eitaa logo
شاعرانه
27.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
774 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
دل من، چون به عشق مایل شد عشق در گردنش حمایل شد چون دل و عشق متفق گشتند دل من عشق گشت و او دل شد گاه بر رست چون نبات از گل از دلم عشق و گاه نازل شد روی بنمود و دل ببرد و نشست کار من در فراق مشکل شد من نمی‌دانم این بلا، دل را از چه افتاده وز چه حاصل شد؟ ای عراقی، مکن شکایت دل این بس او را که عشق منزل شد 📜 @sheraneh_eitaa
دیدم میان ظلمت شب نور روز را کردم بسی تأمل و جای تأملست گفتم مگر که هاله مشکست گرد ماه یا بر جبین زهره فروغ تو کاکلست شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
بخت و اقبالِ مرا با بودنت خوش کرده ای ای دلیلِ حالِ خوبم ، صبح زیبایت بخیر❤️ |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
صبحدم بر کف نهادم جام عشق تا شدم سرمست و بی آرام عشق دل که در دستم نیامد دامنش چون شفق در خون زدم پیراهنش در مشام جانم آمد بوی دوست چون ملک چرخی زدم در کوی دوست ساقی آمد جام جان‌افروز داد بلبلان را مژده نوروز داد عندلیب باغ شوق از وصف اوست اهل مجلس را برون آرد ز پوست هر یک از مستی نوائی ساخته غلغلی در عرش و فرش انداخته گرد هستیها ز دامن توخته پای همت بر دو عالم کوفته از میان برخاسته گفت و شنود رهروان غیب در عین شهود حاضران جمع یک رنگ آمده شیشه اغیار بر سنگ آمده حاجیان کعبه صدق و صفا بسته احرام از بیابان وفا در حریم قدس مرغان حرم کرده هنگام نوا از سر قدم ای ندانسته بجز نام سماع حال بیحاصلت هنگام سماع خوب گفتند آن خداوندان حال نیست نفس زنده را این می حلال صدهزار آشفته اینجا گمره است مبتدی را زین سخن دوری به است نی سماع اندیشه طبع و هواست تا برون نائی از این ره کی رواست بی تکلف چون درآید رد مکن حالت مستان بجهد خود مکن تا برعنائی نکوبی دست و پا زانکه این فسق است در راه خدا در سماعت مژده جانان رسد بوی پیراهن سوی کنعان رسد این مفرح بهر هر مخمور نیست لایق آن جز دل پرنور نیست این طریق پاکبازان خداست نی محل مشت زرق بیحیاست عالمی آشفته سودای اوست پاک از این بد گوهران دریای اوست این گدایان را که بینی بی خبر خود پرستانند از اینها درگذر مرد معنی را طلب کن زینهار اهل صورت را نباشد اختیار این همه جغدان این ویرانه اند از نوای بلبلان بیگانه اند از تکلف خویشتن بر تافته حاش لله گر نشانی یافته رسم و عادت را روش پنداشته مذهب مردان دین بگذاشته خرقۀ را دام لقمه ساخته بهرنانی دین و دنیا باخته ای برای نام رفته جنگشان خصمشان روز قیامت ننگشان دور از این صورت نمایان گدا گر بمعنی یابدار راه خدا دامن یک بنده آزاد گیر از حسینی این نصیحت یاد گیر جهد میکن تا بگوش معنوی هرچه من گفتم هم از خودبشنوی بر در دل معتکف باش ای پسر یاد میدارم من این پند از پدر علت بس مشکل آمد بود تو ورنه سهلست از تو تا مقصود تو ساقیا جام صبوحی در خوراست کز می دوشین خمارم در سراست وقت آن آمد که از آب و گلی در هوای صبحدم سازی تلی خیز تا یک دم دو جیحون در کشیم خط می در ربع مسکون در کشیم قیل و قال ما ندارد رونقی بحر می بینی برافکن زورقی گر همه دریا در این زورق خوری باشد این کشتی به پایانی بری چونکه نه دریا ماند و نه زورقت گوهری بخشد محیط مطلقت عالمی بینی ز دل بیدل همه طالب دریا و بر ساحل همه ساقیا می ده که این افسانه بود هرچه گفتم وصف این خمخانه بود رطل ما بستان لبالب بازده پس سقیهم ربهم آواز ده گر فتوحی بی تکلف میرسد مدعی را کی تصرف میرسد در خراباتی که این می میدهند قیمت صد جان بیک جو میدهند شبروی کردم در این راه مخوف تا مگر یابم بسرحد وقوف مرکب از توفیق حق میتاختم جز تحیر منزلی نشناختم چون بدانستم که حیرت در ره است پس یقینم شد که خاموشی به است طول و عرضی خواستم این نامه را مصلحت نامد شکسته خامه را 📜 @sheraneh_eitaa
خاطراتی که بجا مانده ولی یار کجا دل آیینه و بی کینه و زنگار کجا مهرماه میرود و مهر تو از دل نرود عاشق مدرسه و مکتب ایثار کجا 📜 @sheraneh_eitaa
صد بار بگفتم به غلامان درت تا آینه دیگر نگذارند برت ترسم که ببینی رخ همچون قمرت کس باز نیاید دگر اندر نظرت 📜 @sheraneh_eitaa
دلبرا، عمریست تا من دوست می دارم ترا در غمت می سوزم و گفتن نمی یارم ترا وای بر من کز غمت می میرم و جان می دهم واگهی نیست از دل افگار بیمارم ترا ای به تو روشن دو چشم گر درآری سر به من از عزیزی همچو نور دیده می دارم ترا داری اندر سر که بگذاری مرا و من برآنک در جمیع عمر خویش از دست نگذارم ترا خواری و آزار بر من، گر به تیغ آید ز تو خارم اندر دیده، گر با گل بیازارم ترا یک زمان از پای ننشینم به جست و جوی تو یا کنم سر را فدایت، یا به دست آرم ترا نیست شرط، ای دوست، با یاران دیرینت جفا شرم دار آخر که من یار وفادارم ترا 📜 @sheraneh_eitaa
میرعابد متخلص به سیّدا معروف به سیّدای نَسَفی در نَسَف یا کرشی (قرشی) کنونی از توابع بخارا زاده شد و در شهر بخارا پرورش یافت. عبدالغنی میرزایف با مراجعه به منابع مختلف بر این نظر است که سیدا در اواخر نیمهٔ نخست سدهٔ هفدهم میلادی چشم به جهان گشوده است. ملیحای سمرقندی تذکره‌نویس معاصر سیدا، او را در سال ۱۶۷۸ دیده و از نوشته‌های وی می‌توان تخمین زد که سیدا در آن هنگام، سی و هفت یا سی و هشت ساله بوده و احتمالاً بین سال‌های ۱۶۳۶-۱۶۳۸ متولد شده است. سیدا تا سال ۱۶۷۰ با یاری پیشه‌وران بخارا به تحصیل پرداخته و اغلب اشعار خود را در دوره‌ای نسبتاً آرام سروده است. وی از دوران کودکی به ادبیات و خصوصاً شعر علاقه نشان داده و پیوسته به مطالعه نوشته‌ها و سروده‌های گذشتگان و معاصران خود می‌پرداخته است. در روزگار وی اشعار صائب تبریزی به ماوراءالنهر راه یافته و شعرای آن دیار با وی و سروده‌هایش آشنا بوده‌اند. بدین جهت سیدا تحت تأثیر کلام صائب قرار گرفته، غزلیاتی از او را در مخمسات خود تضمین کرد. چون سیدا به ظرافت سخن و نوپردازی تمایل داشت، اشعار نمایندگان سبک هندی با طبع و ذوق او موافق افتاد و این سبک را پذیرفت و همچنان که در اشعار وی نمایان است، به خوبی از عهدهٔ شعرگویی به این سبک برآمده است. زندگی نسبتاً آرام سیدا در اواخر عمرش دچار آشفتگی می‌شود؛ اما با وجود تنگدستی و دشواری امرار معاش، وی عزت نفس خود را نگه داشته، از حاکمان زمانه تقاضای کمک نمی‌کند و از راه بافندگی روزگار می‌گذراند. سیدا در آن حال تصمیم به جلای وطن و عزیمت به هندوستان می‌گیرد؛ اما ضعف پیری و تنگدستی او را از این کار بازمی‌دارد و به روزگار فرمانروایی عبیدالله خان (بین سال‌های ۱۷۰۷ تا ۱۷۱۱) در نهایت فقر چشم از جهان فرومی‌بندد. 📜 @sheraneh_eitaa
