eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن کریم چه عاملی را دلیل طغیان انسان ها معرفی می کند؟ 🔹 وقتى به جايى مى رسند، دست و پاى خود را گم كرده و مى كنند. آيات شريفه ۶ و ۷ سوره علق: «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى - أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى» (چنين نيست كه شما می پنداريد به يقين انسان مى كند - از اين‏ كه خود را ببيند) اشاره به همين مطلب دارد. 🔹افراد كم ظرفيّتى را مى شناسيم كه وقتى به و رسيدند همه چيز را به فراموشى سپردند و گاه دوستان چندين ساله را هم نشناختند. گاه ظرفيت ها آنقدر كم است كه در برابر خداوند هم مى كنند و و بلكه اصل وجود خود را نيز منكر مى شوند. 🔹در مقابل، افرادى هستند كه ظرفيت وجودى آنها از اقيانوس هم بيشتر است. اگر ظرف آبى به آب اقيانوس اضافه شود اثرى براى آن ندارد، همان گونه كه اگر ظرف آبى هم از آن برداشته شود اثرى ندارد. 🔹 (عليه السلام) از جمله اين افراد است، آن قدر دريادل است كه وضعيت زندگيش پس از خلافت تفاوتى با دوران خانه نشينى اش ندارد. خوشا به حال انسان هاى پرظرفيت كه آمد و رفت آنها را تكان نمى دهد. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۹۰ ش، ‏چ اول‏، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ» ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون (ع) و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه پيامبران پيشين نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: «حُبّ مال»، «حُبّ جاه» و «حُبّ شهوت». هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در جوامع اسلامى شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد؛ همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ 🔹زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه رقابت های مخرّب و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق گناه ساخت. از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، داغ‌ترين خطبه‌ها را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در «نهايت سادگى» و بود - ارائه دهد تا دنياپرستانِ آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در عصر عثمان [كه اموال زيادى به بيت المال اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از خويشاوندان و اطرافيانِ او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند؛ كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: مروان، طلحه، زبير، سعد بن‌ ابى‌ وقاص، يعلى‌ بن‌ اميّه، عبدالرحمن‌ بن‌ عوف، زيد بن‌ ثابت و كسانى ديگر را بر می شمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مى نويسد: « آن قدر شمش طلا و نقره از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه می شكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن جامعه بيمار از طريق تحقير دنيا و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا پيشواى اسلام [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد. 🔹امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك ضد ارزش درآيد و مردم به زندگى ساده [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از امام سجاد (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه گناه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ ۱ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «برزخ» چیست؟ 🔹 به معناى چيزى است كه در ميان دو شىء حايل شود، سپس اين معنا توسعه يافته و به هر امرى كه در ميان دو چيز يا دو مرحله قرار گيرد، اطلاق شده است. [۱] در «مسائل اعتقادی» منظور از ، جهانى است كه ميان «دنيا» و «عالَم آخرت» قرار دارد، يعنى هنگامى كه از بدن جدا مى شود، پيش از آنكه بار ديگر در به بدن اصلى باز گردد، در عالَمى كه ميان‌ اين‌ دو عالَم است و ناميده مى شود قرار خواهد داشت. 🔹براى اثبات ، دليل عمده ما دلائل نقلى و آيات و روايات است، هر چند اين مسئله از طرق عقلى يا حسى (از طريق تماس و ارتباط با ارواح) نيز امكان پذير است. گرچه بحث زيادى در مورد ندارد و نسبتاً از كنار این مسأله، ساده گذشته است، ولى با اين حال، تعبيرات صريح و روشنى در آيات متعدد در اين زمينه دارد كه مى تواند اصول كلى مربوط به را براى ما روشن سازد. 🔹قرآن در سوره مومنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰، بحث در مورد را از چگونگى وضع كفّار و ظالمان و مجرمان آغاز كرده مى فرمايد: «حَتى إذا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ إِرجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ». ([آنها همچنان به راه نادرست خويش ادامه مى دهند] تا زمانى كه يكى از آنان فرا رسد، در اين حال مى گويد: پرورگارا! مرا برگردانيد شايد عمل صالحى انجام دهم در آنچه ترك كردم [و گذشته تاريك خودم را جبران نمايم]). 