eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ 💐 🔶در سال ۱۳۶۳ ،یک روز که با تویوتای گردان،بهمراه "” بطرف حرکت کردیم ،از من سؤال کرد :حاجی !برای دخترت چه اسمی انتخاب کردی ؟گفتم «کوثر» چشمان او با شنیدن نام«کوثر» پر از اشک شد و مخفیانه می کرد. 🔶گریه های مخفیانه اش پس از چند  لحظه ای آشکار شد و در حالی که زمزمه     !…» بر لب داشت ، می ریخت و گاهی نیز چنین میگفت :«حاجی !چه اسم قشنگی!»و آنجا بود که برای می کرد و می خواند و برای شکسته اش میریخت. : ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ 💐 🔶ایشان علاقه زیادی به و داشتند…بعد از ما ،ایشان به رفتند تا با  ملاقات کنند . 🔶اما در آنجا به او اجازه دیدار را از نزدیک ندادند ولی او با این وجود دو روز تمام در پشت درب بدون و نشستند تا اینکه یکی از   نزد رفتند وبه او گفتند که یک برای دیدن شما آمده و دو روز است که برای پافشاری کرده و پشت درب می نشیند .  🔶 دستور داد:که او را نزد ببرند . 🔶ناصر موفق شد با  ملاقات داشته باشد . 🔶 و سخنی زیر گوشش گفت: که  آن را به هیچ کس نگفت. 🔶 بهترین رزمنده در معرفی شد و از  ی اهواز  گرفت .که روی آن نوشته بود: 🔶 : ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ 💐… 🔶وقتی برای رفتن به او را انتخاب کردند   را به جای خود روانه کرد زمانی که دلیلش را پرسیدم گفت:دوست دارم اول شوم دست بردار نیست اول بعد اگر خداست شوم و چه زیبا به دیدار (ع) شتافت و به ندای "" پاسخ داد… 🔶روزی ژاکت پشمی تازه ای راکه مادر برایش بافته بود و برای اولین بار به تن کرده بود به دوستش هدیه کرد. 🔶 وقتی به خانه آمد خودش خیلی سردش شده بود از مادر عذر خواهی کرد و گفت دیدم او لباس گرم و مناسبی ندارد لذا این ژاکت را که دوستش داشتم به او دادم من باز هم لباس گرم دارم و آنها را می پوشم… 🔶کلاس سوم بود که از پدرش خواست تابستانها راسر کار برود و کار یاد بگیرد از بیکاری و بطالت وقت بیزار بود و نزد آشنایان پدرکاشی کاری و بنایی و غیره را آموخت و مزدی راهم که می گرفت دوست داشت به افراد بی بضاعت بدهد… : (طاهره بهداشت) ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
♨️🔵🔰🔵♨️🔸♨️🔵🔰🔵♨️ ❤️ ❤️ معرفی چهار بسیار قوی با این چهار فلیتر شکن، 🌾 درها رو به روی خود باز کنید و آزاد باشید، هیچ دری بسته نخواهد ماند. ✅تذکر : تمامی این فیلتر شکن ها اورجینال هستند و نیازی به کرک ندارند. 1.  🌷 بهترین فیلتر شکن دنیا که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است؛ خصوصیت مهم این فیلتر شکن اینه که مانع می شود انسان با گناه کردن، فیلترهایی رو بین خودش و خدایش ایجاد کند ... اگه باور ندارید این آیه رو بخوان " ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر (عنکبوت - آیه.44)" 2.  💐: لنگه ندارد، همه کسانی که متخصص هستند از این فیلتر شکن بی بدیل استفاده می کنند و جلوی کلام خدای تبارک و تعالی زانو می زنند. برای استفاده از این فیلتر شکن آن را بخوانید و بفهمید و به آن عمل کنید! 3. :🌹 این فیلتر شکن بسیار قوی عمل می کند و کاملا تست شده است. برای استفاده از آن باید علاوه بر اعتقاد و محبت اهل بیت علیهم السلام انسان به سلاح عمل هم مجهز باشه و اطاعت پذیری از ولایت جزء لا بنفک وجودش باشد. 4. : 🍀 متاسفانه این نوع فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده اند و به گفته ی صاحبانشان استفاده از آن ها برای کسانی مفید است که: واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ⚠️اخطار:  در مورد این نوع از فیلتر شکن ها باید بگویم نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد، پس مواظب باشید. 🌸دلیل فیلتر شدن چیست؟   وقتی انسان ها گناه می کند، به دلیل جهل شان به ازای هر گناه یک قدم از خدا دور می شوند.  🌺 این فیلترها بر چشمان مان؛ گوش های مان؛ و قلب های مان سیطره می زند، و اگرکسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد "ان شا الله"  به راه مستقیم هدایت می شود. ☘🌺☘🌺☘🌺☘ لطفا این ها رو برای دیگران هم بفرستید
ـــــــــــــــ🔶🌿💐🌿🔶ـــــــــــــــ ـــــ بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ الصِدّیقین ــــ 🔶 اول شهریور ۱۳۱۸ در شهر و در خانواده‌ای   پا به عرصه هستی گذاشت 🔶 ایشان در مدرسه نسبت به همکلاسی‌های خود از استعداد بالایی برخوردار بود. 🔶 در سن ده‌سالگی از دست دادن مادر وسپس از دست دادن خواهر بزرگ‌ترش باعث فشارهای روحی و روانی زیادی بر دل و جان شد. 🔶ایشان از همان دوران کودکی با ، و عجین بود. 🔶 در سن ۲۹سالگی و در سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و حاصل آن پنچ فرزند به نام‌های ، ، ، و است. 🔶وی از افراد شاخص در مبارزات علیه رژیم ملعون شاهنشاهی در شهر به‌حساب می‌آمد و جزء انگشت‌شمار افرادی بود که رساله (ره) را به دست می‌رساند و در جلسات مخفیانه علیه رژیم شرکت داشت. 🔶 با شروع ایشان در کلیه تظاهرات خیابانی حضوری مستمر داشت, با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی نیز چندین‌بار در جبهه‌های حق علیه باطل شرکت کرد و همزمان، عضو انجمن اسلامی بود و پایگاه بسیج را نیز برعهده گرفت. و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#یادی_از_شهدا #ولایت وصیت نامه تک خطی شهید مدافع حرم صادق عدالت: سلام مرا به رهبرم امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگویید شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم شهدارو یادکنیم با صلواتی
"بسم رب الشهداء و الصدیقین" 💐از کوی جنون سلسله واران همه رفتند 💐ما با که نشینیم که یاران همه رفتند 💐نی کوه کن بی سر و پا ماند و نی مجنون 💐از کوی جنون سرو خرامان همه رفتند 🔶چندی است که اشق اشقیا و بدترین دشمنان و و آمده اند که ریشه را بزنند و این بار نقطه عزت مندی ما را یعنی و در و را هدف قرار داده اند. 🔶احمق ها فکر کرده اند چون شیطان بزرگ و استکبار جهانی و ظالمان عالم در کنارشان است قدرت دارند ولی کور خوانده اند مگر بچه مرده باشد که بگذارد این خزان زدگان و نوکران استکبار جهانی و این کافران و حرام زادگان به اهداف شوم خود برسند. 🔶 ما بچه ها به پیروی از منش علیه السلام خود را موظف به حمایت از مظلومین عالم می دانیم. 🔶یا سلام الله علیها بنت حیدرالکرار اسم شما شفا است اسم شما راه گشا است اسم شما بانوی ایثار و اقتدار که می آید چهار ستون بدن من حقیر می لرزد که من سگ رو سیاه که باشم که بخواهم جان نا قابل خود را در راه حرم امن شما تقدیم کنم. بی بی جان من حقیر رو سیاه و آلوده دستانم خالی است و چیزی ندارم(عملی ندارم که راه گشا در روز قیامت باشد ) که در طبق اخلاص قرار دهم و تقدیمشان کنم جز این جسم آلوده و ناقابل خود که اگر شما قبول فرمائید رو سفید خواهم شد و اگر نه که من رو سیاه و خسران زده هستم. 🔶فقط ترا به خدا بی بی جان مگذارید که حقیرتان شرمنده برادرتان علیه السلام شوم (غیرت الله ) مدافع حرم شما بودن افتخار ماست و مدال افتخار است زیرا راه شما و راه آل الله راه نجات است(ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه ) در این راه و امتحان سخت الهی صمیمانه و عاجزانه به دعای خیر تمام کسانی که ذره ای و کمتر از ذره ای به گردن من روسیاه حق دارند احتیاج مبرم دارم ان شاءالله که بتوانم سرباز خوبی برای ولایت فقیه حضرت آیت الله خامنه ای (حفظ ) باشم. 🔶امیدوارم که آقا علیه السلام از من رو سیاه قبول بفرماید. 🔶من شرمنده ام که بارها و بارها با گناهانم دل علیه السلام را به درد آورده ام. 🔶 امیدوارم با شفاعت شما ، خداوند متعال از گناهان من حقیر بگذرد(امید با شفاعت شما است ). 🙏لا یمکن الفرار من عشق الحسین علیه السلام. 🙏کلنا عباسک یا زینب سلام الله علیها. 🔶ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست. و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّ صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم  
. از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...
🌷 🌷 متن وصیتنامه شهید 🌷 از شهدای استان همدان با عرض سلام و درود بر عزیز حضرت آیت الله خامنه‌ای(حفظه الله) و بر شما عزیزان و شهداء و شهداء الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل‌الله والذین كفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلو اولیاء الشیطان، ان كید الشیطان كان ضعیفا (نساء:76) آنها كه اهل هستند در راه خدا و كافران در راه طاغوت جهاد می‌كنند. پس شما با یاران شیطان پیكار كنید و از آنها نهراسید زیرا مكر شیطان همانند قدرتش سست و ضعیف است. نساء آیه 76 وصیتم پیامی است به امت و ملتی كه نایب بقیه الله(عج) آنان را ملت معجزه آسای می‌نامند. بر خلقی است كه مشتاقانه و جانانه از جان و مال خویش در راه خدای می‌گذرند. بر عزیزانی است كه عزیزپرور هستند و فرزندان گرامی خویش را به جهت آزادی و استقلال و اقتدار كشور اسلامی و فدا می‌نمایند و هر آنچه در توان دارند. و به همه شما كه اكنون به گوش فرا می‌دهید. سخنم چنین خلاصه می‌شود كه راه ما چیزی جز پیروی از فقیه به حق نیست. چشم و گوش بفرمان ولایت فقیه باشید و پشتیبانی از آن كنید و مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله عزیز را با جان و دل گوش كنید و به آن عمل كنید كه اگر در این راه قرار بگیرید به حمد خدا سعادتمند و رو سفید خواهید بود و از تمامی ملت و مسئولین عزیز و بزرگوار می‌خواهم كه در هر پست و مقامی كه هستند حداكثر تلاش و سعی خود را برای این انقلاب و میهن عزیز انجام دهند و هرگز در كشور زمانی اجازه خطا و كج روی به منافقین و احزاب و گروههای بی ولایت را ندهند تا چراغ سبزی برای دشمنان داخلی و خارجی ما شود. 🌹
... بچه‌ها ! بعد از جنگ ، دشمنا آروم نمی‌شینن، یڪی از کارهاشون بی‌شڪ جدا ڪردن و دور نگهداشتن شما بسیجی‌ها از خط هست ..!
💥 !!!!! ✨ روز بـعد از عمـلـیات ، یک نفـر رو دیـدم که ڪـاغـذ و خودڪـار گرفتـه بـود دستـش ... هـر جـا مـی رفـت همـراه خـودش مـی بـرد✏️ از یڪی پرسیدم: چشـه این بچـه؟⁉️ گفت: آرپـی جی زن بوده تـوی عملیـات اونقـدر آرپـی جـی زده که دیگـه نمی شنوه😔 باید بـراش بنویسـی تا بفهمـه📝  ★★★★★★ ★★★★★ ✍ دل نــوشـت : گوشهـایت را دادے تا ما چشـم و گوشمـان باز شــود چشـم و گوشمـان ڪـه بـاز نشـد هیـچ، بمانـد!😔 شــرمنـده ے ایثارتــــ هـم شديــم ، جوانمــرد😞 و حـــال مــا مختـــاریـم! ڪـــه از حمـایت ڪـنیم یا نــه! 😣 و حـال مـا مختاریــم! تا زمانــے که صلـــح و صـفا 🌸🍃اسـت از ولایـت دم بزنیـم و گـاهِ فتنــه و بـلا🔥، تقیـه ڪـنیم! و حــال ما مختاریـم! چــرا ڪــه زیـن پـس دنیـا بـه ڪـام نخـواهـد بـود و اوضـاع بـر ڪـسانـی ڪـه از ولایـت دم مـے زننــد و شیعـــه مــولا هستنــد سخـت تـر خـواهــد شـد. و حـال ما مختـاریـم! علـــ✨ـوی باشیــم، حسینـــــــ🌹ـــــی باشیــم، مهـــــ💚ـــدوے باشیـــم یا در ڪنـــار حرملــــ🔥ـــه‌ها بایستیــــم!
4_904241124346953929.mp3
2.72M
🎧صوت: حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان پای دفاع از ولایت کوتاه نیایید! https://eitaa.com/piyroo
💢 یه قانون مهم! 💢 🔹 در جهانی که زندگی میکنیم، دو تا وجود داره: ✅ ولایت خدا 🔴 ولایت طاغوت 🌷 ولایت خداوند متعال در طول خودش شامل ولایت و علیهم السلام و و و و برخی میشه. ⛔️ ولایت طاغوت هم در زمان ما شامل و و و نوکرانشون در رسانه ها و رئیسان جمهور غربگرای برخی کشورها میشه. ✅ اینجا یه قانون خیلی مهم در مورد ولایت وجود داره که "بدون تعارف" لازمه همه بدونن.☺️ ☢ اون قانون مهم اینه که: ✔️ اگه کسی رو نپذیره به طوره خودکار رو خواهد پذیرفت.... 🚸🚸🚸 🔞 مثلا عبدالله بن عمر به "امام حسین علیه السلام" دست بیعت نداد اما روزگار اونو به جایی رسوند که با پای "حجاجِ خون ریز" بیعت کرد... 🚱 الانم میبینید که هر کسی ولایت امام خمینی (ره) رو قبول نکرد، نوکر شد. 💯 یعنی حد وسط نداره. 🚷 هر کسی ولایت "امام خامنه ای" رو نپذیرفت، روزگار کاری کرد که نوکر کفار شد... خودش رو دلقک و مهره سوخته ای برای همه کرد... 🚭 یا حتی طرف مثلا آیت الله هست اما به خاطر ، با ولایت دشمنی میکنه، بعد میبینی از و براش سوت و کف میزنن و بودجه و شبکه ماهواره ای میفرستن!😒 🔴 واقعا حد وسطی نیست... ⭕️ اصلا فکر نکنید که میشه آدم ولایت فقیه رو نپذیره و عاقبت بخیر بشه...😒 💢 به میزانی که توی ضعیف عمل کنیم، شیطان ما رو به نوکری خواهد کشوند... 🌷 خدایا عاقبت هممون رو ختم بخیر کن... https://eitaa.com/piyroo
حرفم اول با خودمه بعد بقیه👌 بیایین جدی فکر کنیم... کجا و ما کجا... ما که دغدغه روز و شبمون... شده اینستاگرام و تلگرام و... شهدا بخاطر رفتن... اینهمه شهید میاد از ... کی به روی خودش میاره...😔 یکم بیشتر حواسمون به باشه... بیشتر حواسمون به باشه... ما ...😔 ما آقاییم........😢 باید زمینه ساز باشیم.... بیاین کمتر کنیم... به نگاه نکنیم... مایی که ادعای مذهبی بودنمون میشه.... اگر عکس با میگیریم حداقل شهدایی هم عمل کنیم... خودمون رو جای تصور کنیم..... بببینیم چه طوری رفتند که ما آزاده زندگی میکنیم..... چطوری رفتند که سرافراز هستند..... قدر داشته هامونو بدونیم. یکم‌ فکر کنیم. به چقدر پایبندیم!؟ به حرفهایی که آقا میزنه چقدر میشه و ما چقدر میکنیم!؟ چرا باید ایشون غریب باشن!؟ داشتم به این فکر میکردم👇👇 که اگه امام زمان برای اقا نامه بنویسن نامه رو با چی شروع میکنن یدفعه به ذهنم رسید "من الغریب الی الغریب"! 💔 حرفم با کسایی هست که رو میکنند اما عمل نمیکنند به خودت بیا.....!!!!! حواست باشه چه کار میکنی... ♨️ یعنی... تقوا یعنی اگر یک هفته مخفیانه از همه‌ی کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفته‌ی گذشته‌ات در تلویزیون پخش شده،ناراحت نشویم. امام خامنه‌ای: ما باید خود را برای امام زمان(ارواحنا فداه) آماده کنیم. https://eitaa.com/piyroo
⚘ #سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی 《از #آقا حلالیت می‌طلبم که نتوانستم #سرباز خوبی باشم، #عشق به #ولایت و تبعیت از ایشان، سعادتمندی را به همراه دارد. مثل گذشته #بدهکار_انقلابیم_نه_طلبکار... https://eitaa.com/piyroo
دل نوشته ای با شهدا 🌹 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی.... https://eitaa.com/piyroo
🔺~🔺 🔻⇩🔻 👈« نگذارید که آن واقعه تکرار شود !!! حتما می پرسید ؟؟؟ 👈همان واقعه ای که بی بی {س} 👈نیمهٔ دل شب، دست به دعا بردارد که : 💔 👈همان واقعه ای که علی {ع} از با کند 👈همان واقعه ای که {ع} را بزنند و آنقدر و کنند که بعد از مرگش جنازه اش را کنند😭 👈همان واقعه ای که {ع} فریاد بزند : 👈فقط پیکرهای بی سر تکان بخورند همان واقعه ای که {ع} بفرمایند : به تعداد انگشتان یک دست🖐 واقعی ندارم 👈همان واقعه ای که .... 👈و نهایتا همان واقعه ای که {ره} بگویند : 😔👈من جام زهر نوشیده ام و ناله غریبانه " " او {س} را به گریه آورد ، ، ، و ..... 👈نگذارید تاریخ تکرار شود ⚡️بر همه واجب است⚡️ محض فرمایشات ❤️ که همان می باشد، باشند 👈چون کمر همت بسته اند تا را از ما بگیرند 👈و شما همت کنید، و باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند »👌 ـ°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° 🌹🍃 🍃 https://eitaa.com/piyroo
💖 💖 سردار شهید محمدرضا علیخانی انسانی با اخلاص بالا بودند ڪه همیشہ بہ صورت زندگی می ڪردند .👌 از منیت و تملق گویی بہ شدت متنفر بودند ، با همہ خوش رفتار و خوش اخلاق بودند ،😊 ولی در دفاع از دین و ولایت با هیچ ڪس معاملہ ای نمی ڪرد .😑 وقتی احساس می ڪرد ڪه ڪسی با در مسیر خلاف حرڪت می ڪند سخت برآشفتہ می شد . و بہ هیچ ڪس اجازه نمی داد ڪه بہ ارزش های انقلاب و حریم ولایت بی حرمتی ڪند .🚫 https://eitaa.com/piyroo
💢 شهید حسین خرازی : من اهمیتے نمی‌دهم دربارهٔ ما چہ مے‌گویند؛ من مے‌خـواهم دل را راضے ڪنم ... https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══✼🍃 🌺 🍃 ✼═══┅┄
🍂 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی... https://eitaa.com/piyroo
🌼مرحوم دولابی🌼 در به سوي خدا هر یک از اشخاص از خود یک شخصی دارد که از جنس است و مثل طنابی است که به وسیله آن بالا و پایین می رود. در این مرحله به تعداد خلایق است. ولی وقتی شخص از مرحله نفس عبور کند، به شاهراهی می رسد که همه راه هاي نفس هاي اشخاص به آن منتهی می شود. همان است و یکی بیشتر نیست. این شاهراه به مقصد ختم می شود یعنی . علیه السلام فرمود: منم . پس به وادي جز از طریق شاهراه نمی توان رسید. لذا همه تمامی فرق و مذاهب که از نفس عبور کرده اند، گرچه به عللی تقیه کرده و ابراز ننموده باشند، علیه السلام را و قبول کرده اند. همه کسانی که از بیت نفس خود خارج شده و به شاهراه رسیده اند، با هم یگانه اند و اختلافی ندارند. اختلاف مال کسانی است که هنوز از نفس عبور نکرده اند. البته کسانی که در شاهراهند، برخی در پایان راهند و به مقصد رسیده اند، برخی در میانه راه و برخی در ابتداي راهند، ولی با هم اختلاف و نزاع ندارند و یکدیگر را نفی نمی کنند. 📔 مصباح الهدی ص ۲۰۴ 🔸جهت شادی ارواح مومنین و مومنات، شیعیان و محبین اهلبیت علیهم السلام خصوصا مرحوم دولابی https://eitaa.com/piyroo
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 https://eitaa.com/piyroo
چقدر غریبی مولا جان❤️ بچه شیعه ایم ولی یادمان رفته اگر نبود ولایتت حتی وضوهایمان آب بازی بود و هر چه داریم از علی 'ع' است و مگر دین کامل می شد بی حضور و ولایت علی'ع'؟؟؟ در راه است ولی بازار روزشمار محرم داغ است نکند دوباره تکرار شود آخر کوفیان هم و را گم کرده بودند... https://eitaa.com/piyroo ✏️دلداده ی حضرت ارباب
🕊🌷🌺🌷🕊 فرازی از وصیت نامه #شهیده_مریم_فرهانیان #شهيد كسي است كه به آخرين مرحله #كمال خود رسيده است و راهش را با #آگاهي ، #ايمان و #خلوص مي پيمايد و هميشه #پيروز و #جاويد است . به #ولايت_فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان #امام ما بر ما #ولايت دارد . و بدانيم تنها در اين صورت در #دنيا و #آخرت موفق مي شويم كه با همديگر #صميمي باشيم و با دشمن #مقابله كنيم . چه دشمناني كه در درون ما هستند و چه دشمنان بيروني . #سالروز_شهادت شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
🔹سر تکان داد و در چشمانش رخنه کرد،😭گفت: ای خدا! میشه به همین شكل منو به برسونی؟ میشه اینطوری با تو کنم؟ می‌شه با سر بریده بیام سمت تو⁉️ 🔸از مانده بودم، از ضربان 💞حرف‌هایی که حاجی می‌گفت و تمام وجودم را تکان داده بود.😞 🔹درک این مرد بود، نمی‌توانستم عمق را احساس کنم،❣ نمی‌توانستم هم آغوش لحظات شوم، او تنها بود. او در میدان عشق‌بازی تنها بود و به شهادت رسید! 🔸ساکت شد، دوباره سرش را عقب برد، را روی هم گذاشت😔 و گفت: دوست دارم مرا بگیرند و پوستم را غلفتی بکنند تا بدونه چه دارد، دشمن 👹بدونه که ما از این شکنجه‌ها نمی‌ترسیم و جا نمی‌زنیم...❌ 🔹وی در سال 1364 زمانی که هنوز 15سالش📆 نشده بود وارد عرصه دفاع شد. در های کربلای 4 ، کربلای 5 ، کربلای 10 و والفجر 10 نیز حاضربود. 👌 🔸در والفجر 10 تیری💥 به سر او کرد اما از آن مجروحیت سخت😰 و خطرناک جان به در برد. 📎 رزمندهٔ دیروز ، مدافع امروز 🌷 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo