eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
534 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آن‌چه کند از تو ام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دل‌های خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی ز خود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند هزار مرتبه میثم اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند @raziolhossein
ای زائر روضهٔ پر انوار حسین بشنو سخنی ز قدر و مقدار حسین از سوزن مژگان، ملک آرد بیرون خاری که رود به پای زوار حسین @raziolhossein
 در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین کودک تشنه ی شیرین سخنی داشت حسین کاش مانند برادر حرمی داشت حسن کاش مانند برادر کفنی داشت حسین هر دو نور اند و تفاوت سرِ همسر دارند بد زنی داشت حسن شیر زنی داشت حسین سر به زانوی برادر حسن آخر جان داد کاش بالای سر خود حسنی داشت حسین پسر مادر آب است که از فرط عطش خشک تر از لب صحرا دهنی داشت حسین دید خواهر تن عریان برادر را گفت خواست میدان برود پیرهنی داشت حسین نعلها سخت روی سینه او کوبیدند تهِ گودال خودش سینه زنی داشت حسین ساربان زود خودش را تهِ گودال رساند یادش آمد که عقیق یمنی داشت حسین @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
امير بى قرينه كى مى آيي؟ كشم ناله ز سينه كى مى آيي؟ عزيزم فاطمه چشم انتظاره سحر خيز مدينه كى مى آيي؟   .... امان از درد سخت نا اميدى چه سازم هرچه بد كردم تو ديدى تو دانى آن چه را مردم ندونند گمونم ديگه از من دل بريدى @raziolhossein
برای دیدن روی تو ناله ها دارم خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من ز ناله های شماست ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم گدائی در این خانه آبروی من است به نام توست اگر ذره ای بها دارم به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه... ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم الا امیر سحر ای مسافر صحرا امید وصل تو را بین هر دعا دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را نشان رحمتی از یار آشنا دارم مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم بدست خود بده خرج زیارت ما را هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم @raziolhossein
حضور دارد و ما فکر غیبتش هستیم غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم سراغ از او نگرفتیم! او سراغ گرفت! گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم چقدر همتمان بوده محرمش باشیم؟! چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم؟! همیشه و همه جا او هوای مارا داشت همیشه و همه جا زیر منتش هستیم قرار بود بسوزیم ما! ولی نگذاشت علی الدوام اسیر رفاقتش هستیم! خدا کند که به ما کربلا افاضه کند... که سالهای زیادی به حسرتش هستیم چه کربلاست که عالم به هوش می آید چه کربلاست که فکر زیارتش هستیم @raziolhossein
این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ... ... غم نخور ... می رسد امداد به امّید خدا چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده عقده ها می شود آزاد به امّید خدا دل ما که به خدا تنگ شده، منتظریم تا که از ما بکند یاد به امّید خدا گِره از کار گِره خورده ی ما باز شود فرصتی می شود ایجاد به امّید خدا ... ... که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم یک به یک با همه اولاد به امّید خدا خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظه ی میعاد به امّید خدا منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً می شود فاطمه دلشاد به امّید خدا حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع عاقبت می شود آباد به امّید خدا مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم ... ... دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا .... وعده ی بعدی ما «شارع بین الحرمین» دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین» @raziolhossein1
اگرچه معصیتم پیش تو خرابم کرد ولی نگاه تو از لطف انتخابم کرد بگیر دست مرا جان تو کم آوردم به هرکه رو زده ام غیر تو جوابم کرد بیا به مجلس ما..سر بزن به ما آقا بیا که داغ فراقت ز غصه آبم کرد تورا به فاطمه دادم قسم،گره وا شد گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد به لطف حضرت زهرا،منم غلام علی نگاه مادر تو عبد بوترابم کرد گریز شعر چه بهتر به کربلا برود که گریه های زنی در حرم کبابم کرد رباب ناله زنان پای نیزه ی خورشید به گریه گفت که مادر غم تو آبم کرد تو بر فراز نی و حرمله به من خندید به طعنه و به کنایه مدام عذابم کرد @raziolhossein
این روزهای بی تو ما را مرهمی نیست وقتی تو باشی مهربان ما را غمی نیست ای همدم دلهای خسته از جدایی دور از هوای وصل، ما را هم دمی نیست بر کار دنیا اعتمادی نیست ای دوست برگرد جز تو تکیه گاه محکمی نیست بار فراقت را به دوش دل کشیدیم سنگین تر از بار جدایی ماتمی نیست حرف دلم را خواستم با تو بگویم من هر چه گشتم جز تو آقا محرمی نیست پرونده ام را باز هم دیدی! ببخشید! مثل منِ آلوده گفتم آدمی نیست شاید به دردت خوردم آقا در نهایت با این که اعمال بدم چیز کمی نیست دل خوش به اشک روضه ی جدت حسینم غیر از همین گریه که ما را عالمی نیست تو پرچمت بالاست تا روز قیامت در نه فلک اینگونه بی شک پرچمی نیست @raziolhossein
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم با دست تهی و دل پُر غم نرویم از درگه تو که کعبۀ امّید است نومید کسی نرفته، ما هم نرویم ..... نزدیکیِ این کویر،آبادی هست از عالم غیب،دست امدادی هست روزی که پزشکها جوابت کردند لبخند بزن؛ پنجره فولادی هست .... این بــار گُنه حــال مــرا بـَدکـــرده انگـــار کـه اربــاب مــرا رَدکـــرده یارّب دلِ من پیش حسین است ولی بـدجــور دلـم هـوای مَشهدکـــرده ....... ما سوی تو از روز الست آمده ایم با جلوه و جان حق پرست آمده ایم ما  را به کرامتی  دگر  مهمان  کن امروز همه کاسه به دست آمده ایم @raziolhossein
ببار ای روح باران بر بیابانی که من دارم بتاب ای ماه در شام غریبانی که من دارم بگیر از گونه ام اشک ملالی را که آوردم بخوان از چهره ام حال پریشانی که من دارم غریب و خسته از دنیا به پایین پا رسیدم تا  بگیری باز هم  دستان لرزانی که من دارم به سویت آمدم با غصه هایی تازه می دانم که آگاهی تو از اندوه پنهانی که من دارم به جز تو ای امید مردم درمانده ی عالم که درمان می کند درد فراوانی که من دارم جواب التماسم را بده ای ضامن آهو ببین  در اشکها قلب هراسانی که من دارم دلم مثل کبوتر می پرد در صحن آزادی به کاخ آسمان می ارزد ایوانی که من دارم ندیدم زائری را از حرم نومید برگردد همیشه سفره اش پهن است سلطانی که من دارم امین الله می‌خوانم به چشم خیس و می گویم  امانت پیش تو ای شاه ایمانی که من دارم قدم بگذار بر چشمان من هنگامه ی مردن به صدق وعده روشن ساز پایانی که من دارم @raziolhossein
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد در جان ماست محنت تو یا اباالجواد با اذن فاطمه به دل ما رسیده است سرمایه محبت تو یا اباالجواد این قلبهای ما که بنام تو می تبد جامی است از ولایت تو یا اباالجواد ای نیت تو یاری زوار خسته ات قربان قصد قربت تو یا اباالجواد بیمار لاعلاج نداری در این مطب محشر کند طبابت تو یا اباالجواد هر شاخه گل ز گلش بالای مرقدت داروی درد امت تو یا اباالجواد صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما دارالشفاست تربت تو یا اباالجواد باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد آنچه ز وصف جنت اعلا شنیده ایم بالاتر است جنت تو یا اباالجواد ما دل بریده ایم ز دولت مدارها ماییم و صبح دولت تو  یا اباالجواد هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت از دست داده فرصت تو یا اباالجواد با اينهمه هنوز غریبی امام من ای جان فدای غربت تو  یا اباالجواد @raziolhossein
من اگر خوب یا بدم آقا در این خانه را زدم آقا جان زهرا مکن ردم آقا *یا امام الرئوف ادرکنی* گرچه آلوده و خطا کارم رو سیاه از گناه بسیارم به همه گفته ام رضا دارم *یا امام الرئوف ادرکنی* ای شده بین اهلبیت کرم رافت و مهربانی تو علم مهربان تر زمادر و پدرم *یا امام الرئوف ادرکنی* ضامن آهوی بیابانی به من روسیاه احسانی مثل آن پیرمرد سلمانی *یا امام الرئوف ادرکنی* از تو نوری به سینه می خواهم دل پاکی زکینه می خواهم کربلا و مدینه می خواهم *یا امام الرئوف ادرکنی* ای که گفتی به نازنین پسرت که کرم کن به سائلان درت چه شود بر من اوفتد نظرت *یا امام الرئوف ادرکنی* پاک این نامه سیاهم کن غرق در رحمت الاهم کن به جوادت قسم نگاهم کن *یا امام الرئوف ادرکنی* گرچه روی سیاه آوردم کوله بار گناه آوردم به حریمت پناه آوردم *یا امام الرئوف ادرکنی* این شنیدم که ای گل زهرا دوست داری تو زائر خود را گر بدم ،زائر توام آقا *یا امام الرئوف ادرکنی* روی در این مقام آوردم من زخواهر پیام آوردم به برادر سلام آوردم *یا امام الرئوف ادرکنی* رفتم اما بدان که منتظرم لحظه مردنم بیا به برم تا گذارم به دامن تو سرم *یا امام الرئوف ادرکنی* ای که گفتی حدیث "یابن شبیب" گریه کردی برای شاه غریب به تن غرقه خون و "خد تریب" *یا امام الرئوف ادرکنی* پاره پاره  ززهر  شد جگرت بر روی خاک حجره بود سرت به سرشک دو دیده پسرت *یا امام الرئوف ادرکنی* جمع کردی تو فرش حجره چرا یاد کردی مگر زکرببلا یاد آن سر که شد جدا زقفا *یا امام الرئوف ادرکنی* @raziolhossein
ای فدای تو زندگانی ها ایه ی ختم مهربانی ها در حضور تو هیچ حرفی نیست دیگر از رنج و ناتوانی ها بوسه بر سنگ فرش صحن شما هست معراج اسمانی ها جای پایت هنوز مشهور است به قدمگاه کهکشانی ها یا امام الرئوف طی شده است پای عشق شما جوانی ها اسم تو ابروی هر شعر است نه صدای کریم خوانی ها دل کبوتر نمی شود بی تو روزها سر نمی شود بی تو پرچمت سایه بان ایران است گنبدت اسمان ایران است صوت نقاره خانه ی حرمت جلوه ای از اذان ایران است سر تعظیم بر ولایت تو عزت مردمان ایران است اثر رد پات بر این خاک سرخی زعفران ایران است السلام علیک یا سلطان دائمأ بر زبان ایران است پاره پیکر رسول الله حرمت روح و جان ایران است قلم یک دله به من دادی این غزل را سله به من دادی ماه ذی القعده ماه رحمت توست عالمی زیر دین رأفت توست هر زمان امدم حرم گفتم این زیارت فقط به دعوت توست روز و شب جبرئیل و خیل ملک منتظر در صف زیارت توست محور اعتقاد مردم ما بر مدار تو و ولایت توست نان و ابی اگر به جا داریم همه از سفره کرامت توست جامعه خواندم و به من فرمود که رضای خدا رضایت توست امدم در پناه چشمانت مستمند و فقیر احسانت با تو مشهد چه بی نظیر شده غرق در نور و دلپذیر شده شب جمعه حرم دعای کمیل توبه ام ذکر یا مجیر شده یا سریع الرضا به حق رضا در دعا خوب دست گیر شده ای که از مهربانیت حتی دشمنت خوار و سر به زیر شده ای که با یک اشاره چشمت عکس در پرده مثل شیر شده بی خیال از نیاز دنیایم چون دلم پیش تو فقیر شده چند وقتی نمی پرم اقا سفر کربلام دیر شده خواستم شعر کربلا نرود دیدم اما رضا رضا نشود گفتی یابن الشبیب گریه کنید بر حسین غریب گریه کنید بر حسین و غریبی اش باید صبح و شب بی شکیب گریه کنید اب خوردید یاد لبهایش هر کجا بود عجیب گریه کنید گفتی یابن الشبیب تنها بود پس بر ان بی حبیب گریه کنید تا به صورت به روی خاک افتاد شده خدالتریب گریه کنید ناگهان روی سینه سنگین شد حنجر و عطر سیب گریه کنید اخرین لحظه های گودالش یاد شیب الخضیب گریه کنید جد ما را به نیزه ها بردند پیکرش را جدا جدا بردند @raziolhossein
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق خیل ملائکند رضا یا رضا کنند بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند «هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت او را به درد کرببلا مبتلا کنند دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند از آن حریم قدسی ات آقای مهربان «آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند» @raziolhossein
من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟ سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟ حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو   @raziolhossein
سلطان سریر ارتضا را عشق است آیینه ی روشن صفا را عشق است هرچند که خوبان جهان بسیارند در بین همه فقط رضا را عشق است ...... بیمارم و دنبال شفا آمده ام محتاجم و در پی عطا آمده ام سوگند به تک تک کبوترهایت با آرزوی کرب و بلا آمده ام @raziolhossein
هرسو که رو نهادم و هرجا قدم زدم دیدم کشد امام رضا سوی مشهدم روزم سیاه رو سیه و نامه ام سیاه زوار قبر او همه خوبندو من بدم آنقدر لطف و مرحمتش داد رو به من تا باز آمدم در این خانه را زدم گفتم امام رانده مرا دیگر از درش از بس رؤف بود صدایم زد آمدم صد بار دید جرم و خطای مرا ولی یکبار هم نکرد از این آستان ردم وقتی که با امام رؤف آشنا شدم گررو کنم به درگه بیگانه مرتدم اول رساند دست مرا برضریح او آنگه گرفت دست ، خداوند سرمدم گفتم گناه کارم و آلوده دامنم گفتا بمال صورت خودرا به مرقدم این است هست و نیست و دارو ندار من پرونده از گنه پرو خالی بود یدم آلوده دامنم ولی اعلام می کنم من میثم محمد و آل محمدم @raziolhossein
  دل را به تو داده آمده تا مشهد با روی گشاده آمده تا مشهد آن کس که فلج بود و شفایش دادی... این بار پیاده آمده تا مشهد @raziolhossein
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان . @raziolhossein
ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا داریم زیر سایه ات ارامش بهشت بی معنی است در حرمت خواهش بهشت آقای من سلام غریب غریب ها درمانده ایم و دل زده ایم از طبیب ها زخمی مشت واشده ی نا حبیب ها لبخند توست پاسخ امن یجیب ها ای قبله ی همیشه ی دستِ توسلم با تکیه بر نگاه تو مستِ توکلم در شهر با دعای تو باران گرفته است مهر تو سایه بر سر ایران گرفته است هر دل شکسته راه خراسان گرفته است دلمرده بود زائرتان جان گرفته است اینجا گدای ساده پر آوازه می شود با هر زیارتی نفسش تازه می شود اینجا شکسته بالی زائر سعادت است هر قطره اشک واسطه ی استجابت است عاشق تر آنكه خواهش جانش شفاعت است سرمایه ی قیامت ما این زیارت است با اینکه شهر از نفس افتاده در گناه در زیر آسمان تو داریم سر پناه یادش به خیر حال خوش بی گناهی ام حالا که روسیاه جهان تباهی ام از تو جدا نکرده مرا روسیاهی ام یادت رفیق دوره ی بی تکیه گاهی ام اذن ورود،اشک زلال است در حرم رؤیای ناامید، محال است در حرم با هر بهانه سمت حرم می کشانی ام از لطف هم جواری تان آسمانی ام مهرت چه نقش ها زده بر زندگانی ام طی گشته پای آینه هایت جوانی ام این اشک های داغ که فریاد بی صداست با گونه های پنجره فولادت اشناست زائر شدم دوباره جلال امام را از من گرفته اشک مجال کلام را آقا ببخش سادگی این سلام را می خواهم از تو وعده ی حسن ختام را عمریست از هوای هیاهو بریده ایم از هر که غیر ضامن اهو بریده ایم @raziolhossein
ما را به کسی جز تو نظر عیب بود  کوبیم اگر در دگر عیب بود  با دست تهی آمدنم عیبی نیست  با دست تهی روم اگر عیب بود    @raziolhossein
ای شه طوس که سلطان سریر دو سرائی ماسوالله همه ظل تو و تو ظل خدائی . تا خلایق همه در روی تو بینند خدا را پرده بردار که بی پرده خدا را بنمائی . خازن مخزن اسماء تعالی و تقدس والی ملک قدر منشی دیوان قضائی . ثقل اکبر که به فرمان نبی تا لب کوثر در میان تو و قرآن به خدا نیست جدائی . نظری هم به گدائی چو من خاک نشین کن ای که در پادشهی صاحب ایوان طلائی . به گدا قدر بیفزاید و از شاه نه کاهد گاهگاهی که کند شاه نگاهی به گدائی . عرش رحمان بود این روضۀ سلطان خراسان پای بر عرش خدا هشته ای ای دوست کجائی . در حریم حرم زادۀ موسی به ادب رو نه زنی تا بسر و دوش ملائک سر پائی . زانکه در بارگه اقدس سلطان سلاطین خالی از فوج ملائک نبود گوشه جائی . آمدم قبر تو بوسیده و رفتم به امیدی که شب اول قبرم تو به دیدار من آئی . وای فردای « ریاضی » اگرش دست نگیری ای که خود دست خدا و پسر خون خدائی @raziolhossein
خورشید پا به خشت حریم تو چون نهد؟ ننهاده است بر سر مصحف کسی کتاب @raziolhossein
یا غریب الغـربا،بـده در راه خدا یا معین الضعفاء،بـده در راه خدا تـو پنـاه همـه‌ای،پســر فاطمـه‌ای نظری کن به گدا بـده در راه خدا  من اگـر روسیهم غرق بحـر گنهـم  تو زدی مرا صـدا بـده در راه خدا  نگشـایی در اگـرنروم جـای دگر  به جـوادت ابـدا  بده در راه خدا  من گنهکار و بدم نه تو می‌کنی رَدَم نه شوم از تو جدابـده در راه خدا  بـه هـوای کرمت آمدم در حرمت غمـم از دل بزدا  بده در راه خدا من تهی‌دست و فقیر از خجالت سربه‌زیر تـو امـام و مقتــدا  بـده در راه خدا بـه امـامتت قسم به کرامتت قسم     به مقــام شهـداء بده در راه خدا یابن‌الطور وعادیات پسـر والذاریات یـابن‌مصباح‌الهدی بده در راه خدا نگهی به «میثمت» که گدای حرمت  بــوده‌ام از ابتــدا  بـده در راه خدا @raziolhossein
خیرت رسید و آدم عاصی بقاگرفت پست و حقیر عالم امکان بها گرفت رو بر تو کرد با همه ی روسیاهی اش ازگوشه چشم نافذتان او شفا گرفت آقا ردش نکن که امیدش فقط تویی باصد امید کوبه ی بیت الولا گرفت جانی دوباره در تن بی جان او نشست تا عشقتان میان دلش را فرا گرفت یاایهالرءوف و زلطف مجسمت بی دست و پاترین بشردست و پا گرفت بخشیده شد تمام گناه و خطای او وقتی قدم در آن حرم باصفا گرفت شبنم ز دیده ی تر او بر زمین چکید بازائرین تو چو دم یارضا گرفت یا ایهاالکریم و به عشق نگاه تو بنگر دراز دست خودش این گدا گرفت قربان نام تو که گره را گشایش ست  باید که نام اطهرتان را طلا گرفت هرکس زآب دلکش این بارگه چشید دیگر کجا نشانه ز آب بقا گرفت من از لبان عاشق رندی شنیده ام  اینجا ز رأفت تو شود کربلا گرفت بی شک نشسته در دلتان مهر نوکری کو در حرم نوای شه سر جدا گرفت گفتی که گریه کن تو به جد غریب ما یابن الشبیب گریه ی تو هر کجا گرفت ما هم به رسم و کار شما گریه میکنیم هرجا کسی زماتم جدت عزا گرفت شعرم تمام، حرف دلم ناتمام ماند نوکر زیاده تر ز سرش از شما گرفت . @raziolhossein
دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است رجب...ذی القعده... می چسبد زیارت کردنت آقا زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است چنان که قبل ذی الحجه رسیده ماه ذی القعده بدون طوف در مشهد طواف کعبه منحوس است ‌"برو" یعنی "بمان پیشم"، "نمی خواهی نمی آیم" تکلم کردن عاشق پر از افعال معکوس است میان زندگیِ تک تک ما را که می گردی عطایای تو ملموس و کرامات تو محسوس است سگ ولگرد در مشهد، نگاهش خورد بر گنبد به یمن این نظر کردن، مقرّب تر ز طاووس است عَسیٰ أنْ تَکْرَهوا شیئًا...هُوَ خیرٌ لَکم... باشد... ...شده روزی من خیری، که در دوری و افسوس است مرا بیست و سه ی ذی القعده دعوت کن دلم تنگ است تمام حاجتم این روزها یک اذن پابوس است @raziolhossein
به جز هوای حرم در سرم هوایی نیست اسیر دام تورا حاجت رهایی نیست به غیر گوشهٔ بام تو-ای امام رئوف کبوتر دل من جلد هیچ جایی نیست بدون پَرتُوِنور تو ای جناب ضُحی فقط سیاهی محض است روشنایی نیست سرت همیشه شلوغ است وهیچ سلطانی به خواب صاحب همچین برو بیایی نیست اگر که نوکر این درگهم حساب کنی مرا به شاهی عالم هم اِعتنایی نیست خدا گواست که دردستهای محتاجم به جز به محضرتان کاسهٔ گدایی نیست همه قبیلهٔ من رفته اند قربانت به غیر تیر نگاهت که آشنایی نیست بدون آبرویی که شما به من دادید به قدر پول سیاهم مرا بهایی نیست دلم گره به ضریح تو خورده میدانم به غیر این گره،هیچم گره گشایی نیست هزار سال نمیخواهم آن بهشتی را که دل سپردهٔ این گنبد طلایی نیست @raziolhossein
آره تنهايى رو خيلى دوست دارم مخصوصا وقتى تو مونسم باشى اون روزى كه هيچكى نيست دور و برم تو رو جون مادرت قسم، باشى اگه قسمتم نشه حرم بيام يه سلام عرض مى كنم از دور آقا لحظه هاى آخرم منتظرم مثل سلمانىِ نيشابور آقا من با هيچى مثل رفت و آمد از صحن سقاخونه حظ نمى كنم يه دقيقه موندن تو حرم و باهمه دنيا عوض نمى كنم حرمت اينقده جاى خوب داره كه يه گوشه ى مشخص ندارم وقتى فكر و ذكر من امام رضاست ديگه فرصت واسه هيچكس ندارم همه لحظه هايى كه از عمر من توى اين حرم گذشتُ دوست دارم كفشامم فهميدن از بس اومدم خيلى كفشدارى هشتُ دوست دارم @raziolhossein