💡مَدرسهای بیاستاد!
مدرسه یا خوابگاه؟
✍ قوام مَدرس به استاد و شاگرد است. از گذشته چنین بود که با تدریس یک استاد به شاگردان خود، مَدرسی شکل میگرفت و جا و مکان آن هم مهم نبود؛ در خانه استاد، در مسجد استاد، در یک مدرسه یا حرمی مطهر. اصل با وجود استاد بود که جویندگان علم را گرد میآورد.
استاد، خود شاگردش را میآزمود و رتبه علمیاش را تأیید میکرد و همان تأیید کتبی یا شفاهی استاد و نهایتا توان تدریس دانش توسط آن طلبه کافی بود که خروجی مدرسها را به ظهور رساند؛ چه مدرسهای خانگی و چه مدرسهای.
نمونههای تاریخی میگوید که مدرسهها گاهی پس از شکلگیری مَدرسها به یمن وجود یک یا چند استاد، به همت اهل خیر بنا شدهاند و گاه نیز بانیان خیر، مدرسه ساختهاند و با دعوت از اساتید مبرز در علوم مختلف و از بلاد دیگر، مدرسهایی پدید آوردهاند تا جویندگان معارف الهیه، انگیزهای برای هجرت به این مدرسه بیابند.
در حوزه قدیم تهران، یک مدرسه بود به نام صدر یک استاد اصلی در حکمت داشت به نام #آقا_محمدرضا_قمشهای. اشتغال دیگری هم نداشت. مدرسه #دارالشفاء تهران، محل تدریس #میرزای_جلوه بود. او هم اشتغال دیگری نداشت. #مدرسه_منیریه بود و حکیم هیدجی. #مدرسه_سپهسالار قدیم بود و #آقا_علی مدرس. #مدرسه_کاظمیه را تنها برای میرزا علیاکبر تفرشی بنا کردند و مدرسش شکل گرفت. میرزا عبدالرحیم نهاوندی از شاگردان شیخ اعظم انصاری را در تهران نگهداشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. در عین حال، #حاج_ملا_علی_کنی در خانه درس میداد؛ #میرزای_آشتیانی در خانه درس میداد. در این دوران اخیر هم #آیتالله_جعفری_اراکی را در تهران نگهداشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد.
چه بسیار مدرسهها که چون خالی از مَدرس و مُدرّس است، خوابگاهی بیش نیست. چیزی که امروز نمونهاش کم نیست!
چندی پیش به مدرسه علمیهای در شهری غیر از قم سر زدم که بسیار خرج تجدید بنا و توسعه و تزئین آن شده است. دیدم بر اتاقی نوشته: مدرس درس خارج. پرسیدم در این مدرسه کدام بزرگوار درس خارج میدهد؟! مدیر مدرسه گفت: چون در اینجا درس خارج رسمی نداریم، درس خارج آیتالله جوادی آملی به صورت برخط برای طلاب پخش میشود!
این است حال روز مدرسههایی که خوابگاهی بیش نیستند! بهتر نیست بجای مدرسهسازی، شرایط هجرت و اقامت اساتید برجسته از مراکز اصلی علم به حوزههای پیرامونی را فراهم کنیم؟
با یک بررسی مختصر در حوزههای کهن شهرهای ایران میتوان فهمید که چه تعداد از علمای قدیم آن بومی و چه تعداد مهاجر بودهاند.
علمای مهاجر به بلاد، چه انگیزههایی داشتند که از فعالیت علمی در قم و نجف و رسیدن به مرجعیت دست میکشیدند و سختی غربت و معاشرت با مردم و تربیت دینی اجتماع را به جان میخریدند؟! در شهری دیگر، اداره مسجد _ مدرسهای اصیل را برعهده میگرفتند؛ به حوزهاش رونق بخشیدن و مربی راستین مردم میشدند.
امروز چه اتفاقی رخ داده که دیگر آنگونه که باید نیست؟
همگی نام #حاج_آقا_رضی_شیرازی را شنیدهایم. یک فقیه و حکیم بزرگ که اگر نجف میماند یا به قم میرفت در شمار مراجع بود. اما در تهران اقامت گزید و به حوزهاش قوامی غیر قابل انکار بخشید! مسجدی در یوسفآباد را برگزید و دغدغهاش شد تعلیم و تربیت. مدرسش در خانه و مسجد بود. چه بسیار شاگرد تربیت کرد. در حیاط مسجد صندلی میچید تا برای دختران بیحجاب و پسران گرایش یافته به فرقههای غیر اسلامی فرصت گفتگو فراهم کند و چه بسیار موفق شد.
آیا قرار نیست این سلسله پرافتخار استمرار یابد؟!
#آسیب_شناسی_حوزه_تهران
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡وضعیت مالی و معیشتی طلاب در حوزه قدیم تهران
✍وقتی با نگاه به تاریخ حوزه تهران از لزوم مهاجرت علما و مدرسین عالی مقام به حوزه پایتخت سخن میگوییم، مسأله دشواری معیشت ایشان نیز مطرح میشود.
از اینرو به نکات و نمونههای زیر توجه کنید:
۱. بانیان مدارس قدیم تهران که عمدتا از رجال متنفذ حکومت و بازاریان متمول بودند، رقباتی وقف مدرسه علمیه میکردند تا پشتوانه مالی مدرسه باشد و بعضاً در متن وقفنامه حقالتدریسی برای مدرس اصلی مدرسه و سایر اساتید و طلاب لحاظ میکردند. واقف مدرسه مروی، از فتحعلی شاه قاجار حکمی مبنی بر معافیت ابدی مالیاتی مدرسه مروی گرفته بود. این هوشمندیها این مدرسه را تا سالها محوریترین مدرسه حوزه تهران قرار داده بود.
۲. در وقفنامه مدرسه مروی و سپهسالار قدیم، یک مدرّس اصلی و یک تالی مدرس لحاظ شده بود که پشتوانه علمی مدرسه بودند و حقالتدریسی برای ایشان لحاظ شده بود. این جایگاه غیر از تولیت بود. از اینرو عمدتا تولیتهای مدرسه مروی محل تدریسشان در خانه یا مسجد خودشان بود. به این شکل تولیت مدرسه وظیفه یافتن، دعوت و حمایت مالی از مدرسان توانمند و خوشنام را برعهده داشت.
۳. شاهزاده هماخانم نوه فتحعلی شاه در بازگشت از سفر عتبات، ملا علیمحمد طالقانی از شاگردان شیخ انصاری را با خود به تهران آورد و جایی اسکان داد و همزمان شروع به ساخت مسجد و مدرسه و خانهای برای وی کرد. این مسجد و مدرسه تا سالها از پررونقترین مراکز سنگلج بود، با حمایت همهجانبه به ویژه حمایت مالی از یکی از علمای بزرگ آن روزگار تا به پایتخت هجرت کند!
۴. علمایی چون حاج ملاعلی کنی به دلیل توانمندی و هوشمندی اقتصادی، در زمینه کشاورزی و آبادانی روستاها و احداث قنوات تلاش وافری داشتند و از این طریق ثروت شایانی کسب کردند. همینطور است سید محمدباقر جمارانی که در همان دوره میزیست.
۵. سید عبدالکریم لاهیجی از شاگردان شیخ انصاری که روحیهای عرفانی هم داشت، وقتی از نجف به تهران هجرت کرد، بدون کسوت روحانیت، در بازار مشغول کار شد تا آنکه حاج ملاعلی کنی که خبر آمدنش را شنیده و در پیاش بود، او را یافت و داماد خویش کرد و مدرسی مدرسه مروی را به وی سپرد.
۶. عموما روحانیونی که به منبر و مسجد اشتغال داشتند وضعیت مالی بهتری داشتند. حتی گفته شده شخصیتی چون مرحوم فلسفی بنابر مصالحی، ابتدا پاکت را دریافت میکرد و بعد به منبر میرفت. اما سایر طلاب و روحانیون اگر از حمایت مالی خانوادگی و یا مدارس برخوردار نبودند به شدت در فقر بسر میبردند.
۷. تعداد قابل توجهی از اساتید مبرز حوزه حکمی تهران مجرد میزیستند. از جمله حکیم جلوه، آقا محمدرضا قمشهای، حکیم هیدجی، میرزا محمود حکمی قمی و... . اینان در حجرهای در مدرسه ساکن بودند و در گیر و دار تأمین مخارج اهل و عیال نبودند. درباره میرزا محمود قمی گفتهاند: «ابتلاى به فقر و تنگدستى چنان او را در تنگنا قرار داده بود که در این اواخر نظم فکرى را از دست داده بود».
۸. در بین حکما میرزا حسن کرمانشاهی مدرس راتب مدرسه سپهسالار قدیم چنان در فقر بسر میبرد که برگههای نفیس مکتوبات فلسفی خود را به عنوان کاغذ باطله میفروخت تا مایحتاج خود را خریداری کند. هرچند حکیمی چون آقاعلی مدرس به خاطر پشتوانه خانوادگی و حمایت اعیان و رجال حکومتی وضعیت مطلوبی داشت.
۹. مراجع تقلید تهران به دلیل حمایت مالی مردم و پرداخت وجوهات شرعی و اشتغال به تدریس و محاکم شرع و تولیت موقوفات وضعیت معیشتی بهتری داشتند.
۱۰. حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی پدر دکتر مهدی محقق پس از تبعید به تهران، به کشاورزی مشغول شد. اتاقی اجاره کرد که همسر و برخی فرزندانش در آن ساکن شدند و خودش با پسر بزرگترش در حجره مدرسه سپهسالار قدیم سکونت داشت. با سقوط رضاشاه مجددا به منبر روی آورد و از وضعیت قبلی رهایی یافت.
۱۱. یکی از دلایل خروج طلاب فاضل حوزه تهران از حوزه، درآوردن لباس روحانیت و اشتغال در دانشکده معقول و منقول مشکل معیشتی بود. کم نبودند علمایی که وارد عرصههای حکومتی پهلوی اول میشدند تا از نداری نجات یابند. مدرسه عالی سپهسالار به دلیل پیوند با پهلوی، از طلاب و اساتید حمایت خوبی میکرد و آنها هم از حکومت حمایت میکردند و این مسأله باعث مطرود شدن طیفی از این اشخاص از بدنه سنتی حوزه شد.
۱۲. از این نمونهها بسیار است: آیتالله شیخ احمد مجتهدی که پس از چند سال تحصیل در قم، چنان از نظر مالی در مضیقه بود که تصمیم گرفت به تهران برگشته و در بازار مشغول کار شود. اما ورود به مسجد امینالدوله به واسطه آیتالله حقشناس و اشتغال به منبر و تدریس ایشان را از بحران مالی خارج کرد و...
تحلیل و جمعبندی با شما....
#جریان_شناسی_حوزه_تهران
#آسیب_شناسی_حوزه_تهران
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡«شاهدوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین و تجاوز به مراکز علم و دانش؛ #شاه_دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههای اسلام، محو آثار اسلامیت؛ شاهدوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت.»
📄 قسمتی از تلگراف امام خمینی به علمای عظام تهران در ۱۳ فروردین ۱۳۴۲ به واسطه آیتالله حاج سید علیاصغر خوئی
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷از راست: آیات شیخ علیاکبر صبوری قمی، میرزا باقر آشتیانی، شیخ قوامالدین شریعتمدار، در سفر به لبنان
💡روزگاری که حوزه و علمای تهران بار جمعآوری و ارسال #کمکهای_بشردوستانه را هم به دوش میکشیدند!
✍ یکی از این نمونهها جمعآوری کمک برای شیعیان جنگزده لبنان در سال ۱۳۵۵ توسط آیتالله #میرزا_محمدباقر_آشتیانی (شیخالعلمای تهران در آن دوره) است که خود شخصا همراه با جمعی از علمای تهران با سفر به لبنان این کمکها را به #امام_موسی_صدر تحویل داد.
به گزارش ساواک، اطلاعیه جمعآوری کمک در هفتم محرم سال ۵۵ صادر شده و آیتالله آشتیانی در اسفند ۵۵ به لبنان سفر کرده است.
📰 روزنامه اطلاعات در تاریخ ۲۱ دی ۵۵ به نقل از #سید_عبدالرضا_حجازی که مسئول جمعآوری کمکها بوده مینویسد: در هفته اول ماه محرم این مبلغ به ۵ میلیون تومان بالغ گردیده است... روز گذشته نیز ۱۱ هزار و ۵۷۳ قطعه لباس مردانه و زنانه، یک هزار پالتو و ۳ هزار جفت کفش و ۲ هزار متر فاستونی و ۱۴۰ هزار پتو و بیش از ۴۰۰ هزار تومان پول نقد ارسال گردیده است که همراه سایر کمکها به وسیله آقایان روحانیون و سایر خیراندیشانی که در معیت آیتالله محمدباقر آشتیانی عازم لبنان هستند ارسال و توزیع خواهد شد.
نمونههای دیگری از اقدامات بشردوستانه حوزه تهران را در زلزله طبس در سال ۵۷ و همچنین کمک به مردم محروم سیستان میبینیم.
#کارکردهای_اجتماعی_حوزه
-------------------------------
🔹درباره عبدالرضا حجازی و اعدام او پس از انقلاب نیز به زودی نکاتی تقدیم خواهد شد.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
انا لله و انا الیه راجعون
🏴آیتالله ضیاءالدین نجفی تهرانی امام جماعت و تولیت مسجد و مدرسه علمیه نبیاکرم(ص) دار فانی را وداع گفت.
آیتالله ضیاءالدین نجفی در تاریخ ۵ فروردین ۱۳۲۵ در نجف اشراف متولد شد. پدرش آیتالله حاج شیخ محمدحسین نجفی عاملی از شاگردان میرزای نائینی، حاج آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و آیتالله غروی اصفهانی، و از علمای طراز دوم حوزه نجف بود.
با مهاجرت پدرش به تهران، در ۱۴ سالگی تحصیلات مقدماتی را در مدرسه حاج ابوالفتح آغاز کرد و پس از یک سال به مدرسه مروی رفت.
در مدرسه مروی، در درس فقه آیتالله شیخ عبدالرزاق قائنی شرکت کرد و از محضر آیتالله سید هاشم حسینی تهرانی بهره برد و در ۲۲ سالگی به حوزه علمیه قم رفت.
در قم از درس فلسفه آیات، علامه طباطبایی(ره)، محمد شاه آبادی، حاج آقا یحیی انصاری شیرازی، حاج آقا رضا صدر و شهید مطهری بهره برد.
آیت الله نجفی تهرانی در علم هیات و نجوم از شاگردان علامه حسن زاده آملی و در عرفان و اخلاق (به مدت ۱۰ سال) شاگردِ آیتالله بهجت و آیتالله بهاءالدینی بوده است. ایشان همچنین در فقه و اصول، از محضر آیات عظام گلپایگانی، حائری یزدی و میرزاهاشم آملی بهرهمند شده است.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔹آگهی مراسم تشییع و ترحیم فقیه عالیقدر و استاد گرانقدر حوزه علمیّه تهران مرحوم آیت الله حاج شیخ ضیاءالدّین نجفی تهرانی
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 #آسیب_شناسی_حوزه_تهران
💠 چند نمونه از #امور_مساجد و ائمه جماعات در گذشتهی تهران:
۱. آسید ابوالحسن اصفهانی با درکی که از شرایط تهران در اواخر حکومت رضاشاه داشت، شاگرد مجتهد خود شیخ علیاکبر برهان که چندی پیش به هندوستان فرستاده بود، با حکمی دیگر به تهران فرستاد تا امام محله خراسان شود و با بنای مسجد لرزاده، دارالمؤمنینی بسازد.
۲. اهالی یکی از مساجد به واسطه یکی از علما نامهای به محضر آیتالله سید صدرالدین صدر نوشتند و از وی امام جماعت خواستند. آقای صدر، روی منبر درس خارج، نامه را خواندند تا هریک از شاگردان مجتهدش که امکان مهاجرت دارد راهی شود.
۳. تعدادی از متدینین محله تصمیم گرفتند مسجدی برای محله خود بنا کنند. مسجد را ساخته نساخته به قم رفتند و از محضر آیتالله بروجردی خواستند عالمی از افراد مورد اعتماد خود به تهران اعزام کند. آقای بروجردی هم یکی از شاگردان مجتهد، متخلق و مردمی خود را به تهران میفرستاد. شیخ عباس مشکوری به همین نحو به قلهک آمد. یک سفر که به حج رفت، اهالی محل، خانه قدیمی عالم را ظرف یک ماه کوبیدند و از نو ساختند و وسایل خانه را چیدند و امام محله در خانه جدید ساکن شد بیآنکه رنجی ببرد. عجیب نبود. او برای مردم خیلی چیزها از مسجد و هیئت و مدرسه ساخته بود.
۴. اهالی محله کوچه غریبان نزد آیتالله بروجردی رفتند و گفتند و میرزا عبدالکریم حقشناس را برای عهدهدار شدن امور مسجد امینالدوله اعزام بفرمایید. آقای بروجردی درخواست مردم را انتقال دادند. آقای حقشناس تمایل نداشت. حاج آقا روحالله توصیه و تأکید کرد. میرزا عبدالکریم گفت: چرا خودتان نمیروید؟ فرمود: اگر گفته بودند روحالله بیاید رفته بودم! و آیتالله حقشناس به تهران آمد.
۵. آیتالله سید محمدحسین علوی بروجردی داماد آیتالله بروجردی بود. به درخواست آیتالله سید محمد بهبهانی که آن روز در حکم رئیس حوزه تهران بود برای امامت مسجد فخریه به تهران هجرت کرد. روز اول، آیات طراز اول تهران مثل شیخ محمدتقی آملی، سید احمد خوانساری، و شیخ محمدرضا تنکابنی به مسجدش رفتند و پشت سرش نماز خواندند تا تثبیت شود.
۶. عالمان مساجد، عمدتا در مجاورت همان مسجد سکونت داشته و غیر از تدریس دروس حوزوی، اشتغالی جز رسیدگی به امور مسجد و مراجعات مردمی نداشتند. سه وعده در مسجد نماز اقامه میکردند و امام محله خویش بودند.
💡جمعبندی:
این روند بسیاری از مساجد شهر بود. مردم دعوت میکردند، حمایت میکردند و خود نظارت میکردند، چون آن عالم، امام «جماعت» (مردم) بود. روحانیت تهران هم برای خود آقای خوانساری را داشت. کلنگ بسیاری از مساجد را ایشان بر زمین زده بود. ائمه جماعت را تأیید یا احیانا رد میکرد. نظارت او برای سر و سامان یافتن مساجد کافی بود. ائمه جماعات هم دورهمیهای غیر رسمی داشتند و همین اجتماعات عالمانه، تنظیمگر رویکرد فرهنگی و محتوایی مساجد بود. در برخی از این جلسات هفتگی و ماهانه، نکات مثبت و منفی وضعیت مساجد، ائمه جماعت و منبریها مورد گفتگو قرار میگرفت و رویکردی تنظیمگر اتخاذ میشد.
همهچیز مردمی، خودجوش، غیر اداری، و برآمده از اراده جمعی و خودتنظیمی اجتماعی و رابطه منطقی روحانیت و مردم.
#جریان_شناسی_حوزه_تهران
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠پیش از انقلاب، ۱۲ اردیبهشت به صورت غیررسمی روز معلم خوانده میشد و پس از پیروزی انقلاب با شهادت استاد مرتضی مطهری رسماً #روز_معلم نامگذاری شد.
🔹شرح واقعه:
در پی اعتصاب اعتراضی معلمان و حضور تحصنآمیز جمع زیادی از آنها در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ در میدان بهارستان تهران در مقابل ساختمان مجلس شورای ملی، نیروهای نظامی به قصد برهم زدن اجتماع و پراکنده ساختن آنها، وارد جمعیت شدند که در این میان در پی شلیک گلولهای از سوی سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری میدان بهارستان، #دکتر_ابوالحسن_خانعلی (1311-1340) یکی از معلمان تحصیلکرده حاضر در میدان به قتل رسید و چند تن دیگر زخمی شدند.
روحانیون و وعاظ از جمله اقشاری بودند که نسبت به این ماجرا واکنش نشان دادند، آنگونه که مرحوم #شیخ_عباسعلی_اسلامی بنیانگذار جامعه تعلیمات اسلامی که مدارس بسیاری در سطح شهر تهران برپا کرده بود در مجلس ختم دکتر خانعلی، در #مسجد_مجد و در روز ۱۷ اردیبهشت در #مسجد_فخریه در مقام سخنران اصلی، به وعظ و خطابه پرداخت.
در نخستین سالگرد به قتل رسیدن دکتر خانعلی توسط مأمور حکومت پهلوی، مجالس ترحیمی برگزار شد که روحانیان، علما، وعاظ و مراجع تقلید نیز در این مجالس حضور یافتند که از آن جمله میتوان به آیتالله سیدمحمدهادی میلانی از مراجع تقلید در مشهد و آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی در یزد اشاره کرد. در تصویر بالا #آیت_الله_صدوقی در مجلس ترحیم مرحوم خانعلی دیده میشود.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔹این روزها بسیار درباره سیره حکمرانی پیامبر(ص) در #مسأله_زن_و_حجاب گفتگو میشود.
شما را به تماشای این قسمت مهم از #برنامه_ماجرا که سال گذشته در ایام ولادت رسول خدا(ص) پخش شد دعوت میکنم:
📺 قسمت سوم از فصل دوم برنامه ماجرا
پیامبر، مسألهٔ زن و حجاب
با حضور دکتر محمد شاهسنایی نویسنده کتاب وزین «حجاب در صدر اسلام»
این قسمت را به طور کامل از لینک زیر مشاهده بفرمایید:
https://tv4.ir/episodeinfo/397618
صفحه برنامه ماجرا را دنبال کنید👇
@majara_tv4
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷از راست نفر دوم:
سید محمدباقر حجتی،
سید هاشم رسولی محلاتی،
آیتالله مرتضی مطهری،
استاد علی دوانی...
در ادامه روایت حجتالاسلام دکتر حجتی مازندرانی از تدریس آیت الله مطهری در مدرسه مروی👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷از راست نفر دوم: سید محمدباقر حجتی، سید هاشم رسولی محلاتی، آیتالله مرتضی مطهری، استاد علی دوانی...
✍ روایت آیتالله دکتر سید محمدباقر حجتی مازندرانی از تدریس آیت الله مطهری در مدرسه مروی:
«[در حدود سال ۱۳۳۳ش] برای نخستینبار با سیمای متفکر و اندیشمند استاد علامه شهید آیتالله مطهری، قدساللهسرهالشریف، در صحن #مدرسه_مروی تهران آشنا شدم، آنگاه که ایشان سرگرم پیچیدن عمامه بود و برای این کار، یک سر عمامه را خود به دست گرفته، سر دیگر آن در دست یکی از طلاب قرار داشت، یکی از دوستان به من گفت: "ایشان آقای مطهری هستند."
... هنوز همۀ طلاب مدرسۀ مروی، آنگونه که اندر خور و بایسته مینمود، این گوهر گرانبها را شناسایی نکرده بودند. مدتی بر این دیدار گذشته بود که استاد بزرگوار طی این مدت، آمدوشدی به مدرسۀ مروی داشتند. اما دیری نپایید که بهتدریج طلاب شیفتۀ علم و دانش، گمگشتۀ خویش را بازیافتند و درخواستهایی برای تدریس حکمت و فلسفه به سوی ایشان سرازیر شد.
... استاد ارزشمند ما بههنگام تدریس، گاهی آنچنان غرق در تفکر و هیجان میشدند که حتیٰ سرمای شدید یا گرمای سخت فضای جلسۀ درس را احساس نمیکردند؛ ... استاد در تمام فصول، در حجرهای تدریس میفرمودند که نه بههنگام شدت حرارت ایام گرما، وسیلۀ خنککنندهای در آن وجود داشت، و نه بههنگام سوز سرمای پاییز و زمستان، وسیلهای برای گرم کردن فضای جلسۀ درس، در آن فراهم دیده شده بود. طلاب مدرسه بههنگام سوز سرما، با چراغ خوراکپزی، محیط حجرۀ خود را تا حدی تحملپذیر میساختند، اما در مجلس درس استاد نه تنها در سرمای شدید بخاری وجود نداشت، هیچ وسیلۀ متداول دیگر برای ایجاد حرارت، هرگز در آن به چشم نمیخورد. معذلک، در ایام شدت سرما درِ حجره بههنگام تدریس باز بود و استاد عزیز ما هنگام تدریس آنچنان در بیان مطلب از خود علاقه و حرارت نشان میدادند که ما در حین درس، آنگاه که گوش به آواز سخن و افاضات ایشان بودیم، سرمای محیط پیرامون خود را احساس نمیکردیم...
در طول مدت قریب به ده، دوازده سال که در مدرسۀ مروی از محضر فیاض استاد بسیار ارجمندمان در حکمت و فلسفۀ اسلامی بهره میجستیم، هرگز سخنی که حاکی از خودستایی باشد، از ایشان نشنیدم و بهرغم مایههای فراوان و سرشار علمی، آنچنان فروتنانه و بیریا سرگرم بحث میشدند که همۀ حاضران و ناظران مجلس درس خود را مجذوب خویش میساختند.
... مدت بسیار زیادی، ساعات تدریس استاد عبارت از طلوع فجر تا مدتی پس از طلوع آفتاب بود. استاد بزرگوار در آن روزگار، ساکن خیابان آبشار، در خیابان ری بودند. چندین ماه یا سالهایی از خیابان آبشار، از منزل خود، با پای پیاده، قبل از طلوع فجر به راه میافتادند و حوالی طلوع فجر، بر مدرسۀ مروی درمیآمدند و نماز دوگانۀ بامدادان را در حجرۀ مدرسه برگزار میکردند، و با نوشیدن چای که دوست بزرگوارمان، حجتالاسلام محمدرضا توکلی که در این حجره بیتوته میکردند، برای ایشان تهیه میدیدند و در آن لحظات پربرکت، تدریس استاد در پرتو روشنایی چراغ آغاز میشد. تا آنگاه که نور چراغ، نوبت خود را به پرتو نور آفتاب میسپرد، ساعات و لحظاتی پس از طلوع خورشید، این درس تا حدود ساعت 8 صبح ادامه مییافت. برای ما عجیب مینمود که استاد قبل از طلوع فجر این همه راه را پیاده درمینوردیده و در مدرسه حضور به هم میرساندند، و ما برای شرکت در درسی که در کنار ما آماده بود، آن هم در چنان ساعاتی، احساس دشواری میکردیم. اما استاد از ما برای تدریس، آن هم پس از خستگی راه، شادابتر بهنظر میرسیدند. حتیٰ حجرهای که من در آن به سر میبردم، دیواربهدیوار و مجاور حجرهای بود که استاد گرانمایۀ ما در آن تدریس میفرمودند.
این نکته را فراموش کردم که استاد به مناسبتهای مختلفی، آرا و نظریات حضرت امام(ره) را با تعبیر "استاد ما، حاج آقا روحالله، چنین فرمودند" گزارش میکردند و بسیار اتفاق میافتاد نظریات حضرت امام(ره) را به منزلۀ گشایندۀ مشکل و حل اعضال و اشکال به میان میآوردند.»
📚 «با استاد علامه آیتالله شهید مرتضی مطهری»، سید محمدباقر حجتی، در: فصلنامۀ تحقیقات علوم قرآن و حدیث، بهار 1383ش، شمارۀ 1، صص 174 ـ 180.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡هشدارهای تکاندهنده امام خمینی(ره) خطاب به علما و روحانیون در ۱۰ دی ۵۸
«آخوندها آن وقت مظلوم بودند. چهره مظلوم چهره محبوب است. شما در آن رژیم هرچه مظلومتر میشدید محبوبتر میشدید. هر که مظلومتر بود محبوبتر بود. چهره امروز، چهره مظلومیت نیست تا محبوب بشوید. چهره این است که وقتی کار دست اینها آمد، هم اینها هم همانند.
امروز روزی است که اگر خدای نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم، شکست خوردیم دیگر تا آخر.یکوقت بود که ما [پیوسته] میگفتیم که طاغوت هست، ان شاء الله حکومت اسلامی بشود، ان شاء الله امور درست میشود، همه حرفمان این بود...
مایی که ادعا داریم و ادعا میکنیم همهمان -و صحیح هم هست ادعامان- که اسلام آن نیست که آنها میگویند، اسلام یک اسلامی است که حکومتش یک حکومت خاص است، رژیمش یک رژیمی است غیر همه رژیمهای دنیا، عدل و انصاف هست در آن، حکومت خداست، مایی که این حرف را میزنیم - و صحیح هم هست حرفمان - اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد [اسلام آسیب میبیند]. مگر منافق چیست؟ یک دسته از منافقین در صدر اسلام بودند که گفتارشان با واقعشان مخالف بود. راجع به اصل اسلام میآمدند میگفتند ما مسلمانیم و نبودند. ما ادعا میکنیم که ما روحانیون مسْلم هستیم. ما اول باید از خودمان مایه بگذاریم...
خیلی مواظب باشید. این مسند خطرناک است. این عمامه خطرناک است. این محاسن خطرناک است. خودتان را از این خطرها نجات بدهید. حفظ کنید خودتان را ...»
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠پس از رفراندوم انقلاب سفید در بهمن ۴۱، با فرا رسیدن عید نوروز، #امام_خمینی به جهت مصائبی که از ناحیه حکومت پهلوی متوجه اسلام شده بود، طی اعلامیهای اعلام داشتند «روحانیت اسلام امسال عید ندارد».
یکپارچهترین پشتیبانی از این اعلامیه توسط علمای تراز اول تهران صورت گرفت. آنان از تقارن نوروز با #شهادت_امام_جعفر_صادق علیه السلام بهره برده و این مصیبت را با حوادث سیاسی سال ۴۱ قرین ساخته و با صدور اطلاعیهای اعلام کردند:
«جامعه روحانیت عزادار و به عنوان عید جلوس نخواهد داشت.»
این اطلاعیه به امضای ۴۶ نفر از علما و روحانیون تهران رسید که برخی از این عده عبارتند از:
شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ محمد تقی آملی، شیخ محمدتقی بروجردی، سید علینقی تهرانی، سید باقر طباطبایی قمی، سید علی اصغر خویی، سید ضیاءالدین استرآبادی، سید هادی خسروشاهی، احمد مدرس ممقانی، سید احمد لواسانی، سید محمد حسین علوی بروجردی، سید صادق شریعتمداری، سید محمد صادق لواسانی، شیخ غلامحسین جعفری، سید باقر شهیدی، سید آقا خلخالی، سید احمد حسینی شهرستانی، شیخ یحیی طالقانی، سید محمد حسین حسینی تهرانی، میرزا علی آقا فلسفی، میرزا ابوالفضل نجم آبادی، حاج آقا کمال مرتضوی، شیخ عبدالحسین جاودان (زاهد)، شیخ مصطفی مسجدجامعی، شیخ عباس مشکوری، سید محمدعلی سبط، محمد علویان بروجردی، سید فضلالله خوانساری، سید صدرالدین جزایری، شیخ حسین غفاری، سید علی هاشمی گلپایگانی.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📚اثری جدید در #تاریخ_حوزه_تهران
عنوان: جریان شناسی تاریخی حوزه تهران
پژوهش و نگارش: حمید سبحانی صدر
ناشر: انتشارات امیرکبیر
💠 این اثر تازه که در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ عرضه خواهد شد، ۴۴۸ صفحه دارد و در دو بخش به بیان تاریخ حوزه تهران میپردازد:
بخش اول:
«ماهیت شناسی حوزه تهران» که در آن به جریانشناسی، آسیبشناسی، حوزه حکمی، و تاریخ سیاسی حوزه تهران در دوران معاصر پرداخته شده است.
بخش دوم:
«مکانرویدادهای حوزه تهران» که در این بخش ۱۲۶ نقطه از مکانهای حوزه تهران شامل مدارس علمیه کهن، برخی از مساجد کهن و تاریخساز، و تعدادی از حسینیهها و تکایا و خانههای علما معرفی شده است. این معرفی شامل تاریخ شکلگیری مکان، بانی و واقف، عالمانی که در آن به تحصیل، تدریس، تبلیغ و اقامه جماعت پرداختهاند، و حوادث تاریخی آن از آغاز تا دوران نهضت امام خمینی میباشد.
این اثر ۲۱۱ منبع دارد و در آن برای نخستین بار نقشههای تهران قدیم برای شناسایی مکانرویدادهای دینی و حوزوی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
👆فهرست کتاب «جریانشناسی تاریخی حوزه تهران»
✍برشی از کتاب:
#مسجد_مدرسه و #مسجد_سرخانه:
بنای مسجد ـ مدرسه در دوره قاجار، برخاسته از ساختار آموزشی کشور در آن دوره است که عمدتاً مبتنی بر آموزش علوم و معارف دین در مدارس علمیه بوده است. به عبارتی در آن دوره و مدتها پس از آن تا پیش از گسترش مدارس جدید، تحصیل دانش منحصر به حوزههای علمیه بود که افراد علاقهمند به ادامه تحصیل، پس از سپریکردن دوره مکتبخانه، در یکی از مدارس علوم دینی به تحصیل ادبیات، فقه و اصول و حکمت میپرداختند. بنای مدارس علمیه در گذشته شامل تعدادی حجره برای سکونت، چند مدرس و یک یا دو مسجد (تابستانه و زمستانه) جهت اقامه نماز بود که باعث ارتباط مردم با این مرکز آموزشی فرهنگی میشد. ترکیب مسجد ـ مدرسه چنان در معماری آن روزگار نهادینه بود که حتی با تأسیس مدرسه دارالفنون جهت تحصیل علوم جدید، مسجدی در داخل آن تعبیه شد که به آن «مسجد معلمخانه» میگفتند و در حال حاضر خارج از بنای مدرسه، «مسجد امام حسن مجتبی(ع)» نام دارد.
«مسجد سرخانه» نیز از پدیدههای معماری اسلامی در سبک زندگی ایرانی است که موارد متعددی از آن در تهران به چشم میخورد و در کتاب حاضر، برخی از آنها را معرفی کردهایم. در گذشته برخی اعیان و رجال متدین و ثروتمند، در مجموعه عمارت مسکونی خود، مسجد کوچکی جهت اقامه نماز خود، اعضای خانواده و خدمتکاران خویش احداث میکردند که با گذشت زمان و از بین رفتن، اصل خانه، مسجد آن به عنوان یکی از مساجد کوچک شهر، باقی مانده است.
📚این کتاب را میتوانید از غرفه انتشارات امیرکبیر تهیه کنید.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🏴 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ
كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
◼️ و چه زیبا تو را خریدند: هشتمین رئیس جمهور، خادم امام هشتم، در آستانه میلاد امام هشتم به شهادت رسید.
🏴 #سید_شهیدان_خدمت
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
شهید حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی پیش از تولیت آستان قدس رضوی ، استاد حوزه علمیه مروی تهران بود.
در قراردادش پای امضایش نوشته بود:
«بسمه تعالی
توفیق حضور در مدرسه برای اینجانب مغتنم است حق التدریس را به طلاب نیازمند پرداخت فرمایید.
با تقدیم احترام
و السلام»
رحمه الله تعالی علیه
🤲نثار روحشان و دیگر شهدا صلوات و فاتحه ای هدیه کنیم🤲
▪️ @kashkolenab ▪️
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فیلمی از جلسه دفاع رساله دکتری شهید سید ابراهیم رئیسی به راهنمایی آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد
مربوط به سال ۹۲
عنوان رساله: تعارض اصل و ظاهر
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷سخنرانی مرحوم فلسفی در ایوان ساختمان شهرداری تهران در جمع مردم عزادار در وفات آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی
✍در سال ۱۳۲۵ حزب توده در راستای مبارزه با اسلام، تصمیم گرفت راهپیمای بزرگی در تهران برگزار کند که موجب نگرانی علما و متدینین شده بود.
چند روز پیش از این راهپیمایی، ناگهان مرجع تقلید شیعیان آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی وفات کرد و شکلگیری دستههای عزاداری، طرح راهپیمایی تودهایها را بهم ریخت.
روزنامه اطلاعات مورخ ۱۳۲۵/۸/۱۸ در توصیف آن مینویسد:
«دستجات عزاداران شهر تهران به تدریج در مسجد شاه جمع شده... مقارن ساعت ۳ بعد از ظهر این دسته از خیابان ناصرخسرو به میدان سپه وارد شده و در جلوی شهرداری و اطراف میدان سپه متمرکز شدند. در این موقع آقای فلسفی به بالکن شهرداری رفته... [بدون بلندگو] شروع به ایراد خطبه غرایی کرد.»
شیخ محمدتقی فلسفی در این سخنرانی گفت:
«افرادی در این دنیا هستند که تا زندهاند وجودشان نافع است، ولی بعد از مرگ نفع وجودی آنها تمام میشود. اما مردان الهی ارزشی دارند که بعد از مرگ هم اثر معنوی وجود آنها پابرجاست.... یکی از این افراد... مرحوم آیتالله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی است... خبر ارتحال وی مردم را چنان به هیجان آورده است که توانستهاند با راهپیمایی خود، راهپیمایی خطرناک حزب توده را که به تحریک بیگانگان است تعطیل کنند.»
📚خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی ص۱۰۹
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💠وقتی مرحوم فلسفی هم خلع لباس شد!
✍ در سال ۱۳۱۶ در ایام حکومت رضاخان شبها در مسجد میرزا موسی معروف به مسجد بزازها منبر میرفتم مدتی از قضیه مسجد گوهرشاد گذشته بود. در یک جلسه گفتم: «آیا شنیدهاید که در مسجد کسی به کسی فحش بدهد؟ سیلی بزند؟ آدم بکشد؟»
همان شب مرا از منزل احضار کردند. سرهنگ سیف رئیس کارآگاهی در آن موقع شب آمد و گفت: آقای فلسفی! گزارش دادهاند که شما به حادثه قتل مردم در مسجد گوهرشاد کنایه زدهاید. یا باید در زندان بمانید، یا باید التزام بدهید که لباستان را عوض کنید و دیگر قدم به منبر نگذارید.
با خود فکر کردم رفتن به زندان رضا شاه معلوم نیست به کجا بکشد... لذا تصمیم گرفتم تعهد بدهم که منبر نروم. رئیس کارآگاهی گفت باید لباست را هم عوض کنی. گفتم لباسم را هم عوض میکنم. از آن پس لباس را تغییر دادم و دیگر به طور علنی و آزاد منبر نرفتم...
بسیاری از وعاظ در دوره اختناق حکومت ضد اسلامی رضاخان خلع لباس شده بودند و با سر برهنه و بدون عمامه منبر میرفتند...
در آن زمان منبریهایی که خلع لباس شدند زیاد بودند. یکی از آنها سیدی شیرازی به نام آقانور بود؛ عمامه او را برداشتند ولی او با سر برهنه به مجالس روضهخوانی و مجالس زنانه هفتگی و ماهانه میرفت. مستمعین هم قبل از اینکه برای امام حسین علیه السلام گریه کنند برای او گریه میکردند و خود این معنی موجب محبوبیت بیشتر او شده بود.
📚خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی ص۹۲ و ۹۳
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 برنامه ماجرای نیمه خرداد
💡 نقش مرجعیت در قیام ۱۵ خرداد
و از جمله:
موضع مراجع عظام تقلید قم و تهران
مهاجرت علمای بلاد به تهران
اقدامات آیتالله سید احمد خوانساری
و...
🔹 باحضور: حجتالاسلام #محمدصادق_ابوالحسنی
📆 ۲شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۲۰:۳۰
شبکه۴
@majara_tv4
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در حضور امام خمینی در مراسم اربعین آیت الله سید محمدتقی خوانساری
🔹حجتالاسلام جعفر شجونی:
آیتالله کاشانی یک مرد نابغه، مجاهد، بلند اندیش و بزرگوار بود که اصلا به عقیده من غیبگویی و پیشگویی میکردهاست.
به طور مثال در زمان مرحوم آیتالله بروجردی، ایشان به بعضی از آقایان میفرمود که بعد از آقای بروجردی باید به سراغ حاج آقا روحالله خمینی رفت.
در حالی که آن وقت هنوز اسمی از امام نبود...
📚خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی ص۵۴
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍امام خمینی در آستانه محرم ۴۲ از وعاظ سراسر کشور خواستند در منبر محرم، مظالم حکومت پهلوی را برای مردم بازگو کنند.
از اینرو در ماجرای ۱۵ خرداد ۴۲ تعداد زیادی از وعاظ تهران به دلیل سخنرانی سیاسی در منبرهای عاشورا بازداشت شدند.
🔹شهید محلاتی آن روزهای حوزه تهران را چنین روایت میکند:
«محرم در پیش بود. امام مرا خواستند و فرمودند: بروید وعاظ تهران و سران هیئتها را جمع کنید تا در محرم امسال بتوانیم حداکثر بهرهبرداری را بکنیم. دستورالعملی هم در این زمینه به من دادند. اعلامیهای هم دادند که در ماه محرم در دستهجات و سینهزنیها، جنایات شاه و جریان فیضیه تشریح شود و ما حداکثر بهرهبرداری را از این جریان بکنیم.
ما آمدیم و چند جلسه با وعاظ گرفتیم و خدا میداند که در تهران از دست روحانیون مخالف با امام چه کشیدم و چه درگیریهایی با بعضی از این علما داشتم. همانوقت، برای اعلامیۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی، از صبح تا شب در خانۀ علما، تکتک، امضا گرفتم. ۱۲۰ امضا جمع شد و چاپ کردم. در آن موقع عجیب بود که کسی بتواند این همه امضا را جمع کند و من توی خانۀ تمام اینها رفتم با التماس... و با هر وضعی که بود، امضا از اینها گرفتم.»
📚خاطرات و مبارزات شهید محلاتی ص 48.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔻ضرب و شتم و بازداشت دو طلبه به جرم امر به معروف!
✍ گرچه گزارش زیر مربوط به حوزه تهران نیست، اما برای فهم فضای اجتماعی دهه ۳۰ و ۴۰ مناسب است:
📃 گزارش ساواک:
تیمسار ریاست معظم ساواک (ستاد ویژه) با نهایت احترام باستحضار عالی میرساند روز پنجشنبه 18 /1 /39 دو نفر از طلاب وزین و خوش سابقه از این حوزه درسی حضرت آیتالله بروجردی در موقع مراجعه به #بیمارستان_فاطمی_قم مقابل درب بیمارستان با زنی برخورد مینمایند که مشارالیها از نظر محجوب و مستور بودن وضع مناسبی نداشته است. آقایان مزبور طبق عادت جاریه در قم که اغلب روحانیون بطور امر بمعروف تذکراتی میدهند به زن مزبور هم میگویند سینه و بدن خود را بپوشاند.
ناگهان بانوی معروضه شروع بفحاشیهای رکیکی را به آقایان طلاب نموده و حتی با اهانت ضرباتی هم به ایشان وارد و به پلیس شکایت و تقاضای جلب آنان را مینماید.
پلیس هم بنا به تقاضای زن در صدد جلب دو نفر طلبه بر میآید و نامبردگان از رفتن به کلانتری به عذر اینکه این زن به ما اهانت نموده برای چه ما را جلب مینمائی از رفتن خودداری مینمایند.
بالاخره پلیس هم با آنان گلاویز میشود. در این اثنا (نامفهوم) دبیرستان جنب بیمارستان به سر دو نفر طلبه ریخته و با ضربات زیاد آنان را مجروح و مضروب به طوریکه (نامفهوم) قادر به حرکت بوده و به کلانتری جلب میشوند.
از کلانتری هم به شهربانی اعزام، در شهربانی قم رئیس آگاهی به آنان فحاشی زیادی نموده و با زدن شلاق زیاد آنان را بازداشت میکنند.
18 /1 /39 ساعت 30 /8 دو نفر مزبور را پیاده با پای برهنه و بدون عمامه در حالیکه عباهای خود را بر سر کشیده و بدست آنان دستبند زده بودند از خیابان ارم و حجتیه از مقابل مدرسه حجتیه در حالیکه با سه نفر پاسبان مسلح بدرقه میشدند.
📚کتاب قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد۱ ص۱۸۳
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran