eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
459 دنبال‌کننده
136 عکس
101 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 او را داد 🌸🍃 اشعث بن قیس ملعون خارجی، در زمان ابی بکر قوم خود را علیه مسلمین تحریک کرد، و گرفتار شدند، برای نجات خویش، و ده نفر از هشتصد نفر، خواستار شد که، او را پیش ابوبکر ببرند، او را در حالی که به آهن بسته بودند، پیش ابی بکر حاضر کردند، خلیفه او را عفو کرد، و خواهر کورش‌ام فروه را، به او تزویج کرد، از او محمّد و اسماعیل و اسحاق را زایید ۲۹۶ نگارنده گوید: خدا لعائن جنّ و انس را به روح خبیث این اشعث نازل کند، این بی دین در قتل دوّمین شخصیّت عالم وجود، آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، سهم به سزايی دارد، یک ماه تمام در کوفه میزبان ابن ملجم بود، و در جنگ صفّین صدی نود چند، گرفتاری امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این ذات هپل هپا بود، و پسرش محمّد کسی است که، گرفتاری حضرت مسلم (علیه السلام) را درکوفه فراهم آورد، و او بود که روز عاشورا وقتی امام حسین (علیه السلام) استدلال به قرابت خویش با رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود، این ناکس گفت تو چه قرابتی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داری، امام (علیه السلام) آیه مبارکه ان الله اصطفی آدم و نوحاً و ال ابراهیم و ال عمران علی العالمین [۱] خواند، و عرض کرد خدایا، ذلّت فوری این شخص را در این روز، بر من نشان بده، چیزی از نفرین امام (علیه السلام) نگذشت، محمّد رفت تولید مثل کند، عقربی آلت او را گزید در فضله خود غلطید، و درک رفت. [۲] 🌼🍂 نقل می‌کند از زمخشری، در کتاب ربیع الابرارش که، معاویه به چهار، نفر نسبت داده می‌شود ۳۳۶ نگارنده گوید: اسامی آن چهار نفر را در این صفحه آورده، و ابوسفیان را جزء آن‌ها ننوشته است، با اینکه او به ظاهر پدر معاویه بود، بنابراین معاویه پنج پدری می‌شود، [۳] شاید از این جهت است که، در زیارت عاشورا، معاویه را پسر ابوسفیان نخوانده است، ناراحت نشوید، رسم پدر زیاد داری، در دشمنان اهل بیت (علیه السلام) عزیزالوجود نیست، مثلاً عمر و عاص به شش نفر نسبت داده می‌شود، و از این است که در نهج البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام)، او را به مادر نسبت می‌هد، در جايی که می‌فرماید: «عَجَباً لِابْنِ النَّابِغَةِ يَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَ فِيَ دُعَابَة» [۱] و پدر ابن زیاد را، زیاد بن ابیه می‌خواندند، چون پدر معلوم نداشت، و لذا وقتی از حکیمی از اسم پدر زیاد، سؤال کردند گفت: نمی دانم لکن رسم عرب جاری است بر این که، به حیوانات هم کنیه بدهند، و کنیه الاغ را، ابوزیاد می‌گویند. و اما جلد دوّم اشغل الظالمین : 🌸🍃 روزی عمر به پسرش می‌گوید: امروز به کسی ملاقات نده، از قضا عبدالرحمن ابی بکر اذن دخول می‌خواهد، پسر عمر جریان را به پدرش بازگويی می‌کند، عمر می‌گوید عبدالرحمن کرم سیاهی است، ولکن از پدرش بهتر است، عبدالله بن عمر با تعجب از بابا می‌پرسد، از بابایش عبدالرحمن بهتر است؟ عمر می‌گوید: مادر نباشد تو را، مگر کسی است که در عالم بهتر از پدر عبدالرحمن نباشد، تا آخر مطلب بدگويي‌های زیادی را، در شش صفحه از عمر نسبت به ابی بکر شارح نقل کرده است ۲۸- ۳۴. ---------- 📚منابع: [۱]: . مخفی نماند که از یکی از دوستان شنیده بودم که، مراد از آل عمران در آیة مبارک آل حضرت ابی طالب (علیه السلام) است، چون اسم ابی طالب (علیه السلام) عمران است، ولکن آدرس پرسیدم جواب مثبت ندادند، اخیراً الحمدلله یکی از دوستان طلبه از تفسیر منهج الصادقین، ج ۲، ص ۲۱۴، برای حقیر آدرس آورد، روی این حساب امکان دارد استدلال امام حسین (علیه السلام) به کلمه آل عمران، یا آن به علاوه آل ابراهیم، باشد. [۲]: . معجم الرجال، ج ۱۵، ص ۱۱۲. [۳]: . بر چنین کسی سزاوار است که، وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر او می‌نویسد که، از آخرت نصیبی نخواهد داشت، در جواب بنویسد: بر تو ملک آخرت، و بر من ملک دنیا گوارا باد، جلد ۳۳ بحار، ص ۱۵۸. [۱]: . نهج البلاغه، خطبه ۸۴. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 از مرگ 🌸🍃 روزی منصور دوانیقی - خلیفه عباسی کسی را به سراغ امام صادق علیه السلام فرستاد. هنگامی که حضرت نزد وی آمد، او را در کنار خود نشانید. سپس چند بار صدا زد محمد را [۱] پیش من بیاورید! مهدی را نزد من بیاورید! و مرتب تکرار می‌کرد. به منصور گفتند: هم اکنون می‌آید، وقتی که مهدی آمد منصور رو به امام کرده، گفت: آن حدیثی را که درباره صله رحم نقل کردی دوباره بگو تا فرزندم مهدی نیز بشنود. امام فرمود: آری! پدرم از پدرش از جدش از امیر المؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: مردی که از عمرش سه سال مانده اگر صله رحم کند خداوند سی سال مانده قطع رحم کند، خداوند به خاطر قطع رحم عمر سی ساله او را سه ساله می‌کند. سپس این آیه را خواند: یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتاب [۱] منصور: این حدیث نیکو است ولی منظورم این حدیث نیست. امام: آری! پدرم از پدرش از جدش از امیر المؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرمود: صله رحم خانه‌ها را آباد می‌کند و عمرها را فزونی می‌بخشد، اگر چه به جای آورندگان مردمان خوبی نباشند. منصور: این هم حدیثی است، لکن منظورم این حدیث نیز نیست. امام: صله رحم حساب - روز قیامت - را آسان می‌کند و از مرگ بد، ناگهانی حفظ می‌نماید. منصور: آری! منظورم همین حدیث بود. [۲] هدف منصور این بود که می‌خواست این حدیث را فرزندش بشنود و نسبت به صله ارحام مواظب رفتار خود گردد. از 🌼🍂 مفضل می‌گوید: محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و از مشکلات زندگی شکایت کردم. امام علیه السلام به کنیز دستور داد کیسه ای که چهارصد درهم در آن بود، به من داد و فرمود: با این پول زندگیت را سامان بده. عرض کردم: فدایت شوم! منظورم از شرح حال این بود که در حق من دعا کنی! امام صادق علیه السلام فرمود: بسیار خوب دعا هم می‌کنم. و در آخر فرمود: مفضل! از بازگو کردن شرح حال خود برای مردم پرهیز کن! [۱] اگر چنین نکنی نزد مردم ذلیل و خوار می‌شوی. بنابراین برای دوری از ذلت، درد دلت را هرگز به کسی نگو! قبولی و 🌸🍃 شخصی محضر امام صادق علیه السلام رسید عرض کرد: دو آیه در قرآن است من هر چه دقت می‌کنم محتوای آن را نمی فهمم. امام پرسید: کدام آیه؟ او در جواب گفت: آیه اول این است که خداوند می‌فرماید: (ادعونی استجب لکم): مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم. من خدا را می‌خوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود! حضرت فرمود: آیا گمان می‌کنی خداوند خلاف وعده کرده؟ گفت: نه. فرمود: پس علت چیست؟ گفت: نمی دانم. فرمود: اکنون من آگاهت می‌کنم، هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد. پرسید: شرایط دعا چیست؟ امام فرمود: نخست حمد خدا را به جای می‌آوری و نعمت‌های او را یادآور می‌شوی و بعد شکر می‌کنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر می‌آوری و اقرار می‌کنی، از آنها به خدا پناه می‌بری و توبه می‌نمایی، این است شرایط قبولی دعا. پس از آن فرمود: آیه دیگر کدام است؟ عرض کرد: این آیه که می‌فرماید: (ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین): [۱] من در راه خدا انفاق می‌کنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند! حضرت پرسید: آیا فکر می‌کنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟ در جواب گفت: نه. امام فرمود: پس علت چیست؟ گفت: نمی دانم. امام فرمود: اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او می‌دهد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: محمد پسر منصور و لقبش مهدی بود. [۱]: خداوند هر چرا بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند و‌ام کتاب نزد او است (۲۹ سوره رعد) [۲]: بحار: ج ۴۷، ص ۱۶۳ و ج، ۷۴ ص ۹۳. [۱]: ۶۰. بحار: ج ۴۷، ص ۳۴ [۱]: هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را می‌دهد او بهترین روزی رسان است. [۱]: بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 در حزب بود ◾️🔸 معاویه در حزب عمر بود، و کشتن او محمد ابوبکر، و قطعه قطعه کردن عایشه، و زنده به گور کردن عبدالرحمن بن ابی بکر، و شرکت او در قتل اعوان حکومتی ابوبکر، از بهترین شواهد است، با دست راست اینها را می‌کشت، و با دست چپ برای بقای حکومت، و طولانی شدن دولت، دستور جعل فضايل ابی بکر، و عایشه را می‌داد، [۳] نگارنده گوید: قطعه قطعه کردن معاویه عایشه را، در جايی ندیدم، ولی وعده کردن او به عایشه، و کشیدن او را به دمشق، و به چاه انداختن او و غلامش، و خر مصریش را، مؤلف کتاب کامل بهائی آورده است که، از موضوع مخفیانه کشته شدن عایشه در چاه، به وسیله معاویه، کسی اطلاع نیافت، فقط امام حسین (علیه السلام) متوجه شد، و ترکه عایشه را بین وارث او تقسیم کرد. [۱] لیله المبیت ناله (علیها السلام) باعث ، ولی در نشد ◾️🔹 در لیله المبیت مهاجمین شبانه خواستند که، از دیوار خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پایین بیایند، چون ناله زنان بلند شد به صبح موکول کردند، از جمله مهاجمین ابولهب، عمر وعاص، معاویه، خالد بن ولید بودند، از ترس سرزنش عرب، از شنیدن ناله فاطمه (علیها السلام)، از شبانه ریختن خودداری کردند، در مکه فاطمه (علیها السلام) مانع هجوم قومی به ریاست ابی جهل، و در مدینه مانع هجوم قوم دیگر، به ریاست عمر، در اوّلی نجات یافت، و در دوّمی شهیده گشت [۲] خطیب گوید: خوابیدن علی (علیه السلام) در جای پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، دلیل خلافت اوست. [۳] مقابل عید عیدی به نام ابی بکر ساختند نگرفت◾️🔸 در مقابل عید غدیر، عیدی به نام عید مهاجرة ابی بکر مع النبی (صلی الله علیه و آله)، جعل کردند، مدتی هم بود، چون باعث آبروریزی شد، جمع کردند، غدیر چون حقیقت داشت، الحمدلله هنوز هم می‌درخشد. [۴] شد چرا خدا (صلی الله علیه و آله) مادر (علیه السلام) را مثل دفن کرد ◾️🔹 برقی‌ام هانی دختر ابی طالب (علیه السلام) را، از زن‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رقم کرده است [۱] نگارنده گوید: پس معلوم شد که، چرا در دفن مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را مثل محرم‌ها دفن می‌کرد. ---------- 📚منابع: [۳]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۴۴. [۱]: . کامل بهائی، ۶۱۳. [۲]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۵۲. [۳]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۵۶. [۴]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۱۱. [۱]: . معجم، ج ۲۳، ص ۱۸۱. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 با 🍂🌼 حمران بن اعین خدمت امام باقر علیه السلام رسید، مطالبی را پرسید. هنگامی که خواست حرکت کند، عرض کرد: فرزند پیامبر! خدا به شما طول عمر مرحمت کند و مرا از برکات وجود شما بهره مند نماید. هنگامی که شرفیاب خدمت شما می‌شویم، قلبمان صفایی پیدا می‌کند، دنیا را فراموش می‌کنیم و ثروت مردم در نظرمان بی ارزش می‌گردد. اما همین که از خدمت شما بیرون می‌رویم و با افراد جامعه تماس می‌گیریم باز به دنیا علاقه مند می‌شویم. حضرت فرمود: این از حالات قلب است. قلب انسان گاهی سخت و گاهی نرم می‌گردد. سپس فرمود: یاران پیامبر صلی الله علیه و آله یک وقت به آن حضرت عرض کردند: یا رسول الله! ما می‌ترسیم منافق باشیم. پیغمبر فرمود: چرا؟ گفتند: هر وقت که در محضر شما هستیم ما را موعظه نموده، و به آخرت علاقه مند می‌کنید و ترس در دل ما ایجاد می‌شود، طوری که گویا با چشم خود بهشت و جهنم را می‌بینیم اما همین که خارج می‌شویم به خانه که می‌رویم خانواده و زندگی را می‌بینیم، حالتی که در خدمت شما داشتیم از دست می‌دهیم گویا اصلا چنین حالی را قبلا نداشته ایم، این وضع ما است آیا با این حال ما منافق نمی شویم؟ (در خدمت شما طوری و در بیرون طور دیگری هستیم). حضرت فرمود: نه، چنین نیست. زیرا این تغییر و تحول دل‌های شما از وسوسه شیطان است که شما را به دنیا علاقه مند می‌کند. به خدا سوگند! اگر همیشه در همان حال اولی بمانید فرشتگان با شما دست می‌دهند و بر روی آب راه می‌روید... [۱] اندیشه خویشتن ! 🍃🌸 امام محمد باقر علیه السلام به جعفر جعفی فرمود: بدان! آن وقت از دوستان ما می‌شوی که اگر تمام مردم یک شهر بگویند: تو آدم بدی هستی، گفتار آنان تو را اندوهگین نکند و اگر همه آنها گفتند: تو آدم خوبی هستی، باز سخن آنان خوشحالت ننماید؛ بلکه خودت را به کتاب خدا، عرضه کن. اگر دیدی به دستورات قرآن عمل می‌کنی، آنچه را که دستور داده ترک بکن، ترک می‌کنی و آنچه را که خواسته، با میل و علاقه انجام می‌دهی و از مجازات‌هایی که در قرآن آمده ترسناکی، در راه و روش خود پابرجا و بردبار باش؛ زیرا در این صورت گفتار مردم به تو زیانی نمی رساند، ولی چنانچه از پیروان کتاب خدا نباشی و رفتارت ضد دستورات قرآن باشد آنگاه چه چیز تو را از خودت غافل می‌کند. باید در اندیشه نجات خویشتن باشی، نه در فکر گفتار دیگران. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۵۳. ب: ج ۷۰، ص ۵۶. [۱]: ۵۴. ب: ج ۷۸، ص ۱۶۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 تازیانه ٫علی یلا و کوفه 🍃🌺 عثمان در زمان خلافتش، برادر رضایی خود (ولید) را استاندار کوفه کرد. ولید در کوفه شراب خورد، او را به مدینه آوردند، عثمان در ظاهر دستور داد ولید را حد بزنند ولی در پنهانی از اجرای حد مانع شد. امیر مؤمنان علی احساس کرد حد الهی تعطیل می‌شود، در حالی که فرزندش او را یاری می‌کرد، بر خاست تا حد خدا را جاری سازد، ولید به التماس افتاد حضرت را قسم داد و گفت: تو را به حق خویشاوندی که بین ما هست سوگند می‌دهم دست از من بردار امیر مؤمنان با قاطعیت فرمود: اسکت ابا وهب فانما هلکت بنوا إسرائیل بتعطیلهم الحدود: ای ابا وهب (ای ولید) ساکت باش! بنی اسرائیل به خاطر تعطیل اجرای حد الهی به هلاکت رسیدند. آنگاه شلاق به دست گرفت و حد الهی را بر او جاری کرد. [۱] ۲ - بقره، ۱۵۹. فکر خویشتن 🍂🌼 امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: ای مردم! بدانید [۱] این پوست نازک شما طاقت آتش غضب الهی را ندارد، به خودتان رحم کنید. براستی شما آن را در سختی‌ها و مصائب دنیا آزموده اید (به خوبی به ناتوانی آن پی برده اید). آیا ندیده اید هنگامی که خار به پای یکی از شما فرو می‌رود، و آنگاه که به زمین می‌خورد، مجروح و خونین می‌شود و یا آتش دنیا اعضاء پیکرش را می‌سوزاند. چگونه بی تاب می‌کند و ناله سر می‌دهد؟ پس با آن که این عذاب‌های ناچیز دنیا و ناتوانی آدمی را دیده اید چگونه می‌توانید در آتش دوزخ تحمل کنید؟! و چه خواهید کرد وقتی که آتش سوزان از هر طرف شما را احاطه کرده و همنشین شیطان بشوید.؟ آیا می‌دانید هنگامی که مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شراره‌های آن چه غوغایی بر پا می‌کند؟ بنابراین در فکر نجات خویشتن باشید و از خواب غفلت بیدار شوید. [۲] و حضرت (علیه السلام)🍃🌺 پس از پایان جنگ جمل عده ای از قریش که مروان نیز در میان آنها بود همه از افراد لشکر دشمن بودند، دور هم جمع شدند، یکی از آنها گفت: سوگند به خدا! ما به این مرد (علی) ستم کردیم، و بیعت او را بدون جهت شکستیم و می‌دانیم که روش هیچکس مانند روش پسندیده آن حضرت نبود، گذشت او نیز پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نظیر نداشت. اینک برخیزید و به محضر ایشان برویم و از کردار زشت خود عذرخواهی کنیم تا ما را ببخشد. آن عده به در خانه حضرت آمدند و اجازه ورود خواستند، حضرت به آنها اجازه ورود داد. هنگامی که در حضور علی (علیه السلام) نشستند و زبان به عذرخواهی گشودند امام علی (علیه السلام) فرمود: ساکت باشید و توجه کنید! من بشری مانند شما هستم، اکنون با شما سخن دارم، از من بشنوید، اگر راست بود تصدیق کنید و گرنه ردش کنید. سپس فرمود: شما را سوگند به خدا! آیا می‌دانید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که رحلت کرد، من بهترین شخص نسبت به او بودم؟ حاضران گفتند: آری، تصدیق میکنیم. علی (علیه السلام) فرمود: شما با ابوبکر بیعت کردید و از من روی برگرداندید من برای اینکه میان مسلمانان اختلاف پیش نیاید، تحمل کردم. سپس ابوبکر مقام خلافت را به عمر واگذار کرد، باز به خاطر وحدت مسلمانان تحمل کردم تا او کشته شد، هنگام مرگ مرا یکی از شش نفر قرار داد، باز صبر کردم و به اختلاف مسلمانان دامن نزدم. آنگاه با عثمان بیعت کردی سرانجام هجوم بردید، او را کشتید، در حالی که من در خانه‌ام نشسته بودم پس از آن نزد من آمدید بدون این که من شما را بخواهم و با من بیعت کردید همان طور که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردید، شما به بیعت آنها وفا کردید ولی بیعت مرا شکستید، چرا بیعت آنها را نشکستید و بیعت مرا شکستید؟ حاضران در کمال شرمندگی گفتند: یا امیرالمؤمنین! شما مانند حضرت یوسف باش که به برادران تقصیر کارش گفت: «قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (۹۲) »: امروز ملامت بر شما نیست خداوند شما را می‌بخشد و ارحم الراحمین است. [۱] امام علی (علی السلام) با کمال جوانمردی فرمود: لا تثریب علیکم الیوم: امروز ملامت بر شما نیست. آنگاه فرمود: ولی در میان شما مردی هست (اشاره به مروان) که اگر با دستش با من بیعت کند با پایش آن را می‌شکند. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۷۹، ص ۹۹ [۱]: الیس لهذا الجلد الرقیق صبر علی النار. [۲]: ب: ج ۸، ص ۳۰۶ [۱]: سوره یوسف، آیه ۹۲. [۲]: ب: ج ۳۲، ص ۲۶۳ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌                   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 امام علیه السلام و قاتل 🍃🍃 در عصر خلافت علی (علیه السلام)، قصابی را در خرابه دیدند که چاقوی خونی در دست داشت و در کنار او شخص سر بریده، در میان خون غوطه ور است به گمان اینکه قاتل همین مرد قصاب است، او را گرفتند و به حضور علی (علیه السلام) آوردند. حضرت به قصاب فرمود: درباره کشته شدن آن مرد چه میگویی؟ قصاب گفت: من او را کشته ام. امام (علیه السلام) بر اساس اقرار قصاب، دستور داد او را ببرند و به عنوان قصاص اعدام کنند. در حالی که مأموران او را برای اعدام می‌بردند، مردی با شتاب آمد و به مأموران گفت: عجله نکنید و این قاب را به محضر علی (علیه السلام) برگردانید، قاتل کسی دیگر است، او را به حضور علی (علیه السلام) برگرداندند. قاتل به حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! به خدا سوگند! قاتل آن شخص این قاب نیست، بلکه من هستم. امام (علیه السلام) به قصاب فرمود: چرا اعتراف کردی من او را کشته‌ام تا اعدام شوی؟ گفت: یا امیرالمؤمنین! من در شرایطی قرار گرفتم غیر از اقرار کردن چاره ای دیگر نداشتم، چون افرادی مانند این مأموران، دیدند که در کنار جنازه ای به خون تپیده ایستاده‌ام و چاقوی خون آلود به دست دارم ظاهر قضیه نشان می‌داد که من او را کشته ام، از کتک خوردن ترسیدم به دروم گفتم که من کشته ام، ولی حقیقت این است که من گوسفندی را نزدیک آن خرابه کشتم، ادرار بر من فشار آورد در آن حال که چاقوی خون آلود در دست داشتم برای ادرار کردن وارد خرابه شدم ناگهان جنازه به خون طپیده آن شخص را در آنجا دیدم، وحشت زده ایستاده بودم، در این وقت مأموران رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر کردند. علی (علیه السلام) فرمود: هر دو (قصاب و قاتل) را به نزد امام حسن (علیه السلام) ببرید او قضاوت کند. مأموران آنها را به حضور امام حسن (علیه السلام) آوردند و ماجرا را به حضرت عرض کردند. امام حسن (علیه السلام) فرمود: به پدرم امیرمؤمنان عرض کنید اگر چه این مرد آن شخص را کشته است ولی در عوض جان قصاب را حفظ نموده است و خداوند در قرآن می‌فرماید: «مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا (۳۲) »: [۱] هرکس انسانی را از مرگ نجات بخشد چنان است که گویی همه مردم را نجات داده است. سپس قاتل و قصاب را آزاد کرد و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او عطا نمود. [۲] به این ترتیب راستگویی باعث نجات یک نفر بی گناه شد، خود قاتل نیز نجات یافت». نه هزار سال 🍂🍂 میمون بن مهران می‌گوید: در محضر امام حسن مجتبی (علیه السلام) نشسته بودم که مردی به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: فرزند پیامبر خدا! فلانی مالی از من طلب دارد و می‌خواهد به خاطر آن مرا به زندان بیندازد. حضرت فرمود: به خدا سوگند! مالی ندارم که قرض تو را ادا نمایم. مرد عرض کرد: یابن رسول الله! با او صحبت کنید تا مرا به زندان نیندازد). امام (علیه السلام) فرمود: با اینکه من با او ارتباط ندارم، ولی از امیر مؤمنان شنیده‌ام که پیامبر خدا می‌فرمود: هرکس برای رفع حاجت برادر مسلمانش تلاش نماید همانند کسی است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزه گرفته شبها را به نماز ایستاده است. [۱] گیری و ٫حسین علیه السلام 🍃🍃 شبی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که امام حسن و امام حسین با او بودند به خانه فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد و به آنان فرمود: برخیزید و با یکدیگر کشتی بگیرید! آنان برخاسته و کشتی گرفتند. فاطمه زهرا (علیها السلام) برای پاره ای از کارهای خود بیرون رفته بود. چون بازگشت، شنید که پیامبر می‌فرماید: جانم حسن! حسین را محکم بگیر و به زمین بزن. فاطمه عرض کرد: پدر جان! عجیب است که حسن را بر حسین جرأت می‌دهی! آیا بزرگتر را بر کوچکتر دلیر می‌کنی؟ حضرت فرمود: دخترم! آیا راضی نیستی که من به حسن، چنین می‌گویم و این دوست جبرئیل است که می‌گوید: جانم حسین! حسن را سخت بگیر و بر زمین بیفکن! (یعنی من حسن را تشویق می‌کنم و جبرئیل حسین را). [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: سوره مائده آیه ۳۲ [۲]: ب: ج ۴۰، ص ۳۱۵. [۱]: ب: ج، ۷۴ ص ۳۱۵. [۱]: ب: ج ۱۰۳، ص ۱۸۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌                    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110💫