🟢 *پرده آخر*
🔷عصر جمعه، موعد برنامه فرا رسید.بساط مان را جمع کردیم و راهی حرم شدیم.با توسل به مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها از باب الزهرای حرم وارد شدیم و کار فضاسازی و چیدمان را شروع کردیم. (خدا خیر دهد به خادمان حرم که چقدر دراین قسمت با ما همراهی کردند. اجرشان با مادرمان حضرت زهرا(س) پرچم های ایران و فلسطین در چهارگوشه ی حوض نشانی شدند از اتحاد و ایستادگی نیروهای مقاومت.
🔶گوشه ای از صحن به عکس شهدای مقاومت مزین شد که در مرکز آن عکس حاج قاسم عزیزمان می درخشید. شاخه های زیتون برافراشته از گلدان های خمپاره ای مان نمادی بودند از هویت گره خورده با مقاومتِ سرزمین فلسطین و شمع هایی که روشن شده بود داغ دل ما مادران ایرانی به دنبال این آدم کشی ها را گزارش میکرد.در این بین دیدن چهره ی آشنای دوستمان که وارد حرم می شدند دلمان را گرم تر میکرد.
🔷هر مادری گوشه ای از کار را دست گرفت و آماده ی شروع برنامه می شدیم. با پیچیدن صدای اذان در حرم، برنامه شروع شد. در یک سمت نماز جماعت و سخنرانی آیت الله مهدوی در مسجد حرم برای پدر و مادرها و در سمت دیگر بساط بازی برای بچه ها در سالن کوثر.
🔶جنب و جوش و بازی بچه ها ما را هم به وجد آورده بود. پسر بچه ای بولینگ های نقش گرفته از پرچم اسرائیل و آمریکا را نشانه می گرفت تا سرنگون شان کند و دیگری تیرهای دارت را به سمت پرچم های این دو رژیم پرتاب میکرد.
🔷عده ای نقاشی ها را رنگ می کردند و کار بچه ها چه زیبا و با دقت بود آنجا که پسرکی سنگ های کودک فلسطینی نقاشی اش را به رنگ پرچم فلسطین رنگ زده بود و دخترکی در گوشه ی قاب نقاشی اش از یک کودک فلسطینی، نوار مشکی کشیده بود.
🔶در طرف دیگر سالن، گل های کاغذی که بچه ها آماده کرده بودند می رفتند تا مثلث های پرچم اسرائیل را محو کنند و آن را به پرچمی زیبا از کشور فلسطین تبدیل کنند.
🔷و چه غرورآفرین بود فریاد "حریفت منم" بچه های موشک به دست که به سمت بادکنک های نماد اسرائیل نشان گرفتند و با ترکیدن بادکنک ها چشم هایشان به نشان پیروزی برق زد.
🔶بعد از بازی ها، برنامه ی عموروحانی شروع شد و بچه ها دل به دل اجرای با نشاط عمو روحانی دادند. عموروحانی شعار مرگ بر آمریکا سر می داد و بچه ها با هیجان تکرار میکردند. مسابقه و جایزه هم داشتند و در آخر سرود فرمانده را با تمام وجود همخوانی کردند و برنامه با سلام به امام زمان به پایان رسید و با اهدای یادبود، با بچه ها خداحافظی کردیم.
🔷در صحن حرم، پدر و مادرها و زائران حرم بودند که با اثر انگشتشان، پرچم فلسطین را بر تمام نقشه ی جغرافیایی فلسطین حک می کردند و همه ی این خاک را از آن فلسطینیان می دانستند. در کنار آن، دوست عزیزی زائران را به ختم صلوات و ذکر "امن یجیب" برای پیروزی و صبر مردم فلسطین دعوت می کرد و در آن شب ختم 14 هزار ذکر "امن یجیب" و 10 هزار صلوات به این نیت تقبل شد.
🔶میز فروش کتاب با موضوع مقاومت و شهداء هم نظر مخاطبان کتاب دوست را به خود جلب می کرد.
🔷بعد از پایان سخنرانی، گروه سرود یاوران ولایت برایمان از نابودی اسرائیل و پیروزی قدس #قبلهینخست خواندند و از اینکه « خانه های عنکبوت، از هجوم سنگ ها، گسسته می شود.»
🔶و پس از آن راوی برنامه برایمان از درد و دلهایش با شهدای فلسطینی که عکسشان زینت بخش برنامه بود گفت و سخنان سید حسن نصرالله که در همان روز ایراد شده بود را تبیین کرد.
