4_6030447865304712121.mp3
5.05M
#واحد_زمینه_شور_روضه
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#ای_وای_من_باقر_آل_عبایم
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول واحد
ای وای
من باقر آل عبایم
جامانده دشت بلایم
من یادگارروضه های
جدم حسین درکربلایم
🔘
ای وای
میسوزم از این زهرکینه
میکشم آه از عمق سینه
گاهی به یاد کربلامو
گه میرود قلبم مدینه
🔘
ای وای
اتش گرفته کل جانم
کُل تنم تا استخوانم
سوزم دم آخر به یاد
آن مادر قامت کمانم
🔘
ای وای
افتاده ام در بین بستر
به یاد غصه های مادر
روضه ی پهلوی شکسته
خون نشسته بر روی در
یافاطمه یا فاطمه جان
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
زمینه شور
✅بنددوم گریزبه کربلا
ای وای
این لحظه های آخرینم
با غصه و غمها عجینم
میسوزم و به یاد جسم
بی کفن روی زمینم
🔘
ای وای
غوغا درآن دشت بلا بود
شعله به قلب خیمه هابود
جدغریبِ بی تن من
رأسش به روی نیزه هابود
🔘
ای وای
یادم نرفته بین گودال
جد غریبم زد پروبال
پیش نگاه عمه زینب
جسمش پراز خون شد وپامال
🔘
ای وای
با ناله و با اشک وگریه
به همرهِ بی بی رقیه
سیلی و تازیانه خوردیم
از زجر و از آل اُمیه
🔘
حسین من حسین مظلوم
🔘➖➖➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم اسارت (روضه ای)
ای وای
یادم نمیروداسارت
سیلی ودزدی ها وغارت
از کوفه تاشام بلا شد
به ما وعمه ها جسارت
🔘
ای وای
یادم نرفته ازدحامو
سنگ عدو از روی بامو
خنده به اشک عمه هاو
آن خاطرات تلخ شام و
🔘
ای وای
بر نی سربریده دیدم
آهی زعمق دل کشیدم
در مجلس یزید ملعون
از زندگانی دل بریدم
🔘
ای وای
یادم نرفته اضطرابو
مصیبیت و درد وعذابو
بر خورد خیزران و لب رو
گریه ی عمه و ربابو
حسین من حسین مظلوم
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
﷽
#نوحه_سینه_زنی
#امام_باقر(ع)
خون گریه کن مدینه
دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینه
سرِ امام باقر
💔مسموم وا اماما
😭مظلوم وا اماما
برا ملاقات خدا
دلِ کبوتر میزنه
از آتیش زهرِ جفا
تو حجره پرپر میزنه
خسته از این شهر، شده مسافر
آشفته احوال ، آزرده خاطر
دلِ هوایی ، شد کربلایی
غریب و تنها ، امام باقر
😭خون گریه کن مدینه
دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینه
سرِ امام باقر
💔مسموم وا اماما
😭مظلوم وا اماما
تو حالِ جون دادن بازم
دلُ به دریا میزنه
باروضۀ کرببلا
آتیش به دلها میزنه
یه بغض سنگین، تویِ گلوشه
یاد لبایِ خشک عموشِ
این دم آخر به یاد اصغر
مگه میتونه ، آبی بنوشه
انگار داره می بینه گهواره و ربابُ
اشک از چشاش چکیده،هرجا که دیده آبُ
😭خون گریه کن مدینه
دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینه
سرِ امام باقر
💔مسموم وا اماما
😭مظلوم وا اماما
از آسمونا اومده
حالا به دنبالش حسین
میون این حجره شده
شبیهِ گودالِ حسین
دیشب که خوابِ حسینُ دیده
میدونه دیگه ، وقتش رسیده
چشماش پرآبه یاد سرآبِ رقیه بود وسر بریده
حسین خودش تمومِ جا مونده هاشُ برده
هرکی که مونده مثل رقیه جون سپرده
حسین
😭حسین 3 ،وای 3
شهید تشنه لب ، وای وای وای
روضۀ روز و شب، وای وای وای
حسین حسین حسین ، وای
صلی الله علی الحسین
حسین
نوحه بسیارزیبا
مختص عرفه
از شهر مکه نیمه شب یک کاروان دل می رود
زهرا به دنبالش روان منزل به منزل می رود
در هر قدم بر آسمان شیون ز محمل می رود
جان دو عالم سر به کف دنبال قاتل می رود
ای ساربان ای ساربان محمل مران محمل مران
ای مرغ شب ای مرغ شب خون گریه کن بر کاروان
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین
ره دور و صحرا پر خطر غم زاد و محنت راحله
پیوسته می گردد اجل دور سر این قافله
پشت سر هر ناقه ای قلب هزاران سلسله
زینب بود این نیمه شب گرم نماز نافله
ای آسمان بردی کجا از خانه صاحب خانه را
کردی به صحرا در به در شمع و گل و پروانه را
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین
ای دل بنال ای دل بنال امشب شب زاری شده
بر دختران فاطمه هنگام غمخواری شده
اشک طرماح عدی از دیدگان جاری شده
با نغمة گرم هُدی گرم عزاداری شده
بر گوش جانم می رسد از کاروان این زمزمه
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین
ای کعبه غرق ماتمی پس شور و احساست چه شد
ریحانة ختم رسل شمع دل ناست چه شد
گل های باغ فاطمه باغ گل یاست چه شد
پاسخ بده پاسخ بده ای کعبه عبّاست چه شد
برگو چه کردی ای حرم باغ و بهار و لاله را
پیر و جوان و کودک و شش ماهه و سه ساله را
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین
ای ساربان ای ساربان آهسته تر آهسته تر
محمل مران محمل مران جان دو عالم را مبر
نای هدی کمتر بزن اینگونه از سوز جگر
تو می روی پشت سرت گردیده زهرا نوحه گر
امشب چراغ قافله روی علی اکبر شده
دامان محمل نیمه شب گهوارة اصغر شده
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین
اي ساربان اي ساربان
(روز اول محرم)
اي ساربان اي ساربان
آهسته ران اين كاروان
اصغر بود در خواب ناز
آهسته ران اي ساربان
اي ساربان اين اصغراست
از برگ گل نازكتر است
او از همه كوچكتر است
دل مي برد از كاروان
اي ساربان چون ره روي
خار رهت را جمع كن
چون بعد از اين پر خون شود
پاهاي ناز كودكان
اي ساربان در كاروان
يك دختري شيرين زبان
در چهره و قد و بيان
دارد ز زهرا صد نشان
اي ساربان اين را بدان
آيد زماني آن چنان
از كينه هاي دشمنان
گردد دو گوشش خون چكان
اي ساربان كينه جو
اين دختر از ضرب عدو
با تازيانه پيكرش
شود به رنگ ارغوان
اي ساربان خونين دلم
ايد چو ياد محملم
آن گه كه بي معجر شوند
نيلوفران خسته جان
اي ساربان روزي رسد
كا ندوه جان سوزي رسد
خورشيد سوزان مي خورد
بر پيكري بي سايبان
اي ساربان تندي مكن
با عاشقان رندي مكن
در فكر غارت رفته اي
انگشتري چون شد عيان
اي ساربان در قتلگه
برغ دو چشماني سيه
افتاده بر روي تو و
شرمي نمي كني از آن
اي ساربان سنگدل
آن حنجر ببريده را
مي بيني و با خنجرت
مي بري انگشت گران
اي ساربان پر شرر
بر گوش جان تو مگر
ايا نيايد ناله اي
از مادري قامت كمان
اي ساربان در كمين
بشنو كنون صوتي حزين
گويد مبر انگشت از اين
بي سر تن در خون تپان
اي ساربان اين سان مران
خون گشته دلها الامان
اي ساربان اي ساربان
آهسته ران اين كاروان
نوای حاج احمد مفرح👇👇
1. یه مدینه.mp3
2.67M
#نوحه_امام_محمد_باقر
( علیه السلام )
#حاج_محمود_کریمی
یه مدینه ، یه بقیعه ،
یه امامی که حرم نداره
سینه زن ها
کسی نیست تا
روی قبرش
یه دونه شمع بذاره
( امون ای دل
امون ای دل
امون ای دل
امون از غریبی ) تکرار
دل بی تاب
دیگه شد آب
که توو آفتاب
نه سایه بونی داره
نه یه خادم ، نه یه زائر
نه کنارش
یه روضه خونی داره
2. برا ملاقات خدا.mp3
6.55M
#نوحه_امام_محمد_باقر
( علیه السلام )
#حاج_محمود_کریمی
برا ملاقات خدا
دلِ کبوتر میزنه
از آتیش زهر جفا
توو حجره پرپر میزنه
خسته از این شهر
شده مسافر
آشفته احوال ، آزرده خاطر
دل هوایی ، شد کربلایی
غریب و تنها ، امام باقر
(خون گریه کن مدینه
دنبال این مسافر
رو دامن حسینِ
سرِ امام باقر ... ) تکرار
توو حال جون دادن بازم
دل و به دریا میزنه
با روضه ی کرب و بلا
آتیش به دل ها میزنه
یه بغض سنگین
توی گلوشه
یاد لبای ، خشک عموشه
این دم آخر ، به یاد اصغر
مگه میتونه ، آبی بنوشه
انگار داره میبینه
گهواره و رباب و
اشک از چشاش چکیده
هر جا که دیده آب و
(خون گریه کن مدینه
دنبال این مسافر
رو دامن حسینِ
سرِ امام باقر ... ) تکرار
از آسمونا اومده
حالا به دنبالش حسین
میونِ این حجره شده
شبیهِ گودالش حسین
دیشب که خوابِ
حسین و دیده
میدونه دیگه ،
وقتش رسیده ...
چشماش پُر آبه ، یاد سرابه
رقیه بود و ، سر بریده
حسین خودش تمومِ
جا مونده هاش و برده
هر کی که مونده مثلِ
رقیه جون سپرده ...
حسین حسین حسین
وای وای وای ...
شهید تشنه لب
وای وای وای ...
روضه ی روز و شب
وای وای وای ...
حسین حسین حسین
#امام_باقر_ع_شهادت
روضه میخوانم از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالیِ قتلگاه حسین
خولی و شمر بی حیا دیده
باقرالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را به پنج حربه زدند
لشگری با تمام بی رحمی
به غریبی هزار ضربه زدند
یک نفر با هجوم شمشیرش
عدهای با هزار سر نیزه
بر تنش زخم بی شماره نشست
تیر بر تیر، نیزه در نیزه
یوسف افتاد بین صدها گرگ
پنجههایی پلید چنگش زد
آنکه بی تیر بود و بی نیزه
از همان راه دور سنگش زد
یوسف افتاد بی رمق در خاک
پیش چشم اله و محبوبش
بی حیایی رسید و با کینه
زد به زخم حسین با چوبش
دادِ زینب بلند شد اینجا:
پسر مادر مرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید
✍ #مجتبی_شکریان
#امام_باقر_ع_شهادت
مگر میشود گریه بسیار کرد...
مگر میشود دیده خونبار کرد...
مگر میشود صحبت از خار کرد...
مگر میشود نقل بازار کرد...
ولی از غم و غصهاش دق نکرد!
مگر میشود خیمه سوزان شود...
درآن شعلهها عمه حیران شود...
کشیده نصیب یتیمان شود...
رد دستهاشان نمایان شود...
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
مگر میشود لشگر نیزهدار
بیفتد به دنبال یک طفل زار
ببینی سر شاه را نی سوار
ز داغ رقیه شده بی قرار
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
حرم شد گرفتار رنج و عذاب
چهها کرد با دستهامان طناب
مگر میتوان روضه خواند آب آب
مگر میشود حرف زد از رباب
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
شبی که حرم سمت غمخانه رفت
به مهمانی قصر شاهانه رفت
ز شوق پدر طفل دردانه رفت
مگر میتوان گفت ویرانه رفت
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
کنون این من و این دل گریهخیز
نشستم به بستر مریضِ مریض
چه باید کنم با غمش یا عزیز
مگر میشود گفت حرف از کنیز
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_باقر_ع_شهادت
خواهم کنم روایت، با صوتِ آشکارا
یک گوشه از تمامِ، غوغای کربلا را
وقتی که مرکب آمد بی راکبش ز گودال
حالِ حرم بهم ریخت، عصمت شد آشکارا
از پردههای خیمه بیرون شدند زنها
لطمهزنان به صورت، خَستند قلب ما را
من بودم و امامم، یعنی امام سجاد
مَحرم نمانده بود از اَقوام، خیمهها را
دیدم که بانوان تا، گودال میدویدند
سعیِ صفا و مروه اینجاست نینوا را
بر سر زنان تمامِ اهل حرم به گودال
کردند جمله بر پا اهلِ سما عزا را
کعبه حسین بود و اهلِ حرم به گِردش
با چشمِ خویش دیدیم خونبارشِ مِنا را
من همرهِ رقیه ملحق شدم به عمه
غلطان بهخاک دیدم فرزند مصطفا را
با گوشه چشمِ جدم، عمه به خیمه برگشت
نگذشت دیری اما، دیدم چنین قضا را
"وَالشمرُ جالِسٌ" وای، با چکمه روی سینه
دیدیم ساعتی بعد، آقای سر جدا را
بی سر عزیز زهرا افتاده بود بر خاک
این است عشقبازی با بندگان خدا را
تنگِ غروب بود و حکمِ امیرِ لشکر:
عریان کنید اینَک ابدانِ کشتهها را!
تنها همه به صحرا، سرها همه به نیزه!
نه با کسی مروت، نه با کسی مدارا
دیدم تمامِ سرها بر نیزهها چو خورشید
کردند سوی سرها، پرتاب سنگِ خارا
در بینِ آتش و دود شد صحبت از اسارت
از عمهاَم بجویید دنبال ماجرا را...
✍ #محمود_ژولیده
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_باقر_ع_شهادت
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست
اصلاً برای آمدنش بی قرار نیست
گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟!
وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست
روزی هزار بار دلش را شکستهام
اینگونه زیستن، ادبِ انتظار نیست
همسایهای گرسنه و اهل محله خواب
یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟!
آخر چقدر در پی دنیا دویدهایم؟!
باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست
امروز اگر که توبه نکردم، چه میکنم
فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟!
باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد
گریه برای عاشق دلداده عار نیست
ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار
خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست
**
وای از مزار و غمکده ی باقرالعلوم
یک سایهبان به گسترهی آن مزار نیست
حجاج، مکهاند و به روز شهادتش
یک شیعه در مجاورت آن دیار نیست
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای هم نوای غربت تو عندلیبها
خاکیترین نگین بقیع غریبها
ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم
شاگرد مکتبت علما و ادیبها
از قال باقر است هر آنچه به ما رسید
علم مُنَجّمین و دوای طبیبها
درس است خطبههای فصیح و بلیغ تو
زانو زدند پای کلامت خطیبها
آموزگار هفتم عیسی بن مریمی
خم گشته در برابر عِلمت صلیبها
**
از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد
ایوب صبر هستی و کوه شکیبها
مسموم زهر کینه شدی ظاهراً، ولی
کشته تو را جسارت آن نانجیبها
پنجاه سال رفته و اما نرفته است
از خاطر تو بد دهنی و نهیبها
پنجاه سال رفته و یادت نرفته است
طفلان بی پناه و شرار لهیبها
بالای تل و گودی گودال ... وای وای
خون شد دلت به یاد فراز و نشیبها
هر تکهای ز "ماه" نصیب کسی شد و
بردند جامه از بدنش بی نصیبها
گرگانِ بی حیا ز شعف زوزه میکشند
عریان به روی خاک امام نجیبها
✍ #محمود_مربوبی
زمینه؛ باقرالعلوم.mp3
1.43M
#امام_باقر علیهالسلام
#زمینه
🔹باقرالعلوم🔹
میون شبای تیره، تو ماه تمومی
ای آقا تو فخر شیعه، باقرالعلومی
از شور جهاد تو این باغ سرزنده شده
این مکتب به برکت تو پاینده شده
آب حیاته، چراغ راهه
حرف تو واسه ما
جوشش علمت، جذبۀ چشمت
غوغا کرد، تا ابد تو دلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو دل تو داغ عصرِ عاشورا نشسته
عمه زینبو میدیدی با دستای بسته
اولین خاطرۀ تلخت داغ شهداست
علت بارون نگاهت آه اسراست
خیمه و غارت، داغ اسارت
روضۀ هر شبه
یه عمره آقا، دلیل اشکات
غصۀ غربت زینبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ستاره صبحی آقا توی شام غمها
تو کودکی هم خروشی داری مثل مولا
شمشیر کلام تو هردم غوغا میکنه
وقتی که یزیدو تو مسجد رسوا میکنه
عزت زهرا هیبت مولا
تو نگات جاریه
تیغ کلامت بر سر دشمن
تا قیامت آقا کاریه
شاعر: #سیدعلیرضا_شفیعی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
نوحه؛ عطر جاودان.mp3
1.51M
#امام_باقر علیهالسلام
#نوحه
🔹عطر جاودان🔹
پای دَرسَت شیعه جان گرفت
جانها عطری جاودان گرفت
ای که نامت آسمانی اَست
رفتی، قلبِ آسمان گرفت
ای ماهِ آسمان دلها
جا داری در میان دلها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داغت بر دل داغی آشناست
هرجا هردم بیرقت بهپاست
ما با یادت گریه میکنیم
ای که یادت یادِ کربلاست
خورشید نیزهها را دیدی
آری تو کربلا را دیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدم عمری تربت تو را
دارم دردِ غربت تو را
باز ای مولا از چه رو شکست
جهلِ دشمن حرمت تو را؟
دلتنگ مرقد تو ماییم
روزی تا صحن تو میآییم
شاعر: #علی_مؤیدی
#امام_باقر علیهالسلام
#مثنوی
🔹طبیب عالم🔹
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه...
تو طفل روی ناقۀ عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
#علی_انسانی ✍
#شهادت_امام_باقر
.
#امام_باقر علیهالسلام
#غزل
🔹در سوگ آفتاب مدینه🔹
غمگین زمین، گرفته زمان، تیرهگون هواست
امروز روز گریه و امشب شب عزاست
تا خوشههای بغض، گل گریه میدهند
از تنگنای سینۀ ما نالهها رهاست
در سوگ آفتاب مدینه، به سوز و آه
با صاحبالزمان دل ما نیز همنواست
داغیست سینهسوز غم باقرالعلوم
گر خون بگریَد از غم او آسمان رواست...
هم وارث تمامی اوصاف حیدر است
هم مخزن تمامی اسرار مصطفاست
ذکرش امیدبخش دلِ هرچه ناامید
نامش شفادهندۀ هر درد بیدواست
ای روح آسمانی از این داغ جانگداز
فریاد خاک امشب تا عرش کبریاست
سوزی که قطره قطره تو را آب کرد و سوخت
این زهر نیست بلکه همان داغ کربلاست
ای جان ما فدای غم غربت بقیع
قبرت بقیع نیست که در سینههای ماست...
امشب هزار پنجره دل گریه میکنیم
با غربت بقیع، دل شیعه آشناست
شمعی به روی تربت پاک تو نیست... آه
اینجا مگر نه این که مزار امام ماست
تنها نه از غم تو مدینه عزا گرفت
در بارگاه قدس کنون محشری بهپاست
امشب «خروش»! آن نفس حق که تا سحر
دریای گریه را به خروش آورد کجاست؟
📝 #عباس_شاهزیدی
4_5904221185951926429.mp3
1.72M
# نوحه واحد وسنگین حضرت مسلم (ع)
ببین تو ناله های محزونم
ببین که زار و دل پریشونم
نیا به کوفه ای آقا جونم (مولای خوبم)
ببین شده سفیرت آواره
آواره ی کوچه و بازاره
مسلم تو بیکس و بی یاره(مولای خوبم)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
دیدی که شد شکسته دندانم
دیدی که بر قناره مهمانم
ببین که بیقرار طفلانم (نیابه کوفه)
تا که حسین نام تو رُ بردم
آتیش و سنگ و ناسزا خوردم
ازغصه ی زینبِ تو مُردم ( نیابه کوفه)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
بی کَسَم و تو کوچه می گردم
بدون تو آقا پُرِ درد
هستیِ خود را وقف تو کردم (دلم شکسته)
داری میای ولی پشیمونم
از حالا من روضتو میخونم
با گریه هام شبیه بارونم (دلم شکسته)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
شهادت امام باقر علیه السلام
شور
ای وای من مظلوم آقای من
رو به قبله شد با دلی سوزان
آتش گرفت مسمومی نیمه جان
جان میدهد با لبهای عطشان
ای وای من
ای مدینه با او مدارا کن
آه ای بقیع آغوش خود وا کن
در روضه اش یاد کربلا کن
ای وای من
دل زارش چون خیمه ها سوزان
گریه میکرد بر ناموس قرآن
نامحرم گشت همراه کاروان
ای وای من
در آتش دید آل عبا می سوخت
بر اشک او دل صحرا می سوخت
دست بسته مثل بابا می سوخت
ای وای من
قرآن ها را بر نیزه ها دیده
در شام غم طشت طلا دیده
جان دادن دردانه ها دیده
ای وای من
روضه میخواند بر حنجر پاره
از قحط آب از مرگ شیرخواره
از آتش و غارت گوشواره
ای وای من
#شهادت_امام_باقرع
امام محمد باقر علیه السلام
واحد
زمین گریه کرد و سما گریه کرد
منی گریه کرد ، کربلا گریه کرد
مدینه به سینه زد و نوحه خواند
غریبانه خیر النسا گریه کرد
امان ای امان آه و واویلتا
مدینه صفای حرم کشته شد
به سر زن که لوح و قلم کشته شد
دوباره دل عرش آتش گرفت
امامی ز زهر ستم کشته شد
امان ای امان....................
چو شمع سحر قطره قطره چکید
شبیه پدر شد ، اسارت کشید
گهی بین کوفه گهی بین شام
سر جد خود را روی نیزه دید
امان ای امان.....................
ز داغ گل و یاسمن گریه کرد
به راس جدا از بدن گریه کرد
لباس نمازش کفن شد ولی
بر آن کشته ی بی کفن گریه کرد
امان ای امان.................
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع