#شب_عاشورا
#غزل
🔹تکرار تاریخ🔹
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
هر چند فردا با غروبش میرود اما
این داستان یک روز عالمگیر خواهد شد
این ماجرا تا روز محشر تازه میماند
هر لحظهاش با اشکها تکثیر خواهد شد
سقای تو فردا بدون دست هم باشد
با یک نگاهش کربلا تسخیر خواهد شد
از دیدن حال علیاصغر در آغوشت
دریا هم از نامی که دارد سیر خواهد شد
آنها تو را کنج قفس در بند میخواهند
اما مگر این شیر در زنجیر خواهد شد
هر بوسۀ جدت محمد روز عاشورا
بر زخمهای پیکرت تفسیر خواهد شد
این صحنهها تکرار یک تاریخ ننگین است
قرآن به روی نیزهها تکفیر خواهد شد
شاعر برایش گفتن از آن روز آسان نیست
در هر هجا همراه شعرش پیر خواهد شد
دیشب کنار قبر ششگوشه غزل خواندم
من حتم دارم خواب من تعبیر خواهد شد
#محمد_رفیعی
#شب_عاشورا
#غزل_پیوسته
🔹صبح محشر🔹
مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
آفتاب از خانهاش بیرون نمیآید چرا؟
شرم دارد گوییا از این چنین فردا شدن
با حسین این چند ساعت رهسپردن ساده نیست
جرئتی میخواهد آخر، روز عاشورا شدن
چشمههایی از دل شب گرم جوش و پویشاند
چند منزل راه مانده تا خود دریا شدن
در دل تاریخ سرّی بود از عهد قدیم
در چنین روزی قراری داشت تا افشا شدن
::
الغرض آنان که این صبح مشجر دیدهاند
صحنۀ روز قیامت را مصور دیدهاند
دشت گویا شب نخوابیدهست و در کابوس تلخ
هرچه سنگ و چوب، خواب صبح محشر دیدهاند
دشمنان چون برگ لرزانند بر شاخ درخت
چونکه در یک جنگ، هفتاد و دو لشکر دیدهاند
یک طرف عباس در رزم است و در سمتی حسین
وای بر قومی که در یک صف، دو حیدر دیدهاند
ظهر عاشورا به چشم خود همه اهل حرم
برگ قرآن در میان دشت پرپر دیدهاند
ساکن دیر بحیرا کو که امشب راهبان
در سر خونین علامات پیمبر دیدهاند
#سیدابوطالب_مظفری
#شب_عاشورا
#غزل
🔹صبح شهادت🔹
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
لهیب تشنگیات، روح دشت را میسوخت
فرات موجزنان گرچه در کنار تو بود
به رزم، قصد فنای جهان، گرت میبود
نه آسمان، نه زمین، مردِ کارزار تو بود
اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد
ز خون پاکِ دلیران جاننثار تو بود
به جای ماند اگر نامی از جوانمردی
ز پایمردی یاران نامدار تو بود
به پیشواز اجل آن چنان کمر بستی
که مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود
شُکوه نام بلند تو، جاودان باقیست
که سربلندی و آزادگی، شعار تو بود
به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم
گلی که از چمن حُسن، یادگار تو بود
اگرچه گلشنت ای باغبان به غارت رفت
خزانِ باغِ تو، آغازِ نوبهارِ تو بود
درخت عدل و مروّت که آبیاری شد
رهین منّت شمشیر آبدار تو بود
به جز دل تو که بود از وصال، خرّم و شاد
جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود
به غیرِ داغ محبت به دل نبود تو را
اگرچه سینهٔ هر لاله داغدار تو بود...
#ذبیح_الله_صاحبکار
گفت آن که دل تیر ندارد برود
یا طاقت شمشیر ندارد برود
فرداست که این بیشه شود لجّۀ خون
هرکس جگر شیر ندارد برود
#عباس_شاهزیدی
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹امیر قافله🔹
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
ببین که در پی قربان شدن به تیغ ستم
چو نخل سر زده از باغ کربلاست حسین...
چو آسمان تنش آذین به گُلستارۀ زخم
صبور مانده به نیزار نیزههاست حسین
به راه دوست، گذشت از جهان و جان بنگر
به استقامت و ایثار، تا کجاست حسین
رها ز رنگ تعلق، به ملک استغنا
رضا به دادۀ حق داده و رضاست حسین
چو شیر شرزه، شکار افکن است و دشمنگیر
به کارزار، همانند مرتضاست حسین
خدای را، مشو از موج حادثات ملول
که در سفینۀ تقدیر، ناخداست حسین
به خون پاک شهیدان کربلا سوگند
که در حریم وفا رحمت خداست حسین
#مشفق_کاشانی
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹یار مظلومان🔹
كسی كه جان عزیزش، عزیز، پیشِ خداست
به جان هرچه عزیز است، سیدالشهداست
برای مردِ خدا نیست، بیم جان هرگز
كه در مصاف، خطرآشنا و بیپرواست
حسین یاور دین بود و یار مظلومان
حسین خاطرهای تا همیشه پا برجاست
تو را كه مانده به دل حسرتی ز عاشورا
بیا ببین كه جهان صحنهای ز عاشوراست
به خونِ خلق خدا دست ظلم رنگین است
غریو خلقِ ستمدیده روز و شب برپاست
كجاست دست رهانندهٔ خداجویان؟
كه فتنههای زمان در كمین آدمهاست
اگر تو یاور دینی، حسین را دریاب
كه وقت یاری خورشید كربلا حالاست
ز خدمتی كه برآید ز دست، دست مدار
كه در حمایت خلق خدا، خدا با ماست
برای رونق این دین، قیام كرد حسین
قیام او به حقیقت قوام دین خداست
قیام كرد كه برپا بماند اصل نماز
كه این چراغ به ما روشنیرسان، فرداست
حسین دین خدا را، ز خون بهاری كرد
بهار دین خدا در گل نماز شماست
#محمدجواد_محبت
#شعر_اخلاقی
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
«إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلا الله»
از ستم کردن بر کسی که جز خدا مددکاری ندارد پرهیز کن.
📗 الکافی، ج۲، ص۳۳۱
🔹پرهیز از ستم🔹
خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
پرهیز کن از ستمگری، در هر حال
در حق کسی که جز خدا، یارش نیست
#محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تو را هربار با احساس میخواند
تو را هرلحظهی حساس، میخواند
همین بس در مقام تو که ارباب
«بِنَفسی اَنتَ یاعَباس» میخواند
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
بیا زائر! بیا با اشک و احساس
بپرس از برگ برگ شاخهی یاس
فدای قد و بالای رشیدت
چرا یک قبر کوچک داری عباس
::
خمیده آسمان در حیرت افتاد
به خاک گرم، کوه غیرت افتاد
ندارد دست، پیش رو بگیرد
ندارد دست، پس با صورت افتاد
::
سرش، با تیغ تا ابرو شکسته
دلش، مانند فرق او شکسته
شکسته استخوانِ بازوی او
شبیه مادرِ بازو شکسته
::
چه گرم است این عزا با العطشها
گرفته خیمهها را العطشها
خدایا با دل سقا چه کرده
نوای العطشها العطشها
::
به یاد مشک و دریا روضهی ماست
غمش امروز و فردا روضهی ماست
قیامت هم، دو تا دست بریده
به روی دست زهرا روضهی ماست
::
امید خیمههای نا امید است
بریده دست و پای این شهید است
بگو با زائران این قبر کوچک
مزار یک علمدار رشید است
#میثم_مؤمنی_نژاد
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#غزه
در غزه، هزار طفل غمگین، تشنهاست
صد لاله و صدهزار نسرین، تشنهاست
برگرد و برای کودکان آب بیار!
یا حضرتِ عباس! فلسطین تشنهاست
#محمد_مرادی
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل
نوای چشمه ساران: يا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: يا اباالفضل
#یوسف_رحیمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_نهم
دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم
پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم
فقط یک حرف از غمهات کافیست
ز یادم میرود غمهای عالم
بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل
شود لبیک یارانت: اباالفضل
فرات خون شده چشمان عالم
بیا جان عموجانت اباالفضل
بیا تا قلب خسته جان بگیرد
بیا تا غصهها پایان پذیرد
بیاور با خودت مشک عمو را
بیا تا کودکی عطشان نمیرد
بیا آرام کن چشم تری را
نگاه نیمه جان و پرپری را
شده چشمان مقتل حلقهٔ اشک
بیا و پس بگیر انگشتری را
#یوسف_رحیمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
آماج هزار تیغ و خنجر شدهای
ارباً اربا، گسستهپیکر شدهای
یک دشت گل سرخ به خاک افتاده
اکبر بودی چقدر اصغر شدهای
#حامد_طونی
#شب_عاشورا
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
سرزمین کربلا امشب غرق یاد خداست
نغمه ی یاران امشب زمزمه و ذکر و دعاست
همه ی دلها امشب غرق غم و تاب و تب است
بی قرار و گریان و پریشان دلِ زینب است
خیمه ها تماشایی است غرق ذکر و زیبایی است
امون از دل زینب (۴)
همه جای کربلا امشب به شور و در شینه
اشک زینب ، جاریه شب آخرِ حسینه
دل حسین زهرا امشب از غصه خون گشته
زینب از فِراق او دل غمین و محزون گشته
می وَزه عطر لاله شب عشق و وصاله
امون از دل زینب
از غم فراق من می رسه جان تو بر لب
کن صبوری خواهرم دعایت میکنم زینب
مثل فردا دشمنا آتیش به خیمه می زنند
پیش چشمت سرم رو بر روی نیزه میزنند
توی صحرای بلا می یاد ناله ی زهرا
امون از دل زینب
عصر فردا با غصه بوسه زنی بر گلویم
از روی تل می بینی که گرفتار عدویم
عصر فردا یک جایِ سالم نداره پیکرم
با دلی پر خون زینب بوسه زنی بر حنجرم
امون از دل خواهر میشه زینب بی یاور
امون از دل زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه_واحد_سنگین_شب_عاشورا
#تیر۱۴۰۳
#سبک۱۲شبی
سلام ما سلام ما سلام عاشقا همه
در شب عاشورایِ تو بر تو حسین فاطمه
در این شب آخرِ تو دلهای ما به غم نشست
دل زمین و آسمون از غم کربلا شکست
از راه رسیده ، شب غم و سوز حسین
دلها همگی ، به شیون و به شور و شِین
سیدی حسین جان (۴)
امشب همه دارن به لب اِنا اِلیه راجعون
فردا زمین کربلا ماوای عشق است و جنون
کرب و بلا امشب شده راز و نیاز عاشقان
واویلتا فردا میره راس حسین روی سَنان
ابی عبدالله ، ارباب خوب و بی کفن
عصر عاشورا ، جسمت میشه صد پاره تن
سیدی حسین جان
امشب ببین در خیمه ها قاسم عبادت میکند
با اذن مولایش حسین قصد شهادت میکند
جای علی امشب بُود آغوش گرم مادرش
تیر سه شعبه میخورد فردا به روی حنجرش
امشب همگی ، غرق مناجات خدا
جسم پاکشون ، فردا تو میدو ن بلا
سیدی حسین جان
( امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود)
فردا سرِ هر عاشقی بر روی نیزه می رود
گرم دعا امشب شده لبهای عطشان حسین
زینب میشه فردا غمین از جسم بی جان حسین
آه و واویلا ، از این غم و از این بلا
کاشکی بمیرم ، راس همه بر نیزه ها
سیدی حسین جان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه_واحد_سنگین_شب_عاشورا
صحرا شد ، پُر ِ از نوای یا رب
می رسد ، بر گوش صدای زینب
وقت وداع شده ، بین دلبر و یار
زینب به اضطراب ، دلگیر و بیقرار
آه ، بیقراره ، بر لب او ، ذکر یاره
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان (۲)
شیرخواره ، امشب ُ تشنه ی آبه
فردا با ، نیزه ای آروم می خوابه
امشب به لب همه ، مشغول ذکر یار
فردا دوان دوان ، بر روی سنگ و خار
آه ، شب آخر ، اضطرابِ ، دل خواهر
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان
از فردا ، دوباره رنج و عذابه
دستای ، عمه جان بین طنابه
زینب شده خدا ، از غصه بیقرار
فردا شود خزان ، گل های باغ یار
آه ، آه و افغان ، ذکر خواهر ، ای حسین جان
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان.
