هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام
بریده بریده میگم من به تو
ز هر کس به غیر تو دل میبرم
اگر که نگیره حسن دست من
به مثل تو با سر زمین میخورم
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
ز یادم نمیره چه درهم شدی
ز یادم نمیره چقدر خم شدی
ز یادم نمیره که نشناختمت
ز یادم نمیره چقدر کم شدی
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
دگر درد من را مداوا مکن
لبت را به امن یجیب وا مکن
اگر آمدی ای زمین خورده ام
زمین خوردنم را تماشا مکن
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
تو کوچه تو رو بی عدد میزدند
تو کوچه تو رو خیلی بد میزدند
تو افتاده بودی با سر بر زمین
به جای لگد باز لگد میزدند
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
تویی که مرا هست و بودی بیا
گمانم هنوز غرق دودی بیا
بیا و ببین حال دلخسته ام
اگر چه هنوزم کبودی بیا
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
به لوح دلم نقش غم میزدند
همه زندگی مو به هم میزدند
تو زیر در افتاده بودی ولی
همه بر روی در قدم میزدند
بیا فاطمه جان بیا فاطمه (۲)
########
حاج سید محسن حسینی
رمضان ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام (۷)
رو به قبله شده آن امام غریب
آید از هر طرف ذکر امن یجیب
یا علی یا علی یا علی یا علی
##############
بسته بار سفر دلبر نازنین
خون زخم سرش می چکد بر زمین
##############
شسته از خون او مهر و سجاده شد
از برای علی کفن آماده شد
##############
گریه بر غربتش کرده تیغ جفا
علی مرتضی شده حاجت روا
##############
بر لب او دگر نبود زمزمه
نیمه شب می رود به سوی فاطمه
##############
آسمانها شده نیلی از آه او
چاه کوفه بود دیده بر راه او
##############
حاج سید محسن حسینی
رمضان سال ۱۴۴۰ه. ق ۱۳۹۸ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
شهادت حضرت علی علیه السلام (۲)
هنوزم باورم نمیشه که حاجت من روا شده است
هنوزم باورم نمیشه که درد علی دوا شده است
هنوزم باورم نمیشه که بسته شده دو چشم ترم
هنوزم باورم نمیشه که تیغ جفا شکسته سرم
شمع در سوسویم _ یا زهرا می گویم
هنوزم از داغش _ من سر به زانویم
یا زهرا یا زهرا _ یا زهرا یا زهرا
##############
هنوزم باورم نمیشه که چیزی نمانده بود ز تنت
هنوزم باورم نمیشه که خون می چکید ز پیرهنت
هنوزم باورم نمیشه عبا کشیدم روی بدنت
هنوزم باورم نمیشه چهل نفری با هم زدنت
غربتم را دیدند _ لاله ام را چیدند
تو زمین خوردی و _ بر علی خندیدند
##############
هنوزم باورم نمیشه آتیش زده اند به خلد برین
هنوزم باورم نمیشه تو رو کشیدن بروی زمین
هنوزم باورم نمیشه که زندگیم و بهم زده اند
هنوزم باورم نمیشه همه روی در قدم زده اند
افسردی، افسردم _ پژمردی، پژمردم
الهی جای تو _ پشت در می مردم
##############
هنوزم باورم نمیشه نمانده به سینه ام نفسی
هنوزم باورم نمیشه که دست منو ببنده کسی
غیر تو ای جوان علی نگیره کسی نشان علی
شده ام رو به قبله بیا کجایی تو ای کمان علی
بیا ای بی قرینه _ ای شکسته سینه
کی رود از یادم _ کوچه مدینه
##############
حاج سید محسن حسینی
رمضان سال ۱۴۴۰ه. ق ۱۳۹۸ه. ش
#مناجات_با_خدا_مناجات
الهی دلی ده که جای تو باشد
لسانی که در وی ثنای تو باشد
الهی بده همتی آنچنانم....
که سعیم وصول بقای تو باشد
الهی چنانم کن از عشق خودمست
که خواب و خورم از برای تو باشد
الهی عطاکن بفکرم تونوری
که محصول فکرم دعای تو باشد
الهی عطاکن مرا گوش قلبی
که آن گوش پر از صدای تو باشد
الهی چنان کن که این عبدمسکین
برای تو خواند برای تو باشد
الهی عطا کن بر این بنده چشمی
که بینائیش از ضیای تو باشد
الهی چنانم کن از فضل و رحمت
که دائم سرم را هوای تو باشد
الهی چنانم کن از عیب خالی
که هستیم محو و فنای تو باشد
الهی مرا حفظ کن از مهالک
که هر کار کردم رضای تو باشد
الهی ندانم چه بخشی،کسیرا
که هم عاشق و هم گدای تو باشد
الهی بطوطی عطاکن بیانی
که نطقش کلید عطای تو باشد
طوطی همدانی
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
علی انسانی
اومدم آشتی کنم با تو به مولا آخدا
روتو برنگردونی وقتشه حالا آخدا
هرچیام طرف بده توزود ازش راضی میشی
نمیذاری بین مردم بشه رسوا آخدا
هرچی من بدمیکنم بازم توخوبی میکنی
نه بامن با همهکس خوب میکنی تا آخدا
به علی، روشو ندارم با تو روبرو بشم
ولی من کجا برم به غیر اینجا آخدا
تو که بهتر از همه میدونی من چهکارهام
جان مولا نزنی پردمو بالا آخدا
باورم نمیشه فردا تو منو بسوزونی
دشمن مولا بِایسته به تماشا آخدا
خیلی بدسرزده ازمن دیگه سرخورده دلم
میدونم نمیکنی مشت منو وا آخدا
کی جیگرداره پیش خواستهء توجیک بزنه؟
میتونی ببخشی هرچی بده یکجا آخدا
دیده رو ندیده گیر منو به اربابم ببخش
مرد مردا پسر حضرت زهرا آخدا
اونی که هستیشو داد و زیر بار زور نرفت
کشتنش تشنه کنار دوتا دریا آخدا
دست آخر اومدن خیمههاشم آتیش زدند
بچههاشم همه لرزون رو به صحرا آخدا
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
بی لطف روی دوست، تمنا چه فایده
این دست وپازدن ،شب احیاء چه فایده
سائل فقط به لطف کریمانه دلخوش است
بی رحمتِ کریم، تقاضا چه فایده
من بندهء فراری وگردن شکسته ام
یارب نگو که آمدی، اما چه فایده
لطفت قرارنیست اگر شاملم شود
این دستها که آمده بالا چه فایده!
میخوانمت به دیده بارانی ای عزیز
طردم نکن به جملهء" حالا چه فایده"
قرآن به سرگرفته مراهم نگاه کن
"بی التفاتِ دوست ،تقلا چه فایده"
من را به حق فاطمه بی آبرو نکن
شرمنده کردنِ منِ رسوا چه فایده
احیاء، کنار مرقد شش گوشه خواستم
وقتی نخواست، حضرت زهرا ،چه فایده
مارابرای نوکری اش آفریده اند
اما نخواهد ام ابیها، چه فایده
عالیه رجبی
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
لطف و احسان تو بود امشب شدم مهمان تو
این محبتهای مالا مال را از من مگیر
پوزشم را کن قبول با دست خالی آمدم
فرصتی دیگر بده اقبال را ازمن مگیر
هرچه را خواهی بگیر اصلا بیا جانم بگیر
نوکری بر درگه پنج آل را از من مگیر
در گدایی بی زبانم ، راضیم با این زبان
پس گدایی با زبان لال را ازمن مگیر
گرچه حالم بدشود ، از ناله و زاری ولی
التماست می کنم این حال را از من مگیر
گرچه من بد بوده ام ؛ اما به دل دارم امید
چون کریمی ای کریم اشکال را ازمن مگیر
رضا ترابی گلیده
مناجات با خدا
مناجات
#امیرالمومنین__ع__روضه
ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن
بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز
رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن
*
ای تیغ زمان زمانهی نیرنگ است
بشکاف سَرَم که سینهام خون رنگ است
یکبار نشد که سیر رویَش بینم
بشتاب دلم برایِ محسن تنگ است
*
ای تیغ پَرِ پر زدنش را بزنند
آن مرغ که قیدِ ماندنش را بزنند
ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد
مردی که به پیشِ او زنش را بزنند
*
امروز نه آن دَم علی از پا اُفتاد
تا خانمِ من زیرِ قدمها اُفتاد
یک شهر برای بُردنم رد میشد
از رویِ دری که رویِ زهرا اُفتاد
*
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بُریدم آن روز
از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز
با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز
حسن لطفی
امیرالمومنین (ع)
روضه
#مناجات_با_خدا_مناجات
دوباره توبه ی دل در گناه ها گم شد
عدد به اوج رسید این گناهِ چندم شد؟
طلوع کرد دوباره قنوتِ دل اما
قنوت ها همه سهمِ دعایِ مردم شد
دلم گرفته و بغضم دچار خلسه ی غم
دلم خزان شد و یکباره فصل سوم شد
نشسته است دلم رو به روی قبله ی تو
و ربنای عنایت پر از تکلم شد
میانِ حجمِ دو دست و دو چشمِ من دریا
و اشک های نیایش پر از تلاطم شد
دو رود از غزلِ چشم ها نمایان شد
دوباره ماهیِ قلبم پر از ترنم شد
دقایقی سپری شد تهی شدم انگار
دوباره خشکی آن رودها تجسم شد
دوباره توبه و عجز و خدای من گفتن
دوباره سجده ی شعرم پر از تبسم شد
شاعر:هدیه ارجمند
مناجات با خدا
مناجات
#مناجات_با_خدا_مناجات
در سینه ام آهی ز غم آکنده باشد
این بنده از خوابِ گران شرمنده باشد
دارد به آخر می رسد این ماهِ رحمت
چشمم به دستانِ تو که بخشنده باشد
در مختصر ساعاتِ باقیمانده از ماه
عبدِ تو این را با ندامت خوانده باشد
از خوانِ احسانِ تو گر فیضی نبردم
هر گونه تقصیر و قصور از بنده باشد
این روزهای واپسین دل بی قرارم
ترسم از آن بارِ گناهم مانده باشد
ترسم از آن که سهمم از ماهِ کرامت
تقصیرِ باقیمانده در پرونده باشد
در آخرین شبهای ماهِ عفو و بخشش
این دل به امید تو جانا زنده باشد
قطعاً نگاهِ مهربانت در شبِ قدر
کوهِ گناهانِ مرا سوزانده باشد
من که به ماهِ رحمتت امیدوارم
ماهی که ایامش همه فرخنده باشد
یارب ز درگاهت مرانی این گدا را
دستانِ او خالی و سر افکنده باشد
هر چند میدانم تو می بخشی در این ماه
هر دل که از حُبِ علی آکنده باشد
حقّا.که خسران دیده باشد در دو عالم
آن کس که از این قافله جا مانده باشد!
هستی محرابی
مناجات با خدا
مناجات
#امیرالمؤمنین (ع)
#نوزدهم_رمضان
سکوتی شهر را در بر گرفته سر به سر امشب
که دیده صبحِ فردا را؟ چه خواهد شد مگر امشب؟
چه دارد می شود؟ چیزی نمی دانم! ولی گویا-
در و دیوار هم دارند از چیزی خبر امشب...
عبای یک نفر را در به روی چشم می گیرد..
به روی چشم؟ آری.. مهربان گشته ست "در"، امشب
سحر در مسجدِ کوفه چه خواهد شد؟ نمی دانم!
زمان ای کاش می ماند و نمی آمد سحر امشب..
الا آنانکه در این سال ها نشناختید او را
به چشم خویش باری می شناسیدش دگر امشب..
الا آنانکه فرقش را نفهمیدید با آن سه!
ملالی نیست...فرقش می کند شق القمر امشب..
به دنبال خدا بودید عمری؟ بنگرید اینک-
خدا را در دلِ محرابِ کوفه بیشتر امشب...
پس از او روسیاهی با شما پیوند خواهد خورد
چه بردید از دورویی؟ باختید از هر نظر امشب..
منِ عاصی کجا و گفتن از اسطوره ای چون او؟
خودِ او خواست بی شک،ساختم شعری اگر امشب...
#محمد_پورمرادی
#مناجات
چشم ، پیدا نکند مقصد ناپیدا را
با غمِ دربهدری صبح کنم شبها را
خستهام..،بس که دواندند مرا سوی گناه
نا نمانده است که با خود بکشانم پا را
معصیت؛ ریشهی ایمان مرا از جا کَند
کُشت در باغچهی زرد دلم تقوا را
نَفْس، با حَربهی دنیاطلبی گولم زد
آه! آفت بزند عافیت دنیا را
بال پرواز مرا دوستِ بد طینَت چید
جز تو با هر که پریدیم ، زمین زد ما را
خَلق بر گریهی بیکسشدنم می خندد
هیچکس درک نمی کرد منِ تنها را
عرقِ شرم مرا اشک حسابش کردی...
آبِ رو جمع کند آبِروی رسوا را
می شود گوش مرا مثل مُعَلِّم بکشی!
کاش تنبیه کنی کودکِ بی پروا را
هفتپشتم درِ این خانه گدایی کردند
به کسی غیرِ خودم قول نده این جا را!
تا دلم سوخت ، مرا فاطمه دلداری داد
لمس کرده است دلم مادریِ زهرا را
رزقِ افطار من از باغِ حسن می آید
نخل اربابِ کَرَم داده به من خرما را
حُکم رفعِ عطشم بوسه به انگور علیست
مستِ حیدر فقط اینگونه دهد فتوا را
خبر مرگ مرا بین نجف پخش کنید
دم آخر برسانید فقط بابا را
کامِ من تلخ شده ، طعم خوشم کرببلاست
بچشانید به من مزّه ی این حلوا را
مثل عابس بغلم می کند و می بوسد...
بارها دیده ام این خواب خوش ، این رؤیا را
▪️
▪️
کشمکش بود سرِ پیرهنش در گودال
مادرش آمده تا ختم کند دعوا را
شیشهی عطر خدا زیرِ سُم مرکب رفت...
بوی سیب است که پُر کرده همه صحرا را
#برديا_محمدى
#امام_عصر علیهالسلام
#شب_قدر
#غزل
🔹تو حاضری🔹
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه، مانند پدر، آه
اندوه مادر را حکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت، استراحت کرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آیینهای را غرق حیرت کرده باشی
در سالهای سال، دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بیآن که مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچههای تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی
پس بودهای و هستی و میآیی از راه
تا حق دلها را رعایت کرده باشی
پس مردمکهای نگاه ما عقیماند
تو حاضری بیآن که غیبت کرده باشی!
#نغمه_مستشارنظامی
#مناجات
#غزل
🔹بوی خدا میدهد دلم🔹
گاهی دلم به یاد خدا هست و گاه نیست
اقرار میکنم که دلم سر به راه نیست
«یَا أکرمَ مَنِ اعتذره...» دست خالیام
در کولهبار زندگیام جز گناه نیست
اما هنوز بوی خدا میدهد دلم
یعنی هنوز پیش تو رویم سیاه نیست
آغوش باز کن که به دنیا نشان دهم
چشمان خیس و ملتمسم بیپناه نیست
رسوا مکن نگاه مرا و نشان بده
دلبستگی به رحمت تو اشتباه نیست
آرامشِ همیشۀ آشوبهای من!
جز تو کسی به بغض سکوتم گواه نیست
از من مخواه صبر کنم در فراق تو
از من مخواه طاقت دوری، مخواه... نیست
#فاطمه_زاهدمقدم
#مناجات
#غزل
🔹مهربانترین🔹
کابوس نیست اینکه من از خود فراریام
عینِ خودِ عذاب شده بیقراریام
لبتشنهتر ز بوتۀ خشکیده در کویر
چشم انتظار بارش ابر بهاریام
در شأن کبریایی تو نیست ای لطیف
راضی شوی که خلق ببینند خواریام
تو مهربانترینی و والاتر از همه
بگذر ز من! به حقِّ همین اشکِ جاریام..
آنی مرا رها کنی از دست رفتهام
محبوب من! به دست چه کس میسپاریام؟
با آنکه در گناه و بدی غوطهور شدم
من حاضرم قسم بخورم دوست داریام
ای یارِ آنکه جز تو ندارد رفیق و یار
میخواهم از تو با همۀ شرمساریام -
- لا یمکن الفرار... مبادا خدای من!
یک آن مرا به حال خودم واگذاریام
#مریم_سقلاطونی
#مناجات
#مثنوی
🔹یا سریع الرضا🔹
غصه آوردهام، غم آوردم
باز شرمندهام کم آوردم
باز شرمندهام که خام شدم
دانه دیدم اسیر دام شدم
آمدم تا حساب صاف کنم
باز میخواهم اعتراف کنم
ای فدای نوازش و خشمت
کاش هرگز نیفتم از چشمت...
بی نگاه تو عشق کامل نیست
دل اگر بیتو میتپد دل نیست
به تماشایت ای همه باقی
«تبکی عینی بدمع مشتاقی»
گر چه رنگ پریدهای دارم
جان بر لب رسیدهای دارم
به تن سردم آفتاب بده
به سؤال دلم جواب بده
یا الهی! خرابیام کم نیست
هیچ چیزم شبیه آدم نیست
ای خدا از خرابیام کم کن
خانهام را بساز و محکم کن...
بارم افتاده با هزار دلیل
«و انا عبدک الضعیف و ذلیل»
تو مرا از غبارها بتکان
ماهیات را به آبها برسان
خستهام ای خدا مرا دریاب
«یا سریع الرضا» مرا دریاب
#ناصر_حامدی
ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
یک شب «شب قدر» است در این ماه، ولی
جبرانِ هزار فرصت سوخته است
#محمدجواد_غفورزاده
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شوق سفر🔹
امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی
خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی
با خدا نجوای او «فُزْتُ و رَبِّ الکعبه» است
در شب قدری که فرصت تا سحر دارد علی...
نخلهای کوفه را یک عمر در ماتم نشاند
داغهایی کز مدینه بر جگر دارد علی
بازتاب خاطرات آشیانی سوختهست
گوشۀ چشمی که بر دیوار و در دارد علی...
لالهزار سینۀ او چون نسوزد از فراق
وقتی از داغ دل زهرا خبر دارد علی...
بینوایان عرب، صد کاسه شیر آوردهاند
تا به دست مرحمت یک جرعه بردارد علی
با نگاهی مینوازد عاشقان خسته را
با کدامین اهل دل امشب نظر دارد علی
#محمدجواد_غفورزاده
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹نذر محرّم🔹
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده
ذوالفقاریست که سر خم نکند پیشِ کسی
پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده
شانهای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین
رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده:
«آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو
که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟»
صبر کن صبر، علی! کربوبلا نزدیک است
مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده
مصحف اینبار به شمشیر ورق خورد و علی
ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده
#مبین_اردستانی
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شام آخر🔹
به مسجد میرود یا سمت قربانگاه میآید؟
چرا از هر طرف امشب نسیم آه میآید؟
قدمهایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است
به سختی عرش دارد پا به پایش راه میآید
چه شوقی میچکد از صورتش وقت وضو امشب
برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه میآید
برای بار آخر کوچهکوچه، کوفه میبیند
سراغ سایههای تیره، نور ماه میآید
هلا ای شهر! شام آخر است آمادهای آیا؟
چه بر روز تو در این فرصت کوتاه میآید؟
نمیبینند مردم حجم تنهایی مولا را
غریبی علی تنها به چشم چاه میآید
#فاطمه_عارفنژاد
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹شب تاریک کوفه🔹
مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
شب تاریک کوفه، کوچهها در خواب خاموشی
فقط حال یتیمان را نگاه ماه میفهمد
به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی
فریب کفر را کی لشکر گمراه میفهمد؟
خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند
کجا آفاق را اندیشۀ کوتاه میفهمد؟
مسیر کهکشانها با نگاهش میشود روشن
ولی این قوم آیا راه را از چاه میفهمد؟
علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه...
مگر درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
#علی_اصغر_شیری
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹تمنّا🔹
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
هنوز از پسِ سالیان سکوت
کند در دل چاه نجوا، علی
علی کوه درد است... از عمق جان،
اگر اهل دردی بگو یاعلی
اگر حقشناسی علی را شناس
علی اَست با حق و حق با علی
علی جان زهراست، زین رو نبود
جدا یک دم از یاد زهرا، علی
حسین و حسن، میوۀ باغشان
چه والاست زهرا! چه والا علی
تو را چشم و گوش خدا خواندهاند
چه رازیست در این معمّا؟ علی!
خدا با شگفتی تو را آفرید
شگفتا از اوجت! شگفتا! علی!..
دل من اسیر تولّای توست
نما با اسیرت مدارا علی
چه سرّی تو را تا حقیقت رساند؟
به ما هم بیاموز آن را، علی
مکن منع ما را ز جود و کرم
که ما قطرهایم و تو دریا، علی
به چشمت از آغاز رنگی نداشت
حنای فریبای دنیا، علی...
چه تلخ است این گریۀ ما، تو را
تو باید کنی گریه بر ما، علی!
مگر از دواخانۀ حکمتت
کنی درد ما را مداوا، علی
که این نسل با هرچه دلواپسی
تو را دارد از تو تمنّا، علی
#همایون_علیدوستی
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹بهشت چیست؟🔹
مگر چه کیسهای از نور داشت بر دوشش؟
که وقت دیدن او ماه بود مدهوشش
نیافتند یتیمان هنوز هم، وطنی
یتیمخانهتر از سرزمین آغوشش
هزار نکتۀ باریکتر ز مو پیداست
میان هر نخی از وصلههای تنپوشش
امیر زهد و قناعت به گوش این دنیا
چقدر خطبه که خواند و نرفت در گوشش
زمانه میبرد او را ز خاطرش؟ آری!
زمانهای که خدا میشود فراموشش
تمام هستیات ای دل، محبت مولاست
بهشت چیست؟ چنین کودکانه مفروشش!
#سیدمحمدجواد_میرصفیان
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹لحظههای مقدر🔹
در جان بهجز جوانۀ باور نداشتی
ای آنکه در شکوه، برابر نداشتی
رنگی نمیگرفت به خود باغها اگر
اینقدر جلوههای معطر نداشتی
آری! تو در مقام فنا نیز از خودت
جز انتظار فتح مکرر نداشتی
مشتاق یاریاند تو را آسمانیان
باور نمیکنیم که یاور نداشتی
با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت
یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟!
ای آنکه سر نهاده جهانی به پای تو
یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی
طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را
انگار غیر عدل، برادر نداشتی
آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت
جز شوق لحظههای مقدر نداشتی
ای زخمیِ تبار نمکناشناسها
غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟
::
ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری
در مدح آن حقیقت برتر نداشتی
تو پی به راز سورۀ کوثر نبردهای
تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی
#جواد_محمدزمانی
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹چه چشمههای حیاتی🔹
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربانکلماتی که آفتابنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جملههای قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاکِ مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
#فائزه_زرافشان
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹عروة الوثقی🔹
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
عروة الوثقیست «بسم الله الرحمن الرحیم»
هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن میدهد
این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست
پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان میدهد
چشم میبندم میان بارش رحمانیاش
سطر سطر آیههایش بوی باران میدهد
بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات»
جامی از این میچشاند جامی از آن میدهد
این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی»
تا کتاب الله ناطق را به انسان میدهد
گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را
دردها را با همین یک نسخه درمان میدهد
آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش
کار دنیای شما را نیز سامان میدهد
مالک اشتر علی را خوب میفهمد نه ما
او که با سر پای فرمان علی جان میدهد
مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی
منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان میدهد
جرج جرداق مسیحی هم حواری علیست
این مسیحی با علی بوی مسلمان میدهد...
#عباس_شاهزیدی
.
#مناجات_با_خدا
چشمی که آلوده شده باران ندارد
بی توبه این آلودگی پایان ندارد
دیگر حجاب افتاده روی چشم هایم
ازبسکه اُنسی دیده با قرآن ندارد
هاتف ندا داده دعیتم ایها الناس
کاری خدا انگار جز احسان ندارد
حالا که در باز است پس درهم بیایید
اینجا کرم خانه است این و آن ندارد
تا آمدم داخل ، مرا طوری بغل کرد
احساس کردم غیر من مهمان ندارد
جز با توسل ، گریه کردن ، توبه کردن
پرواز کردن تا خدا امکان ندارد
راه شهادت ، نیمه شب اشک است و اشک است
جا مانده هرکس دیدهٔ گریان ندارد
می آیم اینجا شاید آقا را ببینم
یوسف دلی خوش ، گویی از کنعان ندارد
تا او شبی دست دعا بالا نگیرد
تأثیر ، فریاد گنهکاران ندارد
این سرزمین نذر امیرالمومنین است
بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد
ما با دعای فاطمه عبدُالحسینیم
کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد
سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی
مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد
هرکس که شک دارد شفا دست حسین است
سوگند بر تربت که او ، ایمان ندارد
راه نجف تا کربلا راه بهشت است
جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد
دلدادهٔ آوارگی در اربعینم
درد جدایی جز حرم درمان ندارد
#قاسم_نعمتی
.
#امام_علی
#شب_قدر
#امیرالمومنین_ع
#مدح
علما موقع تدریس، علی میگویند
زحل و زهره و بِرجیس، علی میگویند
صالح و یوشع و جرجیس، علی میگویند
تا نخ و سوزنِ ادریس، علی میگویند
دائم از هر طرفِ عرش خبر میشنوم
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر» میشنوم
«عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات
«لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات
«یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات
میکشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات
سند غربت تو، خون حسین است، علی!
راز حقانیتت در ثقلین است، علی!
زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده
وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده
متواری شده از وحشت و در دَم مرده
هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده
هر که از شیوهی جنگاوریات شد آگاه
گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله»
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است
کفر و ایمانِ من امروز بههم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق، آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها، اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها، از جریان تو خبر داشتهاند
بادها، پرده ز اسرار تو برداشتهاند
خاکها، چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایهی رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مُکنت شدهاند
شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
فاتح یه تنهی قلعهی خیبر بودن
با پیمبر همهی عمر برادر بودن
نَفَست عطر نَفَسهای محمد دارد
بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد
گذر ماه به تاریکی چاه افتاده
باز از اشکِ غمت، چشمه به راه افتاده
منکر تو که به این روز سیاه افتاده
در نماز شب خود هم به گناه افتاده
زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟
«مُطرب عشق، عجب ساز و نوایی دارد»
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم
تا زپیمانهی «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم
عطر «اَتْمَمْتُ عَلَیکُم» همهجا را پُر کرد
نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد
اولین مرحلهی عشق، پریشان شدن است
اجر همراهی تو، بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمیِ مُلک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است
در شب قدر، به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان
با دل سوخته آرام و حزین شعر بخوان
به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان
بر همین پلهی اول بنشین شعر بخوان
چه قشنگست شبی غرق تماشا بودن!
«شهریارِ» غزل حضرت مولا بودن
#احمد_علوی
.
عرض توسل به ساحت مقدس و نورانی #امام_حسن مجتبی علیه السلام
کِی گشته ام از لطف تو مأیوس حسن جان
ای اهل بهشت را چو طاووس حسن جان
از تارِ حق و پود عُبودیّتِ مَعبود
روح و تن و جانت شده مَلبوس حسن جان
یک لحظه جدا از تو شوم در همه ی عمر
این است به رویام، چو کابوس حسن جان
رد کردنِ سائل زِ درِ بیتُ العَطایَت
وَاللهِ تو را نیست به قاموس حسن جان
در وحشت و تاریکی دریای جَهالت
نور تو چُنان تابشِ فانوس حسن جان
چون ریگ، که باران به سر و روش ببارد
باشد کرمت بر همه محسوس حسن جان
گلواژه ی آزادی و گلبانگ رهایی
بی توست چو یک معنیِ محبوس حسن جان
آسایش هر مرد زِ آرامش خانه ست
شد قتلگهت، خانه ات، افسوس حسن جان
پاره جگرِ فتنه و مسموم جفایی
از کینه ی آن جُعده ی منحوس حسن جان
آن زهر جفا کرد رهایت زِ غمی سخت
ای وایِ من از روضه ی ناموس حسن جان
#دلنوشته
#امام_حسن_مجتبی
#حاج_امیر_عباسی به عنایت آقا امام رضا علیه السلام در هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳
.
.
عرض توسل به ساحت مقدّس و نورانی #امام_حسن مجتبی علیه السلام
ای ماورای پرده ی پندار یا حسن
ای برتر از مدیحه و گفتار یا حسن
جودِ تو دست اهل دو عالَم گرفته است
عالم به جودِ توست بدهکار یا حسن
آزادگی ست قطره ی بحرِ کمال تو
ای سَروَرِ تمامیِ اَبرار یا حسن
من هیچ وقت، غصه ی روزی نخورده ام
دلخوش به توست عبدِ گرفتار یا حسن
گر شُهره بر جنون و به دلدادگی شوم
از عشق روت، هست سزاوار یا حسن
از برکت ترنّم ذکرِ خداییَت
خاموش میشود شرر نار یا حسن
خانه به خانه، کوچه به کوچه ، اِلیَ الاَبَد
عشق تو را همیشه زنم جار یا حسن
هر کس محبّ توست بُوَد تا به روز حشر
در سایه سار حیدرِ کرار یا حسن
سوگند بر شجاعت و از خود گذشتگی
شاگرد رزمِ توست، علمدار یا حسن
بر گردشِ فلک، به خداوندیِ خدا
نورِ تو هست نقطه ی پرگار یا حسن
رحمانیَت به قلبِ کریمان و مؤمنین
از برکت تو گشته پدیدار یا حسن
ای ماورای پرده ی پندار یا حسن
ای برتر از مدیحه و گفتار یا حسن
لطف تو دست اهل دو عالَم گرفته است
عالم به جودِ توست بدهکار یا حسن
آزادگی ست قطره ی بحرِ کمال تو
ای سَروَرِ تمامیِ اَبرار یا حسن
من هیچ وقت، غصه ی روزی نخورده ام
دلخوش به توست عبدِ گرفتار یا حسن
گر شُهره بر جنون و به دلدادگی شوم
از عشق روت، هست سزاوار یا حسن
از برکتِ ترنّم ذکرِ خداییَت
خاموش میشود شررِ نار یا حسن
خانه به خانه، کوچه به کوچه ، اِلیَ الاَبَد
عشق تو را همیشه زنم جار یا حسن
هر کس مُحبّ توست بُوَد تا به روز حشر
در سایه سارِ حیدرِ کرّار یا حسن
سوگند بر شجاعت و از خود گذشتگی
شاگرد رزمِ توست، علمدار یا حسن
بر گردشِ فلک، به خداوندیِ خدا
نورِ تو هست نقطه ی پرگار یا حسن
رَحمانیَت به قلبِ کریمان و مؤمنین
از برکت تو گشته پدیدار یا حسن
جُعده چه ظلم ها به جنابَت روا نمود
ملعونه داشت کینه ی بسیار یا حسن
پاره جگر شدی و شرارت به عرش رفت
ای اهل عرش بر تو عزادار یا حسن
یک بار جان به موسمِ پیریت دادی و
در سنّ کودکیت، دگر بار یا حسن
آه از دمی که دیده اي، از فتنه ی یهود
مادر میان شعله گرفتار یا حسن
آه از قدِ خمیده و رُخساره ی کبود
آه از غلاف و قُنفذ و مِسمار یا حسن
#امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی
#حاج_امیر_عباسی به عنایت آقا امام رضا علیه السلام در هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف با روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
.