eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
776 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
. كسی كه از «حيات معقول» و حيات مستند به خدا اطلاعی ندارد، و يا با داشتن اطلاع، به علت سست‌عنصری و پيروی از خواسته‌های حيوانی، از آن زندگی اعلای انسانی خود را محروم ساخته است، همان زندگی طبيعی حيوانی را بالاترين آرمان تلقی می‌كند و همۀ توانایی‌های خود را در ادامۀ آن زندگی به كار می‌بندد. خلاصه، برای كسی كه زندگی را به معنای «حيات معقول» می‌داند كه از حكمت و عنايت ازلی خداوندی سرچشمه گرفته و تا پيشگاه خداوندی كشيده می‌شود، زندگی طبيعی محض يک وسيلۀ مناسب برای وصول به آن «حيات معقول» است كه شخص آگاه در راه به دست آوردن آن، حاضر است صدها بار دست از آن زندگی طبيعی محض بردارد. اين احساس باعظمت را در شب عاشورا، در ياران فداكار و آگاه امام حسین(ع) همگان نقل كرده‌اند. اگر كسی به خود اجازه دهد كه عظمت فداكاری و كشته شدن در راه جهاد و دفاع از جان‌ها و حيثيت و شرافت و آزادی معقول و دفاع از ارزش‌های والای انسانی را مورد ترديد قرار دهد، ما هيچ سخنی برای گفتن به اين‌گونه سفسطه‌بازان خودكامه نداريم. روی سخن ما با كسانی است كه برای حيات بشری، فوق خوردن و خوابيدن و اشباع شهوات و فوق حركت بر مبنای «من هدف و ديگران وسيله»، به معنايی والا معتقدند. بديهی است كه دفاع و جهاد، يعنی حركت در مرز زندگی و مرگ. شما اگر سخنان پيشتازان قافلۀ انسانيت و رشديافتگان نوع بشری را مورد مطالعه و تحقيق قرار بدهيد، خواهيد ديد كه اين كمال‌يافتگان، مرگ را بر زندگی ذلت‌بار و محدود و غوطه‌ور در جنب و جوش حيوانی، چنان ترجيح می‌دهند كه حيات را بر مرگ؛ زيرا زندگی پست از نظر آنان، بدتر از مرگ است. از جمله سخنان امام حسین(ع) در ذی‌حُسُم رو به كوفه چنين است: «من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمكاران را جز دلتنگی و اضطراب و ملالت نمی‌بينم.» جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۱۳۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقل سرخ (۱۲) _ نهضت ماندنی (علیه السلام) توقیعی مرقوم فرمودند، همین یک جمله: (بَقیهُ السّیف اَبقَی عَدداً وَ اَکثَرُ وَلَداً). خانواده های شهداء منقرض نمی شوند، می مانند. خدا فرزندان فراوانی به اینها می دهد، نام اینها را خدا زنده نگه می دارد. شمشیر خیلی ها را از پا در آورد، یک چند نفری ماندند؛ اینها ماندنی اند! برکات اینها، فرزندان اینها به مقاماتی می رسند؛ نام اینها همیشه زنده است. خدا ممکن نیست، (وَ مَا کانَ رَبُّکَ نَسیّاً)؛ ... کاری انسان درباره خدا بکند، در راه خدا بکند، ممکن نیست که فراموش کند! وجود مبارک (سلام الله علیها) هم سوگند یاد کرد، فرمود: قسم به خدا نمی توانی ما را از پا در بیاوری، ما ماندنی هستیم؛ (فَوَ اللهِ لا تَمحُوا وَحیَنا وَ لا تُمیتُ ذِکرَنا). 🔷️ ر.ک نهج البلاغه / حکمت ۸۴ ، سوره مریم / آیه ۶۴ و بحار الانوار / جلد ۴۵ / صفحه ۱۳۵ ✅ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۹۸/۰۸/۲۳ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۷۱ ـ ۱۶۹ 📌 الی همدوش است الی اگر تزکيه نفس کند مانند در آسمان چهارم در برزخی زنده است و در نزد پروردگارش می‏ خورد و مانند اولياء خدا ترسی ندارد و محزون نمی‏ شود، به ‏ های و تفضّلش بشارت داده می‏ شود و اجر او را ضايع نمی‏ کند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (28) 🔅🔅🔅 ✅ آیه 1 - الم 📈 تفسير ⏪ ويژگيهاى حروف مقطعه ☑ 6- برخى از اين حروف اصلا تكرار نشده، مانند ن و ق ؛ بعض ‍ از آنها دوبار تكرار شده ؛ مانند ص كه در سوره ص به طور استقلال ذكر شده و در سوره اعراف جزو المص قرار گرفته ؛ برخى از آنها شش بار تكرار شده ؛ مانند الم و بعضى از آنها هفت بار تكرار شده ؛ مانند حم و آن سوره هاى هفتگانه به حواميم سبعه موسوم است. پس، از اين جهت حروف مقطعه به چهار بخش منقسم است. ☑ 7- حروف مقطعه پس از حذف مكررات آنها 14 حرف است:، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق ، ك، ل، م، ن، ه، ى. ☑ 8- در ابتداى همه سوره هايى كه با حروف مقطعه آغاز مى شود به استثناى سوره هاى چهارگانه مريم، عنكبوت، روم و قلم واژه كتاب ي قرآن آمده است و در آغاز يا متن آنها سخن از وحى و عظمت قرآن است، ليكن با بررسى بيشتر معلوم مى شود كه در آن چهار سوره نيز سخن از وحى و رسالت و قرآن مطرح است. در سوره قلم آياتى مانند ما انت بنعمه ربك بمجنون (آيه 2) آمده و در سوره مريم، قصه بسيارى از پيامبران، مانند يحيى و عيسى (عليهماالسلام) ذكر شده است. پس محور مطلب سوره مريم نيز نبوت عامه و برخى از نبوتهاى خاصه است ؛ چنانكه عصاره مطالب سوره عنكبوت و روم نيز وحى و نبوت و اعجاز است. ▫ حاصل اين كه، 29 سوره اى كه حروف مقطعه دارد، از جمله حواميم سبعه و طواسين، در آغاز يا متن آنها سخن از وحى و نبوت و كتاب است و در نتيجه يكى از مطالب مشترك بين سوره هاى داراى حروف مقطعه، نبوت و رسالت الهى است. ☑ 9- بين حروف مقطعه هر سوره با محتواى آن سوره ارتباط خاصى است. ▫ بر اين اساس، همه سوره هايى كه با حروف مقطعه همگون آغاز مى شود در خطوط كلى مضامين نيز همگون است ؛ مثلا، هفت سوره اى كه با حم آغاز مى شود (حواميم سبعه) همه سخن از وحى و رسالت و عظمت قرآن كريم به شيوه خاص و مضمون ويژه دارد. همچنين سوره هايى كه ب الم شروع مى شود همه در آغاز خود سخن از نفى ريب از قرآن دارد. ▫ بر همين اساس، سوره اى كه به تنهايى داراى مجموع حروف مقطعه دو سوره ديگر است ، به تنهايى جامع محتواى آن دو سوره نيز هست، مانند سوره اعراف كه با المص شروع مى شود و جامع معارف سوره هايى است به با الم و ص شروع مى شود و سوره رعد كه ب المر شورع مى شود و جامع معارف سوره هايى است كه با الم و الر افتتاح مى شود. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 به یاد سید الشهداء ▪️ وجود مبارك ابی ‌عبدالله طبق آن زبان حالی كه به حضرت منسوب است فرمود كه شما در مراسم ماتم اگر ماتم مربوط به ماتم خود من هست كه خوب اشك و اندوه شما رواست و فضیلت است و اگر مربوط به من نیست عزیزی را از دست دادید و گرفتار ستم شدید یا گرفتار غربت شدید مرا بهانه نكنید و برای خودتان و متوفایتان گریه بكنید، بلكه آنها را بهانه كنید به یاد من اشك بریزید. گاهی شما می ‌بینید كسی كه آن تولّی تام را ندارد برای اینكه مظلوم واقع شد یا عزیزی را از دست داد یا به اسارت رفت براساس این مظلومیت خودش و بازماندگی خودش و اسارت خودش اشك بریزد جریان كربلا را بهانه می ‌كند، شعری كه مربوط به حضرت سیدالشهدا و شهدا (علیهم الصلات و علیهم السلام) می‌ خواند یا برای او می ‌خوانند، به بهانه كربلا برای مشكلات خودش می ‌نالد؛ این روا نیست. اگر كسی یك حادثه تلخی برای او پیش آمد یك قلب شكسته ‌ای پیدا كرد، یك حالت مناسبی است كه این حالت مناسب را بهانه كند زمینه قرار بدهد برای حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) اشك بریزد كه آن می ‌شود فضیلت. ▪️ در آن شعر معروف و منسوب به حضرت فرمود كه «اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»؛[1] اگر از خاندان شما كسی شهید شد یا در مراسم شهادت یكی از شهدای جنگ شركت كردید آنها را بهانه قرار بدهید برای من اشك بریزید، نه اینكه مرا بهانه قرار بدهید و برای آنها ناله كنید «اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ»؛ نه «فندبوه» «فَانْدُبُونی»؛ آنها را بهانه قرار بدهید و برای من اشك بریزید تا فضیلتی باشد، نه اینكه كربلای مرا بهانه قرار بدهی برای آنها ناله بكنی كه فیضی نبری. فیض مال آن هدف اشك است، اگر اشك شما برای آن غریب خودتان مظلوم خودتان متوفای خودتان باشد یك تأثیر روانی دارد یك مقدار سبك می ‌شوید، اما هیچ اجری ندارد، خب آدم این همه نیرو صرف بكند و بی ‌أجر! حالا اگر گناه نباشد یقیناً ثواب هم ندارد؛ حالا پدر كسی مرده, مادر كسی مرده برادر كسی مرده آدم این قدر سر و سینه بزند و نیرو صرف بكند و لا أجر! اما بعضی از مراحل ‌اش كه خب اشكال دارد حالا به صورت بزند یا مثلاً.. همین كارها را اگر درباره حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) كنید می‌بینید روح و ریحان است! فرمود ما را بهانه نكنید برای آنها گریه بكنید برای اینكه نه خیر دنیا دارد نه خاصیت آخرت، آنها را بهانه كنید برای ما گریه كنید كه هم سبك می ‌شوید از نظر روانی هم فیض می ‌برید. [1]. المصباح للكفعمی(جنة الأمان الواقیة، ص741؛ «شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْكُرُونِی ٭٭٭ اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی». 📚 درس خارج فقه مکاسب ـ جلسه 260 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکات تفسیری آیات 1تا3 سوره انشقاق اذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ‌ ☑ ۱ - آسمان در آستانه قیامت، از هم گسیخته شده و اجزاى آن مى گسلد. (إذا السماء انشقّت) ☑ 2- آسمان، داراى استحکامى ویژه و اجزاى آن داراى پیوندى خاص و قابل از هم گسستن (إذا السماء انشقّت) ☑ ۳ - استحکام و از هم پاشیدگى اجزاى آسمان، تابع شرایط خاص و تأثیرات اسباب و علل است. (إذا السماء انشقّت) «إنشقاق» (شکافته شدن) مطاوعه «شقّ» (شکافتن) است و نتیجه و بازتاب آن را بیان مى کند. بنابراین آسمان، تحت تأثیر عاملى شکافنده از هم مى گسلد. 🔅🔅🔅🔅 وَ أَذِنَتْ‌ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ ☑ ۱ - آسمان، مطیع و گوش به فرمان خداوند است. (و أذنت لربّها و حقّت) «أذنت»; یعنى، «استمعت» (لسان العرب). این فعل ممکن است از «اُذُن» (گوش) گرفته شده باشد. ☑ ۲ - آسمان، براى اطاعت از فرمان خداوند، شایستگى و آمادگى لازم را دارد. (و حقّت) «حقّ» و «حقیق»; یعنى، «جدیر و خلیق» (سزاوار و شایسته). (قاموس) بنابراین «حُقّت»; یعنى، سزاوار شد و اهلیت و لیاقت یافت. ☑ ۳ - خداوند، مالک و مدبّر شؤون آسمان است. (لربّها) اصل معناى «ربّ»، تربیت کردن است (مفردات). «ربّ» هر چیز، مالک و حق دار آن و یا ملازمت کننده با آن چیز است. (قاموس) ☑ ۴ - شکافته شدن آسمان در آستانه قیامت، در جهت کمال آن و جلوه اى از ربوبیت خداوند است. (و أذنت لربّها) 🔅🔅 🔅 وَ إِذَا الْأَرْضُ‌ مُدَّتْ‌ ☑ ۱ - زمین در آستانه برپایى قیامت، گسترده و مسطح شده و مساحت آن افزایش مى یابد. (و إذا الأرض مدّت) «مدّ» به معناى بسط دادن (قاموس)، کشاندن (مفردات) و افزایش دادن است. (مصباح) ☑ ۲ - انبساط زمین در آستانه قیامت، تحت تأثیر عامل خارجى است. (و إذا الأرض مدّت) مجهول بودن فعل «مدّت»، نشان تأثیرپذیرى زمین از عامل انبساط است. ☑ ۳ - زمین، داراى اجزاى متراکم و قابل انبساط و سطح آن قابل توسعه است. (و إذا الأرض مدّت) ☑ ۴ - مرحله شکافته شدن آسمان - در مراحل مقدماتى قیامت - مقدم بر مرحله انبساط زمین و مؤثر در آن خواهد بود. * (إذا السماء انشقّت ... و إذا الأرض مدّت) تقدیم «إذا السماء...» بر «إذا الأرض ...»، ممکن است ناظر به تقدم زمانى آن باشد. ذکر این دو رخداد در کنار یکدیگر، مى تواند نشانگر ارتباط آن دو باشد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکات تفسیری آیات 4و5 سوره انشقاق وَ أَلْقَتْ‌ مَا فِيهَا وَ تَخَلَّتْ‌ ☑ ۱ - زمین در آستانه قیامت، تمام آن چه را در دل خود جاى داده، بیرون افکنده، به کلى تخلیه خواهد شد. (و ألقت ما فیها و تخلّت) باب تفعل، بر تکلّف دلالت دارد; بنابراین «تخلّت»; یعنى، در تخلیه سخت کوشید. ☑ ۲ - انبساط یافتن زمین در آستانه قیامت، زمینه تخلیه کامل آن و اخراج بدن انسان ها از قبر و بیرون افکنده شدن اشیاء از درون زمین است. (و إذا الأرض مدّت . و ألقت ما فیها و تخلّت) تقدیم ذکرى، ممکن است بر تقدم رتبى و زمانى دلالت کند. بنابراین انبساط زمین، زمینه «القاء» و «تخلیه» خواهد بود. به قرینه آیات بعد - که درباره قیامت انسان ها است - مى توان گفت: از عبارت «ألقت ما فیها» بیرون انداختن بدن ها از قبرها نیز اراده شده است. 🔅🔅🔅 وَ أَذِنَتْ‌ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ‌ ☑ ۱ - زمین، مطیع و گوش به فرمان خداوند است. (و أذنت لربّها) ☑ ۲ - خداوند، مالک و مدبّر زمین است. (لربّها) ☑ ۳ - گسترش و افزایش مساحت زمین در آستانه قیامت و خالى شدن درون آن، جلوه اى از ربوبیت خداوند و در راستاى تکامل یافتن زمین است. (و أذنت لربّها) ☑ ۴ - زمین، براى اطاعت از فرمان خداوند، شایستگى و آمادگى لازم را دارد. (و حقّت) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 موارد «احباط» در قرآن از آیات قرآن استفاده میشود که برخی از معاصی، مایة احباط و بطلان اعمال پاک پیشین میشود و برای تکمیل مطلب، به آیات آن اشاره میشود: ⏪ 1- ارتداد پس از اسلام هرگاه مؤمن پس از مدتی راه ارتداد در پیش گیرد، ایمان و عمل صالح آن را نزد خدا بیارزش میشود چنانکه خدا میفرماید: «وَ مَنْ یَرْتَدِِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَاُولئِکَ حَبِطَتْ اَعْمالهُمْ فِی الدُّنیا و الآخِرَهِ وَ اُولئِکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ» بقره/217 [هرکدام از شما از دین خود بازگردد، و کافر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت باطل گردیده و از دوزخیانند که در آن جاودانه هستند.] ⏪ 2- شرک مقارن عمل صالح از بیانی که دربارة ارتداد انجام گرفت، تکلیف شرک نیز روشن میگردد، چنانکه میفرماید: «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ اَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللهِ شاهِدِینَ عَلی اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ اُولئِکَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ وَ فی النار هُمْ خالِدُونَ» توبه/17. [بر مشرکان نیست که مساجد خدا را تعمیر کنند، در حالی که بر کفر خود گواهی میدهند آنان کسانی هستند که اعمال آنها باطل گردیده و در آتش جاودانه هستند.] این دو آیه ٍگواه بر این است که پذیرش اعمال صالح مشروط بر این است که عامل به هنگام عمل، موحد بوده و یا پس از عمل از آئین حق به کفر بازنگردد. ⏪ 3- ناخوشایندی از دستورات خدا ناخوشایندی از دستورات خدا مایة حبط اعمال میگردد، چنانکه میفرماید: «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساًلَهُمْ وَ اَضَلَّ اَعْمالَهُمْ، ذلِکَ بِاَنَّهُمْ کَرِهُوا ما اَنْزَلَ اللهُ فَاَحْبَطَ اَعْمالَهُمْ» محمد/8-9. [آنان که کافر شدند خود و اعمالشان نابود باد، به خاطر اینکه آنچه را که خدا نازل کرده است، مکروه شمردهاند.] تعلیل وارده در این آیه میتواند دامن مسلمان را بگیرد، آنگاه که آگاهانه بر برخی از تشریع الهی انگشت اعتراض بگذارد، بنابراین حبط در این آیه اختصاص به کافر ندارد، هر چند مورد آیه کافر است. ⏪ 4- کفر ⏪ 5- بازداشتن مردم از راه خدا ⏪ 6- مخالفت با پیامبر(ص) عوامل سه گانه در آیة یاد شده در زیر، سبب احباط معرفی شده است، چنانکه میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَ شاقُّوا الرَّسولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدی لَنْ یَضُرُّوا اللهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبَطُ اَعْمالُهُمْ» محمد/32. [آنان که کافر شده و مردم را از راه خدا بازداشتند و با پیامبر به مخالفت برخاستند، پس از آنکه حق بر آنها آشکار گشت، خدا را ضرر نمیزنند و اعمال آنان حبط میشود.] ▫ آیا هر یک از این سه عامل به طور مستقل مایة احباط است، یا همگی تحت عنوان کفر داخل بوده و دومی و سومی، نشانة کفر میباشد. از خود آیه نمیتوان استقلال و یا عدم استقلال هر یک را استنباط کرد، زیرا در مقام بیان این جهت از بحث نیست. حالا اگر کسی با اعتقاد به رسالت پیامبر گرامی به خاطر یک رشته از خواستههای مادی، مردم از راه خدا باز دارد و یا با پیامبر به مخالفت برخیزد، ولی در دل به حقانیت او معتقد گردد، در صورت استقلال هر یک از این سه عامل، اعمال او باطل میگردد؟ ▫ یکی از علل احباط اسائة ادب در محضر پیامبر است، اگر یک چنین عاملی – هر چند فاعل مسلمان باشد- مایة احباط میگردد، بازداری از راه خدا و یا مخالفت با پیامبر، به طور اولویت مایة احباط خواهد بود. ▪ادامه دارد.... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
حب دنیا 4.wma
3.65M
(4) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🕑 زمان:34 دقیقه 🌿🌿🌿 📼 حب دنیا ☑ ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
مائده 20.mp3
15.33M
20 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
حضرت علیها السّلام فرمودند: لِلهِ فيكُم عَهدُ قَدَّمَهُ إلَيكُم وَ بَقيَّهُ استَخلَفَهَا عَلَيكُم الله ِبَيَّنَهُ بَصائِرُهُ...؛ «خدا در بین شما عهدی دارد که تقدیمتان داشته و جانشینی دارد که حاکم بر شما قرار داده است که آن عهد، که دلائلش روشن و آشکار بوده و آیه هایش از امور نهانی پرده برمی دارند..» 📚بحارالانوار، ج 89، ص 13. ☘☘☘ 🌷همراهی شما با صفحه قرآنی رحیق موجب تشویق قرآن پژوهان در ترویج آموزه و معارف وحیانی است.🌷 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقل سرخ (۱۳) _ ویژگی های حاکم اسلامی برای ما خوب مساله را روشن کرد؛ او قسم یاد کرد که مردم باید دارای این عناصر محوری باشد. (لَعَمری مَا الحاکِمُ الا العالِمُ بِالکتاب وَ القائمُ بِالقِسط وَ الدائنُ بِدینِ الحَق وَ الحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله). نامه رسمی ای که برای رجال کوفه نوشت، فرمود: قسم به زندگیم، کسی حق دارد که به عالم باشد و عمل کند، به و عمل کند، به الهی باشد، و خود را در این حصار الهی که حصن حق است، در این دژی که دژبانش خداست، محصور کند و همین جا بماند. 🔷️ ر.ک الارشاد للمفید / جلد ۲ / صفحه ۳۹ ✅ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم _ آمل ؛ حسینیه ارشاد _ ۱۳۸۱/۱۲/۲۰ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۷۵ ـ ۱۷۲ 🔅 @سالکين الی چون دارای ‏اند اگر به آنها گفته شود که همه مردم عليه شما قيام کرده‏ اند از آنها بترسيد. آن قدر با و محکمند که می‏ گويند: «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ» يعنی برای ما کافی است او خوب وکيلی است، خدای تعالی نمی‏ گذارد به آنها بدی برسد و در عوض و فضيلت به آنها عنايت می‏ کند و به الهی می رسند. همه بدانيد اين ترساندن‏ ها کار است که تنها و تنها فرمانبردارانش را از مردم می‏ ترساند. اما الی و مردم با ايمان نبايد از هيچ چيز بترسند و بلکه تنها از بايد بترسند اگر دارند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 24 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴 ⏪ 72. نشانه‌اي از كمال مولي: «بعقل الرسول و أدبه يُستدلّ علي عقل المرسل»[ شرح غررالحكم، ج3، ص232.]؛ عقل و ادب رسول (فرستاده شده) دلالت بر عقل فرستنده مي‌كند. «ثلاثةٌ تدلّ علي عقول أربابها الرسول و الكتاب و الهديّة»[ همان، ص343.]؛ سه چيز دلالت بر عقل صاحب خود مي‌كند: فرستاده شده (مأمور)، نامه و هديه. ⏪ 73. رسيدن به كمال: «بالعقل كمال النفس»[ همان، ص234.]؛ كمال آدمي به عقل است. ⏪ 74. نيل به صلاح و پرهيز از شرور: «بالعقل صلاح كلّ أمر»[ همان، ص322.]؛ صلاح هر چيزي به عقل است. «بالجهل يستثار كلّ شرّ»[ همان.]؛ هر شرّي از جهالت بر مي‌خيزد. ⏪ 75. استقامت: «ثمرة العقل الإستقامة»[ همان، ص322.]؛ ميوه عقل، استقامت و پايداري است. ⏪ 76. ملازمت با حق: «ثمرة العقل لزوم الحق»[ همان، ص325.]؛ ميوه عقل و خرد، جدا نشدن از حق و ملازمت با آن است. ⏪ 77. مصاحبت با نيكان: «ثمرة العقل صحبة الأخيار»[ همان، ص327.]؛ ميوه عقل، معاشرت و مصاحبت با نيكان است. «خليل المرء دليلٌ علي عقله»[ همان، ص461.]؛ دوست آدمي، دليل بر عقل اوست. تو اوّل بگو با‌ كيا‌ن زيستي پس آن گه بگويم كه تو كيستي در عربي نيز سروده‌اند: عن المرء لا تَسأل و سَلْ عن قرينه فكلّ قرين بالمقارن يقتدي [شرح غررالحكم، ج3، ص461.] 🌿🌿🌿
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#معارف_قرآنی #آموزه_های_قرآنی #احباط #حبط_عمل 📌 موارد «احباط» در قرآن از آیات قرآن استفاده میشود
📌 موارد «احباط» در قرآن از آیات قرآن استفاده میشود که برخی از معاصی، مایة احباط و بطلان اعمال پاک پیشین میشود و برای تکمیل مطلب، به آیات آن اشاره میشود: ⏪ 7- قتل پیامبران ⏪ 8- قتل امر کنندگان به قٍسط و عدل درآیة یاد شده در زیر، دو عامل وارد شده است چنانکه میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقسطِ مِنَ الناسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اَلیمٍ، اُولئکَ الَّذینَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فی الدُّنیا وَ الآخِرَه وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ» آلعمران/21-22. [آنان که به آیات الهی کفر ورزیدند و پیامبران را به ناحق و کسانی را که مردم را به بسط قسط فرمان میدهند، میکشند. آنان را به عذاب دردناک نوید بده، آنان کسانی هستند که اعمال آنها در دنیا و آخرت نابود شده و برای آنان، کمک کننده نیست.] ⏪ 9- اسائة ادب به پیامبر (ص) اسائة ادب به پیامبر و فریاد کشیدن نزد او، سبب حبط عمل میگردد و در این مورد کافر و مؤمن یکسان است و آیة مورد استناد دربارة مؤمنان وارد شده است، چنانکه میفرماید: «یا ایُّهاَ الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا اَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبیِّ وَ لا تَجْهَروا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ اَنْ تَحْبَطَ اَعْمالُکُمْ وَ اَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» حجرات/2. [ای افراد با ایمان، در محضر پیامبر، بلندتر از او سخن نگوئید و نزد او داد و فریاد نکنید، مانند داد و فریاد برخی نزد برخی دیگر، مبادا اعمال شما در حالی که نمیدانید، باطل شود.] ▫ البته نمیتوان گفت هر نوع اسائة ادب مایة حبط عمل میگردد، مگر اینکه مایة هتک پیامبر به شمار آید. ⏪ 10- اقبال به دنیا و اعراض از سرای دیگر در آیه ای گرایش به دنیا و روی گردانی از سرای دیگر از اسباب حبط عمل معرفی شده است، چنانکه میفرماید: «مَنْ کانَ یُریدُ الحَیواهِ الدُّنیا وَ زینَتَها نُوفِّ اِلَیْهِمْ اَعْمالَهُمَ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ، اولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخرَهِ اِلاَّ النّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلُ ما کانوا یَعْمَلُونَ» هود/15-16. [هر کس دنیا و تجمل آن را بخواهد، (نتائج) اعمال آنان را بدون کم و کاست میدهیم، آنان کسانی هستند که برای آنها در سرای دیگر، چیزی جز آتش نیست و آنچه در این جهان انجام دادهاند نابود میشود و اعمالشان باطل است.] ⏪ 11- انکار آخرت انکار آخرت یکی از عوامل حبط اعمال است، هر چند خود، عامل مستقلی نیست، بلکه بازگشت به کفر است، چنانکه میفرماید: «وَالَّذِینَ کَذَّبوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الآخِرَهِ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ» اعراف/147 و نیز کهف/105. [آنان که آیات و بقای در سرای دیگر را تکذیب کردهاند، اعمال خیر آنها باطل میگردد.] ⏪ 12- نفاق نفاق که یکی از شعب بسیار مذموم کفر است، از عوامل حبط معرفی شده است، چنانکه میفرماید: «قَدْ یَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقینَ مِنْکُمْ وَ القائلینَ لاخْوانِهِمْ هَلُمَّ اِلَیْنا وَ لا یأْتونَ النّاسَ اِلا قلیلاً – اُولئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاَحْبَطَ اللهُ اَعْمالَهُمْ وَ کانَ ذلِکَ عَلیَ اللهِ یَسیراً» احزاب/18-19. [خدا آنان را که شماها را از شرکت در جنگ باز میدارند و کسانی را که به برادران خود میگویند، به سوی مابیایید (و در جنگ شرکت نکنید) میشناسد و جز مقدار کمی در نبرد شرکت نمیکنند، آنان کسانی هستند که ایمان نیاوردهاند و خدا اعمال نیک آنها را نابود کرد و این کار بر خدا آسان است.] ▫ از به کار بردن لفظ منکم لاخوانهم میتوان استفاده نمود: مقصود گروهی از منافقان است که به ظاهر مسلمان بوده و در باطن کافر بودند و لذا لفظ لاخوانهم به کار برده است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
واکاوی دعای 23 صحیفه سجادیه 36.mp3
10.46M
57 📼 قسمت: سی و ششم 📌واکاوی دعای 23 ✳ عوامل تامین عافیت در زندگی وَامْنُنْ عَلَىَّ بِالصِّحَّةِ وَالْأَمْنِ وَالسَّلامَةِ فى دينى وَ بَدَنى، وَالْبَصيرَةِ فى قَلْبى، وَالنَّفاذِ فى اُمُورى، وَالْخَشْيَةِ لَكَ، وَالْخَوْفِ مِنْكَ، وَالْقُوَّةِ عَلى‏ ما اَمَرْتَنى بِهِ مِنْ طاعَتِكَ، وَالْاِجْتِنابِ لِما نَهَيْتَنى عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ ▪ امنیت به معنی ایمنی داشتن جانی، مالی، عِرضی یا معنوی می باشد. از آن به مناسبت در باب‏های مختلفی مانند طهارت، صلات، حج و جهاد سخن رفته است. ▪ امنیت از مهم‏ترین و ضروری‏ترین نیازهای زندگی بشر است و انسان تنها در پرتو آن می‏تواند امور دنیوی و اخروی خویش را با آسایش خاطر سامان دهد. از این رو، ایجاد امنیت در شئون مختلف زندگی مردم برای رسیدن به آنچه که مایه رشد و تعالی آنان است، از وظایف اساسی و حتمی حکومت اسلامی است. 🌴🌴🌴 ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل (اگر ثوابی داشته باشد)هدیه به پیشگاه مقدس حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
57 📼 قسمت: سی و ششم 📌واکاوی دعای 23 🌴🌴🌴 ❇ عوامل تامین عافیت و عافیت ساز در زندگی 📈 بررسی اجمالی جان واژه امنیت در قرآن وَامْنُنْ عَلَىَّ بِالصِّحَّةِ وَالْأَمْنِ وَالسَّلامَةِ فى دينى وَ بَدَنى، وَالْبَصيرَةِ فى قَلْبى، وَالنَّفاذِ فى اُمُورى، وَالْخَشْيَةِ لَكَ، وَالْخَوْفِ مِنْكَ، وَالْقُوَّةِ عَلى‏ ما اَمَرْتَنى بِهِ مِنْ طاعَتِكَ، وَالْاِجْتِنابِ لِما نَهَيْتَنى عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ ▫ امنیت به معنی ایمنی داشتن جانی، مالی، عِرضی یا معنوی می باشد. از آن به مناسبت در باب‏های مختلفی مانند طهارت، صلات، حج و جهاد سخن رفته است. ▫ امنیت از مهم‏ترین و ضروری‏ترین نیازهای زندگی بشر است و انسان تنها در پرتو آن می‏تواند امور دنیوی و اخروی خویش را با آسایش خاطر سامان دهد. از این رو، ایجاد امنیت در شئون مختلف زندگی مردم برای رسیدن به آنچه که مایه رشد و تعالی آنان است، از وظایف اساسی و حتمی حکومت اسلامی است. 🔅 امام مهدی علیه السلام در دعایش به خداوند متعال عرضه داشت: یا آمِناً مِن کلِّ شَیءٍ، وکلُّ شَیءٍ مِنک خائِفٌ حَذِرٌ، أسأَلُک بِأَمنِک مِن کلِّ شَیءٍ، وخَوفِ کلِّ شَیءٍ مِنک، أن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وأن تُعطِینی أمانا لِنَفسی وأهلی ووَلَدی وسائِرِ ما أنعَمتَ بِهِ عَلَی، حَتّی لا أخافَ أحَدا، ولا أحذَرَ مِن شَیءٍ أبَدا، إنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ، وحَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَکیلُ. 🔅 ای ایمن از هر چیز، و هر چیز از تو بیمناک! به ایمنی ات از هر چیز و بیمناکی هر چیز از تو، از تو درخواست می کنم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستی، و به خودم و همسر و فرزندم و دیگر نعمت هایی که ارزانی ام داشته ای، امنیت بخشی، چندان که هرگز از کسی نترسم و از چیزی بیمناک نباشم، که به راستی، تو بر هر چیزی توانایی؛ و خدا ما را بس است و او، نیکو حمایتگری است. مهج الدعوات: ص ۳۵۲ • توصیف مکه به شهر امن (یکی از دعاها، دعا برای امنیت مکه است. ) خداوند در قرآن دعای ابراهیم (علیه السلام) را این‌گونه بیان می‌دارد: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آَمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ.[ابراهیم/35] و ابراهيم گفت: اى پروردگار من، اين سرزمين را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار.» ▫ جالب اين است كه ابراهيم، نخستين تقاضائى را كه در اين سرزمين از خداوند كرد، تقاضاى امنيت بود، اين نشان مى‌دهد كه نعمت امنيت، نخستين شرط براى زندگى انسان و سكونت در يك منطقه، و براى هرگونه عمران و آبادى و پيشرفت و ترقى است، و به راستى هم چنين است؛ اگر جائى امن نباشد، قابل سكونت نيست، هرچند تمام نعمت‌هاى دنيا در آن جمع باشد، اصولاً شهر و ديار و كشورى كه فاقد نعمت امنيت است، همه نعمت‌ها را از دست خواهد داد! 🔅 که ما با ملاحظه اوضاع فعلی در کشورهای همسایه خود، به اهمیت امنیت، این نعمت بزرگ الهی پی می‌بریم. 🌴🌴🌴 ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل (اگر ثوابی داشته باشد)هدیه به پیشگاه مقدس حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📈 بیداری علما 🔹 ابوریحان بیرونی را خدا غریق رحمت كند! سقراط كه مسموم شد، او مشكل سیاسی داشت؟ مشکل فقط توحید بود، مشكلی دیگری نداشت! آن جا جای الحاد و شرك بود، او برخاست توحیدی فكر كرد، توحیدی حرف زد، توحیدی تبلیغ كرد، «إلاّ و لابد» گفتند باید سمّ بخوری و سمّ خورد و آن مقاومتِ سمّ‌خوری سقراط باعث شد افلاطون پیدا شد، بعد ارسطو پیدا شد. آنها كه پیغمبر نداشتند آنها كه امام نداشتند، یعنی خود سقراط این‌طور قیام كرد؟ فلسفه تولید كرد یا معبر بود نه مبدأ؟ 🔹 مرحوم ابوریحان بیرونی مستحضرید چون در برابر إبن ‌سینا قرار گرفت خیلی شهرت پیدا نكرد، ولی ابوریحان بیرونی خیلی مرد عظیمی است! ایشان در تحقیق ماللهند چون خودش مدتی هند بود گرچه به صورت تصریح عبارت انموذجی این‌طور حرف نزد و متنی حرف زد، ولی در همان متنی فرمودند خلیل حق (سلام الله علیه) كه قیام كرد دو سه‌ فرمایش داشت: یكی براهین ﴿لاَ أُحِبُّ الآفِلِین﴾[1] بود كه در بخشی اثر كرد، یكی هم تبرگیری بود ﴿فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً إِلَّا كَبِیراً لَّهُم﴾[2] بود كه در بخش دیگر است، یكی وقتی ﴿یا نَارُ كُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً﴾[3] در خاورمیانه پیچید، این خبری نبود که در جایی دفن شود، آن روز رسانه نبود ولی قاصد تازه ‌نفس در هر شهری بود؛ در كمترین مدت از بارگاه خلیل به یونان و امثال یونان رسید، فهمیدند یك خبری هست، عاقل‌تر از دیگران بودند و از الحاد و شرك صرف‌ نظر كردند، به فكر توحید افتادند و چون به فكر توحید افتادند دیدند كه این حق است و گفتند باید سمّ بخوری، سمّ هم خورد، موحّداً مُرد، افلاطون تربیت كرد، از آن جا فلسفه به كشورهای دیگر رسید. 🔹 من یادم است همین حرف ابوریحان بیرونی ایشان یك گِله‌ای از علمای هند می ‌كند گفت یونان این تفكّر را داشت و این بیداری را داشت ولی هند این را نداشت.[4] چند سال قبل كه علمای هند آمده بودند ایران، به مؤسسه اسراء هم آمدند، من این داستان ابوریحان بیرونی را برای اینها نقل كردم اینها اشك ریختند گفتند اگر علمای گذشته ما بیدار بودند ما الآن گرفتار موش ‌پرستی و گوساله ‌پرستی نبودیم. [1]. سوره انعام، آیه76. [2]. سوره انبیاء، آیه58. [3]. سوره انبیاء، آیه69. [4]. تحقیق ماللهند، ص21؛ «...إنّ الیونانیین أیام الجاهلیة قبل ظهور النصرانیة كانوا علی مثل ما علیه الهند من العقیدة، خاصّهم فی النظر قریب من خاصّهم و عامّهم فی عبادة الأصنام كعامّهم و لهذا أستشهد من كلام بعضهم علی بعض بسبب الاتّفاق و تقارب الأمرین لا التصحیح فإنّ ما عدا الحقّ زائغ و الكفر ملّة واحدة من أجل الانحراف عنه و لكنّ الیونانیین فازوا بالفلاسفة الذین كانوا فی ناحیتهم حتى نقّحوا لهم الأصول الخاصة دون العامّة لأنّ قصاری الخواصّ اتّباع البحث و النظر و قصاری العوامّ التهوّر و اللجاج إذا خلوا عن الخوف و الرهبة یدلّ علی ذلك سقراط لمّا خالف فی عبادة الأوثان عامّة قومه و انحرف عن تسمیة الكواكب «آلهة» فی لفظه كیف أطبق قضاة أهل اثینیة الأحد عشر علی الفتیا بقتله دون الثانی عشر حتى قضی نحبه غیر راجع عن الحقّ و لم یك للهند أمثالهم ممّن یهذّب العلوم فلا تكاد تجد لذلك لهم خاصّ كلام إلا فی غایة الاضطراب و سوء النظام و مشوبا فی آخره خرافات العوامّ من تكثیر العدد و تمدید المدد و من موضوعات النحلة التی یستفظع أهلها فیها المخالفة و لأجله یستولی التقلید علیهم...». 📚 دیدار مدیر حوزه‌ های علمیه با حضرت استاد تاریخ: 1398/05/24 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
☘☘☘ 🌷همراهی شما با صفحه قرآنی رحیق موجب تشویق قرآن پژوهان در ترویج آموزه ها و معارف قرآنی است.🌷 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 238 (پيام به يادبود آية اللّه سيد جلال الدين (قدس‌سرّه) 🔅🔅🔅 💢کرامت ؛خلافت الهی؛عقلانیت ⏹كرامت انسان مسبوق به خلافت اوست و خلافت وي مصبوغ به عقلانيّت اوست كه اَحسن از آن صبْغه اي نخواهد بود: (و من أحسن من الله صبغة) [سوره بقره، آيه 138.]و چون خليفه خدا بايد مُسْتَخلف عنه خود را بشناسد و به ضرورت ازلي و وحدت ذاتي و بي همتايي او آگاه گردد و از ارسال پيام آوران و فرو فرستادن صحيفه هاي وحياني وي مطلع شود و راه اثبات آنها را بداند و در فرق بين معجزه و علوم غريبه متحيّر نباشد و اين معارف وزين بدون مباني معقول ميسور نيست و استنباط چنين مباني متقن، بدون منابع معرفت شناسي عقلي مقدور نخواهد بود، خداي سبحان دفائن علمي را در نهان انسان نهادينه فرمود و او را به تدبّر ترغيب كرد تا حكيمانه بينديشد و امانت خلافت را حراست كند تا نه از خود ببافد و نه بافته هاي ديگران را با يافته اصيل خويش كه همانا خلافت الهي است، تلفيق نمايد، زيرا مُلَفّقِ از داخل و خارج، خارج است و خارجي خليفه نخواهد بود و چون حيثيت خلافت براي انسان واقعي حيثيتِ تقييدي است، نه تعليلي، اگر كسي رأي خود يا نظر ديگران را بر حكم مُستخْلف عنه خويش مقدّم بدارد، مسلوب الخلافه شده و منفي الكرامه مي گردد و با سوطِ (فهي كالحجارة او اشدّ قسوةً) [سوره بقره، آيه 74.]هبوط مي كند و شناخت همه اين اصول با برهان عقلي است و ايمان به آنها، به فتواي عقل نظري، بر عهده عقل عملي است: «[العقل] ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان» [الكافي، ج1، ص11]و آن فتواي علمي و اين ايمان عملي از سپهر فطرت مي بارد و بر صحنه دل فرومي آيد و به صورت اسلام فطري مي رويد و قبل از طلوع خورشيد نقل، پگاه را روشن مي كند، آنگاه با تابشِ شمسِ نقل شكوفا مي گردد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom