eitaa logo
کانال خادمان قرآن و عترت نورالیقین
1.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
53 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*•═•••◈﷽◈•••═•* موضوع:اصلاح ذات البین ⁉️اهمیت اصلاح میان مردم در روایات چگونه تبیین شده است؟ ✍در تعلیمات اسلامی به اندازه ای به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی شده است. 🔰یکی از توصیه های نبی گرامی اسلام(ص)به امیر المؤمنین (ع)چنین بود: "یا عَلِی أِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الکذِبَ فِی الصَّلَاحِ وَ أبغَضَ الصِّدقَ فِی الفَسَاد" خداوند دروغ مصلحت آمیز را دوست دارد واز راست فساد انگیز بیزار است. ⬅️امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آخرین وصا یایش به هنگامی که در بستر شهادت بود به فرزندانش فرمود:انی سمعت جدکما رسول الله (ص)یقول:صَلَاحُ ذَاتِ البَینِ أَفضَلُ مِن عاَمّهِ الصّلاهِ وَ ال صِّیَامِ؛ من از جد شما پیامبر(ص)شنیدم که می فرمود اصلاح رابطه میان مردم از انواع نماز وروزه مستحب هم برتر است . 🔰در کتاب کافی از امام صادق(ع)چنین نقل شده که فرمود:صدقه یحبها الله اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا وتقارب بینهم اذا تباعدوا؛عطیه وبخششی را که خداوند دوست دارد اصلاح بین مردم است هنگامی که به فساد گرایند ونزدیک ساختن آنها به یکدیگر است به هنگامی که از هم دور شوند. 🔰ونیز در همان کتاب از امام صادق (ع)نقل شده که به مفضل(یکی از یاران امام (ع)فرمود:أِذا رَأیتَ بَینَ اثنَینِ مِن شیَعتِنا منازَعَه فَافتَدِها مِن مالی؛هنگامی که میان دونفر از پیروان ما مشاجره ای ببینی(که مربوط به امور مالی است)از مال من غرامت بپرداز(وآنها را با هم صلح ده) ⬅️به همین دلیل در یکی دیگر از روایات می خوانیم که مفضل روزی دو نفر از شیعیان را دید که در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت کرد، وچهار صد درهم که مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت وغائله را ختم کرد، سپس به آنها گفت:بدانید که این از مال من نبود، ولی امام صادق (ع)به من دستور داده است که در اینگونه موارد با استفاده از سرمایه امام(ع)،صلح ومصالحه در میان یاران ایجاد کنم. ⁉️علت این همه تأکید در زمینه مسأله اجتماعی چیست؟عظمت وتوانایی وقدرت وسر بلندی یک ملت،جز در سایه تفاهم وتعاون ممکن نیست،اگر مشاجره ها، اختلافات کوچک اصلاح نشود، ریشه عداوت ودشمنی تدریجا در دلها نفوذ می کند،ویک ملت متحد را به جمعی پراکنده مبدل می سازد، جمعی آسیب پذیر،ضعیف وناتوان وزبون در مقابل هر حادثه وهر دشمن،وحتی میان چنین جمعیتی بسیاری از مسائل اصولی اسلام همانند نماز وروزه ویا اصل موجودیت قرآن به خطر خواهد افتاد. ⬅️به همین دلیل بعضی از مراحل اصلاح ذات البین شرعا واجب وحتی استفاده از امکانات بیت المال برای تحقق بخشیدن آن مجاز است وبعضی از مراحل آن که با سر نوشت مسلمانان زیاد تماس ندارد مستحب مؤکد است. 📌برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر عمومی طرح جامع رضوان(تفسیر کل قرآن کریم برمبنای تفاسیر المیزان،نمونه،نور،ونسیم حیات) 📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد. مؤسسه نورالیقین مر کز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* موضوع: مبدا فاعلی، قابلی و غایی ✍ علامه جوادی آملی در «تفسیر تسنیم جلد ۱۷، صفحه ۸۷، ذیل آیه ۱ می‌فرماید: «خداوند سبحان همه انسان ها را از يك نفس، اصل، ذات، ريشه، حقيقت و گوهر آفريد و همه مردان و زنان، حتی آدم و حوّا (عليهماالسلام) از يك حقيقت‌اند و حقيقت اين دو نيز يكی است، بنابراين مبدأ فاعـلی همگان واحد و مبدأ قابـلی همه يكی است، پس بايد روابط آنان با يكديگر به لحاظ مبدأ فاعلی برپايه تقوا و به لحاظ مبدأ قابلی برپايه برادری و برابری باشد تا زندگی مسالمت آميز داشته باشند.» برای تبیین علت فاعلی، قابلی و غایی ابتدا به تعریف علت و معلول و توضیح انواع علتها پرداخته می‌شود. ⬅️ تعریف معلول و علت : موجودی كه وابسته به موجود ديگری است و بدون آن تحقق نمی‌يابد «معلول»، و طرف وابستگی آن، «علت» ناميده می‌شود. ◀️ علت اصطلاح اخصی دارد و آن عبارت است از موجودی كه برای تحقق موجود ديگری كافی باشد، و وجود معلول به واسطه آن، ضرورت پيدا كند. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ⬅️ انواع علت ◀️ علت تامه و ناقصه ✍ علت يا به‌گونه‌ای است كه برای تحقق معلول كفايت می‌كند و وجود معلول متوقف بر چيز ديگری جز آن نيست، و به عبارت ديگر با فرض وجود آن، وجود معلول ضروری است كه در اين صورت آن را «علت تامه» می‌نامند؛ مانند 👈 خورشید که علت تامه برای روشنایی زمین است و يا به‌گونه‌ای است كه هر‌چند معلول بدون آن تحقق نمی‌يابد، ول خود آن هم به‌تنهایی برای وجود معلول كفايت نمی‌كند و بايد يك يا چند چيز ديگر را بر آن افزود تا وجود معلول ضرورت يابد، و در اين صورت آن را «علت ناقصه» می‌گويند. مثل اینکه 👈 آب، غذا یا نور به تنهایی نمی‌توانند سبب رشد گیاه شوند، بلکه همه شرایط( آب، نور کافی، خاک و کشاورز) و تمام علت‌ها باید باشند تا گیاه به رشد برسد. 👈👈 در هدایت انسان، علت‌های زیادی دخالت دارند؛ مانند: پیامبران، عقل، خود انسان، اراده، حکمت و... که با اتحاد تمام اجزاءِ معلول، هدایت، تحقق می‌یابد( هر جزء به تنهایی کافی نیست). ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ◀️ بسيط و مركب ✍ از نظر ديگر می‌توان علت را به بسيط و مركب تقسيم كرد: علت بسيط مانند 👈 مجرد تام (خدای تعالی و جوهرهای عقلانی )، و علت مركب، علت‌های مادی كه دارای اجزاء مختلفی می‌باشند؛ مانند 👈 علت‌های مادی در عالم طبیعت؛ حیوانات، انسان‌ها، نباتات،... . ◀️ علت بی‌واسطه و باواسطه ✍تأثير انسان را در حركت دست خودش می‌توان 👈 بی‌واسطه دانست و تأثير او را در حركت قلمی كه به‌ دست دارد 👈 با يك واسطه، و در نوشته‌ای كه می‌نويسد 👈 با دو واسطه، و بر معنایی كه در ذهن خواننده پديد می‌آيد 👈 با چند واسطه شمرد. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ◀️ علت انحصاری و جانشين‌پذير ✍ گاهي علت پيدايش يك معلول، موجود معيّني است و معلول مفروض جز از همان علت خاص به وجود نمی‌آيد، كه دراين صورت علت مزبور را «علت منحصره» می‌خوانند، 👈 و گاهی معلولی از چند چيز علی ‌البدل به وجود می‌آيد و وجود يكی از آنها برای پيدايش آن ضرورت دارد، چنان‌كه حرارت گاهی در اثر جريان الكتريكی در سيم برق و گاهی در اثر حركت، و گاهی هم در اثر فعل و انفعالات شيميايی پديد می‌آيد، و در اين صورت علت را «جانشين‌پذير» می‌نامند. ◀️ علت داخلی و خارجی ✍ علت گاهی به‌گونه‌ای است كه با معلول متحد می‌شود و در ضمن وجود آن باقی می‌ماند، مانند عناصری كه در ضمن وجود گياه، يا حيوان باقی می‌ماند، در اين صورت آن را «علت داخلی» می‌نامند، 👈 و گاهی وجود آن خارج از وجود معلول خواهد بود؛ مانند وجود صنعتگر كه خارج از وجود مصنوعش می‌باشد، در اين صورت آن را «علت خارجی» می‌گويند. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ◀️ علت حقيقی و اعدادی ✍ علت گاهی به موجودی اطلاق می‌شود كه وجود معلول وابستگی حقيقی به آن دارد به‌گونه‌ا ی كه جدايی معلول از آن محال است، مانند عليت نفس برای اراده و صورت‌های ذهنی كه نمی‌توانند جدای از نفس تحقق يابند و يا باقي بمانند، در اين صورت آن را «علت حقيقی» می‌نامند، 👈 و گاهی به موجودی اطلاق می‌شود كه در فراهم آوردن زمينه پيدايش معلول مؤثر است، ولی وجود معلول وابستگي حقيقی و جدايی‌ناپذير به آن ندارد، مانند پدر نسبت به فرزند، در اين صورت آن را «علت اِعدادی» و يا «مُعِد» می‌خوانند. ادامه دارد...↩️ ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: تغییر فتوای مجتهد 👈 وظیفه مقلد در قبال عوض شدن فتوای مجتهد : ⬅️ اگر یقین نکند فتوای مجتهد عوض شده است👈 می ‌تواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نماید. ⬅️ اگر احتمال دهد فتوا عوض شده است 👈 جستجو لازم نیست ❇️دلیل این فتوا 👇 قاعده استصحاب: "ابقاء ماکان" یعنی باقی گذاردن بر حالت سابقه، رعایت وضع یقینی سابق که بعدا در بقای آن شک حاصل گردد. چرا که امام صادق(علیه السلام) به زراره فرمود: .... وَ لَا يَنْقُضُ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّكِّ وَ لَكِنْ يَنْقُضُهُ بِيَقِينٍ آخَرَ. (وسائل الشیعه؛ج 1؛ص 245) .... ای زراره هیچ گاه یقینت را به خاطر شکی که بر تو عارض شده نشکن. ⬅️بنابراین اگر شک و احتمال بدهیم که فتوای مرجع تقلیدمان تغییر کرده باید به هم آنچه در گذشته فتوا داده و در رساله و یا استفتائات آمده بود عمل نماییم. ‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ❓اگر در جمعی فتوای مجتهدی را گفتیم بعدا نظر مجتهد در آن مساله عوض شد، آیا باید به آن افراد اعلام کنیم؟ آیات عظام امام خمینی، بهجت و نوری اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید، چنانچه فتوای آن مجتهد عوض شود، لازم نیست به او خبر دهد که فتوی عوض شده [است]. ✍آیات عظام سیستانی و وحید خراسانی اگر کسی فتوای مجتهدی را به شخص دیگری بگوید، چنانچه فتوای آن مجتهد عوض شود، لازم نیست به او خبر دهد که فتوی آن مجتهد عوض شده [است]. ✍ آیت الله مکارم شیرازی اگر فتوای آن مجتهد تغییر کرده، اعلام تغییر بر او لازم نیست. ✍ آیت الله شبیری زنجانی اگر فتوای آن مجتهد عوض شده باشد و ندانستن وی موجب شده که آن شخص بر خلاف وظیفۀ شرعی‌اش عمل کند و اگر سکوت وی دلالت عرفی بر عوض نشدن فتوای مجتهد دارد مانند بعضی از مسأله‌گویان، در صورت امکان و عدم حرج باید تغییر فتوا را خبر دهند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•• 📚منبع : فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول از عیسی ولائی و توضیح المسائل مراجع عظام 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: إعراب آیه ۱ و ۲ سوره بقره 👈الٓم * ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ {۱و۲بقره} الٓم (از رموز قرآن است) * آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. الٓم : لفظ بدون معنا -خبربرای مبتدای محذوف،محلاًمرفوع(هٰذه الٓم) -خبر مقدم برای «ذٰلِک»، محلاً مرفوع -مفعولٌ‌بِه برای فعل محذوف (إقرَأ الٓم) -محلاً مجرور به حرف جرّ ( اُقسِمُ بِالٓم) ذٰلِکَ : اسم اشاره، مبنی، مبتدا و محلاً مرفوع ٱلکتابُ : -بدل از ذٰلک و مرفوع بنابر تبعیت -عطف بیان برای ذٰلِکَ و مرفوع بنابر تبعیت -خبر و مرفوع علامت رفع ضمه ظاهری لا : حرف نفی جنس، مبنی بر سکون، عامل، محلّی از إعراب ندارد. رَیبَ : اسم لای نفی جنس، مبنی بر فتح و محلاّ منصوب في: حرف جرّ، مبنی بر سکون، عامل، محلّی از إعراب ندارد. هِ: ضمیر متصل ، محلاً مجرور به حرف جرّ «في» فیهِ : جار و مجرور، متعلق به عامل مقدر، خبر لای نفی جنس و محلاً مرفوع هدیً : خبر دوم برای ذٰلِکَ و مرفوع. علامت رفع ضمّه مقدّر لـِ: حرف جرّ، مبنی بر کسر، عامل، محلّی از إعراب ندارد. ٱلمُتَّقینَ: اسم مجرور به حرف جرّ«لـِ». علامت جرّ «یاء» لِلْمُتَّقِينَ : جار و مجرور -متعلّق به هدیً -متعلق به عامل مقدر، نعت برای هدًی و محلاً مرفوع بنابر تبعیت •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: لای نفی جنس 👈تعریف: لای نفی جنس، حرفی است که بر جمله اسمیه وارد می شود و همانند «اِنَّ» عمل می کند؛ به این معنی که اسم خود را منصوب و خبر را مرفوع می کند. 👈علت نامگذاری : علت نامیدن آن به نفی جنس این است که با وارد شدن بر نکره، حقیقت اسم نکره را کاملاً نفی می‌کند؛ بنابراین وقتی می گوییم: «لا رَجلَ في الدّارِ» جنس مرد را از خانه نفی می کنیم به طوری که، دیگر نمی توان گفت: « لا رجلَ في الدارِ بَل رَجلانِ» بلکه دو مرد هستند.(در واقع هیچ مردی در خانه نیست.) 🍃بر خلاف لای «شبیه به لیس» که احتمال دارد فقط برای نفی واحد باشد و در ادامه جمله «لا رجلُ في الدارِ» بتوان گفت: «بَل رَجلانِ...» که مقصودش فقط نفی وحدت است.(یک مرد در خانه نیست، بلکه ممکن است دو مرد یا بیشتر در خانه باشند.) 🍃به همین منظور اُدبا از چنین لایی که نفی صریح عام را اراده کند به لای نفی جنس تعبیر می کنند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• 👈اقسام اسم لای نفی جنس و إعراب آن ۱- مفرد: گاهی مفرد مقابل مثنی و جمع و گاهی در مقابل جمله و شبه جمله و گاهی در مقابل مضاف و شبه مضاف آورده می شود که در اینجا منظور، مفرد در مقابل مضاف و شبه مضاف است که إعراب آن در این صورت مبنی بر حرکتی است که به وسیله آن منصوب می شود. مثال۱: لا رَجلَ في الدارِ. «رجلَ» اسم لای نفی جنس مفرد، مبنی بر فتح، محلاً منصوب مثال۲: لا رَجـُلَینِ عِندَنا. «رجلینَ» اسم لای نفی جنس مفرد، مبنی بر «یاء»، محلاً منصوب مثال۳: لا مُسلِماتِ في ٱلدّارِ. «مُسلماتِ» اسم لای نفی جنس مفرد، مبنی بر علامت نصب ، محلاً منصوب ۲- مضاف: هرگاه دو اسم به هم اضافه شوند اسم اول مضاف و اسم دوم مضافٌ‌إلیه نام دارد، در این صورت إعراب مضاف، وجوباً منصوب می شود به حرکات یا حروف. مثال: لا رَجلَ سوءٍ عِندَنا. «رَجلَ» اسم لای نفی جنس مضاف و منصوب. علامت نصب فتحه ظاهری ۳- شبه‌مضاف: مقصود از شبه مضاف هر اسمی است که به نوعی متعلّق به مابعدش باشد؛ این تعلّق به دو طریق است: الف) عمل کردن در مابعد مثال١: لا راکباً فـَرساً فی الطریقِ. «راکبا» عامل برای «فرساً» واقع شده است. «راکبا» تنها، مقصود نبوده بلکه سوار شونده اسب منظور بوده است. ب)عطف به مابعد مثال٢: لا ثلاثةَ و ثلاثین رجلاً عِندَنا. «ثلاثة» به وسیله عطف به بعدش (ثلاثین) تعلّق یافته است؛ لذا این اسم، شبه‌مضاف است. إعراب آن نیز مانند مضاف ، نصبش واجب است ؛ به حرکات و یا حروف. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• 👈خبر لای نفی جنس خبرِ لای‌نفی‌جنس مانند خبرِ مبتدا بر ٣ قسم است: ١- مفرد الف) مشتق: هرگاه خبر لای‌نفی‌جنس یکی از مشتقات باشد. مثال: لا رَجلَ حاضرٌ. حاضرٌ :اسم مفرد و مشتق👈خبر لای‌نفی‌جنس ب) جامد مثال: لا رَجلَ اسدٌ. اسدٌ :اسم مفرد و جامد👈خبر لای نفی جنس ٢- جمله الف) اسمیه: خبر ، شامل جمله ای متشکل از مبتدا و خبر باشد. مثال: لااحَدَ أخوهُ فاسقٌ. أخوهُ فاسقٌ: مبتدا وخبر👈خبرِ لای‌نفی‌جنس ب) فعلیه : خیر شامل جمله ای متشکل از فعل و فاعل است. مثال: لا احَدَ یَبقیٰ. یبقیٰ: فعل مضارع و «هو» مستتر فاعل آن👈 خبر لای نفی جنس ٣- شبه جمله الف) جار و مجرور مثال: لارَیبَ فیه  فیه : جارومجرور با متعلق محذوف 👈 خبر لای نفی جنس                         ب) ظرف مثال: لا کتاب عندی عندی: ظرف با متعلق محذوف 👈خبر لای نفی جنس 🍃نکته: إعراب در جمله ها و شبه جمله ها محلّی می باشد.                                           👈تبصره:هرگاه خبر مشخص باشد، خبر«لا» حذف میشود. مثال: لابأسَ در اصل این چنین بوده👈 لا بأسَ علیکَ بیشترین موردی که اُدبا خبر لا را حذف می کنند در صورتی است که بعد از خبر، «إلا» باشد؛ مثال: لا اِلهَ الا اللهُ در اصل این طور بوده👈 لا اِلهَ موجودٌ اِلا اللهُ ( موجودٌ: خبر لا محذوف) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* روش حفظ آیات جدید: ✨مراحل هشت گانه حفظ ✳️گوش دادن در این مرحله،حافظ آیات مربوط به حفظ امروز را چند بار استماع میکند . استماع تلاوت ترتیل قرآن از امور ضروری تلقی میشود. این کار فواید بسیاری دارد از جمله: - رفع اشتباهات احتمالی در قرائت - تقویت تجوید - فصاحت و لحن عربی - آشنایی با شیوه ترتیل خوانی - ونیز آشنایی با محل های صحیح وقف و ابتدا در این بخش برای رسیدن به نتیجه مطلوب، بهتر است نخستین بار فقط به دقت آیات را استماع کرد و در مراتب بعد همراه با قاری زمزمه کرد. ✳️خواندن در این مرحله آیاتی را که برای حفظ در نظر گرفته ایم را چندین بار با صدای متوسط و به شیوه ترتیل از روی قرآن قرائت میکنیم. تعداد این دفعات به اندازه ای است که تصویری اجمالی از آیات مورد حفظ در ذهن شکل بگیرد, به گونه ای که شخص بعد از شنیدن یک کلمه بتواند یک یا دو کلمه بعد از آن را بر زبان بیاورد. ✳️ترجمه و درک معنا در این مرحله لازم است ترجمه و مفاهیم آیات مورد نظر مطالعه شود, هر چند برخی از اساتید معتقد هستند حتی این مرحله میتواند قبل از مراحل یاد شده قرار گیرد. 🔸مطلوب ترین حالت این است که مختصری از تفسیر آیات نیز مورد مطالعه قرار گیرد, تا حافظ درک مناسبی از آیات داشته باشد و با ساختار آیات آشنا شود. انجام حفظ با این ‌شیوه علاوه بر لذت بخش بودن برکاتی نیز به همراه دارد: ✨تامل و تدبر در آیات قرآن ✨تاثیرات تربیتی و معنوی بر حافظان ✨افزایش سرعت به یاد آوری آیاتماندگاری آیات در ذهن ادامه دارد.... «برگرفته از کتاب درس نامه حفظ قرآن کریم» 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┅••✻••┅┄┄ @moassese_nooralyaghin موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
*•═•••◈﷽◈•••═•* 📖 شرح موضوع سوم:پر گویی 《 وَ هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ مَن أَمَّرَعَلَیها لِسانَهُ؛ و آن کس که زبانش را بر خود امیر کند شخصیتش را حقیر خواهد کرد》 ┄┄┄┅••✻••┅┄┄ 📖رابطه طمع ورزی،کم ظرفیتی،امیری زبان با کمی دقت متوجه می شویم علاوه بر ارتباط باهم، دارای نقاط مشترکی هستند. ✍وجه مشترک 1. هر سه صفت نام برده با ارزش های اخلاقی وکرامات انسانی در تضاد است. زیرا اخلاق بر مبنای کرامت نفس یعنی پاسداری از تکریم الهی است و حفظ این ارزش آسمانی، گوهر نفس را گرامی داشتن است. سیری در حکم نهج البلاغه، دکتر شهاب الدین ذوالفقاری، ص 37. 2. انسان های طماع، کم ظرفیت و یاوه گو، همگی گوهر نفس خود را زیر پا گذاشته اند و همواره در دنیا وآخرت ذلیل خواهند بود. 3. انسانی که طمع ورزی را شعار خود قرار داده، همواره برای تحریک احساس ترحم دیگران و بهره مندی از آنان, مشکلات وسختی های خود را به شکل اغراق آمیزی مطرح می کند و برای انجام این عمل زشت باید زبان را به جای عقل بر خود حاکم کند. زیرا عقل مانعی است برای انسان که نزد هم نوع، خود را حقیر سازد. 4. از نشانه های برتری وتمایز انسان بر سایر مخلوقات قدرت تعقل واندیشه است ولی سه گروه نام برده هر یک به نحوی از نعمت عقل بی بهره هستند که به ذلت وحقارت راضی شده اند. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┅••✻••┅┄┄ @moassese_nooralyaghin موسسه‌ نورالیقین مرکز‌ تخصصی‌ تفسیر و علوم قرآنی
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• استاد حسینی آل مرتضی در محفل تفسیر و تلاوت قرآن کریم در موسسه نورالیقین همزمان با حلول ماه مبارک رمضان ✅موضوع اول : بندگان مخلص ✍سوال : بندگان ایمن از دسیسه های شیطان به چه صفتی متصف هستند؟ شیطان بعد از رجز خوانی در گمراه کردن بنی آدم، بندگان مخلص را استثنا کرد. زیرا ◀️⏪ او به خوبی می دانست که وسوسه هایش در دل بندگان مخلص خدا هرگز اثر نخواهد گذاشت.چون اولا👈وسوسه شناساند. ثانیا👈 از احساس خطر غافل نیستند. ثالثا👈 فوراً بر اساس توصیه الهی به پناهگاه امن می روند و همین کار خودش همان تقرب به خداست. رابعا👈 بندگان خالص به مرحله عالی ایمان و عمل پس از تعلیم و تربیت و مجاهده با نفس رسیده اند. بندگان مخلص خدا کسانی اند که کارهای شان خالصانه برای خداست خود را نیز برای او خالص کرده‌اند و خدا نیز آنان را برای خودش خالص گردانیده است. نتیجه↙️↙️↙️ تعبیر شیطان که نخست بندگان را استثنا کرده(عباد)و سپس آنان را به وصف اخلاص ستوده(الا عبادک المخلصین)برمی‌آید که حق بندگی و عبودیت همین است که مولا بنده اش را برای خود خالص کند و جز او کسی مالک وی نباشد و این زمانی است که انسان برای خود مالک و مولایی جز خدا نشناسد حتی خود را مالک چیزی از نفس صفات نفس و آثار و اعمالش نداند. در واقع مخلصین کسانی هستند که با دوری از تزیین شیطان از تزیین خدای سبحان بهره مند شده اند.   •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• مدرس : خانم حسینی برگزیده تفسیر سوره مبارکه حجر ✨تفسیر آیات 34تا 40 ✅موضوع اول : موعد استمهال شیطان 👈👈سوال1. مفسران بر اساس عبارت «یوم الوقت المعلوم» مهلت داده شده به شیطان و ذریه او را به چه موعدی تفسیر می کنند؟ ✍احتمالات متعددی در مورد موعد «الی یوم الوقت المعلوم» از طرف مفسران به شرح ذیل داده اند: 1👈 منظور پایان این جهان و بر چیده شدن دوران تکلیف هست. 2👈 زمان معینی که فقط خداوند از آن آگاهی دارد نه هیچ کس دیگر. 3👈 منظور قیامت است. 4👈 زمان ظهور حضرت حجت (عج الله) مورد نظر است. 👈👈نظر علامه طباطبایی (ره): این موعد آخرین روز تکلیف که همان روز نفخ اول هست، می باشد. 👈👈نظر علامه جوادی آملی (حفظه الله): دلالت «یوم» را به زمان ظهور حضرت حجت (عج الله) می دانند. بنابراین «یوم الوقت المعلوم» که سرآمد مهلت ابلیس است، روز اصلاح آسمانی بشر است که با ظهور حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف اتفاق می‌افتد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع دوم: شهوات دنیوی سوال : 👈👈دایره شهوات پیرو خواسته های آدمی حول چه محوری و چگونه تصویر و ترسیم می شود؟ ✍ ابزار اغواگری شیطان زینت مادیات و شهوات است. (زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ) 14/ آل عمران شهوات آدمی در طبیعت به 4مورد تعلق می گیرد: 1.👈انسان مثل علاقه به زنان و فرزندان( مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ) 2. 👈جماد مثل گرایش به مال چون طلا و نقره (وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ) 3.👈نبات گرایش به کشاورزی و علاقه به گیاهان و میوه ها(وَالْحَرْثِ) 4.👈حیوان گرایش به بهره وری از چهارپایان(وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ ) (اشاره به مرکب هایی که مایه فخر فروشی) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع سوم : پذیرش درخواست شیطان توسط الله تعالی ✍سوال: چرا با وجود کفر شیطان و درخواست شرورانه او، خداوند درخواست استمهال او را پذیرفت؟ برخی علل این امر عبارتند از: 1- 👈کمال انسان در این است که میان راه خوب و بد، یکی را با اختیار برگزیند «وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ» پس وجود عامل وسوسه رحمت است.   کار کافری چون شیطان لعین رجیم تنها وسوسه کردن است. وسوسه متصاعد از وعده‌های شیطان که باید از آنها پرهیز کرد، از بهترین نعمتهای الهی‌اند.کسی که به وسوسه دچار نباشد و اهل جهاد اکبر و اوسط نباشد، نمی‌تواند از فرشته‌ها که مرز محدودی دارند بگذرند. 2.👈 اجابت یک دعا حتما دلیل به مستجاب الدعوه بودن دعا کننده نیست. چرا که اجابت الهی با حکمت همراه است. مصلحت معتبر گاهی به لحاظ اصل عمل، زمانی به جهت دعا کننده، گاهی به لحاظ فردی دیگر یا جامعه و گاهی به ملاحظه همه جهات یاد شده است. 3.👈همچنین در روایت می خوانیم:  از حسن‌بن‌عطیه نقل شده که گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «به‌من خبر ده چگونه خداوند عزّوجلّ به ابلیس فرمود: فَإِنَّکَ مِنَ الْمنْظَرِینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ»؟ حضرت فرمود: «در مقابل کاری که ابلیس در گذشته انجام داده بود خداوند از او سپاسگزاری نمود». عرض کردم: «چه کاری»؟ فرمود: «دو رکعت نماز که ابلیس در آسمان در مدّت دو یا چهارهزار سال به جای آورد».   علل الشرایع، ج۲، ص۵۲۵ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• مدرس: خانم مرادیموضوع: علم و احاطه الهی ⁉️ خداوند متعال بر مخلوقات، چه نوع احاطه ای دارد؟ امیرمومنان درسه جمله پرمعنا ابعاد مختلف علم و احاطه الهی بر جهان هستی را برای ما روشن می کند: 🖌جمله اول: عالما بها قبل ابتدائها؛ اشاره به این دارد که خداوند قبل از ایجاد اشیاء به آنها علم داشت. 🖌جمله دوم: محیطاً بحدودها و انتهائها؛ در اینجا علم خدا را نسبت به جزئیات امور اثبات می کند، اینکه تمام مرزها و ابتدا و انتهای آنها و همه ابعاد هستی با تمام جزئیات در اختیارش قرار دارد. 🖌جمله سوم: عارفاً بِقَرائِنِها و اَحنائِها؛ علم خدا را به شواهد و قرائن و همچنین گوشه های پنهان و متعلقات هر موجودی ثابت کرده و همه آنها را تحت پوشش حق تعالی قرار می دهد. پس خداوند پیش از آنکه موجودات را بیافریند از تمام جزئیات و جوانب آنها آگاه بود و حدود و پایان آن ها را می دانست و به اسرار درون و بیرون آنها آشنا بود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• دلائل نقلی و عقلی بسیاری برای اثبات احاطه خداوند بر همه مخلوقات عالم وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود: 👈👈دلایل نقلی: اَلا اِنَّهم بِکلِّ شیءٍ محیط؛ آگاه باش که او بر هر چیزی احاطه دارد. وَ أَحَاطَ بَکُمُ الإحصَاءَ و أَرصَدَ لَکُمُ الجَزَاء؛ شمارش یکایکتان را دقیقا می داند و پرونده کردارتان در محضر اوست و پاداشتان را به کمین نشسته است. (خطبه ۸۲ نهج البلاغه) 👈👈دلیل عقلی مخترعی را در نظر بگیرید که می خواهد یک دستگاه صنعتی را بسازد. ابتدا طرح و نقشه آن را ترسیم می کند و اندازه و مقدار و جای هر چیزی را که می خواهد در آن به کار ببرد و فایده آن را در نظر می گیرد و سپس شروع به کار می کند. تا آنکه صنعت آن مفید باشد. این یک اصل بدیهی است؛ تا سازنده ای علم به حدود و مشخصات و جزئیات مصنوع خود نداشته باشد نمی تواند آن را بسازد. حالا که این موضوع را دانستیم. از خودمان می پرسیم: آیا ممکن است خالق و پروردگار این جهان با این عظمت -که اگر هر پدیده آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم و عمیقاً بر روی آیات و نشانه ها تأمل و اندیشه کنیم ازنظم شگرف آنها حیرت زده می شویم- علیم و مقتدر نبوده باشد؟ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralya
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• مدرس : خانم اعتمادیموضوع اول : القائم المومل اللّهُمَّ وَصَلِّ عَلَى وَليِّ أَمْرِكَ الْقائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، وَحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ . اللّهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِىَ إِلى كِتابِكَ، وَالْقائِمَ بِدِينِكَ، اسْتَخْلِفْهُ فِى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ، مَكِّنْ لَهُ دِينَهُ الَّذِى ارْتَضَيْتَهُ لَهُ، أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خوفه آمنا ❓چرا به امام عصر عج الله تعالی،قائم گفته می شود؟ ✍اللَّهُمَّ وَ صَلِّ ‏عَلَى وَلِيِّ ‌‌أَمْرِكَ‌ الْقَائِمِ‌ الْمُؤَمَّلِ‌ «الْمُؤَمَّلِ» نهایت آرزو و گمشده حقیقی برای رفع ظلم ها و نابرابری و بی عدالتی ها در وجود امام زمان(عج) است. ✍الْقَائِمِ‌ الْمُؤَمَّلِ‌: امام صادق علیه السلام فرمود: لِأَنَّهُ یهْدَی إِلَی کُلِّ أَمْرٍ خَفِی وَسُمِّی الْقَائِمَ لِأَنَّهُ یقُومُ بَعْدَ مَا یمُوتُ إِنَّهُ یقُومُ بِأَمْرِ عَظِیمٍ»؛(۵۸) «چون به هر امر و کار مخفی هدایت و رهنمون می شود. و به این جهت قائم نامیده شده، چون بعد از آن که نامی از وی نیست قیام می کند، او به امر عظیمی قیام خواهد کرد». ✍وَالْقائِمَ بِدِينِكَ: لقب قائم برای تمام امامان معصوم استفاده می شود ولی وقتی به صورت مطلق به کار رود منظور امام دوازدهم حضرت مهدی موعود است که در چارچوب حق محض و برای برپا داشتن دین الهی قیام می کند و زمین را پر از عدل و داد می نماید. ❓هدف از به کاربردن واژه ی( عدل) به جای عادل چیست؟وَ ‌الْعَدْلِ‌ الْمُنْتَظَرِ: واژه عدل به جای عادل نشانه قوت شدت و ناب بودن عدالت حضرت مهدی موعود است و نهايت عدالت‌محوري و دادگستري حضرت ‏را مي‌رساند. کسی که منتظر و پیرو امام مهدی است از مسیر عدالت خارج نمی شود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع دوم: دولت کریمه اللّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فِيها مِنَ الدُّعاةِ إِلَى طاعَتِكَ، وَالْقادَةِ إِلى سَبِيلِكَ، وَتَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ ❓دولت کریمه،چگونه دولتی است و راه رسیدن به آن چگونه است؟اللّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ دولت کریمه یعنی دولتی ارزشمند و پسندیده که توانایی تامین منفعت های دنیا و آخرت انسان را دارد. ✍تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ اگر خواهان عزت و سربلندی در حکومت مهدوی هستیم باید از نفاق و دورویی به دور باشیم. ✍وَالْقادَةِ إِلى سَبِيلِكَ: در پیمودن راه خدای متعال و کمک رسانی به اداره جامعه مهدوی باید پیشرو بود و کسی که می خواهد دیگران را در راه خدا رهبری کند خودش باید جلوتر از بقیه باشد. در راه خدا رهبر جلوتر می رود و به دیگران می گوید: بیا، در حالی که رهبران راه های دیگر عقب می ایستند و می گویند: برو. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• مدرس: خانم پیکری موضوع: خوردن سحری بدون تحقیق ⁉️سوال۱: اگر شخصی در ماه رمضان شک کند که صبح شده یا نه و بااینحال، مفطری را انجام دهد و بعداً معلوم شود صبح بوده است، روزه اش چه حکمی دارد؟ اگر بدون اینکه خودش تحقیق کند صبح شده یا نه، مفطر را انجام داده است: الف) قادر به تحقیق بوده: 🌱 باید قضای آن روز را بگیرد و کفاره ندارد. مراجع عظام تقلید ب) عاجز از تحقیق بوده: 🌱 بنابر احتیاط واجب قضا کند (حضرت امام، آیت الله مکارم) 🌱 باید قضای آن روز را بگیرد. (آیت الله سیستانی) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع: خوردن سحری بعد از تحقیق اگر بعد از اینکه خودش تحقیق کرده، مفطر را انجام داده است: الف) شک به صبح شدن دارد: 🌱 قضا واجب نیست. (حضرت امام ، آیت الله سیستانی) 🌱 قضا واجب است. (آیت الله مکارم) ب. گمان به طلوع فجر دارد: 🌱 احتیاط مستحب قضا کند. (حضرت امام و آیت الله سیستانی) 🌱 قضا بر او واجب است. (آیت الله مکارم) ج. گمان به بقاء شب دارد: 🌱 قضا واجب نیست. (آیات عظام حضرت امام و سیستانی) د. اعتقاد به بقاء شب دارد: 🌱 قضا واجب نیست. (حضرت امام، امام خامنه ای، آیت الله سیستانی، آیت الله مکارم) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع: منظور از تحقیق ⁉️سوال: مقصود از تحقیق چیست؟ الف: نگاه کردن به افق: 🌿 نگاه کردن به افق برای مشاهده فجر صادق تحقیق محسوب می شود. (مراجع عظام تقلید) ب: اعتماد به ساعت و مانند آن: 🌿اگر با نظر به ساعت اطمینان به بقای شب داشته، روزه‌اش صحیح است. (امام خامنه ای) 🌿تحقیق به وسیله ساعت یا رادیو و مانند آن کافی نیست و حکم نگاه کردن به افق را ندارد. (آیت الله سیستانی) 🌿 اگر ساعت سالم باشد یا درصورتی که معمولا درست کار می کرده است، تحقیق محسوب می‌شود. (آیت الله مکارم) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع: شک در طلوع فجر ⁉️سوال: اگر انسان نسبت به طلوع فجر شک داشته باشد آیا بدون تحقیق می تواند بخورد یا بیاشامد، یا خیر؟ 🌿 خوردن و آشامیدن جایز است ولی اگر بعد متوجه شود که بعد از طلوع فجر چیزی خورده باید قضای آن روز را بگیرد. (مراجع عظام تقلید) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* ◀️زهیر بن قین بجلی 🔹قسمت سوم ⬅️ شجاعت زهیر در نزد دشمن ↩️ زهیر، نزد دشمنان نیز به عنوان شخصیتی شجاع و ممتاز، نامبردار بود. چنان که وقتی در روز عاشورا، عبدالله بن عمیر کلبی به مصاف «سالم» و «یسار» دو غلام عبیدالله و پدرش زیاد، رفت، آن دو به وی گفتند: «ما تو را نمی‌شناسیم. بگذار زهیر بن قین یا حبیب بن مظاهر و یا ... به جنگ ما بیاید.»  ⬅️ دفاع از خیمه‌ها ↩️ از صحنه‌های یادکردنی پیکار زهیر در روز عاشورا، یکی آن‌جاست که وقتی شمر و شماری دیگر از دشمنان به خیمه‌های امام حسین (علیه‌السلام) هجوم آورده قصد آتش زدن خیمه‌ها را داشتند، وی به کمک ده نفر دیگر از اصحاب امام (علیه‌السلام) به مقابله آنها شتافته پس از کشتن یکی از مهاجمان، آنان را از خیمه‌ها دور کردند.  ⬅️ نبرد زهیر همراه حر ↩️ زُهَیر و حُرّ، ساعتی از روز عاشورا، به کمک هم جنگ نمایانی کردند، و هرگاه یکی از آن دو، بر دشمن می‌تاخت، اگر به محاصره می‌افتاد، دیگری او را نجات می‌داد. تا این ‌که حر به شهادت رسید.  ⬅️ نماز ظهر عاشورا ↩️ ظهر عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیه‌السلام) همراه جمعی از یارانش، نماز خوف به جای آوردند.   پس از اقامه نماز، حمله دشمن شدّت یافت. زهیر و اندک یاران باقی مانده امام (علیه‌السلام) با تمام توان به دفاع از آن حضرت و اهل بیتش پرداختند. ⬅️ رجز زهیر در عاشورا ↩️ زهیر هنگام نبرد این‌گونه رجز می‌خواند: 👈انَا زُهَیْرٌ وَانَا ابْنُ الْقَیْنِ • اذُودُکُمْ بِالسّیْفِ عَنْ حُسَیْنِ .  من زهیرم، فرزند قین؛ شما را با شمشیر از حسین (علیه‌السلام) دور می‌کنم. برخى منابع، دو بیت دیگر نیز در ادامه رجز زهیر نقل كرده‌اند: 👈« انَّ حُسَيناً احَدُ السِّبْطَينِ • مِنْ عِتْرَةِ البَرِّ التَقِىّ الزِّيْنِ‌ ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ غَيْر المَيْنِ • اضْرِبُكُمْ وَلا ارى‌ مِنْ شَيْنِ. گاهی نیز به عنوان مژده و بشارت، خطاب به امام (علیه‌السلام) این‌گونه می‌سرود: 👈الْیَوْمَ نَلْقَی جَدَّکَ النَّبیَّا • وَحَسَناً وَالْمُرتَضَی عَلِیَّا وَذَا الْجَنَاحَیْنِ الْفَتَی الْکَمِیَّا • واسد الله الشهید الحیّا «امروز جدّ تو را دیدار می‌کنیم، و نیز حسن (علیه‌السلام) وعلی مرتضی (علیه‌السلام) و ذوالجناحین، آن جوانمرد شجاع -جعفر طیار- را.» برخى منابع، مانند این اشعار را به «حجاج بن مسروق» نیز نسبت داده‌اند. ⬅️ شهادت زهیر زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کم‌ نظیر و کشتن حدود ۱۲۰ نفر از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید. .🏴 ⬅️ دعای امام برای زهیر ↩️ خوارزمی می‌نویسد: هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیه‌السّلام) به وی گفت: 🤲«خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.» (لایبعدنک الله یا زهیر و لعن الله قاتلک لعن الذین مسخهم قردة و خنازیر)  ⬅️ کفن کردن زهیر ↩️ پس از شهادت زهیر، همسرش به غلام او گفت: برو مولایت را کفن کن. غلام گوید: وقتی آمدم، حسین (علیه‌السلام) را بی‌کفن مشاهده کردم. با خود گفتم: مولایم را کفن کنم و حسین را واگذارم؟ آن‌گاه حسین (علیه‌السلام) را کفن پوشانده برگشتم. وقتی قصه را برای همسر زهیر بازگفتم، مرا آفرین گفته کفنی دیگر داد و گفت: برو مولایت را کفن کن، و من چنین کردم. یالیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما🤲 🏴یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة🏴 پایان  ┄┄┄┅••🏴✻🏴••┅┄┄┄ موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin