eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
الویری و ستایش نامه نویسی به سبک نویسندگان قجری! متن ستایشگرانه در فراغ [صفحه۱از۲] 💥بازنشر و حاشیه‌نگاری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹دکتر لاریجانی ماند، اما ... یادآوری ـ این عنوان با الهام از یادداشت استاد گرامی جناب آقای جعفریان با عنوان: "علی لاریجانی رفت، اما ..." برگزیده شده است. پایان سه دوره ریاست آقای دکتر بر ، فرصتی برای تکریم ایشان از سوی مراجع بزرگوار تقلید و نیز پاره‌ای اظهارنظرهای دیگر در تجلیل از خدماتشان فراهم آورد. برای کسانی که انس بیشتری با تاریخ دارند، دلالت‌های این نشانه‌ها برای فهم و تبیین وضعیت کنونی و آینده روح یک جهان بی‌روح (تعبیر منسوب به میشل فوکو در باره انقلاب اسلامی در ایران) و مسیر و مصیر آن روشن و البته دارای اهمیت است. علیه السلام در بخشی از عهدنامه مشهور خود خطاب به در بیان برخی از ویژگی‌های کارگزاران شایسته می‌فرمایند: وَ تَوَخَ‏ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ‏ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ [إِشْرَافاً] إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً کارگزاران خود را از بین کسانی اهل تجربه و حیاء از خاندان‌های صالح و پیشقدم در اسلام برگزین، زیرا آن‌ها خوش‌اخلاق‌تر و آبرودارتر و چشم و دل سیرتر و آینده‌اندیش‌ترند. تجربه مدیریتی آقای دکتر لاریجانی در جایگاه ریاست مجلس و چگونگی تعامل ایشان با اقشار مختلف مردم به مثابه نماینده مردم در مجلس نشان داد که ایشان بحمدالله در کنار برخورداری از نعمت برخاستن از یک خاندان صالح (مفهوم ارزشی و ایجابی در فرهنگ دینی ما)، از دیگر نعمت‌های مورد اشاره در عبارت امیرالمؤمنین علی علیه السلام یعنی تجربه، حیاء، اخلاق خوش، آبروداری، چشم و دل سیر بودن، آینده‌اندیشی هم برخوردارند. افزون بر این وقار، متانت، پختگی، پرهیز از شتابزدگی در اظهار نظر، دلسوزی، چیرگی وجه فرهنگی بر وجه سیاسی، مورد اعتماد و مراجع بزرگوار تقلید و چهره‌های شاخص انقلابی‌گری مانند مرحوم شهید حاج بودن و به ویژه اعتدال (به مفهومی برابر با الطریق الوسطی، النمط الاوسط، النمرقه الوسطی، قصد و اقتصاد که در خطبه‌های ۱۶ و ۹۴ و ۱۲۷ و حکمت ۱۰۹ نهج البلاغه و  دعای ۲۰ و ۳۰ صحیفه سجادیه و صفحه ۷۵ جلد دوم الکافی آمده است) را باید به ویژگی‌های آشکار و غیرقابل انکار ایشان افزود. آقای دکتر لاریجانی از خداحافظی کرد اما به عنوان نماد یک جریان انقلابی عقل‌گرا و اخلاق‌محور باقی ماند. به نظر می‌رسد این جریان بیش از هر جریان و گرایش دیگر دلباخته واقعی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و آینده زمین و مکتب اهل بیت علیهم السلام و صاحب بصیرت نسبت به حکمت‌ها و مصلحت‌های آن است و لذا نقطه کانونی داوری در باره کارنامه آقای دکتر لاریجانی نیز میزان نقش او در زنده نگاه داشتن همین جریان است آقای توانست در دریای پرتلاطم رویدادهای یکی دو دهه اخیر انقلاب و کشور عزیزمان چراغی را روشن نگاه دارد که دست یافتن به آرمان‌های اصیل انقلاب جز به مدد آن میسور نخواهد افتاد. آقای دکتر لاریجانی ماند، اما نباید او را تنها گذاشت، به تعبیری دقیق‌تر نباید جریانی را که او خواسته یا ناخواسته نماد آن به شمار می‌رود و به کوشش او باقی ماند، تنها گذاشت. این سخن الزاما به این معنی نیست که این جریان در آینده نزدیک در همه ابعاد و ارکان انقلاب اثربخش خواهد شد، هیچ کس نمی‌تواند این را ضمانت کند، ولی صرف نظر از بازه زمانی و قلمرو اثربخشی این جریان باید برای مانایی و پویایی آن کوشید. در فاصله زمانی واگذاری خلافت از سوی امام حسن علیه السلام به معاویه در سال ۴۱ ق. تا برآمدن نظام جمهوری اسلامی سیزده قرن و حدود شش دهه فاصله افتاد، اگر علیهم السلام در این مدت طولانی با سخت‌کوشی‌های عالمان و مجاهدان زنده نمی‌ماند، چگونه می‌توانست در نیم قرن اخیر چنین تحولی پدید آورد؟ بنا بر این کمک کردن به جریان فکری و سیاسی مورد بحث، به مفهوم کمک کردن به روشن نگاه داشتن چراغی است که اگر خدای نا کرده روزی به خاموشی گراید، بسیار امیدها به نومیدی بدل خواهد شد. @rozaneebefarda
الویری و ستایش نامه نویسی به سبک نویسندگان قجری! متن ستایشگرانه در فراغ [صفحه۲از۲] علیه السلام خطاب به محمد بن ابی‌بکر که به دلیل تغییر حاکم مصر دیگر مسؤولیت سابق را نداشت، توصیه‌ای زیبا دارند: فَأَصْحِرْ لِعَدُوِّكَ وَ امْضِ عَلَى بَصِيرَتِكَ وَ شَمِّرْ لِحَرْبِ مَنْ حَارَبَكَ وَ ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ، وَ أَكْثِرِ الِاسْتِعَانَةَ بِاللَّهِ يَكْفِكَ مَا أَهَمَّكَ وَ يُعِنْكَ عَلَى مَا يُنْزِلُ بِكَ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ. برای رویارویی با دشمنانت بیرون برو و بر پایه روشن‌اندیشی خود حرکت کن و برای جنگیدن با کسانی که به جنگ تو برخاسته‌اند آستین بالا بزن و به راه پروردگار خود فرا بخوان و بسیار از خدا کمک بخواه، چه او تو را برای آن چه برایت مهم است، بسنده است، و همو تو را بر آن چه بر تو فرود آید کمک خواهد کرد، اگر خدا بخواهد. ان شاء الله که آقای دکتر لاریجانی به دلیل داشتن اخلاص و خداخواهی نیازی به مدح و ثنای بندگان خدا ندارند و راه خود را مطابق این توصیه امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواهند پیمود، اما جریانی که ایشان آن را نمایندگی کردند برای ادامه حیات خود نیازمند جهد و وفای کسانی است که به آینده انقلاب می‌اندیشند. ای کاش سروران پیش‌کسوت صاحب قلم و بیان به دور از سیاست‌زدگی‌های روزمره و با قصد خدمت صادقانه به نظام، با برگزاری مجموعه نشست‌ها و هم‌اندیشی‌ها و همایش‌هایی و نیز گردآوری و تدوین مجموعه مقالاتی به تبیین هر چه بیشتر ابعاد، مؤلفه‌ها، ظرفیت‌ها، چالش‌ها و بایدها و نبایدهای جریان انقلابی عقل‌گرا و اخلاق‌مدار و سهم آقای در زنده ماندن آن را برای همه دوست‌داران انقلاب به ویژه نسل جوان بپردازند. ۴ خرداد ۱۳۹۹ @rozaneebefarda
جریان افراطیِ «اعتدال»؛ رو به احتضار! به بهانه تمجیدهای تصنعی و تنفس مصنوعی معدود حامیان حوزوی لاریجانی و جریان اعتدال [صفحه۱از۳] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸بعد از رسول جعفریان، تاکنون دو متن تمجیدآمیز دیگر با ادبیات نویسندگان قاجاری در ستایش لاریجانی نوشته شده که یکی به امضای جمعی از دانش آموختگان حوزه است(که در آینده نزدیک نقد خواهد شد) و دیگری یادداشتی است به قلم که در اینجا به نقد آن پرداخته ایم. 🔸جناب آقای ، دانشجوی سابق دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و دانشیار فعلی دانشگاه باقرالعلوم وابسته به است و هم‌زمان عضو هیئت امنای مدرسه اسلامی هنر (به ریاست حجت‌الاسلام سیدابوالحسن ) نیز هست. او به تبع دیگر اعضای شاخه حوزوی هم‌چون به سنت تمجیدنامه‌نویسی برای یکی از اعضای اجرایی جریان متبوعش پرداخت و تلاش کرد چهره سیاسی علی لاریجانی را در میان حوزویان و عموم مردم، به نوعی بازسازی کند؛ اقدامی که با شکست مطلق سیاست های دولت اعتدال و تمسک به برنامه های برجام گونه نافرجام، بعید است چندان به نتیجه دلخواه اعتدالگرایان حوزوی ختم شود! 🔸یادداشت آقای الویری دو جنبه داشت: جنبه ظاهری و سطحی که همان تعریف و از علی لاریجانی بود و بعد دیگر، که از جهتی عمیق‌تر و البته مهم‌تر است؛ تئوری‌سازی برای بازگرداندن نتیجه یک بازی باخته در دقیقه نود و تلاش برای زنده نگه‌داشتن شبه‌جریان اعتدال در هنگامه بود! 🔻الویری و دیگر ثناگویان علی لاریجانی برای سرودن شعر مداحی‌شان مشکل مضمون و قافیه داشتند(!!) هرچند الویری با قوت نفس مثال‌زدنی ویژگی‌هایی را برای علی لاریجانی برشمرد و از «تعامل لاریجانی با مردم، پختگی، پرهیز از شتاب‌زدگی در اظهار نظر، چیرگی وجه فرهنگی بر سیاسی، مورد اعتماد رهبری و مراجع و...» وی سخن به میان آورد! قهرا مواجهه با ردیف کردن یک مشت صفات حسنه برای شخصی چون علی لاریجانی و روئین تن جلوه دادن وی، نیاز به پاسخ و روشن‌گری ندارد (چراکه در مناقشه نیست و از قدیم گفته‌اند:«احسنها اکذبها») اما از آقای الویری باید پرسید که در میدان واقعیت ها (و نه عالم شعر و خیال) به گمان شما واقعاً تعامل آقای لاریجانی با مردم مثبت بوده است؟! آیا ایشان در آخرین روزهای دوران نمایندگی دوازده ساله، در شرایط دشوار ، یکبار حاضر شد در میان مردم قم حاضر شود و از آنان احوالپرسی نماید؟ آیا در این مدت ابتلا، یکبار در مناطق محروم قم، حضور یافت تا از نزدیک ببیند درد مردم چیست؟! شاید مراد از مردمی بودن، حضور در همان حلقه انحصاری و بسته معدود حامیان حوزوی جناب لاریجانی است؟! اگر چنین است که زهی انصاف! آقای لاریجانی 12سال رئیس مجلس بوده است و بنا به شواهد و گفته هم‌قطارانش از قدرت لابی‌گری بالایی نیز برخوردار بوده است اما آیا از این قدرت نسبتا پایدار برای بهبود وضع معیشتی مردم استفاده کرده است؟ اگر وضع اسف‌بار اقتصادی فعلی محصول تفکر پوسیده اعتدال و عمل‌کرد ضعیف ژنرال‌های رو به موت این جریان نیست، پس این وضع نتیجه چیست؟ اگر آقای علی لاریجانی به عنوان رئیس 3دوره مجلس؛ در به وجود آمدن بحران فعلی سهیم نیست پس چه کسی سهیم است؟ به علاوه؛ چه کسی است که نداند برجامِ نافرجام محصول شتاب‌زدگی و ذوق‌زدگی امثال علی لاریجانی است؟ آیا و دور زدن فراکسیون تخصصی برجام را فراموش کرده اید یا به غلط گمان می کنید حافظه تاریخی حوزویان و نخبگان سیاسی ایرانی مخدوش شده است؟ و‌ چه کسی است که نداند خسارتِ محضِ برجام و خسران هسته‌ای کشور به خاطر ناپختگی و ساده‌لوحی اعتدالی‌ها در اعتماد به طرف غربی بوده است؟ آقای الویری از رابطه حسنه علی لاریجانی با رهبری دم می‌زند اما قطعا می‌داند در مهم‌ترین اقدام 12سال اخیر آقای لاریجانی (یعنی برجام) خطوط قرمز رهبری زیر پا گذاشته شد. آقای الویری! از رابطه حسنه علی لاریجانی با مراجع عظام تقلید دم می‌زند در حالی که در زمان ریاست ایشان بر مجلس؛ توسط دولت دنبال شد و جالب آنکه نخستین بار با حضور دو تن از نمایندگان مجلس در یک کشور آسیای شرقی این سند منحوس امضا شد! 🔸ادامه یادداشت؛ صفحه دوم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4344 صفحه سوم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4346 @rozaneebefarda ادامه👇
از نگارش ستایشنامه های قاجاری تا دفاع از قراردادهای استعماری مروری بر سرگذشت سیاسی و درنگی در یادداشت انفعالی [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای محسن الویری(از فارغ‌التحصیلان دانشگاه که از نیمه دوم دهه هشتاد نسبتا بر مطالعات حوزوی تمرکز یافته) در تاریخ چهارم خرداد یادداشت غلوآمیز خود را در وصف آقای منتشر کرد که با واکنش منفی محافل انقلابی روبرو شد و از آن به عنوان مصداقی از یاد شد و از قضا سرکنگبین صفرا فزود! از همین رو نویسنده مزبور بر آن شد تا یادداشت جدیدی در دفاع از یادداشت ابتدایی خود بنویسد که مصداق عذر بدتر از گناه و تکرار همان خط رسانه ای غیرقابل دفاع بود! یادداشت جدید جناب آقای الویری محتوای جدیدی نداشت و در بخش قابل توجهی تکرار مکررات محسوب می‌شد اما فرصت خوبی پدید آورد برای شناخت و شاخه حوزوی آن، که امروز بیش از هر زمان دیگری برای بازسازی چهره سیاسی یکی از عناصر اجرایی شاخص خود، شدیدا به تکاپو افتاده است. فارغ از مدعاهای ژورنالیستی توأم با مظلوم نمایی جناب الویری، پاسخ به این سؤال از اهمیت بالائی برخوردار است که خرده جریان اعتدال بر چه شاخصه هایی بنا شده است؟ پاسخ به این سؤال راهبردی، البته مجالی واسع می‌طلبد اما پرداخت اجمالی بدان، خالی از لطف نیست. جناب محسن الویری این نکات را نمی‌داند یا می‌داند و در نقش سانسورچی و بزک‌کار چهره‌های اعتدالگرایان عمل می‌کند و ناراستی های هم‌قطاران سیاسی را درز می‌گیرد. این نحوه سخن گفتن امثال الویری تا حدودی طبیعی است زیرا وی از سال 61 با شیخ اعتدال، جناب آقای هاشمی رفسنجانی مرتبط بوده است و طبیعی است که مسئول سیاسی شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری اسلامی که از سال 61 با یک واسطه (فاطمه هاشمی رفسنجانی) به آقای هاشمی رفسنجانی مرتبط می‌شد، امروز نیز به حمایت از این جریان برخیزد و به تمجیدنامه‌نویسی از چهره‌های شاخص این جریان مشغول شود. اصلا عجیب نیست کسی که آرزویش دیدار با در بوده و با وی آرزومندانه ملاقات نموده و با شور و شوق به روایت آن ملاقات با این کهنه سلطنت طلب ظاهرالصلاح پرداخته، از چه ویژگی‌های فکری و سیاسی برخوردار است. مهم‌تر از ملاقات وی با سیدحسین نصر، ارتباط وی با مؤسسه آموزش جهانی Institute of International Education در واشنگتن دی.سی. است. گفتنی‌ها در خصوص این مؤسسه فراوان است اما معرفی مختصری از این مؤسسه نکات فراوانی را مشخص می‌کند. موسسه آموزش جهانی در سال ۱۹۱۹ میلادی در واشنگتن تاسیس شد. نکته جالب توجه این است که یکی از بنیان‌گذاران آن وزیر امور خارجه امریکا آقای الیهو روت می باشد که از سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ در این سمت مشغول بوده است. او به همراه نیکلاس مورای باتلر (برنده جایزه نوبل صلح و رئیس دانشگاه کلمبیا) و استفان داگان (استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک و نخستین رئیس این موسسه) آن را بنیان نهاده‌ است. این مؤسسه به صورت واضح هدف خود را تعلیم نسل آینده رهبران کشورهای دنیا ابراز داشته است و مدعی است تاکنون بر ۲۹۰۰۰ نفر در دنیا تاثیر گذارده‌اند. (https://www.iie.org/Why-IIE/History و https://www.iie.org/en/Why-IIE ) بر این اساس؛ مؤسسه آموزش جهانی، که جناب آقای الویری از 17می-7ژوئن2008 (28اردیبهشت تا 18 خرداد 1387 ) با آن مرتبط بوده(تارنمای شخصی محسن الویری، پایگاه خبری-تحلیلی علوم انسانی طلیعه) مکانی است برای شناسایی نیروهای مؤثر یا احتمالا مؤثر سیاسی و اجتماعی و تربیت آنان بر اساس الگوهای آمریکایی و در نهایت گسیل دادن آنان به کشورهای مبدأ برای اجرای منویات ایالات متحده آمریکا. فراتر از ساده سازی ها، مظلوم نمایی ها و ژست انقلابی گری و عقلانیت، بر اساس روند فعالیت های فکری و روابط سیاسی وی، معلوم نیست او واقعا تا چه اندازه با مبانی انقلاب اسلامی و اسلام ناب و منظومه فکری امامین انقلاب، متناسب و مرتبط است اما نهایتا می‌توان وی را یک چهره دانشگاهی/ حوزوی اعتدالی دانست که واجد شاخه مهم این خرده جریان، یعنی است! از مخاطبان فرهیخته می پرسیم؛ به راستی کسی را که اعتقاد دارد فرهنگ مفهومی غربی است و کسی نمی‌تواند دید اسلامی محض در این مقوله داشته باشد، می‌توان انقلابی و پیرو مکتب امام خمینی قدس سره الشریف دانست؟: «فرهنگ یک مفهوم غربی است و آن را از آنجا گرفته‌اید و بعد می‌گویید که این فرهنگ باید اسلامی شود. به نظرم اگر قرار باشداین افراد فقط در چارچوب اسلام حرف بزنند، اصلاً نمی‌توانند دهان باز کنند. زیرا نگاه و ساختار اندیشه‌، زبان، کلمات و اصطلاحات‌شان همگی برگرفته از جای دیگری است.»(محسن الویری،عصر اندیشه، شماره ۸، صفحه ۹۶) @rozaneebefarda ادامه👇
از نگارش ستایشنامه های قاجاری تا دفاع از قراردادهای استعماری مروری بر سرگذشت سیاسی و درنگی در یادداشت انفعالی [صفحه 2 از 2] آیا کسی که حتی تمدن اسلامی را هم بر اساس معیارهای نژادگرایانه و عرب و عجمی تفسیر می‌کند و ادعا می‌کند عرب‌های مسلمان هیچ‌گاه تمدن‌ساز نبودند، شخصیتی عمیق و اهل علم دانست؟؛ «ایرانیان و رومی‌ها پیش از اسلام هم تمدن‌ساز بودند، اما عرب‌های مسلمان، تمدن‌ساز نبودند. البته خرده تمدنی داشتند، اما این خرده تمدن توان رویارویی و سنجش با تمدن ایران، روم، هند و تمدن‌های دیگر را نداشت.» (محسن الویری،عصر اندیشه، شماره ۸، صفحه ۹۶) با این اوصاف واضح است که ادعای طرفداری از برخی اصالت های مذهبی و انقلابی را به آسانی نمی توان از امثال الویری پذیرفت و اقلا نمی‌توان او را یک شخصیت عمیق اسلامی و انقلابی دانست. او نهایتا عضوی از شبه‌جریان اعتدال است که هیچ‌گاه نتوانسته به فهم عمیقی از امام و انقلاب اسلامی دست یابد و این فاصله فاحش فکری و سیاسی، در آثار و سلوک وی کاملا روشن و قابل ردیابی است. جناب آقای الویری سالهاست که در حلقه خاص شبه جریان اعتدال در قم، حضور فعال دارد و بعید نیست که در کنار مطالعات تخصصی، به لطف همین همگرایی های سیاسی و فکری، به ریاست میز تخصصی تمدن اسلامی در رسیده باشد. در پایان این نکته را باید گفت که گفتمان اعتدال برخلاف پروپاگاندایی که بوقچی‌های‌شان به راه انداخته‌اند از پشتوانه مردمی یا حتی نخبگانی و دینی قابل توجهی برخوردار نیست ولی در عین حال با اتکا به برخی روابط حوزوی، تلاش می کند با عکس یادگاری با بزرگان حوزه مقدسه قم، برای خود اعتبار دست و پا کند کاری که سالها پیش، و حتی ، در تکاپوی آن بود. حقیقتا امروز کدام یک از مراجع عظام تقلید را سراغ داریم که از بانک‌داری فعلی، که مورد حمایت تمام قد اعتدالیون بود، راضی باشد؟ کدام یک از مراجع عظام تقلید حاضرند کوچک‌ترین تأییدی نسبت به سند 2030، که در اصل مانیفست دولت اعتدال در حوزه خانواده است، داشته باشد؟ کدام یک از مراجع عظام تقلید حاضر است محو شدن و هضم کامل در هاضمه استکبار جهانی را بپذیرد؟ قراردادهای ننگین و لوایح استعماری مانند که مورد تحریم برخی مراجع قرار گرفت، وضعیتش روشن تر از آن است که نیازمند شرح و بسط باشد. با این وجود چگونه این جماعت با نادیده گرفتن حجم نارضایتی ها و فاصله فکری مراجع و فضلا و اعلام قم با ایده های وارداتی مورد حمایت اعتدالیون، در تکاپوی القای حمایت تمام قد مراجع از این جریان است؟! گذشته از عدم مقبولیت حوزوی، اعتدال از پشتوانه مردمی نخبگانی و سیاسی نیز برخوردار نیست اما اعضای این شبکه کوچک، در راه اندازی و سر و صدای رسانه ای استاد اند! آنان علی رغم کارنامه غیرقابل دفاع شان، با کاربست عنصر ابهام استراتژیک، خود را معتقد به مبانی سیاسی اسلام نشان می دهند و نقاب انقلابی می زنند و بلکه برخی از سران خود را نماد انقلابی گری معرفی می کنند! اما بدیهی است که هر نقابی یک روز خواهد افتاد و چهره واقعی افراد و جریانات از پس آن مشخص خواهد شد. پس باید ترسید از « یوم تبلی السرائر » (طارق/9) و با روشنگری جریان انقلابی یقینا این روز به آخرت محول نخواهد شد. @rozaneebefarda
تفسیر سلیقه‌ای از سکولاریسم حوزوی! درنگی در تفسیر بحث‌برانگیز آقای محسن الویری از پدیده [صفحه 3 از 3] 2. برخلاف برخی انگاره‌ها ‌و القائات نادرست، بدنه و بزرگان حوزه علمیه مبرا از این مسیر انحرافی هستند و نوعا از فضل حوزوی برخوردار نیستند و آورده علمی قابل توجهی نیز ندارند و اگر نوشتجات و منشوراتی داشته باشند بارها و بارها مورد نقد علمی فضلای حوزه علمیه قرار گرفته و پاسخ فنی نیز در برابر این انتقادات نداشته‌اند. لذا این ادعا که بخش قابل توجهی از فضلای باسواد حوزه علمیه از ترس سکوت کرده‌اند و به وادی سکولاریسم عملی افتاده‌اند، اولا مصداق است و ثانیا توهینی آشکار به عموم حوزویانی است که فهم مبانی دینی را بدون تأثیرپذیری از جبر محیطی دنبال می‌کنند و با زندگی بی‌آلایش و عدم وابستگی به مظاهر دنیوی، حرف حق را آنچنان که باید و شاید بیان می‌کنند. 3. جریان سکولار حوزوی علی‌رغم ضعف در ناحیه نیروی انسانی، از تریبون‌دارترین جریانات حوزوی است و مؤسسات شبه‌علمی متعددی به‌عنوان و این جریان در قم و تهران تعریف‌شده و با منابع مالی مجهول، و بعضا حای با استفاده از منابع مالی حاکمیتی و دولتی، مشغول به کار هستند که نمونه بارز آن، رپرتاژ دائمی رسانه‌های پرهزینه وابسته مالی به بودجه عمومی نظیر و ، یا وابسته به مراکز وجوهات شرعی مانند و... در موارد مختلفی در نقش تریبون این جریان فعال بوده و هست و در مواردی در سایه غفلت مدیران اتباع این جریان از تریبون صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز متنعم شده‌‌اند. با این وجود معلوم نیست چرا آقای الویری با مظلوم‌نماییِ غیرواقعی، سخن از به‌میان می‌آورد. 4. «آگاهیِ به‌روز» یکی از ویژگی‌های ممتاز جریان انقلابی است که آقای الویری علاقه دارد از آن به‌عنوان «رصد کردن» تعبیر کند. البته نزاع لفظی دور از ساحت این یادداشت است اما معلوم نیست چرا جناب الویری و هم‌قطاران ایشان از این یا همان ، رنجیده خاطر شده‌اند. آیا ایشان دوست دارند سکولارهای حوزوی تولیدات و القائات باطل خود را به‌صورت یک‌طرفه ارائه کند و جریان انقلابی نیز در خواب غفلت به‌سر ببرد یا در بیان دیدگاه‌های انتقادی خود نسبت یا به خرج دهد؟! 5. جریان انقلابی در سال‌های اخیر ابزاری جز «بیان» و «تبیین» نداشته است و البته بررسی کارنامه و تکالیف نهادهای نظارتی در برخورد حقوقی با جریانات سکولار حامی و ، که در اغتشاشات مختلف به‌عنوان پشتیبان نظری بغاة عمل کرده‌اند، ساحتی دیگر دارد که خارج از حوصله این نوشتار است. بنابرین معلوم نیست جناب الویری از کدام «منکوب کردن» و «از صحنه به در کردن» سخن می‌گوید؟! اگر جریان سکولار حوزوی به‌علت و ؛ توان پاسخ به اشکالات علمی جریان انقلابی را ندارد و به همین علت به حاشیه رفته، تقصیر جریان انقلابی است؟؟! 6. آقای الویری پس از صغری-کبری‌های پیشین، قاعده‌ای را بیان کرد که نتیجه آن تطهیر کلی جریان سکولار حوزوی است. او در خلال این برنامه گفت: «سکولاریسم موجود در حوزه سکولاریسم اجباری و تحمیلی است.» توضیح کوتاه آن‌که در ادبیات حوزوی، فرد مجبور یا مُکره یا مضطرّ معذور است و وقتی کسی سکولارهای حوزوی را مجبور یا مکره یا مضطر فرض کند، آن‌ها را از گناه سیاسی‌شان تبرئه کرده است. پیش از این آقای نیز بغاة و شورش‌گران علیه جمهوری اسلامی را «باغی مضطر» نامیده بود و از این طریق شورش و شورش‌طلبی را تطهیر کرده بود امروز نیز آقای با ادبیاتی مشابه سکولارهای حوزوی را تطهیر می‌کند و تعبیر را جعل می‌کند! آیا این در اتاق فکری واحد شکل می‌گیرد یا قطعات پراکنده‌ای از یک پازل بزرگ، به نحو نادانسته توسط این افراد در حال تکمیل است؟! خاتمه: تجربه سال‌های گذشته نشان داده شبکه چهار در موارد متعددی به برای رواج برخی دیدگاه‌های غیراصولی بدل شده است. جایگاه این شبکه به‌عنوان سکوی رسانه‌ای نخبگانی اقتضای آن دارد که مدیران و برنامه‌سازان محترم این شبکه دقت بیش‌تری در انتخاب کارشناسان داشته باشند یا موضوعات حساس را در قالب پیگیری نمایند؛ چه آن‌که بی‌دقتی در این امر و استفاده از افرادی که کارنامه علمی روشنی در مباحث و موضوعات، به‌ویژه موضوع حساسی نظیر شرح کلمات امام خمینی ندارند یا بیانات ایشان را در جارچوبی خاص معنا می‌کنند، عملا به ترویج برخی انگاره‌های نادرست در سطح نخبگانی منجر خواهد شد و تبعات و خسارت‌های جبران‌ناپذیر این امر بر کسی پوشیده نیست. پ.ن: ۱. مجری محترم برنامه مذکور، فردی انقلابی و امین است. ۲. برگزاری با حضور چهره‌ها در فهم متن منشور، راهگشا خواهد بود. @rozaneebefarda