#بخش_اول؛ مفهوم شناسیِ آزادی
✍️ طرح مساله: عدالت چیست؟ آزادی به چه معناست؟ چه نسبتی بین ایندو برقرار است؟ آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام، پیرامونِ این دو مفهوم چه می گویند؟
مقدمه: روندِ منطقیِ بحث حکم می کند، قبل از آنی که نسبتِ بین عدالت و آزادی بیان گردد، ابتدائا این واژه ها تبیینِ مفهومی شوند و سپس نسبتِ بین شان مشخص گردد. از اینرو، نگارنده در پیِ این است ابتدا واژه ی #آزادی و سپس #عدالت را تبیین نموده، آنگاه در ادامه، نسبت هایشان را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
از جمله ی مباحثِ مربوط به "فلسفه سیاسی" و "فلسفه حقوق" از دیر باز تا کنون، مساله ی "آزادی" است که همواره اندیشه و ذهنِ متفکرین را به خود مشغول نموده است. با آنکه آزادی از نیازهای فطریِ بشر است و از ابتدای خلقت، انسان ها آنرا درک کرده اند، عملکردِ سوء کلیسا در قرون وسطی و تبلیغ روی نوعِ خاصی از آزادی، پس از رُنسانس، این توهم را بوجود آورده که گویا، آزادی، اختراعِ #غرب_مدرن است. همچنین تعمیمِ آموزه های تحریف شده ی مسیحیت و عملکردِ سوءِ رهبران کلیسا از یک سوء و استبدادِ برخی از حاکمان دین پناه از سوی دیگر، موجب شد تا فرضیه ی تضادِ #دین و #آزادی در ذهنِ عده ای شکل بگیرد. این گروه بدون آنکه دینِ ناب را از دین ناخالص و تحریف شده تشخیص دهند، بر همه ی ادیانِ الهی حکمی واحد روا می دارند. ما در باب نسبتِ #اسلام با آزادی جلوتر خواهیم گفت، اما ابتدا معقول و شایسته این است، که مفهومِ آزادی تبیین گردد.
#آزادی، در زبان فارسی به معنای "رهایی، خلاصی، اختیار، قدرت انتخاب و قدرت عمل یا ترک آن گرفته اند. [لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی آزادی و اختیار]
در لغت نامه های انگلیسی، کلمه آزادی دارای دو معادل است. اولی liberty و دومی Freedom، که یکی در حوزه ی فلسفی و دیگری در حوزه ی اجتماعی به کار می رود.
فارغ از تعاریفِ لغوی، باید گفت: درکِ مفهومِ آزادی، در گروِ پاسخ به سه پرسش است:
۱) فاعل آزادی کیست؟
۲) مانع آزادی چیست؟
۳) هدف از آزادی چیست؟
در میانِ تعاریفی که از آزادی شده است، تعریف "مک کالوم" به نظر مناسب است:
X is Free From Y to do or be Z
این تعریف، مشتمل بر سه پرسش یاد شده است؛ X فاعل، Y مانع و Z هدف به شمار می رود. بر این مبنا، آزادی اینگونه تعریف می شود: "رهایی انسان از قید موانع برای تحقق هدف".
اجمالا بایستی گفت: این معنا از آزادی که تعریفِ درستی است، مفهومی عام دارد که شاملِ امور مثبت و منفی می گردد. یعنی اگر انسان کاری مثبت یا منفی را اراده کند، بدون مزاحمت بتواند آن را انجام دهد. با آنکه تعریفِ عام آزادی، شاملِ اقداماتِ مثبت و منفی نیز می شود، ولی هیچ عقلِ سلیمی به طور مطلق با این امور موافق نیست. بی گمان مفهومِ آزادی را باید در نگاه مثبت آن جستجو کرد.
ادامه دارد...
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
#بخش_اول؛ چرا غربشناسی؟
قال الصادق عليه السلام: "الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ"
✍️ اولین دلیل لزومِ شناخت غرب، نفس ارزشمندی شناخت است. چرا که هر چه شناختِ ما از محیطِ پیرامونِ مان دقیقتر باشد، تحلیل ما در مورد مسائل و موضوعاتِ گوناگون، دقت و عُمقِ بیشتری خواهد داشت. اگر فضای جهانی معاصر به گونهای بود که غرب برای خود زندگی میکرد و ما برای خودمان، نهایت یک دیالوگی بین ما بود، یعنی در نهایت یک گفتگو و تبادل نظری با هم داشتیم، غربشناسی برای ما خیلی ضرورت نداشت، اما اینگونه نیست. تمدنِ غرب، خاصتا غربِ مدرن، رقیبِ تمدنیِ ماست، از اینرو ضرورت دارد از جهاتِ گوناگون مورد تأمّل و نظر قرار گیرد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
تأمُّلاتِ نظری
📚 #عنوان_کتاب: "پیوندِ ناگسستنیِ تکنوکراسی و اقتصادِ نئولیبرال" اثر شهریار زرشناس ✍️ کتابِ حاضر در
#بخش_اول: از کتابِ "پیوند ناگسستنیِ تکنوکراسی و اقتصادِ نئولیبرال"
✍️ چکیده ی کتابِ مذکور رو طی چند سلسله یادداشتِ نسبتا بلند به استحضار شما فرهیختگان می رسونم. [اگه کتاب رو نخوندی؛ دست کم چکیده اش رو بخون؛ ما واسه فکر و ذهنِ مخاطب ارزش قائلیم، لذا محتوای بد ارائه نمی دیم.]
تکنوکراسی [Technocracy] و بوروکراسی محصولِ عالَمِ مدرن و انقلابِ صنعتی اند. عالَمِ مدرن [مدرنیته] از قرن ۱۴ میلادی ظهور و بسطِ خود را شروع کرده است. [درباره #غربشناسی؛ مدرنیته، سلسله یادداشت هایی رو نوشتم؛ پین شده بالا]
با ظهور و بسطِ #تکنولوژیِ جدید [اینکه ماهیتِ تکنولوژی چیه بعدا مفصلا عرض می کنم] و گسترشِ دامنه ی نفوذِ آن، "سن سیمون" جامعه شناس و نویسنده ی فرانسوی متوفی ۱۸۲۵ م این نظر را مطرح کرد که با غلبه یافتنِ تکنوکراسی [نظام تکنیک] تکنوکرات ها یا فن سالاران [کسانیکه اداره و کنترل نظامِ تکنیکِ مدرن را بر عهده دارند] قدرت یافته اند. واقعیت این است که؛ از دهه های پایانیِ قرن ۱۹ م، همه ی مظاهرِ تمدن مدرن به سیطره ی تکنیک و تکنوکراسی درآمد و اساسا #تفکر، در نحوی تکنیک گرایی مُنحل شد. [عذرخواهم اگه درک این عبارات واسه برخی دوستان که مطالعات تمدنی ندارند کمی دشواره؛ ما اینجا هستیم تا این درک رو افزایش بدیم] به لحاظِ اجتماعی نیز طبقه ی نوظهوری که آشنایان و راهبرانِ #تکنیکِ جدید بودند[تکنوکرات ها] قدرت گرفتند و سیطره ی نظامِ تکنیک، همه چیز را به رنگ خود درآورد.
اصطلاحِ #تکنوکراسی در سالِ ۱۹۱۹ م توسطِ "ویلیام هنری اسمیت" نویسنده ی آمریکایی مطرح گردید. چند سالِ بعد "هاوارد اسکات" در حمایت از نظریه ی حکومتِ تکنوکرات ها، کتابِ #مهندسان_و_سیستم_قیمت را نوشت. بنابراین؛ تکنوکرات ها، یک طبقه ی اجتماعیِ ذی نفوذ که پس از زرسالاران[سرمایه داران] هستند، قوی ترین طبقه ی متنفذِ اجتماعی در جوامع مدرن می باشند و طیفِ بالایی از آنها در قدرت بورژوایی هستند.
در #ایران هم طبقه ی تکنوکرات حضور داشته و بویژه در سال های موسوم به #سازندگی [دهه ی ۶۰] در اثر پیش گرفتنِ رویکردهای توسعه مدارانه به قدرت و مکنت رسیدند. دوره ی تکنوکراسی و تکنوکرات ها محدود به سال های موسوم به "سازندگی" و "کارگزارانی ها" نیست، #اصولگرا و #اصلاح_طلب هم نمی شناسد. گویا تکنوکراسی همانندِ روحی است که می تواند در هر کسی که هضمِ در مدرنیته شده، حضور داشته باشد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✍️ قبل از آنی که پیرامونِ #توسعه به معنای Development صحبت کنیم، لازمه سلسله یادداشت هایی که سابقا پیرامونِ #عدالت و #آزادی و نسبتِ بین شون از منظر اندیشه ی اسلامی نوشتیم رو تقدیم حضورتون کنم. توسعهی غربی نه آزادی را به ارمغان می آورد و نه عدالت. اساسا توسعه ی غربی مروّجِ اصلیِ بی عدالتی و نافیِ آزادیِ حقیقی است.
#بخش_اول: مفهوم شناسیِ آزادی👇
https://eitaa.com/taammolatenazari/9
#بخش_دوم: وجوه و اقسام آزادی👇
https://eitaa.com/taammolatenazari/11
#بخش_سوم: کدام آزادی؛ انسانی یا حیوانی؟!👇
https://eitaa.com/taammolatenazari/12
#بخش_چهارم: مفهوم شناسیِ عدالت👇
https://eitaa.com/taammolatenazari/14
#بخش_پنجم: ادامه ی مفهوم شناسی👇
https://eitaa.com/taammolatenazari/15
#بخش_ششم: وجوه و اقسام عدالت، و بررسیِ نسبتِ بین آزادی و عدالت👇
https://eitaa.com/taammolatenazari/16
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
#بخش_اول: مفهوم شناسیِ "توسعه"
🔰توسعه [Development] لُغتا به معنای فراخی و گشادگی است. اما این واژه معنای اصطلاحیِ خاصی دارد که با معنای لغویِ آن تفاوتی جدّی دارد. توسعه در #معنای_اصطلاحی؛ معادلِ صرفِ آبادانی و بهبودِ وضعِ زندگیِ معیشتی و رفاه زندگی نیست؛ زیرا تلاش برای آبادانی و بهبودِ وضع معاش همواره بصورت معقول و مشروع بوده است. آنچه در سال های پس از #جنگ_جهانی_دوم و دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی تحتِ عنوانِ #توسعه به طور جدّی مطرح گردید، در واقع به معنای #بسط_مدرنیزاسیون به جهانِ غیرغربی و در میانِ مللِ آسیایی و آفریقایی بود.
🔰بنابراین؛ هنگام بحث از توسعه، به جای توجه به معنای لغوی و ظاهری آن، باید به #مبادی و #غایاتی که این مفهوم از آن سخن می گوید توجه کرد و دریافت که "در باطنِ #مدل_های_توسعه_رایج_غربی، بسطِ چه صورتی از زندگی و کدام #مدل_اقتصادی_اجتماعی نهفته است؟"
🔰جوهر و جانِ آنچه "توسعه" نامیده می شود: #افزایش_سریع_تولید_ناخالص_داخلی و #تراکم_سرمایه است؛ یعنی توسعه در اساسِ خود با دو ویژگیِ #گسترش_تکنولوژی_مدرن و #انباشت_تراکم_سرمایه تعریف می شود، که هر دو از ویژگی های اصلیِ #نظام_سرمایه_سالاری است.
🔰 از اینرو باید گفت: برخلاف آنچه عده ای می پندارند؛ توسعه، عبارت از مجموعه ای از برنامه های مدون برای رفاه و آبادانی نیست. در هر #مدل_توسعه یک هسته ی مرکزی و #بینش_تئوریک وجود دارد. #توسعه_غربی؛ عبارت از ایجادِ دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به منظورِ #تحکیم و یا #بسطِ پایه های مُدلِ زندگیِ مدرن و مبتنی بر اقتصاد بورژوایی است. این نوع توسعه؛ علاوه بر اینکه #عدالت_محور نیست، موجب #فقر، #تبعیض، #اختلاف_طبقاتی و #بحران خواهد شد. همانگونه که مشاهده می کنیم هم در کشورهای #متروپلِ مدرن و هم در جوامعِ دیگر چنین شده است.
پ.ن: پیرامونِ #مدل_های_توسعه نیز سخن خواهیم گفت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
#بخش_اول؛ مفهوم شناسیِ آزادی
✍️ طرح مساله: عدالت چیست؟ آزادی به چه معناست؟ چه نسبتی بین ایندو برقرار است؟ آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام، پیرامونِ این دو مفهوم چه می گویند؟
مقدمه: روندِ منطقیِ بحث حکم می کند، قبل از آنی که نسبتِ بین عدالت و آزادی بیان گردد، ابتدائا این واژه ها تبیینِ مفهومی شوند و سپس نسبتِ بین شان مشخص گردد. از اینرو، نگارنده در پیِ این است ابتدا واژه ی #آزادی و سپس #عدالت را تبیین نموده، آنگاه در ادامه، نسبت هایشان را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
از جمله ی مباحثِ مربوط به "فلسفه سیاسی" و "فلسفه حقوق" از دیر باز تا کنون، مساله ی "آزادی" است که همواره اندیشه و ذهنِ متفکرین را به خود مشغول نموده است. با آنکه آزادی از نیازهای فطریِ بشر است و از ابتدای خلقت، انسان ها آنرا درک کرده اند، عملکردِ سوء کلیسا در قرون وسطی و تبلیغ روی نوعِ خاصی از آزادی، پس از رُنسانس، این توهم را بوجود آورده که گویا، آزادی، اختراعِ #غرب_مدرن است. همچنین تعمیمِ آموزه های تحریف شده ی مسیحیت و عملکردِ سوءِ رهبران کلیسا از یک سوء و استبدادِ برخی از حاکمان دین پناه از سوی دیگر، موجب شد تا فرضیه ی تضادِ #دین و #آزادی در ذهنِ عده ای شکل بگیرد. این گروه بدون آنکه دینِ ناب را از دین ناخالص و تحریف شده تشخیص دهند، بر همه ی ادیانِ الهی حکمی واحد روا می دارند. ما در باب نسبتِ #اسلام با آزادی جلوتر خواهیم گفت، اما ابتدا معقول و شایسته این است، که مفهومِ آزادی تبیین گردد.
#آزادی، در زبان فارسی به معنای "رهایی، خلاصی، اختیار، قدرت انتخاب و قدرت عمل یا ترک آن گرفته اند. [لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی آزادی و اختیار]
در لغت نامه های انگلیسی، کلمه آزادی دارای دو معادل است. اولی liberty و دومی Freedom، که یکی در حوزه ی فلسفی و دیگری در حوزه ی اجتماعی به کار می رود.
فارغ از تعاریفِ لغوی، باید گفت: درکِ مفهومِ آزادی، در گروِ پاسخ به سه پرسش است:
۱) فاعل آزادی کیست؟
۲) مانع آزادی چیست؟
۳) هدف از آزادی چیست؟
در میانِ تعاریفی که از آزادی شده است، تعریف "مک کالوم" به نظر مناسب است:
X is Free From Y to do or be Z
این تعریف، مشتمل بر سه پرسش یاد شده است؛ X فاعل، Y مانع و Z هدف به شمار می رود. بر این مبنا، آزادی اینگونه تعریف می شود: "رهایی انسان از قید موانع برای تحقق هدف".
اجمالا بایستی گفت: این معنا از آزادی که تعریفِ درستی است، مفهومی عام دارد که شاملِ امور مثبت و منفی می گردد. یعنی اگر انسان کاری مثبت یا منفی را اراده کند، بدون مزاحمت بتواند آن را انجام دهد. با آنکه تعریفِ عام آزادی، شاملِ اقداماتِ مثبت و منفی نیز می شود، ولی هیچ عقلِ سلیمی به طور مطلق با این امور موافق نیست. بی گمان مفهومِ آزادی را باید در نگاه مثبت آن جستجو کرد.
ادامه دارد...
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
#بخش_اول؛ مفهوم شناسیِ آزادی
✍️ طرح مساله: عدالت چیست؟ آزادی به چه معناست؟ چه نسبتی بین ایندو برقرار است؟ آیات قرآن و روایاتِ حضراتِ معصومین علیهم السلام، پیرامونِ این دو مفهوم چه می گویند؟
مقدمه: روندِ منطقیِ بحث حکم می کند، قبل از آنی که نسبتِ بین عدالت و آزادی بیان گردد، ابتدائا این واژه ها تبیینِ مفهومی شوند و سپس نسبتِ بین شان مشخص گردد. از اینرو، نگارنده در پیِ این است ابتدا واژه ی #آزادی و سپس #عدالت را تبیین نموده، آنگاه در ادامه، نسبت هایشان را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
از جمله ی مباحثِ مربوط به "فلسفه سیاسی" و "فلسفه حقوق" از دیر باز تا کنون، مساله ی "آزادی" است که همواره اندیشه و ذهنِ متفکرین را به خود مشغول نموده است. با آنکه آزادی از نیازهای فطریِ بشر است و از ابتدای خلقت، انسان ها آنرا درک کرده اند، عملکردِ سوء کلیسا در قرون وسطی و تبلیغ روی نوعِ خاصی از آزادی، پس از رُنسانس، این توهم را بوجود آورده که گویا، آزادی، اختراعِ #غرب_مدرن است. همچنین تعمیمِ آموزه های تحریف شده ی مسیحیت و عملکردِ سوءِ رهبران کلیسا از یک سوء و استبدادِ برخی از حاکمان دین پناه از سوی دیگر، موجب شد تا فرضیه ی تضادِ #دین و #آزادی در ذهنِ عده ای شکل بگیرد. این گروه بدون آنکه دینِ ناب را از دین ناخالص و تحریف شده تشخیص دهند، بر همه ی ادیانِ الهی حکمی واحد روا می دارند. ما در باب نسبتِ #اسلام با آزادی جلوتر خواهیم گفت، اما ابتدا معقول و شایسته این است، که مفهومِ آزادی تبیین گردد.
#آزادی، در زبان فارسی به معنای "رهایی، خلاصی، اختیار، قدرت انتخاب و قدرت عمل یا ترک آن گرفته اند. [لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی آزادی و اختیار]
در لغت نامه های انگلیسی، کلمه آزادی دارای دو معادل است. اولی liberty و دومی Freedom، که یکی در حوزه ی فلسفی و دیگری در حوزه ی اجتماعی به کار می رود.
فارغ از تعاریفِ لغوی، باید گفت: درکِ مفهومِ آزادی، در گروِ پاسخ به سه پرسش است:
۱) فاعل آزادی کیست؟
۲) مانع آزادی چیست؟
۳) هدف از آزادی چیست؟
در میانِ تعاریفی که از آزادی شده است، تعریف "مک کالوم" به نظر مناسب است:
X is Free From Y to do or be Z
این تعریف، مشتمل بر سه پرسش یاد شده است؛ X فاعل، Y مانع و Z هدف به شمار می رود. بر این مبنا، آزادی اینگونه تعریف می شود: "رهایی انسان از قید موانع برای تحقق هدف".
اجمالا بایستی گفت: این معنا از آزادی که تعریفِ درستی است، مفهومی عام دارد که شاملِ امور مثبت و منفی می گردد. یعنی اگر انسان کاری مثبت یا منفی را اراده کند، بدون مزاحمت بتواند آن را انجام دهد. با آنکه تعریفِ عام آزادی، شاملِ اقداماتِ مثبت و منفی نیز می شود، ولی هیچ عقلِ سلیمی به طور مطلق با این امور موافق نیست. بی گمان مفهومِ آزادی را باید در نگاه مثبت آن جستجو کرد.
ادامه دارد...
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
@taammolatenazari