eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.8هزار دنبال‌کننده
854 عکس
346 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۵۰ 🔸شهیدی که ثابت کرد در عشق هم بهترین است... |بارها شاهد بودم که بعضی‌ها می‌خواستند روزِ جمعه برای کاری که داشتند خدمتِ آقای بهشتی برسند و نظر ایشان را جویا شوند؛ اما دکتر بهشتی به آنها می‌گفت: “جمعه‌ی من مال خانواده‌ست...👤خاطره‌ای از زندگی شهیدمظلوم دکتر بهشتی 📚منبع: کتاب “سیره شهید دکتر بهشتی” صفحه ۷۰ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۱ 🔸درس بزرگِ شهید، به تمامِ انقلابی‌ها ... |اهلِ جهاد بود و مبارزه. تظاهرات علیه شاه که شروع شد؛ به صفِ انقلابیون پیوست. بعد از پیروزیِ انقلاب هم شد بلایِ جانِ منافقین؛ بطوری‌ که تصمیم به ترورِ مسلحانه‌اش گرفتند؛ اما به لطف خدا جان سالم به در بُرد. با آغازِ جنگ هم بارها و بارها رفت جبهه. وقتی ازش پرسیدند: تا کی جنگ ادامه داره؟ گفت: چرا این سؤال رو از قرآن نمی‌پرسید؟ قـرآن پاسخ داده و فرموده: حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتنَه... خلاصه با آیه‌ی قرآن بهم فهموندکه: یه جوون انقلابی تا از بین رفتنِ کامل فتنه و فساد، تویِ میدونِ مبارزه باقی می‌مونه... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید ابوالقاسم عبوری 📚منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۲ 🔸از این رفتار شهید کسائی شگفت‌زده خواهید شد... |به رزمنده‌هایی که با خانواده‌ توی منطقه بودند، از طرف ستاد مواد کوپنی مثل پودر لباسشویی و مواد غذایی می‌دادند؛ اما محمدحسن نمی‌گرفت. خانومش کوپن‌های شخصی‌شون رو برده بود اهواز؛ و از اونا استفاده می‌کردند. جالب اینجاست که محمدحسن با اینكه توی جبهه عملاً استفاد‌ه‌ی چندانی از غذا و امكانات نداشت، اما برای رعايت بيت‌المال و حداكثرِ احتياط، كوپن شخصی خانواده‌شون رو از دو نفر به يک نفر (فقط برا همسرش) تغييـر داد. می‌گفت: چـون خودم از امكانات و تغذيه‌ی جبهه استفاده می‌كنم؛ دیگه نبايد ارزاق كوپني بگیرم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمدحسن کسائی 📚منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان‌شرقی 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۳ 🔸دست و دلبازی یک سردارِ شهید... |حسن‌آقا توی یکی از عملیات‌ها مجروح شد و منتقلش کردند به بیمارستان... وقتی امام جمعه‌ی شهـر برای عیادتش رفت، یه رادیو بهش هدیه داد. اما حسـن‌آقا رادیو رو بخشید به یک پیرمردِ فقیر... امام جمعه که از این قضیه باخبر شده بود؛ توی ملاقات بعـدی بهش گفت: شما که رادیو رو به یک نفر دیگه هدیه دادی؛ به جای اون، این دفعه برات یه تلویزیون آوردیم. اما حسن‌آقا تلویزیون رو هم بخشید به بیمارستان... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسن مکی‌آبادی 📚منبع: پایگاه اینترنتی موسسه نخبگان میثم‌تمار سیرجان 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ▫️۷ اردیبهشت؛ سالروز شهادت حسن مکی‌آبادی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۴ 🔸کاش همه‌ی مسئولینِ فعلی؛ اینگونه بودند... |مصطفی فرمانده بود و یک دستگاه تویوتا در اختیارش گذاشته بودند، تا در مواقع ضروری ماشین داشته باشه. ایشون هم ماشین رو توی پارکینگ خونه قرار داده بود تا در صورت لزوم از اون استفاده کنه... تا اینکه یه شب حالش بد شد. به یکی از اقوام‌شون که ماشین داشت؛ زنگ زده و ازش خواست تا برسوندش بیمارستان. وقتی هم ازش‌پرسیدند: چرا با تویوتا نرفتی؟ جواب داد: مگه این امکان برا هر مجروحی وجود داره [که ماشین در اختیارش باشه و استفاده کنه؟]؛ من چنین اجازه‌ای رو به خودم نمیدم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مصطفی تقی‌جرّاح 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس “ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس” 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۵ 🔸تکلیف‌گرا بودن یعنی این‌... |دیپلمش رو که گرفت، به‌ عنوان جایزه قرار شد هزینه‌ی تحصیلش در هر کشوری رو بدهند. من که اون موقـع پـول فرستادنش به دانشگاه رو نداشتم، از این پاداش خیلی خوشحال شدم؛ اما محمود حاضر نشد برا تحصیل از کشور خارج بشه. وقتی پرسیدم: چرا از این موقعیت استفاده نمی‌کنی؟ گفت: درسته که شاگرد نمونه شدم و رفتن به کشور دیگه برا درس خوندن خوبه؛ اما زحمت امام خمینی داره نتیجه میده، الان مبارزه از درس‌خوندن واجب‌تره... همون سال بود که انقلاب پیروز شد... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید محمود مظاهری 📚منبع: نوید شاهد “ بنیاد شهید و امور ایثارگران” 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۶ 🔸برخورد عجیب و جالب شهید با صاحب‌خونه...... |محمدرضا برای ادامه تحصیل رفت سبزوار و یه اتاق اجاره کرد... شبی برای دیدنش رفتم اتاقش. وقتی صاحب‌خونه خوابید، محمدرضا بدونِ معطلی بلند شد؛ اول لامپ رو خاموش، و بعد چراغ نفتی رو روشن کرد. بهش‌گفتم: چرا لامپ رو خاموش کردی؟!! گفت: از این لحظه به بعد که صاحب‌خونه خوابیده، من نمی‌خوام با روشناییِ لامپ، برا ایشون و خانواده‌اش مزاحمت ایجاد کنم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمدرضا شمس‌آبادی 📚 منبع: کتاب “ گامی به آسمان” ، صفحات ۱۳۵ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۷ 🔸استدلالِ هوشمندانه‌ی شهید؛ برای کمک به خانواده اعدامی‌ها... |دستور داد لیستی تهیه کنیم از خانـواده‌‌‌های فقیــری که سرپرست‌شون توی درگیری با نیروی‌انتظامی کشته شده‌، یا بخاطر قاچاق موادمخدر اعدام شده‌ بودند. می‌گفت:‌ می‌خوام براشون کمک بفرستم... همه بُهت‌شون زد و اعتراض کردند که اینا بچه‌های ما رو شهیدکردند و با نظام مشکل دارن... اما نورعلی روی حرفش موند و گفت: سرپرست‌شون یه اشتباهی ‌کرده، چه ربطی به خانواده‌ی اونا داره؟ بچه‌‌های اینا که مجرم نیستند؛ اگه ما زیر پر و بال‌شون رو نگیریم، جذبِ دشمـن میشن... خودش هم بهشون سر می‌زد و پیگیر بود تا برای تحصیل بچه‌ هاشون مشکلی پیش نیاد... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید نورعلی شوشتری 📚راوی: کتاب “ نورعلی” نگاهی به زندگی و خاطرات شهید شوشتری 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۸ 🔸وقتی همسایه نداره؛ منم نمی‌خوام... |خسته و کوفته از منطقه برگشته بود. می‌خواستم با دو تا تخم‌مرغی که توی یخچال داشتیم، براش چیزی درست کنم که یهو دیدم در میزنن. رفتم و دیدم همسایه‌ست. می‌گفت: ببخشید! نصفِ شبه و مغازه‌ها تعطیل ؛ توی خونه تخم مرغ ندارید؟... چون تخم‌مرغ‌ها رو برا مسعود می‌خواستم؛ ازشون عذرخواهی کردم و بنده خدا هم رفت. اما مسعود که صدای همسایه رو شنیده بود؛ رفت سرِ یخچال. تخم‌مرغ‌ها رو دید و گفت: مادر! تخم مرغ که هست؛ چرا ندادی به همسایه؟ گفتم: اون دوتا رو گذاشتم برای تو چیزی درست کنم. گفت: وقتی همسایه تخم‌مرغ می‌خواد و نداره، من هم نمی‌خورم؛ ببرید و بهشون بدین... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مسعود توکلی 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس “بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع‌مقدس” 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۵۹ 🔸قرار دوستیِ شهید در شب‌های جمعه... |یک بعدازظهرِ پنج‌شنبه از ناصر خواهش کردم که شب بیاد خونه‌ی ما؛ اما هرچه اصرار کردم، قبول نکرد. علت نیومدنش رو هم که پرسیدم ،گفت: من امشب وعده‌ی دوستی دارم. فکر کردم دوستِ زمینی منظورشه و گفتم: خب! دوستت رو هم بیار؛ اما ایشون گفت: من شب‌های جمعه نمی‌خوام جایی یا خونه‌ی کسی باشم؛ چون ملائکه شب جمعه از عرش میان روی زمین و کارهای خیر بندگان خدا رو ثبت؛ و حوائج اونا رو برآورده می‌کنند. گفتم: میشه ما رو هم شریک [عباداتت]کنی؟ گفت: نه! فتوکپی پذیرفته نمیشه؛ اصلِ شناسنـامه لازمه؛ خودت اینکار رو بکن... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید ناصر فولادی 📚منبع:پرتال جامع کنگره ملّی شهدای دانشجو 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۶۰ 🔸شهیدی که دنیا و آخرتش؛ به عشقِ حضرت جوادالائمه علیه‌السلام گره خورده است... |شیدایِ حضرتِ جوادالائمه (ع) بود و روزِ شهادتِ امام جواد(ع) بدستِ منافقین ترور شد. یکی از اقوام بعد از شهادتِ ایشون، خواب دید که رفته سرِ مزارش توی حرم مطهر؛ اما می‌بینه آقا سید داخل قبر نیست. توی حـرم دنبالشون می‌گرده، و می‌بینه این شهید عزیز داخلِ ضریحِ امام رضا (ع) نشسته... ازشون می‌پرسه: شما توی ضریحِ امام رضا (ع) به چه کاری مشغول هستید؟ ایشون هم سرش رو بالا میاره و میگه: من مسئولیتِ تنظیمِ ملاقات‌های امام جواد (ع) رو بر عهده دارم... 👤خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد 📚منبع: کتاب “ گلشن ابرار” ؛ جلد دوم ؛ به نقل از سید احمد هاشمی‌نژاد 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۱۶۱ 🔸خدا که هست... |گاهی بچه‌ها از کِشت و کارِ مـردم رد می‌شدند و گاهی هم ناخنکی به محصولات مردم می‌زدند؛ که محمد ناصر جلوشون رو می‌گرفت و نصیحت‌شون می‌کرد. شش هفت ساله بود که یه روز با هم راه افتادیم سمت صحرا. باید برا گوسفندها علوفه جمع می‌کردیم. توی مسیـر “ دیمه‌زار” زیاد بـود. خواستـم کارمون رو آسون کنم. به ناصرگفتم: بیا از همین زمین‌ها علوفه بکَنیم و برگردیم. ناصر گفت: مگه نمی دونی این زمین‌ها مال مردمه؟ دور و برم رو نگاه کردم و گفتم: حالا که کسی اینجا نیست. چرا بریم راهِ دور؟ گفت: خدا که هست... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمدناصر ناصری 📚منبع: مجموعه یادگاران۱۳ “ شهید ناصری” صفحات ۲ و ۳ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: