┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_غفاری🌹
زندگینامه
☄️بخش سوم☄️
شهید به روایت پدر:
محمد غیراز #دانشگاه امام حسين(ع)، دو سه جای دیگر هم قبول شد. رد رشته #دندان پزشکی و تغذیه هم قبول شد ولی اینها رو به من نگفت.
علاقه زیادی به نظام داشت و از بچگی هر چی اسباب بازی میخواست بخره اسلحه می خرید. از اینجا به عنوان دانشجوی همدان رفت تهران ولی نیروی همدان بود.
محمد در گروهش #نفراول چتر بازی شد و توی راپل هم نفر اول بود و #آموزش -خلبانی هم دیده بود. طوری شده بود که دست راست فرماندهشان بحساب میآمد و ایشان روی محمد خیلی حساب باز کرده بود.
✨✨✨☄️
یک بار گفتم محمد شما رو می فرستن این #ماموریت های سنگین، جانتان هم در خطره، چقدر #حق ماموریت میگیرید؟ می گفت: #روزي 14 تا 15 تومان میدهند...
حالا اگه ما به یک کارمند ساده بگیم برو ملایر 15 هزار تومن بگیر و ناهار را هم خودمان می دهیم و هیچ خطری هم تهدیدت نمیکند، نمیرود.
همیشه می گفت من در بین دوستانم اضافه ام. اینها در یک سطح بالایی از #تقوا هستند. ولی من بهش میگفتم یه کاری بکن که اگر اتفاقی برات افتاد، پیش خدا روسفید باشی.✨
#ادامه دارد....
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۶
#شهید قاسم غریب سومین سپاهى #شهید 🕊🌹شده از استان گلستان و از اهالى روستای #سیدمیران بود. پیش از این #غلامعلی تولی از تیپ ۶٠زرهی گنبدکاووس وسید #احسان حاجی حاتملو از پاسداران تیپ ۴۵جوادالائمه گرگان ، در #نزدیکی شهر حلب شهید شدند.🕊🕊🕊🌹
#شهید غریب به عنوان" داوطلب #مدافع حرم حضرت #زینب " برای دومین مرحله عازم #ماموریت به سوریه شده بود.
#آری اینگونه بود که شهادت #قاسم_غریب موجب خوشحالی داعش و حامیان رسانه ای اش چون العربیه شد
#اما جایزه ای که برای سر قاسم غریب تعیین شده بود باعث شد تا #حتی بعد از شهادت وی نیز دست از سر او بر ندارند .😔
یکی از #نزدیکان شهید می گوید : شب تدفین شهید و روزهای بعد از آن #شاهد حضور افرادی مشکوک در اطراف منزل و #گلزار شهدای محل #دفن شهید بودیم که بلافاصله موضوع را به مراجع امنیتی #گزارش دادیم . احتمالات نشان می دهد آن #عده هنوز به دنبال سر این فرمانده #شجاع بودند که شاید برای آنها هزاران دلار می ارزید .
#مادری_زینب_وار🌴
#سردار صادقی فرمانده سپاه استان گلستان #نقل می کرد : #وقتی برای رساندن خبر شهادت قاسم غریب می خواستند نزد مادر وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این #مادر بدهند ،😔 با توجه به #سابقه بیماری احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر #شهادت🕊 فرزندش بهم بریزد .😭
خلاصه بچه های سپاه به منزل شهید رفتند و در خانه #نشستند .
#مادرشهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم شهید شده است .🕊🌹
⏪ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#عشق_به_حضرت_رقیه(س)
🍃پر کشیدن سمت کرببلا...
🌱عاشقونه رفتن تا بخدا...
🍃حالا تو این دنیای غریبی...
🌱دلخوشی مونه یاد شهدا...
🍃چفیه و سربندو...گرمی لبخندو...
🌱نیمه شب سنگر...شور نافله ها...
🍃رفتن و ما موندیم...عمریه جا موندیم...
🌱کی میره از یادم کوچ قافله ها...
یادش بخیر آقاسجاد...
هیئت #فاطمیون...حاج مهدی سلحشور...
همیشه خودش رو به مراسمات حاج مهدی سلحشور می رسوند و ماه محرم هم اگه #ماموریت نبود همه کارهاشو تعطیل میکرد و حسابی دلی از عزا در می آورد...😭
یه سال محرم دهه اول باهم رفتیم هیئت حاج مهدی سلحشور...شب حضرت #رقیه(سلام الله علیها) بود...گوشیش زنگ خورد، کار واجبی برای یکی از #دوستاش پیش اومده بود، مجبور شد از مراسم بره بیرون ، خیلی #مهربون بود همیشه برای مشکلات دیگران از بهترین لحظه هایی که دوست داشت هم #گذشت میکرد...میدونستم که #عاشق حضرت رقیه(سلام الله علیها)است...دلم مونده بود پیشش و میدونستم که دلش تو #هیئته...❤️
وقتی برگشت مراسم تموم شده بود...😔
به اتفاق هم برگشتیم....
#فردا شب دوباره رفتیم هیئت، با اینکه شب حضرت رقیه(سلام الله علیها) نبود اما مداح #بازروضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو خوند و بعد روضه دیگه ای رو شروع کرد...
انگار روضه ی بی بی سه ساله #رزقش بود وقتی برمی گشتیم گفتم: چقدر بی بی بهت #توجه داره...دیشب بخاطر اون بنده خدا رفتی امشب #ویژه دوباره برات روضه خوندن...
"آقا سجاد...#عاشق حضرت رقیه(سلام الله علیها) بود.
#شهید_از_زبان_پدربزرگوارش
#پدر شهید طاهرنیا با بیان اینکه سجاد یک نیروی زبده و آموزش دیده #عملیاتی بود گفت:
کارهای او همیشه #زبانزد مسئولان و فرماندهانش بود.
روحیه کاری قوی و حس #مسئولیت پذیری داشت و تا هنگامی کارش به اتمام نمیرسید محل کارش را #ترک نمیکرد.
در اکثر اوقاتی که با منزلش در قم #تماس میگرفتم #همسرش بزرگوارش میگفت که هنوز در محل کار است و به خانه #نیامده.
پدر شهید میگوید:
#روحیه شهادت طلبی در سجاد به #وضوح پیدا بود ، به گونهای که فرماندهان و دوستانش به #شوخی از او میخواستند که از آنها فاصله بگیرد و به او #میگفتند؛
که چهرهاش #نورانی است و اگر کنار ما قرار بگیری ممکن است ترکشی به ما اصابت کند.
#پدر شهید طاهرنیا #سادگی در پوشش و قناعت را از اصول اخلاقی پسر #شهیدش عنوان کرد و افزود:
همیشه در پوشش و غذا کم خرج بود و #قناعت در زندگی را موجب برکت میدانست و در #تمام زندگی قناعت و ساده زیستی را پیش میگرفت.🕊🌹
ادامه دارد،،⏮
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_علی_صیادی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳
-❓ آیا شهید صیادی قبل شهادت خوابی هم دیده بودند ؟❓
⏮،،همسرگرامی شهید:
#شش ماه قبل از شهادتشون تو منطقه مأموریت بودند چادر زده بودند ، بلند میشه از خواب ، میاد بیرون ، #نگهبان یکی دیگه از دوستانش بود .
دوستشون گفت علی چرا نمی خوابی ؟❓
#علی گفت نمی دونم خوابم نمی گیره ، فردا شب #دوباره همین اتفاق براش می افته ، می یاد بیرون دور می زنه ، یکی دیگه از دوستاش می گه بابا بگیر بخواب دیگه . ما اگه جای تو بودیم الان می گرفتیم می خوابیدیم ...
#میگه اگه یکی دو شب ، سه شب مرتب به #خوابت مدام بیاد بگه می خواهی بری علی این #طرز رفتن نیست ،😔 خودت رو #آماده کن تو چکار می کنی ؟🕊🌹
...
یعنی این #جوری بگم بهتون بارها بود ساعت 11 از #مأموریت می اومد ، خدای من گواهه . آقای #صیادی یه دوش می گرفت ، یک حال و احوالی ، چی شد و چی نشد ، بهر حال من خسته بودم ، باید هم منتظر این می بودم که بیاد و هم بچه و اینها ، سخت بود . تا من بگیرم بخوابم ، ایشون داشت #نمازشب می خوند ، می رفتم می گفتم شما تازه از مأموریت اومدی بیا بگیر بخواب . می گفت بگذار این رو بخونم ، #بالاخره ما که هیچی نداریم تو اون دنیا ببریم شاید این به دردمون خورد ، می گفت خانم شما هنوز نخوابیدی می گفتم نه ، می گفت اگه شما هم خوابتون نمی گیره #بیایید شما هم نماز شب بخونید...
✍️وقتی حضرت امام روح الله(ره)می فرمایند، ۵۰سال عبادت کردیم، یک بار هم زندگینامه وصیت نامه شهدا را مطالعه کنید، وتفکر کنید،
به این دلیل است که شهدا چگونه این پاداش را از خداوند متعال گرفتند🌹
روحمان بایادشان شاد❤️
⏮ادامه دارد،،،