بسم رب الحسین. چند نکته پیرامون #زندان_اوین! 1.از اقدام قاطعانه رئیس دستگاه قضایی نسبت به #تنبیه، #عزل، اخراج و مجازات بدرفتاران با زندانیان، بسیار خوش حال و سپاس گزارم. 2. امام علی علیه السلام با اینکه در جایگاه حاکم اسلامی قرار داشت پیوسته کارگزاران حکومت اسلامی را به رعایت #تقوا سفارش می کرد. این صرفا یک موعظه دینی و انجام رسالت الهی نیست. ، امام ع به خوبی می دانست که آبروی حکومت اسلامی در دستان کارگزاران حکومت است لذا مدام یاد #خدا را در دل هایشان زنده می کرد. اگرعلی ع شهید راه #عدالت، مولا و مقتدای شماست باید از ایشان الگو گرفته در عزل و نصب نیروهای اجرایی و نظارت بر عملکرد آنان اهتمام داسته باشید(خصوصا #سربازان نظام وظیفه که غالبا جوان اند و آستانه تحمل شان پایین است.) 3. در نگرش دینی، زندان #حمام جامعه است. مکان مقدسی است که بندگان خدا از #چرک ها و شرارت ها بیزاری جسته، به آغوش خدا و زندگی پاک باز می گردند خلاصه بگویم : زندان، #توبه گاه است. بنابراين، مدیریت زندان صرفا جنبه حقوقی _اجرایی نداشته بلکه نیازمند مشارکت روان شناسان و متولیان امور فرهنگی و #تربیتی است. از برنامه های فرهنگی، #تفریحی و تربیتی زندان ها مطلع هستم اما این کافی نیست! مدیریت زندان ها را به جوانان متخصص #فعال و دلسوز بسپارید و از آنان بخواهید، فرهنگ مراجعه به پزشک و مشاور را در میان زندانیان نهادینه کنند. 4.آن فیلم منتشر شده، هرچند گویای حقیقت است اما طبق معمول #آلوده به شانتاژ های رسانه ای بوده است. 5.زندان بان نیز انسانی، ممکن الخطاست و برخی از زندانیان نیز به هیچ صراطی مستقیم نیستند لذا زندان بان #عصبانی شده و اعمال خشم می نماید! با اینکه حق چنین رفتاری ندارد! هرچه قدر حکومت ها #چتر نظارت را بگستراند کمتر شاهد این رخداد ها خواهیم بود و متاسفانه نمی توان گفت که این رفتار ها هرگز رخ نمی دهد! لذا ملت شریف ایران، هرگز این خطای رفتاری را نباید از چشم #اسلام ببیند. این ضعف اجرایی را باید از چشم کارگزاران حکومت اسلامی دید. موفقیت شما آرزوی ماست @zarakhsh

بسم رب الحسین «یک روضه و یک منبر» «علی اکبر( ع) زنده است» کاروان حسینی همیشه در #گذر است علی‌اکبر هرگز نمی‌میرد #شهید_فهمیده علی‌اکبری بود که خود را به قافله‌ی عشق، به کاروان حسین زمانه اش رساند. علی‌اکبر ها نمی‌میرند.. اگر به آنان اعتماد کنیم..... ! باورشان داشته باشیم! ...... استعدادهایشان را بارور سازیم... دست‌آوردهایشان را نادیده نگیریم! بارانی از یأس بر آنان نبارانیم! خواهیم دید علی‌اکبرها نمی‌میرند و نبرد علیه باطل، همواره در صدر #سرخ‌ترین صفحات تاریخ خواهد بود. نکند ناامیدی در رگ‌های علی‌اکبر ها تزریق کنید که با #یزیدیان زمان در یک صف قرار خواهید گرفت. صادق پیشوایان(ع) :عظِّموا اصحابَکم... اصحاب خود را بزرگ بشمارید. یک #روضه علی اکبر (ع) #آینه ای بود که امام (ع) در آن پیامبرش را به نظاره می نشست! وای از آن لحظه که آینه بشکست و حسین (ع) هزاران پیامبر در میانه میدان می دید! انگار زیر لب می گفت : خدا حافظ آینه پیمبر نمای من! ای کاش می توانستم با جرعه ای آب غبار تشنگی از رخ پیامبرم بزادیم... بگویید #شمر بیاید، اینه ام بشکست و دیگر مرا علاقه ای به سر و آب و شانه نیست! التماس دعا @zarakhsh

بسم رب الحسین. التماس دعا! از همه بندگان خدا، درخواست دعای خیر برای شفای بیماران و عاقبت به خیری جوانان و مردمان دارم. زیاد برای هم دعا کنیم... از دیدن چنین صحنه ای آسمانیان لذت می برند. @zarakhsh

بسم رب الحسین کودکان راستگو! وقتی فرزندتان کار اشتباهی انجام میدهد، به او بگویید؛ به خاطر راستگویی اش، درمجازات او تخفیف قائل می‌شوید به او یاد دهید که راستگویی در هر حال، بهتراز دروغگویی است،حتی اگر عواقبی در پی داشته باشد. (نقل قول یک مشاور) @zarakhsh

بسم رب الحسین. حاضر جوابی علامه حلی! در یک مجلسی سید موصلی _یکی از علمای اهل سنت _از علامه حلی پرسید: «چرا شما شیعیان صلوات بر غیر پیامبر ص را روا می دانید؟ علامه فرمود : «به دلیل آیه قرآن "الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه"» سید موصلی پرسید : چه مصیبتی بر امامان وارد شده؟ علامه : از جانکاه ترین مصیبت اینکه از نسل آن امامان سیدی مثل تو به دنیا آمده که افراد جاهل را بر اهل بیت پیامبر علیهم السلام ترجیح می دهد! @zarakhsh

بسم رب الحسین. یک طرفه به قاضی نروید! درست است که دین برای اداره دنیا صادر شده است اما نباید همه گزاره های فقهی، اخلاقی، فکری واعتقادی را در منافع دنیایی خلاصه کنیم. دین، یک سبک زندگی عاشقانه است که فواید دنیوی و اخروی دارد. دین را تحلیل صرفا مادی نکنید! فرض اولیه این است که ما دست بوس اساتید بوده و هستیم. @zarakhsh

بسم رب الحسین. باطن کعبه! مرسوم است، آنگاه که دعای استغاثه به امام زمان ع می خوانند رو به قبله می ایستند! این یعنی کعبه را ظاهری است و باطنی! ظاهرش، سنگی است اما باطنش، امام معصوم است! و مردم، فقط ظاهرش را طواف می کنند! غافل از اینکه باطن کعبه، ولایت اولاد علی ع است! @zarakhsh

بسم رب الحسین. خدا حافظ خاله عزیزم. سرگذشت زندگانی اش را چیزی جز گذشت نمی تواند خلاصه کند! هر گاه مرا در کوچه پس کوچه روستا می دید آنقدر ماچ و بوس می کرد که بچه ها حسادت می کردند، در جواب هر کس که اعتراض می کرد می گفت : «این بچه،تنها بچه ی خواهر من است!» همین استدلال برای بوسه های حسادت برانگیزش کافی بود! هميشه لبخند به لب داشت! چه آرامشی داشتم وقتی زیر چادرش پنهان میشدم تا بچه ها پیدایم نکنند! نمی توانم! نمی توانم سرخاکش بنشینم! حال روحی را دارم که برای جسد خودش فاتحه می خواند! خاله جان! کلبه ی گِلی نبودنت را تحمل نخواهد کرد! بی معرفت! من هنوز همان کودکی هستم که دلش برای بوسه هایت قنج می رود! من همان کودک دیروزم که تنها تر از دیروز شده است ! کجا می‌روی ای مسافر، درنگی! بیا و ببر نیمه دیگرت را! الفاتحه مع الصلوات @zarakhsh

بسم رب الحسین. اندر احوال تواضع! یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید که جایی که دریاست من کیستم؟ گر او هست حقا که من نیستم چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار بلندی از آن یافت کاو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد تواضع کند هوشمندِ گزین نهد شاخ پر میوه سر بر زمین 🎋🌴 حکایت 64بوستان سعدی. @zarakhsh

بسم رب الحسین. تربیت مغناطیسی قلب فرزند راداری است که امواج رفتاری شما را دریافت می کند! دیگر هیچ! (برگرفته از بیانات استاد امینی خواه) @zarakhsh

نامه ای از نفس لوّامه... بسم الله الرحمن الرحیم سلام سعید جان از اینکه با من خلوت میکنی خوش حالم، نیامده ام #سرزنش ات کنم، به اندازه کافی خودت این کار را میکنی..! نشینده ای که پیش گیری بهتر از #درمان است! آمده ام قبل از وقوع جرم، دستت را بگیرم. آمده ام #کیمیایی روزی ات کنم که دوای همه ی درد هایت باشد! آمده ام حرفی بزنم که #عصاره همه ی نصیحت هاست! آمده ام بگویم : «سعید جان !.. تو یک روز خواهی مُرد...! یک روز جلو چشم هایت همه #تعلقات ات را به آتش خواهند کشید! یک روز از جا بر میخیزی اما جسمت برنخواهد خاست! خانواده ات دور بسترت زار می زنند و تو داد! آری! داد میزنی که :نههههههه! من زنده ام... تو نیز زار میزنی اما #صدایت را نمی شنوند! آمبولانس می آید و چند لحظه ی دیگر خود را زیر دستان #غسّال خواهی یافت!درحالی که زير لب فاتحه می‌خواند، با دستانش شیرآب را #ولرم می کند! بدنت را می شوید و گوش ها و دماغت را با #پنبه پر می کند! چه بوی خوشی می آید! بوی #سدر و #کافور است! چه از این بهتر میخواهی! بدن را که شستند! خوش بویت که کردند! لباس سفید بر بدن #برهنه ات پوشاندند! غسال، عزیزانت را #صدا می‌زند: بیایید.. بیایید با حاج آقا خدا حافظی کنید! میخواهم کفن اش را ببندم! فرصت خوبی است! خوب بچه هایت را نگاه کن! این ها همان هایی هستن که از #جانت گرامی تر بودند! تابوت آماده می‌شود و بنا به وصیت ات #سَحاب را روی تابوت می گذارند تا همراهت دفن کنند! مرحبا! خوشم آمد! میدانم که برای عمامه ات اسم گذاشته ای آن هم، همان اسمی که #پیامبر روی عمامه اش گذاشت! خودم صدایت را می شنیدم وقتی با سحاب درد دل می کردی! راستش را بخواهی به سحاب #حسادت کردم! تا قبل از اینکه روی سرت بنشیند با من درد دل می کردی و گریه هایت را برای من می آوردی...! امیدوارم به داد تنهایی هایت برسد! #نمازت را می خوانند! صورتت را روی خاک های نرم می گذارند تا بر شانه راست رو به قبله تا #ابد بخوابی! زود باش از فرصت استفاده کن! برای آخرین بار! از این #گودال دنیای بیرون را تماشا کن! همان دنیایی که عمری تو را به خود #مشغول ساخت! زود باش برای آخرین بار چین های سحاب را نگاه کن! سنگ لحد را می‌گذارند و رسما تنهایی ها آغاز می شود! همه جا تاریک است! حتی روزنه ای از نور دیده نمی شود! #سکوتی مرگ بار حاکم است! گرد غربتی گلو گیر، بر دامت می نشیند! در همین سردرگمی هاست که صدایی، قفل سکوت را می شکند! #خدای تو کیست؟! #پیغمبرت را نشانی دِه؟ #کتابت کدام است؟ #امامت کجاست؟! هزار #برهان فلسفی و صغرا و کبرا در دل داری اما اینها به درد اینجا نمی خورند اینجا #علم جواب نمی دهد! #ایمان و #عمل است که کارت را راه می‌اندازد! دوباره سوالات را تکرار می کنند!!؟ اگر جواب ندهی! #استخوان هایت را خواهند شکست! در حالی که لب هایت به هم دوخته شده است! برای آخرین بار، #آخرین سوال را تکرار می کنند! امامت کیست و اکنون #کجاست؟! #امیدوارم در این حال و هوا، صدایی دلنشین که از دور، نزدیک و نزدیک تر میشود بگوید : «امامش #من (عج) هستم! عمری درد هایش را به #من می گفت! هرگاه در مسیر بندگی زمین می خورد با چشمانی بارانی نزد #من می آمد و من زخم های #روح اش را درمان می کردم! #مادرم (س) را مادر صدا می زد و بیشتر از مادر خودش دوست می داشت، هر گاه تشنه محبتی خالص و گوارا بود، سرش را به امید #دامن مادرم بر بالشت می گذاشت و در خیال خود، دستان پر مهر #مادرم را احساس می کرد! آری، سعید جان آمدم بگویم که بعد نگویی :چرا نگفتی! آمدم بگویم : تو و تمام تعلقات دنیوی ات یک روز خواهید مُرد! إنَّکَ میّت وَ إنّهم میّتون! دوستت دارم. نفس لوامه... @zarakhsh

بسم رب الحسین. زنا! برنامه تربیتی اسلام مبتنی بر دو محور اساسی است : الف. برنامه های نرم افزاری، فکری، فرهنگی و تربیتی که به دنبال رشد آدمی بوده و از پیش از تولد، آهنگ تربیت نوزاد نواخته می‌شود! ب. برنامه سخت افزاری و تنبیه! علی سبیل المثال) اسلام سفارش های مختلفی در راستای تربیت جنسی جوانان دارد : 1.آنان را از طریق محدودیت در خوردن و آشامیدن از آفات جسمی و روحی انحرافات جنسی مصونیت می بخشد هماننده : تحریم شراب که گامی موثر در حفظ بهداشت روان و قوه عاقله است. 2.با وضع احکام پوشش و جعل احکام محرم و نامحرم، جوانان را در پوششی از رحمت قرار داده است. 3.حاکم اسلامی، والدین و آحاد مردم را سفارش به ازدواج آسان و بهنگام جوانان کرده است. 4.و این برنامه های تربیتی فراوان است که در این بیان نمی گنجد. اما اگر کسی با برنامه های تربیتی سراسر مَهر، تربیت نشد چاره ای جز توسل به قَهر و تنبیه نیست! البته مجازات اسلامی برخاسته از واقعیت هاست مثلا حکم زنای مرد متاهلی که همسرش در کنارش بوده است، به مراتب سنگین تر از مردی که متاهل نیست یا اگر ازدواج کرده همسرش، به دلیل مسافرت، در کنارش نبوده است! قوانین نرم افزاری و سخت افزاری، هردو آینه تمام نمای مهر الهی هستند چراکه هدف، سعادت است. ما همان طور که به قوه قضائیه محتاج هستیم صد برابر به مراکز فرهنگی و آموزشی نیازمند خواهیم بود. مبارزه با علت ها اگر مقدم بر رسیدگی به معلول ها نباشد، حتما هم ردیف آن خواهد بود. @zarakhsh

بسم رب الحسین. یک نکته ات بگویم؟! گاه از چاله بیرون می آیی و روزگار تو را به چاه می اندازد! با هزار زحمت از چاه بیرون می‌آیی و زندگی تو را به دره می افکند! اگر هوشیار باشی و مایوس نشوی بعد از این دره دشتی سرسبز با آبشاری زلال پیشه روی توست! @zarakhsh

بسم رب الحسین. علامه #جوادی_آملی: تقریبا یک سیزدهم قرآن درباره تعبدیات و دوازده سیزدهم آن درباره عقلیات است. @zarakhsh

🎥 خاطره جالب آیت‌الله جوادی آملی، هم‌حجره علامه حسن‌زاده آملی ایشان آن‌قدر کتاب‌شناس و دوست کتاب بود که یک وقتی به من می‌گفت: من چشمم را می‌بندم، شما هر کتاب از این کتاب‌ها را بیاوری، من دست می‌کشم، می‌فهمم چه کتابی است! @Farsna

بسم رب الحسین. امشب در کربلا شب اربعین است. اگر از بی خبری دل هایتان آزرده است از خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها بخواهید حال و هوای کربلا را برایتان توصیف اشراقی کنند. مرحبا به آقای طاهری... التماس دعا @zarakhsh

بسمه تعالی احمق! گویند : هَبَنَّقه شخص بی خردی بود که برای آنکه خود را با دیگران اشتباه نگیرد، آویزه ای به گردنش می آویخت. یک روز هنگامی که در خواب بود کسی آن آویزه را از گردنش بازکرد و به گردن خود آویخت! وقتی هبنقه از خواب برخاست و آویزه را بر گردن دیگری دید با تعجب گفت : «تو من هستی پس من که هستم؟» به راستی ممکن است کسی خودش را با دیگری اشتباه بگیرد؟ #علم_حضوری @zarakhsh

بسمه تعالی ناامیدی! «امروز ناامیدشدن و تزریق ناامیدی در رگ های #جوانان گناهی نابخشودنی است.» این عصاره شش سال تجربه ی مستقیم من در برخورد با #جوانان است. ولی فقیه بی جهت بر امید و امیدواری اصرار نمی ورزد. @zarakhsh

بسم رب الحسین دین پویا گاهی دل برای شنيدن صدا و روئیت هلال سیمایش تنگ می‌شود. آیت الله جوادی آملی حفظه الله. @zarakhsh

بسمه تعالی نگاه! نگرش آدمی به انسان و جهان، نقش بسزایی در تفسیر آرزو ها، تحمل رنج ها و تحصیل لذت هایش دارد. فرصت تماشای این کلیپ را از دست ندهید! @zarakhsh

بسمه تعالی پیامبر رحمت هرچه تلاش کردم چند خطی پیرامون پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بنویسم نتوانستم! یعنی هرچه می نوشتم باز نفسم را اقناع نمی کرد و کاغذ را مچاله می کردم! نمی دانم! شاید، پلید درراه مانده ای چون من شایسته ی مدحِ خورشید فروزان نبوت، نیست. خدا رحمت کند استاد آیت الله صفایی حائری را چه نیک، از پیامبر رحمت، سخن رانده است. @zarakhsh

بسمه تعالی کمتر از آهو... از درد کهنه ای که مداوا نمیشود یا میشود گلایه کنم یا نمیشود  اینک سلام، حضرت عیسی تر از مسیح لطفت، نگو که: شامل ماها نمیشود   ای من فدای پنجره فولاد چشمهات از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟   یوسف ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان هرچند این غریبه زلیخا نمیشود   امضا:کسی که با همه ی ریزنقشی اش در بیکران چشم شما جا نمیشود. (لاادری) @zarakhsh

بسمه تعالی ❗️به كودک‌تان #رشوه ندهيد رشوه دادن به بچه ها یکی از آسان‌ترین کارها برای کنترل رفتار آنهاست. والدین با کمک این رشوه‌ها می‌توانند هر زمان که رفتار کودک و نوجوان‌شان را دوست نداشتند، او را بدون #گریه و دلخوری متوقف کنند. اما حاصل چنین روشی چیست؟ شما با انتخاب این راه چه پیامی را به نوجوان و کودک‌تان می‌دهید؟ در واقع به او می‌گویید «هر زمان که #اشتباه کنی، یک جایزه خوب پیش من داری.» @zarakhsh

بسمه تعالی بی تفاوتی! واقعا جای تاسف دارد شرح حال برخی از انسان ها!!! اگر انسان #ممکن الخطا نبود! اگر شیطان در گوش نفس آدمی #پچپچه نمی کرد!!! اگر غفلت بر وجدان آدمی سایه نمی افکند!!! و اگر #عقل به اسارت هوای دل نمی رفت!! بی باکانه و بی پروا می گفتم : «کسی که #علائم_کرونا را دارد و بی تفاوت در میان مردم قدم می زند! حیوان دو پایی است که جز خودش به هیچ کس اهمیت نمی دهد. انگار نه انگار که جان انسان هایی در خطر است که هر کدام می توانند #تاریخ را متحول سازنند! انگار نه انگار که جان تازه دامادی در خطر است که به #شوق دیدار نو عروسش ایام هفته را به آخر می رساند! انگار نه انگار که جان جوانی در خطر است که پدر و مادرش در #خیال خود رؤیای دامادی اش را می پرورانند! انگار نه انگار که جان مردمی در خطر است که چرخ تولید و #صنعت بر محور همت آنان می چرخد! وای از بی تفاوتی ها!!! امان از #غفلت ها!!!! فغان از #کوته فکری ها!!!» @zarakhsh

بسمه تعالی زیبای بی عاطفه! نمی خواهم از ساز وکار دنیای #فانی، شکایت کنم! نمی خواهم با حرف هایم پای #یأس و ناامیدی به خانه ی دلت باز شود! فقط دلم می‌خواهد چند خطی دنیایمان را نقد کنم و شاید بهتر است بگویم #خدایمان نه دنیایمان!! چراکه دنیای بسیار از فرزندان آدم همان خدایشان است!! شاید زبان هایشان یکتا پرست باشد اما زبان بدنشان همچنان #میل بت پرستی دارد!! چه دشوار است حرف هایم برای کسی که خدایش را دنیایش قرار داده است! چه #خدای بی رحمی دارد! در گوشه ای از این دنیا کودکی،با بوسه های پدر غرق در آسایش، سر بر بالین گرم و نرم می گذارد و خواب هزار #فرشته می بیند! آن سوی این دیار، کودکی را می شناسم که سر بر زانوی زخمی مادرش می گذارد و با یاد آخرین #بوسه ی پدر، با چشمان بارنی به خواب فرومی رود! و کابوس دیو های #تفنگ داری را می بیند که همه هستی اش را نشانه گرفته اند! جذاب بی رحم، زیبای بی عاطفه! از صفحه‌ی #سیاه دل بر صفحه‌ی سفید کاغذ عجب تعبیری فوران کرد! عجب رفتار #متناقضی دارد این دنیای ما! با زیبایی های فریبایش تو را می فریبد! قلبت را به اسارت برده و تو را در کوره #وابستگی هایت می سوزاند! #آغوش گرم محبوب ات را می ستاند و اصلا برایش مهم نیست که در سرمای #تنهایی غوطه ور ات سازد! چه قدر بی رحم است! #اقیانوس های بی کران و جنگل های حاصلخیز جامه ای سبز آبی بر اندام آن پوشانده اند اما کودکی در همین دنیا از فرط قحطی و محرومیت استخوان هایش به پوست می رسد! دنیایی که آدم هایش گشتن #سگ را قبیح می دانند اما کودک کشی ها را نادیده می انگارند! دنیایی که سکه ها و سکه داران، #میزان و محترم هستند! دنیایی که در جواب خانه ی پر مهر پدری،خانه ی #سالمندان می سازد! دنیایی که همه از او نالان و پيوسته به سویش شتابان اند! دنیایی که #علی (ع) برای #طلاق دادنش لحظه شماری می کرد! دنیایی که هرچه روزیت کند به نیکو ترین شکل، یک روز تمام و کمال آنان را می ستاند! دنیایی که فقط به نام خدا، برای خدا و در برابر چشمان خدا می‌توان با او مدارا کرد! دردی که فقط دوایش، مرگ و معاد است! @zarakhsh