eitaa logo
شاعرانه
27.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
774 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
2230-ff.mp3
871.3K
🎙 | خوانش: فریدون فرح اندوز 📜 @sheraneh_eitaa
هر آن کس عاشق‌ست از دور پیداست لبش خشک و دو چشمش مست و شیداست بود فایز مثال روزه‌داران اگر تیرش زنی خونش نه پیداست 📜 @sheraneh_eitaa
باشد بخواب ولی بی وفای من یک «شب بخیر»مگر چند واژه بود؟ شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
چشم و دل عـــــــاشقانه دارد خورشید هم وزن سحر تـــــــرانه دارد خورشید گرم آمده است ،مـــــــیزبانش بــــــاشیم هر گوشه ی شهر خانه دارد،خورشید | صبحتون دلنواز🌻🌿 📜 @sheraneh_eitaa
چه شد که بر گل عارض گلاب می‌ریزی ستاره بر رخ این آفتاب می‌ریزی هزار دیده برای تو اشکریزان است چرا تو اشک ، مثالِ حباب می‌ریزی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهان بي عشق چيزي نيست جز تكرار يك تكرار اگر جايي به حال خويش بايد گريه كرد اينجاست 📜 @sheraneh_eitaa
مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم همین خوش است همین حال خواب و بیداری همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه می معاشران بفشارید پنبه در گوشم شبیه بار امانت که بار سنگینی است سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ... 📜 @sheraneh_eitaa
نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر ‌ چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن! که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر ... ‌ چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ‌ هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست مرا ببر به تماشای عالمی دیگر... ‌ زمان مردنم ای بی‌وفا به بالینم فقط بیا که نگاهت کنم کمی دیگر ‌ ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمد جیحون یزدی ملقب به «نواب»، مشهور به «تاج‌الشعرا» و متخلص به «جیحون» (زادهٔ ۱۲۵۰ قمری در یزد، درگذشتهٔ ۱۳۰۱ قمری در کرمان) یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود. وى تحصیلات متداول را در زادگاهش یزد گذراند اما ترک وطن کرد و چندى در ایران، هندوستان و اسلامبول به اقامت داشت. وی سرانجام در کرمان اقامت گزید و در همین شهر درگذشت. جیحون یزدى از شعراى آیینى در عصر ناصرى است. اگرچه او در غزل از سبک عراقى پیروى مى‌کند، ولى قالب شعرى او از لحاظ سبک‌شناسى، در سبک خراسانى شکل مى‌گیرد، خصوصا قصاید و مسمطات او که نشان مى‌دهد سرایندۀ آن‌ها از ادامه دهندگان راه بانیان نهضت بازگشت ادبى است. وى در اغلب قالب‌ها شعر سروده ولى در سرودن مسمط و قصیده تواناتر است. جیجون یزدی مجموعه‌ای به نام «نمکدان» دارد که همانند پریشان قاآنی به سبک گلستان سعدی نگاشته شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
بر بوی آن دلارام طبعم گرفته خوئی کز خیل ماهرویان من قانعم ببوئی ای شانه از دو زلفش چنگ هوس رهاکن کاینجاست عمر عشاق بسته بتار موئی زینسان که شکل قدت در چشم من نشسته هرگز چنین نخیزد سروی کنار جوئی صد تن بکوی خمار شد خاک از قدح خوار تا قرعه سعادت سازد که را سبوئی با آفتاب رویت ماه چهارده تافت بنگر زسست عقلی دارد چه سخت روئی جز من که میتواند بوست بجان خریدن کاین لقمه از بزرگی گیرد بهر گلوئی اندر شبان تاریک جیحون دو چیز خواهد هم روی ماهتابی هم ماهتاب روئی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | عجب شعری👌 آخر چه بود این مرگ نو... این مرگ عزرائیل کش... میراث خود پرتاب کن ... آن چوب اسرائیل‌کُش ... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم چه رنج‌ها که نیامد به رویم از غم رویت چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم هزار تیر بلا از تو خوردم و نرمیدم کدام بار جفا کز تو احتمال نکردم؟ کدام شربت خونابه کز غمت نچشیدم؟ تو را بدیدم و گفتم که مهر روزفروزی ولی چه سود که یک ذرّه مهر از تو ندیدم به جای من، تو اگر صد هزار دوست گزیدی به دوستی که بجای تو دیگری نگزیدم جهان به روی تو می دیدم ارچه همچو جهانت وفا و مهر ندیدم چو نیک در نگریدم بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم بسی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم از آن زمان که چو خواجو عنان دل به تو دادم به جان رسیدم و هرگز به کام دل نرسیدم 📜 @sheraneh_eitaa
ذات احدیت است از دیده نهان لیکن نبود ز چشم حق‌بین پنهان او واحد و فرد و لامکان است و قدیر در قبضه قدرتش بود کون و مکان 📜 @sheraneh_eitaa
شب‌ها، وقتی دریا مرا در آغوش می‌گیرد و نور ستاره‌ی کمرنگ بر امواج وسیعش می‌خوابد، آنگاه خود را کاملاً آزاد می‌کنم از تمام فعالیت‌ها و تمام عشق‌ها و بی‌صدا می‌ایستم و به آرامی نفس می‌کشم، تنها، تنها در آغوش دریا که سرد و خاموش است و با هزاران نور می‌درخشد. سپس باید به دوستانم فکر کنم و نگاه‌ام در نگاه‌هایشان غرق می‌شود و از هر یک، به طور خاموش و تنها می‌پرسم: 'آیا هنوز مال من هستی؟' آیا اندوه من، اندوه توست، مرگ من، مرگ تو؟ آیا از عشق من، از غم من فقط یک نفس، فقط یک پژواک حس می‌کنی؟' و دریا به آرامی و بی‌صدا به من نگاه می‌کند و لبخند می‌زند: نه. هیچ سلامی و هیچ پاسخی از هیچ‌جا نمی‌آید... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ از غم دوری و دلتنگی تو آب شدم روز وشب سوختم و شعله‌ی بیتاب شدم ما دو تا رود که آغوش به آغوش ولی تو به دریا زدی و من شبِ مرداب شدم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح است و هوا و‌نفس دلکش پاییز من هستم و‌یک سینه از مهر تو لبریز | صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
تا به کف تاری از آن طره طرار افتاد طالع بخت مرا همچو شب تار افتاد گرچه رخسار تو زد آتش حرمان بر دل قسمت ما ز گلستان رخت خار افتاد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معشوق چنانکه جاذب عشاق است غفران خدا بجرم ما مشتاق است در روز حساب هر کرا نیست گناه شرمنده به پیش رحمت خلاق است 📜 @sheraneh_eitaa
نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل که به سیل اشک بنیاد وجود خویش کندم ز فراق مهر رویت شده پیکرم هلالی چه خوش است اگر بکوبی تو بدان سُم سمندم منم آن شکسته پر مرغ که نیست آشیانی به جز از شکنج دامم بجز از خم کمندم 📜 @sheraneh_eitaa
تو نه دوری تا انتظارت کشم و نه نزدیکی تا دیدارت کنم و نه از آنِ منی تا قلبم آرام گیرد و نه من محروم از توام تا فراموشت کنم تو در میانه‌ی همه چیزی... 📜 @sheraneh_eitaa
ناصر بخارایی (بخارائی، بخاری) زادهٔ ۷۱۵ قمری و درگذشته به ۷۹۰ قمری (سال تولد و وفاتش تخمین دکتر مهدی درخشان است) شاعر سدهٔ هشتم هجری و معاصر سلمان ساوجی و حافظ است. وی پس از پایان تحصیلات گویا شغلی در دستگاه قضای وقت بخارا داشته است. ولی همه را رها می‌کند و از بخارا خارج می‌شود. نخست به سمرقند می‌رود پس از اندک زمانی به هرات می‌رود ولی روح نا آرام او را امان نمی‌دهد و در جایی پایبند نمی‌شود و تمام عمر خود را در سفر و سختی و تنگدستی می‌گذارند. رد پای شهرهای توس، اردبیل، تبریز، شروان، بغداد، شام و مکه را در دیوان وی می‌توان یافت. 📜 @sheraneh_eitaa
چشم او مست است و در مستی شده مخمور خواب دیده گر بر هم زند بنیاد جان گردد خراب با لبش گفتم حدیث بوسه شد سرخ از حیا این سخن آمد گران بر لعل او ناورد تاب تیز می‌کردم نظر در آفتاب روی او گر نگشتی چشم من از عکس رخسارش پر آب عزم رفتن کرد دلبر، گفتمش تعجیل چیست گفت من عمر توام، خود رسم عمر آمد شتاب نامه‌ای گفتم به خون دل نویسم پیش دوست باز می‌گویم حدیث ما نگنجد در کتاب کار من چون زندگی گردد به یک پیمانه راست من لب خود را نیالایم به دریای شراب از دل ناصر کبابی می‌کند چشمش ولی مست و لایعقل شده است آن ترک، می‌سوزد کباب 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دلتنگی دزد است... شعرخوانی آقای حامد عسکری 📜 @sheraneh_eitaa
سجاده‌ام كجاست؟ می‌خواهم از همیشه ی این اضطراب برخیزم این دل گرفتگی ِمداوم شاید تأثیر سایه ی من است كه این سان گستاخ و سنگوار بین خدا و دلم ایستاده‌ام سجاده‌ام كجاست...؟ 📜 @sheraneh_eitaa
ز من گرت نبود باور انتظار، بیا بهانه‌جوی مباش و ستیزه‌کار، بیا به یک دو شیوه ستم، دل نمی‌شود خرسند به مرگ من که به سامان روزگار بیا بهانه‌جوست در الزام مدعی شوقت یکی به رغم دل ناامیدوار بیا هلاکِ شیوه‌ی تمکین، مخواه مستان را عنان گسسته‌تر از باد نوبهار بیا ز ما گسستی و با دیگران گرو بستی بیا، که عهدِ وفا نیست استوار، بیا وداع و وصل جداگانه لذتی دارد هزار بار برو، صدهزار بار بیا تو طفلِ ساده‌دل و هم‌نشین بدآموزست جنازه گر نتوان دید بر مزار بیا فریب‌خورده‌ی نازم چه‌ها نمی‌خواهم؟ یکی به پرسشِ جانِ امیدوار بیا ز خویِ توست نهادِ شکیب نازک‌تر بیا که دست و دلم می‌رود ز کار، بیا رواجِ صومعه هستی‌ست زینهار مرو متاعِ می‌کده مستی‌ست هوشیار، بیا حصار عافیتی گر هوس کنی غالب چو ما به حلقه‌ی رندانِ خاکسار بیا 📜 @sheraneh_eitaa
خیال نکن اگر برای کسی تمام شدی امیدی هست! خورشید از آنجا که غروب می‌کند طلوع نمی‌کند... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شب که آرام‌تر از پلک ، تو را می‌بندم با دلم طاقت دیدار تو ، تا فردا نیست شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
صبح را با غزل ناب تو بیدار شدن یعنی عشق باز آماده ے دیدار شدن یعنی عشق تو غزل گویی و من مست نگاهت باشم چشم در چشم تو بیدار شدن یعنی عشق | صبحتون بخیر و پر عشق 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
تبسم لبت از لعل آبدارتر است ز فصل گل رخ خوب تو خوش بهارتر است سمند تازی نازت به قلب های خراب ز رخش رستمی ای شوخ راهوارتر است فساد زلف تو در جنت رخت همه جا ز مار و فتنه ابلیس آشکارتر است به پیش عقرب زلفت خوشم ولی چه کنم که چشم شوخ تو هر روز پایدارتر است به دشمنان نکنی آنچه می‌کنی با دوست چه شد که دوست ز دشمن بر تو خوارتر است به سیر لاله مخوان (صامتا) ببستانم که چهره جگر از لاله داغدارتر است سیاه بختم و کس را خبر ز حالم نیست مگر کسی که ز من تیره روزگارتر است 📜 @sheraneh_eitaa
چهار چیز که اصل فراغتست و منال نیرزد آن به چهار دگر در آخر حال گنه به شرم ملامت، عمل به خجلتِ عزل بقا به تلخیِ مرگ و طمع به ذُلِّ سؤال 📜 @sheraneh_eitaa