هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
348.2K
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
ببین که دوباره ، هوای تو دارم
به چشمم ستاره ، برای تو دارم
تو و یک اشاره ، مرا راه چاره
به دهلیز قلبم ، نوای تو دارم
نظر کن دل من ، همه حاصل من
مه کامل من ، ثنای تو دارم
همه رمز و رازم ، قنوت نمازم
به راز و نیازم ، دعای تو دارم
تو هستی قرارم ، چو باشی کنارم
هر آن چه که دارم ، برای تو دارم
ز نام تو خوانم ، به راهت بمانم
که در گوش جانم ، ندای تو دارم
چو این دل شکسته ، دلی بر تو بسته
که چشمی به دستِ ، عطای تو دارم
شده عقل و هوشم ، که حلقه به گوشم
غمت کی فروشم ، صلای تو دارم
اگر چه خموشم ، ولی در خروشم
ببین روی دوشم ، لوای تو دارم
الا یابن زهرا ، سلاله ی طه
همه هستی ام را ، به پای تو دارم
الا جسم بی سر ، گل سرخ پرپر
ببین مثل مادر ، عزای تو دارم
من و جان سپردن ، من و غصه خوردن
غم رأسِ از تن ، جدای تو دارم
یکشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب دوم محرم ۱۴۴۶
.
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
📋 سری غرق در خون، گلویی بریده
#روضه
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
*شاعر: #فاطمه_معصومه_شریف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی
صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت
تو رو زدن، تورو زدن نیزهها و خنجر
تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
..
📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش میکرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا...
اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش میکرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابهلای تار و پودای چادر عمه میدیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین میاومد نمیدیدم به کجا میخوره؛ اما میدیدم عمهم با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد...
بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه...
*شاعر : #محسن_عرب_خالقی ✍
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
14.85M
#زمینه #حضرت_رقیه
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی...
🎤 کربلایی محسن محمدیپناه
🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی
معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی
آخه تو که پا نداری چجوری اومدی
پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش
خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش
بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق
کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق
وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی
خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی
بابای مظلوم من
__________
مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو
تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو
دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو
بهم بگو کجا رفتی تو این شبا
خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا
قصه ی کوچه ها خیلی مفصله
هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله
نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو
هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو
بابای مظلوم من
___________
محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو
از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو
راستی بابا چرا باهات نیومده عمو
خبر داره شده سیلی نوازشم
می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم
خبر داره عمو که گریه کارمِه
نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه
.
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
#شب_سوم_محرم
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
202030_24508915.mp3
32.94M
#روضه حضرت رقیه سلاماللهعلیه
هیئتثاراللّٰهزنجان
مدّاح: #حاج_مهدی_رسولی
شب سوم محرمالحرام ۱۴۴۴
یکشنبه ۹ مــردادماه ۱۴۰۱
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#شب_دوم_محرم
🔸مراسم عزاداری دهه اول #محرم_1403
📆 یک شنبه ۱۷ تیرماه ماه ۱۴۰۳
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | با اجازه از خداوندِ تعالیِ حسین
🔊 بخش دوم #روضه | کاروان با وقار وارد شد
🔊 بخش سوم #زمینه | بانوای کاروان بار بندین همرَهان
🔊 بخش چهارم #شور و نغمه خوانی | یا اباعبدالله آقای من
🔊 بخش پنجم #واحد | مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته
🔊 بخش ششم #واحد | توی دل من چه اشتیاقیِ
🔊 بخش هفتم #شور | شبایِ غم سحر نداره
🔊 بخش هشتم #شور | من از اون شب که دلِ عاشقمو بهت دادم
🔊 بخش نهم #شور | حسین جان حسین جان حسین جان
👇👇👇👇👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291602.mp3
37.3M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291604.mp3
21.6M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291605.mp3
5.15M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291606.mp3
15.64M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291607.mp3
13.6M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291608.mp3
21.61M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291609.mp3
13.43M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5789900860318291610.mp3
21.31M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
👆
|⇦•رخت خونین حسین...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_اول_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ..اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ... اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ مِن جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ"
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین"
با اجازه از خداوند تعالیِ(تعالای) حسین
اول ماهی میزنیم دل را به دریای حسین
بادبان عشق وا شد ناخدا آماده است
باز کشتی نجات شاه راه افتاده است
بر غمش اهل زمین و آسمان گریان شده
رخت خونین حسین از عرش آویزان شده
*راوی به امام صادق علیه السلام گفت:آقا! هرکس از دنیا بره مردم برایش مجلس عزا یی برپا میکنند ولی شما و شیعیانتان تا محرم میشه از روز اول محرم همه داغدارید. و شروع به عزاداری میکنید .حضرت تا این جمله را شنیدن توضیح دادند،فرمودن: لحظهای که هلال محرم جلوه میکنه پیراهن خونی جد غریب ما حسین رو از عرش آویزان میکنند. این پیراهن همان پیراهنی است که به ضرب شمشیرها پاره پاره شده.فرمود:ما و شیعیان ما میبینیم این پیراهن خونی را با چشم دل نه چشم سر،فرمود: تا با چشم دل میبینیم این اشک ها سرازیر میشه...*
در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده
شخص حیدر پای نصب پرچم آمده
سینه زنها یا علی ماه محرم آمده
کشته ی اشک است اربابی که شد آقای ما
کیف دارد دسته جمعی گریه کردنهای ما
*یاد این دو بیت افتادم*
(پروانه شدم تا که بسوزم اما
هر سوختنی سوختن شمع نشد
ما جمع شدیم دور هم گریه کنیم
بر آن بدنی که آخرش جمع نشد)
خالی از احساس بودم از غمش پر میشوم
مطمئنم عاقبت با لطف او حر میشوم
در میان هروله پرواز را حس میکنم
رخت از تن کم کنم تا یاد عابس میکنم
بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش
جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش
با مصیبات عمیقت دیده گریان میکنم
در میان روضه ها یاد شهیدان میکنم
خوش به حال هرکه بین روضه گرم خدمت است
چادر زهرا پناه خادمان هیئت است
حضرت زهرا خودش دنبال کارنوکر است
پیراهن مشکی نوکر دست دوز مادر است
نالهٔ ما امتداد نالههای فاطمه است
بانی اطعام روضه مجتبیِ فاطمه است
بین هیئت کربلایش را زیارت میکنیم
شب به شب با انبیاء در روضه شرکت میکنیم
آی نوکر! رزق اشکت را ز آب آور بگیر
*مرحوم آیت الله بهجت میفرمایند: اشک رو از عالم بالا میارن تو مشک چشا تقسیممیکنن.یا ابوالفضل به ماهم رزق گریه بده..*
ای نوکر رزق اشکت را ز آب آور بگیر
کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر
کاش خون ما بریزد در دیارِ کربلا
شیرخوار ما فدای شیرخوار کربلا
دختری شیرین زبان اعجاز را آغاز کرد
نطق لالِ مجلس ما را رقیه باز کرد
خستهام خسته در این شهر مسلمان کُشها
میهمانم به میهمانی مهمان کشها
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
روضه - حاج محمدرضا بذری.mp3
40.05M
|⇦•رخت خونین حسین...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و باب الحوائج حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شبِ_اول_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5902363483747389559.mp3
8.22M
وویس
حاج سید مهدی رضایی
روضه حضرت رقیه سلام الله
@hajmahdireza
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5924512084632011973.mp3
13.09M
وویس
حاج سید مهدی رضایی
شب سوم محرم ۱۳۹۶
حسینیه زرگرها مشهد
هیئت عشاق الحسین مشهد
روضه و نوحه حضرت رقیه سلام الله علیه
شادی روحش صلوات
@hajmahdirezaei
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5897965364221842753.mp3
29.25M
کلیپ صوتی🎵
#شبسوم(محرم۱۴۴۵ هق)
واحد
کربلایی محسن محمدیپناه
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
8)vahedsangin-moharam1402-shab4-14020430.mp3
13.99M
واحد سنگین/عظم بلائی
کربلایی محسن محمدیپناه
مراسم عزاداری دهه اول محرمالحرام
(شب چهارم)
۱۴۰۲/۰۴/۳۰
امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
9)vahed-moharam1402-shab4-14020430.mp3
15.13M
#واحد/تا ابد نامت جاودان زینب
کربلایی محسن محمدیپناه
مراسم عزاداری دهه اول محرمالحرام
(شب چهارم)
۱۴۰۲/۰۴/۳۰
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5897965364221842798.mp3
22.08M
#شب_چهارم_محرم
#واحد
کربلایی محسن محمدیپناه
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5902049122206093523.mp3
29.11M
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#مناجات_با_امام_زمان
#بیانات_گفتاری
#حضرت_حر
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة
*مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی ..
مگه میشه عزای محرم بیاد، پرچمهای محرم بیاد ولی شما نیای؟!
تو صاحب عزایی .. تو حاضری
اونی که غایبِ منم ..
چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..
*آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم ..
من همونی ام که از عرفه جاموندم ..
من همونی ام که از شبای احیا جا موندم ..
اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم ..
دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده ..
مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرموده بی بی دو عالم ...
آخه تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه ..
اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..*
*اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم..
از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتیم امسال چی میشه
میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه ..
آخه من یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..*
آقا جان ... امشب اومدم اعتراف کنم که رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم ..
*امشب اجازه دارم نام #حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ..*
مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ..
کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه و وسیع تره ..
مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة ..
مگه نفرمود هرکی گم شده ، راه رو با حسین پیدا کنه ..
خوش بحال اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه
آی دلای کربلایی ..
امشب اومدیم چی بگیم؟
آقا جان قول میدم شبِ حر آدم بشم ..
قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر این نوکری رو نگیر..
میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح . همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه ..
حسین جان ما تو دنیا خیلی گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم ..
قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن ..
ما توو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن ..
اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید ..
اومد محضر ابی عبدالله:
هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم ..
ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد ..
حالا چی شد حر برگشت بسمت امام؟
وقتی آقای ما اومد مقابل لشگر ایستاد،صدا رو به غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه #حر دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن...
یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. "
چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت...
یه وقت رو به آسمان صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن...
مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم...
اومد مقابل آقا ایستاد ... سربه زیر و شرمنده
امام فرمود:"اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن...
رفت سمت لشکر دشمن و یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد...
گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمی دهید؟!
اذن میدان گرفت و جنگ نمایانی کرد
حر وقتی رو زمین افتاد؛ آقا رو صدا نزد... چون خجل بود
اما یکدفعه دید یه دست مهربونی سرش رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه
شروع کرد خاک ها رو پاک کردن
ــــــــــــــــــ
#اصحاب
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#اصحاب
بعضی نقل ها نوشتن وقتی حر با سپر وازگون و دستهای برسر گذاشته و سربزیر خدمت امام اومد، خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا ..
تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..*
روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از اون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد؛ حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزاده ای ..
ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد ..
حسین ..
ــــــــــــــــــ
#حضرت_حر
#روضه_حضرت_حر علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
.
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#امام_زمان ارواحنا_فداه
#سبک_خوشابحال_نوکرات_ارباب
#زمزمه
۵۳۴
کجایی ای جانم نثار تو
قرار من دل بی قرار تو
کعبه بوَد چشم انتظار تو
بقیه الله
یابن الحسن بگو کجا هستی
کنار مرقد رضا هستی
یا در نجف یا کربلا هستی
بقیه الله
از خرمنت یک خوشه میخواهم
زیارت ششگوشه میخواهم
****
کِی میشه که ای یوسف زهرا
روضه بخونی تو برای ما
از غصه های زینب کبرا
بقیه الله
بگی چی شد توو گودیِ گودال
بگی برامون از تن پامال
بگی چطور فاطمه رفت از حال
بقیه الله
روضه بخون ای که رُخت بدره
والشمر جالسُ علی صدره
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.............................
.
#زمزمه
#امام_زمان علیه السلام
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
محمدقاسمی✍
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب