل را می کشد مِهرِ یقینت یا حسین
اربعینِ قبل، رفتم کربلا یادش بخیر
در حرم با روضه های دلنشینت یا حسین
جز نگاهِ غم ندیدم چیزِ دیگر این سفر
خیمه های سوخته در سرزمینت یا حسین
آه از جا ماندنِ آغاز راهِ قافله
اشکِ شوقِ لحظه های واپسینت یا حسین
دستِ ما خالی و ظرفِ دل پر از کوهِ نیاز
ای که می بخشی ز نورِ راستینت یا حسین
اشکها بر گونه هایم مانده چون باران رها
دستِ ما در حلقه ی حبل المتینت یا حسین
پیکرت صد پاره گردید و کفن شد بوریا
بشکند دستِ عدو، کرد اینچنینت یا حسین
روز و شب سر می نهم بر شانه ی سبزِ ضریح
چون که داری لطفِ حق در آستین ات یا حسین
تا ابد عالم ز داغت، قتلگاهِ روضه هاست
تا ابد روشن بماند شمعِ دین ات یا حسین
پرسشی داریم از سالارِ دشتِ کربلا_
ما چرا جا ماندهایم از اربعینت یا حسین!
#هستی_محرابی
ما اويسيم و دمادم ز قرن ميگوييم
" گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم"
چه کند گر نکشد بارِ غمت را دلِ ما
از لبِ غنچه در آغوشِ چمن می گوییم
حاملِ سوزِ فراقیم و به لب شعله ی آه
از علی اصغرِ خشکیده دهن می گوییم
چقدَر پنجره ی رو به حرم دلگیر است
روضه از خاطره ی زخم کهن می گوییم
تا جهان هست. نفس هست تماشا جاریست
نوحه ی پیکر بی غسل و کفن می گوییم
ما گرفتارِ غمِ آدم و حوا شده ایم
شرحِ احوالِ خود از باغِ عدَن می گوییم
دلِ ما با خبر از رنجِ فراونِ حسین(ع)
بیتِ آخر کمی از درد حسن(ع) میگوییم
آتشی در دل ما شعله ور از مادرِ اوست
مصرعی از فدک و بیتِ حزَن می گوییم
مثلِ حال دلِ زینب که پُر از دلتنگی ست
شرحی از قتلگه و نیزه و تن می گوییم
کربلا یعنی همان باغِ شقایق در خون
آه ، یک جرعه از آن درد و محن می گوییم
" گرچه دوريم به ياد تو سخن ميگوييم"
مصرعی از مقام معظم رهبری 👆
#هستی_محرابی
#اربعین_حسینی
كاروانی كه سر قبر شما آوردهام
نيمه جانهايی است تا كرب و بلا آوردهام
كی رود از ياد وقتی آمدم در قتلگاه
نيزه بيرون از تن تو بارها آوردهام
روی نی ما را تو میدیدی کجاها میبرند ؟
دخترانت را ز بازار جفا آوردهام
دسته گلهای بنفشی كه به همراه منند
از حراج كوفه و شام بلا آوردهام
بارها شد حرمله خنديد بر اشک رباب
مادری پاره جگر در نينوا آوردهام
دخترت لطمه به پهلو خورده زير خاک رفت
بس حكايت ز آن شب پر ماجرا آوردهام
#جواد حیدری
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
تا که اشکت ز دو چشم ترت افتاد زمین
کوفیان سنگ زدند و سرت افتاد زمین
مَلَأِ عام همه دور و برم خندیدند
تاکه از ضرب لگد خواهرت افتاد زمین
به روی ناقه نگاهش به عموجانش بود
که ز سیلیِ عدو دخترت افتاد زمین
کربلا نیزهٔ اغیار امانِ تو برید
یاد دارم که چطور پیکرت افتاد زمین
ته گودال به چَشم خودم آنجا دیدم
قاتلت تیغ کشید مادرت افتاد زمین
از همان لحظه اسارت نقشهٔ دشمن شد
که بَرِ علقمه آب آورت افتاد زمین
#علی اصغر رفیعی
#اربعین_حسینی
چهل روز پیش بود که پیشانیات شکست
از لا به لای جمعیّتی نیزهدار و پست
دیدم که شمر آمد و بر سینهات نشست
راه نفس نفس زدنت را به زور بست
#محمد فردوسی
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را
دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را
یک قافله با سوز و اشک و آه آمد
برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را
با ظرفی از آب آمده تا که ربابه
سیراب گرداند علی اصغرت را
برخیز ای نور دو چشمم ای برادر
تا که کمی آرام سازی همسرت را
بگذار تا شرح سفر با تو بگویم
بشنو کمی از غصّه های یاورت را
از کوفه و شام بلا ای داد بیداد
رنج اسارت پیر کرده دلبرت را
وقتی گذر دادند ما را بین مردم
دیدم سر نی گریۀ آب آورت را
دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با
سنگی نشانه رفته چشمان ترت را
رقّاصه های شهر را آورده بودند
تا در بیارند اشک چشم خواهرت را
تهمت زدند و خارجی خواندند ما را
آتش زدند آن جا دل غم پرورت را
آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم
وقتی که نان می داد شامی دخترت را
با هر صدای خیزرانی که می آمد
من می شنیدم ناله های مادرت را
چشم علمدار حرم را دور دیدند
ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... !
جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه
با خود نیاوردم گل نیلوفرت را
این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود
تازه نگفتم روضۀ انگشترت را
# محمد فردوسی
#اربعین_حسینی
#جامانده
رفته از دست..قرارِ من و تو ..زائرِ عشق
فصلِ گریه ست ..بهارِ من و تو زائرِ عشق
اربعین آمد و دوریم ز فیضِ حرمش..
گره افتاده به کارِ من و تو..زائرِ عشق
خاطرت هست نجف در دل مان عشقِ علی
شده بود عینِ حصارِ من و تو زائرِ عشق
پشت مان گرم به الطافِ شهنشاهِ نجف
فاطمه بود کنارِ من و تو زائرِ عشق
راهی جاده شدیم و به تمّنا رفتیم..
وَ هدف بود نگارِ من و تو زائرِ عشق
(همگی گم شده بودیم در آنجمعِ کثیر )
(روی دلها همه حک بود حسین نعم الامیر)
واردِ راه شدیم و دلِ آگاه شکست..
هرچه اوهام و خطا بود در این راه شکست
در صراطی که فقط موج زند لطفِ خدا
دیدم انگار که کج فکری گمراه شکست
خاطرت هست عَلَم های به دوشِ من وتو
وَ دلِ هر دو که با نغمه ی ای شاه شکست
در شلوغی چه صفا داشت کمی سینه زنی
وَ غرورِ من و تو رفت سپس جاه شکست
خاطرت هست پسربچه به سر داشت رطب
هر دو خوردیم در این راه..ز ما آه شکست
(جاده ای بود پر از شور و نوا عشق و صفا)
(همه بودند روان با هیجان ..کرببلا)
چه بگویم ز مواکب که همه خاطره است
ز عنایات و مواهب که همه خاطره است
چای شیرینِ عراقی به دهان معجزه کرد
چه بگویم ز عجایب که همه خاطره است
هلبیکم..هلبیکم..چه نواهای خوشی
دیدنِ لطفِ غرایب که همه خاطره است
صاحبِ عصر و زمان هست حضورش قطعی
هر قدم رویتِ غائب که همه خاطره است
چه مسیری که صراط است صراطی به بهشت
منظره ها همه جالب که همه خاطره است
(،اربعین آمد و این خاطره ها مانده فقط)
(داغِ یک تذکره ی کرببلا مانده فقط..،)
#محسن راحت حق
#اربعین_حسینی
#جامانده
بعد یک سال دویدن نرسیدن سخت است
گر پر و بال شود بسته پریدن سخت است
بعد یک سال صبوری ز فراق حرمت
اربعین آید و صحن تو ندیدن سخت است
ما به شیرینی رنج سفر عادت داریم
پای بی تاول و دل از تو بریدن سخت است
ما که یک سال ز نانِ سر سفره زده ایم
جز به راه غم تو توشه خریدن سخت است
حرف ویزا و گذرنامه و "مهران" نزدن
نغمه های هَلَبیکُم نشنیدن سخت است
گر حرم روزی ما نیست ولی روضه که هست
روضه ی طفل تو هر چند شدیدا سخت است
گفت بابا حرمت سوخت دویدم اما
پا برهنه به روی خار دویدن سخت است
سر من رفت ز بس بر سر من داد زدند
بر سر دختر تو نعره کشیدن سخت است
دوست دارم بزنم بوسه سرت خوب شود
بر رگ حنجر تو بوسه ولیکن سخت
#مهدی جلالی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#مناجات
#غزل
بخر مقابل چشمانِ خوبها بد را
نشان بده به همه لطفِ بیش، از حد را
ببخش، حاجتِ من کمتر است، از کَرمت
خودت بخواه، برایم هر آنچه باید را
مسافر حرمم؛ روی بال سجاده
سلامِ صبح، به مبدأ رسانده مقصد را
به جمعِ گریهکنان؛ بین ابرها بردی
همانکه چشمِ خودش را به گریه میزد را
شهادتِ نفسم شد دَم حسین حسین
نگیر، از لب خشکم فراتِ اَشهد را
کلاغ را چه به پرواز، با کبوترها !
همان که هیچ ندیدهست، رنگِ گنبد را
بحقّ پای سپاهِ پیادهی حرمت
نگیر، از منِ بد؛ اربعینِ مشهد را
#رضا_قاسمی