nasafi.gif
9.8K
عشق چون آمد به دل در سینه غم نامحرم است در دیار حاکم عادل ستم نامحرم است اهل دل را نقش پا گر در حرم نامحرم است من به جایی می روم کانجا قدم نامحرم است وز مقامی حرف می گویم که دم نامحرم است خویش را ای گل به چشم عندلیبان جا مکن دیده اغیار را روشن به خاک پا مکن بهر طعن ما اسیران دفتری انشا مکن ما اگر مکتوب ننوشتیم عیب ما مکن در میان راز مشتاقان قلم نامحرم است هر که چون من دیده خود را کند بر روی دوست سجده گاه او نباشد جز خم ابروی دوست بوالهوس را نیست ره در صحبت دلجوی دوست جای هر تر دامنی نبود حریم کوی دوست پاکدامن هر که نبود در حرم نامحرم است ساقیا از عشرت می پیش من بکشا دهن چون صراحی خنده یی دارم به حال خویشتن خون دل می نوشم و با کس نمی گویم سخن ای انیس عشق طعن بی غمی بر من مزن حالتی دارم به یاد او که غم نامحرم است بس که می ریزد به چشم خون حسرت بر کنار بر سر مژگان من چون شمع باشد شعله یار در فراق یوسف گل پیرهن یعقوب وار خوشدلم گر دیده من شد سفید از انتظار کز پی دیدار جانان دیده هم نامحرم است سیدا از صحبت ما دردمندان غافلند باده گلبرگ در جوش است و رندان غافلند ما چنین با عیش مشغولیم و یاران غافلند عرفی از بزم نشاط ما حریفان غافلند هر کجا ما جام می گیریم جم نامحرم است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خطاب به گرگهای در لباس میش در بدنه نظام و مردم 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما را غم تو زیر و زبر می دارد هر روز ز هر روز بتر می دارد صبرم که رسیدست به طاقت کارش از دست غم تو پای بر می دارد 📜 @sheraneh_eitaa
می‌رود از آن سَرِ دنیا خبر می‌آورد شعر در وصف تو باشد بال در می‌آورد شعر در وصف تو یعنی اشک، یعنی اشک، اشک شاعر این ابیات را با چشم تر می‌آورد مصرع اول اگر از «در» بگوید با خودش مصرع دوم سر از دیوار در می‌آورد... پرسشم تلخ است و پاسخ تلخ‌تر، این روزگار، کی برای چیدن یاسی تبر می‌آورد؟ در جواب این که در کوچه چه آمد بر سرش فاطمه هر بار اما و اگر می‌آورد دست او بالا نمی‌آید، ولی این روزها نام ما را در دعایش بیشتر می‌آورد 📜 @sheraneh_eitaa
شعر طنز توًرمی ۲... رود پایین وهی بالا تورم وافتاده به جان ما تورم گرفته حال بانک مرکزی را همین دیروز تا حالا تورم به گوش آسمان هرشب بلند است فغان و آه و وا ویلا تورم آخه این بی پدر مادر کجا بود درآورده پدر از ما تورم مثه سگهای هار آمریکایی گرفته پاچه ی ما را تورم ورم کرده بسی اجناس بنجُل دوباره روی دست ما تورم همه از دست او در اعتراض اند هم از سارا وهم دارا تورم نمی دانم که این نکبت کجا بود که افتادست در دنیا تورم همه گویند این مشکل جهانی ست بود تقصیر دولت ها تورم فشارش آنچنان بالا وپست است که برده هوش از سرها تورم مهارش رفته از دست بشر در گریزان است چون سگها تورم تورم دست بانک مرکزی نیست بود تقصیر آمریکا تورم چقدر بالا وپایین می پرد او نمی ماند فقط یکجا تورم مثه اقوام تاتار ومغول ها جهان را میکند یغما تورم دمار از روزگار ما درآورد به هر روز به هر شبها تورم عجب ویروس منحوس کثیفی ست نخواهد رفت از اینجا تورم 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شب است و خاطره‌ای می‌خزد به بستر من تو نیستی و خیال تو را به بر دارم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
🔴 فروشِ ملزومات حجاب ب قیمت عمده😍 🧕تا کی میخوای از این مغازه به اون مغازه دنبال عباهایِ قیمت مناسبُ شیک بگردی!🤩 💁‍♀یکی از پرطرفدارترین فروشگاههایِ حجاب اینجاس خیلی از خانومای محجبه قبولش دارن تموم جنساشون زیر قیمت بازاره 👇😎 https://eitaa.com/joinchat/223346877C929d3d2345 🌀عبا و مانتوهایِ پاییزیش محشره ☝️💁‍♀ 🌀دو شعبه حضوری در کرج 🛍 دل دل نکن بزن لینکو تخفیف ویژه برا تازه ورودیا🥳
همچو صُبحم یِڪ نفس باقیست تادیدار تـو چِهـره بنمـا دلبرا تاجان بَرافشانـم چو شَمـع |صبحتون بخیر خیر و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای دوست من از هیچ مشوش گردم وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟ از آب لطیفتر مزاجی دارم دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم 📜 @sheraneh_eitaa
کم کمک با زندگی ام ساختم مُردم اما بی صدا پرداختم این سرای من کمین گاهی نداشت اسمان من خریداری نداشت آسمانی کو ابرش را شکافت دم دمی بود و دمی با‌ ما نساخت هم شکاف و هم فرو برد او در آن دست های کافرش در قلبمان دست او با قلب من سازش نداشت زندگی جایی برای او نداشت من خودم را پای عشقش باختم من نفس را با نگاه انداختم او اما چاره اش ماندن نبود رفت اما خب این رفتن نبود یار رفت از دیده اما در دلم من سراسر او شدم تا دیده ام 📜 @sheraneh_eitaa
چو بر زد بامدادن بور گل‌رنگ غبار آتشین از نعل بر سنگ گشاد از گنج در هر کنج راز‌ی چو دریا گشت هر کوهی طراز‌ی دگر ره بود پیشین رفته شاپور به پیش‌آهنگ آن بکر‌ان چون حور همان تمثال اول ساز کرده همان کاغذ برابر باز کرده رسیدند آن بتان با دل‌نوازی بر آن سبزه چو گل کردند بازی زده بر ماه خنده‌، بر قصب راه پرند آن قصب‌پوشان‌ِ چون ماه نشاطی نیم رغبت می‌نمودند به تدریج اندک‌اندک می‌فزودند چو در بازی شدند آن لعبتان باز زمانه کرد لعبت‌بازی آغاز دگر باره چو شیرین دیده بر کرد در آن تمثال روحانی نظر کرد به پرواز اندر آمد مرغ جانش فرو بست از سخن گفتن زبانش بوَد سرمست را خوابی کفایت گل نم دیده را آبی کفایت به یاران بانگ بر زد کاین چه حال‌ست غلط می‌کرد خود را کاین خیال‌ست به سروی زان سهی سرو‌ان بفرمود که آن صورت بیاور نزد من زود 📜 @sheraneh_eitaa
برخیز فاطمه!! بگو علی در گلوی مناره ها صهبای اذان بریزد تا مرغان صبح به تکبیرت اقتدا کنند برخیز!! قامت راست کن سکوت را بشکن و شب را رکعت رکعت به پگاه برسان تا در اولین الله اکبر تسبیحت کوچه ها بر سر ظلم آوار شود در سی و سومین الحمدالله هستی زبان بگشاید به ستایش تا در سی و سومین سبحان الله جهان به رستگاری برسد برخیز!! ای نیکوترین زن ای تجلّی حق در آئینه ی عشق ای یاس!! از چه رو پژمرده ای... 📜 @sheraneh_eitaa
bahoo.gif
7.5K
سلطان باهو (۱۰۳۹ - ۱۱۰۲ ه ق) از عارفان صوفی مسلک هند در سدهٔ دوازدهم متعلق به طریقهٔ سروریهٔ قادریه بود. او در قلعه شورکوت در ایالت جَهنْگ (استان پنجاب در پاکستان) زاده شد. وی به ند، کابل، بغداد، مصر، شام، عربستان و روم سفر کرد و در طول سفرهای خود به تعلیم و تعلم مشغول بود. از وی ۱۳۹ اثر عرفانی و مذهبی به زبان فارسی و یک اثر به زبان پنجابی دارد. وی در ۶۳ سالگی و در سال ۱۱۰۲ هجری قمری درگذشت. آرامگاه او در شورکوت زیارتگاه صاحبنظران و عاشقان است. 📜 @sheraneh_eitaa
یاران ره عشق بجز جور و جفا نیست کس لایق این راه بجز اهل صفا نیست گر راه صفا می طلبی راه جفا جو کین راه مصفا ست بجز اهل صفا نیست ای مرد خدا گر طلبی راه خدا را این راه چنین ست که جز جور و جفا نیست با صدق دل خود شنو وانگه قدم نه زیرا که ره عشق بجز صدق و صفا نیست ای یار بجز کار جفا خود دگری چیست این راه صفا نیست، بجز اهل صفا نیست 📜 @sheraneh_eitaa
17.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد در دیدار جمعی از شاعران با رهبر انقلاب. 📜 @sheraneh_eitaa
هر کس ، که نهاد کار ما می بیند دامن ز وفای ما همی در چیند روزی ، که ز منزل بقا برخیزد کس نیست که در ماتم ما بنشیند 📜 @sheraneh_eitaa
🌹🖤 السلام علیک یا فاطمة الزهرا 🌹🖤 دختِ نبی از داغِ بابا شد سیه پوش افتاده از ظلمِ عدو بیمار و‌مدهوش صورت° ز همسر می کند° پنهان چرا او ؟ بس آه و ناله می زند از زیرِ روپوش نقشِ غلافِ دشمنانِ دین و قرآن بر بازوی مظلومه اش گردیده منقوش پشتِ درِ خانه چه آمد بر سرِ او ؟ از خونِ پاکش لاله ها گردیده مفروش آه از دلِ زینب که خونین گشت و نالان بگرفته مولا راسِ زهرا را در آغوش میخواست دشمن تا به زعمِ باطلِ خویش آید ملاقات و نهد° بر زخم° سرپوش زهرا ز آنان روی گردانید و رفتند آن نقشه های شومشان بنمود° مخدوش از بس که از دستِ جفاکاران° ستم دید جانِ عزیزش لاجَرَم گردیده خاموش کرده وصیت : نیمه شب او را دهد غسل جانِ علی در ماتمش گشته کفن پوش 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔉 | مادر داره خونه رو جارو میزنه 🎙 با نوای مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مخلتف 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🔰 شب شهادت حضرت فاطمه (س) 📆 شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت ✨ 🇮🇷 کانال‌رسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دل پرورده‌ام ای عشق امید محالی را... که شب تا صبح می‌بافم من آن موی خیالی را عرق‌ها ریختم تا کاشتم آخر به خون دل... به یاد شرجی گیسوی تو این دشت شالی را نترس از آبروی عاشقت زیرا هزاران بار... میان کوچه‌ها چرخانده‌اند این لااُبالی را ز فنجان نگاهت یا ز لب‌هایت بنوشم من؟ ببخش ای عشق! این دیوانه‌ی حالی‌به‌حالی را مَپُرس از روزها و هفته‌های دوری‌ات ای ماه! که بی تو دوره‌ها کردیم تقویم جلالی را 📜 @sheraneh_eitaa
‍ خوشا شبی که به آرامگاه من باشی من آسمان تو باشم تو ماه من باشی شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبحِ زیبای من آن لحظه‌ی ناب است که تو چشمِ خود را بگشایی و طلوعم باشی! |صبحتون بخیر و پر امید🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa