eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ارتباط عمقي و معرفتي  و ⭕️  از قرب به معناي نزديکي و گرفته شده، اوّلين  که در تاريخ بشر کنوني پذيرفته شد، مربوط به حضرت [۱] عليه السلام است. در ميان اقوام پيشين هم رسم بر اين بود که براي تقرّب به معبود يا معبودان خود قرباني کنند. اين مسأله ادامه يافت تا هنگامه نبوّت عليه السلام در اين هنگام ايشان ۳ مرتبه در رؤياي صادقه ديدند که ايشان را امر به ذبح فرزند مي فرمايند. آنگاه که يقين براي ايشان حاصل شد که رؤيا صادقه است، خود را براي اجراي آمده کردند ولي تيغ، گلوي فرزند ايشان عليه السلام را نبريد، و به امر الهي قوچي را به عنوان قرباني به جاي فرزندشان، ذبح کردند. که اين قضيّه مبناي  در هم قرار گرفت. 💠بعد از ذکر تاريخچه اجمالي  بايد مطالب ذيل را ذکر کنيم: 🔷اوّلا: در ما کلمه «قرباني» در مواردي ذکر شده مثل «الصلوة قربان کل تقيّ» نماز مايه تقرّب هر شخص به است. پس با توجه به روايت شريفه «قربان»، «آنچه مايه تقرّب الي الله» است، صرفاً در ذبح حيوان خاصّ خلاصه نمي شود بلکه مفهومي بسيار گسترده تر از آن دارد. و بالاترين و عالي ترين مصداق «قربان»، و کشتن و از بين بردن نفساني و اخلاقي است که در حديث شريف «موتوا قبل ان تموتوا» يعني بميريد پيش از آنکه شما را بميرانند، بدان اشاره شده دارد. معناي «موتوا» در حديث فوق اين است که نفسانيّت خود را ذبح کنيد و از منيّت ها و هواهاي نفساني کاملا جدا شويد تا به جوار دست يابيد. 🔷پيوند روز  با که مطلقه کليّه الهيّه است، اين است که در روز عيد قربان رذائل و هواهاي نفساني را در درون خود ذبح و قرباني کنيد تا با و پاکي روح، وارد، عيد ولايت مطلقه کليّه الهيّه حضرت امير ـ عليه السلام ـ شويد زيرا مسأله عليه السلام آن قدر پاک و طاهر است که، هرگز نمي تواند با آلودگي هاي باطني، قدم در آن نهاد و خود را از مواليان واقعي حضرت امير ـ عليه السلام ـ دانست. 🔷امّا خود با قطع نظر از ، به منزله آخرين جزء از علّت تامّه نسبت به مبعث ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. بلکه به منزله باطن يک چيز ظاهر و به منزله روح، نسبت به است، زيرا تمامي خيرات و سعادات مشروط به امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ و فرزندانش ـ عليهم السلام ـ است. در روايات کثيره از طريق و اهل سنت وارد شده که نورهاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ يکي بود تا اين که در صلب عبدالله و ابیطالب از هم جدا گشته و خداوند، ولايت آنان را بر همه مردم واجب نموده است و اين ولايت در روز غدير آشکار شد،[۲] به همين جهت در آمده: «امروز «روز غدير» دينتان را برايتان کامل و نعمتم را بر شما تکميل و را براي شما انتخاب نمودم».[۳] 👇👇👇
💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫 💫 ✅پرسش 💠چرا (ص) مسئله (ع) را در بازگشت از « الوداع » و در آن شرایط سخت، در محل « » مطرح فرمودند؟ ⭕️پاسخ اجمالی 🔷آن‌گاه که تهدید رومیان از ناحیه سرزمین‌هاى شام، مرزهاى شمالى کشور اسلامى را به خطر انداخت و قدرتِ زبان‌زد رومیان، همه را وحشت‌زده کرد، (ص) چنین مصحلت دانست که سپاهى گران از تمام بلاد اسلامى فراهم و به قصد سرحدّات شمالى روانه گرداند. چون زمان مقّرر فرا رسید، (ص) دستور حرکت دادند و بر خلاف گذشته نماینده خود؛ یعنی (ع) را در مدینه معیّن نمودند. نیز از این فرصت در پى بهره‌جویى آمدند. به همین جهت چنین کردند که (ص) را حفظ جان داماد و پسر عمّ، عزیزتر از جهاد با رومیان بوده و شاید این به خواست خود  (ع) انجام شده است. این شایعه را على(ع) دریافت و سراسیمه خود را به پیامبر رسانید و مصرّانه از مقتداى خویش خواست تا اذن حضور در رکاب را صادر نماید. اما رسول خدا(ص) در ظاهر براى اطمینان خاطر على(ع)، و در واقع براى به و در اردوگاه، به (ع) فرمود: «آیا راضى نیستى به این‌که براى من چون براى باشى با این فرق که بعد از من نخواهد بود». این بگذشت تا موسم آن خیرالبشر گردید. اراده آن‌ حضرت که ملهم از خواست خداوندى بود بر این قرار گرفت که مردمان جملگى را از این سفر آگاه سازد تا هر کس از ، ، و توان دارد، در ، آن سرور را همراه باشند و دستور فرمود تا خبر به همگان ابلاغ شود. پیک‌هاى ویژه به تمام نقاط فرستاده شدند و مردم شهرها، واحه‌ها و بادیه‌نشینان به (ص) فراخوانده شدند. (ص) پیشاپیش کاروان حجاج از شهر خارج شدند و کاروانیان به دنبال وى. هر کس قدرت یا توفیق همراهى نداشت، با اشک، کاروان را بدرقه می‌کرد. در میان راه مردمان، گروه گروه و دسته دسته به کاروان حجّ می‌پیوستند. ، در راه بازگشت، ناگهان . حالتى که همواره بر ایشان عارض می‌شد. ، : «اى پیامبر! آنچه بر تو شده است، کاملاً [به مردم] برسان! و اگر نکنى، او را انجام نداده‌اى! تو را از [خطرات احتمالى] مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران [لجوج] را هدایت نمی‌کند». پیامبر(ص) توقف نمود. محل توقف، آخرین نقطه مشترک مسیر کاروانیان بود و از آن پس، هر کدام، راه دیار خویش، در پیش می‌گرفتند. (ص) می‌دانست خزیده‌اند که اگر مجال یابند، را آن‌گونه رقم خواهند زد که خود می‌خواهند و خواست خداوند و رسولش نزد آنان متاعى است که خریدار ندارد. پس باید کاروان خوش آهنگِ تازه به حرکت درآمده را باشد و از طرفى، نیز براى این است. آهنگ توقف کاروان توسط جارچیان نواخته شد. رفته‌ها بازگشتند؛ پراکنده‌ها جمع شدند؛ پیاده‌ها توشه بر زمین نهادند، سواره‌ها پیاده شدند و همه گوش به فرمان. همه می‌دانستند به یقین، پیش آمده که (ص)، را به ماندن و شنیدن آن دعوت کرده است. در پایین‌ترین نقطه دشت بنا شد تا همه بتوانند آفتاب روى رسول خدا(ص) را نظاره کنند. و بیان داشت و در ضمن آن، (ع) را کنار خود آورد و و فرمود: «هرکس من اویم، ». سپس براى ایشان فرمود و را به دعوت کرد. خیمه مولا آن روز حال و هواى خاصى داشت. (ص) که بار سنگین را از دوش خود برداشته بود به وفادارى امت نسبت به  شادمان بود. ∆منبع: وبسایت اسلام کوئست. نت @tabyinchannel
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸 💫🌸 🌸 ✅پرسش ⭕️ کسی که به بعد از در که بود؟ تبریک گفتن ولایت در به فرمان چه کسی بود؟ این‌گونه تبریک را چه کسی گفت: «بخ بخ یا ابا الحسن! اصبحت مولای و مولی کل مسلم»؟ 💠پاسخ اجمالی 🔷 (ص) در بازگشت از ، حاجیان را به مدت سه روز، در مکانی به نام نگه داشت. پس از جمع شدن همه حاجیان، بر منبری از جهاز شتر قرار گرفت و برایشان سخنرانی کرد. ایشان در این سخنرانی، دست (ع) را گرفته و فرمود: «آیا من ولیّ مؤمنین نیستم؟». همه مردم ولایت پیامبر بر خود را تأیید کردند. (ص) در ادامه فرمودند: «هرکس که من ولیّ او هستم، ». گزارش شده است که در این هنگام از جای خود بلند شد و گفت: «بخ بخ لک یا ابن أبی‌طالب أصبحت مولای و مولى کل مسلم‏»[۱] به به! گوارا باد بر تو ای ، شدی! برخی منابع دیگر ، با کمی تغییر در عبارت، این مطلب را آورده‌اند.[۲] در گفتن این کلام از را مربوط به بعد از کردن با (ع) دانسته‌اند.[۳] 🔺پی نوشت [۱]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۴۹، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق. [۲]. ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب امیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب(ع)، ج ۱، ص ۴۶، صنعاء،‌ دار الآثار، چاپ اول، ۱۴۲۴ق. [۳]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج ۱، ص ۳۹۱، قم، الهادی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ص ۱۱۲، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق. @tabyinchannel
👆👆 🔷 #عاشوراى_حسينى، برنامه‌اى #احياگرانه نسبت به دين و جلوه‌هاى گوناگون آن بود، تا در سـايـه #بذل_خون و #نثار_جان، #دين بر پا شود و سيره #پيامبر_اسلام سرمشق عملى مسلمانان گردد، و عزّت دين خدا به جامعه بازگردد.(۳) تـلاش و برنامه‌هاى احـيـاگـرانـه #ائمـه_مـعـصـومـيـن (عليهم السلام) و پـيروانشان در احياگرى نسبت به اصـل #حـادثـه_عـاشورا و ارزش‌هاى آن و مقابله با سياستِ دشمن در كتمان واقعه و مسخ جريان و به فـرامـوشـى سـپـردن #خـون‌هاى_مطهّر_عاشورايى، برنامه ديگرى در راستاى دين احياگرى است و پـيـامـش، ضـرورت #تـبـيـين_اهداف و #روشنگرى_اذهان و زنده نگهداشتن #شعائر و #حماسه‌ها و #يادها و #خاطره‌هاست. 💠 #احياگرى 🔷در بـسـيـارى از #نـهـضـت‌ها، پس از مدتى كه از دوران آغازين آن مى‌گذرد و #كسانى_به_ناروا بر مـسـنـد #قـدرت و ريـاسـت تكيه مى‌زنند، هدف‌هاى نخستين و ارزش‌هاى متعالى كه در شعارهاى نهضت مطرح مى‌شده، #كمرنگ مى‌شود، يا فراموش مى‌گردد. آنچه از دين نيست (#بدعت) وارد دين مى‌شـود و آنـچـه از پـايه‌هاى اصلى و اوّليه انقلابِ دينى و مكتبى است، از ياد مى‌رود و #رويّه‌هايى_مغاير با سنت‌هاى نخستين #رايج مى‌شود و #قانون و #حكم_الهى نقض مى‌شود. مـردم نـيـز بـتـدريـج، بـه ايـن #انـحـراف‌هـا و #بدعت‌ها خـو مى‌گيرند و عـكـس العـمـل چـندانى از خود نشان نمى‌دهند. گاهى از شعائر و برنامه ها و سنّت‌ها، اسكلتى بى روح و تشريفاتى ظاهرى بر جاى مى‌ماند كه چندان اثرگذار هم نيست. @tabyinchannel #کانال_تبیین 👇👇
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄⭐️ ⭐️ ✅پرسش 💠چرا در سلام‌ها (عج) را می‌خوانند؟ 💎پاسخ اجمالی 🔷در ارتباط با فلسفه « ‏_الْقُرْآن » خواندن (عج)، حدیث معتبر و متواتری در منابع شیعه و اهل سنت با عنوان از (ص) نقل شده است که در آن چنین آمده است: «اَیُّهَا النَّاسُ اِنِّی تَارِکٌ‏ فِیکُمُ‏ الثَّقَلَیْنِ‏، قَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الثَّقَلَانِ قَالَ کِتَابُ اللهِ وَ عِتْرَتِی اَهْلُ بَیْتِی...»؛[۱] اشاره به همین ترادف در است.  [۱]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج ۲، ص ۷۱۲، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص ۴۲۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق. ∆منبع: وبسایت اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حکمت ختم نبوّت و انقطاع وحی چیست؟ چرا ارسال رسولان و برانگیختن انبیاء و جریان وحی با پیامبر اسلام (ص) خاتمه یافته است؟ 🔶چنین پرسشی می تواند در قالب دو سؤال مطرح گردد: ۱) اگر فرستادن پيامبران يک فيض بزرگ الهى است، چرا مردم زمان ما از اين فيض بزرگ محروم باشند؟ ۲) چرا راهنماى جديدى براى هدايت و رهبرى مردم اين عصر نيايد؟ 🔷در پاسخ باید گفت آنها كه چنين میگويند، در حقيقت از يک نكته غافلند، و آن اينكه: محروميت عصر ما نه به خاطر عدم لياقت آنهاست، بلكه به خاطر آن است كه قافله بشريت در مسير فكرى و آگاهى به پايه اى رسيده است، كه مى تواند با در دست داشتن تعليمات (ص) به راه خود ادامه دهد. [۱] این حقیقتی بدیهی است که انسان می تواند به مرحله اى از بلوغ فكرى و فرهنگى برسد، كه بتواند با استفاده مستمر از اصول و تعليماتى كه (ص) بطور جامع در اختيار او گذارده، راه را ادامه دهد، بى آنكه احتياج به شريعت تازه ‏اى داشته باشد. [۲] 🔷اصولا یکی از مهم ترین اهداف پیامبران همین تکامل عقلانی بشر است. (ص) در حدیثی هدف از بعثت را تکمیل عقول بشر معرفی می کند: «وَ لَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً وَ لَا رَسُولًا حَتّی یسْتَکمِلَ الْعَقْلَ، وَ یکونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَمِیعِ أُمَّتِه؛ خداوند، هیچ پیامبر و رسولی را جز بر تکمیل خرد، مبعوث نفرمود، و خرد او بالاتر از عقول امّت وی است». [۳] 🔷طبق بیان امام علی (ع) نیز آمدن پی در پی پیامبران، برای این بود که مردم را به عهد و میثاق فطری که در آفرینش آنان نهاده شده است، فرا خوانند و خردهای پنهان شده آنان را از زیر گرد و غبار ضلالت بیرون آورند: «فبَعَثَ فيهِم رُسُلَهُ و واتَرَ إلَيهِم أنبياءهُ، لِيَستَأدُوهُم مِيثاقَ فِطرَتِهِ و يُذَكِّروهُم مَنسِيَّ نِعمَتِهِ و يَحتَجُّوا علَيهِم بالتَّبليغِ و يُثيروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ و يُرُوهُم آياتِ المَقدِرَةِ؛ پس [خداوند] رسولان خود را در ميان آنان برانگيخت و پيامبرانش را پياپى سوى ايشان فرستاد، تا از آنان بخواهند عهد الهى را كه در فطرتشان نهاده است، بگذارند و نعمت فراموش شده او را به يادشان آورند و با رساندن پيام الهى حجّت را بر آنان تمام كنند و گنجينه هاى خردهايشان را بيرون آورند و نشانه هاى قدرت [خدا] را به آنها نشان دهند». [۴] 🔷نتیجه این حرکت بیدارگرانه پیامبران الهی نیز رشد تدریجی عقول و اندیشه های بشری بوده است. میدانیم که پيامبران اولوالعزم، يعنى آنها كه داراى دين و آيين جديد و كتاب آسمانى بودند ۵ نفر بودند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (علیهم السلام). اينها هر كدام در مقطع تاریخی خاصی برای هدايت و تكامل بشر تلاش كردند. هر کدام از این مردان الهی قافله را از يک مرحله گذرانده و در مرحله دوم به پيامبر اولوالعزم ديگرى تحويل داده تا به مرحله اى رسيد كه اين قافله راه نهايى را يافت و توانايى بر ادامه راه را درست همانند يک محصل كه پنج مرحله تحصيلى را طى مى كند تا دوران فراغت از تحصيل برسد: دوره دبستان، دوره دبيرستان، دوره ليسانس، دوره فوق لیسانس و دوره دكترا. (البته در مثال ما فراغتی از تکامل و رشد وجود ندارد و منظور ادامه راه با پاى خويش است). 👇
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تفکیک ناپذیری از اخلاق در اسلام (بخش چهارم) 🔶 ، سیاست خاصی است و با سیاستهای منفور جهان به هیچ وجه قابل مقایسه نمیباشد. در مساله وحدت و در ، اختلاف اساسی اسلام، با فلسفه سیاسی غرب آشکار می شود. در نظام سیاسی اسلام، نه تنها از سیاست جدا نیست، بلکه بر استوار است. 🔷 (ص) در عین این که و جنگ و حکومت‌داری بود، و و ، در سیمای او نمایان تر بود، کشمکشهای مداوم حکومت و سیاستی که زندگی او را در بر گرفته بود، مانع از آن نبود که مردم در چهره او آرامش و صفایی را که از یک پیامبر انتظار داشتند، ببینند. او یک با مشخصات کاملا تازه ای بود که از متن بر می‌خاست؛ او با تاسیس چنین سیاستی توانست سیستمهای سیاسی متداول آن عصر را براندازد. 🔷راستی اعجاب انگیز است که در زمانی که «شاه» یا «قیصر» و یا «امپراطور» که همواره در تاریخ مظهر قساوت و خشونت و استبداد و بی رحمی بوده اند، و پوست کندن و آن را از کاه انباشتن و بر دروازه شهر یا کنگره قصر آویختن، و به چشم میل کشیدن و در تنور افکندن و از کله ها منازه درست کردن و یک خانواده و بلکه یک فامیل را به جرم یکی از اعضاء آن نابودکردن و در کاسه سر انسانها شراب نوشیدن و غیره معنی رایج «سیاست» آن عصر بوده است، او در شبه جزیره عربستان در جامعه بدوی، میان قبائل آن موقع عرب را بر ، ، ، ، و به مردم، و بنیاد نهاد، و به افراد حق داد که در برابر او از نظر خود دفاع کنند و در این کار کمترین احساس خطری از جانب او نکنند؛ و در زندگی سیاسی حضرت می خوانیم که بارها یارانش و حتی مردم بی مسئولیت، رو در روی ایشان ایستادند و بدون ترس، نظر خود را اظهار داشتند. آری این است ، سیاستی که از هرگونه هوا و هوس و طمع و آلودگی پاک است. ... برگرفته از فصلنامه مکتب اسلام، شماره ۷، داود الهامی منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ويژگی های دين و شريعت خاتم (بخش اول) 💠با دقت و تتبع در آثار بزرگان ميتوان در مجموع شش ويژگی را برای استقصا كرد و برشمرد: 1⃣«منسوخ نمودن شريعتهای پيشين»؛ با ، ديگر اديان آسمانی اعتبار و حجيت خود را از دست داده‌اند و هر انسان مكلف و آگاهی ملزم به پذيرش دين اسلام است. [۱] اگرچه قران كريم بين پيامبران فرق نميگذارد و ايمان به همه كتابهای آسمانی و همه پيامبران را از صفات مؤمنان به شمار می‌آورد [۲]، ولی اين تفاوت بين و ديگر كتابهای آسمانی و نيز بين (ص) و ساير پيامبران وجود دارد، كه اعتقاد به نبوت پيامبران پيشين و كتابهای آنها مستلزم عمل طبق دستورها و تعاليم آنها نيست، برخلاف كه اعتقاد به حقانيت آن، از عمل طبق آموزه‌ها و دستورهای آن جدايى ناپذير است و اين نيست مگر بدين دليل كه شريعتهای پيش از خود است؛ به خصوص با توجه به اين امر كه در واقع شده و صبغه الهی و قداست آن خدشه‌دار شده است. [۳] از مجموع آيات قرآن استفاده ميشود با يكديگر از نوع تباين نبوده است؛ بلكه و آنها - مانند نماز، روزه، زكات - و يكسان بوده، از دو جهت با هم تفاوت داشته‌اند: يكی از نظر و با گذشت زمان و به تناسب استعداد و توانايى مخاطبان [۴]، و ديگر از نظر نسخ پاره‌ای از احكام و جايگزين شدن احكامی ديگر، به اقتضاء شرايط زمانی [۵]؛ به عنوان مثال بعضی از چيزهايى كه در شريعت حضرت موسی (ع) بر بنی اسرائيل حرام شده بود، در شريعت حضرت عيسی (ع) حلال گرديد [۶]. 🔷به عبارتی مجموعه دستورهای اخلاقی و احكام عملی‌ای كه براى تنظيم روابط انسان با خود، خدا، طبيعت و ديگر انسانها معين شده - كه اصطلاحاً شريعت ناميده ميشود - به مرور زمان، و به تدريج، تكميل شده و در بعضی موارد تغيير پيدا كرده تا اين كه در صورت نهايی و خود را يافته است. بديهى است طبق اين نوع نگرش به نسبت شرايع با يكديگر، با در اختيار داشتن آخرين و كاملترين دستورالعمل زندگی، جايى برای عمل به شريعتهای گذشته باقی نمی‌ماند. به نظر علامه طباطبايى (ره) از آيه «و انزلنا اليك الكتاب مصدقاً لما بين يديه من الكتاب و مهيمناً عليه؛ [مائده، ۴۸] و كتاب آسمانی (قرآن) را به راستی و درستی به سوى تو فرو فرستاديم، در حالی كه تصديق كننده كتابهای پيشين و حاكم بر آنهاست»، ميتوان اين معنا را استنباط كرد. در اين آيه خداوند را هم مصدّق كتابهای آسمانی گذشته توصيف ميكند، كه بيانگر عدم بينونت و جدايى بين شرايع است، و هم مهيمن بر آنها، تا گمان نشود اسلام شرايع قبلی را بدون هيچ گونه تغييری و بی‌كم وكاست ابقاء نموده است، بلكه با و ، در آنها دخل و تصرف كرده است [۷]. 2⃣«نسخ ناپذيری و جاودانگى»؛ در بيان اين ويژگی ميفرمايد: «... و إنّه لكتاب عزيز - لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد؛ [فصلت، ۴۱ و ۴۲] و به راستی آن كتابی ارجمند است - از پيش روی آن و از پشت سرش در آن راه نمی‌يابد؛ فرو فرستاده‌ای است از حكيمی ستوده». علامه طباطبایی در تفسير آيه مينويسد: «راه يافتن به قرآن... به اين است كه تمام يا بخشی از معارف حق آن ناحق گردد، يا احكام و شرايع آن و نيز دستورهای اخلاقی آن، همگی يا برخی از آنها، لغو شده، عمل به آن سزاوار نباشد». [۸] به طور كلى، راه يافتن باطل به قرآن را به سه صورت ميتوان فرض نمود: الف) وقوع تحريف در آن؛ ب) نسخ و بطلان به وسيله كتاب آسمانی ديگر؛ ج) دروغين بودن خبرهای آن. و از آنجا كه آيه، مطلق است، را و از جمله نسخ به وسيله كتاب آسمانی ديگر را رد ميكند؛ بنابراين و ، ، هميشگی و است و به زمان خاصی محدود نميشود. [۹] ... پی نوشت‌ها: [۱] ر. ش به: محمد تقی مصباح يزدی، معارف قرآن، ج ۵ (راهنما شناسی)، ص ۵۴ [۲] بقره، ۲۸۵ [۳] ر. ش به: محمد تقی مصباح يزدی، راهنما شناسی، ص ۳۳۵ و ۳۳۶ و نيز ص ۳۵۹ و ۳۶۰ [۴] ر ش به: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج ۱۰، ص ۶۴ [۵] ر ش به: محمد تقی مصباح يزدی، معارف قرآن، ج ۵، ص ۳۶ [۶] ر ش به: آل عمران، ۵۰ [۷] ر. ش به: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج ۵، ص ۳۴۹ [۸] محمد حسين طباطبايى، الميزان فی تفسير القرآن، ج ۱۷، ص ۳۹۸ [۹] ر. ش به: جعفر سبحانی، الهيات، ج ۲، ص ۴۶۹ و ۴۷۰ نویسنده: مركز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علميه منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا قرآن انجیل و تورات را تحریف شده می داند؟ (بخش چهارم) 🔸 از تحريف تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است، اما آیاتی در قرآن وجود دارد که می توان از آنها نتیجه گرفت برخی از اهل کتاب قسمت هایی از تورات و انجیل را که باب میلشان نبوده تغییر می دادند که در نهایت منجر به تحریف لفظی و معنوی آن دو کتاب گردیده است. از جمله آیاتی که به تحریف کتاب های مقدس توسط اهل کتاب اشاره دارند عبارت اند از: 4⃣ آیات ۱۳ و ۴۱ سوره مائده 🔹یکی دیگر از آیاتی که نشان می دهد اهل کتاب بعد از مخالفت با پیامبر (ص) به دنبال محو آثار و صفات آن حضرت از کتابهای خود بودند، عبارتی است که در آیات ۱۳ و ۴۱ سوره مائده تکرار شده است: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ‏ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ؛ آنها كلمات را می كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند و قسمتهاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى مى سپارند». بعيد نيست قسمتى را كه آنها به دست فراموشى سپردند همان نشانه‏ ها و آثار (ص) باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه ميدانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى (ع) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى بدست فراموشى سپردند. [۱] 💠اختلاف قرآن و کتاب های آسمانی ذیگر در نقل داستان برخی انبیاء الهی 🔹موضوع دیگری که هنگام بحث از تحریف آمیز بودن کتاب های مقدس، سخن از آن به میان می آید، چگونگی روایت داستان برخی از انبیای الهی در است. در قرآن بیان شده و شکی نیست که آنچه در این کتاب آمده از ناحیه خداست و مطابق با واقع می باشد. از طرفی برخی از این داستان ها در تورات و انجیل طور دیگری بیان شده که با آنچه در قرآن آمده تفاوت بسیار دارد، لذا با توجه به اینکه دو گزارش متفاوت و نقیض از یک جریان هر دو صحیح نمی باشد می توان نتیجه گرفت که برخی از مطالب و را تحریف شده و ناصحیح می داند. با وجود این آیات و شواهد و قرائنی که وجود دارد به این نتیجه می رسیم که تورات و انجیلی که در اختیار اهل کتاب می باشد همان چیزی نیست که بر حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نازل شده و حتی خود علمای یهود و مسیحیت نیز گاهی به این نکته اعتراف کرده اند. 💠معنای تصدیق شدن برخی از مفاد کتاب های مقدس در قرآن 🔹آنچه مسلم است در زمان نزول قرآن، تورات و انجیل به صورت کامل تحریف نشده بود و بسیاری از حقایق از جمله (ص) و صفات و ویژگی های آن حضرت و حتی برخی از احکامی که حضرت بیان می کردند در اختیار اهل کتاب بود، و آنها با وجود علم به حقانیت حضرت با ایشان مخالفت کردند، چنانچه در آيات متعددى از قرآن مجيد، اين تعبير به چشم مى‏ خورد كه: «قرآن مفاد كتب پيشين را تصديق مى ‏كند». به عنوان مثال در آيات ۸۹ و ۱۰۱ سوره بقره مى‏ خوانيم: «مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ» و در آيه ۴۸ سوره مائده مى‏ فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ؛ ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم در حالى اين كتاب كتب آسمانى پيشين را تصديق مى ‏كند». همين امر سبب شده كه جمعى از مبلغان يهود و مسيحى، اين آيات را سندى بر عدم تحريف‏ تورات و انجيل‏ بگيرند، در حالی که این آيات چيزى جز «تصديق كردن عملى» قرآن و پيامبر (ص) نسبت به او كه در كتب گذشته بوده است نيست، و دلالتى بر تصديق تمام مندرجات تورات و انجيل ندارد. به علاوه چنانکه بیان شد آيات متعددى از قرآن حكايت از اين مى‏ كند كه آنها آيات و را نمودند. [۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۳۱۲ [۲] همان، ج ۱، ص ۲۱۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️به چه دلیل همسران پيامبر اكرم (ص) مشمول «آیه تطهير» نمی شوند؟ 🔹درست است كه اين آيه در لابلاى آيات مربوط به همسران پيامبر (ص) است، ولى لحن جداگانه اى دارد و نشان مى دهد را دنبال مى كند؛ چرا كه آيات قبل و بعد همه با ضميرهاى جمع مؤنت است، ولى آيه مورد بحث با آمده است! اين آيه در آغاز همسران پيامبر (ص) را مخاطب ساخته و به آنها دستور مى دهد كه در خانه هاى خود بمانيد و همچون دوران جاهليت نخستين در [ميان مردم] ظاهر نشويد و نماز را بر پا داريد و زكات را بپردازيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد؛ «وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِليَّةِ الاوُلى وَ اَقِمْنَ الصَّلوةَ و آتينَ الزَّكاةَ وَ اَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ». [احزاب، ۳۳]  🔹تمام شش ضميرى كه در اين بخش از آيه آمده است همه به صورت جمع مؤنت است. (دقت كنيد) سپس لحن آيه طور ديگرى مى شود، و مى فرمايد: «اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِرَّكُمْ تَطْهيراً؛ خداوند فقط مى خواهد پليدى [گناه] را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملا پاك سازد». همانطور که می بینید در اين بخش از آيه، دو ضمير جمع به كار رفته است كه هر دو به صورت آمده است. درست است كه صدر و ذيل يك آيه معمولا يك مطلب را دنبال مى كند، ولى اين سخن در جايى است كه قرينه اى بر خلاف آن وجود نداشته باشد؛ 🔹بنابراين كسانى كه اين قسمت از آيه را نيز ناظر به همسران پيامبر (ص) دانسته اند سخنى بر خلاف ظاهر آيه و قرينه موجود در آن، يعنى تفاوت ضميرها، گفته اند. از اين گذشته در مورد اين آيه دسترسى به داريم كه علماى بزرگ اسلام اعم از اهل تسنن و شيعه، آن را از شخص (ص) نقل كرده اند و در معروف ترين منابع فريقين كه مورد قبول آنها است اين روايات به وفور و كثرت آمده است. اين روايات همگى حاكى از آن است كه در اين آيه، (ص) و و و و (عليهم السلام) مى باشند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چاپ نهم، ج ۹، ص ۱۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel