#ورود_به_محرم
با ذکر یاحسین دمادم گریستم
یک سال در فراقِ محرّم گریستم
هنگام آب خوردن و هنگام تشنگی
من هر زمان که یاد تو کردم گریستم
با گریه بر تو، توبه آدم قبول شد
آری شبیه حضرت آدم گریستم
از داغ توست عالم و آدم به اشک و آه
من هم شبیه آدم و عالم گریستم
شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد
هم بر سرم زدم ز غمت، هم گریستم
هم در میان سینه زنی گریه کردم و
هم بین روضه های تو نم نم گریستم
مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم
افتاد پادشاه دو عالم به قتلگاه
از داغ این مصیبت اعظم گریستم
تعداد زخم هات کجا؟! اشکِ من کجا؟!
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم
#عاصی_خراسانی
@raziolhossein
#حضرت_مسلم_شهادت
كاش از آمدن كوفه حذر می كردی
از پی دفع خطر ترك سفر می كردی
زير شمشيرم و از پرده دل می گويم
كاش آهنگ سفر جای دگر مي كردی
چاك می كرد به تن پيرهن صبر ايوب
گر از اين شهر پر از فتنه گذر ميكردی
آب در دست من آغشته به خون می گردد
كاش می ديدی و احساس خطر می كردی
روز پيش نظرت تيره تر از شب می شد
گر بر احوال من خسته نظر می كردی
پاره پاره بدنم گر ز ستم می ديدی
جاري از ديده خود خون جگر مي كردی
قبل از آنی كه شود كشته جوانت اي كاش
ديده را محو تماشای پسر مي كردی
كاش از واقعه حرمله و تير و گلو
مادر غمزده اش را تو خبر مي كردی
ذكر روز و شب ((ژوليده)) بود بهر تو اين
كاش از آمدن كوفه حذر ميكردی
مرحوم #ژولیده_نیشابوری
@raziolhossein
#حضرت_مسلم_شهادت
کی می شود سحر، شب تنهاییم حسین
کس نیست آگه از دل شیداییم حسین
پایم ز راه مانده و دستم به ریسمان
درکوچههای کوفه تماشاییم حسین
من را نشان دهند به انگشت کوفیان
عشقت کشیده است به سوداییم حسین
از بسکه خون گریستهام از فراق تو
از دیده رفته قدرت بیناییم حسین
غم نیست گر بود به تن من هزار زخم
زخم زبان ربوده شکیباییم حسین
در زیر تیغ عشق چوگل خنده میکنم
بالای دار گرم دل آراییم حسین
اینجا سخن ز نیزه و از جسم اکبر است
دلخون بیاد آن گل لیلاییم حسین
اینجا سخن زکودک و از گاهواره است
از دور من به نغمه لالاییم حسین
اینجا سخن ز سیلی و طفل سه ساله است
من هم بیاد صورت زهراییم حسین
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_مسلم_شهادت
هوا هوای غم است و هوای خونجگری
به هر طرف که نظر می کنم تو در نظری
ز عشق گفتم و این شهر در به رویم بست
همیشه عاقبت عاشقی است دربدری
به مسجدی که امام جماعتش بودم
نماز مغرب من شد اقامه یک نفری
دوباره نامه نوشتم برای تو اما
به غیر آه ندامت نبود نامه بری
تو احتیاج نداری به نامه مسلم
که بهتر از همه از حال کوفه با خبری
به هر طریق تو آخر به کوفه می آیی
در این مسیر به جز عشق را نمی نگری
بیاور اکبر خود را که کوفیان بینند
در این مسیر کنار خودِ پیامبری
بیاور اصغر خود را که با شهادت او
ز کوفیان ریاکار آبرو ببری
جمل به پاکن و همراه خویش قاسم را
به سوی رزم بیاور برای جلوه گری
ولی فدای تو گردم میار زینب را
که شهر پر شده از مردمان خیره سری
کسی به خواهرت اینجا محل نخواهد داد
اگرچه می گذرد از محله پدری
از این مسیر گذر می کند، عجب گذری
به سوی شام سفر می کند، عجب سفری
#علی_ذوالقدر
@raziolhossein
#حضرت_مسلم_شهادت
ترسم این نیست سفیر تو سر دار رود!
ترسم این است رقیه سر بازار رود
کوهی از سنگ، سر بام ببینی چه کنم !؟
دخترت را ملأ عام ببینی چه کنم !؟
ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند
خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند
راضیام از تن من جامه به غارت ببرند
راضیام دختر من را به اسارت ببرند
راضیام طعنه به من عالم و آدم بزند
راضیام حرمله با تیر به چشمم بزند
در عوض، مجلس اغیار نیاید زینب
بین انظار به اجبار نیاید زینب
من خجالت زدهام بابت فردا، ای داد
جگرم سوخت! جگر گوشهی زهرا ، ای داد
جگرم سوخت جگر گوشهی زهرا! برگرد
بابت کشتن تو آمده فتوا، برگرد
چه بلاها که سر نامهبرت آوردند !
یادم آمد چه به روز پدرت آوردند
من نوشتم که بیایی، همه تقصیر من است
تشنگی پسر فاطمه تقصیر من است
مادرت فاطمه گیرم که مرا هم بخشید
من خودم را سر آن نامه نخواهم بخشید
چه بگویم! که در این بُغض سخن میماند
تن عریان تو بی غسل و کفن میماند..
#وحید_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_مسلم_شهادت
به تماشای من خسته همه می مانند
نَفَس آخر من شد ، همگی می دانند
ای به قربان سرت ، از همه سرگشته ترم
در و دیوار به سرگشتگی ام حیرانند
سنگ دلها همه در دامنشان سنگ بود
میزبانان به خدا منتظر مهمانند
گر بیاری تو به همراه ، عزیزانت را
با عزیزان ، حرمت را ، همه می سوزانند
امشب ای کعبه ی من! سوی مدینه برگرد
برنگردی ته گودال ، برت گردانند
تا به حالا، سر بازار ، نرفته زینب
سر بازار ، همه خارجی اش می خوانند
با رقیه تو میا ، جانِ رقیه برگرد
همه آماده ی سیلی زدن طفلانند
ترسم آن است ز سیلی ، سر او برگردد
او اگر تار ببیند ، همه در می مانند
حرمله خنده کنان تیر سه شعبه برداشت
همگی منتظر کودک نیمه جانند
ترسم آن است که شش ماهه ، دو شش ماهه شود
به جدا کردنش از هم ، همه هم پیمانند
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
May 11
#امام_حسین_مناجات
هر روز ، سر بر زانوی غم گریه کردم
بر اشرف اولاد آدم گریه کرم
در خانه ها منبر به منبر روضه خواندم
در کوچه ها پرچم به پرچم گریه کردم
من سالهای سال قبل از خنجر شمر
بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم
کوه گناهی را خدا میبخشد از مهر
وقتی به قدر بال شبنم گریه کردم
چه عالمی دارم در این روضه در این اشک
در عالمی فوق دو عالم گریه کردم
تا نوحه خوان دم داد ای اهل حرم را
با مشک پاره پاره آن دم گریه کردم
برآن هزار و نهصد و پنجاه زخمش
دیدم فقط اشک است مرهم گریه کردم
بر عضو عضو پیکر از هم جدایش
واژه به واژه در محرم گریه کردم
قدر نگینی جای سالم در تنش نیست
بر غارت انگشت و خاتم گریه کردم
مقتل نوشت از تشنه کامی تار میدید
با چشم کوثر چشم زمزم گریه کردم
هی با لهوف اش روضه خواندم روضه خواندم
هی با مقرم گریه کردم گریه کردم
فردا که میفهمم بهای اشک من چیست
افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#امام_زمان_محرم
#امام_زمان_مناجات
عطر تو زینت فزای روضه ها مهدی بیا
هجر تو از پا می اندازد مرا مهدی بیا
مهربان تر از پدر مادر به فرزندان تویی
العجل ای بهترین بابای ما مهدی بیا
ندبه باید کرد از درد فراق روی تو
اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا مهدی بیا
به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین!
زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا
ای فدای قد و بالای پیمبرگونه ات
وارث حلم تمام انبیا مهدی بیا
مادرت زهرای مرضیه صدایت می زند
روز و شب مهدی بیا مهدی بیا مهدی بیا
جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم
عمر من طی شد فقط با ذکر یا مهدی بیا
صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین
در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا
شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر
از دل گهواره می خواند تو را مهدی بیا
#علیرضا_خاکساری
@raziolhossein
#ورود_به_محرم
#رباعی
با اشک غمت خون دل آمیخته شد
بر فرق فلک خاک عزا ریخته شد
این صیحهی فاطمه است یعنی از عرش
پیراهن خونین تو آویخته شد
#سیدمیلادحسنی
@raziolhossein
#ورود_به_کربلا
در بیابانی از عطش لبریز
کاروانی غریب می آید
از لب هر کجاوه ای با آه
ناله ی یا مجیب می آید
کاروانی ز مکه برگشته
آمده تا که حج تمام کند
کعبه دنبال قافله آید
تا به این قبله استلام کند
پای خورشید خسته تاول زد
بسکه دنبال نور قافله بود
آسمان با تمام وسعت خویش
خاک پای عبور قافله بود
کربلا در دلش چه غوغایی ست
که بهارش ز راه می آید
برسانید بی پناهان را
که جهانْ تکیه گاه می آید
بر تن ناقه ها حریر بهشت
گرمی آفتاب بی تآثیر
مشک ها سلسبیل می بردند
بادها بود تحت امر امیر
دور ماه قبیله وقت نزول
آسمانی پر از محارم بود
لشکری تا فدای او بشود
فقط از او اشاره لازم بود
چه صفی بسته اند زانوها
تا رکاب پرِ عقیله شوند
هیجده تا ستاره آمده اند
سایه سار سرِ عقیله شوند
آفتاب آمده به پابوسِ
ماه در پرده ی حیای حسین
اولین بار می رسد امروز
پای زینب به کربلای حسین
#حسن_کردی
@raziolhossein