#بخش_دوم؛ وجوه و اقسامِ آزادی
✍️ با توجه به بخشِ اول، بعد از آنی که مفهومِ آزادی تعریف و تبیین شد، روندِ منطقیِ بحث حُکم می کند، به مساله ی وجوه و اقسام آزادی بپردازیم. چرا که اگر وجوهِ گوناگونِ مفهوم آزادی به درستی مشخص نگردد، در بحث های آتی که قرار است، نسبتِ بینِ "عدالت" و "آزادی" را مشخص کنیم، دچار التقاط و یا مغالطه در نوشتار و گفتار خواهیم شد و آنگونه که باید نسبتِ این دو مفهوم روشن نخواهد شد. نگارنده، در خلالِ بیانِ وجوهِ آزادی، اجمالا نگاهِ آموزه های دین را، پیرامونِ آزادی، بیان می کند تا مخاطبین و خوانندگانِ فرهیخته بتوانند به طور کلی با بینش اسلامی نسبتِ به این مفهوم آشنا شوند.
🔸️ در یک تقسیم بندیِ کلی، #آزادی؛ گاه از منظرِ #فردی مورد توجه واقع می شود و گاه از منظرِ #اجتماعی.
🔰 #آزادی_فردی؛ گاه متوجه فضای خصوصیِ شخص می باشد و گاه متوجه فضای عمومی. به طوریکه فضای خصوصی، حریمِ شخصیِ انسان تلقی می شود و تجسسِ در آن عقلا و شرعا قابل پذیرش نمی باشد. و طبعا آزادی فرد در فضای عمومی، بایستی مطابقِ ارزش ها و هنجارهای محل سکونتِ وی باشد. این مساله آنقدر بدیهی است که هر انسانِ عاقلِ منصفی می داند که زیستِ اجتماعی، باید توأمِ با رعایتِ محدودیت ها و قوانینِ اجتماعی باشد.
دینِ اسلام خاصتا مذهب تشیع، اصلِ آزادی را برای هر انسانی لازم و ضروری می داند؛ چرا که رشد و کمالِ آدمی در گروِ تحققِ مفهوم آزادی است. در اینباره نگاهتان را به پاره ای از آیاتِ قرآن و روایات جلب می نمایم.
انسان آیه ۳: "إنا هديناه السبيل إما شاكرا و إما كفورا"
كهف آیه ۲۹: "و قل الحق من ربكم فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر"
بقره آیه ۲۵۶: "لا إكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي"
يونس آیه ۹۹: أفأنت تكره الناس حتي يكونوا مؤمنين"
و در روایاتِ حضرات معصومین داریم که اميرالمؤمنين به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام چنین می فرمایند: "و لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا"؛ بنده ی دیگری مباش، در حالیکه خدا تو را آزاد آفریده است.
🔰 #آزادی_اجتماعی؛ وجهِ دیگر آزادی است. بدین معنا که افراد در اجتماع از ناحیه ی سایرِ افرادِ دیگر، آزادی داشته باشند و مانع رشد و تکاملِ او نشوند. به تعبیرِ دیگر؛ آدمی در اجتماع، توسط دیگران استثمار و استحمار و استخدام و استعباد نشود. خودِ آزادیِ اجتماعی هم اقسامی دارد که اجمالا بدین نحو بیان می گردد:
1️⃣ آزادی در حوزه ی فرهنگ؛ فی المثل یعنی؛ اشخاص، گروه ها، اقوام و مذاهبِ گوناگونِ یک جامعه، به راحتی بتوانند عقیده و خواسته های معقولِ خویش را بیان کنند، بی آنکه مانعی از سوی دیگران برایشان بوجود آید.
2️⃣ و یا آزادی های سیاسی؛ في المثل احزاب و جریان های سیاسی بتوانند مسائل و دغدغه های خود را در جامعه بیان کرده و کُنش گریِ معقول داشته باشند. طبعا بدیهی است که جریان های سیاسی؛ بایستی در چارچوبِ قانونِ اساسیِ آن کشور فعالیت کنند؛ و اگر قرار است تغییری هم در قانون اساسی صورت گیرد، بایستی از مجاری و ساختارهای قانونی و رسمی شکل بگیرد، نه به صورت آنارشیستی و نامعقول.
3️⃣ و یا آزادی های اقتصادی؛ بدین معنا که فعالینِ اقتصادی در هر حکومت و ساختاری، بتوانند معقول کُنش گریِ اقتصادی داشته باشند، بطوریکه هم به منافعِ شخصیِ خود برسند و هم منفعت به جامعه برسانند. اسلام در حوزه ی اقتصادی؛ بر خلافِ نگرش های "مارکسیسیتی_سوسیالیستی" و یا "سرمایه داری_کاپیتالیستی"، علاوه بر به رسمیت شناختنِ مالکیتِ خصوصی و تحصیلِ ثروت، مخالفِ تجمع ثروت ملی در دستِ عده ای محدود نیز می باشد.
از اینرو، در آیات قرآن هم، به کرات به مساله ی آزادی اجتماعی پرداخته شده است که نمونه ای از آن محضرتان تقدیم می گردد. در سوره ی آل عمران آیه ۶۴ داریم: " قل يا أهل الكتاب تعالوا إلي كلمة سواء بيننا و بينكم ألا نعبد إلا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله"؛ اساسا طبق بینش اسلامی، یکی از اهدافِ انبیای الهی آوردنِ آزادی های اجتماعی است. بدین نحو که انسان ها و جوامع، از یوغِ بندگی و اسارتِ یکدیگر رها شده و به سمت معبود حقیقی توجه و نظر داشته باشند. این اسارت و بندگیِ ابناء بشر نسبت به یکدیگر؛ گاه اسارت و بندگی در حوزه ی اندیشه و عقیده است، و گاه از منظر فرهنگ و سبک زندگی و گاه نیز از منظرِ سیاسی و اقتصادی، که پرداختنِ به هر یک مجالی دیگر می طلبد.
ادامه دارد...
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_سوم؛ کدام آزادی؛ انسانی یا حیوانی؟!
✍️ آزادی در زمره ی کلمات و تعابیری است که به اشکال و صور مختلف تعبیر شده و گاه حتی حقیقتِ آن تحریف گردیده است. آنچه در تعریفِ آزادی مهم می باشد، دو نکته ای است که تقدیم می گردد:
#اولا: باید ببینیم سمت و سو و جهت گیریِ آزادی به سوی کمال و قُرب الهی است یا به سوی نفس پرستی و هواپرستی؟ به تعبیر دیگر؛ آدمی از چه چیز آزاد می شود و بنده ی چه چیز دیگری می گردد؟
#ثانیا: باید توجه داشت؛ چه چیزی آزادی را محدود می کند! در اسلام، آزادی محدود به شریعتِ اسلامی است؛ که این محدودیت، بشر را به سوی کمال و عدل سوق می دهد، اما در اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادی مشروط و محدود به اهوای نفسانی و تمایلاتِ حیوانی و سودمحورانه است. کافیست آثار و اندیشه های متفکران دوران مدرن را از نظر بگذرانید، آنگاه این مساله را بوضوح تصدیق خواهید کرد.
🔰 از اینرو، می توان چنین گفت: منشاء آزادی از منظر اندیشه های مدرن یا تفکر غربی، خواست ها و تمایلاتِ نفسانیِ آدمی است، اما منشاء آزادی از منظر تفکر اسلامی، استعدادهای الهی و متعالیِ انسان است. یعنی آزادی از این جهت ارزشمند است، که موجباتِ تحققِ استعدادها و ظرفیت های متعالی انسان را مهیا می کند.
🔸️ همچنین در آیات و روایاتِ ما "نفس أمّاره" به شدت ذمّ و نکوهش شده به گونه ای که بدترین اثر سوئی که أهوای نفسانی بر انسان می گذارد؛ از خودبیگانگی و فراموشی معبود است. از اینروست که در سوره ی حشر آیه ۱۹ پرودگار چنین می فرماید: "وَ لاتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ." و همچون کسانی نباشید که چون خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد، آنها فاسقند.
🔸️ از سویی دیگر، نفس پرستی و تمایلات و اهوای نفسانی که مانعِ رسیدنِ آدمی به قُرب الهی است، آنقدر مَذِمَّت شده که قله های شعر پارسی در نفیِ آن چنین سروده اند:
نفس اژدرهاست او کی مرده است
از غم بی آلتی افسرده است
گر بیابد آلت فرعون او
که به امر او همی رفت آب جو
آنگه او بنیاد فرعونی کند
راه صد موسی و صد هارون زند
(مثنوی معنوی، دفتر سوم، ابیات ۱۵۰۳-۱۵۰۵)
🔸️ یا جنابِ حافظ چنین می گوید:
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
🔸️ و نیز جناب سعدی چنین در مذمتش سروده:
شهربندِ هوای نفس مباش
سگ شهر، استخوان شکار کند
علی ای حال، رشد و کمال آدمی، در گروِ انتخابِ آزادی است؛ منتها کدام آزادی؟! انسانی یا حیوانی؟! بی شک اندیشه های اسلامی در عرصه ی فردی و اجتماعی، آزادیِ معقول و مشروع را توصیه و تجویز می کند، اما اندیشه ها و فلسفه های مدرن، آزادیِ أهوا و تمایلاتِ نفسانی را.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_چهارم؛ مفهوم شناسیِ عدالت
✍️ پیش از بیانِ تعریفِ #عدالت و اقسام آن، به نظر لازم می آید، اجمالا مساله ی "عدالت" را از منظر آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام مورد توجه و تأمُّل قرار دهیم. تأمُّل و تعمق در آموزه های دین، انسان محقق و ژرف اندیش را متوجه این مهم خواهد کرد؛ دین اسلام بیش از آنکه به جنبه های فردیِ زندگیِ بشر نظر داشته باشد، جنبه های اجتماعی را برجسته می کند. از اینرو؛ مساله ی عدالت به جهت اینکه جنبه های اجتماعی اش بیشتر مورد توجه می باشد، ضرورت دارد نگاه دین نسبت به این مفهوم متعالی و ارزشمند را بدانیم، تا دقیقتر و عمیقتر به تحققِ عینیِ عدالت همّت گماریم.
🔸️ در سوره ی حدید آيه ۲۵ پروردگار می فرماید: "لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط" یعنی؛ یکی از اهداف نبوت، اقامه ی قسط و عدل در جامعه بشری می باشد؛ آن هم به نحوی که توده ی مردم باید برای اقامه ی آن تلاش جدی کنند.
🔸️ یا در روایات اسلامی از وجود اميرالمؤمنين علي عليه السلام داریم: "العدل حياة الاحكام"؛ يعني تحقق عدالت در جامعه، موجبِ اجرایی شدنِ سایر احکام الهی است. در جایی دیگر از ایشان داریم: "بالعدل تصلح الرعية"؛ بواسطه تحققِ عدالت است که کار رعیت اصلاح می شود. و نیز حضرت در جایی دیگر چنین می فرمایند: "ثبات الدول بإقامة سنن العدل"؛ پایداریِ دولت ها، به برپا داشتنِ راه و رسم دادگری است.
🔰 علی ای حال، برای مفهوم عدالت، چهار معنا متصور است:
#اولا: موزون بودن؛ یعنی تناسب و هماهنگی و تعادل. (بالعدل قامت السموات و الارض)
#ثانیا: مساوات و برابری؛ یعنی نفیِ تبعیض و تفاوت؛ یعنی بالسویه اعطاء حق کردن.
#ثالثا: إعطاءُ كُلّ ذي حَقّ حَقَّه؛ یعنی حقِّ هر صاحبِ حقّی را دادن.
#رابعا: وَضعُ الشَّئِ في موضِعِه؛ قرار دادن هر چیزی در موضع و جایگاه خودش.
🔸️ همچنین خالی از لطف نیست، عدل در ادبیات پارسی را هم از نظر بگذرانیم؛ مولوی در مثنوی-معنوی چنین می گوید:
عدل چبود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش
عدل چبود؟ آب ده اشجار را
ظلم چبود؟ آب دادن خار را
موضع رُخ، شَه نَهی، ویرانی است
موضع شَه، پیل هم نادانی است
بنابراین، چون بحث ما عدالت اجتماعی است، در ادامه خواهیم گفت: عدالت اجتماعی، دقیقا به چه معناست و چه نسبتی با آزادی دارد.
ادامه دارد...
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
تأمُّلاتِ نظری
#بخش_چهارم؛ مفهوم شناسیِ عدالت ✍️ پیش از بیانِ تعریفِ #عدالت و اقسام آن، به نظر لازم می آید، اجمالا
✍️ با توجه به تعریفی که از معنای عدالت شد، از میانِ چهار معنای مذکور، سه معنا از آن مورد استفاده قرار می گیرد.
1️⃣ تحققِ عدالت در جامعه، گاه به معنای #مساوات_و_برابری است؛ فی المثل یعنی در حوزه ی آموزش و امکانات و برخورداری های آموزشی، عدالت اقتضاء می کند؛ به طور مساوی و برابر، امکاناتِ آموزشی بین افراد جامعه توزیع و تقسیم شود.
2️⃣ و نیز تحققِ عدالت در جامعه، به معنای #حق_هر_صاحب_حقی_را_دادن است؛ بدین نحو که، زیستِ اجتماعی اقتضاء می کند، انسان ها در زندگیِ اجتماعی شان نوعی حقوق نسبت به هم پیدا کنند. فی المثل کسی که با کارِ خود، محصولی تولید می کند، طبعا نوعی اولویت نسبت به آن محصول پیدا می کند، و منشاءِ این اولویت هم، کار و فعالیت اوست. یا مثلا در زمینه ی پاداش و دستمزد دادنِ به افراد، عدالت به این معنا اقتضاء می کند؛ حقِّ هر صاحبِ حقّی را به میزانِ تلاش و فعالیتی که انجام داده است، داده شود. طبعا، نوعِ کار،کیفیت کار، میزانِ کار، در دادنِ پاداش و دستمزد اثر گذار است.
3️⃣ و گاه تحققِ عدالت در جامعه به معنای #قرار_دادن_هر_چیز_در_جایگاه_خودش می باشد. به عنوان مثال، عدالت به این معنا اقتضاء می کند؛ در زمینه ی دادنِ مسئولیت ها و سِمَت ها به اشخاص، هر کسی در جایگاه حقیقیِ خودش که استحقاقش را دارد، قرار گیرد.
🔸️ اجمالا بخشِ چهارم به اتمام رسید. در بخشِ پنجم؛ اقسام عدالت و نسبتِ بینِ #عدالت و #آزادی را بیان خواهیم کرد و بحثِ مورد نظر را به اتمام خواهیم رساند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_پایانی؛ وجوه و اقسام عدالت، و بررسیِ نسبتِ بینِ #آزادی و #عدالت
✍️ عدالت هم همانندِ آزادی، گاه از منظرِ فردی مورد توجه و نظر قرار می گیرد و گاه از منظر اجتماعی.
1️⃣ عدالتِ فردی؛ یعنی آدمی همواره در ارتباط با خودش و اعمالِ شخصی اش، موضعِ اعتدال را رعایت کرده، و در ارتباطِ با دیگران؛ جانبِ تساوی و برابری و نفیِ تبعیض و إعمالِ انصاف را رعایت کند. بی جهت نیست که حضرات معصومین علیهم السلام فرمودند: "خیر الاعمال اوسطها"؛ بهترین کارها، متعادل ترینشان می باشد.
2️⃣ عدالت اجتماعی؛ خود اجزائی دارد، از جمله:
#عدالت_فرهنگی؛ فی المثل رعایت تساوی در حوزه ی آموزش و برخورداری های آموزشی میان افراد جامعه، رعایتِ شایسته سالاری در اعطای مسئولیت ها، رعایت حقوق اقوام و مذاهب در یک جامعه و...
#عدالت_سیاسی؛ یعنی مهیا کردنِ شرائط و دادنِ امتیازاتِ برابر به جریان های مختلف سیاسی در کشور به جهتِ رقابت های سالم سیاسی.
#عدالت_اقتصادی؛ یعنی تولید، توزیع و مصرف در کشور بصورت عادلانه و بدور از هرگونه تبعیضی صورت گیرد.
🔰و اما نسبتِ بینِ عدالت و آزادی؛ در این رابطه این سوال ممکن است مطرح شود؛ "چه نسبتی بینِ دو مفهومِ عدالت و آزادی برقرار است؟ آیا این دو مفهوم متساویین هستند یا متباینین؟ و یا نسبت شان عام و خاص مطلق است یا من وجه؟"
🔸️ همانطور که سابقا ذکر شد؛ هنگامی که می خواهیم نسبت سنجی بینِ این دو مفهوم کنیم، بایستی حوزه ی فردی را از حوزه ی اجتماعی تفکیک نمائیم. از آنجایی که محل بحث ما از آغاز، موضوعاتِ اجتماعی بود، بنابراین این نسبت سنجی بینِ عدالت و آزادی را هم از منظر اجتماعی انجام خواهیم داد. بدین ترتیب سوالی را که ابتدای سخن مطرح کردیم، مجددا طرح می کنیم: "چه نسبتی بینِ عدالت اجتماعی و آزادی های اجتماعی وجود دارد؟ به تعبیر دیگر: عدالتِ اجتماعی مقدم است یا آزادی های اجتماعی؟"
🔸️ در پاسخ باید چنین گفت: "با توجه به مفهوم شناسیِ عدالت و آزادی که سابقا انجام شد، می گوییم: تحققِ عدالتِ اجتماعی به مثابه یک بستری است که اگر در جامعه شکل نگیرید، آزادی های اجتماعی اساسا محقق نخواهد شد. به عنوان مثال: چه زمانی ما می توانیم رقابت های سالمِ سیاسی بین احزاب و جریان های مختلف در کشور را آزادانه تحقق ببخشیم؟ طبعا زمانیکه "عدالتِ سیاسی" به معنای دادنِ امتیازات برابر و شرایط فعالیتِ متساوی بین احزاب و جریان ها، از سوی حاکمیت صورت بگیرد. یعنی تحققِ آزادی های سیاسی در گروِ تحقق عدالتِ سیاسی در جامعه است.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
✍️ به زودی سلسله یادداشت هایی پیرامونِ #غربشناسی_انتقادی رو در کانال خواهیم داشت. این سلسله یادداشت ها، مطالعاتی است که در این حوزه انجام شده -از منابع گوناگون- و اکنون با شما سرورانِ فرهیخته به اشتراک گذاشته می شود.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_اول؛ چرا غربشناسی؟
قال الصادق عليه السلام: "الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ"
✍️ اولین دلیل لزومِ شناخت غرب، نفس ارزشمندی شناخت است. چرا که هر چه شناختِ ما از محیطِ پیرامونِ مان دقیقتر باشد، تحلیل ما در مورد مسائل و موضوعاتِ گوناگون، دقت و عُمقِ بیشتری خواهد داشت. اگر فضای جهانی معاصر به گونهای بود که غرب برای خود زندگی میکرد و ما برای خودمان، نهایت یک دیالوگی بین ما بود، یعنی در نهایت یک گفتگو و تبادل نظری با هم داشتیم، غربشناسی برای ما خیلی ضرورت نداشت، اما اینگونه نیست. تمدنِ غرب، خاصتا غربِ مدرن، رقیبِ تمدنیِ ماست، از اینرو ضرورت دارد از جهاتِ گوناگون مورد تأمّل و نظر قرار گیرد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_دوم؛ چیستیِ معنای غرب و سیرِ تطوّراتِ آن
✍️ قبل از آنی که بخواهیم پیرامونِ #غرب به تفصیل مطالبی به سمع و نظر برسانیم، روندِ منطقیِ بحث حُکم می کند؛ ابتدائا غرب به درستی معنا شود و سپس سایر مطالب، ذیلِ تعریفی که ارائه شد مطرح گردد، تا بدین سبب دچار مغالطه ی اشتراک لفظی در گفتار نشویم.
🔸️ هنگامی که صحبت از #غرب و #غربشناسی می شود؛
۱) گاه معنای "غربِ جغرافیایی" به ذهن متبادر می شود؛ یعنی فُلان نقطه ی جغرافیایی از کره ی زمین.
۲) و گاه معنای "غربِ سیاسی" که تعبیرِ رایجِ سال های جنگ سرد است؛ که بلوکِ غرب؛ شاملِ اردوگاه کشورهای اروپای غربی و ژاپن و آمریکای شمالی که دارای رژیم های سرمایه داریِ لیبرال و سوسیال دموکراتیک بودند، می شود، که مقابلش بلوکِ شرق؛ یعنی رژیم های سوسیالیستی و در رأس آنها رژیمِ شوروی که پیروِ ایدئولوژیِ مارکسیستی بود، می باشد.
۳) و گاه مُرادِ ما از غرب؛ "غربِ تاریخی-فرهنگی" می باشد، که ما وقتی صحبت از غرب می کینم؛ دقیقا همین معنای سوم مد نظرمان می باشد.
🔰 از اینرو، #غرب_تاریخی_فرهنگی؛ مجموعه ای است که از حدودِ قرن ۷ قبل از میلاد در یونانِ باستان ظاهر شده و تدریجا بسط پیدا کرد و فراگیر شد.
🔻 در این بخش، اجمالا باید گفت: در تاریخ و پیدایی و بسطِ غرب، سه دوره ی کلی را می توان از هم متمایز کرد:
۱) غربِ باستان [۷ ق.م - ۵ میلادی]
۲) غربِ قرون وُسطی [۵ میلادی - ۱۴ میلادی]
۳) غربِ مدرن؛ مدرنیته [۱۴ میلادی تا کنون]
هر یک از این تطوّراتِ تاریخیِ تمدنِ غرب، مختصات مربوط به خود را دارد که در بخش های بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_سوم؛ عصرِ امّت واحده و افولِ آن
✍️ تاریخِ حیاتِ بشر بنا به آیات و روایاتِ دینی، ابتدائا مبتنیِ بر توحید بوده است؛ "كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً" این دوران همان عصرِ امت واحده است و جامعه ی دینی واحدی وجود داشته است. در عصرِ امت واحده؛ انسان نسبتِ حضوری و شهودی با حقیقت داشته و بشر به فطرتِ متعالیِ خود نزدیک بوده است. به تعبیر دیگر؛ عصر امت واحده، عصری بود که، سنّت های قُدسی و معنوی بر زندگیِ آدمیان حاکم بود.
🔸️ اما این روزگار کمالِ آغازین، دچار هبوط معنوی و تاریخی گردید و آدمیان تدریجا اسیرِ شرک و اختلاف و ستیز شدند و تدریجا عهدِ نخستین فراموش گردید و آدمیان گرفتارِ حجابِ ناشی از فروبستگیِ ساحتِ قُدسی گردیدند. هر چند حجاب های آغازین غلیظ نبود، اما تدریجا بر دامنه و گستره و شدت آن افزوده شد و بدین سان عصرِ امت واحده و جامعه ی معنویِ آغازین پایان یافت و عهدِ تفکرِ #میتولوژیک یا #اسطوره ای آغاز شد.
🔸️ تفکر اسطوره ای همانندِ تفکر دینی "غیب باور" بود، اما فاقدِ جوهر توحیدی. جهان نگریِ اسطوره ای -میتولوژیک- مبتنی بر خدایانِ متعدد و نحوی نسبتِ انضمامی میانِ انسان و طبیعت بود. باری، اینگونه شد که اقوامِ مختلف در مقاطعِ متفاوتِ تاریخی از عهدِ شرقی و معنویِ خود فاصله گرفتند. یونانیانِ باستان در فاصله ی قرن ۸ ق.م به بعد، پیشگامِ عبور از تاریخِ شرق و قرار گرفتن در ذیلِ تاریخِ غرب بوده اند.
🔸️ پ.ن: شرق هم به مانندِ غرب، معانیِ مختلفی دارد. از اینرو هنگامی که گفته می شود #شرق؛ مراد همان شرقِ تاریخی-فرهنگی است که بشر در ساحتِ "امت واحده آغازین" و سپس تفکر میتولوژیک و اسطوره ای زیست می نموده و ادوار تاریخی سپری گشته است.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_چهارم؛ مختصاتِ غربِ یونانی-مسیحی
✍️ قبل از آنی که واردِ مباحثِ مربوط به دورانِ مدرن؛ غربِ مدرن؛ مدرنیته و مشخصه های آن شویم، ضرورت دارد، خصیصه های غربِ باستان و غربِ قرونِ وُسطی اجمالا به سمع و نظر برسد، تا درکِ دقیقتری از مدرنیته به دست آید. ما برآنیم تا در این سلسله یادداشت ها، چکیده ی هر دوره ی تاریخیِ غرب را به استحضار برسانیم. از اینرو در پایان برای مطالعاتِ تفصیلی، منابعِ برجسته ی داخلی و خارجی معرفی خواهد شد.
اولا: غربِ یونانی، بیشتر بر عقلِ جُزوی تاکید می کند.
ثانیا: باطن فلسفی و متافیزیک زده داشته است.
ثالثا: تدریجا از ظواهرِ دینی و میتولوژیک و اسطوره ای فاصله گرفته و ماهیتِ آشکارا غیردینی خود را عیان می کند.
رابعا: نحوی خودبنیادی یا انسان محوریِ پنهان در این دوران نهفته است که در دوره ی غرب قرون وسطی هم تحتِ لوای تفسیرها و تأویل های بعضا بشرانگارانه همچنان مستور است و در عصرِ جدید؛ مدرنیته، به وجه غالب و آشکار تفکرِ غربی بدل می گردد.
خامسا: در غربِ قرون وسطی، غالبا عقلِ متافیزیکیِ یونانی، در پیوند با نحوی مفهومِ فلسفی و نه حضوری و شهودیِ خدا استوار بود و جوهر دینیِ تعالیمِ حضرت مسیح علیه السلام را به نحوی یونانیتِ نقابدار، تأویل می کند.
سادسا: با غلبه یافتنِ عنصرِ یونانیت بر عنصر مسیحیت ممسوخ، تفکر غربی هر چه بیشتر، به صورِ معرفت شهودی و اشراقی بی اعتنا می گردد و در پایانِ قرون وسطی، زمینه های شکل گیریِ نحوی نگاه کمّی اندیش و محاسبه گرانه تدریجا در آن پدید می آید.
سابعا: با پایان یافتنِ قرون وسطی در حدود قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی، و آغازِ رنسانس و عهد مدرن، تاریخِ غرب واردِ دوره ی جدیدی تحت عنوان مدرنیته می شود که به آن خواهیم پرداخت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
📚 منابعِ مطالعاتیِ غربِ باستان و قرون وسطی
✍️ به جهتِ مطالعاتِ تفصیلی پیرامونِ غربِ باستان و قرون وسطی، کتاب های دَستِ اول ذیل به علاقه مندان پیشنهاد می گردد، که بدین قرار است:
1️⃣ پیرامونِ شناختِ بنیان های فکری-فلسفیِ غرب و تطوّراتِ آن
الف) تاریخ فلسفه غرب -دوره ی ۹ جلدی- اثر فردریک کاپلستون
ب) سیر حکمت در اروپا، اثر محمد علی فروغی
2️⃣ پیرامونِ شناختِ فضای فرهنگی-اجتماعیِ غربِ باستان و قرون وسطی
الف) ایلیاد و اُدیسه، اثر هومر، ترجمه سعید نفیسی(بهترین ترجمه)
ب)مطالعه ی آثارِ شاعران و نمایشنامه نویسانِ غربِ باستان، همچون: هسیود(شاعر یونانی)، آیسوخولوس، سوفوکلس و آریستوفان؛ نمایشنامه نویسان و کمدی نویسانِ برجسته این دوره ی تاریخی (نشر نی، برخی آثار ایشان را داراست)
پ) کتابِ انجیل ها؛ منظومه ی ادبی اثر اوتفرید، راهبِ قرن ۹ میلادی
ت) سرودِ اسکندر، اثر لامپرخت، کشیش و شاعرِ قرنِ ۱۱ و ۱۲ میلادی
پ.ن: بزودی پیرامون مدرنیته -غربِ مدرن- و مختصاتش خواهیم گفت...
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
#حافظ
@taammolatenazari
#بخش_پنجم؛ چیستیِ واژه و معنای مدرنیته
✍️ قبل از بیانِ مختصاتِ مدرنیته و تطوّراتِ آن، ضرورت دارد اجمالا واژه ی مدرنیته از حیث لغت، واکاوی شود و سپس تعریفی از آن ارائه گردد و آنگاه به ویژگی ها و خصوصیاتِ آن پرداخته شود.
🔸️ واژه ی مدرن Modern از لفظِ لاتینیِ Modernus و از قیدِ Modo مشتق شده است. در زبانِ لاتین Modo به معنای "به تازگی، تازه، اخیرا، این اواخر، گذشته ای بسیار نزدیک" بوده است. در سال ۱۴۶۰ میلادی کلمه ی مدرن؛ Modern به معنای "امروزی" در زبان فرانسه به کار می رفته است.
🔸️ باری، هنگامی که سخن از #مدرنیته می رود، معنا و مُراد از آن چنین است: " یک اُفقِ تاریخی-فرهنگی و یک عالَم و رویکردی است به انسان و جهان، که به طور ماهوی با غربِ قرون وسطی و غربِ باستان و عالَمِ دینی تفاوت دارد." از اینرو، ضرورت دارد؛ مختصاتِ دوران کنونی به درستی شناخته شود تا با عُمق و دقتِ ژرف تری در ساحتِ فردی و اجتماعیِ زندگیِ انسانِ معاصر، تصمیم گیری و تصمیم سازی صورت گیرد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
قال الحُسَین علیه السلام: اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَك؟!
آيا غير تو، داراى آنچنان ظهورى است كه تو را نباشد تا بخواهد ظهور تو را وانمود سازد؟!
#عرفه
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
دَم به دَم از تو غمی می رسد و من شادم
بَند بر بَند من افزاید و من آزادم
عیدِ قربانِ من آن دَم که فدای تو شوم
کاش صد جانِ دگر باشد و آن می دادم
#عید_بندگی
@taammolatenazari
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: لَيْسَ اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ إِنَّمَا اَلْعِبَادَةُ اَلتَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
الامام الرضا علیه السلام: عبادت، به زیادیِ نماز و روزه نیست، بل عبادت؛ انديشيدنِ در امر خداست.
[الکافی، ج ۲، ص ۵۵]
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
✍️ شریعتی و اندیشه اش؛ درست یا غلط، بخشی از تاریخِ پر التهابِ معاصر ماست. از اینرو ضرورت دارد وجوه اندیشه اش، منصفانه بررسی و ارزیابی شود. بعد از اتمام مطالعاتم در مورد آثار ایشان، چکیده ی آن را در کانال قرار خواهم داد.
پ.ن: فایل ضمیمه شده، گفتگویی است اجمالی با یکی از دوستان پیرامونِ مرحوم دکتر علی شریعتی.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
یکی هست و هیچ نیست جُز او
وحده لا اله الا هو
#هاتف_اصفهانی
@taammolatenazari
✍️ دست نوشته های بالا، چکیده ی کلامِ دلسوزان و بزرگانِ انقلاب، پیرامونِ مرحوم دکتر علی شریعتی می باشد. اجمالا نوع نگاه و برخوردِ معقول و منصفانه ی این حضرات با شریعتی را مقایسه کنید با سایرین، تا ان شاء الله سر فرصت به بررسی آثار و افکارِ ایشان بپردازیم.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن.pdf
650.9K
✍️ فایلِ PDF صد و بیست و سه صفحه ای پیش رو، تحتِ عنوانِ "شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن" اثر آیت الله شهید بهشتی رو اکیدا پیشنهاد دارم مطالعه بفرمایید، تا با نوعِ نگاه و برخوردِ ایشان با شریعتی آشنا شوید.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هله ای تجلی عارفان، تو چه مطلعی تو چه منظری
هله ای موله عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دلبری
که ندیده ام به دو دیده ام، چو تو گوهری چو تو جوهری
چه در انبیاء چه در اولیاء، نه تو را عدیلی و همسری
به کدام کس مثلت زنم، که بود مثال تو یا علی
#فؤاد_كرماني
@taammolatenazari