آذرخش
بسمه تعالی
نقدی بر سریال #بازی_مرکب
گمان میکردم که پیشرفت #علم و تکنولوژی ریشه در شکوفایی #عقل دارد و این شکوفایی، شادابی عدالت و نشاط فرهنگ را بدنبال خواهد داشت.
روزها در پی هم تاختند و تاختند تااینکه سرگذشت علم و #انسان آنچه در ذهن انبار کرده بودم به آتش کشید!
عقلی که غلام حلقه بگوش #هوس باشد، از علم ابزاری برای خوشخدمتی به هوس خواهد ساخت!
هرچه دایره علمِ منهای #وحی گسترش یابد دامنه رحم و مروت و عدالت و انسانیت تنگتر خواهد شد!
اگر خورشید وحی بر عقل و علم نتابد توسعه این دو، توسعه #بی_وجدانی است! چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا! .
در سایه شوم علم منهای #اخلاق است که امروزه صنعت، شبانه روز در خدمت تولید مواد مخدر، اسلحه و جذابیتهای جنسی است و در چنین فضایی، تار و پود انسانها افسردگی، بیاعتمادی و #تنوع_طلبی خواهد بود!
سریال «بازی مرکب» تلاش کردهاست بیعدالتیها، بیوجدانی ها و تنوعطلبیها را به تصویر بکشد اما خواسته یا ناخواسته، زشتی #قتل و خونریزی را زیر پا گذاشته، به نشر #خشونت و بیرحمی پرداختهاست!
مخاطب نیز ناخودآگاه با قهرمان مظلوم و دلرحم داستان همراه شده، پیروزی او را آرزو میکند #غافل از آنکه پیروز شدن قهرمان داستان، برابر با کشته شدن رنج دیدهای دیگر است!
تصور آن روز که ثروت به دست انسان های بی ظرفیت افتد و برایشان #قدرت به ارمغان آورد دردناک است!
پیوند نامبارک ثروت و قدرت برای اینان فرزندی جز #غرور و سرمستی وتنوع طلبی نخواهد داشت آنقدر سرمست و تنوع طلب که از انسان ها بازیچه می سازند و با جانشان قمار می کنندبلکه برای لحظه ای از این زندگی #یکنواخت و بی معنایی که دارند، غافل شوند !!
@zarakhsh
هدایت شده از Aminikhaah
#پای_مهدی_بمان
چهها بین ما و بین امام زمان فاصله میاندازد؟ چهها ایمان و اعتقاد ما را هدف میگیرد و ضربه میزند؟
❌ حال انسان باید چه کار کند تا مبتلا به امتحانات شیطانی (جلسه گذشته) نشود؟
✔️ پاسخ این سوال را میتوان در آیهی قرآن یافت.
✨ آیه هفتم سوره مبارکه محمد صلیالله علیه و آله: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم؛
ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را کمک کنید، خدا شما را کمک میکند؛ قدمهایتان را هم سفت میکند."
💠 میخواهید در راه دینداری ثابت قدم باشید، شرطش چه است؟ کمک به خدا.
🔸 به خدا کمک برسانید. مگر خدا را میتوان کمک کرد؟ آری!
✅ به هر چیز که به خدا ربط دارد، کمک کنید. خود خدا که محتاج نیست؟! صمد است؛ بینیاز است؛ غنی است؛ ولی دین خدا که احتیاج دارد؛ ولی خدا که احتیاج دارد؛ احکام خدا که احتیاج دارد؛ سنت خدا که احتیاج دارد؛ اینها همه احتیاج به یاری دارد. شما اگر اینها را یاری کنید خدا هم اول یاریتان میکند و هم پایتان را سفت میکند.
⚠️ مثلا در حال رفتن به حرم امام رضا علیهالسلام هستید. موردی را میبینید که نیاز به نهی از منکر دارد؛ با همین نهی از منکر به دین خدا کمک کردهاید. بعد چه میشود؟! خدا به همین میزان خودش را کمک میکند. بعدش چه میشود؟ خدا به همین میزان به او ثبات قدم میدهد؛ یک درصد دین خدا را یاری کرده است، خدا یک درصد در اعتقاداتش و ایمانش سفتترش میکند.
⏳ دیدهاید یک چیز میخواهد دانلود شود، درصدی است تا صد در صد بشود. بعد دیگر حالا قابل استفاده میشود. این یک درصد یک درصدهای ایمان ما وقتی میخواهد دانلود شود، به همینها وابسته است؛ به یک درصد یک درصدهایی که دین خدا را یاری میکنید. اولیاء خدا را یاری میکنید.
🍃 اگر دارید دین خدا را یاری میکنید درست است که دین خدا دارد یاری میشود، ولی جلوتر از جلو رفتن دین خدا، خودتان هستید که دارید جلو میروید؛ خودتان هستید که دارید سفت میشوید. آدم اگر اهل یاری دین خدا نباشد، اگر اهل یاری خدا نباشد با یک باد چپ میکند؛ کم بگذارد، به همان میزانی که آدم یک جاهایی کم میگذارد بعدا کم میآورد. با یک صحنه گناه مواجه میشود میبیند کم میآورد. میبیند دیگر حمایتی از جانب خدا نیست!!
📎برگرفته از جلسات «پای مهدی بمان »
✅ @Aminikhaah
بسمه تعالی
5 اصل مهم در یادگیری کودکان
1) کودکان آنچه را برایشان خوشایند باشد، تکرار می کنند و به امور ناخوشایند علاقه ای ندارند.
2) اگر اطلاعاتی که عرضه می کنید منطقی و مربوط به هم باشد، کودکان آسان تر آن را یاد می گیرند.
3) مغز کودکان آنچه را گفته اید، به مکان و زمان گفتن آن حرف ربط می دهد.
4) کودکان از طریق تجربه های عملی یادگیری بهتری دارند.
5) کودکان چیزهایی را یاد می گیرند که تمرین کرده باشند.
@zarakhsh
بسمه تعالی
کودک مسولیت پذیر و با اعتماد به نفس!
همیشه کارهای ساده ای درمنزل وجود دارد که بتوان انجام آنها را به کودک محول کرد.
با این کار شما پیام بسیار مهمی به فرزند خود می دهید، به او می گویید که: عضوی مفید برای خانواده است.
علاوه برآن مسئولیت پذیری را به کودک خود می آموزید.
و خشتی از قصر اعتماد به نفس کودک خود را بنا کرده اید!
@zarakhsh
5.mp3
3.52M
بسمه تعالی
مبارزه با نفس تا آخرین نفس ادامه دارد!
آن دم که خودت را مسلط و پیروز میدان نبرد دانستی!
از همان لحظه خودت را زمین خورده و سرشکسته بدان!
مراقب باش موفقیت های مسیر بندگی، تو را نفریبد و به چاه غرور و غفلت نَیَفکَنَد!
تو همواره به درس اخلاق محتاجی!
@zarakhsh
22.mp3
3.85M
بسمه تعالی
روح بلند، بدن ضعیف را به دنبال خود می کشاند!
دنیایی در این روح نهفته است که هرچه بیشتر مطالعه می کنی بیشتر محتاج دانستن هستی....!
@zarakhsh
بسمه تعالی
سجاده های سلوک.
خدا، استاد علامه مصباح ره را بیامرزد و بردرجات عالیه ایشان بیافزاید.
ایشان شخصیتی بسیار دوست داشتنی و به یاد ماندنی داشت! پنج سال پیش ایشان را یکه و تنها در حرم مطهر رضوی علیه السلام زیارت کردم!
چه آرامشی از گام های استوارش منتشر می شد!
سکوتی معنا دار بر لب داشت انگار داشت با امام علیه السلام مناجات می کرد!
اخيرا کتاب «سجاده های سلوک» ایشان را مطالعه می کنم، انقدر صفا و صمیمیت قلب استاد پر رنگ است که این صفا از نوک قلم به کاغذ چکیده است!
وقتی این کتاب را می خوانم احساس می کنم آقای مصباح ره کنار گوشم لالایی بیدار کننده می خواند!
این کتاب شرح ادعیه صحیفه سجادیه علیه السلام است که از نگاه گرم شما می گذرد.
حیفم آمد عصاره بیانات ایشان را برایتان به یادگار نیاورم.....
ان شاء الله چند روزی مهمان این کتاب خواهیم بود.
@zarakhsh
111.mp3
5.87M
بسمه تعالی
بیانات این جلسه آیت الله مشکینی ،آکنده از عبارت های کوتاهی است که معانی بسیار بلند و جانگدازی دارد.
به راستی این عبارات از سرشت با صفای ایشان جوشیده است.
@zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی سجاده های سلوک. خدا، استاد علامه مصباح ره را بیامرزد و بردرجات عالیه ایشان بیافزاید. ا
بسمه تعالی
سجاده های سلوک.
وعده داده بودم چند روزی با این کتاب مانوس باشیم و قطره قطره از دریای معارف آن به کام خود بچشانیم.
مناسب دیدم با شرح مناجات تائبین سخن را آغاز کنیم....
اما پیش از شروع شرح باید به یک سوال اساسی پاسخ داد :
«مگر ائمه اطهار عليهم السلام معصوم نیستند؟؟
مگر امام علی علیه السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم نیست!
پس چرا کسانی که غبار گناه بر دامان شان نمی نشیند این طور خاکساری می کنند و خود را گناه کار ترین بنده خدا می دانند!!
این گریه های جان گداز و آن ناله های شبانه چه توجیه و تناسبی با عصمت امامان ع دارد؟؟؟!»
ان شاء الله با پاسخ به این پرسش، شرح مناجات #تائبین را آغاز می کنیم.
@zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی سجاده های سلوک. وعده داده بودم چند روزی با این کتاب مانوس باشیم و قطره قطره از دریای مع
بسمه تعالی
معصومین از چه توبه می کنند؟؟؟
انسان داراي مراتب وجودي گوناگونی است و هرچه مراتب وجودي وی افزونتر و شديدتر باشد، متناسب با هر مرتبه وجودي، خواستهها، نيازها و اقتضائاتي در انسان تحقق مييابد:
1) از مراتب وجودي انسان، #مرتبه_حيواني است و متناسب با اين مرتبه نيازهايي چون تغذيه و لباس و تناسل در انسان پديد ميآيد. اين نياز از بدو تولد در انسان به وجود ميآيدطبيعي است که همه انسانها و حتي پيامبران ازآنجهت که انساناند، بهرهمند از نيازهاي حيواني و نباتي و اقتضائات آنها هستند و اين نيازها در بخشي از مرتبه وجود آنها ظهور و بروز پيدا ميکند.
2مرتبه دوم) در این مرحله، خوبيها و بديها و بايدها و نبايدهايي را درک ميکند و به بلوغ #عقلاني نايل ميگردد.
3)مرتبه سوم) عاليتر از آن دو مرتبه، مرتبه #روحاني خاصّي است که در پي تکامل معنوي و نيل به کمال مطلوب ظهور مييابد و عاليترين درجه اين مرتبه در انبيا و حضرات معصومين(عليهم السلام) تجلي مييابددر نتيجه ، آنان اعتنايي به دنيا ندارند و همواره در پي انس با خدا و خلوت با معبود هستند و از اينکه برحسب ضرورت به اشتغالات روزمره دنيوي و ارتباط با مردم و سخن گفتن با آنان ميپردازند و از توفيق گفتوگوي با معبود #بازميمانند در رنجاند و در پي آناند که از رنج اشتغال به غیر خدا برهند.
طبيعي است که رسيدن به آن مراتب عالي لوازمي دارد و از جمله آن لوازم اين است که حتي توجه به #غير_معشوق از سر ناچاري نيز گناه بهحساب ميآيد.(شاید عاشقان بهتر بتوانند این حالت را درک کنند).
بنابر این نباید ناله های جانگداز معصومان ع را #تصنعی و صرفا برای تعلیم دیگران دانست.
@zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی
درس اخلاق
توصیه می کنم این چند لحظه بیان علامه مصباح ره را از دست ندهید.
.آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند
@zarakhsh
بسمه تعالی
کمتر از بیست سال!
پنج شنبه ای بود و هوای گرگ و میش بهشت رضا (ع) بوی پاییز می داد!
کمی دل آسمان گرفته بود و انگار دلش میخواست گریه کند اما اشکی در چشمانش باقی نمانده بود که پیش کش زمین نماید.
فقط چشمان آسمان خمار بود و التماس اشک می کرد بلکه کمی دلش باز شود!
کسی اطرافم نبود و هَرَزچندگاهی صدای باد یا خشش کفش مادری می آمد!
چه قدر غمانگیز بود!
انگار به دیدار همه زندگی اش آمده بود!
داغ دلش با چند قطره اشک و یک بطری آب روی سنگ چکید و از پسرش خداحافظی کرد!
شاید با خودش می گفت : «خدا حافظ پسرم! مراقب خودت باش هوا سرد شده است!»
دردناک است!
من از دور تماشا می کردم و طاقت دیدن ناله های مادر را نداشتم فورا به راهم ادامه دادم تا اینکه حسین ، برق نگاهم را ربود!
وصیتش خیلی کوتاه بود اما عجیب به دلم نشست!
در فرازی از وصیت نامه اش نوشته بود : «قرآن بخوانید».
ساده از کنارش عبور نکنید! کسی که همه زندگی اش را در راه خدا _آن هم در اوج جوانی _داده است من و تو را به تلاوت قرآن سفارش کرده است!
توصیه اش را دست کم نمی گیرم چرا که فقط 18 ساله است که گلوله او را به شهادت می رساند و از مرگ نجات می دهد!
روی سنگ مقبرهایشان چیز هایی نوشته بود که اشک هایم، بزرگی این مردان کوچک را فریاد می زد!
چشم، حسین جان!
قول میدهم هم برای خودم هم برایت قرآن بخوانم!
تو هم قول بده هوای مرا داشته باشی!
@zarakhsh
بسمه تعالی
همه را قضا کنید!
#سید_مرتضی (ره) از فقهای نامدار شیعه در وصیت نامه شان می نویسد :
«همه نماز هایم را برایم قضا کنید چراکه من #نماز را دوست داشتم و از آن لذت می بردم، میترسم این نماز ها برای #خدا نبوده باشد!»
سپهر بندگی اینان پر از ستاره است!
خوش به حالشان!
@zarakhsh
بسمه تعالی
ختم دادگاه...!!!
با سری افکنده و دلی از #شرمساری شکسته، متهم در جایگاه قرار گرفت...
حضّار همگی منتظر بودند تا #حاکم کیفر خواست های فراوان را در مقابل جمع قرائت کند...
همه نگاه ها به کرسی قضاوت دوخته شده بود که ناگهان...
صدایی بریده بریده و لرزان از جایگاه #متهم توجه همه را جلب کرد :
«دست نگه دار جناب #قاضی!!!! .
چند کلمه حرف دارم ...!!!!!
نمی توانم این همه #پلشتی و #شرارت را به دوش بکشم!!
این همه سیاهی بر دلم سنگینی می کند!!
بگذار خودم را #خلاص کنم...!!!»
متهم با #دلی توفانی و #چشمی بارانی، ریز و درشت خطاهایش را اعتراف کرد!
خود را روی صندلی انداخت و آهی جان گذار کشید!!!
همهمه ی حاضران #سکوت دادگاه را شکست و #نگاه همه به لب های قاضی دوخته شده بود!
قاضی، سکوت را بر جلسه حاکم کرد و با قلم و کاغذ #حکم_نهایی را تحویل هیئت معاونان داد ....
نفس ها در سینه حبس شده بود، همه چشم به راه حکم صادره بودند!!!
معاون با صدایی #رسا پرونده را گشود، #قاضی نوشته بود:
« این بنده ی #معترف به گناه، بریئ الذمه است. »
امام سجاد ع در مناجات شعبانیه :
«فقد جعلتُ الاقرار بالذنبِ اِلیکَ وسیلتی
@zarakhsh
بسمه تعالی...
دیگر به اینجایم رسیده است!
ضعیف و رنجور شده بود!
#سرخی چشم هایش از دل خونش خبر می داد
سیاهی زیر چشمانش، اشک های پنهانش اش را فریاد می زد!
آنقدر حرف زور شنیده بود!!! آنقدر تو سری خورده بود که #اعتماد به نفس اش لگد مال شده بود!
آنقدر زمین خورده بود که دیگر نمی توانست کمر راست کند!!!
تنها مانده بود!!! تنهای تنها!!!
#زمستان تنهایی، بهار زندگی اش را خزان کرده بود.
به شدت محتاج خورشیدی بود که گرمای حضورش یخ های تنهایی را ذوب کند!
دیگر جانش به لبش رسید و به دادگاه #شکایت کرد!!
دردهایش را در محضر #قاضی با اشک هایش فریاد زد..
قاضی از او خواست تا عریضه ای بنوسید...
با اشک هایش، #شکایت نامه ای نوشت و تحویل قاضی داد!!
چشمان پرمهر قاضی به #شکایت_نامه خیره شده بود :
«به نام قاضی مهربان و بخشایشگر.
جناب قاضی:
به تو شکایت می کنم از دست نَفسی که مُدام مرا به بدی #فرمان میدهد....
به سوی #خطا می شتابد و مرا به دنبال خودش می کشاند...
نَفس بی چشم و رویی که به گناهان طمع دارد و از اینکه خودش را در معرض #خشم تو قرار می دهد نمی ترسد!
می دانم یک روز پای مرا به جاده #هلاکت باز خواهد کرد........ !
جناب قاضی:
شکایت دارم از دشمنی که گمراهم می کند و #شیطانی که مرا به بی راهه می کشاند!
شیطانی که سینه ام را از وسوسه پُر کرده و #زمزمه های خطرناکش قلبم را فراگرفته است!
شیطانی که دست مذاکره با #هوس داده! دنیا را برایم #آرایش می کند! بین من و بندگی پرده می افکند تا پشتم را به خاک مالد!
جناب قاضی!
شکایت دارم از #دل وامانده ای که سنگ شده است اما باز هم با وسوسه ها زیر و رو می شود!
به جای اینکه لباس نور و #تقوا بپوشد لباس #آلودگی و نافرمانی به تن کرده است!
جناب قاضی!
شکایت دارم از #چشم خشکیده ای که اشک معنوی نمی ریزد و در عوض به آنچه می پسندد خیره گشته است!
آقای قاضی: لاحولَ ولاقوةَ الا بِقُدرَتک...
از این زورگویان حقم را بگیر که من قدرتش را ندارم......
(بازنویسی بخشی از مناجات الشاکین امام سجاد علیه السلام).
التماس دعا 🙏
@zarakhsh
بسمه تعالی
نقطه ضعف!
شیطان، به نیکی می دانست که نقطه ضعف #آدم و حوا، #کمال_طلبی است!
دست روی همان نقطه ای گذاشت که قرار بود آنان را به #آسمان ببرد اما سر از #زمین درآورند!
سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد.... و گفت: «پروردگارتان شما را از این #درخت نهى نکرده مگر بخاطر این که (اگر از آن بخورید،) هر دو #فرشته خواهید شد، یا (در بهشت) #جاودانه خواهید ماند.»
(اعراف/20)
ای پسر آدم :
مراقب نقطه ضعف هایت باش نکند مثل پدرت زمین بخوری ...!
@zarakhsh
بسمه تعالی
بیا پیش من!
گمان مکن: این #تو هستی که توبه می کنی!!!
این خداست که برایت #آغوش می گشاید و صدایت می کند!!!
بیا پیش من!!!
آنگاه که صدایش را شنیدی به دنبال سیمایش می روی!!!
و او #تو را در آغوش می گیرد !!!
____________________________
فرمول بازگشت این است (ت، ت، ت) :
1: خدای مهربان #توفیق توبه میدهد....
2 : تو نیز #توبه را می پذیری!!!
3 :او نیز توبه #تو را می پذیرد!!!
ثم تاب الیهم لیَتوبوا.... توبه 118
(این متن از تفسیر المیزان الهام گرفته شده است.)
@zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون.
امشب، شب شهادت مادری است که در تمام عمر جای مادرت را برایت پُر کرده است!
شبی است که همه تار و پودت احساس بی مادری می کند!
شبی که حسرت آغوش پر مهر مادرت زنده میشود!
شبی که آسمان نیمی از وجودش را به خاک می سپارد!!!
شبی است، که یتیمان (ص) یک دل سیر بغض های درگلو خفته را فریاد می کنند!!
شبی است که ماه از محاق بیرون نمی آید و ميل طلوع ، ندارد چراکه طاقت تماشای غسل شبانه و دفن غریبانه و اشک یتیمانه را ندارد!
این مصیبت جان سوز را خدمت امام عصر (عج) و همه یتیمان آل محمد (ص) تسلیت عرض می کنم.
امیدوارم امشب خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها میهمان خوابت باشد تا سر بر دامنش بگذاری و بغض های در گلو خفته را با اشک هایت فریاد کنی....
امشب، شب یتیمان است!
قول بده برای من هم دعا کنی.... 🙏
@zarakhsh
بسمه تعالی
این یک زبان حال است!
شعری که تقدیم شما می گردد زبان حال حضرت زینت (س) هنگام دردل با مادرمان(س) است.
غنچه بی باغبان
از طرف غنچه ی بی باغبان
لاله ی نو پای این بوستان
عرض سلام و ادب و احترام
مادر خوبم سلام و سلام
بعد خداحافظی نیمه شب
بال و پرم سوخت در تاب و تَب
صبح که از خواب برخاستم
تشنه و ژولیده تو را خواستم
هرچه به اطراف نگاهم گذشت
هرچه صدایت زدم و برنگشت
بسم الهی گفتم و برخاستم
از پدرم، مادر خود خواستم
چونکه جوابی نشنیدم ز کس
بیش تر از پیش کردم هوس
چون به حیاط خانه بشتافتم
پاسخ خود را به عیان یافتم
ساکت و پژمرده و ژولیده سَر
دوخته بودم نگاهم به در 🔥
ضربه قُنفُذ به خدا کار کرد
روشنی روز مرا تار کرد
خلاصه بابا به سرم شانه زد
پشت سرم در غم تو ناله زد
فضه بیا شانه ز دستش بگیر
گریه نیاید به شاه دلیر
فضه عجب بوی تو را می دهد!!!!
تا به در خانه مان می رود سیِّدتی فاطمه سر می دهد.
فضه برو در پی رؤیای خویش
خانه و کاشانه و اولاد خویش
خانه بی فاطمه ام خانه نیست
بیت حَزان جایگه شانه نیست
آنچه که من می طلبم از خدا
دامن مادر نه آب و غذا
چوبه ی در یاد تو را زنده کرد
بیشتر از همه حسن (ع) گریه کرد
هرچه که گفتم به دلت شور چیست؟
هیچ نگفت و مداوم گریست
چونکه برفتیم به مسجد برای نماز
خاطره کوچه عیان کرد راز
برادرم حسین (ع) یک نیمه شب
گشت گرفتار به چنگال تب
صورت داغش پدر، بوسه داد
لبان تشنه اش یکی جرعه داد
چونکه در آغوش پدر گریه کرد
به قتلگه دیدن تو وعده کرد
روزی تو کرب و بلا می شود
شام بلا، تشت طلا می شود
وعده دیدار تو را چون شِنُفت
چون گُل خندان، حسین، شکفت
چون سخن از تشت آمد میان
برآمد، طنین حسن(ع) ناگهان
روزی من تشت طلا می شود؟؟؟
تشت طلا شام بلا می شود؟؟؟
پدر، حسن (ع) را به عبایش گرفت
زیر عبا زمزمه ای درگرفت
چونکه نجوای پدر تام گشت
برادرم حسن (ع) آرام گشت
وعده دیدار خودش را نگفت
شوق وصالش به سحر را نگفت
فضه بیا و کفنم را ببین
خلعت خوشبختی من را ببین....
ادامه دارد اما عمومی نیست!!
(سعید لطیفی شام شهادت 1400)
@zarakhsh