🔹اما به زودى با جواب منفى آميخته با دليل و برهان روبرو مى شود، به او مى گويند:  «كَلاّ إنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائَلُها» (چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مى گويد [و اگر باز گردد همان برنامه هاى سابق را تكرار مى كند]). سپس مى افزايد: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بِرْزَخٌ إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ». (و پيش روى آنها است تا روزى كه مبعوث مى شوند). آغاز اين آيه اشاره به منزلگاه اوّل يعنى منزلگاه است، و پايان آن اشاره به منزلگاه دوّم يعنى است. 🔹گرچه بعضى اصرار دارند كه «برزخ» را در اينجا به معناى حائلى كه در ميان انسان و درجات عالى بهشت قرار دارد تفسير كنند، ولى جمله «إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخيز) قرينه روشنى است بر اينكه مرحله اى قبل از «روز رستاخيز» و بعد از مرگ است. بعضى نيز برزخ را به معناى مانعى براى بازگشت به اين دنيا تفسير كرده اند؛ اين معنا نيز با ذيل آيه كه مى گويد اين برزخ تا روز قيامت ادامه دارد سازگار نيست. (دقت كنيد) به اين ترتيب آيه فوق، به وضوح اشاره به وجود چنين‌ عالَمى در ميان و مى كند. 🔹در روايتى از (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فى الْبَرْزَخِ» (من از درباره شما مى ترسم) راوى سؤال كرد: «ما الْبَرْزَخُ»؛ (برزخ چيست؟) فرمود: «أَلْقَبْرُ مُنْذُ حِينَ مَوْتِه إلى يَوْمِ القِيامَة»؛ [۲] (، همان قبر است، از آن زمانى كه انسان مى ميرد تا روز قيامت). و در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «إنَّ ألْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ الْنِيرانِ» ( باغى از باغ هاى يا حفره اى از حفره هاى است). پی نوشت‌ها؛ [۱] در سوره رحمان، آيه ۲۰ درباره درياى آب شيرين و شور كه در كنار هم قرار دارند مى فرمايد: «بِيْنَهُما بَرْزَخُ لا يَبْغِيانِ» (در ميان آن دو، برزخى است كه مانع از غلبه يكى بر ديگرى است). [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، قم‏، ۱۴۱۵ق، ‏چ۴، ج۳، ص۵۵۴، سوره مؤمنون، آيات ۹۷ الى ۱۰۰؛ و... 📕پیام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ۹، ج۵، ص۳۵۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش دوم) 🔸علماى اخلاق براى امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 1⃣«مجاهده» 🔹وقتى تمام شد و را متضّرر و كاسب معاصى دانست، گفتيم بايد عقاب كند، و اما اگر آن را در بعضى فضائل يا اذكار سست و بى حوصله يافت، بايد او را وارد آنها كند و با او نمايد. در ، «نفس» را از چيزهایی كه دوست داشت محروم مى كرد، و اينجا را به كارهاى سنگين وا مى دارد، به كارهایی كه برايش سستى به خرج مى دهد، و اين كار كسانى است كه براى خدا عمل مى كنند. 🔹يكى از بزرگان وقتى نماز عصرش فوت شد، زمينى كه قيمتش صد هزار درهم بود، براى جبران، آن را در راه خدا داد؛ و ديگرى نماز جماعتش در شب ترك شد و آن شب را به شب زنده دارى مشغول شد؛ ديگرى نماز مغرب را به تأخير انداخت براى جبران آن، دو بنده آزاد كرد و از ابن ربيعة دو ركعت نماز صبح قضا شد و بنده اى آزاد كرد. بعضى براى «مجاهدت‌ با نفس»، روزه يك سال يا حج با پاى پياده يا صدقه دادن تمام مال را بر خود واجب مى كردند. 🔹در روايتى در «مصباح الشريعة» از امام صادق (عليه السلام) آمده است: «طُوبَى لِعَبدٍ جَاهَدَ لِلّهِ نَفْسَه وَ هَوَاهُ» [۱] (خوش به حال بنده اى كه برای خدا با و هواى خود كند!). خداوند هم فرمود: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» [۲] (و كسانى كه در راه ما كردند، راه هاى خود را به آنها نشان داده و مى كنيم و خداوند با است). 🔹حكايت شده كه: «عده اى به عيادت عمر بن عبدالعزيز آمدند، و در بين آنها جوان‌ لاغر اندامى بود؛ عمر بن عبدالعزيز به او گفت: اى جوان چه به تو رسيده كه اين قدر لاغر و نحيف هستى؟ جواب داد: دچار بيمارى شده‌ام، گفت: چه بيمارى به جان تو افتاده؟ گفت: اى خليفه شيرينى را چشيدم تلخ يافتم، و نزد من خوشى و زيبائى و شيرينى دنيا كوچك آمد، و طلا و سنگش مساوى آمد، و گويا به عرش پروردگارم به طور واضح نظر مى كنم، و مردم را مى بينم كه به طرف و مى روند، پس روزم را به تشنگى و شبم را به شب زنده دارى به سر كردم، و هر چه در آن هستم كوچك است در كنار خداوند و او [و بيمارى من اين است كه شيرين را تلخ و چيز بزرگ را كوچك و شىء گرانقيمت و بى ارزش، در نظرم يكى است]». [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۰ق، چ۱، ص۱۶۹ [۲] سوره عنكبوت، آيه ۶۹ [۳] المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۸، ص۱۷۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام موسی كاظم (عليه السلام): 🔸«كانَ لُقمانُ عليه السلام يَقولُ لاِبنِهِ: «...يا بُنَيَّ، خُذ مِنَ الدُّنيا بُلغَةً، و لا تَدخُل فيها دُخولاً يَضُرُّ بِآخِرَتِكَ، و لا تَرفُضها فَتَكونَ عِيالاً عَلَى النّاسِ».  🔹« همواره به پسرش میگفت: «...پسرم! از به اندازه كفايت (نياز) برگير، و آنچنان در فرو نرو كه به زيان رسانَد، و چنان هم رهايش مكن كه گردى». 📕بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۴۱۶ ح ۱۰ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«الحمد الله رب العالمين» بر کدام قسم از توحيد دلالت دارد؟ 🔹در كه هر صبح و شام در نمازها تكرار مى كنيم؛ چنين آمده: «الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». (ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است). عين اين جمله در سوره هاى متعدّدى از از سوى بندگان و از سوى خداوند با همين تعبير تكرار شده؛ كه گاه مربوط به و گاه مربوط به است. [۱] در حقيقت اين آيه استدلال لطيفى را در بر گرفته؛ و آن اين كه شايسته هرگونه و است؛ چرا كه «مربّى واقعى همه عالميان» او است. 🔹هم «خالق» است و هم «روزى دهنده»، هم «مالك» است و هم «تربيت كننده»، هم «مدير» و هم «مدبّر»، و هم «راهنما و معلّم» و «هادى». قابل توجّه اين كه «الحمد» چون به صورت جنس به كار رفته همه را شامل مى شود؛ و «اَلْعالَمينَ» نيز چون به صورت جمع با الف و لام است، جهان را اعم از عاقل و غير عاقل، مادّى و مجرد، همه را در بر مى گيرد. (و اين كه به صورت صيغه جمع عاقل آمده است به اصطلاح از باب تغليب است). [۲] 🔹بنابراين اگر ديگران نيز در گوشه اى از اين جهان اقدام به تعليم و تربيت و پرورش و انعام مى نمايند، همه از پرتو او است؛ و اگر كسى مالكيّتى دارد شعاعى از مالكيّت مطلقه او مى باشد. بنابراين قبل از اين كه از بندگان او تشكر و سپاسگزارى كنيم يا حمد و ستايش آنها نماييم، بايد را بستائيم، و در برابر ذات مقدّس او كنيم. فخر رازى در اينجا با توجّه به اين كه حمد و سپاس در برابر نعمت است، به شرح اجمالى نعمت هاى خداوند پرداخته و گفته است: 🔹تنها دقّت درباره «بدن انسان»، نشان مى دهد كه به گفته دانشمندان علم تشريح نزديك به پنج هزار نوع اعضاى مختلف يا مواهب گوناگون از مواهب الهى در خلقت بدن به كار رفته است. تازه آنچه در اين زمينه معلوم شده، در مقابل آنچه هنوز كشف نشده همچون قطره در برابر اقيانوس است. سپس به ذكر آثار ربوبيّت و تدبير خداوند در بقيّه جهان هستى پرداخته؛ مى گويد: «از بررسى اينها چنين به دست مى آيد كه هزار هزار (يك ميليون) مسأله قابل توجّه يا بيشتر و كمتر در اين زمينه وجود دارد؛ و با توجّه به اين كه همه چيز را مسخّر قرار داده، روشن مى شود كه جمله «الحمدلله» تمام اين مسائل را در بر مى گيرد». [۳] 🔹البتّه مفسّر مذكور (فخر رازى) با توجّه به علوم عصر خود چنين سخنى گفته، ولى با توجّه به اكتشافاتى كه در عصر ما در زمينه هاى مختلف علمى حاصل شده روشن مى شود كه اين اعداد و ارقام تا چه اندازه كوچك و بى مقدار است. تنها در «بدن انسان» ده ميليون ميليارد! سلّول وجود دارد كه هر كدام يكى از خدمتگزاران او و مشمول ربوبيّت پروردگارند؛ و بر آن شكر و حمد و سپاسى لازم است. اگر انسان بخواهد شبانه روز فقط اين تعداد سلّول را شماره كند ـ تا چه رسد به حمد و ستايش ـ سيصد هزار سال وقت لازم دارد! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آيه ۱؛ سوره يونس، آيه ۱۰؛ سوره صافات، آيه ۱۸۲؛ سوره زمر، آيه ۷۵؛ سوره غافر، آيه ۶۵ [۲] به همين دليل هنگامى كه موسى (عليه السلام) در برابر فرعون خدا را به عنوان «رب العالمين» توصيف مى كند؛ او مى پرسد «رب العالمين» چيست؟ موسى (عليه السلام) مى فرمايد: «رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا» (اوست پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد). [۳] تفسير فخررازى، ج ۱، ص ۶ 📕پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، ج ۳، ص ۳۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّا مِنَ الدُّنْيا، بِاِعْطائِها ما تَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ وَ ما لَمْ يَنَلِ المُرُوَّةَ وَ لا سَرَفَ فيهِ، وَاسْتَعينوُا بِذلِكَ عَلى اُمُورِالدّينِ».  🔹براى خودتـان بهره‌اى از قرار دهـيد، به اينكه خواسته هاى دل را از به آن بدهيد، تا حدّى كه را از بين نبرد، و در آن نباشد، و بدين وسيله، بر ، كمك بجوييد. 📕فقه الرضا عليه السلام، ص ۳۳۷ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه نقشی در تربیت انسان ها بر عهده دارد؟ 🔹 «موجود فراموشكارى» است که نه تنها ديگران را فراموش مى كند، بلكه در مواقع بسياری گرفتار نيز مى شود و اين خودفراموشى بزرگترين اوست. دو عامل مهم به اين كمك مى كند؛ نخست زندگى‌ روزانه است، بخصوص در زمانى كه زندگى پيچيده و پر از مشكلات شود، و ديگرى و زرق و برق ها و تشريفات آميخته با هوا و هوس ها و عشق به مال و جاه و شهوات است. 🔹در اين حال درست به مى ماند كه در دو طرف جادّه، قصرهاى سر به فلك كشيده و شاهدان زيباروى را مى بيند كه ناگهان او را از مسير اصلى بازداشته و به پرتگاه مى كشاند. مهم‌ترين آثار بيدار ساختن انسان و پايان دادن به است؛ زيرا هنگامى كه به ميان آمد، وضع به كلى دگرگون مى شود. آيه شريفه «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی». [۱] كه را ياد خدا مى شمارد و آيه شريفه «لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ». [۲] كه بعد از جمله «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» آمده، نشان مى دهد كه ريشه‌ اصلى‌ فلسفه‌ نماز در نهاده شده؛ 🔹زيرا سرچشمه همه ، حُبّ دنيا و است كه ، انسان را از آن باز مى دارد، همانگونه كه در «آيه ۲۹ سوره نجم» مى خوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّىٰ عَنْ ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا». (حال كه چنين است از كسى كه از روى گردانده، جز را نخواسته اعراض كن). طبق آيات ديگر قرآن، در اطراف قلب انسان، طواف مى كند، همين كه در آن پيدا شود میگريزد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ». [۳]  🔹و اگر مى بينيم در روايات اسلامى، ، عمود دين و چشمه آب زلال پاك كننده شمرده شده، دليلش همين است؛ به ويژه اگر اين نماز به صورت انجام شود و مؤمنان، به صورت دسته جمعى به درگاه خدا روى آورند. در روايتى از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ صَلّى الصَّلَاةَ فِی جَماعَةٍ فَظَنُّوا بِهِ كُلَّ خَيْرٍ وَ أَقْبِلُوا شَهادَتَهُ». [۴] (هر كس نمازهاى پنج‌گانه روزانه را با [با شرايط كامل] بخواند، هر كار نيكى را درباره او گمان داشته باشيد و شهادت او را بپذيريد). 🔹اگر نگاهى به (طهارت، وضو و غسل) كه را به پاكى جسم و جان، دعوت مى كند، و شرايط ديگر آن مانند پاك و حلال بودن لباس و توجّه به كعبه، كهن ترين مركز توحيد و اركان و محتواى آيات و اذكار و تعقيبات آن شود، ديد و فهم انسان را درباره اهمّيّت‌ فوق‌ العاده اين عبادت بزرگ و بى نظير، گسترش مى دهد و نشان مى دهد كه چه نقش مهمى در و رساندن او به جوار در سير و سلوك معنوى و عرفانى دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۴ [۲] همان، سوره عنکبوت، آیه ۴۵ [۳] همان، سوره اعراف، آیه ۲۰۱ [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حيون مغربى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۳ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۷، ص ۷۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در پايان خطبه ۴۲ به مهم‌ترين تفاوت و اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ» (امروز روز است نه حساب، و فردا وقت است نه عمل!). اين سخن از يك سو بيانگر اين واقعيت است كه تا در دست داريد، بر حجم خود بيفزاييد، و اگر مى بينيد نيكوكاران و بدكاران، پاكان و ناپاكان، اولياءالله و اشقياء، حزب خدا و حزب شيطان، در اين جهان در كنار هم زندگى مى كنند، بى آن كه بدكاران مورد مجازات الهى قرار گيرند و نيكوكاران مشمول پاداش خير شوند، به خاطر آن است كه اين جهان تنها است نه حساب و جزا. 🔹و از سوى ديگر هشدار مى دهد كه با پايان ، پرونده‌هاى اعمال براى هميشه بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نخواهد بود، و پشيمانى كمترين سودى نخواهد داشت، همان گونه كه (عليه السلام) در کلامی ديگر مى فرمايد: «لا عَنْ قَبِيْح يَسْتَطيعُونَ اِنْتِقالا وَ لا فِي حَسَن يَسْتَطيعُونَ اِزْدِياداً». [۱] (نه مى توانند از كه انجام داده اند بر كنار شوند، و نه مى توانند بر نيكى هاى خود بيفزايند!). 🔹نه براى فرياد «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا». [۲] (پروردگار من! مرا بازگردانيد، شاید در آنچه ترک کردم [و کوتاهی نمودم] انجام دهم!)، پاسخى مى شنوند و نه آرزوى «فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ». [۳] (ای کاش بار دیگر [به دنیا] بازگردیم و از باشیم!) هرگز به واقعيت مى پيوندد! از اين آيات، و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد، به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين، يك سنّت‌ تخلف‌ناپذير الهى است كه با يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد، بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ، نیز به او مى رسد و به اين ترتيب او از نظر حسنات يا سيّئات سنگين تر مى شود؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرماید: «سَبْعَةُ اَسْباب يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو كَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً يَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه». [۴] (هفت سبب [از اسباب خير] است كه ثوابش براى بنده خدا بعد از او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد يا چاه آبى حفر كند يا نهرى به جريان اندازد يا مسجدى بنا كند يا قرآنى و يا كتابى سودمند بنويسد يا علمى از خود به يادگار بگذارد يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند). 🔹روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز است، وگرنه تمام آثار نيك و سنّت هاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين اثر را دارد. با این وصف، آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ سخن امام (علیه السلام) بدین معنا است که انسان بعد از ، عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى پرونده‌ اعمال‌ جديد بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد؛ 🔹ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درخت هاى در برزخ و قيامت بهره مند مى شود. حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد. پی نوشت‌ها [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۲۷۹، (خطبه ۱۸۸) [۲] قرآن کریم، سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰ [۳] همان، سوره شعراء، آيه ۱۰۲ [۴] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۲، ص ۱۱۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۴۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات شریفه:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا شوند [مجازات مى شوند] ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون شايسته هدايت نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در درون جان انسان می‌وزد و تعادل ترازوى عقل را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به انسان اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا». [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ». [۲] ( مى فريبد، زيان مى رساند و مى‌گذرد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ». [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام حسین (عليه السلام):  🔸«لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا إلاّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى، فَيَمْلاَءُها عَدْلاً وَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، كَذلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلی الله عَليه و آلِه يَقُول».  🔹اگر از دنيا به جز يك روز باقى نمانده باشد، خـداوند آن روز را طـولانى خواهـد كـرد، تا اينكه «مردى از خاندان» من كند، و را پـر از و نماید، همانگونه كه از و پر شده است، از رسول خدا صلی الله عليه و آله چنين شنيدم. 📕بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ «نهج البلاغه» تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و اندوه، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال باآن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل دشمنان سرسخت و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر را احاطه كرده بود. 🔹امابسيارى از عوامل غم و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را ازآن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و اندوه را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است؛ هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى ناراحتی های روحى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوهها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و اراده قوى داشته باشد میتواند خود را ازآن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ». و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر صبر و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر شكيبايى پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، افكار بيهوده‌اى است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك حسرت میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به پايينتر از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به بالاتر نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام وقوع حوادث ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، درحالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا». [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار میدهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱ ج ۱۳ ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel