eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
532 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام امام کرم‌ها؛حسن نوشته به روی دل ما حسن چنان عشق را کرده معنا حسن که مائیم مجنون و لیلا حسن نداریم معشوقی اِلّا حسن به وقت سحر،سوختن دیده شد در آن شعله ها بال من دیده شد چه ذکر خوشی در دهن دیده شد در این "یاخدا"، "یاحسن" دیده شد رسیدیم با ربّنا تا حسن شعف با دل شیعه راه آمده چه نوری ز عرش اِلٰه آمده سحرگاهِ شامِ سیاه آمده شب نیمه‌ی ماه،ماه آمده به خورشید گویند حالا:حسن چنین ذاتِ حق‌گُستری دیده ای جمالی به این محشری دیده ای؟! همانند او دلبری دیده ای؟! پسر این‌قَدَر مادری دیده ای! خلاصه کنم..،جانِ زهرا؛حسن سخا اصل رفتار این طایفه است گداپس‌زدن عارِ این طایفه است فقیر محل یار این طایفه است نمک‌پروری کار این طایفه است همه سفره‌دارند امّا حسن...! همان دم که جود از خیالش گذشت کرامت ز حد کمالش گذشت تهی‌دست‌بودن مجالش گذشت سه بار از تمامیِّ مالش گذشت به بازی گرفته کرم را،حسن قدم‌های آغازی اش را ببین پر و بال پروازی اش را ببین دلِ از خدا راضی اش را ببین بیا دست و دلبازی اش را ببین گدا را نشانده است بالا حسن دو خط مدح در وصف دریا بگو کمی از مرامش به دنیا بگو رفیق جذامی شدن را بگو غذا دادنش را به سگ ها بگو به وللهِ آقاست،آقا..،حسن شبی جنگِ عاشق‌کُشی در گرفت دل ما تمایل به دلبر گرفت گدا دید این خانه را..،پر گرفت چُنان خصلتش را برادر گرفت؛ علی اکبرش شد سراپا حسن منم سائل مجتبای علی فدای همه بچه های علی نجف؛آرزوی گدای علی رسیدی به ایوان‌طلای علی بگو یا حسین و بگو یا حسن به تو دِین خود را ادا می کنیم میان بقیع‌ات چه‌ها می کنیم شب‌ات را شبِ کربلا می کنیم ضریحی برایت بنا می کنیم به زیبایی مشهد ما؛حسن @raziolhossein
نا امیدی نبود نزد گدایان حسن دست ما را برسانید به دامان حسن نشنیده است کسی خواهش روزی از ما می رسد روزی ما صبح و شب از خان حسن حاجتم نیست در این شهر به احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکند گوشه ای از نان کسی را همه عمر آنکه یک روز نمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامی زمین خورده نشست سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتار چنان داشت که از رحمت او مرد شامی شده یکباره غزل خوان حسن حرف او را نخریدند سپاهش غم نیست آمده خیل ملک گوش به فرمان حسن سفرایش همه رفتند و یکی بازنگشتت در عوض این همه نوکر همه قربان حسن و بدانند همه کوفه صفت های زمان که فروشی نبود عشق محبان حسن می رسد صبح ظهوری که بنا خواهد شد مثل ایوان نجف گنبد و ایوان حسن @raziolhossein
صبا که عطر به نام بهار می‌بخشد صفا به آینه‌ی روزگار می‌بخشد بهار می‌رسد و نشئه‌ی هوای خوشی به جان خسته‌ی باغ خمار می‌بخشد به دانه‌دانه‌ی بی‌آب، آب می‌ریزد به شاخه‌شاخه‌ی بی‌بار، بار می‌بخشد عبای خون به تن دشت لاله پوشانده قبای سبز به قد چنار می‌بخشد طرواتی به لب غنچه‌ها می‌افشاند حلاوتی به صدای هَزار می‌بخشد به خشک‌سالی لب‌ها شکوفه‌ی لبخند به بی‌قراری دل‌ها قرار می‌بخشد اگر‌چه باد صبا هر بهار را به زمین هزار صورت و نقش و نگار می‌بخشد ولی بهار و صبایش فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد کریم فکر حساب‌و‌کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی‌شمار می‌بخشد به اسم و رسم توجه نمی‌کند هرگز به آشنا و غریب دیار می‌بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منت و بی‌ننگ و عار می‌بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و آیینه‌وار می‌بخشد برای گفتن یک‌بیت ساده یک ممدوح کجا به دشمن خود سی‌هزار می.بخشد؟ به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد ازآن که عادتش احسان، سجیّه‌اش کرم است عجیب نیست که بی‌اختیار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که در مدینه به سائل انار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد که بین معرکه‌ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می‌بخشد نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد @raziolhossein
چقَدَر کار حسن بردنِ دل ، دلبری است چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است در جمل شمّه ای از رزم حسن را دیدند ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است می شناسند ملائک همگی روی زمین خانه اش را که شب و روز پر از مشتری است جبرئیل آمده هربار به پابوسی او افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم همه اش کارِ همان خالقِ بالاسری است ... از شب تیره چه غم ، روی حسن را داریم ماه را ، صورتِ نیکوی حسن را داریم چه گدایان زیادی که ندارند کریم ما گدایان حسن کوی حسن را داریم گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین باز کن چشم و ببین ، موی حسن را داریم مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم در دل خود همه سوسوی حسن را داریم شیعیان حسنی در همه جا معلومند هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم @raziolhossein
حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامی گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستان خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است @raziolhossein
از کرمـخـانه‌ی او رزق حلالم دادند دور او چرخ زدم تا پر و بالـم دادند خاک‌ِپایش‌که‌شدم جاه و جلالم دادند خواستم شعر بگویم که مَجالم دادند چند‌ بیتی بِشَوَم دست به دامان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) آنکه جا داشته بر دوش پیمبر حسن‌است آنکه‌ درکش‌بُوَد از عقل فراتر حسن‌است ساقی‌کوثرعلی؛صاحب‌ِکوثرحسن است پسر اَرشدِ صدّیقه‌ی اَطهر حسن است جُزحسن کیست برازنده‌ی عنوانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربانِ حسن)) اینکه در قُلّه‌ی افلاک اقامت دارد از شئونات اِلهیش حکایت دارد او که از شیر خدا حکم امامت دارد بر حسین بن علی نیز ولایت دارد هست شاه شهدا گوش به فرمان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) او سه‌دَفعه همه‌ی زندگی‌اش را بخشید کرمش نور شد و در همه عالم تابید روزی خَلق به یُمن حَسَن از عرش رسید هرکسی از سر این کوچه گذر کرد شنید مصرعی ناب شده ذکر فقیرانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) غیرازاین‌نیست‌که‌لطف‌و کرم‌و بخشش‌‌و جُود از دم گرم‌ِ حَسن بود که آمد به وجود شاعر او سر ذوق آمد و اینگونه سُرود چشم آن لحظه که بر عالم ایجاد گُشود پهن شد روی زمین سُفره‌ی احسان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) درد مظلوم،بدانید دوا خواهد شد گِرِهی کور به‌کار است که وا خواهد شد در مدینه حرمی خاص بنا خواهد شد خشت‌هایش همه از جنس طلا خواهد شد ما قرار است بخوانیم در ایوان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) تا به حال تو تَف‍ـَضُّـل نکند این آقا می‌شود لمس کنی لطف خدارا؟ اَبَدا کسری‌ازثانیه‌‌هم‌چون ز خُدا نیست جُدا میزبانـش‌به‌ابوالفـضل‌قـسم‌بوده‌ خُدا هرکه‌مهمان‌‌شده‌در روضه‌ی‌رضوان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) حُبّ‌وبُغض‌است چُو در دین خداوند،مِلاک گر نباشد یکی از این دو هلاکیم ، هَلاک ج‍ُز‌«حَسن‌دوستی»آید مگر از نطفه‌ی پاک؟ پوزه‌ی‌ دشمن مولا شده مالیده به خاک حَل شدند اهل‌ِجَمَل در دلِ طوفانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) @raziolhossein
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن اکسیر قریحه‌ی کمیتی تو حسن از درگه تو کسی نگردد مأیوس والله کریم اهل‌بیتی تو حسن .... تا جامه ی عاشقی به تن دارم من با دلبر مه لقا سخن دارم من هرکس به کسی بنازد اندر عالم نازم به دو کون چون حسن دارم من ..... گفتیم که بر در موالی برویم در ملک ادب حضور والی برویم ای پایه گذار کاخ احسان و کرم مارا مگذار دست خالی برویم ...... در ماذنه نغمه ی اذان پیدا شد آثار بهار بی خزان پیدا شد آن ماه تمام آسمان علوی در نیمه ی ماه رمضان پیدا شد ..... در گلشن حسن جادوان گل حسن است گلواژه ی قاموس تکامل حسن است هرچند علی پدر بود امت را اما لقب مبارکش بوالحسن است ...... مولای من از نفس من اولایی تو معصومی و سروری و آقایی تو من دست عزیز مصر را می بوسم او پای تو را، عزیز زهرایی تو ...... ای حجت جاودان تو جان همه ای ای فرش نشین تو عرش را قائمه ای غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان فرزند رشید و ارشد فاطمه ای @raziolhossein
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است حرف نگفتنی همه جورش فراهم است ‌نام خدیجه را نَبَرد بی وضو کسی رحمت به او که همدم و هم راز خاتم است ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز! دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند گیرم زن رسول، عذابش مسلم است جان ها فدای غربت مولایمان حسن شاعر بمیرد از غم او باز هم کم است شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است برپا شده است پرچم فتنه گر جمل شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است یک سو، زن رسول خدا هست و یک طرف نفسِ نفیس ختم رسل گرم زمزمه است مولا، محمد حنفی را روانه کرد اما میان قلب علی شور و همهمه است کار محمد حنفیه نبود نه! این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن کار شتر سوار جمل را تمام کن نوبت رسیده بود به مولای ما حسن دستی بلند کرد به شکر خدا حسن دستار زرد حیدر کرار را که بست پا زد به جای پایِ شه لافتی حسن رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد گفتا أنا بْنُ فاطمه خیرالنساء ، حسن می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه این حیدر است می رسد از راه یا حسن او آمده است فتنه گران را کند هلاک هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن با هر سری که پرت شد از تن روی زمین گفتند عرشیان همگی یکصدا حسن روی نبی و قدرت بازوی مرتضی می گفت فاطمه ز جنان مرحبا حسن مامور قبض روح خدا مات مانده بود بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن دستی که با رضای خدا بُرد روی سر پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را با دست تو شکسته شد این کودتا حسن! جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد جنگش امید فتنه گران نا امید کرد صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد جریان گرفت روح شهادت به صلح او او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد حتی پس از شهادت او دشمن عنود او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد (یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن درد و غمی که موی حسن را سفید کرد) (با صد امید حامی مادر شدم ولی دست عدو امید مرا نا امید کرد) آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود @raziolhossein
"حَسن" بگو و ببین اسم محترم این است هزار شکر مرا ذکر دم به دم این است بگو همیشه که یا محسن بحقّ حسن که پیش حضرت حق بهترین قسم این است سه بار زندگی اش را تمام بخشید او به هر چه هست کشیدن خط عدم این است گرفته لقمه برای جذامیان حتی بگو به مدعیان ، معنی کَرَم این است به وقت بذل کریم و به وقت رزم دلیر سخاوت است و شجاعت ، هم آن و هم این است جمل که رفت به میدان ، علی چنین می گفت : محمد حنفیّه ببین جَنَم این است که گفته است حسن بی حرم بُوَد اصلا؟! میان دل حرمش باشد و حرم این است @raziolhossein
به اتفاق برادر به حشر گر برسی به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن پیمبران متحیر به خویش می‌گویند بوَد کدام حسین و بوَد کدام حسن @raziolhossein
زیبا ترین ترانه ی دنیاست یا حسن الحَق چِقدر نامِ تو زیباست یاحسن "أبْنائَنا" که زینَتِ آیاتِ مُصْحَف است تأویلِ آن به شأنِ تو پیداست یاحسن حَق میدَهَم به مرده اگر زنده می‌شود وقتی که بر زبان مَسیحاست یاحسن آن خاطری که یادِ تو در آن مکانْ کند مَشمولِ لطفِ حضرتِ زهراست یاحسن تو شِبْهِ مُصطفایی و زهراست مادرت خَلقِ تو شَرحِ امِّ ابیهاست یا حسن بَعد از علی ،زمامِ امامت به دست تو عِزَّت گرفته واژه ی عِزَّت به دست تو تا کِردِگارْ نامِ تو را انتخابْ کرد جِبریل سویِ احمدِ مُرسَل شِتاب کرد بر مصطفی سلامِ خدا را رساند و گفت اکنون خدا دعای تو را مستجاب کرد او را حَسَن صدا بزن آنسان که خالِقَش وی را حَسَن گُزید و حَسَن هم خطاب کرد چون سیدُالشَّبابِ بهشت است این پسر جَنَّت ز جمعِ دشمنِ او اجتناب کرد دوزخ به  شوق، دشمنِ او را به بَر گرفت حتی اگر که عُمْر تلف در  ثواب کرد میزانِ حقْ به پیروی از امر مجتبی ست زیرا کلامِ او همه فرمایشِ خداست نورِ حَسَن ادامه ی آیات کوثر است با این حساب منکرِ این نور ابتر است نسلِ محمد، از علی و فاطمه ست پس او  ابتدای جلوه ی نسلِ پیمبر  است نامَش که بر ضریحِ زبانم مکان گُزید از آن زمان، فضای  دهانم مُعَطّر است روزِ جزا به منبری از نور جای اوست نوری که فرشِ مقدمِ فرزندِ حیدر است دنیا به زیرِ سفره ی او جا نمی شود این سفره را نیاز به دنیای دیگر است در حَشر می کُند کَرَمَش محشری به پا دنیا کجا و سفره ی احسان مجتبی ای بی نظیر در نَسَب و در حَسَب حسن تو از تبارِ نوری و عالی نَسَب حسن از کِشتزارِ باغ شما چیده می‌شود علم و حیا و جود و سخا و ادب حسن ای پرورش دهنده ی فرمانِ کردگار جاری ست از کلامِ تو آیاتِ رَبّْ حسن از میزبانیِ تو چه گویم که مانده است مهمان سرایِ عرشِ خدا در عَجب حسن واللهِ این مبالغه ی شاعرانه نیست شیرین تر است نام تو از هر رطب حسن *نام حسین و نام حسن هر دو دلرباست* اسماءِ برگزیده ای از جانب خداست نَغزِ وصال شعرِ مرا باغِ لاله کرد "از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد" آخر گشود سفره ی دل نزدِ خواهرش "خود را تهی ز خون چند ساله کرد" از داغِ مادرش جگرى پاره پاره داشت "عمریش روزگار همین در پیاله کرد" زینب ز دیده خون به غریبیِ او گریست "کلثوم زد به سینه واز درد ناله کرد" شرحِ غمش به صفحه ی پایان نمیرسد "حتی اگر ز غصه هزاران رساله کرد" ظلمی که بر سرادق افلاکیان گذشت "آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت" @raziolhossein
کریم نبود خودِ کرم بود. چنان که نقل است مردی نامه‌ای به او داد و حاجت در آن نوشت. بی‌آنکه نامه را بگشاید گفت: حاجتک مقضیه! _حاجتت رواست_ میشناسد چون گدارا از خودش بهتر کریم پیش خوددارد همیشه کیسه‌ای از زر کریم در تمام شهر لطفش سفره داری میکند شعبه دارد بر سر هرکوچه و معبر کریم نه بگویی بخشش او شامل هر آشناست به غریبه بیشتر داده است بال و پر کریم بسکه بر روی گدایان باز بوده روز و شب گوییا اصلا ندارد خانه اش هم در کریم سائل از این خانه دست پر به منزل میرود بی نیازش میکند از هر کس دیگر کریم با کریمان کارها دشوار نه دشوار نیست کار ما بیچاره ها افتاده امشب بر کریم @raziolhossein
ردیف شد غزلم باز با ردیف حسن میان اهل کرم نیست همردیف حسن نهان نموده خدا نور خویش در قرآن گذاشت در دل هر آیه‌ی شریفه حسن حدیث مهر و وفا می‌شود هزار کتاب که با طلا شده حک روی هر صحیفه حسن خدا جمال خودش را در او تجلی داد هنر گذاشته در خلقت ظریف حسن جمل نشانه خوبیست بر شجاعت او که زخم زد به تن مکتب سقیفه حسن به صلح داد رضایت،صلاح کار این بود وگرنه بوده به میدان کسی حریف حسن؟! ## آهای زائر ارباب یاد ما هم باش عمود یکصد و هجده؛ دم مضیف حسن @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
نامت كه بر خاك وجودم خورد تن شد اينگونه شد رزق ام هميشه سوختن شد هر جا كه عاشق پا گذارد ماندگار است قطعأ قرن هم با اويس اصلأ قرن شد ما خانه بر دوشيم اين طعنه ندارد كار همه بر ما فقط طعنه زدن شد با عشق،ما بايد بسوزيم و بسازيم كار دل ديوانه با غم ساختن شد با ما سر ناسازگاري دارد اين عشق از عاشقي تنها جدائي سهم من شد از خود ندارم خانه اي اما بجايش شش دنگ قلب عاشقم بيت الحسن شد بايد گريز اين غزل را كربلا رفت آنجا كه دعوا بر سر يك پيرهن شد آن كس كه كل آفرينش مال او بود در بوريائي مندرس جسم اش كفن شد. @raziolhossein
لحظه‌لحظه عمر من فقط گذشته با حسین چون‌که بر لبم نبوده غیر ذکر یاحسین دست من به دامن تو بوده هر کجا حسین چون محل نداده جز تو هیچ‌کس مرا حسین وقت بی‌کسی فقط تورا زدم صدا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» حاجت مرا همیشه کرده‌ای روا حسین پس برای درد من فقط تویی دوا حسین در نماز صبح‌و‌ظهرومغرب‌و‌عشا حسین نام نامی تو از لبم نشد جدا حسین ذکر هرقنوت من به‌جای ربنا، حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» ای تجسم تمام رحمت خدا حسین لطف تو همیشه بوده شامل گدا حسین ما گدای بی‌وفا، تو شاه باوفا حسین هردقیقه می‌کنی نظر به‌حال ما حسین پس به‌غیر ازاین دعا نمیکنم دعا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» اشک روضه‌ی تو مثل چشمه‌ی بقا حسین آمدم به هرکجا که روضه شد به‌پا حسین گرچه حق روضه‌های تو نشد ادا حسین گریه‌ام نشد برای تو شبی قضا حسین عمر من بدون گریه می‌شود فنا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» جای تو مگر نبوده دوش مصطفی حسین؟ روی خاک کربلا چرا شدی رها حسین؟ روی سینه‌ات نشسته شمر بی‌حیا حسین کربلا کفن نبوده غیر بوریا حسین؟ مادرت رسیده با دم حسین‌وا‌حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» مادرم گذاشت بر لبم از ابتدا حسین ریخت بین شیر من از اشک روضه‌ها حسین گردنم گذاشت شال مشکی عزا حسین گفته‌ام از ابتدا به‌شوق انتها حسین پس به‌وقت مردنم به‌دیدنم بیا حسین «یا مَنِ‌ اِسْمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شِفا حسین» @raziolhossein
به غیر کشته‌ی عشقت کسی شهید مباد کسی که دل به تو بسته‌است، ناامید مباد کسی که مَست تو شد دلخوشِ حرام نگشت کسی که عبد تو شد بنده‌ی یزید مباد برای هر دل دیوانه‌ی محرّم‌پوش بساط عیش حرام و مجال عید مباد کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند خدا گواه که در حشر روسفید مباد اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من_ کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد به هر که رو زده‌ام غیر شر به من نرساند مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد @raziolhossein
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری فوق عروج وهم و فراتر ز باوری از هرچه دیده‌اند و ندیدند، خوب‌تر وز هرچه گفته‌اند و نگفتند، برتری خالیست از ثواب و پر است از خطا و جرم پرونده‌ی سیاه مرا هرچه بنگری من کمترم از این‌که بسوزانی‌ام به نار تو برتری از این‌که به رویم بیاوری خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم من عبد کوچکم؛ تو خداوند اکبری پرسی اگر تو کیستی و من که؟ گویمت: من بنده‌ی فراری و تو بنده‌پروری در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است حتّی گر از گناه همه خلق بگذری من داخل بهشت ولای علی شدم باور نمی‌کنم که تو در دوزخم بری ما را هماره بار معاصی به روی دوش تو دم‌به‌دم حوائج ما را برآوری میثم گناه‌کار و تو بخشنده و کریم کز لطف خویش، ناز گنه‌کار می‌خری @raziolhossein
با شما این دل آشفته به سامان شده است رزق سائل سر این سفره فراوان شده است کار ما سائلی و کار تو احسان شده است دردهامان همه با لطف تو درمان شده است سالیانیست که ما شهره ی این انجمنیم بی قراران حسینیم و گدای حسنیم از ازل ایل و تبارم همه نوکر بودند نوکر خانه ی اولاد پیمبر بودند مستمند کرم حضرت حیدر بودند باده نوش از قدح ساقی کوثر بودند من که غیر از تو خریدار ندارم چه کنم سخت دلداده این ایل و تبارم چه کنم تو رسیدی و علی طعم پدر بودن را و نبی صاحب فرزند پسر بودن را فاطمه مادر یک قرص قمر بودن را و خدا خالق خورشید دگر بودن را حس نمودند و به یمن قدمت باران شد با کریم دوجهان کار گدا آسان شد دم به دم از نفسش خیرالعمل میریزد پیش پایش قمر و شمس و زحل میریزد او بیاید به یقین خون جمل می‌ریزد کربلا از لب فرزندش عسل می‌ریزد نور رخساره او جلوه گر ماه شده نقش انگشترش العزه لله شده گرچه در سینه خود غصه و غم داشت حسن بیشتر از همه خلق کرم داشت حسن سایه ی لطف، همیشه به سرم داشت حسن حسرتم این شده ای کاش حرم داشت حسن آسمان سقف و زمین صحن مزار حسن است بی حرم نیست کسی که حرمش قلب من است لطف زهراست که مشمول عطای حسنم سالیانیست که محتاج دعای حسنم فاطمه گفته بمانید به پای حسنم گفته چشمی که کند گریه برای حسنم من خودم ضامن آن چشم شوم روز حساب نبُوَد غصه محبان حسن را ز عذاب روضه این است: نفس های حسن سرد شده وسط کوچه گرفتار غم و درد شده یک تنه با همه ی کفر هماورد شده مادرش گفت بنازم پسرم مرد شده قد کشیدست روی پا به هوای مادر وسط کوچه حسن بود عصای مادر می رسد وارث تنهایی انسان یک روز می شود موسم باریدن باران یک روز و حسن صاحب گلدسته و ایوان یک روز و یقینا عربستان، حسنستان یک روز می رسد آنکه رخش جلوه گر ماه شده نقش انگشترش العزه لله شده @raziolhossein
من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند آتشم اما در این شبها گلستانم کنند شب به شب این در زدن ها کار خود را می کند هر چه باشم درد ، در این ماه درمانم کنند من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است غرق عصیانم ، الهی غرق غفرانم کنند مست دنیایم ولی این شب نشینی ها مرا مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند هر چه باشم از محالات است در این بارگاه بی محلی بر من و حال پریشانم کنند چهارده شب من در این خانه گدایی کرده ام تا که امشب آستان بوس حسن جانم کنند ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام بر امام  دست و دلبازان پناه آورده ام ریخت عالم را بهم ، دست عطای مرتضی هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن مرده زنده می کند دارالشفای مرتضی آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمه ای آمده مشکل گشای بچه های مرتضی لشکر باطل چه آید بر سرش ، الفاتحه ... فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند آمده غوغا نماید پا به پای مرتضی کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن ای که بر زهرا تو اول بار مادر گفته ای ای بزرگ و ای سرآغاز بنی الزهرا حسن شیر مرد معرکه ، سردار صفین و جمل هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ هر چه آید پیش ، باشد پرچمت بالا حسن اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن همدمم ، سنگ صبورم ، ای پناه آخرم محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن مهربان آقای من یک بار هم در خانه ات رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن بارها با نام تو در طرفه العینی فقط طی شده راه درازم ،دوستت دارم حسن هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توام ای نیازم ای نمازم دوستت دارم حسن من به مردم گفته ام دارم رفاقت با حسن آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن یا معزالمومنین ای خسته از کفارها آمده جانت به لب از ظاهرا دین دارها آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها هم به مسجد ، هم به خانه ، هم میان کل شهر خوب حقت را ادا کردند ای گل ، خارها ای شهید ماجراهای مگوی روزگار تا ابد شرمنده ی تو کوچه ها دیوارها شاه افلاکی من حتی مزار خاکی ات می زند طعنه به کل کاخ ها دربارها ای شهید کوچه ها ، تنهاتر از مولا حسن چشم ماهی های دریا از غمت دریا حسن @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه وحضرت نرگس هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز  ندارد آنچه تمامی    همین ارادت ماست کنار خانه ی چون تو کریم بی منت دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست قسم به ضامن آهو که زائران توایم ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست در اولین شب جمعه مرا به همراهت ببر به کرببلایی که عین جنت ماست ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست   @raziolhossein
شده وقت سحر از غصه نجاتم بدهید ز آتش  هجر  جهانسوز  براتم  بدهید خضر از لعل لبی یافت حیات ابدی تا نمردم نفسی آب حیاتم بدهید قبله ی ماه همان صورت گندم گون است خوشه ای زان مه سیما به زکاتم بدهید ای ملائک به نفسهای سحر گاه قسم جلواتی به سوی جلوه ی ذاتم بدهید تا که محراب به فریاد دل ما برسد یادی از آن خم ابرو به صلاتم بدهید تا که صبح و شب ما رنگ شما را گیرد چشمی از دجله و چشمی ز فراتم بدهید حج بیتک ، بود آرزوی فی کل عام یعنی احرام طواف عتباتم بدهید @raziolhossein
عاشق که شدی خطا نباید بکنی حتی به خودت جفا نباید بکنی حالا که شدی چشم‌ به‌راهِ مهدی جز بر فرجش دعا نباید بکنی!   @raziolhossein
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق آب شده «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»... گناه کاریِ من،بین ما حجاب شده چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم چقدر پیش تو این عاشق‌ات خراب شده به سیلی پدرانه همیشه محتاجم که سربه‌راه شد آن طفل که عتاب شده چقدر «آه» نوشتم..،به دست تو نرسید... فراق‌نامه‌ی من این چُنین کتاب شده به غیر پشت در خانه ات کجا برود؟! همان گدایِ سرافکنده‌یِ جواب‌شده وصال یار..،به جز سوختن مُیَسَّر نیست... بگو به شمع که پروانه ات مُجاب شده درختِ «آب» نخورده ثمر نخواهد داد دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده برای بَرده خریدن به من اشاره بکن به این سیاه بگو نوکرت حساب شده تو را به خونِ علی‌اصغرِ حسین..،بیا بیا که شیعه ی تو غرق در عذاب شده . . سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت... رشید اهل حرم از خجالت آب شده عمو کجاست ببیند به جای جرعه ی آب طناب حرمله ها قسمت رباب شده @raziolhossein