eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️روایات اسلامی چگونه اهمیت «صدق» و «راستی» را تبیین نموده است؟ (بخش اول) 🔸اهميت اين در روايات اسلامى بيش از آن است كه در سخن بگنجد؛ رواياتى كه در این زمینه از (صلی الله علیه و آله)، (عليهم السلام) نقل شده، بيش از حدّ احصا و شمارش است. در ادامه تنها گلچينى از آن بيان مى شود كه به عنوان مشت نمونه خروار، بيانگر موقعيت اين صفت در ميان تمام صفات انسانى است. از اين روايات به خوبى استفاده مى شود كه همه فضايل انسانى از و سرچشمه مى گيرد. 1⃣ (صلی الله علیه و آله) در حديثى می فرماید: «لا تَنْظُرُوا اِلى كَثْرَةِ صَلاتِهِمْ وَ صِيامِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الزَّكاةِ وَ كَثْرَةِ الْمَعْرُوفِ وَطَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيلِ، اُنْظُرُوا اِلى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ» [۱] (نگاه نكنيد به فزونى نماز و روزه و زيادى حج و زكات و انفاق ها و سر و صداى عبادات شبانه بعضى از مردم [اگر مى خواهيد آنها را امتحان كنيد] آنها را به و آزمايش كنيد). 2⃣ (عليه السلام) در این رابطه می فرماید: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً اِلاّ بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ اِلَى الْبَّرِ وَ الْفاجِرِ» [۲] (خداوند متعال هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر به دلیل در سخن گفتن و به نيكوكار و بدكار). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى در رابطه با تأثير راستگويى در همه اعمال انسان، می فرماید: «مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ» [۳] (كسى كه به گرايد و پاكيزه مى شود). زيرا ريشه اعمال صالح است. 4⃣ (عليه السلام) در پيامى به يكى از دوستان بزرگوارش به نام عبدالله بن ابى يعفور می فرماید: «اُنْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلِىٌ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ فَاَلْزِمْهُ فَاِنَّ عَلِيّاً اِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ» [۴] (نگاه كن ببين به چه وسيله آن همه مقام نزد پيدا كرد، و همیشه به آن ملتزم باش. بدان آن همه مقام را نزد رسول خدا به خاطر و پيدا كرد). اين تعبير نشان مى دهد كه حتى شخصيت بزرگى مانند (عليه السلام)، در سايه اين دو فضيلت به آن مقام والا در نزد پيامبر اكرم رسيد. 5⃣فردی از (عليه السلام) درباره مقام و شخصيت انسانها سوال کرد؛ از آن حضرت پرسيد «اَىُّ النّاسِ اَكْرَمُ» (چه كسى [نزد خداوند متعال] گرامى تر است؟)، فرمود: «مَنْ صَدَقَ فِى الْمَواطِنِ» [۵] (كسى كه همه جا بگويد). با توجه به اين كه قرآن مى گويد «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقاكُمْ» [۶]؛ (گرامى ترين شما نزد خدا شما است). روشن مى شود كه همان صدق و است. 6⃣ (عليه السلام) در حديث ديگرى درباره تأثير و راستى در از چنگال مشكلات و خطرات مى فرمايد: «اَلْزِمُوا الصِّدْقَ فَاِنَّهُ مَنْجاةٌ» [۷] (هرگز را رها نكنيد، چرا كه انسان است). (علیه السلام) در حديث ديگرى در تشبيهی درباره و راستى مى فرمايند: «اَلصِّدْقُ نُورٌ غَيرَ مُتَشَعْشِع اِلاّ فِى عالَمِهِ كَالشَّمْسِ يَسْتَضِىءُ بِها كُلُّ شَىء يَغْشاهُ مِنْ غَيرِ نُقْصان يَقَعُ عَلى مَعْناها» (صدق و نورى است كه جهان اطراف خود را روشن مى كند، همچون آفتاب كه چيزى كه در معرض تابش آن قرار بگيرد روشن مى شود، بى آنكه نقصانى در آن وارد گردد). آن حضرت در ذيل اين حديث، می فرمایند: «اَلصِّدْقُ سَيْفُ اللهِ فِى اَرْضِهِ وَ سَمائِهِ اَيْنَما هَوى بِهِ يُقَدُّ» [۸] (، شمشير خدا در زمين و آسمان است، هر كجا آن را فرود آورد، كارگر مى شود). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۶۸، ص۹، باب۶۰. [۲] همان، ج۱۱، ص۶۷، باب۲. [۳] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۱۰۴، ح۳. [۴] الكافی، همان، ح ۵. [۵] بحار الأنوار، همان، ج۶۸، ص ۹، باب۶۰، ح۱۲. [۶] قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳. [۷] بحار الأنوار، همان، ج ‏۶۸، ص۹، باب۶۰. [۸] همان، ج۶۸، ص۱۰، باب۶۰، ح ۱۸ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابیطالب (ع)، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۲۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش اول) 🔹در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «اگر كند، سكوت او، او را محزون نمى كند». فرد متقى وقتى سكوت مى كند كه حرفى پسنديده نداشته باشد، و كسى كه بداند اگر بخواهد سخن بگويد، حرف بيهوده و چه بسا باطل كه منجر به گناه مى شود مى زند از خود خشنود است. 🔹اگر صاحب مارى، مارى را در سوراخ خود محبوس كرده باشد، مگر ناراحت مى شود؟ نه هرگز!؛ زيرا بيرون آمدن مار همان و نابود كردن انسانها و بلكه خود صاحب مار همان! غصه خوردن بر براى كسى است كه زبان خود را به بيهوده گويى و سخنان زائد عادت داده است؛ و به جهت آگاهى از و ثمرات دنيوى و اخروى و و آفات سخن گفتن مثل: خطا و دروغ و غيبت و سخن چينى و نفاق و اهانت و ستيزه جويى و ايذاء خلق و غير اينها، خود را عادت داده اند كه بيشتر از سخن نگويند. 🔹 (صلی الله علیه و آله) مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه را از زبانش گرفت و زيادى مال خود را انفاق كرد». [۱] (علیه السلام) مى فرمايد: «اگر كلام تو از نُقره باشد، يقين بدان كه [تو] از طلا است». [۲] و در كلمات بزرگان آمده است: «لايق ترين چيزى كه در زندان مى باشد، است»؛ [۳] و نيز گفته شده: « كم جِرم (وزن)، ولى بزرگ جُرم است!». [۴] 🔹ابوبكر بن عياش مى گويد: «چهار پادشاه هند و چين و كسرى و قيصر اجتماع كردند [كسرى لقب پادشاهان ايران و قيصر لقب پادشاهان روم بوده است]، يكى از آنها گفت: من بر آنچه پشيمانم و بر آنچه نگفته ام پشيمان نيستم. دومى گفت: من هنگامى كه مى گويم و كلمه اى بر زبانم جارى مى كنم، آن كلمه مالك من است، ولى من مالك و صاحب اختيار او نيستم و وقتى آن كلمه را نگويم مالك آن هستم و آن مالك من نيست. سومى گفت: تعجب مى كنم براى متكلّم كه وقتى او به سوى او برگردد، كلمه او به او ضرر و مى زند و اگر رجوع به او نكرد به او نفع نمى رساند [يعنى تعجب از بعضى كه وقتى سخن مى گويد، يا به ضرر او تمام مى شود، يا نفعى براى او ندارد]. چهارمى گفت: من بر برگرداندن آنچه قدرتمندتر هستم، تا آنچه گفتم [آنچه از دهان بيرون آمد ديگر برنمى گردد]». [۵] 🔹گفته اند: «چهار چيز است كه هرگز برنمى گردد: ۱) كه گفته شود. ۲) تيرى كه انداخته شود. ۳) ساعتى كه بگذرد. ۴) فرصتى كه از دست برود». [۶]  (عليه السلام) می‌فرماید: «، شعار محققين به حقایق گذشتگان و حقایق ثابت و محقق است (و در آن فوایدى است)؛ ۱) [سكوت] همه راحتی هاى دنيا و آخرت است. ۲) در آن است. ۳) [موجب] سبك كردن حساب. ۴) حفاظت از خطاها و لغزشها. ۵) پوششى بر جاهل است كه جهل و نادانى هاى او آشكار نشود. ۶) زينت و زيبايى و اُبُهّت عالم است. ۷) در ، گوشه گيرى و انزواى هواى نفسانى است. ۸) رياضت و با در آن است. ۹) . ۱۰) از بين رفتن قساوت قلب. ۱۱) عفت. ۱۲) و مروّت. ۱۳) و و كياست و ، از جمله فوائد آن به شمار مى رود. 🔹پس تا مجبور و ناچار نشدى، لب به مگشاى و فرو بند، خصوصاً اگر شنونده اهليت كلام تو را نداشته باشد». «ربيع بن خثيم» كاغذى در برابر خود مى گذاشت و هر چه تكلم مى كرد مى نوشت و شبانگاه محاسبه مى كرد كه چه به نفع او بوده و چه به ضرر او و مى گفت: «آه آه نَجَا الصَّامِتُونَ وَ بَقِينَا»؛ (آه آه سكوت كنندگان نجات يافتند و ما باقى مانديم [و گرفتار سخن شديم!]). 🔹بعضى از ياران رسول الله (صلی الله علیه و آله) مرتب سنگ در دهان خود مى گذاردند، وقتى مى خواستند حرف بزنند و مى دانستند براى خدا و در راه خدا و براى انجام وظيفه الهى است، سنگ را از دهان بيرون آورده و سخن مى گفتند. بسيارى از صحابه (سكوت مى كردند) و گاهى آه بلندى مثل تنفس انسان غمديده از سينه مى كشيدند و مانند اشخاص مريض (كه به زور حرف مى زند) حرف مى زدند! و جز اين نيست كه سبب هلاكت خلق و نجات آنها در سخن و سكوت است (سخن موجب هلاكت و سكوت موجب نجات است)! پس خوشا به حال كسى كه معرفت عيب كلام و درستى آن و فواید سكوت نصيبش شد که این از اخلاق انبیاء (علیهم السلام) و شعار برگزیدگان است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱]منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، حسن زاده آملی، کمره‌ای، مكتبة الإسلامية، چ۴، ج۱۲، ص۱۵۵ [۲]همان [۳]همان [۴]همان [۵]همان [۶]خواندنیهای دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، قم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان ميفرمايد: «اگر پرهيزكار سكوت كند، سكوت او، او را محزون نمیكند». 🔹كسى كه ارزش و مقدار را فهميده باشد، را شعار خود قرار داده و بدون و سخن نمى گويد، و كسى كه اطلاع و احاطه بر و خصوصيات دقيق و باريك پيدا كرده و «سكوت» را نگهبان امين اسرار و حقایق قلبى خود قرار داده است، البته و چنين آدمی عبادت خواهد بود و كسى بر اين عبادتِ او آگاهى نمى يابد بجز پادشاه با جبروت كه همان است. [۱] 🔹ابن ابى الحديد در ذيل اين فراز ميگويد: « از فوت كلام و سخن نگفتن محزون و ناراحت نمیشود، زيرا را غنيمت میداند، نه خسران و زيان». [۲] آرى ساكتان ناطقند، آنها گرچه ساكتند، ولى روش و منش آنها گوياى ارزش هاى اخلاقى است. آنها مجسمه و تابلوى تمام نماى قرآن‌اند. « هم امر و هم نهى مى كند و است». [۳] (صلی الله علیه و آله) ميفرمايد: «چهار چيز است كه فقط دارا است، يكى از آنها است و آن اولين عبادت است». [۴] 🔹 (عليه السلام) ميفرمايد: «كسانى كه قبل از شما بودند، را فرا گرفتند و شما سخن را، اگر فردى از شما خواست و عبادت كننده [با خلوص نيت] باشد، بايد را قبل از آن به مدت ده سال فرا گيرد، اگر اين كار را به خوبى انجام داد و بر آن كرد، مى شود وگرنه بايد بگويد: «مَا اَنَا لِمَا اَرُومُ بِاَهْلٍ» [۵] (من اهليّت آنچه را در نيت دارم، ندارم). 🔹از (صلی الله علیه و آله) نقل شده كه: «حضرت به مردى كه نزد ايشان آمده بود فرمود: آيا تو را به امرى كه وارد میكند، راهنمایى كنم؟ گفت: بله يا رسول الله! فرمود: از آنچه خدا به تو داده به ديگرى بده؛ گفت: اگر محتاجتر از ديگرى بودم چطور؟! فرمود: مظلوم را يارى كن؛ گفت: اگر ضعيفتر از كسى باشم كه ياريش میكنم؟! فرمود: راهنماى انسان جاهل و احمق باش؛ گفت: اگر خود، جاهلتر از ديگرى بودم؟! فرمود: « خود را كن، جز براى خير»؛ تو را خوشحال نمیكند اينكه در وجودت خصلتى از اين خصال باشد كه تو را به سوى بهشت سوق دهد؟». [۶] 🔹 (عليه السلام) نيز درباره در «نهج البلاغه» میفرمايد: «، زياد و وقتش مشغول است». [۷] آنقدر به دنبال كار خير است كه ديگر، وقتى براى كلام و ندارد. «كم گوى و بجز مصلحت خويش مگوى - چيزى كه نپرسند تو خود پيش مگوى ؛ گوش تو دو دادند و زبان تو يكى - يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگوى». [۸] 🔹«آنرا كه شراب معرفت نوش كنند - از هرچه به جز اوست فراموش كنند ؛ آنرا كه زبان دهند، ديده ندهند - و آن را كه دهند ديده خاموش كنند». [۹] (عليه السلام) ميفرمايد: «در حكمت آل داود (عليه السلام) چنين آمده است: «بر فرد لازم است كه عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود كند و خود باشد». [۱۰] «وَشّا» ميگويد: «شنيدم از (عليه السلام) كه میفرمود: اگر مردى از بنى اسرائيل میخواست عابد بشود مى بايست ده سال قبل از آن اختيار كند». [۱۱]  🔹پيرگوى (گوينده اى كه پيرمرد بود) درباره خودستايى نزد حكيمى لاف میزد، كه بر سه زبان مسلط است و میتواند با آن زبانها نطق كند؛ حكيم گفت: بفرمائيد كه به چه زبانى ميتوانيد كنيد. [۱۲] در مجلس معاويه يكى از بزرگان خاموش بود و هيچ نمیگفت، معاويه گفت: «چرا سخن نمیگويى؟ آن مرد فاضل گفت: چه گويم، اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ گويم از خدا بترسم، پس در اين مقام اولاتر [از سخن گفتن است]». [۱۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۶۸ ص۲۸۴ باب۷۸. [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ۱ ج۱۰ ص۱۳۸ ص۱۶۰. [۳] بحارالأنوار، همان، ج۸۹ ص۲۰ باب۱. [۴] همان، ج۷۴ ص۸۸ باب۴. [۵] همان، ج۷۵ ص۲۸۸ باب۲۴. [۶] همان، ج۶۸ ص۲۹۶ باب۷۸. [۷] همان، ج۶۴ ص۳۰۵ باب۱۴. [۸] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۱ ص۱۲۱. [۹] همان [۱۰] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴ ج۲ ۱۱۶. [۱۱] الكافی، همان، ج۲ ص۱۱۶. [۱۲] مجله پاسدار اسلام، ش۹۰، ص۳۸ [۱۳] خواندنی های دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، ۱۳۶۸ش، ج۱ ص۹۱ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۵۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش «عفت» و «پاکدامنی» 🔸 (علیه‌ السلام) می فرماید: «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ» [۱] (پاداش مجاهدی که در راه خدا کشته می شود، از که می تواند کند و نمی کند بیشتر نیست؛ نزدیک است که شخص پاکدامن فرشته ای از فرشته های الهی گردد). 💠شرح حدیث 🔹رعایت چه برای و چه برای ، یعنی «خود نگهداشتن» از با اینکه همه نوع وسایل انجام آن آماده باشد. حفظ از مسائل محکم و متقن و است. خداوند در توصیف «مردان و زنان عفیف» می فرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ» [۲] (آنانی که غریزه جنسی خویش را کنترل می کنند مگر با همسرانشان). 🔹 معنای عامی دارد و تنها شامل عفت جنسی نمیشود. «عفت شکم»، «عفت قلم»، «عفت کلام» نیز از موارد آن است که هر کدام قابل بحث و گفتگو است، و همه اینها از درصد و ترس از خدا و اعتقاد به افراد نشات می گیرد. کسی که خود را به طور دائم در محضر خداوند تبارک و تعالی می‌بیند، از غریزه جنسی از خورد و خوراک و نوشتن ها و گفتنی های خود مواظبت می کند که چیزی بر خلاف انجام ندهد تا لکه دار شود. 🔹البته رعایت همه موارد کار سختی است، و چون و پایداری بالایی را می طلبد، (علیه السلام) رتبه و مقام را از «مقام شهید» برتر می شمرد. چون کشتن گاهی از جان باختن در راه خدا دشوارتر است، به همین دلیل اکثرا در این مرحله نمره خوب نمی آورند، و در های الهی رد می‌شوند. پس باید دعا کرد و از خداوند منان کمک گرفت که پروردگارا در ورطه توفیق قبولی به ما عطا کن، وگرنه ما زمین می خوریم و دیگر قادر به برخاستن نیستیم. 🔹 (علیه السلام) به ما می آموزد که: «اذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَقُلِ اللَّهُم ... أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی مِنْ مَعَاصِیکَ وَ لَا تَکِلَنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً مَا أَحْیَیْتَنِی لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین؛ وقتی نمازت را تمام کردی بگو خداوندا...» [۳] (از تو می‌خواهم که مرا از گناهانت حفظ کنی و تا زنده ام، هرگز کمتر و بیشتر از چشم برهم زدن مرا به خودم وامگذاری، زیرا که ، همواره به بدی فرمان می‌دهد مگر اینکه تو رحم کنی ای مهربانترین مهربانان). پی‌نوشت‌ها: [۱] نهج البلاغه، حکمت ۴۶۶ [۲] سوره مومنون، آیات ۵ و ۶ [۳] کافی، ج ۳، ص ۳۴۵ 📕حدیث زندگی، شرح حکمت های نهج البلاغه (کاظم ارفع) پیام عدالت، ۹۰ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دشمن و تاکتیک فریب 🔸یکی از تاکتیکهای که دشمنان جامعه اسلامی نیز به وفور از آن بهره جسته‌اند، است. در این نوشتار به این موضوع و نحوه مقابله با آن از نگاه قرآن و روایات می‌پردازیم. 💠تولّد فریب 🔹همزمان با تمرد از دستور الهی مبنی بر سجده بر آدم (ع) و اخراج او از بهشت، او قسم یاد میکند که آدم و فرزندانش را داده، از راه خدا منحرف کند. در این‌باره میفرماید: «گفت: پس به سبب آنكه مرا به بيراهه افكندى، من هم براى [فريفتن‏] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست». [ترجمه‌ آیه۱۶ اعراف] اگر در داستان ابلیس و حضرت آدم دقت کنیم به خوبی می‌یابیم که ریشه انگیزه برای فریفتن انسان، در با انسان نهفته است. او انسان را عامل سقوط و مانع صعود خود میداند و با کینه‌ای که از او به دل دارد سعی میکند با تمام توان در مقام دشمنی با او برآید و یکی از بهترین راهها برای ضربه زدن به جایگاه او را در دادن یافته است. پس ریشه فریفتن، در است. 💠ضرر فریبکاری 🔹اولین ضربه نیرنگ و فریب به خود شخص فریب‌دهنده باز میگردد. (ع) میفرماید: «سه چيز در هركه باشد به زيان خود او تمام شود: ، عهدشكنى و سركشى». [۱] ایشان در استناد به آیات الهی در مورد ، این سخنان خداوند را یادآور میشود که میفرماید: «...و زشت جز [دامن‏] صاحبش را نگيرد...». [ترجمه‌ بخشی از آیه۴۳ فاطر] و نیز میفرماید: «پس بنگر كه فرجام چگونه بود: ما آنان و قومشان را همگى هلاك كرديم». [ترجمه‌ آیه۵۱ نمل] 🔹(ع) نیز در این باره میفرماید: «هركه زند، نيرنگش دامن خود او را میگيرد». [۲] پس افراد در جامعه‌اسلامی اجازه فریفتن یکدیگر را ندارند، چراکه اینکار بسیار مذمّت شده است. (ع) میفرماید: «نيرنگ زدن به كسى كه به تو اعتماد كرده، كفر است». [۳] و نیز میفرماید: « پستى است، فريب‌دادن شوم است». [۴] نکته اینجاست که همه اینها چیزی از ضرورت‌ هوشیاری در مقابل فریفته شدن کم نمیکند. 💠هدف دشمن از فریب 🔹 در استفاده از این تاکتیک و همسو با جهت‌گیری کلّی خود که همان ضربه زدن به است، اهدافی را دنبال میکنند. مهمترین‌ هدف‌ دشمن از ، تغییر نگاه و تمرکز حریف از جبهه واقعی به سوی جبهه ایذایی و بدون اولویت و گاهی خیالی است. با اینکار درصدد کم‌کردن نیروها و توجهات حریف در میدان اصلی و غفلت از آنست که باعث خواهد شد ضربات اصلی را وارد آرد. آنچه در جنگ‌صفین و در برخورد با خوارج اتفاق افتاد، نمونه‌ای عینی از تحقق و ضربه دشمن بر پیکره سپاه امیرالمؤمنین(ع) بود. 🔹ایشان زمانى كه به اردوگاه خوارج رفت و آنان همچنان بر انكار حكميت پافشارى میكردند، فرمود: «آيا هنگامى كه از روى حيله و و نيرنگ و خدعه قرآنها را برافراشتند، همين شما نگفتيد كه آنها برادران ما هستند و همچون ما مسلمانند، از ما خاتمه جنگ میخواهند و به كتاب خداوند روى آورده‌اند و درست آن است كه درخواستشان را بپذيريم و گرهِ كارشان را بگشاييم؟! و من به شما گفتم: اينكار آنها ظاهرش ايمان و باطنش دشمنى است، آغازش رحم و دلسوزى و پايانش پشيمانى است؟!». [۵] پس از اتخاذ ، خلاصی از تمرکز حریف بر او، و یافتن راهی برای وارد آوردن ضربه نهایی و شکستن مقاومت طرف مقابل است. 💠لزوم هوشیاری 🔹برای اینکه شخصی که در معرض فریفته‌شدن است آسیب نبیند باید نسبت به شخص مقابل هیچگاه نشود و در مقابل هر رفتاری از او، علامت سؤالی بزرگ و دقتی همیشگی داشته باشد. (ع) میفرماید: «هركه خود را از ايمن پندارد، با شر و بدى روبه‌رو شود». [۶] پس این حساسیت جهت فریفته نشدن لازم است. حتّی در ارتباط با دوستان نیز باید دقت داشت، زیرا ممکن است دوست انسان نیز فریب خورده باشد و خواسته یا ناخواسته انسان را نیز فریب دهد؛ لذا (ع) با تأکید بر این نوع ، میفرماید: «زنهار بپرهيز از اينكه از دوست خود فريب خورى و يا از دشمن خود مغلوب گردى». [۷] 🔹گاهی در اعماق تفکر دوستان نفوذ کرده و بسان کنترل از راه دور، از او به عنوان ابزاری برای افکار عمومی و پیشبرد عملیات خود استفاده میکند. نتیجه اینکه برای در امان ماندن از تمامی تاکتیکهای جنگ روانی بخصوص ، لازم است با یادآوری اینکه «او دشمن ماست»، همیشه بر و خود نسبت به تحرکات و انواع روشهای مبارزه دشمن استقامت بورزیم؛ در اینصورت پیروزی با جبهه حق خواهد بود. پی‌نوشت [۱]تحف العقول‏ ص۳۱۷ [۲]عيون الحكم و المواعظ ص۴۵۲ [۳]همان ص۲۹ [۴]همان ص۳۴ [۵]نهج البلاغه ص۱۷۸ [۶]عيون الحكم و المواعظ ص۴۴۸ [۷]همان ص۹۷ منبع:سایت رهروان ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟ 🔹هر «باطنی مثالی» دارد و «باطنی عقلی». ، باطن مثالی را در مشاهده ميكند؛ «برزخ» همان است. از معصوم (عليه السلام) سؤال ميكنند كه از كجا شروع ميشود؟ می‌فرمايد:  «قَالَ‏ الْقَبْرُ مُنْذ». لحظه‏ای كه انسان وارد ميشود، وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال برميگردد، انسان در آن را می بيند؛ اما «باطن عقلی عبادات» را در مافوق برزخ می بيند. 🔹ابوبصير - كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) است - نقل ميكند: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَر...». [۱] وقتی از دنيا رفت، نورانی به همراه او وارد و مى شوند؛ اين شش صورت او را از شش جهت از آسيب‌ها محافظت می كنند؛ آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من . باطن نماز يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست قرار ميگيرد و ميتوان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نمونه است، همه بر همين منوال است. سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته ميگويد: من هستم. 🔹 تنها مربوط به مال نيست، بلكه انسان موظف است زكات‌ هر را بپردازد، هيچ نعمتی بی ‏مسئوليت نيست. در روايات آمده است: «زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه‏» [۲] (، آموختن آن به كسانى است كه نمی‌دانند). «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف‏» [۳] (زكات نعمت زيبارويی، عفت و پاكدامنى است). «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ الله» [۴] (زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست) و... همه اينها از مصاديق زكات است و اگر پرداخته شد، اين به صورت نورانی در قبر به پرداخت‏ كننده خود كمك ميكند و او را از آسيب و حادثه می‌نماید. 🔹صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده ميگويد من هستم، سرّ مثالی روزه ‏ای كه برای رضای خدا گرفته ميشود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند؛ و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت ميكند ميگويد من و هستم. در مراسم حج، (عليه السلام) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می‌زنی؟ راوی رقم زيادى را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می ‏خوانند. 🔹امام (عليه السلام) فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند، آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، را به وی نشان داد، ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند! [۵] هر كس باطنی دارد كه با او متحد است؛ عامل با عملِ خود متحد است و هر كس با محشور ميشود. (عليه السلام) فرمود: «يَحْشُرُ النَّاسَ‏ عَلى‏ نِيَّاتِهِم‏». [۶] امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می‏بينند و احياناً به ديگران هم نشان می دهند. 🔹امّا آن نوری كه پايين پای اوست ميگويد: من هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی. آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند، از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال ميكنند كه تو كيستی كه از همه ما هستی؟ ميگويد: من . محبت علی و اولاد علی (علیهم صلوات الله) به اين صورت جلوه می كند، پيروى از آنها به اين شكل مجسم می شود كه از همه نورانی ‏تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه (عليهم السلام) بود نه علاقه ‏مند صوری، با آنها محشور ميشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ‏۱، ص ۲۸۸. [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، ص ۷۲. [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۳۹۰، حکمت ۵. [۴] همان، حکمت ۱۱. [۵] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى (ع)، امام عسكرى (ع)، ص ۶۰۶. [۶] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۶، ص ۱۳۵ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ ۱۵، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات چگونه اهميت و فضيلت «ركوع و سجود» بيان شده است؟ 🔹 (عليه السلام) فرمود: «عَلَيكُم بِطُولِ الرُّكوُع و السُّجُودِ فَاِنَّ اَحَدَكُم اِذَا اَطَالَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ هَتَفَ اِبْلِيسُ مِنْ خَلْفِهِ فَقَالَ يَا وَيلَه اَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ اَبَيْتُ» [۱] (بر شما باد به طولانى كردن و ، زيرا وقتى كه يكى از شما ركوع و سجده خود را طولانى كند، ندا دهد از پشت سر او، واى بر من، كرد و عصيان كردم، كرد و إبا نمودم). (عليه السلام) نيز فرمود: «مَن اَتَمَّ رُكُوعَه لَم يَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ» [۲] (كسى كه خود را تماماً به جاى آورد و حق آن را ادا كند، به او راه پيدا نكند). 🔹بيش از همه به مسئله حساس است، زيرا او به وسيله همين رانده شد؛ و در روايتى از اميرمؤمنان (عليه السلام) آمده كه را طولانى كنيد كه عملى سنگين تر بر نيست كه ببيند انسانى در سجده است، زيرا او امر به شد و عصيان كرد. [۳] چنان كه در روايات آمده طولانى كردن سجده از و است و ، گناهان را مى ريزد، چنان كه باد، برگ درختان را؛ نهايت مرتبه عبادت فرزندان آدم است. [۴] 🔹در روايتى چنين آمده: «اَقْرَبُ مايَكُونُ الْعَبْدُ اِلَى اللّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ» [۵] (نزديكترين حالت بنده به خدا وقتى است كه به مى رود). خاندانى كه ما را امر به طول كرده اند، خود به قدرى در فرو مى رفتند كه پيشانى و زانوهاى آنها پينه مى بست. (عليه السلام) مى فرمايد: «در آثار سجده و برآمدگى و تورم نمايان بود و هر سال دو مرتبه آنها را قيچى مى كرد، در هر مرتبه پنج ثَفِنات بود و او صاحب ثفنات ناميده مى شد». [۶] 🔹در جاى ديگر (عليه السلام) فرمود: «پدرم هرگاه نعمتى ذكر مى شد، یا آيه اى كه در آن سجده بود قرائت مى گرديد، يا خداوند دفع بلا و كيد از او مى كرد، يا از نمازش فارغ مى شد، يا اصلاح بين دو نفر مى كرد، در همه اينها مى كرد و اثر سجود در تمام مواضع سجده اش نمايان بود؛ و از اين رو او را مى ناميدند». [۷] (عليه السلام) گاهى در بيابان به مى رفت و هزار مرتبه مى فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ إِيمَاناً وَ تَصْدِيقاً وَ صِدْقا». [۸] 🔹اينها در مورد بود؛ البته سجده كامل، ضميمه شدن «سجده جسمانى» با «سجده نفسانى» است. در روايتى از (عليه السلام) آمده: « قرار دادن با خشوع قلب و اخلاص بر زمين است، ولى ، فراغت و دورى از امور فانى و روى آوردن با آخرين همّت به سوى و كندن لباس كبر و خودپسندى و قطع‌ و مزّين شدن به (صلى الله عليه وآله) است». [۹] پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، جامعه مدرسين‏، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۸۹. [۲] همان. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۶۵، ص ۲۶۵. [۴] مستدرك سفينه البحار، همان، ص ۴۷۴. [۵] همان. [۶] بحارالأنوار، همان، ج ‏۴۶، ص ۶، باب ۱. [۷] همان. [۸] بحارالأنوار، همان، ج ‏۸۲، ص ۱۶۶، باب ۲۹. [۹] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۲۸ و ۱۲۹، شماره ۲۲۳۴ و ۲۲۳۵ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ثواب و فضيلت «انتظار» 🔹شخصی از (عليه السلام) پرسيد چه می گوييد درباره‌ كسی كه دارای «ولايت امامان» است و «انتظار حكومت‌ حق» را می‌كشد و در اين حال از دنيا ميرود؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «او همانند كسی است كه با رهبر اين انقلاب در خيمه‌ او (ستاد سپاه او) بوده باشد - سپس كمی سكوت كرد - و فرمود مانند كسی است كه با رسول خدا (در مبارزاتش) همراه بوده است. اين مضمون در روايات زيادی با تعبيرات مختلفی نقل شده است: در بعضی «همانند شمشير زنی در راه خدا»، و در بعضی ديگر «همانند كسی است كه در خدمت پيامبر با شمشير بر مغز دشمن بكوبد»؛ 🔹در بعضی ديگر «همانند كسی است كه بوده باشد» و در بعضی ديگر «همانند كسی است كه با شهيد شود». اين تشبيهات كه در مورد انتظار ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين روايات وارد شده، بسيار پُر معنی و روشنگر اين واقعيت است كه يك‌ نوع‌ رابطه‌ و تشابه در بین‌ و و مبارزه ‌با ، در آخرين شكل خود، وجود دارد. (دقت كنيد!) در روايات متعدّدی نيز ‌را داشتن، به عنوان ، معرفی شده است. 🔹اين مضمون در بعضی از احاديث، از (صلی الله علیه و آله) و در بعضی، از (علیه السلام) نقل شده است؛ از جمله در حديثی پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «بالاترين اعمال امت من از ناحيه‌ خدا كشيدن است». در حديث ديگری (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «افضل العبادة انتظار الفرج». اين حديث اعم از اين كه را به معنی وسيع كلمه بدانيم، و يا به مفهوم خاص، يعنی انتظار ظهور باشد، اهميت‌ انتظار را در مورد بحث ما روشن مى سازد. 🔹اين تعبيرات همگی حاكی از اين است كه چنان‌ انقلابی هميشه توأم با يك «جهاد وسيع دامنه‌دار» است؛ و اگر اعتقاد و انتظار (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بصورت‌ ريشه‌دار حلول كند، سرچشمه‌ دو رشته اعمال دامنه‌دار خواهد شد، (زيرا اعتقادات سطحی، ممكن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نكند، اما اعتقادات عميق هميشه آثار عملی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت). 🔹اين دو رشته اعمال عبارتند از: «ترك هرگونه همكاری و هماهنگی با و ، و حتی و درگيری با آنها از يك سو، و و خودياری و جلب های جسمی، روحی، مادی و معنوی برای شكل‌ گرفتن آن حكومت واحد جهانی و مردمی، از سوی ديگر»؛ و خوب كه دقت كنيم، می‌بينيم هر دو قسمت آن كاملاً سازنده و و آگاهی و بيداری است. با توجه به مفهوم اصلی ،‌ معنی روايات متعددی كه درباره‌ پاداش و نتيجه‌ كار نقل شده، به خوبی درك ميشود. 🔹اكنون می‌ فهميم چرا گاهی همانند كسی شمرده شده‌ است كه در خيمه‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) يا زير پرچم اوست، يا كسی كه در راه خدا شمشير می‌زند يا به خون آغشته شده يا شهيد گشته است. همانطور كه ميزان فداكاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، و و نيز درجات كاملاً مختلفی دارد، كه هر كدام از اينها با يكی از آنها، از نظر مقدمات و نتيجه شباهت دارد؛ هر دو و هر دو می‌ خواهند و . 🔹كسی كه در خيمه‌ رهبر چنان حكومتی قرار گرفته، يعنی در مركز ستاد فرماندهی يك حكومت جهانی است، نمی‌تواند يك فرد ، و بوده باشد؛ آنجا جای هركس نيست؛ جای افرادی است كه بحق، چنان موقعيت پراهميتی را دارند. چنين كسی كه در دست دارد و در كنار با مخالفان حكومت صلح و عدالتش می‌جنگد، باید روحی، فكری و رزمی داشته باشد. 📕حكومت‌جهانی‌مهدی‌عج (آيت الله العظمی مكارم شيرازی) ص۹۴ منبع: وبسایت مرکز مطالعات‌ و پاسخگویی ‌به‌ شبهات حوزه علمیه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ» ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون (ع) و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه پيامبران پيشين نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: «حُبّ مال»، «حُبّ جاه» و «حُبّ شهوت». هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در جوامع اسلامى شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد؛ همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ 🔹زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه رقابت های مخرّب و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق گناه ساخت. از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، داغ‌ترين خطبه‌ها را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در «نهايت سادگى» و بود - ارائه دهد تا دنياپرستانِ آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در عصر عثمان [كه اموال زيادى به بيت المال اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از خويشاوندان و اطرافيانِ او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند؛ كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: مروان، طلحه، زبير، سعد بن‌ ابى‌ وقاص، يعلى‌ بن‌ اميّه، عبدالرحمن‌ بن‌ عوف، زيد بن‌ ثابت و كسانى ديگر را بر می شمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مى نويسد: « آن قدر شمش طلا و نقره از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه می شكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن جامعه بيمار از طريق تحقير دنيا و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا پيشواى اسلام [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد. 🔹امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك ضد ارزش درآيد و مردم به زندگى ساده [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از امام سجاد (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه گناه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ ۱ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امانتداری» از چه خصلت هایی ناشی می شود؟ 🔹 از «ايمان» و «يقين» به پروردگار عالم، و از علم به قدرت و اعتماد به وعده هاى پروردگار سرچشمه مى گيرد، زائيده عقل، درايت و توجه به عاقبت امور و نتايج كارها است. دليل بر واقع‌بينى‌ انسان، و رهايى او از چنگال اوهام و پندارهاى هوس آلود است. از «شخصيت والاى انسان» سرچشمه مى گيرد، چرا كه حاضر نمى شود خود را به مال و مقام و مواهب زودگذرى بفروشد كه از طريق حاصل مى شود. 🔹و در يك كلمه، مولود فهم و شعور، عقل و ايمان، و اخلاص و شخصيت است. گاه فقر و ظلم انسان را در پرتگاه قرار می دهد. افرادی كه در جامعه به حقوق مشروع خود نرسیده، و تحت فشار فقر قرار مى گيرند، خود را آلوده به مى کنند، از این رو در فرامین اسلامى آمده كه براى حفظ ، در قضاوتش بايد به طور كامل او را از بيت المال اداره كرد. (عليه السلام) در عهدنامه «مالك اشتر» كه عالی‌ترين برنامه های مديريتی است، مى فرمايد:  🔹«وَافْسَحْ لَهُ فِى الْبَذْلِ، ما يُزِيلُ عِلَّتَهُ، وَتَقِلُّ مَعَهُ، حاجَتُه اِلىَ النّاسِ، وَ اَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ ما لا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خاصَّتِكَ لَيأْمَنَ بِذلِكَ اِغْتِيالَ الرِّجالِ لَهُ عِنْدَكَ، فَانْظُرْ فى ذلِكَ نَظَراً بَلِيْغاً» [۱] (و در بذل و بخشش به او [قاضى] سفره سخاوتت را بگستر، آنگونه كه نيازمندى‌اش از ميان برود، و حاجتى به مردم پيدا نكند، و از نظر مقام و آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر كه هيچيك از ياران نزديكت به نفوذ كردن در او طمع نكند، و از توطئه اينگونه افراد نزد تو در امان باشد، و در اين موضوع با دقت بنگر). 🔹 (عليه السلام) در حديث پرمعنايى، به بیان سرچشمه‌ هاى خيانت و حفظ امانت، می پردازد، آن حضرت مى فرمايند: «مَنْ اُؤْتُمِنَ عَلى اَمانَة فَاَدّاها فَقَدْ حَلَّ اَلْفَ عُقْدَة مِنْ عُنُقِهِ مِنْ عُقَدِ النّارِ، فَبادِرُوا بِاَداءِ الاْمانَةِ، فَاِنَّ مَنْ اُؤْتُمِنَ عَلى اَمانَة وَكَّلَ بِهِ اِبْلِيسُ مِأَةَ شَيْطان مِنْ مَرَدَةِ اَعْوانِهِ لِيُضِلُّوهُ وَ يُوَسْوِسوا اِلَيْهِ حَتّى يُهْلِكُوهُ اِلاّ مَنْ عَصَمَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» [۲] (هر كس به او سپرده شود و آن را ادا كند، هزار گره از گره هاى آتش دوزخ از گردن او گشوده می شود، پس در تعجيل كنيد، زیرا هر فردی که به كسى بسپارد يك صد نفر از شياطين از دستيارانش را مأمور او مى كند تا او را گمراه سازند، و در دل او وسوسه كنند تا هلاكش كنند مگر كسى كه خداوند متعال او را حفظ كند). پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، للصبحي صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۳۵، نامه ۵۳ [۲] الأمالی، ابن بابويه،كتابچى‏، تهران، چ۶، ص ۲۹۵؛ و... 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۱۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «برزخ» چیست؟ 🔹 به معناى چيزى است كه در ميان دو شىء حايل شود، سپس اين معنا توسعه يافته و به هر امرى كه در ميان دو چيز يا دو مرحله قرار گيرد، اطلاق شده است. [۱] در «مسائل اعتقادی» منظور از ، جهانى است كه ميان «دنيا» و «عالَم آخرت» قرار دارد، يعنى هنگامى كه از بدن جدا مى شود، پيش از آنكه بار ديگر در به بدن اصلى باز گردد، در عالَمى كه ميان‌ اين‌ دو عالَم است و ناميده مى شود قرار خواهد داشت. 🔹براى اثبات ، دليل عمده ما دلائل نقلى و آيات و روايات است، هر چند اين مسئله از طرق عقلى يا حسى (از طريق تماس و ارتباط با ارواح) نيز امكان پذير است. گرچه بحث زيادى در مورد ندارد و نسبتاً از كنار این مسأله، ساده گذشته است، ولى با اين حال، تعبيرات صريح و روشنى در آيات متعدد در اين زمينه دارد كه مى تواند اصول كلى مربوط به را براى ما روشن سازد. 🔹قرآن در سوره مومنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰، بحث در مورد را از چگونگى وضع كفّار و ظالمان و مجرمان آغاز كرده مى فرمايد: «حَتى إذا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ إِرجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ». ([آنها همچنان به راه نادرست خويش ادامه مى دهند] تا زمانى كه يكى از آنان فرا رسد، در اين حال مى گويد: پرورگارا! مرا برگردانيد شايد عمل صالحى انجام دهم در آنچه ترك كردم [و گذشته تاريك خودم را جبران نمايم]). 🔹اما به زودى با جواب منفى آميخته با دليل و برهان روبرو مى شود، به او مى گويند:  «كَلاّ إنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائَلُها» (چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مى گويد [و اگر باز گردد همان برنامه هاى سابق را تكرار مى كند]). سپس مى افزايد: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بِرْزَخٌ إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ». (و پيش روى آنها است تا روزى كه مبعوث مى شوند). آغاز اين آيه اشاره به منزلگاه اوّل يعنى منزلگاه است، و پايان آن اشاره به منزلگاه دوّم يعنى است. 🔹گرچه بعضى اصرار دارند كه «برزخ» را در اينجا به معناى حائلى كه در ميان انسان و درجات عالى بهشت قرار دارد تفسير كنند، ولى جمله «إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخيز) قرينه روشنى است بر اينكه مرحله اى قبل از «روز رستاخيز» و بعد از مرگ است. بعضى نيز برزخ را به معناى مانعى براى بازگشت به اين دنيا تفسير كرده اند؛ اين معنا نيز با ذيل آيه كه مى گويد اين برزخ تا روز قيامت ادامه دارد سازگار نيست. (دقت كنيد) به اين ترتيب آيه فوق، به وضوح اشاره به وجود چنين‌ عالَمى در ميان و مى كند. 🔹در روايتى از (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فى الْبَرْزَخِ» (من از درباره شما مى ترسم) راوى سؤال كرد: «ما الْبَرْزَخُ»؛ (برزخ چيست؟) فرمود: «أَلْقَبْرُ مُنْذُ حِينَ مَوْتِه إلى يَوْمِ القِيامَة»؛ [۲] (، همان قبر است، از آن زمانى كه انسان مى ميرد تا روز قيامت). و در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «إنَّ ألْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ الْنِيرانِ» ( باغى از باغ هاى يا حفره اى از حفره هاى است). پی نوشت‌ها؛ [۱] در سوره رحمان، آيه ۲۰ درباره درياى آب شيرين و شور كه در كنار هم قرار دارند مى فرمايد: «بِيْنَهُما بَرْزَخُ لا يَبْغِيانِ» (در ميان آن دو، برزخى است كه مانع از غلبه يكى بر ديگرى است). [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، قم‏، ۱۴۱۵ق، ‏چ۴، ج۳، ص۵۵۴، سوره مؤمنون، آيات ۹۷ الى ۱۰۰؛ و... 📕پیام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ۹، ج۵، ص۳۵۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تقیّه» بر چند قسم است؟ 🔹 بر دو قسم است: «تقيّه خوفى» و «تقيّه مداراتى». کتمان کردن عقاید از برای حفظ جان و برای جلوگیری از ریختن خون انسان می باشد. بنابراین آنچه در داستان «مؤمن آل فرعون» و «عمّار ياسر» و «اصحاب كهف» نقل شده از قسم اوّل است؛ امّا منظور از آن است كه اطّلاع يافتن دشمن يا مخالفين از عقايد واقعى انسان خطرى ايجاد نمى كند، امّا همراهى با آنها و عمل كردن به برخى از احكام شان باعث و و انسجام بيشتر مى شود. اين نوع تقيّه را «تقيّه مداراتى» مى نامند. 🔹اكنون مردم عربستان و وهّابى ها مى دانند زوّارى كه از ايران به مكّه و مدينه مشرف مى شوند غالباً شيعه هستند، و اين مطلب خطرى براى شيعيان ايجاد نمى كند؛ ولى در عين حال شيعيان در نماز جماعت آنها شركت كرده، و همانند آنها بر فرش سجده نموده، و به همراه آنها بر اموات شان نماز ميّت مى خوانند، چون اين كار ـ همان گونه كه در روايات متعدّد آمده ـ باعث وحدت و انسجام بيشتر و رفع كدورت ها و سوء ظنّ ها مى شود. 🔹از جمله در روايتى از (عليه السلام) خطاب به يكى از يارانش به نام «زيد» مى خوانيم: «خالِقُوا النّاسَ بِاَخْلاقِهِمْ، صَلُّوا فى مَساجِدِهِمْ، وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ، وَ اَشْهِدُوا جَنائِزِهِمْ، وَ اِن اسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا؛ فَاِنَّكُمْ اِذا فَعَلْتُمْ ذلِكَ قالُوا: هؤُلاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ، رَحِمَ اللهُ جَعْفَراً، ما كانَ اَحْسَنَ ما يُؤَدِّبُ اَصْحابَهُ، وَ اِذَا تَرَكْتُمْ ذلِكَ قالُوا: هؤُلاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللهُ بِجَعْفَرَ، ما كانَ اَسْوَأَ يُؤَدِّبُ اَصْحابَهُ» [۱]؛ 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (با اهل سنّت مطابق آداب و اخلاق خودشان رفتار كنيد، در نماز جماعت شان شركت نماييد، و از بيمارانشان عيادت به عمل آوريد، و در مراسم تشييع جنازه آنها شركت كنيد، و اگر فرصتى جهت امامت جماعت يا گفتن اذان در مساجد آنها فراهم شد از انجام آن خوددارى نكنيد؛ زيرا اگر شما اين كارها را انجام دهيد، مى گويند: اينها پيروان (عليه السلام) هستند، خداوند او را رحمت كند كه و اصحابش را بسيار خوب تربيت كرده است، و اگر اين كارها را ترك كنيد مى گويند: اينها پيروان جعفربن‌محمّد (عليه السلام) هستند، خداوند هر كار كه مى خواهد با او انجام دهد كه اصحابش را بسيار بد تربيت كرده است!). 🔹بعضى از مقدّسين مى گويند: «ما نمازمان را در مسجد النبى و مسجد الحرام با آنها به جماعت مى خوانيم، سپس در هتل قضاى آن را بجا مى آوريم، در حالى كه نيازى به اعاده و قضاى اين نمازها نيست، و طبق فرمايش (عليه السلام) چنين نمازهايى با تمام اِشكالات آن مُجزی است. پی نوشت: [۱] من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين‏، قم،‏ ۱۴۱۳ق، چ دوم‏، ج ‏۱، ص ۳۸۳ 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۵۷. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel