بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون.
عجب از چرخ روزگار، یک روز آن چنان، #نعمت می بخشد و غرق در شور و شوق میسازدت که انگار پنجه های مرغ بخت و #اقبال را بر شانه هایت احساس می کنی!
و یک روز آنچنان زیر پایت را خالی می کند که زمین خوردنت اصلا #تماشایی نیست!
در این روزها که روز های #بندگی و روزه داری است! روز هایی که سفره هایش بوی #خدا می دهد و لقمه هایش لذتی دوچندان دارد!!
روز هایی که شب هایش، مالامال از نسیم #رحمت خداوندی است!!
در همين روزها، خبر تلخ #کودک_کشی های #افغانستان و نسل کشی های #فلسطین، خون به دلِ خردمندانِ دل زنده می کند!
نفرین بر حقوق بشر #حیوانی و نفرین بر این سکوت #همگانی!!
مشتی #منفعت طلب ِسنگ دل ِبی رحم، #نقابِ انسان دوستی بر چهره زده و کراوات آدمیت بسته اند و با لبخندی فریبا خود را #مدافعان حقوق بشر می خوانند!!!
یک روز دل هایشان به حال #سگ ها می سوزد و کشتار سگ ها را در بیانیه ای تحریم می کنند اما امروز چشم های سردشان را بر این همه #جنایت و نسل کشی و ناجوان مردی بسته اند!
نفرین بر این همه #نیرنگ و نفرین بر این همه نقاب!!
بخواب دخترم!
چشم هایت را ببند پسرم!
کیف و #کفش مدرسه ات را به یاد گار نگه می دارم تا هر بار که دلم به حال آینده تباه شده ات سوخت!
هر بار که خیال خام شب عروسی ات را در ذهن پروردم!
! هر بار که زمین خوردم و از فَرط تنهایی #عصای دست می خواستم!
همین کیف و کفش ها را به #آغوش می فشارم و از این همه ظلم و #سکوت به خدای ستم ستیز و ستمگر سوز، شکایت می کنم!
بخواب دخترم!
چشم برهم بگذار پسرم!
آنجا که می روی حتما از اینجا آرام تر است!
بخواب که الهی مادرت هم به خوابی ابدی فرو رود!
این درد به تنهایی برای #باریدن کافی است و به قدر شکنجه بر سینه سنگینی می کند!
دیگر غم تنها شدن استاد آیت الله #جوادی آملی را نزد که باید بُرد!
باخبر گشتم که سرکار خانم، سکینه #روحی، همسر محترم آیت الله جوادی آملی و بانوی فعال فرهنگی، رخت سفر بر بست و استاد را تنها گذاشت!
خدایش بیامرزد! از آنجا که پشت هر مرد موفق یک زن موفق ایستاده است، ما همه مدیون این بانوی فرزانه ایم!
اما آنچه گلویم را می فشارد و روحم را به التهاب آورده است، تنهایی استاد جوادی آملی است! من سالیان سال است که از جام #معارف ایشان می نوشم، شب ها با صدای ایشان به خواب فرومی روم و آشنایی جدی با #قلم شان دارم.
نیک می دانم که استاد روحیه ای بس لطیف دارد! و غم فراق و درد تنهایی #آشفته اش می سازد!
شاید، از #عرفان، سپری در برابر تنهایی استاد بسازید و با خود گمان زنید که : استاد عارف است و خدا همه تنهایی هایش را پر کرده است! چرا رنج بیهوده بر خود هموار می کنی!!؟»
هر چیز سر جای خود شیرین است، مگر از تاریخ گهر بار مرحوم علامه #طباطبایی ره خبر ندارید! مگر ایشان عارف و عبد #خالص خدا نبود اما با این همه در فراق همسرش تاب نیاورد و لشگر #سکته بر ایشان هجوم آورد !
روح همه درگذشتگان شاد و جان استاد جوادی آملی بی ملال باد.
#پیام_ارادت
@zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی
کلوخ انداز را پاداش سنگ است!
پس از شبی طولانی، #صبح_انقلاب دمیده بود و چیزی از این طلوع بر ما نمی گذشت.
همگان، #ریسمان همت به کمر بسته بودند تا با هم و در کنار هم، کوه مشکلات را در #آغوش گرفته و قله های صعب العبورش را در نوردند!
دلهایشان توفانی تر از دریا و عزمشان راسخ تر از #امواج بود، لذا جامه ی قواصی به تن کرده، دل به دریای مشکلات زدند و به نفع انقلاب #مرواریدها جستند!
با صبر و#بصیرت ، موش های #منافق را از لانه بیرون کشیدند و چاه نفاق شان را از خاک ذلت پُر ساختند!
در برابر #دشمنان تا دندان مسلح ، با #خون و خنجر، صف توحید آراستند و سينه ی ایمان سِتَبر کردند!
شب ایران، روز شده بود و روز، گَهِ کار و #عرق ریختن است، همگان مشغول کار بودند که دشمن دیو صفت، در سایه نشسته بود و نقشه های شوم در سر می پروراند!
دلش برای #ارواحی که در سفارت آمریکا گماشته بود تا شبانه ایران را بکاوند و جاسوسی کنند، به شدت تَنگی می کرد و از #اسارت آنان در هراس بود!
پاورچین پاورچین، خیلی ساکت و آرام خودشان را به #طبس رساندند و پنجه ی عقاب هایشان را به قصد لانه جاسوسی تیز کرده بودند، چیزی به آغاز عملیات «#پنج_عقاب» نمانده بود که چشمان بیدار خداوند، فرمان حمله به لشگریانش صادر کرد و شن های طبس #توفانی به پا کردند که از پنجه ی عقاب، مشتی آهن پاره باقی ماند!
آن سیاه دلان، سالیان سال ، علف هرز بوستان #وطن شده بودند و بر سر راه رشد و بالندگی مان #کلوخ گرفتاری انداختند.
شاید چشمان ما از فرط خستگی در خواب غفلت فرورفته باشد اما چشمان خدای ما که بیدار است.
ای بندگان زحمت کشیده خدا:
فریاد شن های طبس نمی شنوید که به ما درس توحید می دهند،انگار می گویند: گستره گیتی #لشگریان خدایند و تا زمانی که برای خدا و در راه خدا گام بردارید دستان گرم و نگاه پر مهرش بر سر شماست.
پس بار دیگر #شیطان را از خود بران و این آیه را بخوان :
وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا.
لشکریان آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است.( فتح /٣)
#رهگذر
@zarakhsh
Mojtaba Ramezani - Man Gharghe Donyamam (128).mp3
4.22M
سلام بر حسین ع
خود را از شنیدن این مداحی عالی محروم نکنید.
التماس دعا
#نغمه_های_حسینی
@zarakhsh
بسمه تعالی
غریبه ی آشنا!
وقتی میان دو #دلبسته، آتش #قهر و جدایی اُفتد، حتی اگر از در آشتی درآیند باز مانند قبل #نمی شوند :
👈 نه می توانند دشمن هم باشند چون زمانی #عاشق هم بوده اند!
👈و نه می توانند، دوباره دلباخته ی هم شوند چون به قلب هم #زخم زده اند!
حکایت حال آنان، حکایت یک تناقض است، حکایت #غریبه_آشنا!
هان ای گناه کاران، #خدا همیشه آشناست! نکند او را آشنای غریبه بپندارید!
@zarakhsh
به نام خالق لبخند
جور استاد به ز مهر پدر
از #افلاطون پرسیدند :پدرت را دوست تر می داری یا #آموزگارت را ؟
آن استاد خرد، آموزگارش را برگزید و گفت : «هر چند پدرم مرا از آسمان به زمین آورد اما این آموزگار بود که دوباره مرا به آسمان #رساند.»
معلم، شمع پر فروغی است که #درد فهمیدن دارد، می سوزد و روشنایی می بخشد.
سقف جهان بر #ستون دانش، نهاده شده و معلم، یگانه #معمار این ساختمان پر شکوه و پر حشمت است. هر که طبیعت را کاوید و کشفی نوین به دنیای علم آورد همگی در پرتوی #آموزش و آموزگار بوده است، آنان که خود را شناختند و پا در میدان انسانیت نهادند، همگی وامدار آموزگاران #فرهیخته اند.
هر گاه که قلم، #بغض در گلو خفته ام را فریاد می زند یا از فَرْط تنهایی به #آغوش مطالعه پناه می برم، جایگاه معلم بر من زنده می شود و خدا را بر این نعمت سپاس می گذارم.
مرا در مسیر زندگی، آموزگارانی بوده است که قلب تاریکم را به #دانش و بینش، نورانی ساختند و در سایه حکمت آنان بود که #بازار جهل و سبک سری من از رونق افتاد و دوباره خریدار فرهنگ و ادب شدم، آری :
ز بوسیدنی های این روزگار
یکی شان بود دست آموزگار
نوجوانی #خام و از دین، بی خبر بودم که آشنایی با آیت الله جوادی آملی، خارستان وجودم را #باغ خُتَن کرد و پا در مسیر طلبگی نهادم.
کودکی نو پا، ناآگاه و ملتهب بودم که مهرورزی های استاد #نظافت و دقت های استاد #پارسا مرا آگاهی بخشید و این پایان کار نبود....
هنوز ناخالصیها در من #موج می زد که آشنایی استاد #ممتازی مرا ممتاز کرد و شاگردی استاد #جوان_زیبا مرا پالُود و آماده تاج خدمت بر سر نهادن کرد و باز هم این پایان راه تربیت نبود....!!
شاید بیابان باورها و #عقایدم، سیراب شده بود اما هنوز در بوستانِ #عواطفم، عَلفِ التهاب می رویید که خداوند این ضعف را بر من نمایاند.
من در آب دیدهآموزگار، #شناوری آموخته ام و هنوز هم راه تعلیم و تربیت ادامه دارد ...
آموزگار، گر چه خداوندگار نیست
غیر از خدای برتر از آموزگار نیست
#پیام_ارادت
@zarakhsh
بسمه تعالی
از دو میدانی بیاموز....!
سال هاست ، از #تلخ کامی های زندگی، #تیری بُرنده میسازند تا پیکر #عدل الهی را زخمی کنند!
ما، دوندگان #میدان زندگی هستیم! هرچه استعداد رشد به آدمی بدهند همان قدر هم تکلیف میخواهند!
آنکه در ظاهر از بقیه جلو تر است، دیر تر از همه به #خط پایان میرسد!
نگاهت را بالا بیاور...
#کلام
@zarakhsh
بسمه تعالی
گاو می پندارَدَم !
دامداری، #گاو در طویله می پروراند. علوفه اش می داد و شیرش می ستاند. و بدین سان #روزگار می گذراند!
یک شب، شیر به طویله حمله آورد و گاو را #بلعید و در آن تاریکی ، در جای گاو نشست!
پس از مدتی، دامدار آمد و به خیال اینکه گاو را تیمار می کند، دست بر #پشت شیر می کشید!
شیر با خودش می گفت :
این چنین گستاخ، زان می خارَدَم
کو در این شب، #گاو می پندارَدَم
اگر این بی نوا، مرا می شناخت، از ترس هرگز #تیمارم نمی کرد!»
(مولوی)
اگر آدمی، به درستی #شیطان را می #شناخت! هرگز این دشمن قسم خورده را،گرامی نمی داشت! و نوازشش نمی کرد!
#شعر
@zarakhsh
گفتاری پیرامون اجتماعات حیوانی.pdf
163.1K
بسمه تعالی
جرعه ای از عجایب تفسیر المیزان!
❓آيا به راستى حيوانات هم قيامتى دارند؟
❓ آيا حیوانات به سان انسان ها در پیشگاه خداوند محشور مىشود؟
❓ آيا حشر آنها مانند حشر انسان است؟
❓ اعمال آنها هم حساب و کتاب و بهشت و جهنم دارد ؟
❓آيا آنها نيز براى خود پیامبران دارند، و در دنيا تكاليفشان به گوش انان مىرسد؟
❓ اگر چنين است آيا انبياى آنها از جنس خود آنها است، و يا از جنس بشر است؟
#تقریر
#کلام
@zarakhsh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الحسین.
#تلنگر
#آخرین_دیدار.
هدیه ای ناقابل تقدیم به همه عاشقان حسینی ع.
التماس دعا
@zarakhsh
🎙مصاحبه خبرگزاری مهر با مصطفی امینی خواه ، پیرامون ویژگی هایی که مرحوم آیت الله فاطمی نیا را ممتاز میساخت:
◾️"وقتی کتابفروشی میبینم زانوهایم سست میشود!"
حجت الاسلام مصطفی امینیخواه با بیان اینکه آقای فاطمینیا ترکیبی از ویژگیهای متنوع و برجسته بود، بیان کرد: اولین ویژگی اینکه ایشان، خیلی متقن و مستند صحبت میکرد. همیشه با خرافات و مطالب ضعیف و ساختگی مخالفت جدی داشت و همیشه مقابل این مطالب گارد و موضع سفت و سخت داشت.
-کدام حرفها؟
حرفهایی که گاهی در منابر و روضهها مطرح میشود و به جایی هم بند نیست. همیشه خیلی صریح و شفاف نسبت به این مطالب هجمه داشت. خودش هم بسیار اهل مطالعه بود. میفرمود من وقتی از جلوی کتابفروشیها رد میشوم زانوهام سست میشود. کتابخانه خیلی بزرگی داشت و دائماً اهل مطالعه و تحقیق بود. بر اثر همین مطالعات بود که مطالباش دائماً به روز میشد و اطلاعاتش دائماً در حال افزایش بود.
❗برای دیدن متن کامل مصاحبه به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.mehrnews.com/xXH9c
✅@Aminikhaah
آذرخش
بسمه تعالی
کوه یخ( پذیرش حوزه های علمیه)
پس از مدتی #خشک سالی ادبی، اینک دوباره از ابر های پربار #قلم بر سرزمین #کاغذ می بارد. به اميد آنکه بوستان حوزه و گلستان عمر جوانان را شکوفا سازد !
این روزها مناسبت های فروانی ما را در آغوش کشیده است، از درگذشت آیت الله #فاطمی_نیا (ره) گرفته تا بزرگداشت #خیام نیشابوری و شایعه احتکار #روغن توسط یک روحانی! که هریک چندین و چند متن از ادبستان قلم می طلبد!
اما در این میان انگشت توجه بر #پذیرش حوزه های علمیه می گذارم چراکه کمتر کسی #مسیر و مرام حوزه را می شناسد و از طرفی هم یک سر قصه #آینده_جوانان است که هرگز شوخی بر دار نیست!
طلبگی #کوه_یخی بزرگ و شناور است!
مردم فقط به تماشای نیم رخی از آن می نشینند و چشم دل را از تماشای #قله آن سِیر می کنند!
غافل از آنکه ریشه های تنومند این کوه یخ، زیر میلیون ها لیتر آب#سرد و پر فشار، پنهان است!
#تصور مردم از حوزه و روحانیت،بسیار مبهم و #شناخت شان بسیار مه آلود است!
👈 برخی فقط منبر و محراب دیده اند و #برق درس اخلاق های آیت الله مجتهدی آنان را گرفته است!
👈برخی چشم به حلقه های مباحثه دوخته اند _ آن هم درون حیاطی سرسبز و #عطرآگین که صدای فواره اش ، عقل آنان را ربوده است!
👈برخی هم از دریچه دانشمندان دینی به حوزه می نگرند_ و چون به امام و آقا و #شهید_مطهری علاقه دارند، _برای #امام و آقا و #علامه شدن، دستِ دوستی به حوزه می دهند!!
👈برخی هم برای یافتن پاسخ های فکری و زیر بنایی خود، حوزه را هدف می گیرند اینان شوق #عقاید وشور #استدلال به سر دارند!
👈برخی هم ، در آینه دوستان هیئتی، با حوزه می شوند و رَه دوست می پیمایند!
👈در این میان برخی هم صابون #پول و #پَله به دل می زنند و برای چنگ آوردن آن از حوزه #پِلّه می سازند! و نفرین به پول و پَله و پِله!
اینان یا به آرزوی شان نمی رسند و اگر هم برسند، خدا به معاد و حساب و کتابشان رحم کند!
👈جالب تر آنکه برخی برای فرار از #سربازی و #شهریه به حوزه می آیند که البته پس از مدتی به اشتباه خود پی برده ، دُمِ طمع را بر کول پشیمانی می گذارند و از حوزه طلاق میگیرند!
به راستی #حوزه چیست؟ به چه مقصودی بنیان نهاده شده ؟ و به دنبال چه می دَوَد؟! چه کسی مناسب این نهاد مقدس است؟ و چه #رسالتی را به دوش می کِشَد؟! چه کسی و چه روحیاتی به درد طلبگی می خورند ؟! #عیش و #معاش حوزویان چگونه است؟! چگونه روزگار می گذرانند؟؟ و هزاران هزار پرسش کلیدی که باید برای علاقه مندان حوزه، روشن گردد.
جوانان، والدین، طلاب علوم دینی و مسولین حوزه های علمیه، همگی موظف اند، در پی تعریف حوزه و مرام طلبگی بکوشند.
مبادا جوانی با چشمانی #بسته و منطقی احساسی پا به حوزه گذارد و هنوز چند سال نگذشته، #استعدادهایش را سوخته و عمرش را برباد رفته بپندارد.
عبادت های یک #بقال ِبانشاط، به مراتب از عبادت های یک طلبه سرخورده و بی انگیزه، پر رنگ تر و عاشقانه تر است!!
درونت به تایید حق شاد باد
دل و دین و اقلیمت آباد.
#پندانه
@zarakhsh
بسمه تعالی
در حاشیه گرانی ها!
#نوزادی، عهد شیرخوارگی را آرام آرام پشت سر می نهاد و #دندان برآورده بود.
پدر، سخت به #شیطان سواری می داد و از ترس خرج و مخارج کودک، در شور و التهاب غوطه ور شده بود.
در فکر و خیال فرو رفته بود که همسرش با جمله ای کوتاه آب بر آتش #اهریمن پاشید :
«مخور هول ابلیس تا جان دهد
#همان کس که دندان دهد، نان دهد»
عزیزانم خدای امروز همان خدای پیش از گرانی هاست! قیمت ها عوض شده، روزی رسان که عوض نشده است!
#همگام_با_سعدی
#بوستان
#باب_ششم
#باب_قناعت
#شعر
@zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی
اهدای عضو، زندگیِ پس از زندگی است!
یک روز فرشته مرگ، نقطهی سکوت بر سرخط #سرنوشت می گذارد و #کوره پر حرارت عمر آدمی به سردی می گراید.
آنان که فقر معنوی خود را دریافته اند، در کوره عمر خود می دمند تا #شعله حیات جان بگیرد و در پرتو #زبانه کشیدن های آن ، زبان شان در قیامت #ترانه بندگی بخواند!
و این پایان راه نیست که #فرزند آوری نیز اهدای عضو است! اهدای زندگی است! عمل نیک بر جای مانده است!
به فرموده جناب سعدی :
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
جامعه انسانی، خانواده ای بزرگ و پیکری پر شکوه است که تنها شرط #عضویت آن،چشم به جهان گشودن است.
هر نوزادی که از راه می رسد، سلول تازه ای است که مایه #قدرت این پیکر و #قوت قلب این خانواده است!
و البته ، چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار....
سالروز اهدای عضو، بر شما سرشار از سلامتی باد.
@zarakhsh
💢 دمدمیمزاج ها و عدم موفقیت!
دمدمیمزاج بودن برای طی مسیر موفقیت، صرفا یک آفت نیست بلکه یک ویرانگر است.
_ به صرف شنیدن فواید فلان رشته تحصیلی، داغ شدن و تصمیم گرفتن برای مطالعه سیر کتب ... اما پس از چندی به سردی گراییدن و مثل سابق شدن.
_ به صرف شنیدن فواید زبانآموزی، چند صباحی پادکست گوش دادن ... اما پس از چندی به کنار گذاشتن.
_ با شنیدن ضرورت داشتن استاد سلوکی، چند روزی شرکت در جلسات ... و پس از چندی به روال قبل برگشتن.
_ به صرف شنیدن اهمیت متحول کردن علوم انسانی، چند ماهی تحقیق ... و سپس رها کردن.
_ تصمیم جدی برای ترک محرمات لسانی (غیبت و دهنکجی و...) ... اما پس از چندی به هویت سست و تهی خود برگشتن.
و ...
همگی بیانگر داشتن یک روحیه پر تلاطم، سرگردان، بیثبات، بیبرنامه و بیهدف است. از این رو چنین اشخاصی غالبا سطحی و احساسی هستند و از عمق کافی بیبهرهاند. و قاعدتا در مساله مورد نظر به سرمنزل مقصود نمیرسند.
✍ حوزه علمیه تمدن ساز
#هویت_طلبگی
#مسیر_هدفمند
🆔 @h_falahati
بسمه تعالی
استاد دانشگاه!
همواره، به احترام #دانش و #کهنسالی، استاد #شیمی دانشگاه را تکریم می کنند!
پدر علم شیمی،( #جابر_بن_حیان) شاگرد امام صادق(ع) بوده است!
اما بنیان گذار علم شیمی را (ع) میان کوچه ها با اسب به این سوی و آن سوی کشیدند!
شهادت امام دانش و بینش ، امام صادق علیه السلام، قرین تسلیت و #معرفت باد.
دیشب برایتان #بهترین ها را آرزو کردم باشد شما نیز آن کنید.
@zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی
استخر استان قدس!
چهارشنبه ای بود که به همراه دوستان، عزم استخر کردیم و به علت نزدیکی مسیر، مدرسه اتوبوس نگرفت و رفت و آمد را به خودمان واگذار کرد.
با دوستان به حساب و کتاب نشستیم و طول مسیر را با پای پیاده بیست دقیقه محاسبه کردیم.
ساعت یک ربع به هفت، به همراه یکی از دوستان راهی شدیم و خیلی عجله داشتم اما با این حال چندین و چند بار درختان #توت و #شاتوت راهزنان مسیر شدند و وقت ما را بلعیدند.
از کنار هر درختی که عبور می کردیم برق درشتی #توت هایش، چشم مان را کور می کرد و از مقصد غافل میشدیم!
در همین حال و هوا بودم که ناگهان به خود آمدم و مقصد را تذکر دادم. چند لحظه ای به فکر فرو رفتم و همین جریان کوچک، درس بزرگی به من آموخت و همچون آینه ای تمام#اهداف و #برنامه های زندگی ام را جلو چشمانم زنده ساخت!
مرغ خیالم از این هم فراتر پرید و به یاد دنیایی افتادم که با #جاذبه ها و رنگ و لعاب هایش، آدمیان را می فریبد و از رسیدن به مقصود عالی _که همان بندگی باشد _باز می دارد!
خدا را بر این #رویداد_محسوس سپاس می گذارم چراکه بسیاری از #مفاهیم_عقلی را برایم ملموس و عینی ساخت.
دیگر آنچه اساتید اخلاق از دنیای فریبا، گذر عمر، غفلت آدمی و مقصد و مقصود می گویند کاملا برایم گرم و آشناست!
خدا را سپاس که استخر آستان قدس، برای لحظه ای ما را به آستانه ی قدس الهی رساند.
#پندانه
@zarakhsh
بسمه تعالی
درحیرتم از خلقت آب!
در حیرتم از خلقت آب ، اگر با #درخت همنشین شود، آنرا #شکوفا میکند.
اگر با آتش تماس بگیرید ، آنرا #خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا #تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود ، آنرا آماده #طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود #رنگین_کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند رفته رفته گنداب میگردد
دل ما نیز بسان آب است...
وقتی با دیگران است #زنده و تأثیر پذیراست
و در تنهایی مرده و گرفته..
.
"باهم" بودن هایمان را #قدر بدانیم..
(فروغ فرخزاد)
#شعر
@zarakhsh