🔅#چراغ_راه ۴۵
🌺 شهید سیدحمید تقویفر:
#کلام_شهید|از رهبریِ عزیز دست بر ندارید... وحدتِ خودتان را نیز فراموش نکنید. بهانه برایِ تفرقه زیاد است، اما هنر اینست که دنبالِ راهی برایِ وصل کردن باشیم.
___________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_تقویفر #ولایتفقیه #شهدای_خوزستان #وحدت #جذب
.
#معرفی_نامه .
نام ونام خانوادگی : علی هاشمی
ملقب به : یوسف هور
سمت : فرمانده سپاه ششم امام صادق علیه السلام
طلوع : ۱۳۴۰/۰۶/۱۰ اهواز
پرواز : ۱۳۶۷/۰۴/۰۴ منطقه هور
رجعت : بیست و چهار اردیبهشت ۱۳۸۹
آرامگاه :گلزار شهدای اهواز
.
.
کودکی و تولد :
علی هاشمی سال ۱۳۴۰ در منطقه عامری شهرستان اهواز دیده به جهان گشود.
ازدواج:
به سال ۱۳۶۳ تاهل اختیار نمود که حاصل آن یک دختر و یک پسر بود.متجاوزان بعثی، حملهای گسترده و همهجانبه را برای بازپسگیری منطقه هور آغاز کردند.هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز، چه بر سر سرداران «قرارگاه نصرت» آمد.
.
شاهدان میگفتند که هلیکوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه خاتم ۴ به زمین نشستهاند و حاج علی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند. پس از آن، جستجوی دامنه داری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن میرفت که افشای ناپدید شدن یک سردار عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطربیاندازد، به همین سبب تا سالها پس از پایان جنگ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده میشد و از سرنوشت احتمالی او با حزم و احتیاط فراوانی سخن به میان میآمد.
.
اما پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد.در روز ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹ ، پیکر حاج علی هاشمی کشف شد. و در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۸۹، از محل نماز جمعه تهران تشییع شد.
.
.
.
#شهید_هفته
#شهدای_خوزستان
#سردار_هور #یوسف_هور
#شهید_علی_هاشمی
#خامنه_ای_دات_آی_آر
#فدک_اهواز
#طرح_ملی_خادمین_شهدا_فدک
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
🎥 وقتی خلبانِ شهید یاسینی وجدانش راضی نشد پلِ عراقیها رو منهدم کنه...
"جنگ ما جنگِ عقیده بود، نه رفعِ عقده" یعنی این...
🔸۱۵دیماه؛ سالروز شهادتِ خلبان سید علیرضا یاسینی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدیاسینی #مردانگی #شهدای_خوزستان #مروّت #خاکریز_خاطرات #شهدای_ارتش
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
🎥 خاطرهگویی شهید یاسینی پیرامونِ امداد غیبی در جبهه
مخصوصاً از ثانیهی ۵۰ به بعدِ این کلیپ رو با دقت ببینید
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدیاسینی #امداد_غیبی #شهدای_خوزستان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۱۱۱
🔸با خواندنِ این خاطره، به وسعتِ قلب و روحِ شهید یاسینی پی ببرید
#متن_خاطره|معاونِ فرمانده پایگاه هوایی که شد؛ بهم گفت: هرجا میری خودت رو معرفی نکن؛ نمیخوام مردم فکر کنن باهاشون فرق داریم... شده بود امینِ مردم. باهاش درد دل میکردند؛ اگه اختلافی داشتند، میومدند پیشش؛ علیرضا هم براشون وقت میگذاشت. دلش میخواست تا میتونه به مردم کمک کنه. یادمه گاهی نیمهشب بیدار میشدم و میدیدم نیست. بعد میفهمیدم روغن و برنج و موادِ غذایی می بره میذاره پشتِ درِ خونههایی که مشکلِ مالی دارند. وقتی هم بر میگشت، ماشینش رو بی سر و صدا خاموش میکرد تا کسی نفهمه...
👤خاطرهای از زندگی سرلشکر خلبان شهید سید علیرضا یاسینی
📚منبع: مجموعه آسمان؛ ج۳؛ یاسینی بهروایت همسرشهید؛ صفحه ۵۸ و ۵۹
_______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدیاسینی #کمک_به_فقرا #اخلاص #خاکریز_خاطرات #شهدای_خوزستان #شهدای_ارتش #تواضع #ریا
20.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_شهید
🎥 اگه بتونی مثلِ علمالهدی جاتو پیدا کنی؛ هنره...
نگاهی متفاوت به زندگی شهید علمالهدی
🔸 ۱۶دیماه؛ سالروز شهادت سید حسین علمالهدی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدعلمالهدی #تکلیفگرایی #انس_با_قرآن #خودسازی #تقوا #شهدای_خوزستان
#چندخاطره
🔸رویای صادقهای که بعد از ۳۶ روز تعبیر شد...
خاطرهای از زبانِ خودِ شهید رحمانیان
#متن_خاطره|توی جنگ دوستم سیامک، که از جان بهتر و از برادر واسم عزیزتر بود، شهید شد. خیلی دلتنگش بودم و دوس داشتم به خوابم بیاد. یه روز وقتی داشتم از ایلام برا مرخصی برمیگشتم، توی اتوبوس يادِ رفقایِ شهيدم افتادم و چند قطره اشک از چشمام جاری شد. با خود گفتم: یعنی بچههایی كه شهيد شدند، الان اون دنیا پيش هم هستند؟!!!
تا اینکه دو روز بعد سيامک رو كه مدتها آرزو میكردم توی خواب ببينمش، به خوابم اومد. خیلی شگفتزده شده بودم و هر دوتامون اشک میریختیم. بغلش کردم و پرسيدم؛
▪️آيا به فكر ما رفقاتون هم هستيد؟
▫️سيامک گفت : بله!
▪️گفتم: آيا اون دنیا با شهدای دیگه کنار همید؟
▫️سيامک جواب داد: بله
و در آخر ازش پرسیدم:
◾️آيا من رو هم میبرید پيشِ خودتون؟
كه سيامک این بار هم گفت:
▫️بله!
👤خاطرهای از زندگی شهید یحیی رحمانیان
📚منبع: نویدشاهد"بنیاد شهید و امور ایثارگران"
✍ یحیی ۳۶ روز بعد از دیدن این رؤیای صادقه، توی یکی از عملیاتهای مناطق برفی ایلام، به شهادت رسید...
🔸 ۱۸دیماه؛ سالروز شهادت پاسدار شهید یحیی رحمانیان گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدرحمانیان #رویای_صادقه #شهدای_خوزستان #شهدای_فارس
#خاکریزخاطرات ۱۱۴
🔸شجاعتی که محصول خودسازی و گریه بر امام حسین علیهالسلام بود...
#متن_خاطره|خیلی شجاع بود. توی یکی از تظاهراتِ علیه شاه [با اینکه نوجوانی ۱۲ ساله بود] تا سربازها شلیک کردند، جمعیت ساکت شد؛ اما یحیی یه تنه وایساد و شعار داد... بعد از انقلاب هم هر روز صبح اعلامیههای گروهکها رو جمع میکرد؛ میرفت جلو خودشون آتش میزد... من فکر میکنم این شجاعت نتیجهی خودسازی و نوکریاش درِ خونهی امامحسینی بود که وقتی تویِ کودکی حتی دکترها هم از خوب شدنش ناامید شدند؛ از مرگ نجاتش داد... میگن یحیی گاهی با چشمانِ اشکبار می یومد خونه. وقتی علتِ گریه رو ازش می پرسیدند؛ چیزی نمی گفت. اما دوستاش میگفتند: به یاد امام حسین عليهالسلام مراسم گرفته بودیم و گریهاش؛ گریهیِ روضهست...
👤خاطرهای از نوجوانیِ پاسدار شهید یحیی رحمانیان کوشککی
📚راوی: حجتالاسلام موسویزاده؛ به نقل از مرکز اسنادِ ایثارگران فارس
🔰
➕
__________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدرحمانیان #امام_حسین #شجاعت #خودسازی #خاکریز_خاطرات #اشک #شهدای_فارس #شهدای_خوزستان #روضه #هدایتگری
3.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روز_پدر
🎥 متفاوتترین تبریک روز پدر...😢
فرزند شهید مدافع حرم حمیدرضا فاطمیاطهر اینگونه روز پدر را جشن گرفت
🌸 میلاد امیرالمومنین(ع) و روز پدر مبارکباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدفاطمیاطهر #روز_پدر #شهدای_خوزستان
#خاکریزخاطرات ۱۱۸
🔸برخورد جالب شهید سیّاحطاهری با نوجوانی که به او توهین کرد...
#متن_خاطره|پیرمردِ فقیری نشسته بود سرِ مزارش و گریه میکرد. میگفت: تا حالا انسانی به شریفیِ ایشون ندیده بودم... ظاهراً یه روز حاجسعید با ماشین از جایی که آب بارون جمع شده بود، عبور میکرده و آبِ جمع شده میپاشه به سر تا پایِ پسرِ نوجوونِ این پیرمرد. پسر هم شروع میکنه به اهانت... اما حاجی جایِ دلخوری، سریع از ماشین پیاده میشه و بعد از عذرخواهی از پسر بچه؛ ایشون رو میرسونه خونهشون. اونجا میفهمه که وضعِ مالی خوبی ندارند. برا همین میره یه شلوار واسه نوجوون میخره؛ و فردای اون روز براش میبره... پیرمرد با گریه میگفت: وقتی شنیدم ایشون شهید شده، خیلی ناراحت شدم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید حاج سعید سیّاح طاهری
📚 منبع: کتاب “به وقت عاشقی” ، صفحه ۱۶۲
🔰
●واژهیاب:
#شهید_سیاحطاهری #حقالناس #اخلاق_نیکو #خاکریز_خاطرات #کظم_غیظ #کمک_به_فقرا #خوش_خلقی #شهدای_خوزستان
#چندخاطره
🔸چند بُرش از زندگی شهیدی بسیار گمنام؛ بنام سید عبدالحسین مجدمی ...
🌼#سهممردمهمهستم|وقتی اومد خواستگاری من؛ مدام تکرار میکرد که: همهی من برای شما نیست؛ حتی ممکنه پیش از عقد هم برم... همینطور هم شد. درد مردم رو درد خودش می دونست. توی قضیه سیل اونقدر موند و به مردم خدمت کرد که سیلزدهها دیگه میشناختنش...
🌼 #ریا|خیلی از کارهای خداپسندانهش رو خارج از وقت اداری انجام میداد؛ میگفت: می ترسم بقیه بفهمن و ریا بشه. حتی من که همسرش هستم، از خیلی کارهاش خبر نداشتم و بعد از شهادتش فهمیدم...
🌼 #هدایتگری|توی مراسم شهید، یه نوجوون غریبه رو دیدیم که خیلی بیتابی میکرد؛ وقتی علت رو ازش پرسیدیم، گفت: من لات و لاابالی بودم. چهار ماهی میشد که شهید مجدمی منو عوض کرد و نمازخون شدم. الان حس میکنم چقدر شهید بزرگ بوده و نمیشناختمش...
🌼 #برای_خدا|به پسرش میگفت: هر روز صبح قبل از خارج شدن از خونه، بگو: تمام کارهای امروزم رو برا خدا انجام میدم، تا هر کاری انجام دادی برای خدا و در راه خدا باشه؛ اینطوری حتی راه رفتنت هم برای خدا میشه...
#آرزوی_شهادت|دو شب قبل از شهادتش؛ بعد از نماز مغرب و عشا توی اتاق تنهایی حدیث کسا میخوند و گریه میکرد. ایام فاطمیه بود. داشت با حضرت زهرا حرف میزد. لابهلای حرفاش شنیدم که از مادر سادات طلب شهادت میکرد.
📚منبع: مصاحبه مشرقنیوز با همسر و فرزند شهید اینجا
۲بهمن؛ سالروز شهادت و ترور سید عبدالحسین مجدمی گرامیباد
____________________
🔸🇮 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدمجدمی #شهدای_ترور #شهدای_خوزستان #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۱۲۴
🔸وقتی در رفتار این مدلی شدی؛ بسیجی هستی...
#متن_خاطره|اونقد مهربون بود و جاذبه داشت؛ که مخالفینِ تفکراتش هم دوستش داشتند. توی اغتشاشات وقتی شادگان شلوغ شد، چند تا از نیروهای امنیتی میخواستن با اغتشاشگرها حرف بزنن و آرومشون کنن. اما تا بهشون نزدیک شدند، اغتشاشگرها گفتند: جلو نیاین؛ اگه قراره کسی باهامون حرف بزنه، فقط عبدالحسین مجدمی باید باشه...
وقتی هم شهید شد؛ توی مراسمش، یه نوجوون غریبه رو دیدیم که خیلی بیتـابی میکرد؛ علت رو ازش پرسیدیم؛ گفت: من لات و لاابالی بودم. چهار ماهی میشد که شهید مجدمی منو عوض کرد و نمازخوان شدم.
👤خاطرهای از زندگی پاسدار شهید عبدالحسین مجدمی
📚منبع: مصاحبهی مشرق نیوز با همسر و فرزند شهید
______________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهید_مجدمی #خوشخلقی #اخلاق_نیکو #هدایتگری #بیتفاوت_نبودن #شهدای_ترور #شهدای_خوزستان