eitaa logo
تعلیقات
1.5هزار دنبال‌کننده
500 عکس
81 ویدیو
31 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه قم) @fotros313h (📲 نشر لطفا با #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ یکبار حاج آقا خاطره رفتنش به آمریکا و کانادا را تعريف می کردند و به نکته جالبی اشاره کردند که نقل به مضمون می کنم: ☘ خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدم و عرض کردم آقا عازم هستم، توصیه ای بفرمایید که با توجه به محیط آنجا چه کنم دینم حفظ شود؟ ☘ حضرت آقا فرمودند: عمل به تان را دو برابر کنید... 🔅 توضیح بیشتر اینکه: آقا دردیدار قبل از سفر به کانادا نصیحت کردند که خوب واجبات را که انجام می دهید، مستحبات را هم هرچه تا قبل از این انجام می دادید دوبرابر کنید، چون در یک محیط فاسد می روید این نصیحت خیلی به دربخور بود. از امام صادق(ع) هم عین این هست که فرمودند: چون اهل آنجا سجده نمی کنند، تو بیشتر سجده کن تا جبران شود. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔆 رفقا در ایام و کشاکش درگیری های سیاسی احتمال خطر برای روح ما و در ورطه فتنه ها و بی اخلاقی ها افتادن بیشتر است. 🔆 کسانی که بیشتر درگیر کارهای سیاسی و اجتماعی هستند، نیازشان به بیشتر است. روح ما به عبادت و مستحبات دارد و این ما را در برابر انحرافات حراست می کند. 🔅 ذی القعده و را قدر بدانیم، خصوصا نماز یکشنبه ذی القعده. 🌿 وسط دغدغه‌های روزمره از خودمان غافل نباشیم... 🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمی‌ها _ 17 ⌛️ بین بازاری‌های قدیمی مرسوم بود قبل از اینکه شروع به کسب و کار کنند، ابتدا شش ماه
_ 18 🔻 نقش تربیتی بزرگان هر جمع (1) ☘ یک مفهوم بسیار اثرگذار در بین قدیمی‌ها، مفهوم و بزرگتری بود. هر صنف و هر جمعی یک بزرگ داشت که در شعاع او اتفاقات مبارکی رقم می‌خورد. ☘ یکی از مهمترین دغدغه‌های بزرگ یک جمع بود. دغدغه اطرافیان بود. بزرگترها خودشان را نسبت به رشد اطرافیانشان مسئول می‌دیدند. ☘ حالا این دغدغه و این بزرگی کردن بروزات و مختلفی داشت. گاهی با گفتن یک تذکر، گاهی با یک حضور به‌موقع هنگام انحراف، گاهی با ریش سفیدی هنگام اختلاف بین دونفر، گاهی با سنگ صبور شدن، گاهی با انتقال یک تجربه، و... . بزرگ، بزرگی می‌کرد و جوان‌ترها بود. ☘ از یک سو بزرگترها می‌کردند، ستون خیمه یک جمع بودند و نقش و گری برای اطرافیانشان داشتند. ☘ از سوی دیگر دنبال یک بودند و نسبت به بزرگ جمع خود، کوچکی و و خضوع داشتند. با کنار هم قرار گرفتن این دو عنصر، امر رقم می‌خورد. البته در هر جمعی بر اساس تراز همان صنف و جمع. ☘ نکته مهم اینکه: 📍هم بزرگان جمع، بزرگی می‌کردند و مدار و محور و تکیه‌گاه و و مرشد بودند. 📍هم کوچکترها، به‌دنبال بزرگتری بودند تا دست در دست او نهند. کوچکی کردن در مقابل بزرگ ترها، بزرگی و رشد و تعالی به همراه داشت. ❇️ یک آسیب مهم بین جوانان امروزه این که اساساً خیلی احساس به یک بزرگتر به‌چشم نمی‌خورد. جوان خودش را صاحب تشخيص می‌داند و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست. بزرگترها هم مثل قبل بزرگی نمی‌کنند. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 📌 به قول تا کسی بزرگ نبیند، بزرگ نمی‌شود... 🆔 @taalighat
📍وقتی خواب است... 🔻 در روزهایی که کشور دچار یک مسئله امنیتی_فرهنگی است و همه مسائل جاری به‌نوعی تحت‌تأثیر آن قرار گرفته است و به‌شدت نیاز به تولید ایده و احساس می‌شود، هیچ کنش درخوری از نهاد متولی تولید کشور به‌چشم نمی‌خورد. 🔻 طراحی شیوه از جنبه‌های مختلف و در حوزه‌های گوناگون بی‌تردید یکی از شئون کارآمد است. در دولت وزارتخانه‌های مختلف درگیر مسئله بودند. طراحی کنش‌های داخلی و خارجی که در مجموع معنای واحدی را افاده کند نیازمند نقشه راه است. کاری که تنها از انتظار می‌رود. از جمله: نحوه مواجهه وزارت ورزش با جامعه ورزشی نحوه مواجهه وزارت ارشاد با جامعه هنری نحوه مواجهه وزارت علوم با جامعه دانشگاهی نحوه مواجهه وزارت آموزش و پرورش با جامعه دانش آموزی و مدارس نحوه مواجهه دستگاه سیاست خارجی با انعکاس بیرونی خبر نحوه مواجهه شخص رئیس جمهور و وزاری مربوطه به صحنه عینیت و... و ده‌ها مسئله خرد و کلان دیگر. همه این موارد و امثال آن نیارمند یک طراحی برخوردار از است، اما فقدان طراحی و بلکه فقدان سازمان چابک به‌شدت به‌چشم می‌خورد. 🔻 در بالا تصویر صفحه اول سایت ریاست‌جمهوری و نیز فهرست آخرین مطالب سایت را می‌بینید. تقریباً هیچ نسبتی با روز کشور در آن نیست. 🆔 @taalighat
📝 تعویق نهادهای علمی انقلابی نسبت به تأمین نیازهای فکری 🔻 نهادهای متولی با رویکرد انقلابی در قم و تهران کم نیستند. فلسفه وجودی این مراکز و نظری از انقلاب اسلامی و نیازهای جاری و بنیادین آن است. 🔻 بارها و بارها در بزنگاه‌های مختلف و حوادثی که انقلاب اسلامی نیاز به و به‌معنای عمیق و گاه به‌معنای ترویجی و اجتماعی آن دارد، می‌بینیم هیچ خبری ازاین نهادها نیست. یک تعویق و و نهادینه شده، یک رخوت عمومی 🔻 برای رعایت انصاف باید گفت برخی اساتيد این مجموعه‌ها کنش‌های قابل قبولی دارند، گاه حتی در بلندمدت خروجی‌های نظری مفصلی مشاهده می‌شود که در تحقیقی تفصیلی گزارشی از آن داده‌ام اما سخن در روند جاری و رویکرد مدیریتی و در حوادث است. 🔻 در دهه نود با انواع حوادثی مواجه بودیم که نیاز به تبیین، و ارائه رویکرد داشت اما فضا دچار سکوت ممتد بود. ماجرای فتنه مهسا و اغتشاشات 1401 مسئله کشف حجاب مسئله ایران و غزه مسئله ایران و سیاست خارجی و امروز مسئله تعطیلات شنبه و ده‌ها دیگر 🔻 جریان غرب‌گرا به‌سرعت برای حوادث خلق ادبیات و تولید روایت می‌کند. درهمین ماجرای ادبیات و دوگانه و ساختند. گفتند حاکمیت مخالف رفاه مردم است. همین سخن پژواک شد. 🔻 مسئله اصلی، توجه به یک است که نهاد تولید علم را از اتصال به و منفصل کرده است. برای مثال درهمین موضوع تعطیلات شنبه‌ها خبری از کنش این مجموعه‌ها نبود: گروه علوم اجتماعی و مطالعات تمدنی گروه جامعه‌شناسی و اقتصاد گروه فقه الاقتصاد مرکز جامع ولی امر و و... گروه فقه الحکومه مؤسسه امام رضا و مرکز فقهی ائمه اطهار و... 🔻 برای درمان این آسیب باید فکری کرد. نمی‌توان نسبت به ذهن جامعه، گره‌گشایی و حل گره‌های ذهنی بی‌تفاوت بود. نهادهای علمی انقلابی باید هم در حل مسئله و هم در تفکیک مسئله از پیشگام باشند. وگرنه جامعه اینطور دچار سردرگمی و هدررفت انرژی می‌شود و از کار اصلی غافل می‌ماند. ➖➖➖➖ 📝یادداشت مرتبط: https://eitaa.com/taalighat/793 https://eitaa.com/taalighat/794 🔻🔻🔻🔻 🆔@taalighat
تعلیقات
📝 نیاز امروز جبهه انقلاب و رسالت نخبگان (بخش دوم) 1. مهترین آسیبی که امروز جبهه انقلاب دچار آن است
📝 نیاز امروز جبهه انقلاب و رسالت نخبگان (بخش سوم) 🔻 هم در مسیر سلوک یک ملت ابتلا است. در است که کاستی‌ها و نارسایی‌ها و کمبودها و هم دارایی‌ها خودش را نشان می‌دهد. 🔻 و اکنون فرصت خوبی برای رصد دردهای پنهان و مزمن جبهه انقلاب است که به بهانه انتخابات سر باز کرده... 🔻 نگاهی به آنچه امروز در گفت‌وگوهای بچه‌های جبهه انقلاب باهم در گروه‌ها و کانال‌ها و... در جریان است تصویر جالب و گاه نگران‌کننده‌ای به ما نشان می‌دهد. باید چاره‌ای کرد این دردها را... گمانم از انتخابات مهم‌تر شناخت موقعیت کنونی و فکری برای آینده جبهه است... 🔻 یکی از امروز رصد طبیبانه دردها و اقدام برای حل آن در بستر زمان است... 🔻 خدا بیامرزد مرحوم را، بعد از فتنه 88 موضوع درس اخلاق هفتگی شان در دفتر رهبری را به مقوله تغییر دادند. یعنی حتی درس اخلاق بر مدار نیاز انقلاب. ✅ پس نخبگان دو کار دارند: 1. رصد دردهای مزمن جبهه از بین کنش‌ها و بحث‌های این روزها 2. تدبیر برای تربیت و رشد جبهه با تبیین و بسط مفاهیم مورد نه توصیه‌های کلی و بدون نسبت با موقعیت برای مثال هنوز هیچ درس دقیقی با موضوع تبیین ابعاد نداریم. جبهه نمی‌داند چه نوع کنشی خروج از تقواست و چه نوع کنشی تبیین. مرز تبیین و تهمت روشن نیست. چه آنکه مرز بسیاری دیگر از مفاهیم روشن نیست. و این تنها یک مثال است. 🆔 @taalighat
جبهه انقلاب و مسئله بزرگترها ☘ یک مفهوم بسیار اثرگذار در بین قدیمی‌ها، مفهوم و بزرگتری بود. هر صنف و هر جمعی یک بزرگ داشت که در شعاع او اتفاقات مبارکی رقم می‌خورد. ☘ یکی از مهمترین دغدغه‌های بزرگ یک جمع بود. دغدغه اطرافیان بود. بزرگترها خودشان را نسبت به رشد اطرافیانشان مسئول می‌دیدند. ☘ حالا این دغدغه و این بزرگی کردن بروزات و مختلفی داشت. گاهی با گفتن یک تذکر، گاهی با یک حضور به‌موقع هنگام انحراف، گاهی با ریش سفیدی هنگام اختلاف بین دونفر، گاهی با سنگ صبور شدن، گاهی با انتقال یک تجربه، و... . بزرگ، بزرگی می‌کرد و جوان‌ترها بود. ☘ از یک سو بزرگترها می‌کردند، ستون خیمه یک جمع بودند و نقش و گری برای اطرافیانشان داشتند. ☘ از سوی دیگر دنبال یک بودند و نسبت به بزرگ جمع خود، کوچکی و و خضوع داشتند. با کنار هم قرار گرفتن این دو عنصر، امر رقم می‌خورد. البته در هر جمعی بر اساس تراز همان صنف و جمع. ☘ نکته مهم اینکه: 📍هم بزرگان جمع، بزرگی می‌کردند و مدار و محور و تکیه‌گاه و و مرشد بودند. 📍هم کوچکترها، به‌دنبال بزرگتری بودند تا دست در دست او نهند. کوچکی کردن در مقابل بزرگ ترها، بزرگی و رشد و تعالی به همراه داشت. ❇️ یک آسیب مهم بین جوانان امروزه این که اساساً خیلی احساس به یک بزرگتر به‌چشم نمی‌خورد. جوان خودش را صاحب تشخيص می‌داند و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست. بزرگترها هم مثل قبل بزرگی نمی‌کنند. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 📌 به قول تا کسی بزرگ نبیند، بزرگ نمی‌شود... 🆔 @taalighat
🔖 آسیب‌شناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۱) ۱. رخدادهای مختلف و کنش‌های جبهه انقلاب در مواجهه‌ با حوادث گوناگون نشان‌دهنده برخی نارسایی‌هاست. این کاستی‌ها و نارسایی‌ها قطعا ریشه‌هایی دارد و یکی از این ریشه‌ها مبادی و مراجع فکری هستند که ما به آن‌ها مراجعه می‌کنیم. پس برای اصلاح وضع موجود باید از سرچشمه سخن گفت. ۲. طبیعی است که وقتی احساس فقر تحليل دارم به دیگری که او را صاحب تحلیل می‌دانم تکیه کنم. پس مبدا رجوع است. اما گوش سپردن به سخن افراد امری ساده نیست و گاه به پیروی و عبودیت به‌معنای عام منجر می‌شود. یعنی من دنباله‌رو می‌شوم و همه ذهنم را به او می‌سپارم و همانطورکه او می‌خواهد عمل می‌کنم. چنان‌که جواد الائمه (علیه السلام) فرمودند: مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ. ۳. دراین میانه نیاز و مراجعه، آقا برای جامعه نسخه گرویدن به را ارائه می‌دهند و بر لزوم مراجعه به تصریح می‌کنند و حتی برای مشخص شدن تراز این چنین استادی، مثال هم می‌زنند و نام می‌برند و فردی چون مرحوم را معرفی می‌کنند. ۴. هم تصریح به لزوم تفکر، هم تصریح به لزوم داشتن استاد فکر و هم بیان مصداق همه معنادار است: یک: در انقلاب مهم است. اقدام باید ریشه در مبنا داشته باشد نه احساس و هیجان صرف. اقدامی که ریشه در تفکر دارد، ماندگار است، متقن است، قابل دفاع و دعوت است و حجت بر آن وجود دارد. دو: اما این مسیر خضر راه می‌خواهد. استاد می‌خواهد. کسی‌که راه را نشان‌ دهد می‌خواهد. آموختن می‌خواهد. گوش کردن و زانو زدن می‌خواهد. پس باید دنبال استاد بود. دنبال بزرگتر بود. سه. مفاد معرفی آیت‌الله مصباح به‌عنوان استاد فکر چیست؟ فکر را نباید از هرجایی و هرکسی گرفت. فکر باید ریشه عمیق در باورهای بنیادین و مبانی معرفتی دینی داشته باشد. فکر باید ریشه در دین و فهم اجتهادی اصیل از دین داشته باشد. با خواندن چهارتا روایت از روی ترجمه، تفقه دینی و فهم عمیق حاصل نمی‌شود. با خواندن چهارتا تحلیل رسانه‌ای بلاگرها فکر تولید نمی‌شود. با خواندن غیر منضبط از این و آن فکر حاصل نمی‌شود. فکر باید اصالت داشته باشد. قوام داشته باشد. ریشه در دین داشته باشد آن هم ریشه در فهم عمیق از دین نه فهم یک‌سویه و سطحی از دین که از آن ظاهرگرایی دربیاید. پس فهم اجتهادی موضوعیت دارد، محوریت دارد. نمی‌توان ذهن را به‌دست هرکسی که مختصر آشنایی با آموزه‌های دین دارد، سپرد. اینجاست که ارزش و جایگاه یک خود را نشان می‌دهد. 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 آسیب‌شناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۱) ۱. رخدادهای مختلف و کنش‌های جبهه ان
🔖 آسیب‌شناسی مرجعیت های نوظهور فکری _ تحلیلی در جبهه انقلاب (۲) 🔻 مبارزه با مقوله بزرگتری یک مفهوم بسیار اثرگذار در بین قدیمی‌ها، مفهوم و بزرگتری بود. هر صنف و هر جمعی یک بزرگ داشت که در شعاع او اتفاقات مبارکی رقم می‌خورد. یکی از مهمترین دغدغه‌های بزرگ یک جمع بود. دغدغه اطرافیان بود. بزرگترها خودشان را نسبت به رشد اطرافیانشان مسئول می‌دیدند. مفهوم بزرگتری در رأس هرم عبارت بود از "مرجعیت فکری منضبط و فهم عمیق و اجتهادی از دین" در پایین‌دست هرم از همین سرچشمه تغذیه می‌شود. حالا این دغدغه و این بزرگی کردن بروزات و مختلفی داشت. گاهی با گفتن یک تذکر، گاهی با یک حضور به‌موقع هنگام انحراف، گاهی با ریش سفیدی هنگام اختلاف بین دونفر، گاهی با سنگ صبور شدن، گاهی با انتقال یک تجربه، و... . بزرگ، بزرگی می‌کرد و جوان‌ترها بود. از یک سو بزرگترها می‌کردند، ستون خیمه یک جمع بودند و نقش و گری برای اطرافیانشان داشتند. از سوی دیگر دنبال یک بودند و نسبت به بزرگ جمع خود، کوچکی و و خضوع داشتند. با کنار هم قرار گرفتن این دو عنصر، امر رقم می‌خورد. البته در هر جمعی بر اساس تراز همان صنف و جمع. هم بزرگان جمع، بزرگی می‌کردند و مدار و محور و تکیه‌گاه و و مرشد بودند. هم کوچکترها، به‌دنبال بزرگتری بودند تا دست در دست او نهند. کوچکی کردن در مقابل بزرگ ترها، بزرگی و رشد و تعالی به همراه داشت تا اینکه به‌مرور و طی حوادثی احساس به یک بزرگتر کم شد. جوان خودش را صاحب تشخيص می‌داند و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست. اما اتفاقی که طی این سال‌ها افتاد این بود که اساسا با مقوله مبارزه و مفهوم اصیل آن شد. تفسیر قیم مآبانه و سیاسی از آن پدید آمد و به نفی کلی بزرگترها منجر شد. گویی هر بزرگتری که از سر خیرخواهی هم چیزی به ما بگوید او متصل به یک است و یا می‌خواهد جوانان انقلابی را اغفال کند. اینجا آنقدر تولید شد که اصل مفهوم به محاق رفت. ادبیات استقلال از بزرگان چنان پررنگ شد و داشتن بزرگتر چنان تقبیح شد و استقلال از بزرگترها چنان مدح شد که نظام ارزشی آسیب دید. به‌گونه‌ای که "حرمت‌شکنی" به "حریت" و "توهین" به "انقلابی‌گری" تفسیر شد. با حرمت‌شکنی و انگ زدن‌ها چهره بسیاری از انسان‌های خدوم و دلسوز نیز مخدوش شد. با شکستن حریم‌ها، به اسم اقدام انقلابی به راحتی نقش بزرگان کم‌رنگ شد و بسیاری حذف شدند و بسیاری دیگر تصمیم به سکوت و گوشه‌گیری گرفتند. با کنار رفتن یا کنار زدن بزرگترهای دلسوز و صاحب صلاحیت، جا برای مراجع تحلیلی سخیف باز شد و ناپختگی ها توزیع شد. این فرآیند در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده و جوامع آسیب‌های اساسی از آن دیده‌اند. اگر مجالی بود توضیح می‌دادم حتی در و نیز در چگونه این مسیر طی شد و چه نتایجی داشت. 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
🔖 حوزه باید آخوند تربیت کند... (۱) (درآمدی به بازسازی حیات اجتماعی روحانیت و نقد تخصص‌گرایی افراطی) ۱. روحانیت، عنصر محوری ساخت و رشد: در سیر تکاملی ایران شیعی الهام‌بخش ترین کانون فکری، علمی و معنوی نهاد دین و روحانیت است. نقشی بی‌بدیل که فرازوفرود آن تأثیری مستقیم در فرازوفرود ایران دارد. نهاد دین و روحانیت مرجع اجتماعی بود. کانون تولید ذائقه اجتماعی و شیوه زیستن و خطوط کلی فرهنگ بود. تحلیل نوع کنش‌های اجتماعی سده‌های اخیر به‌ویژه یک قرن در نقاط مختلف ایران گواهی بر اثرگذاری فرهنگی بی‌بدیل روحانیت بر فرهنگ اجتماعی و رشد فرهنگی است. کم‌تر تحلیلگر و اندیشمندی است که بتواند از کنار نقش سازنده روحانیت در ساخت ایران بگذرد. حتی جلال آل احمد در غربزدگی با فریادهای گلایه‌اش از روحانیت، تمنای نقش‌آفرینی دارد و داریوش شایگان در فاخرترین اثرش محوری‌ترین عامل ایستادن در مقابل تمدن غرب را نهاد دین و حوزه و روحانیت می‌داند. این نقش از دیدگاه مستشرقین و نهادهای امنیتی و جاسوسی غرب نیز پنهان نبود که درباره آن ده‌ها فکت و متن وجود دارد. ۲. حوزه و محوریت "رفع نیاز": اما همه این اتفاقات و جایگاه‌ها مرهون یک امر است: "نهاد دین و روحانیت کانون رفع حقیقی جامعه بوده است." در جای خود بحث مهمی با عنوان داریم که باید بحث شود اما اجمالا اینکه نیازمندی‌های انسان در قالب یک نظام پدید می‌آید. در دنیای سنتی حوزه در نقطه اتصال به همه نیازها بود. اما دنیای مدرن کانون‌های نقش‌آفرینی "نهاد دین" را به "نهاد علم مدرن منقطع از وحی برخاسته از عقل خودبیناد" داد. با توسعه و پدیدآمدن ساختارهاي جدید اجتماعی و توسعه علوم اجتماعی و انسانی پیامبران عصر مدرن ظهور می‌کنند و داعیه‌دار رفع نیاز می‌شوند و متناظر با هر نیازی، کانونی تعریف می‌کنند و جدیدی را رقم می‌زنند که در آن نهاد دین حذف می‌شود. ۳. تخصص‌گرایی افراطی متأثر از نظم اجتماعی مدرن و نفی هویت و کارکرد واقعی روحانیت: اما حوزه به‌مرور ازاین رویکرد فاصله گرفت. حوزه به‌سمت پیش رفت. تخصص‌گرایی فی حد نفسه بد نیست اما وقتی به تاریخی روحانیت منجر شود، سم است. باتوجه به تکثر نیازهای جدید و صورت‌بندی آن‌ها ذیل تخصص درپی کارآمدی بیشتر بود اما توجه نداشت این مدل بدون مراقبت، طراحی و تدبیر به ضد خود بدل می‌شود و طلبه متخصص دیگر شأن آخوندبودن برای خود قائل نیست. یعنی به‌نحوی از نفی رسالت اجتماعی فراگیر منجر می‌شود. تخصص‌گرایی افراطی نقطه آغاز حوزه و روحانت بود. طلبه متخصص خود را تنها در حوزه تخصص خود دارای رسالت و مسئولیت می‌بیند و از آن سو مخاطب هر تخصص طیف محدودی است که نوع پراکندگی آن در جامعه موجب محدودیت در دسترسی و ارتباط می‌شود. لذا ارتباط بین طلبه و جامعه عملاً قطع می‌گردد. طلبه محصور در زیست تخصصی برای ارتباط با مخاطب خود راه‌هایی چون نگارش مقاله و کتاب و... را در پیش می‌گیرد و اتفاقاً این شیوه از کنش‌گری در استاندارهای جدید حوزه پسندیده و مطلوب است. پس احساس وظیفه و نیاز به دیگر سطوح ارتباط اجتماعی کم‌رنگ می‌شود. ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
🔖 حوزه باید آخوند تربیت کند(۴) (درآمدی به بازسازی حیات اجتماعی روحانیت) 🔻 شبکه ارتباطات روحانیت هر
🔖 حوزه باید آخوند تربیت کند... (۵) (درآمدی به بازسازی حیات اجتماعی روحانیت) 🔻 واکاوی مقصود رهبری از اولویت تبلیغ برای حوزه: ابتدا مروری بر بیانات مهم آقا درباره اولویت و اهمیت تبلیغ که بعدها منشا برخی حرکت‌ها شد، داشته باشیم: "امروز نگاه رایج در حوزه‌های علمیّه این است که تبلیغ در مرتبه‌ی دوّم قرار دارد... ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبه‌ی اوّل است... چرا این را میگوییم؟ برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟ دین خدا آمده است با ما انسانها چه بکند؟ خب یک هدف نهایی داریم که عبارت است از اینکه ما را در مسیر خلیفةاللّهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد، بالا ببرد ــ حالا هر چه ظرفیّت داشته باشیم ــ این هدف نهایی دین است. هدفهای میانی و ابتدائی هم وجود دارد؛ مثلاً اقامه‌ی قسط: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ یا تشکیل نظام اسلامی: وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللَّه‌؛ مرکز اطاعت، دین است؛ این یعنی تشکیل نظام اسلامی؛ این جزو اهداف دین است؛ هدف میانی است. یا فرض کنید که اقامه‌ی معروف، اشاعه‌ی معروف، ازاله‌ی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُه‌‌. خب اینها اهداف دین است؛ هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است." 🔻 برداشت سطحی از بیانات رهبری: اولین برداشتی که از سخنان رهبری صورت گرفت این بود که امر تبلیغ به‌معنای معهود و سنتی آن اولویت اول حوزه باشد. یعنی مثلا محرم و صفر و فاطمیه تعداد بیشتری از طلاب به تبلیغ روند. هرچند احیا، تقویت و توسعه تبلیغ به‌همین‌ معنا نیز طبیعتا از مدالیل کلام آقا و مطلوبیت‌های ایشان بود اما مسئله فراتر از توقف در این مصداق محدود بود. این برداشت موجب شد اولین اقدام بیشتر سخن گفتن از این‌ سطح از تبلیغ و ساخت یک مجموعه جدید تبلیغی کنار ده‌ها مجموعه دیگر باشد. 🔻 تبلیغ مطلوب از نگاه آقا: سخن آقا دارای سطوحی بود که مورد توجه واقع نشد، اشاره به آیات متعدد درباره رسالت تبلیغی و بلاغ اشاره به حوزه بود. رسالت و کارکرد نهادی گویای یک مجموعه به‌عنوان سیاست بالادستی حاکم بر همه خرده‌سیاست‌ها است. یعنی عنصری که در لایه سیاستگذاری آموزشی، پژوهشی، تربیتی یک نهاد مؤثر است. بنابراین مطلوب اقا ناظر به ساختار کلان حوزه، رویکرد بنیادین حوزه به کارکرد اصلی خود، سیستم آموزشی و پژوهشی حوزه، سبک زندگی حوزویان و... بود. نه فقط یک مصداق کوچک به‌نام تبلیغ که البته در جای خود مهم است. حوزه باید با خود را بازسازی کند. یعنی در همه حوزه‌ها خود را بلاغ بداند. اگر رویکرد بلاغ در حوزه جاری شود، نتيجه آن و مردم محوری خواهد بود. سوق وجودی حوزه تغییر می‌کند. وقتی حوزه دارای شد، جامعه‌ساز می‌شود. پژوهش‌های حوزوی، پايان‌نامه‌ها، تدریس و تحقیق ها، نظام آموزشی و ... همه دارای طعم متفاوتی می‌شود. با رویکرد بلاغ، حوزه به کانون تبدیل می‌شود. چرا که رویکرد بلاغ می‌گوید درد جامعه را بشناس، سخن دین را برای رفع درد به آن برسان. پس باید برای رفع مشکل درگیر حل مسئله شود. ، فراتر از گروه‌های جهادی ارزشمند و عزیزی است که تنها در ایام معهود تبلیغ دست‌به‌کار می‌شوند. کانون‌های عظیم تبلیغی، در طول سال ناظر به موقعیت زمانی و مسئله اجتماعی با اتکا به فناوری‌های اجتماعی و نوآوری اقدام به تبلیغ و اتصال اجتماعی می‌کند. کانون‌های عظیم تبلیغی در رویکرد بلاغ، کانون‌های عظیم حل مسئله هستند. با رویکرد بلاغ، سبک زندگی طلبه و مجتهد، پژوهشگر حوزوی، محقق و نویسنده، مدل کنش‌گری مبلغ و مدرس، سبک مسجدداری ائمه جمعه و جماعات همه طیف ها و سطوح حوزوی تغییر می‌کند. در این نگاه اصالت پیدا می‌کنند. رسیدگی به مردم و آن‌ها جدی می‌شود. و البته در این‌نگاه مردم به‌مثابه اجتماع و اجتماع تحت اشراف معنای حاکمیت دینی معنا می‌شود که درجای خود نوع اثرگذاری آن باید گفتگو کرد. 🆔 @taalighat