.
#یلدای_فاطمی
تضمین میلاد حضرت زهرا (س) و شب یلدا
امشب بهار خانهی طاها رسیده است
میلاد کوثر است و به دریا رسیده است
یثرب شبیه گلشن خضرا شد از دمش
یعنی که یاس باغ تولا رسیده است
نوری از اوج عالم بالا بر این سرا
برتر ز نور پنجهی بیضا رسیده است
در بار عام خانهی احمد مسیح هم
با هدیه ها به قصد مداوا رسیده است
اینجا کلیم هم همه حرفش نیاز بود
گویا برای دیدن سینا رسیده است
در پردهی حجاب نجیبانهاش ببین
هر فضهاش به روضهی تقوا رسیده است
از خطبهای که خوانده ملک در تحیر است
این خطبهاش ز حیِّ توانا رسیده است
شد عالم از جمال پر از عفَّتش خجل
مدحش ز فرش تا به ثریا رسیده است
سر فصل مادری ، همه جا نام فاطمهست
هر قصهای به امِّ ابیها رسیده است
صبح روز آمدنت گفتم به شور و شوق
(پایان شب ظلمت یلدا رسیده است)*
#محمدحسین_علیرمضانی
.
#حضرت_زهرا
🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ...🔹
آن زهرهای که مهر به نورش منور است
دردانه پیمبر و زهرای اطهر است
بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار
بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست
بانوی بانوان جهان ، سرور زنان
درج عفاف و عصمت کبرای داور است
او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات
او را علی ، ولی خداوند همسر است
بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار
یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است
کیهان تابش دو فروزنده آفتاب
گردون گردش دو رخشنده اختر است
خونی که داد سرور آزادگان حسین
مرهون حسن تربیت و شیر مادر است
خواندش پدر به ام ابیها که نور او
فیض نخست و صادر اول ز مصدر است
زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه
در گفته ی خدای تعالی مکرر است
تا روزگار بوده و تا هست پایدار
عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است
نور مقدسی که به گرداب حادثات
کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است
نوری که زیب بخش مکان است و لامکان
از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است
حورای انسی است و ز مشکین شمیم او
گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است
شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را
با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است
در خانهای که رد قدم های جبرییل
گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است
از رنج کار ، آبله میزد به دست او
دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است
پیراهن عروسی خود را به مستمند
بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست
در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش
آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است
با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام
پهلوی او شکسته به یک ضربت در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله ، جای گفتن الله اکبرست
گویند تهمتی ست که ما شیعه میزنیم
پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟
خواهد چو خونبهای جگرگوشه های خویش
فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است
خون خداست خون حسین عزیز او
هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است
این افتخار بس که ریاضی به درگهش
عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است
.
#ریاضی_یزدی
#مدح_حضرت_زهرا(س)
.
#مدح_حضرت_زهرا علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد
در آسمانِ علی زهرۀ محمد شد
قلم کشید به تقدیرِ شومِ باورها
عزیز قلب پدرها شدند دخترها...
زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد
طلوع آیۀ تطهیر را تماشا کرد
صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد
پر فرشته به هر گام فرش راهش شد...
خرد به درک حضورش خیال خام کند
به احترام مقامش نبی قیام کند
قسم به «بضعة مِنّی»، قسم به «اَعطَینا»
فراتر از شب قدر است حرمت زهرا...
روایت است قیامت، قیامت زهراست
رضای حضرت حق در رضایت زهراست...
سوار ناقهای از نور میرسد مادر
به داد این دل رنجور میرسد مادر...
ثنای حضرت صدیقه کار هر کس نیست
در این حریم که هر واژهای مقدس نیست...
خدا کند که ببخشد بضاعت ما را
چگونه شرح دهد قطره، وصف دریا را
حبیبهایست که محبوبۀ خدا باشد
یگانهایست که همکفو مرتضی باشد...
ملیکه بود، ولی خانهای محقر داشت
نبود اهل تَجمُّل، به عشق باور داشت...
عفاف، سیرۀ او را به خط ناب نوشت
حجابِ فاطمه را برترین حجاب نوشت
اگر که فضۀ او خاک را طلا سازد
نگاه فاطمه از خاک، فضهها سازد
نداشت خواب خوش از غصههای همسایه
قنوت بسته چه شبها برای همسایه...
به مهر مادریاش تا ابد دلم گرم است
تنور خانۀ زهرا هنوز هم گرم است...
#وحید_قاسمی
#میلاد_حضرت_زهرا
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد
آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد
پروانهوار دور تو گشتم ولی دریغ
پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد
با بودنت، سلام علی یک جواب داشت
آن یک سلام هم پس از این بیجواب شد
با من حساب داشت عدو از غدیر خم
از من، تو را گرفت و دگر بیحساب شد
یاد جوانی تو، مرا پیر میکند
آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟
خانهنشینِ روزم و خانه به دوشِ شب
گر چه علی پس از تو، خانه خراب شد
گلچین به طعنه گفت که دیدی به دست من
هم غنچهی تو پرپر و هم گل، گلاب شد
دیگر شبی به خواب، دو چشمم نمیرود
چون چشم تو برای همیشه به خواب شد
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#جواد_هاشمی_تربت
.
#حضرت_زهرا
السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء
اول مدافع حرم حُرمتِ علی
جان می کند فدا به ره غربت علی
بنیان گذار جبهه ی صبر و مقاومت
دارد لوا و پرچمی از غیرت علی
داده تمام هستی و دار و ندار خود
در راه یاری هدف و نصرت علی
محشر به پا نموده به شور حمایتش
کرده قیامت از غم قدقامت علی
گاهی به کوچه در ره او می خورد زمین
گاهی به خانه پشت در از طاعت علی
گاهی به خطبه ی فدکیه به مسجدش
دارد نشانه از شرف و عزت علی
گاهی کنار تربت حمزه به اشک و آه
دل بی قرار خون دل و حیرت علی
مسمار خونی درِ خانه چو داغ دل
شد خاک چادرش همه دم محنت علی
یار جوان و یاور تنهایی علی
شد عمر کوته اش همه ی حسرت علی
دنیا به ذکر یا علی و ، نام فاطمه
شد ذکر هر دقیقه و هر ساعت علی
جمعی محب و عاشق و فرزند فاطمه
وقت جهادشان همه با صولت علی
گاهی عراق و شام و حلب ، ضاحیه ، یمن
خیبرشکن چو ضربه ی پرقدرت علی
خیل مدافعان حرم همچو فاطمه
وقت نبردشان همه با هیبت علی
نور وجودش آیه ی عظمای کردگار
زهرا تمام آیت حق آیت علی
پنج شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۳
سوم جمادی الثانی ۱۴۴۶ ، روز شهادت
#محمدعلی_شهاب
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
بر عالم سرما زده گرما دادند
خورشيدترين! تو را به دنيا دادند
با سجده و سجاده چهل روز گذشت
تا عاقبت آن سيب خدا را دادند
مفهوم حقيقی حياتی بانو!
با تو به زمين معنی و معنا دادند
تا اينكه به سوی آسمانها بپريم
با نام شما به بالمان پا دادند
بامعجزهی كنيز چشمان شما
هی مرده گرفتند و مسیحا دادند
ای قبلهی لبهای محمد، زهرا
سر سبزی طوبای محمد، زهرا
تسبيح خدا كه از ازل میكردی
سجده به هو عزوجل میکردی
در لحظهی ناب سحر هر جمعه
ياد همهی اهل محل میكردی
با شهد نگاه مهربانت هر روز
تلخی زمانه را عسل میكردی
لبخند كه میزدی همه غمها را
در چشم علی چه زود حل میكردی
يک دست به آسياب سنگی با درد
با دست دگر بچه بغل میكردی
زحمتكش خانهی علی! يا زهرا
مهتاب شبانهی علی! يا زهرا
تو فاطمه هستی و كسی كوثر نيست
از رتبهی قدسی تو بالاتر نيست
تا روز ابد اگر بماند دنيا
غير از تو كسی همنفس حيدر نيست
ای شأن نزول همهی آيينها
بیمعرفت مهر تو پيغمبر نيست
هر روز میآيد دم در بابايت
يعنی احدی از گل من بهتر نيست
اين واجب عينی است ببوسد دستت
اين مهر پدر به ناز يک دختر نيست
يعنی كه تویی بانی خلقت زهرا
يعنی كه تويی راه سعادت زهرا
ای بال و پر فرشتهها دور و برت
اي حور زمين كه آسمان زير پرت
با پای ورم كرده سر سجاده
هرگز نشود ترک دعای سحرت
صد بار شنيده شد كه پيغمبر گفت
ای روی دو پهلوم فدايت پدرت
خرمای بهشتی تورا میخواهد
اين معتكف دائمی پشت درت
تا حشر بماند به دل دنيامان
غمنامهی اين زندگی مختصرت
ای نالهی جانسوز مدينه! زهرا
خاكستر تو مانده به سينه! زهرا
بیتو همهی باغچههامان زردند
از داغ و غم دوشنبهها دل سردند
از روز سقيفه تا كه بازوت شكست
بر حرمت اين خانه بلا آوردند
با ضربهی يک غلاف بیشرم و حيا
ای وای بميرم چه كبودت كردند
تو رفتی و مادران اين داغ هنوز
مارا به بهانهی غمت پروردند
حالا همهی قبيلهات در به درند
كی در حرم امن تو بر میگردند
عجل لوليک تو بخوان! يا زهرا
اي مادر صاحب الزمان! يا زهرا
#عليرضا_لک
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
القصه باز قاصدک خوش خبر رسید
جبریل باز با خبری تازه سر رسید
آورده است وحی! که بی چون و بی چرا
بنشین به چله بار دگر گوشهی حرا
آورده است وحی! که خلوت کن ای رسول
حالی دوباره ترک جماعت کن ای رسول
از خلق رو بگیر که حکم خداست این
با دوست خو بگیر که حکم خداست این
::
اینک محمد ست که شیدا و بیقرار
با پای سر به سوی حرا گشته رهسپار
میگفت من چه گویم اگر عزم، عزم اوست
هر جا که چشم وا بکنی بزم، بزم اوست
جانم هماره تشنهی دیدار و صحبت است
جز روی او مرا به تماشا چه حاجت است!
خیری نهفته! در پس این چله بی گمان
خیری شبیه بارش رحمت از آسمان
القصه باز! قاصدک خوش خبر رسید
طی شد زمان خلوت و چله به سر رسید
گویی دوباره وقت بشارت رسیده است
گویی رسول باز به بعثت رسیده است
آورده جبرئیل چه آیاتی از بهشت
شیرینتر از همیشه چه سوغاتی از بهشت
سیبی که دستچین خدا بوده از ازل
دارد نهفته در دل خود یازده غزل
جان خدیجه را به لب آورده انتظار
چشمش به در که میرسد از راه بوی یار
این عطر احمد است که انگار پشت در...
آری محمد است که انگار پشت در ...
ای خندهات بهشت به خانه خوش آمدی!
بر صورتم شکفت جوانه! خوش آمدی
از دوری تو نیست عذابی عذابتر
از انتظار توست چه کاری ثوابتر ؟!
از اشک شوق ساحت چشمان من تر است
از هر چه بگذریم صدای تو خوشتر است
اینک! بزن دوباره صدایم رسول عشق
آوردهای چه هدیه برایم رسول عشق؟!
خوشبوتر از همیشه شدی، چیست ماجرا؟!
آوردهای چه بوی خوشی با خود از حرا!
این عطر سیب رایحهای آشناست!نه؟!
قدری شبیه بوی خوش مرتضی است!نه؟!
ای خندهات بهشت؛ به خانه خوش آمدی!
بر صورتم شکفت جوانه، خوش آمدی!
وقتی دل است کشتهی خال سیاه تو
چشمم چگونه سیر شود از نگاه تو
گفتی بناست تا که به اعجاز روشنی
در سینهام خدا بنهد راز روشنی
این راز روشنی که همان راز خلقت است
با من عجیب نیست اگر گرم صحبت است
::
با من چه خوب دختر من! گرم صحبتی
والله، مادری تو دارد سعادتی
شکر خدا که محرم تنهاییام شدی
تسکین درد و مرهم تنهاییام شدی
از من اگر زنان قریشی گسستهاند
قلب مرا نه! حرمت خود را شکستهاند
حس میکنم تورا و نفس میکشم تورا
لبریزم از خدا و نفس میکشم تورا
حتی شبی نخفتهام از شوق دیدنت
تنها نه من شکفتهام از شوق دیدنت!
هستند بیقرار تو ای نفس مرضیه
کلثوم و ساره، مریم عمران و آسیه
القصه باز وقت بشارت رسیده است
هنگامهی شگفتی و حیرت رسیده است
این راز خلقت است که اینک عیان شده است
شوری به پاست، ولوله در آسمان شده است
در ساق عرش وه که چه سوری گرفتهاند
در خانهی رسول چه شوری گرفتهاند
کلثوم و ساره، مریم عمران و آسیه
گرد سر خدیجه به طوفند و تلبیه
ده حور از بهشت به تهنیت آمدند
ده حور از بهشت به این نیت آمدند
تا پر کنند کاسهی چشمان خویش را
از نور کوثری که فرستاده کبریا
در جامهای سپیدتر از چهرهی رسول
پیچیدهاند جان تو را زهرهی بتول
ای بضعة الرسول! به دنیا خوش آمدی
راضیه، زهره ،انسیه ،حورا خوش آمدی
کام تو را گشود، محمد به بوسهای
غم از دلش زدود محمد به بوسهای
بر لب جز ان یکاد نمیکرد زمزمه
از بس که بود روی تو چون ماه فاطمه
باید که از نگاه محمد تورا شناخت
از خشم و از تبسم احمد تورا شناخت
دارد به صدق! خصم تو این گفته را قبول
تنها صدیقه بود، جگر گوشهی رسول
باید به وقتش از غم جانکاه تو نوشت
از قلب خون و سینهی پر آه تو نوشت
از میخ و شعله و در و دیوار ! ... بگذریم
وقتش کنون نیامده بگذار بگذریم !
#سیدجواد_میرصفیان
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
از آسمان طراوت باران نزول کرد
اسرار وحی، خانه به قلب رسول کرد
او روزه بود و سیب بهشتی حلول کرد
آری، خدا عبادت او را قبول کرد
یک چله سجدهی سحر او نتیجه داد
سرمایهای عظیم خدا بر خدیجه داد
امروز، روز کوری آن قوم ابتر است
توحید در تلاوت آیات کوثر است
«فَصّل» یا رسول که هنگام «وانحر» است
روز طلوع دختر دین، روز مادر است
داده خدا به آنکه ز یوسف ملیحتر
طفلی که سجده برده بر او یازده قمر
ای آنکه بوسه زد لب خاتم به دست تو
شد پاک نام آب، مسلم به دست تو
حوا شده است محرم آدم به دست تو
باشد کلید خلقت عالم به دست تو
منظومهی زمان و زمین! اشفعی لنا
ای آسمان حبل متین! اشفعی لنا
بانوی آسمانی و بر فرشی از حصیر
با چرخ آسیای تو گردید چرخ پیر
تو دختر حرا شدی و همسر غدیر
خورشید روشن استی، از کور رو بگیر
تا از حجاب تو بدمد جلوهی شهود
تا نور چادر تو شود منجی یهود
یاس بهشتی و به زمین در شکفتنی
سر تا قدم چو آیهی تطهیر روشنی
اسرار آفرینش والای هر زنی
مریم، اگر بتول شد از پاکدامنی
آری ولی به رتبه که زهرا نمیشود
خیرالنسای خلق دو دنیا نمیشود
در بخشش لباس عروسی نشانه بود
دریای جود و رحمت تو بی کرانه بود
نه سال خانهداری تو، عاشقانه بود
آن خواهش انار تو هم یک بهانه بود
میخواستی، به کورِ خرابهنشین رسد
میخواستی، طعام بهشت برین رسد
زهرایی و نماز تو انوار کردگار
حورایی و به جامهی انسیه آشکار
منصورهای و نصرت تو روح ذوالفقار
تو فاطمه شدی که پناهم دهی ز نار
ام الحسن که قامت صبرت قیامت است
ام الحسین و مکتب سرخت شهادت است
#میثم_مؤمنی_نژاد
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
تا به این دنیا میآیی، آیه نازل میشود
از پدر دل میربایی، آیه نازل میشود
عقل میخواهد بداند کیستی، بیچاره عقل!
عشق میپرسد کجایی، آیه نازل میشود
در شب معراج، احمد بی تو دلتنگ علی است
با صدایی مرتضایی آیه نازل میشود
در دل شب، نالۀ الجارُ ثمّ الدّارِ کیست،
کز حریم کبریایی آیه نازل میشود؟!
در شب قدر خدا، از مرکز اللهُ نور
با تمام روشنایی آیه نازل میشود
سفرۀ افطار پهن است و کسی در میزند
در به رویش میگشایی، آیه نازل میشود...
#مهدی_جهاندار
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
احمد ازو، پیام جهان آفرین گرفت
یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت
شکر خدا، که گلبن احمد به گل نشست
ز انفاس دوست، باغ محمد به گل نشست
روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت
در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت
بهر خدیجه، مژده رب جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت
بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت
گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد
شام تو را ، جَنیبهکش آفتاب کرد
نامی برای دختر تو انتخاب کرد
وآن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد
ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش
تا بیوضو کسی نبَرد نام اطهرش
ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت
سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت
مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت
کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت
تو عصمت خدا و بهشت محمدی
تو مفتخر به امابیهای احمدی
ای اسوۀ محبت و، ای مظهر عفاف!
ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف
ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف
نامی اگر به جاست ز سیمرغ و کوه قاف
درک مقام توست که امکانپذیر نیست
ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست
شادابی حیات، ز انفاس فاطمهست
دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمهست
فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمهست
از گل لطیفتر دل حساس فاطمهست
قلب رسول، شیفته زندگانیاش
جان علی، فریفته مهربانیاش
گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد
از عطر ناب یاس، معطر شود که شد
جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد
میخواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد
دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است
والله، جای گفتن الله اکبر است!
ما شاعران به قافیه پرداختیم و بس!
عمری به وَجهِ تسمیه پرداختیم و بس
از متن، هی به حاشیه پرداختیم و بس
از تو فقط به مرثیه پرداختیم و بس
باید اگر معارف ناب تو زنده کرد
کی میتوان به فاطمه گفتن بسنده کرد
ما بهرهای ز فیض تو اغلب نداشتیم
انگار جز فدک ز تو مطلب نداشتیم
آگاهی از معارف مذهب نداشتیم
کاری به کار عزّت مکتب نداشتیم
ترسم از آن که کار، برادر! بَتَر شود
وز این که هست، فاطمه مظلومتر شود
اینک که هست امت اسلام در خطر
بحرین در محاصره و شام در خطر
بیتالحرام باز از اَصنام در خطر
حج و منا و مشعر و احرام در خطر
چشم امید شیعه به بیداری شماست
زهرا در انتظار وفاداری شماست
روزی که یاس فاطمه تکثیر میشود
اسلام در زمانه فراگیر میشود
عالم پر از شمامۀ تکبیر میشود
دنیایی از مکاشفه تصویر میشود
آید ندا که کعبۀ مقصود میرسد
از گرد راه، مهدی موعود میرسد
#محمدعلی_مجاهدی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
در دورهای که کشتن دختر مبارک است
بی شک نزول سورهی کوثر مبارک است
آن دختری که ام ابیهاست آمده
پس ای رسول! مقدم مادر مبارک است
آیینهای برابر آیینهای دگر
میلاد نور چند برابر مبارک است
زهرا، بتول، فاطمه، صدیقه، طاهره
قند مکرر است و مکرر مبارک است
شکر خدا که او به کلامم قدم گذاشت
تشریف او به صفحهی دفتر مبارک است
#سیده_تکتم_حسینی
#حضرت_زینب_س_مدح
اکثر اوقات دختر مثل مادر میشود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر میشود
حضرت زهرا اگر انسیةالحورا بُوَد
دختر از این حیث با مادر برابر میشود
عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانهی حیدر معطر میشود
از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمهی کوثر میشود
نام زینب تا گره خوردهست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر میشود
(شمهای از داستان عشق شورانگیز)شان
از همه افسانههای عاشقی سر میشود
احسنالحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر میشود
::
ذوالبیان ارثیهی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود
در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر میشود
تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر میشود
آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در میشود
#سیدحسن_رستگار
#حضرت_زهرا_س_مدح
چکیدهی گل رخسار مصطفی زهراست
عصارهی نفحات خوش خدا زهراست
سلالهی خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصهی همه آیات انبیا زهراست
کسی که شیشه عطر گل محمدی است
که منتشر شده چون ذره در هوا زهراست
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینهی مصطفینما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شده است ورد زبان فرشتهها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دو دل مباش دلا و بگو پس از قرآن
شکوهمندترین هدیهی خدا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی، گرهگشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانهی تو
علاج کار تو یک یاعلی و یازهراست
اگرچه کشتی پهلو گرفته میماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق دشوار است
چرا که فاصلهاش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه ! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینهی حیا زهراست
اگر در آتش کین سوخته است خانهی او
تو دردمند بیا خانهی شفا زهراست
گلی که خاک در آغوش خویش میکشدش
شبانه بی کس و تنها و بی صدا زهراست
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست...
#سعید_بیابانکی
#حضرت_زهرا_س_مدح
دختر خورشید و ماه، زهرهی زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
هم شرفش بگذرد ز عرش الهی
هم نسبش میرسد به سید بطحا
زهره مخوانش که گشته زهره کنیزش
دخت مخوانش که گشته اُمّ أبیها
سنگ صبورش نبی راضی مرضی
محرم رازش علی عالی اعلا
تربت پاکش نهان ز دیدهی مردم
چون شب قدری نهفته در سه شب احیا
گر نود و نه بُود اسامی باری
هست یکی زین میانه اعظم و عظمی
از پی دستاس توست چرخش گردون
زینت نعلین توست گنبد مینا
سورهی کوثر به نام توست مزین
آیهی تطهیر شد ز نام تو معنا
ره نبَرَد در بهشت روز قیامت
هر که تو بر نامهاش نکردهای امضا
حبّ تو جنت شدهست و بغض تو دوزخ
ای به قیامت معاندان تو رسوا
سوی تو آید نبی به روز تحدی
سمت تو گردیده قبلهی لیلةالأسرا
کیست به غیر از تو با علی مترادف
غیر علی کیست با تو همسر و همتا
روزه گرفت و سه بار نان خودش را
داد به درویش مستمند، ز تقوا
خیر طلب میکند ز فرط محبت
در حق همسایگان ز قادر یکتا
قدر تو همسایگان کجا بشناسند
حیف طلا که کنیش خرج مطلّا
در حد ما نیست مدح نام تو کردن
مدح تو گوید مگر خدای تعالی
ما نتوانیم حق وصف تو گفتن
با همه کرّوبیان عالم بالا
#محمدرضا_طهماسبی
#حضرت_زهرا_س_مدح
یارب نرسد آفتی از باد خزانش
آن یاس که شد دیدهی نرگس نگرانش
هربار که میخواستم از او بنویسم
دیدم که حیا کرده به صد پرده نهانش
در پردهی ابهام، زبان شعرا سوخت
از بسکه ندیدند کران تا به کرانش
ناموس خدا بود که میخواست نبیند
اندازهی یک بیت به شعر دگرانش
میخواست که قدرش نشود بر همه معلوم
مانند شب قدر به ماه رمضانش
آن قدر عزیز است که از سوی خدا نیست
غیر از ملَک وحی کسی نامهرسانش
وقتی که به در میزند از شوق بلند است
از سینهی جبریل صدای ضربانش
سرچشمهاش از مائدهی "بَضعة منّی "است
خونی که دویده است میان شریانش
زهرا اثر سیب بهشتی است که احمد
بعد از شب معراج رسیده به دهانش
کوثر غزلی نیست که آسان بتوان گفت
جایی که خدا سوره فرستاده به شانش
یعنی که پس از " اَنَّ علیّاً وَلیُ الله"
یک فاطمه کم داشت مؤذن به اذانش
این سورهی مکّی مدنی، نبض رسول است
نفسی است که مانند نفس بسته به جانش
زهرا ملکی بود که نازل شد و برگشت
بیهوده در این خاک نگیرید نشانش
بیچارهی یک تار نخ چادر زهراست
هرکس ندهد آیهی تطهیر تکانش
شاعر همه شب اشک شد و آخر سر هم
جز این غزل خیس نیامد به زبانش
والعصر...که فرزند همین فاطمه مهدی است
ما منتظرانیم، خدایا برسانش
#عباس_شاه_زیدی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
سلام بر تو که هممعنیِ سلام تویی
دوام مذهب شیعه علیالدوام تویی
دخیل یک نخ چادرنماز تو هستیم
به استناد روایات «فیضعام» تویی
گرهگشای دوعالم فقط تو هستی و بس
اگر که بر لب ما ذکر مستدام تویی
تویی تمام نبی و تویی تمام علی
به حیرتیم که از این دوتا کدام تویی؟
قسم به ساحت «اُمُ الأَئِمَّةُ النُّجَبا»
که بر تمام امامانمان امام تویی
حماسهی تو که همسنگ خطبهی فدک است
نشانهایست که احیاگر قیام تویی
به روز حشر شفاعت فقط به عهدهی توست
چرا که صاحب این اختیار تام تویی
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان
بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است
وجود یکسره در معرض عدم شدن است
به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون"
جواب خواستههای تو لاجرم "شدن" است
به بودن تو گره خورده است بودن ما
به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است
برای از تو نوشتن درختهای جهان
تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
تویی که آینهی کعبهای و آن عملی
که در برابر تو واجب است، خمشدن است
کمال مرتبهی شاعرانِ دورهی ما
در آستان تو عمان و محتشمشدن است
عزیز میشود از همنشینی گل، خار
که فضّهی تو سزاوار محترمشدن است
رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا
کسیکه ذکر لبش بوده است: "یازهرا"
خبر رسیده به شب، موقع سپیده شده
که روح صبح به جانِ سحر دمیده شده
گناه راه ندارد به هردلی که بر آن
نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش
گناهکارترین بندهها خریده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج
صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بیمَثَل است
همان که هیچکجا مثل او ندیده شده
کدام فاطمه؟ آنکه برای اهل زمین
غبار معبر او سُرمهی دودیده شده
فضائل تو زیادند، کم نباید گفت
به این دلیل غزلهای ما قصیده شده
همینکه نام تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیههایش از آسمان آمد
برای بُردن نامت وضو گرفت قلم
که از قبال تو نام نکو گرفت قلم
تو را ندیده و یکعمر از تو دم زده است
اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم
همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود
برای ساحت خود رنگوبو گرفت قلم
به هیچ واژهی دیگر نمیشود آرام
که از همان اول با تو خو گرفت قلم
از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت
چه بغضهای بدی در گلو گرفت قلم
به نام دشمن تو میرسید و میدیدم
که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم
به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد
نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم
در آسمان امامت وجود تو بدر است
که درک فضل تو درک فضیلتِ قدر است
بهجز تو رَختِ محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امان زمان
زمانهایست که شأن امام گم شده است
هزار رکن در این یک مقام، گم شده است
غبار شبهه نشستهست روی آینهها
چرا که فرق حلالوحرام، گم شده است
چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی
میان این همه "دنبال نام" گم شده است
چنان بدون تو بیارزش است این دنیا
که بین پیر و جوان احترام، گم شده است
نشستهایم که صبح رسیدنت برسد
نشستهایم و شکوه قیام، گم شده است
مگر که چشم امید زمین به غیر از تو
در انتظار ظهور کدام گمشده است؟
بیا که بی تو شب عید را نمیدانیم!
که ماه بر سر این پشتِبام، گم شده است
به شامِ تار، پگاهِ ظهور، خاتمه است
میآید آنکه دعایِ قنوتِ فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
زمین را، آسمان را، بیکران را، سروری بانو
زِ هر بالاتری، بالاتری، بالاتری بانو
رضیّه، راضیه، عَذرا، حدیثه، هانیه، حُسنا
سَعیده، سٰاجِده، زَهرا، کَریمه، کُوثری بانو
تو فکر مصطفی در های و هوی لَیلَةُ الْاَسْرٰا
تو ذکر مرتضی هنگام فتح خیبری بانو
به غیر از انبیا جبریٖل تنها بر تو وارد شد
بدین صورت یقین دارم تو هم پیغمبری بانو
چنان پشت علی چون کوه ماندی قد علم کردی
که فهمیدیم در وقتش خودت هم حیدری بانو
چه خورشیدی نبی دارد، چه مهتابی علی دارد
نبی را مادری بانو، علی را همسری بانو
کمال همنشین در ما اثر کردهست پس قطعاً
به روز حشر ما را چون حسینت مادری بانو
#محمود_یوسفی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
ای خدا مشتاقِ یارب یاربت
ای سلام انبیا بر زینبت
عالم خاکی، محیط غربتت
آفرینش، گشته گم در تربتت
کاروانِ دل، روان در کوی تو
قبلۀ جان محمد، روی تو
مشعل شبهای احیای علی
نقش لبخندت مسیحای علی
خلق عالم، سائل و روزیخورت
لیف خرما وصلههای چادرت
ای سه شب بیقوت و، از قوت تو سیر
هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر
وحی، بی ایثار تو کامل نشد
هل اتی، بینان تو نازل نشد
آن که خاک مقدمش جان همه...
گفت: جان من، فدای فاطمه!
ای که در تصویر انسان زیستی
کیستی تو؟ کیستی تو؟ کیستی؟
فوق هر تعریف و هر تفسیر هم
پاکتر از آیۀ تطهیر هم
ای سجود آورده بر پای تو سر
ای خدا هم از نمازت مفتخر
مرتضی را محو صحبت کردهای
غرق در دریای حیرت کردهای
مدح تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود
آسمانیها مسلمان تواند
بندۀ مقداد و سلمان تواند
آنچه هست و نیست فیض عام توست
خوشترین ذکر امامان، نام توست
از نبی تا حضرت مهدی، همه
ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه
ای گدا با کوه غم، خرسندِ تو
حلِّ صد مشکل ز گردنبندِ تو..
شمع جمع اهل محشر چهر توست
مُهر هر پرونده مُهر مِهر توست
جز تولای تو دستآویز نیست
بی تو رستاخیز، رستاخیز نیست
دستگیر خلق در محشر تویی
منجی و بخشنده و داور تویی
محشر از فیض تو گلباران شود
عفو، مشتاق گنهکاران شود
صحنۀ محشر همه پابست توست
اختیار نار و جنت دست توست
مِهر تو روز قیامت هستِ ماست
ریشههای چادرت در دست ماست
روز محشر کار ما با فاطمهست
نقش پیشانی ما یا فاطمهست
بیکسیم و جز تو ما را نیست کس
روز وانفسا تو را داریم و بس
از کرامت بر جبین ما همه
ثبت کن «هذا محبُ الفاطمه»...
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
حق هرچه آفرید از این دختر آفرید...
جوشید چشمه در دل قرآن به نام او
اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید
یک ذره نورِ فاطمه را ریخت روی خاک
لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید...
از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود
از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید
میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید...
#مهدی_مردانی
#حضرت_زهرا_س_مدح
تمام خلق را در سایهی نام تو جا دادهست
تویی کاملترین خیر کثیری که خدا دادهست
به وصف خُلق و خویت کنیهی اُمُّ الْهَنا دادهست
دليل خلق دنيا را به دست مرتضی دادهست
و ما ادراک ما حیدر و ما ادراک ما زهرا
مَتىٰ ما تَلْقَ مَنْ تَهوىٰ، دَعِ الدُّنيا وَ اَهْمِلْها*
خدا غرق تماشا میشود راز و نيازت را
شميم عرش دارد بوى عطر جانمازت را
نصيب شيعيان كردی دعای چارهسازت را
ندیده هیچکس در حجب و عفت همترازت را
کلیمیها ز نور چادرت اسلام آوردند
پس از آن بر ولی اللهِ اعظم اقتدا کردند
به چشمش دیده «اُمِّ اَیْمَن» اعجاز اجابت را
همیشه بردن نامت روا کردهست حاجت را
روایت گفته روزی میدهی بر ما شفاعت را
قیامت میکند روزی جلال تو قیامت را
تو را مادر صدا کردم برایم مادری کردی
تمام عاشقانت را حسینی بار آوردی
تویی زهرای مشتقگشته از نور خداوندت
به جنت روشنی بخشیده زیبایی لبخندت
برای اهل عالم نیست الگویی همانندت
به ما درس کرامت داده خیرات گلوبندت
هزاران حاتم طایی فدای وقفهای تو
گره وا میكند از كار عالَم ربناى تو
#مهرشاد_واحدی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
مشکاتِ ذاتِ قدسی و نورِ اِله، تو
هم روشنیّ صبح و طلوعِ پگاه، تو
بر ذاتِ پاکِ حیّ تعالی گواه، تو
از هولِ رستخیزِ قیامت، پناه، تو
جانِ نبی و کُفو علی، بانوی بهشت
تا حشر از کرامتِ تو میتوان نوشت
از ساقِ عرش، از طرفی دیگر آمدی
در مُصحفِ کریمِ خدا کوثر آمدی
حوریهای به هیئتِ انسان در آمدی
بینِ زنانِ برترِ عالَم سرآمدی
اُمُّ الفضایلی و نداری نهایتی
«ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی»
ای در بیانِ قدر تو الکنْ زبانِ ما
بیرون ز درکِ کُنه مقامت، توانِ ما
«ای برتر از خیال و قیاس و گمانِ» ما
محتاجِ توست در همه عصری جهانِ ما
گوییم هرچه، حوصله را سر بیاورد
باید خـدا به شـرحِ تو محشر بیاورد
سارا و مریم، آسیه و هاجر آمدند
خیلِ فرشته از طرفِ داور آمدند
در زادْروزِ تـو همگی یکسـر آمدند
بهرِ طوافِ شافعهی محشر آمدند
سِّرِ خَفی در عالَمِ ایجاد شد عیان
گنجینهای گشوده شد از غیبْ بر جهان
کوثر، کریمه، مهدیه، راضیّه، فاطمه
نجمه، زکیّه، صالحه، عالیّه، فاطمه
عَذرا، صفیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه
حَورا، علیمه، فاضله، مرضیّه، فاطمه
در شأن و جایگاهِ تو ای مظهرِ وَدود
"لَولا لَمـاخَلَقْتُکُمـا" آمده فرود*...
#وحید_دکامین
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
صبح طلوع زهرۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است
ای روزگار، دورۀ هجران تمام شد
یعنی برات وصل به امضا رسیده است
بگشای چشم شوق به سوی فرشتگان
ای باغ گل، زمان تماشا رسیده است
عطر گل محمدی از مکه میوزد
فصل گل و تبسم گلها رسیده است
تا آنکه غرق نور شود آسمان وحی
ماهی به نام اُمّ اَبیها رسیده است
آمد ندا: «فَصَلِّ لِرَبِّک» حبیب ما
محبوب ما! حبیبۀ دلها رسیده است
بر دفتر تبسم کوثر نوشتهاند
آیینۀ تجسّم طاها رسیده است
قفل حدیث قدسیِ لولاک باز شد
امشب کلید حلّ معما رسیده است
امشب سروش غیب به گوش خدیجه گفت:
مام دو مریم و دو مسیحا رسیده است
مرضیهای که سورۀ انسان مدیح اوست
انسیهای به جلوۀ حورا رسیده است
هر کس رسیده است به هر رتبه و مقام
از پرتو ولایت زهرا رسیده است
یعنی که آدم صفیالله از این طریق
کمکم به عِلمِ «عَلَّمَ الاَسما» رسیده است
از چشمۀ کرامت زهرای اطهر است،
فیضی اگر به مریم و حوّا رسیده است
تا بنگرد کلیم، تجلّای طور را
اشراق او به سینۀ سینا رسیده است...
زهرا که هر شب از دل محراب تا سحر
نورش به عرش «ربّی الاعلی» رسیده است
زهرا که سر به سجدۀ شکر خدا گذاشت
آوازهاش به مسجدالاقصی رسیده است
زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد
پژواک او به عالم بالا رسیده است
زهرا که «اِنَّ اَکرَمَکم» ترجمان اوست
در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است
زهرا که در مقام رضا، مجتبای او
تا بیکرانِ صبر و مُدارا رسیده است
زهرا که در مقام شهادت، حسین او
از کربلا به «لیلةالاسری» رسیده است
زهرا که در جبین درخشان زینبش
ایمان به رتبههای تجلّا رسیده است...
ما مثل قطره، دست به دامان کوثریم
دریاست قطرهای که به دریا رسیده است...
تنها نه مِهر فاطمه آرام جان ماست
عشق علی به دادِ دلِ ما رسیده است
ای دل، نظر به پنجرههای بقیع کن
پایان کار عشق به اینجا رسیده است...
#محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
فقط میخوانمت دریا، که شوری بیکران داری
چرا دریا؟ که در قلبت حدودی بیش از آن داری
برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا
به سمت عرش از هر جای خانه پلکان داری
تمام روز گردانندهی چرخ سماوات است
همان دست دعایی که به دست آسمان داری
دلیل خلقتِ عالم! به خاکِ چادرت سوگند
که بیش از آسمان دستی پُر و روزیرسان داری
کلامت ذوالفقاری بود پشت پردهی مسجد
تو که در دامن خود تیغهای خطبهخوان داری
اگر در روز محشر هم شفیع دشمنت باشی
چه جای شبهه! بس قلبی به شدت مهربان داری
نه تنها سورهی کوثر که در وصف مقام توست
که آیات فراوان در جواب کافران داری
همه عالم به لب نام تو را دارند اما تو
مدام اسم امیرالمؤمنین را بر زبان داری
همینکه مصطفی اُمِّ ابیها خواندهات یعنی
که حق مادری بر گردن کل جهان داری
من آنم که در آن خانه کریمی آشنا دارم
تو آنی که بر این سفره کنیزی ناتوان داری
#منصوره_محمدی_مزینان
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
مریم به جز تو اُسوهی دیگر نداشته است
صبری شبیه صبر تو هاجر نداشته است
راز حدیث قدسی "لولاک" چیست؟چیست؟*
اینکه جهانِ بی تو پیمبر نداشته است
"إنا لَحافظون" خدا را تویی دلیل
انجیلِ دست خورده که کوثر نداشته است*
این اعتقاد شاکلهی مذهب من است
شیعه به غیر فاطمه مادر نداشته است
اسلام بی ولای تو و بغض دشمنت
مثل پرندهای شده که پَر نداشته است
این ارث مادر است که زینب دو چشم را
یک لحظه از امام خودش برنداشته است
#عباس_جواهری_رفیع
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
سلام صبحترین صبحِ نابِ عالمِ امکان!
نبوده پیش و پس از تو به غیر شام غریبان
سلام جلوهٔ ذات خدا و طورِ هو النّور!
سلام عصمتِ محض و سلام ذاتِ درخشان!
نماز برده تو را هل اتی و کوثر و تطهیر
همیشه مستِ تو است آیه آیه آیهٔ قرآن
تمامِ آینههای شکوهِ فضلِ الهی
ظهورِ پاکِ تو را بودهاند آینهگردان
اگر به چشمهٔ باران، غبارِ چشم بشویند
به شست و شوی خود آمد به سوی چشم تو، باران
اگر به شانهٔ کوه، ابرها به گریه میافتند
به شانهٔ تو بگریند کوههای پریشان
علیست آینهٔ حق، علیست آینهٔ تو
چه رازی وُ چه بگوید زبانِ گنگِ من از آن؟
دچارِ لطفِ توأیم و علی و احمد و آلش
کسای مِهرِ تو بادا همیشه پرچم ایران
#مبین_اردستانی
#حضرت_زهرا_س_مدح
سلام مادر باران... سلام عطر نسیم
سلام روضهی رضوان... سلام خُلقِ عظیم
کرامتی و نشسته به دامنِ تو کریم
فرشتگان مقرٓب به خانهی تو ندیم
تو ریسمان زمین را به آسمان بستی
بنای عرش خدا را تو پلکان هستی
تو ماورای بهشتی و کوثری بانو
در آسمان هدایت منوری بانو
تو ذوالفقارِ امیر دلاوری بانو
به کارزارِ ولا، از همه سری بانو
به صدقِ خطبهی طوفانی فدک... زهرا
قسم که دستِ خدایی بدون شک... زهرا
تو عشق اهلِ سمایی، چه شد که اینجایی؟!
چرا چو اهلِ زمین سر به خاک میسایی؟
فروغ چشمِ پدر .. ای کمال زیبایی
چقدر پیشِ علی با وقار میآیی
جوان شده به نگاهت دوباره عالم پیر
به ذره ذرهی هستی رسیده خیر کثیر
دلیل خلقت عالم .... اصول ایمانی
محبت تو شده ... ضامن مسلمانی
بروج و طارقی و انشراح و فرقانی
تو شرحِ منزلتِ آیههای قرآنی
نشان به آیهی کوثر، به هل اتی و دخان
که آیه آیهی مدحت شکفته در قرآن
منم همان که تورا نور ماسوی داند
همان که نام تو را دافع البلا داند
مریض عشق، فقط عشق را شفا داند
تو کیستی و که بودی فقط خدا داند
"بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد"
مگر دعای تو تأثیر تازه بگذارد
کسی زِ نسل شما انقلاب خواهد کرد
تمام عالمیان را مجاب خواهد کرد
دعای ما همه را مستجاب خواهد کرد
ستون کاخِ ستم را خراب خواهد کرد
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"
تمامِ دار و ندارت نصیبِ نرجس شد
#منصوره_محمدی_مزینان
#حضرت_زهرا_س_مدح
بر جهانِ تشنه باران است نام فاطمه
لهجهی محزون قرآن است نام فاطمه
خطبههایش کرده جانِ بیتها را شعلهور
در سکوت شهر، طوفان است نام فاطمه
هر کجا که یادِ مظلومیّت مولا شود
سوی آن مجلس شتابان است نام فاطمه
با وجود اینکه نورش کرده روشن روز را
چون شب قدر است و پنهان است نام فاطمه
رمز پیروزیست در گرداب اشک و خاک و خون
ذکر سربند شهیدان است نام فاطمه
هر کجا دیدی مَلَک در حال رفت و آمد است
در دل آن خانه مهمان است نام فاطمه
رو بگردان از افاضات طبیبِ مدّعی
ای پریشانحال! درمان است نام فاطمه
#اعظم_سعادتمند
#حضرت_زهرا_س_مدح
واپسین موقف معراج حقیقت، زهراست
سرّ توحید در آیینهی غیرت، زهراست
روح آدم، شرف خاتم، دردانهی غیب
ذات عصمت، نفس صبح قیامت، زهراست
مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد
بادهی وحدت و خمخانهی کثرت، زهراست
خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا
رأیت رحمت و تمهید شفاعت، زهراست
به عبادت نرسد، عادت دینداری ما
گر ندانیم که معیار عبادت زهراست
منشأ بود و نبود، آینهپرداز وجود
وحدت غیب و شهود احدیّت، زهراست
در نمازی که وضویش بود از خون جگر
قبلهی باطن ارباب طریقت، زهراست
نه همین امّابیهاست به تقدیم وجود
شخص روحالقدس و شأن ولایت، زهراست
جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه
سرّ سرمستی هفتاد و دو ملّت، زهراست
غایت سیر وجود است، رسیدن به علی
غایت سیر علی هم به حقیقت، زهراست
#یوسفعلی_میرشکاک
#حضرت_زهرا_س_مدح
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟
قدرش بوَد امروز نهان چون دیروز
هنگامه کند و لیک، فردا زهرا
خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود،
عالم چو الفبا شد و معنا، زهرا
طاها و علی دو بیکران دریایند
وآن برزخ ما بین دو دریا، زهرا
بر تخت جلال از همه والاتر
بر مسند افتخار، یکتا زهرا
در آل کسا محور شخصیّتهاست
مابین اَب و بَعل و بنیها، زهرا
او سرّ خدا و لیلةالقدر نبیست
خِیر دو سرا درخت طوبی، زهرا
سرسلسلۀ نسل پیمبر، کوثر
سرچشمۀ نور چشم طاها، زهرا
تنها نه همین مادر سبطین است او
فرمود نبی: اُمّ ابیها، زهرا!
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافیست برای شیعه، تنها زهرا
حیف است «حسانا» که در آتش سوزد
آن شیعه که ورد اوست: زهرا، زهرا
مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
#حضرت_زهرا_س_مدح
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد
نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم،
کسی همرتبۀ صدیقۀ کبری نخواهد شد
تو را «کوثر» لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو
به غیر از تو کسی تأویل «أعطینا» نخواهد شد
فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند:
رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد
نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه
زمین، روشن بدون زُهرۀ زهرا نخواهد شد...
«بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر «یا فاطر»
که «یا فاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد
خداوند آفرید او را برای تو که میدانست
کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد...
علی که نام او رمز ورود در سماوات است
بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد
دم من حیدر است و بازدم زهراست در هر دم
بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد
به وقت کارزارِ مرگ، تنها دلخوشی این است
که هرکس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد
زمانی که همه لالاند در محشر، زبانِ ما
به جز با ذکر «زهرا و علی» گویا نخواهد شد...
#سیدعلیرضا_شفیعی