eitaa logo
آذرخش
56 دنبال‌کننده
399 عکس
419 ویدیو
102 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی معجزه جاودانه جریان «مباهله»معجزه ی ماندگار الهی است؛ یعنی امروز هم اگر کسی آن توفیق را بیابد و آن روح را تحصیل کند، می ‌تواند مباهله کند. [سالروز تجلی آیه «اَنفُسَنا» مبارک و پدرام باد] 📚 پیام مباهله تاریخ جلسه: 1397/06/14 @zarakhsh
بسمه تعالی ✅ رُدُّوا الحَجَرَ مِن حَيثُ جاءَ ؛ فإنَّ الشَّرَّ لا يَدفَعُهُ إلاّ الشَّرُّ . امام على عليه السلام : سنگ را با پاسخ دهيد؛ زيرا بدى را جز بدى دفع نمی کند. (نهج البلاغه). ✅ روش برخورد با دشمن! در برخورد با نباید خودت باشی بلکه باید خودش باشی چون، کلوخ انداز را ، سنگ است. @zarakhsh
بسمه تعالی. برادران طلبه حتما بخوانند! ✍ شش سال پیش بود که توفیق طلبگی رفیق راه زندگانی من شد. ❇️ در این مدت با انسان های زیادی نشست و برخاست داشته، های زیادی را کنکاش کرده و های فردی و اجتماعی متعددی را نظاره گر بوده ام. ها از بزرگ تر ها نوشته و از کوچک تر ها درس ها آموخته ام. 🏃‍♂ بارها و بارها زمین خورده، شرمنده مولای مهربانم شده ام، اما پوزش پذیری و آن مولای مهربان _که آینه تمام نمای رحمت خداوندی است_، دستم را گرفت و این در راه مانده ی بی مقدار را به در آورد. 👁 نور چشمانم! کوچک ترین رفتار اجتماعی ما می تواند، اجتماعی بزرگی به دنبال داشته باشد. خدا می‌داند کم تجربگی ، بی هویتی و کار نابلدی هایم چه قدر خواسته و ناخواسته، فهمیده و نفهمیده، اعتبار حوزه و روحانیت را خدشه دار کرده است! هرگاه به رفتار ها ، فکر می کنم رنگ به رخساره ام نمی ماند! 👥 برادران طلبه : مسیر پر فراز و نشیب طلبگی، نیازمند شناختی کامل از ها و هاست. ❌اگر هویت طلبگی برای یک طلبه، به شکل صحیح، تبیین نشده باشد.... ❌اگر راه و رسم طلبگی، نقشه ی راهِ طلبه جوان نباشد.... ❌اگر مهارت های مختلف زندگی حوزوی، نهادینه نشود... ❌اگر علمیت یک طلبه از اش، برهنه شده باشد... ❗️هرچه این طلبه، سرعت بگیرد بیشتر از مقصد دور خواهد شد! ❗️هرچه این طلبه بالاتر برود، اش دردناک تر خواهد بود! ❗️هرچه ، اجتماعی بیشتری داشته باشد، شاهد بیشتر مردم از دین خواهیم بود! ❗️هرچه بیشتر شعار های طلبگی در گوشش خوانده شود بیشتر گرفتار عذاب وجدان خواهد شد شعار هایی مثل : امام زمان( عج) و... ✅ قطعا ما معصوم از خطا نبوده و نیستیم. بر خود واجب دانستم مباحث ، هویت صنفی طلبه و مهارت های تحصیل و تهذیب را برای خود و دیگران تشریح نمایم. به خواست خدا، صوت ها، متن ها و کتاب هایی در این زمینه منتشر خواهد شد. 🙌خدایا، تو خود مربی و هویت بخش قلب های ما باش 🙏. @zarakhsh
4_5800741705665743421.mp3
8.39M
بسم رب الحسین. توبه ی حر، مرگ است! کربلا به ما آموخت، گاهی اوقات، توبه انسان‌های آزاده نیز است. میدانم، دوست داری آمرزیده شوی... بیا از (ع) درس پوزش پذیری بیاموز! بگذار کربلا در رگ های زندگی ات داشته باشد. پوزش پذیر باش تا توبه ات را بپذیرند. دل مریدان حسین (ع) دریایی است که از خالی است. این، مهربانانه، درس اخلاقی است که در کربلا تدریس شده است. کینه و نفرت در جامعه حسینی، جایی ندارد لذا هم نمی خواهد! ای حسین زمانه ی ما(عج) . امیدوارم خورشید پوزش پذیری ات، باشد و غیبت ات، به خاموشی گراید. حسین زمانه ی ما (عج) من حر نیستم.. مرا به مقام برسان... آنگاه توبه ام را بپذیر.... @zarakhsh
بسم رب الحسین. «دروازه بان بوده ام!» از امیر مؤمنان (ع) پرسیدند : «یاعلی! علی شدی ؟» فرمود : کنتُ بوّابا علی قلبی... بان قلبم بودم! صادق پیشوایان : القلب حرم الله فلا تسكن حرم الله غير الله : دل حرم خداست ، پس در خدا، غير خدا را جای مده . ( بحار الانوار، ج 70، ص 25.) وقتی که دلَت آدم ها بشود! وقتی برق درهم و دینار چشم دلت را کور کند! دیگر دلت، خدا را نشان نمی دهد! مراقب باش قلبت، پناهگاه نشود! مسلم بن عقیل : دل من بر سر این دار، صفایی دارد وه که این شهر چه بام و چه هوایی دارد خانه ی پیرزنی خلوت زاویه من هر که شد وحی به او، غار حرایی دارد شب که شد داد زدم کوفه میا کوفه میا مرغ حق در دل شب صوت رسایی دارد پیکرم تا به زمین خورد صدا کرد حسین شیشه از بام که افتاد صدایی دارد پشت دروازه مرا فاتحه ای مهمان کن تا بدانند که این کشته خدایی دارد هم سرم بی بدن و هم بدنم بی کفن است حالم از قسمت آینده نمایی دارد التماس دعا. @zarakhsh
بسم رب الحسین. برنامه های محرم به خواست خداوند در سه دهه محرم، سه برنامه متنوع را از پی خواهیم گرفت : 1⃣ ع دهه اول به بیان مباحث اخلاقی و تربیتی می پردازیم و را از نغمه های حسینی ع، پُر می سازیم! 2⃣ ع در دهه دوم، نوک قلم را بر عاشورا می فشاریم و از روی دست حسین ع، مشقِ عشق و معرفت می نویسیم. 3⃣ ع به خواست خدا در دهه پایانی محرم، ع را مو شکافی کرده، دامان اباعبدالله ع را از تهمت ها و گزافه ها، منزه می داریم. @zarakhsh
بسم رب الحسین. «لبخند بزن» میدانم اکنون هنگامه است! اما هر زمان که از هیئت بیرون شدی به زندگی بزن! بگذار در عصر اضطراب و نابسامانی ها، لبخند تو سامان بخش دل های باشد. مگر از هیئت نیامده ای؟! چرا درونت را در لباس لبخند به مردم، هدیه نمی دهی.....؟! چرا نشان نمی دهی که باک لبخندت با گریه در هیئت شارژ می شود...؟ ، جامعه ابرو درهم کشیدگان نیست! یادت باشد بزن! پیامبر رحمت (ص) : تَبَسُّمُكَ في وَجهِ أخيكَ صَدَقةٌ... یک : افتاده راه قافله ی آبشارها بر سرزمین فاصله ها، شوره زارها افتاده راهشان به زمینی که سالها مانده است تشنه بر قدم چشمه سارها باید که فیض آب نصیب زمین شود تاشاخه های خشک بگیرند بارها دستان مستجاب همین خانواده را این خاک دیده است نه یک بار، بارها این خاک دیده است که دارا شدند از دریای فیضشان همه، حتی ندارها این خاک دیده است که دریا رسید و بعد عزت گرفت کرببلا در دیارها دست زلال حضرت دریا اگر نبود پوشانده بود آینه ها را غبارها ما بهتر از قبیله ی دریا ندیده ایم قربانشان شود همه ایل و تبارها  اما شکست حرمت دریا در این زمین اما گرفت قلب زمان از هوارها این خاک شاهد است به جای زلال آب افتاد در مراتع گندم شرارها این خاک دیده است که نی ها مکیده اند از پاره های حنجره آب انارها این خاک دیده است که از برگ لاله ها غارت شدند لاله و هم گوشوارها شد نبش قبر غنچه ی در پشت خیمه ها شد روبه راه کارهمه نیزه دارها پا مال شد مسیر نفس های تشنه ای با نعل های تازه ی مرکب سوارها روئید لاله ها به سر نیزه های سرخ مانده است در زمین تن بی جان یارها ... وقت عبور فصل زمستان رسیده است وقت شکوفه دادن در اقتدارها با اقتدار، مرگ شروعی دوباره است پس جستجو کنید مرا در بهارها التماس دعا @zarakhsh
بسمه تعالی ع «روی آدم‌ها زوم نکن بی‌کیفیت می‌شوند» همان‌طور که انسان‌ها از خدا دور می‌شوند پله‌پله به آغوش خدا بازمی‌گردند. به زنبور عسل نگاه کن ، همیشه به‌دنبال زیبایی‌هاست. نمی‌خواهم بگویم باش یا در دنیا زشتی وجود ندارد... نه، می‌خواهم بگویم : با زشتی‌ها به زیبایی رفتار کن شاید یک روز به زیبایی تبدیل شود آنگاه تو میمانی و از تنهایی، وسواس و شرمندگی! صادق پیشوایان (ع) :لا تُفَتِّشْ الناسَ فَتَبقی بلاصدیقٍ... یک :رقیه علیها السلام. ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا از آن لبی که دور و برش خیزرانی است یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا معجر نمانده است ببندم سر تو را پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها باید زبان بگیری و لالا کنی مرا عمّه ببخش دردسر کاروان شدم امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا التماس دعا @zarakhsh
بسم رب الحسین. ع چشم‌ها را باید شست! بسیاری از التهابات روحی، ریشه در نادرست آدمیان از واقعیت‌های زندگی دارد. لابد شنیده‌ای که پیامبر فرمود: الدنیا مزرعه الآخره آری برادرم.. دنیا چیزی جز مزرعه نیست! ما فقط آنیم نه مالک آن! باید برای آینده‌ای ابدی در این مزرعه به سختی تلاش کرد اما نکن سرسبزی دشت‌ها، نغمه ی چلچله‌ها، خیزش رودخانه‌ها به تو خداقوت می‌گویند. و این معنای" انّ مع العسر یسرا" است. در کنار هر ، نشسته است مبادا از آن غافل شوی.... دنیای ما، دنیای ها و هاست، غنیمتی کسب نمی شود مگر به پرداخت غرامتی... و اگر غنیمتی از تو سلب شود، بار غرامت آن نیز از تو سلب شده است. التماس دعا @zarakhsh
بسم رب الحسین. ع تو کی هستی؟! آیا تاکنون از خودت پرسیده‌ای: من کیستم؟ بگذار کمکت کنم! تو جانشین خدا روی زمین هستی!! انگار خدا با زبان بی‌زبانی به آفریدگانش می‌گوید: «ای آفریدگان من! اگر دل‌تنگ من شُدید یا با من روی زمین کاری داشتید به دیدار انسان‌ها بروید!» به آبت نگاه کن او نسخه کوچک‌شده روی زمین است تو نیز نسخه کوچک‌شده روی زمین هستی! برادر ایمانی من! هر گاه ناملایمات زندگی دریای وجودت را متلاطم کرد! هر گاه خشم بر گندم‌زار درونت افتاد! و هرگاه هرز شهوت در بوستان خرم دلت رویید! فقط زیر لب زمزمه کن من جانشین خدا هستم! مطمئن باش آرام می‌شوی چون خودت را شناخته ای! کتاب آسمانی : انی جاعل فی الارض خلیفهً... وَ نَفختُ فیه من روحی.... یک  بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من زد فکر تازه ای به سرت ای عزیز من رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی با دست خطی از پدرت ای عزیز من بر دست و پای من چه قدَر بوسه می زنی گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من راضی شدم ... برو .. به خدا می سپارمت دور از بلا شود سفرت ای عزیز من با رفتن تو خنده ی لشکر بلند شد پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من شمشیر و نیزه ها همگی قد علم کنان صف بسته اند دور و برت ای عزیز من وقتی که نعل ها به رویت پا گذاشتند رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من چسبیده ای به خاک ... شبیه عسل شدی کندو شده است رهگذرت ای عزیز من طشتی نداشتم که برایت بیاورم مثل حسن شده جگرت ای عزیز من ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش عطر مدینه ی کمرت ای عزیز من سینه به سینه می برمت سمت خیمه ها نجمه شده است منتظرت ای عزیز من التماس دعا @zarakhsh
بسمه تعالی ختم دادگاه...!!! با سری افکنده و دلی از شکسته، متهم در جایگاه قرار گرفت... حضّار همگی منتظر بودند تا کیفر خواست های فراوان را در مقابل جمع قرائت کند... همه نگاه ها به کرسی قضاوت دوخته شده بود که ناگهان... صدایی بریده بریده و لرزان از جایگاه توجه همه را جلب کرد : «دست نگه دار جناب !!!! . چند کلمه حرف دارم ...!!!!! نمی توانم این همه و را به دوش بکشم!! این همه سیاهی بر دلم سنگینی می کند!! بگذار خودم را کنم...!!!» متهم با توفانی و بارانی، ریز و درشت خطاهایش را اعتراف کرد! خود را روی صندلی انداخت و آهی جان گذار کشید!!! همهمه ی حاضران دادگاه را شکست و همه به لب های قاضی دوخته شده بود! قاضی، سکوت را بر جلسه حاکم کرد و با قلم و کاغذ را تحویل هیئت معاونان داد .... نفس ها در سینه حبس شده بود، همه چشم به راه حکم صادره بودند!!! معاون با صدایی راز پرونده را گشود، نوشته بود: « این بنده ی به گناه، بریئ الذمه است.» امام سجاد ع در مناجات شعبانیه : «فقد جعلتُ الاقرار بالذنبِ اِلیکَ وسیلتی @zarakhsh