🔷و به این ترتیب برنامه ، به پایان رسید و ما بودیم که شکرگذار این همه لطف خدا و اهل بیت علیهم السلام و ممنون از همه دوستانی بودیم که در این مسیر ما را یاری کردند.
#مادرانه_اصفهان
#حرم_حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#در_مقاومت_هم_جبهه_ایم
#پویش_آبان_١۴٠٢
#غزه_تحت_القصف
#طوفان_الاقصی
#مدار_مادران_انقلابی "مادرانه"
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*هیات ماهانهی انصار الزهرای پونک، جنت آباد*
زمان: دوشنبه ۲۹ آبان ماه از ساعت ۱۵
مکان: بلوار پژوهنده، مسجد صادق آل محمد
در صورت تشریف فرمایی به آیدی زیر اطلاع دهید:
@agolestan69
#هیئتانصارالزهرا
#مادرانهپونکجنتآباد
#مادرانهشمالغرب
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
روایت امانت کتابها:
برای پویش تصمیم گرفتیمکه پویش ماه رو با کتاب ماه پیوند بزنیم،در نتیجه هشت جلد کتاب تاوان عاشقی رو تهیه کردیم ،و صفحه اول کتاب توضیحات وقف در گردش رو نوشتیم.
چرا خواستیم که این کتاب به مردم معرفی بشه،چون رمان بود و آن هم یک رمان روان و جذاب و قابل فهم برای همه مردم.
از همه قشری سعی کردیم سوژه های مورد نظر رو انتخاب کنیم.
یه دختر خانم دانشجو
یه خانم خانه دار مانتویی
یه معلم با پوشش مانتو
یه دانش آموز دبیرستانی
یه خانوم ورزشکار
براشون قضیه کتاب وقف در گردش رو توضیح میدادیم و همشون با اشتیاق میگفتن به نظر میاد کتاب جالبی باشه و حتما وقتی خوندمش امانت میدم به یکی دیگه ،اینقدر دور و برمون هستند که بخوان بخونند.
بعضیهاشون میپرسیدند یعنی پولی نیست؟
خانوم معلم میگفت چه کار خوبی کردین ،اینکار وقف در گردش چه کار جالبیه،به دانش آموزان معرفی میکنم کتاب رو،چقدر خوبه که موضوعش غزه هست.
خانوم خونه دار میگفت من دوست داشتم در مورد فلسطین بخونم ولی آدم دوست داره یه چیزی هم باشه که جالب باشه براش.
البته که به بعضی از دبیرستانیها پیشنهاد میدادیم کتاب رو بخونند،میگفتن ما اهل مطالعه نیستیم بیشتر همون با گوشی چیز میخونیم.
تشویقشون کردیم بریده هایی از کتاب رو بخونند،یکیشون خوند،خوشش اومد و کتاب رو گرفت.
آخه ما بریده هایی از کتاب رو چاپ کرده بودیم و روی دیوار نصب کرده بودیم.
خلاصه که مردم دوست دارند کتاب خوب بهشون معرفی بشه.❤️
#پویش_ماه_فلسطین
#کتاب_ماه_تاوان_عاشقی
#مادرانه_مشهد
#محله_رازی
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
در هفته ای که گذشت ، واحد تبیین مادرانه سبزوار، برنامه اکران مستند
🔸وداع با اسلحه🔸
رو داشت که گزارشش رو در ادامه شاهد هستید:
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۹:۳۰ صبح ، به نظر زمان مناسبی می رسید برای اکران مستند.
یکی از بچه ها زحمت رزرو مکان ( حسینیه هنر سبزوار) رو کشید و اطلاعیه زده و در گروه های مادرانه پخش شد.یکی از اعضای واحد هم شد مسئول ثبت نام.
شب قبل مستند رو دانلود و روی فلش ذخیره کردم.
روز موعود، صبحانه بچه ها رو آماده کرده یکی رو به خواهرم سپردم و اون یکی رو زیر بغل زدم و خودم رو به حسینیه هنر رسوندم.
یکی دیگه از بچه های واحد هم که زحمت آوردن لپ تاپ رو کشیده بود، کارهای مقدماتی و فنی رو برای اکران انجام داد.
متأسفانه از اون تعدادی که ثبت نام کرده بودند عده زیادی نیومدند و ما بعلت طولانی بودن مستند و ضیق وقت، با افراد حاضر اکران رو شروع کردیم.
مستند گویا و دقیق، روند تبدیل یاسر عرفات رو از یک مبارز به یک سیاستمدارِ خوشبین به دشمن، نشون داد و بیننده رو آگاه کرد به نتیجه این خوشبینی.
قسمت آخر مستند هم ، نمایش مقاومت حزب الله لبنان که منتج به آزادی کامل لبنان از اشغال صهیونیست ها در سال ۲۰۰۰ شد، بود.
۱۰ دقیقه ای به اذان ظهر مونده بود که اکران تموم شد و شتابان خودم رو قبل از برگشت بچه ها از مدرسه، به منزل رسوندم.
حاشیه های مهم تر از متن اکران:
🔸حضور مدیر یک دبیرستان دخترانه که می گفت مرخصی ساعتی گرفته و اومده تا از ما بخواد برای دانش آموزان مدرسه ش جلسات تبیین و پخش مستند حول موضوع فلسطین، داشته باشیم.
🔸تصمیم گرفتن ۲ نفر از حاضرین، جهت پخش مستند در جمع های دیگه.
✅ آقای محمد نورس، دانشجوی فلسطینی دانشگاه فردوسی مشهد و آقای محسن فایضی، محقق این مستند، از مادرانه سبزوار بابت اکران مستند "وداع با اسلحه" تشکر کردند.
#مادرانهسبزوار
#طوفان_الاقصی
#مدار_مادران_انقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
در هفته ای که گذشت ، واحد تبیین مادرانه سبزوار، برنامه اکران مستند 🔸وداع با اسلحه🔸 رو داشت که گزارش
در ادامه بازخوردهای بعضی از حاضرین رو بخونیم:
✅ یاسر عرفات رهبر مبارزات مردم فلسطین بود ولی بعد از سالها مبارزه تصمیم به صلح با دشمن خودگرفت
ولی راستش آخرش نفهمیدم کار یاسر عرفات درست بود یا نه ؟
✅ به نظر من وقتی یاسر قصد صلح داشت و اسلحه بر زمین گذاشت بیشتر از مردم و کشورش دور شد
✅ من اسرائیل رو یک شیطان دیدم
و از خدا خواستم مسئله ی فلسطین به ظهور امام زمان ختم بشه
که فقط یک رهبر الهی از پس فتنه های شیطان بر میاد .
✅ فکر میکنم عرفات از یک مبارز به یک سیاستمدار تبدیل شد
✅ آخه اسراییل هیچ وقت با سلاحش وداع نمیکنه چرا باید از فلسطین همچین انتظاری داشت ؟
✅ من خیلی چیزا یاد گرفتم
همیشه فکر میکردم یاسر عرفات یک ادم خائن بوده که فلسطین رو چوب حراج زده
ولی تو این مستند فهمیدم که مبارز بوده و کلی تلاش کرده ...ولی اشتباه کرده و خام امریکا شده عوضش تجربه ی عرفات باعث شده چشم فلسطینی ها باز بشه که سازش بی فایده هست
✅ ازون روز دارم به دوتا مساله فکر میکنم
اینکه تو اون زمان کشوری یا مجموعه ای تجربه ی صلح با امریکا رو نداشته احتمالا و این صلح عرفات برای همیشه یک درس شده
ولی برام سواله کسانی مثل امام خمینی یا امام موسی صدر به عرفات گوش زد کردن که بی فایده است یا نه؟
و یک چیز دیگه هم اینکه رهبر های دینی بهتر تو انقلاب ها موفق شدن درتاریخ
✅ سلام
دیدن مستند برام ناراحت کننده بود و صحنه های دلخراشش به قلبم چنگ میزد و هر لحظه تنفرم رو از رژیم خبیث صهیونیست بیشتر میکرد
اما در کنار این ناراحتی که بنظرم لازم هست برای چشم و قلب تا قدر امنیت کشور رو بیشتر بدونم
آگاهی های زیادی کسب کردم
اینکه اسرائیل یه دفعه به وجود نیومد و یه ابر قدرت پوشالی مثل آمریکا پشتش بود و طراحیش کرد
اینکه چقدر مردم مظلوم فلسطین چوب ندانم کاری های سران بی کفایت حاکم ر کشورشون رو خوردن
اگر یه رهبردلسوز داشتن و وحدت رو حفظ میکردن به اون وضع دچار نمیشدن
نبود حاکمیت مشخص و بی کفایتی مسئولین تاثیر مهمی تو اشغال شدن فلسطین میذاره
در کل از دیدن مستند و کسب آگاهی حظ بردم
ممنون از همه عزیزانی که این فضا رو ایجاد کردن
✅ مستند بسیار عالی بود
واقعا سرگذشت یاسر عرفات خیلی قابل تامل هستش
به نظرم این مبارزه و ایستادگی هستش که سرنوشت ملت ها رو میمیسازه
✅ من خودم به شخصه خیلی لذت بردم به
اطلاعاتم خیلی اضافه شد
✅ مستند خوبی بود
چه آروم آروم عرفات درگیر سیاست شد و راه گم کرد!!
#مادرانهسبزوار
#طوفان_الاقصی
#مدار_مادران_انقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
روایت
نگاه من به پویش فلسطین از پشت لنز دوربینم بود.
فقط میدانم و میدیدم که..
این فلسطین بود که بچه شیر خوارت را برای چند ساعت بگذاری و بروی..
این فلسطین بود که علاوه بر شنیدن خبر فوت پدر بزرگت، بتوانی در پویش حضور پیدا کنی...
این فلسطین بود که هر طور شده مهمان رو در بایستی دار را تنها در خانه بگذاری و بروی
این فلسطین بود که بگذاری دختر کلاس اولی
غیبت بخورد..
این فلسطین بود که آقای معاون با موتورش دقایقی ایستاد و کودک های کفن پوش غزه را نظاره کرد و رفت اما دوباره با مدیر مدرسه برگشت..
این فلسطین بود که پسرهای پر شرو شور ابتدایی را آرام کرد تا دقایقی کنار هم زیر آفتاب بنشینندو رنگ بر مسجد الاقصی بزنند و از هم سوال بپرسند..
این فلسطین بود که از انتهای خیابان معلمی را برگرداند.
این فلسطین بود که پسر بچه ابتدایی دست بر کودک های کفن پوش آغشته به خون میزد و بر صورتش میکشید...
این فلسطین بود که مادری با کالسکه بین شلوغی جمعیت ایستاد و شبهه میخواند.
این فلسطین بود که دختران دبیرستانی و دانشجو جذب دلنوشته و برش هایی از کتاب تاوان عاشقی شدند.
این فلسطین بود که دختران و پسران ابتدایی را مقابل تصویر میکی موس نگه داشت و برای هم از والت دیزنی منفور میگفتند..
ودر پایان وقتی میشنوی که درست همان روز سالروز شهادت شهیدی بوده که پویش در کوچه خانه مادری اش برگزار شد،قلبت در سینه میتپد و به ناگاه بلند میشوی و به آقا امام زمان سلام میدهی..
واقعا حضور شهید برایمان قابل لمس بود.مخصوصا با عکسهایی که بر دیوارهای خیابان بود حس میکردیم نظاره گر هستند.
چه اتفاق جالبی رقم خورد ،تاریخ برگزاری پویش گشت وگشت تا خود سالروز شهادت شهید..
شهیدی که سال گذشته مادرش مهمان مادرانه محله مان بود.
*شهید حسین هریری*
راوی زینب هماورد
#پویش_ماه_فلسطین
#کتاب_ماه_تاوان_عاشقی
#مادرانه_مشهد
#محله_رازی_قاسم_آباد
#طوفان_الاقصی
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 *قرائت دستهجمعی دعای جوشن صغیر برای رهایی فلسطین* هر روز ساعت 8 صبح (جلسه مخصوص مادر
تا دقایقی دیگر
ساعت پایان دعا ۸:۳۰
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*🔸انتشار کتاب «مادران میدان جمهوری» افتخار دیگری برای مجموعه مادرانه*
*🔸روایتی مادرانه از دعوت به انتخابات*
کتاب «مادران میدان جمهوری» در برگیرنده فعالیتهای انتخاباتی گروه «مادرانه سبزوار» است که در انتخابات سال ۱۴۰۰ با حضور در کوچهها، بوستانها، مساجد و سایر مکانهای عمومی مردم را برای حضور در پای صندوقهای رأی دعوت میکردند. این دعوت در قالبهای مختلفی از جمله گفتوگوهای چهره به چهره، تلفنی، فعالیتهای مجازی، تولید بروشور و... انجام می شد.
📚برشی از کتاب:
«...بعد از یکی دو بار سلام کردن، بالاخره به چشمشان آمدیم و جوابمان را دادند.
اجازه گرفتیم و نشستیم. دوستم خسته از مقدمه چینیهای صبح تا حالا توی جلسههای مختلف، یک راست رفت سر اصل مطلب! با همان صدای گرفتهاش گفت:« نظرتون راجع به انتخابات چیه؟»
خانمی که چند قدم دورتر ازش نشسته بود با عصبانیت گفت: «هرکس رأی بده احمقه!» خانم دیگری که کنارش مشغول تخمه شکستن بود گفت: «برنج کیسهای ۳۰۰تومنه. برای چی رای بدیم؟»
در میانه این موجهای منفی یکیشان گفت: «چرا رأی ندیم حقمونه.» زن جوان کناریاش دنباله حرفش را گرفت و گفت: «ما مستأجریم بچه کوچیک داریم، کلی پول پوشکشه. ولی صاحب خونهم آدم خوبیه اجاره رو زیاد نکرده. همه که بد نیستن.» انگار به دوجبهه تقسیم شده بودند.
یکی این طرفیها میگفتند و یکی آن طرفیها. ما هم نشسته بودیم و گوش میکردیم. دیگر بحث داشت بالا میگرفت...»
*محقق و نویسنده: مریم برزویی
انتشارات: راه یار*
جهت تهیه کتاب با تخفیف به سایت راه یار مراجعه نمایید
raheyarpub.ir
@raheyar97
#مادرانه_سبزوار
#مادران_میدان_جمهوری
#انتخابات
#جنگ_روایتها
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
سلام دوستان 🌻
إن شاالله قرار هست *آذر* ماه، در کنار هم کتاب *#روزهای_فاطمه* (سلاماللهعلیها) رو بخونیم و در مورد نکاتی که به نظرمون جالب هستند و بهرههایی که از کتاب بردیم، باهم صحبت کنیم.
*روزهای فاطمه* (سلاماللهعلیها) ،
دستنوشتهی مختصری هست از استاد علی صفایی حائری [عین صاد] که با هدف شرح خطبه فدک حضرت زهرا (س) تألیف شده و توسط انتشارات لیلة القدر به چاپ رسیده. مرحوم صفایی حائری در این کتاب؛ در کنار تحلیلهای کم نظیر، از دلایل رخ دادن حادثه سقیفه هم صحبت کرده است.
نسخهی الکترونیکی *#روزهای_فاطمه* (سلاماللهعلیها) رو میتونید با وارد کردن کد تخفیف *madaran* به قیمت ۸۵۰۰ تومان از نرمافزار *فراکتاب* تهیه کنید.
امیدواریم که این ماه هم همراه ما باشید
و از مطالعهی این کتاب، لذت ببرید.
#کتاب_ماه_مادرانه
#روزهای_فاطمه (سلاماللهعلیها)
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
🌺🎈🎊 *دعوتید به جشن میلاد حضرت زینب(س) هیئت انصار الزهرا مادرانه تهرانسر* 🎊🎈🌺
*کی؟* 🥳
سه شنبه ۳۰ آبان ماه
*کجا؟* 🤔
تهرانسر شرقی، خیابان ۴۳، جنب پارک ارغوان، حسنیه المهدی (پایگاه شهید سهیلی) از ساعت ۹ تا ۱۱:۳٠
*میزبان چه عزیزی هستیم؟* 🥰
خانم طیبه رمضانی مسئول مادرانه شمالغرب. قراره برامون از مادرانه، اهداف و چشم اندازهاش بگن.
*قراره چکار انجام بدیم؟* 🤩
سوره حشر بخونیم و برای پیروزی جبهه مقاومت دعا کنیم، مولودی خونی هم که حتما داریم.نگاهی به بیانات حضرت آقا هم خواهیم داشت😍
*بچه را کجا بذارم؟* 🙄
حتما با خودت بیار. چون قراره انجا با بچه های دیگه بهشون خوش بگذره
فقط یادت باشه، اگر میخوایی تو جشن همراهمون باشی حتما به آی دی زیر پیام بده. عجله کن تا ظرفیت تکمیل نشده!
*@mthshirazi*
#هیئتانصارالزهرا
#مادرانهتهرانسر
#مادرانهشمالغرب
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
سلام و نور و رحمت 🌺
حضور پرشور مردم انقلابی پردیس در اجتماع حمایت از کودکان مظلوم غزه، شنبه ۲۷ آبان ماه- میدان فلسطین پردیس
جمعي از کودکان، نوجوانان و جوانان به صورت نمادین تصاویر پیکرهای کودکان غزه را در دست داشتند و با اهتزاز درآوردن پرچم فلسطین حمایت خود را از کودکان غزه اعلام نمودند و جنایت وحشیانه رژیم جعلی صهیونیستی را محکوم کردند، و سرودهای حماسی خوانده شد و حجت الاسلام حسینی امام جمعه پردیس سخنرانی کردند، همچنین در گوشهای خردسالان نقاشی کودکان فلسطین را رنگ آمیزی کردند و برچسب هایی از پرچم صهیونیست زیر کفش کودکان می چسباندند تا آن را لگد مال کنند و روی دست کودکان پرچم فلسطین می کشیدند و در آخر قطع نامه ای خوانده شد و شعار الله اکبر، خامنه ای رهبر و صلوات تجمع مردمی به پایان رسید.
به امید ظهور هر چه زودتر آقا جانمان 🤲
#در_مقاومت_هم_جبههایم
#پویش_آبان۱۴۰۲
#پویش_مادرانه
#مادرانه_پردیس
#مادرانه_شمال_شرق#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت اول*
ام یاسر عادت داشت همواره برای احیای مناسبتهای مذهبی به ویژه ایام ولادت خاندان عصمت و طهارت مجلس بزرگداشتی را میان خانواده کوچک خود برگزار کند.
سید نیز در این برنامه ها شرکت میکرد. ام یاسر بودجه خاصی را که از مدتها پیش برای مناسبت ها جمع میکرد، صرف برگزاری این گونه مراسم میکرد.
دبیرکلی حزب الله نتوانسته بود ذره ای از وضعیت اقتصادی آنها را بهبود ببخشد. خانواده آن ها به دلیل مسئولیت های تازه ای که بر دوش آنها سنگینی میکرد، نسبت به گذشته فقیرتر شده بود.
*در این گونه مراسم و جشن ها که خانوادگی برگزار میشد، ام یاسر خود برای اهل خانه شیرینی میپخت.* مهارت او در این کار بر همگان واضح و آشکار بود.
او به عشق صاحب این مناسبت ها، یعنی ائمه معصومین مقدار بیشتری از انواع شیرینی ها را تهیه میکرد تا در میان دیگران نیز توزیع شود.
خانواده همیشه منتظر این مناسبتها بودند. خانواده آنها کوچک بود؛ اما *ام یاسر همچنان که به خوبی بلد بود غذا و انواع شیرینی ها را تهیه کند، می دانست چگونه اعضای این خانواده را خوشحال کند.*
*کتاب #همقسم* ص۳۰۳
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#نقش_خانوادگی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*روایت دوم*
ماه های زیادی همراه با جد و جهد فراوان گذشت. او نه فقط مشغول فعالیتهای بیرون از خانه بود؛ بلکه در درون خانواده نیز فعالیت هایش افزون تر شد.
او که چهار فرزند داشت، حاملگی جدید را نیز تحمل می کرد. میبایست هم به آنها بپردازد، هم به همسرش سید و هم به مسائل مربوط به انقلاب اسلامی که زیر بنای فعالیت هایش بود.
*گذراندن آموزش نظامی، ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شرکت در گردهمایی ها و پذیرایی از مهمانان تازه وارد* که منزلش را به لانه زنبور عسل تبدیل کرده بودند، هم جزء فعالیتهای روزمره اش بود.
همچنین می بایست به *مسائل مربوط به طلاب و حوزه خواهران، برنامه های آموزشی و تدریس و تربیت فرزندان و همین طور روابط اجتماعی و رسیدگی به نیازهای مردم* و... نیز بپردازد.
او همۀ این امور را با همه جزئیاتش پیگیری میکرد؛ کارهای سنگینی که جمع آنها در نظر دیگران شبیه محال می نمود. همگی انگشت حیرت به دهان میگرفتند و میگفتند: «چگونه چنین چیزی ممکن است؟»
این پرسشی بود که برای همه مطرح بود؛ حتی سید نیز در این اوضاع کوچک ترین قصوری از او مشاهده نکرد. در بحبوحه تراکم سنگین کارها از او هیچ توقعی نداشت و اگر کوتاهی و نقصی میدید آن را اجتناب ناپذیر تلقی میکرد.
با این همه چون هیچ قصوری حس نمی کرد، مات و مبهوت رفتارهای او شده بود. بلکه پی میبرد که چگونه با اهتمام فراوان به مشکلات زندگی توجه دارد. همه مسائل را حتی کوچکترین آنها را با تمام جزئیاتش پیگیری میکند؛ گویا او قادر است زمان را آن قدر کش دهد تا به همه کارهایش برسد.
*کتاب #همقسم* ص ۲۴۱
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#مادری_خانهداری
#رسالت_اجتماعی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت سوم*
پسر نوجوانش تازه سن دوازده سالگی را پشت سرگذاشته؛ اما ام یاسر از او می خواهد که به رزمندگان بپیوندد.
سید عباس از داشتن چنین همسر و فرزندی بسیار خوشحال است. سید او را برای آموزش نظامی اعزام میکند. یاسر در این دوره که چند ماه به طول انجامید، از نظر سنی کوچک تر از همه هم رزمانش بود.
* ام یاسر به دلیل باور استواری که به مقاومت دارد، از این اقدامش بسیار شادمان است. او دوست دارد فرزندانش در صف اول مجاهدان قرار گیرند و هنگامی که دلیل این کار را از او می پرسند، می گوید: "من برای آنها بهترین آینده را انتخاب کرده ام."*
او آینده دوردست را میبیند؛ آینده ای که با نعمتهای جاودان الهی همراه است. آیا مادری که دوستدار فرزندش است جز این برای فرزندانش می خواهد؟
عشق او به فرزندانش موجب میشود که دست آنها را بگیرد و به سرای برتر از این دنیا که سرای آخرت است، تشویق کند.
تنها چشم های کوته بین اند که پایان این راه را نمیبینند؛ اما ام یاسر نقطه پایان را به روشنی دریافته و از آن با مردم سخن میگوید.
*کتاب #همقسم* ص ۲۷۴
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#فرزندپروری
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت چهارم*
در روز عید ام یاسر از پولهایی که جمع کرده بود، مقدار فراوانی کلوچه درست کرد. او در تمام لحظاتی که مشغول درست کردن کیک بود، برای رزمندگان دعا میکرد و به آنها تبرک می جست.
*امکان نداشت دعایی بکند و رزمندگان را فراموش کند.* او دعاهای بسیاری را حفظ بود؛ به ویژه دعاهایی که متعلق به امام زمان عجل الله تعالى فرجه است.
*دعاکردن او با دعا کردن های دیگران فرق میکرد. او احساس میکرد دعاکردن در نزد کودکان نوعی تربیت کردن آنهاست و از هر کلامی میتواند رساتر و تأثیرگذارتر باشد.*
هنگامی که میخواست دعاهای طولانی مانند دعای ندبه که اثر عمیقی در روح و جانش دارد، بخواند، نخست وضو میگرفت و چادرش را می پوشید و بخشی از قرائت دعا را به هر یک از فرزندانش که می توانست با او همراهی کند، واگذار میکرد؛ به گونه ای که هرکدام از بچه ها میتوانستند در خواندن بخشی از دعا سهیم باشند.
*در پایان او برای رزمندگان دعا میکرد و کودکان نیز به تقلید از مادر همان دعاها را زمزمه میکردند.*
آنها از چشمان مادر و لحن صدایش پی می برند که تا چه حد تحت تأثیر این دعاها قرار گرفته است.
*کتاب #همقسم* ص ۲۷۷
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#معنویت
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت پنجم*
ام یاسر نه فقط در گفتار، در عمل و در رعایت حال این خانواده ها[فقرا] از همه پیشی میگرفت. همه فعالان این عرصه از شیوه رفتار او با این خانواده ها مات و مبهوت میشدند.
آنها میدیدند که او چگونه با این خانواده ها حرف میزند و اسامی تک تک اعضای این خانواده ها و حتی اسامی بچه های کوچک آن ها را نیز به خاطر سپرده است. آنها شاهد بودند که چگونه با کودکان آنها به نرمی و با ملاطفت رفتار میکند و خود را در سن آنها قرار داده و با آنها به گرمی گفت وگو می کند.
می دیدند که گویا او عضوی از این خانواده هاست. *همیشه عشق و علاقه اش را در هر مناسبتی به آنها ابراز میکرد و مدام این جمله را زمزمه میکرد: «خدایا مرا مسکین خود قرار بده و با مساکینت محشور گردان.»*
او *سرپرستی شاخه خیرین جمعیت امداد حزب الله* را به عهده گرفته است. این جمعیت شمار انبوهی از خانوادههای فقیر و تهیدست را زیر پوشش خود دارد.
*کتاب #همقسم* ص۲۹۹
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#رسالت_اجتماعی
https://ble.ir/madarshohada
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت ششم*
عملیات بزرگ بدر در حال انجام بود و ام یاسر می دانست که سید در آن شرکت دارد. او برای حفظ جان رزمندگان و پیروزی آنها به ویژه برای پیروزی سید عباس دعا میکرد.
از خدا میخواست که سید سالم و پیروزمندانه برگردد. سید بعد از بازگشت از عملیات متوجه می شود که ام یاسر چنین دعایی برای او کرده است. از روی محبت به او عتاب میکند و میگوید: «چرا برای محبوبت از خداوند طلب خیر نمیکنی؟ چرا برای شهادت من دعا نمیکنی؟!»
*ام یاسر سکوت میکند و در حالی که رویش را برمیگرداند، می گوید: «برای بچه ها بدون هیچ پیش شرطی دعا میکنم؛ اما دعای من برای تو مشروط است.»
- چه شرطی؟
- اینکه تو بعد از من به شهادت برسی.
چشمان ام یاسر پر از اشک میشود و میداند که نمیتواند فراق او را تحمل کند.*
به یاد غیبت طولانی سید به دلیل حضور در جبهه های ایران می افتد که چگونه در دوری از او بی تاب شده بود. نمی توانست زندگی بدون او را تحمل کند: «بعد از تو اصلاً نمی توانم زندگی کنم.»
*- دختر زهرای مرضیه فکر میکنی فراق و دوری تو بر من آسان است؟
ام یاسر این گونه خطاب کردن را بسیار دوست میداشت و سید نیز می دانست که چقدر همسرش دوست دارد چنین خطابی را از او بشنود.*
*کتاب #همقسم* ص ٢٨۰
*#رو_به_قله_در_مسیر*
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#عشق
#همسرداری
https://ble.ir/madarshohada
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*روایت هفتم*
با زبان و سخن پاک و به مدد حسن خُلقی که دارد، آنچه حق است و برای او حجت، به گوش مردم میرساند تا حقیقت را دریابند و اگر در برابر حق ایستادگی کنند، راه عذر بر آنان می بندد.
اگر حرفش را نپذیرفتند و دعوتش را پاسخ ندادند، او میماند و لبخند همیشگی و سخنان پاک و گوارایش.
* قبل از هر کاری سعی میکند نخست وظیفه خود را در قبال مقاومت و پشتیبانی از آن به درستی انجام دهد؛ بنابراین گردنبند طلایی را که برایش هدیه آورده اند و تنها چیز با ارزشی است که دارد، داوطلبانه وقف مقاومت میکند.
در امکانات و وسایل خانه نیز تا میتواند صرفه جویی میکند. برخی از وسایل آشپزخانه و لوازم خانگی برقی را که در آشپزخانه دارد و میتواند با کمک دستانش از آنها بی نیاز شود، به جبهه مقاومت هدیه میکند.*
*با مردم از آینده تاریکی سخن میگوید که در نبود مقاومت در انتظارشان است.* میخواهد نصرت الهی را که با چشم خود دیده است، به آنها یادآوری کند که حضرت حق فرمود: كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةٌ كَثِيرَةً بِإِذنِ الله»
*به عقیده او باید همواره از حق و حقیقت دفاع کرد؛ حتی اگر در این مسیر امکانات انسان اندک باشد.* او جهاد را دری از درهای بهشت میشمرد که به روی بندگان خاص الهی گشوده شده است و اگر جهاد با جان مقدور نبود، با مال و کلام و قلب باید مقاومت کرد.
جایی نمانده بود که نرفته باشد. از درستی و حقانیت راهی که برگزیده بود اطمینان داشت. خواهران طلبه و دوستان و نزدیکانش نیز او را در این راه یاری میکردند. *پیمودن این راه به دلیل اینکه با هوای نفسانی بیشتر مردم در تعارض بود، دشوار به نظر می رسید؛ اما او به تواناییهای خود ایمان داشت و می دانست که فعالیت هایش در آینده به بار خواهد نشست.*
*کتاب #همقسم* ص ۲۶۸
*#رو_به_قله_در_مسیر *
#معرفی_کتاب
#بر_فراز_قله_ها
#بانوی_مبارز
#حزب_الله
#مقاومت
#رژیم_خانواده_کش
#رسالت_اجتماعی
https://ble.ir/madarshohada
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *