هدایت شده از مرضیه رمضانقاسم
🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴
🏴
🚩
پرســـ❓ــش۱
آیا امام حسین علیهالسلام دختری بنام رقیه داشتهاند؟
پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه
شیخ مفید تعداد دختران امام حسین علیه السلام را دو تن به نامهای فاطمه و سکینه نامیده است، ولی این تنها نقل ما نیست بلکه ما نقل های دیگری هم داریم که تعداد دختران امام را بیش از دوتن ذکر کرده است، نظیر:
۱) کتاب مطالب السَّئوول ابن طلحه شافعی که نَسَب شناس است و کار تخصصی انجام داده در حالی که شیخ مفید نسب شناس نیست.
۲) مناقب ابن شهرآشوب مازندرانی، ایشان تعداد دختران امام حسین علیهالسلام را سه یا چهار دختر ذکر کردهاند.
♻️ نتیجهاینکه:
این منابع از نظر اعتبار یکسان هستند و نمیتوانیم بگوئیم فقط نقل شیخ مفید برای ما ملاک و مفید است.
بنابراین احتمال اینکه امام حسین علیهالسلام دختر دیگری غیر از این دوتن داشته باشد کمتر که نیست بلکه از نداشتن آن بیشتر هم هست.
🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴
🏴
🚩
پرســـ❓ــش۲
چرا در منابع اولیه حرفی از خرابهی شام به میان نیامده و نقلی در این موضوع نداریم؟
پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه
⚛ در کتاب کامل بهایی از عمادالدین طبری شیعی متعلق به قرن هفتم آمدهاست. عمادالدین طبری از جانب علمای بزرگ شیعه توثیق شدهاست.
عمادالدین طبری میگوید داستان خرابهی شام و شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام در کتاب حاویه از قاسم بن محمد مامونی که او مطالبی پیرامون کارهای خلاف بنیامیه نوشته و گرد آوری شده است.
عمادالدین طبری معاصر سیدبنطاووس است. سیدبنطاووس در لهوف مطالبی دارد که مورخان و مقتل نویسانِ پیش از او چنین نقلی را نیاوردهاند.
حال سوال اینجاست چگونه ما مطالبی که سید ابنطاووس در کتابش نقل کرده و در هیچ کتاب دیگری نقل نشده است را چشم بسته میپذیریم ولی مطالب مستند عمادالدین طبری که در سلامتش شک نداریم و معاصر سیدابن طاووس است را نپذیریم‼️
شیخ عباس قمی میگوید: آثار، کتابها و منابعی در دست ایشان بوده که دیگران از آن بهره نبرده بودند. پس میتوان این قضیه را نیز پذیرفت.
⚛ اگر مرقد حضرت رقیه سلامالله علیها در مکان دیگری غیراز شام واقع شده بود امکان داشت کسی تردید کند و بگوید این قضیه ساختگی است، اما وجود مرقد ایشان در شام، خود دلیل بر وجود ایشان است زیرا اگر چنین چیزی صحت نداشت در شام که پایگاه بنیاُمیه و دشمنان قسم خوردهی اهلبیت علیهمصلواتالله حضور داشتند، چگونه اجازه میدادند چنین مرقدی برای قرن ها در آنجا بدرخشد و جلوهکند
⚛ اینکه علمای بزرگ و برجسته به زیارت ایشان میروند، نذرها میکنند و خواستههایشان اجابت میشود نیز دلیل وجود داشتن چنین دختری برای امام حسین علیهالسلام است.
♻️ نتیجهاینکه:
خرابهی شام در منابع ذکر شده است.
#عقائد
#امامت
#شبهات_محرم_صفر
🆔 @javadheidari110
🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴
@ramezan_ghasem110
"ذهن بیقرار"
آقا مسعود دانشجوی ترم یک کامپیوتر بود، دمدمای اربعین که آقا مسعود و دوستانش داشتند با تعدادی از دانشجویان برای رفتن به کربلا خداحافظی میکردند یکی از دانشجوها گفت: مطمئنم که شما خبر ندارین امام حسین کینه توزیش با یزید سر ازدواج با یه دختر بوده.
مسعود و دوستانش چون جوابی برای او نداشتند فقط عصبانی شدند. هرچند میدانستند حرف او بیربط است اما ذهنشان آشفته شده بود.
یک روز که آقا مسعود از دانشگاه برمیگشت، ماشینی مقابلش توقفکرد. دوست پدرش بود، آقای مهدوی با لبخند همیشگی گفت: بفرما بالا مستقیم هم میریم.
آقای مهدوی دبیر معارف بود، حلّال مشکل از غیب رسیدهبود.
مسعود هر موقع سؤال اعتقادی داشت تماسی با آقای مهدوی میگرفت و به جواب میرسید، اما این سوال را خجالت میکشید مطرح کند، آقای مهدوی از نگاه مسعود پی به قضیه برد و گفت: مثل اینکه یه چیزی میخوای بگی ولی نمیگی، راحت باش
مسعود مِن مِن کنان گفت: آخه چی بگم؟
آقای مهدوی خندید و گفت:خجالت نکش.
مسعود: یکی از بچههای دانشگاه میگن هدف قیامِ امامحسین عشق و عاشقی بوده، درست میگن؟
آقای مهدوی: این یکی از شبهاتیِ که این روزا جوانها زیاد میپرسن. جوابش هم خیلی سادهس. چون در منابع معتبر شیعه و سنی به قدر کافی در رابطه با دلایل زمینهساز عاشورا بحث شده که جایی برای قبول این جریان ساختگی باقینمیذاره.
منبع این جریانِ ساختگی، کتاب الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوریِ که از مصادرِ اهل سنتِ، سند نداره و معتبرم نیست. تو این روایت مورادی به امام حسین نسبت داده شده که چون با فقه شیعه در تعارضِ خودش دلیل خوبی بر ساختگی بودن این جریانِ
آقا مسعود نفس راحتی کشید و از آقای مهدوی تشکر کرد و گفت: آقای مهدوی باز هم مثل همیشه گل کاشتین.
آقای مهدوی خندید و گفت:هذا من فضل ربی.
دل مسعود آرام گرفت و دیگر از رژه رفتنهای سؤال در ذهنش خبری نبود حالا باز دلش هوائی کربلا شده بود.
از آقای مهدوی هم حلالیت طلبید،
آقای مهدوی گفت: شما هم ما رو حلال کن چون ما هم امشب راهی کربلا هستیم، خدا قبول کنه خادم موکب علیبنموسیالرضا هستم وقتی اومدی عمود 548 یادت نره.
مسعود به آقای مهدوی التماس دعایی گفت و از ماشین پیاده شد و به این فکر میکرد که چقدر خوب شد که آقای مهدوی را دید. گوشی را از جیبش بیرون آورد تا پاسخ آقای مهدوی را به گوش دوستانش برساند.
آیا شما هم در زندگی یه آقای مهدوی دارید؟
اگر ندارید از همین لحظه دست به کار شوید.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم_1400
@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناه میبرم به خدا از علومی که
به جهنم میفرستد.
#کلام_امام
••✾❀زنگبیداری 👇❀✾•••
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
✳️ به حكمتش دل بسپاریم
دوستی با واسطه برام تعریف کردند: مادر خدابیامرز حجهالاسلام ابوالقاسم شهباز به صورت مدام آبریزش بيني داشتند و اذيت ميشدند. هيچ پزشكي هم نتوانسته بود معالجهشون كند، تا اینکه يك دكتر با یکدانه قرص اين آبریزش را بند آورد، كه هم مايه تعجب و هم مايه خوشحالي خود ایشان و اطرافیانشان شد، چند ماهي از اين ماجرا نگذشته بود كه مادر ايشان ، اختلالحواس گرفتند و اموراتشان مختل شد. وقتي مادرشان را بردند نزد متخصص مغز و اعصاب، ايشان گفتند «مغز مادرتان آب آورده»؛ و همين هم عامل فوت مادرشان شد. اينجا بود كه ما حكمت آن آبریزش دائمي بيني را فهميديم.
#داستان_واقعی
#حکمت_الهی
#توحید
#عقائد
••✾❀زنگبیداری 👇❀✾•••
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
Mahmoud_Karimi_-_Ye_Madine_Ye_Baghie_(128).mp3
4.89M
"غربت"
خسته از راه رسیدند مشهد، وارد کوچه که شدند مدیر کاروان زودتر رفت تا ورودشان را به مدیر هتل اطلاع دهد.
مدیر هتل گفت: « ما امروز پذیرش نداریم، مگه قرار نبود شما دو روز دیگه بیاین؟!»
مدیر کاروان جوش آورد و گفت: « حالا من با یه اتوبوس زائر چیکار کنم؟»
- مدیر هتل : « اواسط کوچه منزلی هست که متعلق به هتلِ میخواین این دو روز اونجا باشین؟»
مدیر کاروان زائران را به منزل برد.
هنوز ساعتی از رسیدنشان نگذشته بود که زنگ منزل به صدا درآمد، دو آقای کت و شلواریِ متشخص وارد منزل شدند و ژتونِ آشپزخانهی حضرت را به تک تک زائران دادند.
مدیر کاروان که انگار سنگ صبوری پیدا بود کلِ جریان را برای خادمهای امامرضا تعریف کرد.
خادمها گفتند: « اگه شما هتل بودین که میهمان آشپزخانه نمیشدین.»
تازه مدیر کاروان و بقیه زائران به حکمت هتل نرفتنشان پیبردند.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم_ 1400
••✾❀زنگبیداری 👇❀✾•••
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
"تردید"
اهل همهجور خلافی بود مادرِ از همه جا بیخبرش که فکر میکرد سعید فقط اهل نماز و روزه نیست همیشه میگفت: ننه سعید نمازدا بوخون آقا خدا بیامرزد که نونی حلال به تو دادس پس چرا تو مِثی بقیه بچام سر برا نیسی.
فرج الله خانی خدا بیامرز که همه نمازاشا اَوِلی وقتا تو مچد میخوند، ننه برا آبرو آقادم شُدِس نمازدا بوخون اِز دسِد راضی نیسم اِگِه بِخَی همین جوری تاریکِ الصلات بومونی.
- سعید: ننه دوباره شُرو کردیا، اِگه برم دنبالی رفیق که میگوی بِرا بد میکِشندِدا، بدبَخ میشی،
ننه خودد بوگو چه خاکی تو سرم بریزم؟
دیگه خسه شدم. امروز مرتِضی رفیقم گفت بیا بریم پیادهروی اربعین، گفتم نه نَنِهم تَناس
اما حالا از بسکی غر زِدیا، نق به جیگرم زدی شیطونه میگد باش برم، بالاخره بقیه بچا مؤمنی ننه هَسَند، بزار اونام بیاند یُخته دور و وری نَنِد جیکا ویک کونندا به یه ثوابیم برسند.
- ننه: این چه حرفایِس گِلی زبونِد افتادِس، تو برو، الحمدلله خودم میتونم دور و وَری خودم رارَم، من محتاجی هیشکی نیسَم، اینم بِدون که از دعاوا آقا بیامرزدس، خودش که نتونست بِرِد کربِلا حالا دعا کردِس نصیب و قسمتی تو بِشِد بری، آخه کاری خُبی بِچه باعَث میِشِد چراغی روشنی قبری آقاشِ.
- سعید: ننه حرفا میزِنی، آخه من چیکار کردم برا آقا خدا بیامرزم که دعاش در حقم مستجاب بِشِد، به قولی خودد، کاری خوبی نکردم که قبری آقام روشن بِشِد، مِگه خودد همین حالا نگفتی مایه بد نومی فرج الله خان شدم.
- ننه: ننه حالا من یه چیزی گفتم، اما نقلی امام حسین اِز بقیه نقلا جداس، خودد میدونی اما حالا که امام حسین دعوتت کردندا، اِگه دعوتا رد کردی بد میبینی، همه آرزوشونه برند یه سلام بدند به آقاوا بیاند، بعضیام که ناکومشدند مِثی آقا تُوا، نَنا آقا من.
سعید اصلا قصد رفتن به کربلا نداشت فقط میخواست غرهای مادرش تمام شود، ولی حالا که حرفهای مادرش را شنید از شش گوشهی دلش یک گوشهاش با رفتن بود آن هم نه برای نشنیدن غُرهای مادر بلکه برای اینکه رَد کردن دعوت را نشانه جوانمردی نمیدانست.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم_1400
••✾❀زنگبیداری 👇❀✾•••
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
🕊
پر زد دل من زمشهدت، سوی حسین
من می شنوم ز مرقدت بوی حسین
دانم که کلید کربلا دست شماست
از لطف رضا مشرفم ، کوی حسین
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
آقا عنایتی که سریع الرضا توئی
امضاء کننده سفر کربلا توئی💫
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
"قطعهای از بهشت"
از زمان شیوع کرونا دیگر توفیق زیارت امام رئوف نصیبش نشده بود.
پاهایش قدم درصحن و سرا، رواقها و حرم را تجربه نکرده بود.حتی فکر این دوری را نمیکرد.
کبوتر دلش هوائی حرم امام رضا بود.
قاب فرشِ حرم را که هدیه گرفت، با مژگان چشم و اشکهایش فرش را آب و جارو کشید و شد جارو کش افتخاری امام رضا.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#چهارشنبه_های_رضوی
#محرم_1400
#داستانک
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
4_5875007114757291579.mp3
5.19M
همدم
ورشکسته شده بود دیگر حتی توان اجارهی یک مغازهی زیر پلهای را هم نداشت
از همسرش خواست تا زیر پلهی خانهی نقلیشان را که در انتهای آشپزخانه بود خالی کند تا تنها سرمایهی باقیماندهاش که یک دستگاه کوچک کفشدوزی و یکسری خرت و پرتهای کفاشی بود را آنجا بگذارد تا کِر و کِری بکند
مهری خانم همسرش به محض شنیدن این پیشنهاد لُپهایش را پر از باد کرد و با اخم گفت:«یعنی میخوای بیای وَرِ دلِ من، من خودم توی این آشپزخونه جای وول خوردن ندارم این زیرپله یه راه نفسکشی بود برام، اینم نتونستی به ما ببینی. من این قابلمهها، ماهیتابه و دیگ بزرگَ رو کدوم قبرستونی ببرم؟
حالا میفهمم چرا آقام با این وصلت مخالف بود خدابیامرز همش میگفت:«من میخوام دومادم کارمند باشه تا خاطرم جمع باشه که همیشه یه آب باریکه داره و نه از این ور غش کنه و نه از اونور»
نور به قبر آقام بباره، من که از اون وقتی که شوهرمون کارخونه و خدم و حَشَم داشت با همین یه جفت النگوئی بودم که خان داداشم سر سفرهی عقد دستم کرد، حالام که به پیسی خوردی بازم دارائیم همینه
من که نه از پول داشتنت سر در آوردم نه از نداریت، فقط همیشه همه حسرتمو خوردند که زن کارخونه دارم
مادرت سر از خاک در بیاره کِ همش سرکوفتم میزد که ما کارخونهداریم اما اقبالمونه که با گدا گوداها وصلت کنیم»
- محدثه:« مامان چرا ناحق میگی، یادت نیس سرویس طلات رو دادی به دائی محمد تا قرضشو بده. با سینهریزت هم که مامان جونو فرستادی کربلا. بابا بنده خدا دعوات که نکرد هیچی، تازه گفت:خوب کاری کردی»
آقا بهرام دیگر پوست کلفت شده بود
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
"آتش"
دلتنگ که میشد سری به گلستان شهدا میزد دلش باز میشد، انگار همهی غمها به یکباره او را رها میکردند و میرفتند.
عصر عاشورا بود هوای دلش ابری شده بیتاب کربلا شده بود، دست و دلش پیِ هیچکاری نمیرفت، بارانی پشت سَدِّ چشمهایش به انتظار رعد و برق نشسته بود.
با خود گفت: گلستان شهدا نیز کربلای کربلای دیگرست.
با دخترِ کوچکش مرضیه به گلستان شهدا بر سر مزار برادرش خیمهی غم برپا کرد تا شاید سَدِّ چشمهایش بشکند و رنگینکمان شادی در آسمان دلش نقش ببندد.
بعد از قرائت فاتحه با برادرش درد و دل کرد، و سپس خداحافظی.
طبق عادت همیشگی زیارت علیرضا کریمی را از قلم نیانداخت، کنار قبر نشست و او نیز همچون شمعهای شام غریبان شروع به گریستنکرد، موقع برخاستن چادرش به شمعها برخورد کرد، آتش گرفت دو جوان بلافاصله شمعها را خاموش کردند.
دلش هوری ریخت پائین، جگرش آتش گرفت، کبوتر خیالش سفر کرد به کربلای 61 هجری، آنجا که یک خواهر شهید خیمهاش آتش گرفت اما هیچ جوانی نبود تا آتش خیمهاش را خاموش کند.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم_1400
••✾❀زنگبیداری 👇❀✾•••
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
4_5911507679573969302.mp3
6.71M
"سوغات"
عاشق شمال بود اما نه عاشق دریا و خوشگذرانی و... فقط برای اینکه میتوانست یک دلِ سیر کلوچه نارگیلی لاهیجان با چائی تازه دم بخورد و کیفش را ببرد. ولی خیلی کم پیش میآمد تا به شمال سفر کند. وقتی یکی از نزدیکان به شمال میرفت بیش از اینکه برای آنها خوشحال باشد برای کلوچههای سوغاتی دلش غنج میرفت.
بار آخری که با فامیل رفته بود زیارتِ اربعین وقتی داشتند از زیارت مولا برمیگشتند همراهان خسته و نالان به او گفتند: «آخه نجف که مثل کربلا نیس، کاش یه چایی میدادند بهمون تا خستهگیمون رفع بشه.»
ژست مدیر کاروانها را گرفت و گفت: «فقط یه خورده صبور باشید، میبرمتون پیش چائی»
این را گفت و رفت تا چائی بیاورد،
همراهان از فرط خستگی روی زمین وِلو شدند.
موکب لاهیجانیها چائی داشت آن هم با کلوچهی لاهیجان، به تعداد خودش و همراهان چای و کلوچه برداشت گذاشت در کارتن کلوچهها و آورد تا به همسفران تعارف کند، بقیهی زائران هم آمدند از چای و کلوچهها برداشتند. به زور به خودش و همسفران نصفِ کلوچه رسید اما لذت کلوچهی مولا کجا و لذت کلوچهی شمال کجا؟
حالا دیگر هوس کلوچهی لاهیجان میکند اما نه در شمال بلکه درنجف.
بنده خدا دیگر فازش خیلی بالا رفته.
دعا کنیم به حاجتش برسد.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم_1400
ملاقات با امامزمان در عصر غیبت کبری.mp3
4.6M
⁉️آیادرعصرغیبتکبری ملاقات امامعصر امکان دارد
🔊پاسخ استادحیدری زیدعزه
1⃣دیدارامامزمان تقوا و عملصالح لازمدارد اما اینطور نیست که هر که تقوا و عملصالح داشتهباشد به محضر حضرت شرفیابشود
2⃣قاعدهکلی درغیبتکبری اینست که امکان ملاقاتعمومی وجودندارد
3⃣درتوقیعامامعصرآمده هرکس زمان غیبت قبل ازخروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده مرا کرد،دروغگو و افترا زنندهاست اما این قاعده کلی استثنائاتی دارد، هر که ادعا کندهر موقع خودم بخواهم به محضرحضرت میرسم این سخنیباطلاست و افترائی بیشنیست
4⃣مشاهده به این معناست که فرد را ببینیم و بشناسیم بسیاری از افراد که درعصر غیبت با اذن و صلاحدید امامزمان به محضر حضرت شرفیاب شدند،حضرت را بعد از جدا شدن میشناسند
5⃣براساس فرمایش علمای بزرگ شیعه امکان ملاقات عمومی درعصر غیبت میسر نیست اما اگر به صلاحدید حضرت این توفیق نصیب برخی افراد شود امکان رسیدن به محضر حضرت هست
سید مرتضی فرمودندماقطع نداریم کسی به امام نرسد و بشر نتواند ایشان را ملاقات کندبلکه این امری غیرمعلوم است که راهی بر قطع به آن نیست و اگر گفته شود علت غیبت امام خوف از ظالمین است در جواب میگوئیم این علت درحق اولیاء وشیعیان خاص نیست شیخطوسی نيز در کلماتالمحققین میفرمایند ما تجویز میکنیم که بسیاری از اولیاء و قائلین به امامت او به خدمتش رسیده و از ایشان نفع بردهاند
♻️نتیجه اینکه
قاعده کلی درعصر غیبت اینستکه کسی به محضرحضرت شرفیاب نشود امااگر به صلاحدید حضرت این اتفاق رخدهد نیازمند ملزوماتاست که تقوا وعملصالح ازملزومات این توفیقاست
@javadheidari110
@ramezan_ghasem110
Meysam Motiee Ft Seyed Ali Hosseini - Vala Tafarogh Binio Bin Hossein [SevilMusic].mp3
4.57M
"مرخصی"
پرستار بود، ده روز قبل از اربعین مرخصی میگرفت و چمدان سفرش را میبست و راهی دیار عشق میشد اما امسال که شرایط رفتن برایش مهیا نشد باز ده روز مرخصی گرفت و با مدیر بیمارستان هماهنگ کرد و رفت بخش کودکان هر روز بچهها را دور و برش جمع میکرد، برایشان کلّی قصه میگفت و از آنها میخواست قصههایش را نقاشی کنند، در این ده روز با بچهها کلی مأنوس شده بود و هر روز او و بچهها انسشان به هم بیشتر میشد.
روز آخر بچهها از او میپرسیدند: «خاله! کجا میری؟ فردا هم میای؟ »
مانده بود چه بگوید که یکمرتبه فکری به ذهنش رسید و گفت: « بله عزیزای دلم! فردا هم میام اما در فضای مجازی»
همان لحظه در یکی از پیامرسانها گروهی ایجاد کرد و والدینِ بچهها را آنجا عضو کرد.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم_1400
••✾❀زنگبیداری 👇❀✾•••
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
هدایت شده از مرضیه رمضانقاسم
🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖
📖
🕋
تدریســـ🖊ــــ استادحیــــــدرے زیدعزه
🔻تبصره:
عقل و منطق اقتضا میکند در بدو ورود به مباحث اعتقادی خصوصاً اگر قصد این باشد که بنیادین بحثشود، میبایست شروع آن از مباحث معرفت شناسی باشد. زیرا امروزه برخی اساسا منکر عقل هستند.
🔻گروه اول
1⃣ عده ای با اصطلاح آگنوستیک، اینها شکگرا هستند و در هر امری تشکیک میکنند لذا در ابتدا میبایست آنان را به حوزه ی یقین آوریم و این امر هم سهل است و هم مشکل (سهل ممتنع)
اینها معتقدند که در همه چیز شک دارند
و همین گزارهای که بکار میبرند را ما گزارهی خود برانداز مینامیم.
یعنی خودش دارد به نحوی خود را نفی میکند.
بر گزارهی "من در همه چیز شک دارم"
سه اشکال وارد است:
۱) به من که مخاطب او هستم می گوید
۲) خودش دارد می گوید
۳) دارد یک گزاره را می گوید
♻️نتیجه اینکه
او سه مقوله را یقینی فرض کرده است.
۱) اینکه میگوید شک دارم یعنی خودش را قبول دارد که هست.
۲) مرا مخاطب قرار داده پس در وجود من نیز شک ندارد اگر شک داشت با من صحبت نمیکرد
۳) در همین امری نیز که می گوید شک دارد نیز یقین دارد.
🔻گروه دوم
2⃣ اینها را سوفسطائی گویند، چون منکر وجود هستند.
در فلسفه آمده: مرز بین فلسفه و سفسطه قبول واقعیت و قبول وجود است.
برای این دسته اول باید ثابت کنیم هستی و واقعیت وجود دارد لذا برای گفتگو با چنین اشخاصی ابتدا باید آنان را در فضای رئالیسم آورد. زیرا تا واقعیتی را نپذیرند نمیتوان با آنان گفتگو کرد.
🔻گروه سوم
3⃣ پوزیتیویسم ها هستند که منکر عقل هستند.
اینها فقط گزارههای علمی را قبول دارند و علم در نزد آنان فقط ساینس است (علوم تجربی) یعنی فقط هرآنچه در آزمایشگاه و لابراتوار با حس و تجربه قابل آزمایش باشد را قبول دارند نظیر راسل که معتقد است گزاره ی خدا هست و خدا نیست هر دو گزاره، بی معنا و نامفهوم است و نه می شود آن را اثبات کرد و نه رد چون برای قبول و رد آن نیز نیاز به آزمایش کردن داریم. او معتقد است مسلمانان ادعای عقل می کنند و این ادعای آنان قابل پذیرش نیست.
در پاسخ به اینگونه افراد🔻
باید عقل را ثابت کرد زیرا همه چیز را که نمی توان با علم (حس و تجربه) اثبات کرد. زیرا ما علم (حس و تجربه) را نفی نمی کنیم و
🔻معتقدیم ابزار شناخت ۴تاست
۱) علم(حس و تحربه)
۲) عقل
۳) وحی
۴) شهود
❓سوال❓
برای فردی که فقط حس و تجربه را قبول دارد خدا راچگونه اثبات میکنید؟
با استفاده از روش گزاره های خودبرانداز (گزاره هایی که خودشان، خود را باطل می کنند) با او وارد بحث می شویم و می گوئیم شما گفتید
"هر چیزی که قابل آزمایش باشد" را قبول دارید همین جمله را از کجا آوردید آیا این گزاره را در آزمایشگاه آزمایش کردید؟
قضیهی من فقط هر چیزی قابل آزمایش باشد را قبول دارم را در علم منطق به آن قضایای موجبه ی کلیه می گوئیم که جایگاه آن عقل است نه خارج لذا این گزاره را که نمی توان آزمایش کرد را از کجا آورده اند.
♻️نتیجه اینکه:
همین جملهی آنها، مبنای شان را رد کرد.
روش دوم رد مبنای آنها🔻
یک سیب به آنها نشان میدهیم و می گوئیم این چیست می گوید سیب ما میگوئیم نخیر پرتقال است او اصرار دارد که سیب است و ما اصرار که پرتقال است سپس ما میگوئیم این میوه هم سیب است و هم پرتقال او برمی گردد میگوید نخیر فقط سیب است چون یک چیز محال است دو چیز باشد چون اجتماع نقیضین رخ میدهد.
دست آخر ما به او می گوئیم اجتماع نقیضین محال است یعنی این میوه یا سیب است یا پرتقال چون یک چیز نمی تونه دو چیز باشه این مطلب قابل آزمایش نیست و شما قبول دارید و عقل آن را درک می کند و شما خودتان اقرار کردید که عقل را قبول دارید و طبق قاعدهی لامشاحة فی الاصطلاح ما سر اسم دعوا نداریم، در نامگذاری بخیل نیستیم شما مختارید هر اسمی بر عقل بگذارید.
مهم این است که مبنای تان را نقض شد
جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به کتب
📚معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی
📚معرفت شناسی آقای ری شهری
📚معرفت شناسی استاد معلمی
#عقائد
#توحید
#زمستان_98
#معرفت_شناسی
#جلسه_اول_پست2
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_استان_اصفهان
🆔 @javadheidari110
🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖 🕋 📖
@ramezan_ghasem110
📋⏳📋⌛️📋⏳📋⌛️📋⏳
⏳
📋
⌛️
پرســـ❓ــش
براهین اثبات معاد چیست؟
پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه
⭕️ مقدمه
چند نکته پیرامون بحث معاد
1⃣ توجه داشته باشیم، بحث در مورد حیات پس از مرگ، مبتنی بر پذیرش مسئله توحید هست، لذا کسی که اعتقاد به خدا و صفات خداوند ندارد، صحبت در مورد معاد، منطقی به نظر نمیرسد.
اگر مسالهی توحید را کسی قبول نداشته باشه ما مساله معاد را نمیتوانیم برایش اثبات کنیم، پس اگر کسی که خدا را قبول ندارد از ما خواست تا معاد را برایش اثبات کنیم باید به اول برای او توحید را اثبات کنیم.
2⃣ یکی از ملزومات مهم مسالهی معاد، انسان شناسی است یعنی توجه به این نکته که انسان تک بعدی نیست. پس اگر خواستیم پیرامون معاد صحبت کنیم اول باید ثابت کنیم انسان دو بعد دارد بُعد جسمانی و روحانی.
3⃣ در آیه ۱۱۵ سوره مومنون فرموده است، آیا گمان کردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و بسوی ما بازگشت نخواهید کرد.
این آیه دلالت دارد که اگر قیامت و معادی در کار نباشد زندگی دنیا عبث و بیهوده خواهد بود چرا که اگر زندگی در دنیا صرفا همین چند روز باشد بسیار پوچ و بی معناست در آیه بعد که خداوند را پروردگار عرش کریم میخواند یعنی خداوند برتر از آن است که جهان را بیهوده و بیهدف آفریده باشد، یعنی در واقع کسی که کار بیهوده و بیهدف انجام میدهد جاهل و عاجز است اما خداوندی که جامع تمام صفات کمالیه است فرمانروا و مالک همه ی عالم هستی و حق است، جز حق از او صادر نمی شود.
4⃣ قرآن کریم در سورهی صاد آیهی۲۸ دلیل عقلی برای معاد میآورد و میفرماید: أَمْ نَجْعَلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقينَ كَالْفُجَّار**آيا ما آنان را كه ايمان آورده و به اعمال نيكو پرداختند مانند مردم (بى ايمان) مفسد در زمين قرار مىدهيم؟ يا مردمان باتقوا و خداترس را مانند فاسقان بدكار قرار مىدهيم (و مانند آنان جزا خواهيم داد)
با توجه به این آیه و آیات نظیر آن، اگر معاد نباشد، تکلیف هم به عنوان عملی که خداوند برای آن پاداش در نظر گرفته، بیهوده و لغو خواهد بود و همین هم مقتضای عدل الهی است که پاداش آنانکه به تکلیف او عمل کردند را در روز قیامت بدهد.
┄┅═══••✾••═══┅┄
🔻براهین اثبات معاد عبارتند از:
✅ برهان عدالت:
یکی از براهین اثبات معاد، برهان عدالت هست که تبیین این برهان نیاز به مقدماتی دارد:
الف) در یک تقسیمبندی، انسانها به:
✔️ مطیع (عملکننده به دستورات خداوند) و
❌ عاصی (گناهکار) تقسیم میشوند.
ب) عقل حکم میکند، این دو گروه باید در بهرهمندی از ثواب و عقاب و تشویق و سرزنش، متفاوت باشند.
ج) آنچه مشهود هست، عدم فرق بین این دو در دنیا هست و بلکه خیلی از اوقات، افراد عاصی در بهرهمندی از تمتعات و نعمتهای دنیوی نسبت به افراد مطیع، جلوتر هستند. و اساساً دنیا ظرفیت برخورد با مطیع و عاصی را ندارد. از باب نمونه: اگر فردی صدها نفر را بدون دلیل کشته باشد، چگونه در دنیا امکان قصاص کامل وجود دارد؟
د) مقتضای عدل الهی چنین است که باید عالم دیگری باشد تا هم بین این دو گروه فرق گذاشته شود و هم افراد هر گروه به ثواب و عقابی که مستحق آن است برسد. و این عالم همان عالم آخرت هست.
خلاصه اینکه:
* اگر معاد نباشه خداوند عادل نیست
* لکن خداوند عادل است
= پس باید معاد باشد.
✅ برهان وعد:
* اگر معاد نباشد وعدههای الهی محقق نمیشود و خلف وعده میشود.
* لکن وعدههای خدا محقق میشود چون خلف وعده از حکیم قبیح است.
= پس معاد وجود دارد.
✅ برهان حکمت:
* اگر معاد نباشد خلقت عبث است.
* لکن خلقت عبث نیست.
= پس معاد باید باشد.
♻️نتیجه اینکه:
🌱 توجه به عبث نبودن خلقت خدایی که حق است و جز حق از او صادر نمیشه محال است کار عبث انجام دهد.
🌱توجه به دو بعدی بودن انسان(روح و جسم)
🌱 مساله ی معاد فرعِ بر اثبات توحید است.
🌱توجه به عدم تساوی مسلمین و مجرمین.
#عقائد
#شبهات_معاد
🆔 @javadheidari110
📋⏳📋⌛️📋⏳📋⌛️📋⏳
@ramezan_ghasem110