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه_واحد_سنگین_شب_عاشورا
شد خیمه ها امشب تماشایی
غرق نماز و ذکر و زیبایی
گرم دعا و سوز و نجوایی (شب وصاله)
نوحه ی ختم الانبیا امشب
ذکر لب شیر خدا امشب
ذکر لب خیرالنسا امشب (حسین غریبه)
[غریب کربلا حسین جانم(۳) حسین مظلوم ] ۲
امشب تو خیمه صحبت یاره
جمع یه خواهر و دو دلداره
حسین و زینب و علمداره (شب وصاله)
رباب نشسته پای گهواره
لالایی می خونه و بیداره
دل خوشی حرم سپهداره (شب جدایی است)
[غریب کربلا حسین جانم(۳) حسین مظلوم ]
شد شب هجران و شب آخر
امشب شده ذکر لب خواهر
حسین خداحافظ تو ای دلبر (عزیز زینب)
زینب میگه برات سپر می شم
رو نیزه با تو همسفر می شم
تو شام و کوفه خون جگر می شم (عزیز خواهر)
حسین خداحافظ تو ای دلبر (عزیز زینب)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
هدایت شده از احسان تبریزیان
#غروب_عاشورا
#شام_غریبان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتش شده داداش باید برم
پاشو ببین چی اومده سرم
جونم میره برای معجرم
من اون اسیر آزاد توام وقتشه راهی شم
من انعکاس فریاد توام وقتشه راهی شم
راهی که مونده پابست منه وقتشه راهی شم
پیام کربلا دست من وقتشه راهی شم
می بینم حواست از رو نی به دختراته
می بینم چه غصه ای داداش توی چشاته
________
دشمن ما رو با تازیونه زد
هی بین راه با هر بهونه زد
روزا زد و بازم شبونه زد
با کعبِ نی میزد خواهرت و کاشکی نمی دیدی
چه بی هوا میزد دخترت و کاشکی نمی دیدی
ما رو توو کوچه ی یهودیا کاشکی نمی دیدی
میون اون همه نامحرما کاشکی نمی دیدی
غمگینم برا خودم که نه برا رقیه
کاش میشد که جون بدم داداش به جا رقیه
_____
دلخون شدم واسه غم رباب
غم پشت غم اومد چه بی حساب
ما رو چیکار به مجلس شراب
باور نمی کنم سنگ بلا ببوسه لبهات و
باور نمی کنم چوب جفا ببوسه لبهات و
باور نمی کنم که لخته خون ببوسه لبهات و
باور نمی کنم که خیزرون ببوسه لبهات و
درد داره ما رو جلو چشِ یهودیا زد
درد داره یه بی حیا ما رو کنیز صدا زد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محسن_ناصحی
🆔@goosheye_oshagh
هدایت شده از احسان تبریزیان
recording-20240715-111426.mp3
3.87M
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#قتلگاه
دیر آمدم، دیر آمدم سر را جدا کرد
سر را جدا کرد و نظر در خیمهها کرد
خونی که مثل چشمه از هر زخم جوشید
گودال را لبریز از خون خدا کرد
در خون وضو کردی و افتادی به سجده
یک نیزه از پشت سر آمد، اقتدا کرد
از خاکِ شور مقتلت پر شد دهانت
حق نمک را شمر، اینگونه ادا کرد
شمر است این که در میان قتلگاه است
یا آن حرامی که مدینه شر به پا کرد
دیشب سرت بر دامن من بود و حالا
خولی به خورجینش سرت را برد و جا کرد
چشم سپاه کوفه گریان تا ابد باد
تو زنده بودی و نگاه بد به ما کرد
::
دیر آمدم، دیر آمدم، سر را بریدند
سر را بریدند و به سوی ما دویدند
بستند با نیزه، دهانی را که از آن
نام علی مرتضی را میشنیدند
با نعل تازه روی جسمت اسب راندند
دهتا حرامی، پایکوب شام عیدند
شمشیرهایی که به کتف و شانه خوردند
آثار بار نان و خرما را ندیدند
با حرص افتادند به جان یتیمان
آنها که دیگر از غنیمت ناامیدند
روزی شرر به چادر زهرا کشاندند
امروز هم از دخترش معجر کشیدند
این بیپناهان اهل و اطفال حسینند
دنبالشان در دشت، اوباش یزیدند
#امیرعلی_شریفی
#امام_حسین_شهادت
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
واشد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است
حالا که در میان شلوغی لشکری...
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری
آنها که روی دستِ محمد ندیدهاند
بر نیزه دیدهاند که از هر نظر سری...
#محمدحسین_ملکیان
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#قتلگاه
وقت غروب گشت و نشد سر جدا هنوز
راحت جدا نشد سر او از قفا هنوز
بعد از هزار و نهصد پنجاه جای زخم
مانده است ده سوار و چهل جای پا هنوز
آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد
خصمش چگونه سیر نشد از جفا هنوز
دردا بلند مرتبه شاهی ز صدر زین
افتاد و هست بر دل او دردها هنوز
سوغاتی امشب از تنش انگشتری برند
زینب خبر ندارد از این ماجرا هنوز
#میثم_مومنی_نژاد
#عاشورا
#قتلگاه
میان قتلگاه است و نگاه آخرش باشد
تمام لشکرش رفتند ، زینب لشکرش باشد
شده گودال بیت الله و کعبه هست ثارالله
منم حاجی ، طواف من به دور پیکرش باشد
زسوز تشنگی ، کرب و بلا را دود می بیند
نگاه او به سوی ساقی آب آورش باشد
به خیمه رفتم و برگشته ام ، دیدم که برگشته
سر فرصت نشسته شمر ، سرگرم سرش باشد
به او گفتم جدا کردی سرش دست از سرش بردار
تبسم کرد و گفت: تازه وقت حنجرش باشد
به زیر سم مرکب هر که می ماند نمی ماند
منم پروانه و از شمع من خاکسترش باشد
بود مادر به یک گوشه به هر گوشه جگرگوشه
نمی دانم کدامین یوسف او در برش باشد !
نشد او رو به قبله ، هر چه رو به قبله اش کردم
ز بس پاشید حتی ، قبله مشکل باورش باشد
ندیده هیچ چشمی بشمرد خواهر ، برادر را
نباشدکار کس این کار ، کار خواهرش باشد
چو او را جمع میکردم به من یک جمع خندیدن
همه دیدند از بسمل ، فقط بال و پرش باشد
به گودال هر که آید ، دست خالی بر نمی گردد
کسی را من نمی دیدم که نومید از درش باشد
بسکه چکمه روی سینه خورده سینه اش نرم است
شکسته استخوان او ، به مثل مادرش باشد
ز پا افتاد، پای حرمله در خیمه ها وا شد
میان خیمه دنبال سه ساله دخترش باشد
#سیدمحسن_حسینی
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه
آه ، ای بی کفنِ کرببلا وایحسین
تنت اینجاست سرت رفته کجا وایحسین
خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را
خاک آلود تنت گشته رها وایحسین
آنقدر دور تو شمشیر و سنان ریخته است
شده گودال تو چون کوه منا وایحسین
پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت
از لباست نگذشتند چرا وایحسین
چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند
میکشم بر تن تو جای عبا وایحسین
روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند
قاتل مادرمان کشت تو را وایحسین
هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند
جایی یک بوسه نداری به خدا وایحسین
قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی
قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وایحسین
تو کریمی غم انگشتریت را نخورم
بگو انگشت تو افتاده کجا وایحسین
من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم
حال با شمر روم شام بلا وایحسین
کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟
بین مردم نبرد اسم مرا وایحسین
روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن
نشود خواهرت انگشتنما وایحسین
#عبدالحسین
#پیراهن_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
گاهي براي درك يك مطلب
بايد كه از مقتل عقب تر رفت
هر قدر كه قصه مقدس تر
بايد كه در آن باادب تر رفت
روزي كه كوه آتش نمرود
حمله به ايمان خليل آورد
از آسمان هفتم رحمت
پيراهني را جبرييل آورد
پيراهني كه از بهشت آمد
تا حرز جان انبيا باشد
پيراهني كه خوب مي دانست
بابِل شروع ماجرا باشد
پيراهني كه تارو پود آن
در نقش تاريخ مصور بود
پيراهني كه بعد ابراهيم
ميراث اسحاق پيمبر بود
پيراهني كه يوسف عطرش
بينايي چشمان يعقوب است
پيراهني كه در شدائد نيز
آرامش اندوه ايوب است
آن پيرهن روز احد حتي
بر جان پيغمبر سپر بوده ست
زخم تنش از زخمهايي كه
خورده پيمبر بيشتر بوده ست
در همنشيني با پيمبرها
هرچند كسب آبرو كرده است
بالاتر از اين افتخارش نيست
اورا خود زهرا رفو كرده است
پيراهني كه احترامش را
پيغمبران هم حفظ مي كردند
روز دهم در گوشه گودال
از پيكري بي سر درآوردند
پيراهني كه عده اي بي دين
با نيت قربت درآوردند
با آنكه آسان در تن او رفت
بسيار با زحمت در آوردند
پيراهني زخمي شمشيرو
پيراهني زخمي سرنيزه
پيراهني كه عصر عاشورا
خورشيد را ديده است بر نيزه
پيراهني كه شعله اندازد
هر روز بر جان مقرمها
پيراهني كه زينت عرش است
در اول ماه محرمها
پيراهني كه بر تن منجي
فرياد مظلومي عاشوراست
پيراهني كه در قيامت هم
بر روي دست حضرت زهراست
#محسن_عرب_خالقی
#شب_عاشورا
#عاشورا
حیدر رسیده بود ، پیمبر رسیده بود
همراه این دو ، سوره ی کوثر رسیده بود
خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ
آن لحظه ای رسید که لشکر رسیده بود
از خاتم حسین ، تعاریف بی شمار
به گوش ساربان ستمگر رسیده بود
کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام
نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود
خنجر نمی برید گلوی حسین را
به بوسه گاه حضرت مادر رسیده بود
حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است
با قتل صبر ، صبرش اگر سر رسیده بود
هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد
اما غروب ، کار به آخر رسیده بود
#شهریار_سنجری