eitaa logo
آذرخش
55 دنبال‌کننده
386 عکس
407 ویدیو
101 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
5.mp3
3.52M
بسمه تعالی مبارزه با نفس تا آخرین نفس ادامه دارد! آن دم که خودت را مسلط و پیروز میدان نبرد دانستی! از همان لحظه خودت را زمین خورده و سرشکسته بدان! مراقب باش موفقیت های مسیر بندگی، تو را نفریبد و به چاه غرور و غفلت نَیَفکَنَد! تو همواره به درس اخلاق محتاجی! @zarakhsh
22.mp3
3.85M
بسمه تعالی روح بلند، بدن ضعیف را به دنبال خود می کشاند! دنیایی در این روح نهفته است که هرچه بیشتر مطالعه می کنی بیشتر محتاج دانستن هستی....! @zarakhsh
بسمه تعالی سجاده های سلوک. خدا، استاد علامه مصباح ره را بیامرزد و بردرجات عالیه ایشان بیافزاید. ایشان شخصیتی بسیار دوست داشتنی و به یاد ماندنی داشت! پنج سال پیش ایشان را یکه و تنها در حرم مطهر رضوی علیه السلام زیارت کردم! چه آرامشی از گام های استوارش منتشر می شد! سکوتی معنا دار بر لب داشت انگار داشت با امام علیه السلام مناجات می کرد! اخيرا کتاب «سجاده های سلوک» ایشان را مطالعه می کنم، انقدر صفا و صمیمیت قلب استاد پر رنگ است که این صفا از نوک قلم به کاغذ چکیده است! وقتی این کتاب را می خوانم احساس می کنم آقای مصباح ره کنار گوشم لالایی بیدار کننده می خواند! این کتاب شرح ادعیه صحیفه سجادیه علیه السلام است که از نگاه گرم شما می گذرد. حیفم آمد عصاره بیانات ایشان را برایتان به یادگار نیاورم..... ان شاء الله چند روزی مهمان این کتاب خواهیم بود. @zarakhsh
111.mp3
5.87M
بسمه تعالی بیانات این جلسه آیت الله مشکینی ،آکنده از عبارت های کوتاهی است که معانی بسیار بلند و جانگدازی دارد. به راستی این عبارات از سرشت با صفای ایشان جوشیده است. @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی سجاده های سلوک. خدا، استاد علامه مصباح ره را بیامرزد و بردرجات عالیه ایشان بیافزاید. ا
بسمه تعالی سجاده های سلوک. وعده داده بودم چند روزی با این کتاب مانوس باشیم و قطره قطره از دریای معارف آن به کام خود بچشانیم. مناسب دیدم با شرح مناجات تائبین سخن را آغاز کنیم.... اما پیش از شروع شرح باید به یک سوال اساسی پاسخ داد : «مگر ائمه اطهار عليهم السلام معصوم نیستند؟؟ مگر امام علی علیه السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم نیست! پس چرا کسانی که غبار گناه بر دامان شان نمی نشیند این طور خاکساری می کنند و خود را گناه کار ترین بنده خدا می دانند!! این گریه های جان گداز و آن ناله های شبانه چه توجیه و تناسبی با عصمت امامان ع دارد؟؟؟!» ان شاء الله با پاسخ به این پرسش، شرح مناجات را آغاز می کنیم. @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی سجاده های سلوک. وعده داده بودم چند روزی با این کتاب مانوس باشیم و قطره قطره از دریای مع
بسمه تعالی معصومین از چه توبه می کنند؟؟؟ انسان داراي مراتب وجودي گوناگونی است و هرچه مراتب وجودي وی افزون‌تر و شديدتر باشد، متناسب با هر مرتبه وجودي، خواسته‌ها، نيازها و اقتضائاتي در انسان تحقق مي‌يابد: 1) از مراتب وجودي انسان، است و متناسب با اين مرتبه نيازهايي چون تغذيه و لباس و تناسل در انسان پديد مي‌آيد. اين نياز از بدو تولد در انسان به وجود مي‌آيدطبيعي است که همه انسان‌ها و حتي پيامبران ازآن‌جهت که انسان‌اند، بهره‌مند از نيازهاي حيواني و نباتي و اقتضائات آنها هستند و اين نيازها در بخشي از مرتبه وجود آنها ظهور و بروز پيدا مي‌کند. 2مرتبه دوم) در این مرحله، خوبي‌ها و بدي‌ها و بايدها و نبايدهايي را درک مي‌کند و به بلوغ نايل مي‌گردد. 3)مرتبه سوم) عالي‌تر از آن دو مرتبه، مرتبه خاصّي است که در پي تکامل معنوي و نيل به کمال مطلوب ظهور مي‌يابد و عالي‌ترين درجه اين مرتبه در انبيا و حضرات معصومين(عليهم السلام) تجلي مي‌يابددر نتيجه ، آنان اعتنايي به دنيا ندارند و همواره در پي انس با خدا و خلوت با معبود هستند و از اينکه برحسب ضرورت به اشتغالات روزمره دنيوي و ارتباط با مردم و سخن گفتن با آنان مي‌پردازند و از توفيق گفت‌وگوي با معبود در رنج‌اند و در پي آن‌اند که از رنج اشتغال به غیر خدا برهند. طبيعي است که رسيدن به آن مراتب عالي لوازمي دارد و از جمله آن لوازم اين است که حتي توجه به از سر ناچاري نيز گناه به‌حساب مي‌آيد.(شاید عاشقان بهتر بتوانند این حالت را درک کنند). بنابر این نباید ناله های جانگداز معصومان ع را و صرفا برای تعلیم دیگران دانست. @zarakhsh
256348_972.mp3
6.62M
دستم خالیه... دستامو بگیر التماس دعا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی درس اخلاق توصیه می کنم این چند لحظه بیان علامه مصباح ره را از دست ندهید. .آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند @zarakhsh
بسمه تعالی کمتر از بیست سال! پنج شنبه ای بود و هوای گرگ و میش بهشت رضا (ع) بوی پاییز می داد! کمی دل آسمان گرفته بود و انگار دلش می‌خواست گریه کند اما اشکی در چشمانش باقی نمانده بود که پیش کش زمین نماید. فقط چشمان آسمان خمار بود و التماس اشک می کرد بلکه کمی دلش باز شود! کسی اطرافم نبود و هَرَزچندگاهی صدای باد یا خشش کفش مادری می آمد! چه قدر غم‌انگیز بود! انگار به دیدار همه زندگی اش آمده بود! داغ دلش با چند قطره اشک و یک بطری آب روی سنگ چکید و از پسرش خداحافظی کرد! شاید با خودش می گفت : «خدا حافظ پسرم! مراقب خودت باش هوا سرد شده است!» دردناک است! من از دور تماشا می کردم و طاقت دیدن ناله های مادر را نداشتم فورا به راهم ادامه دادم تا اینکه حسین ، برق نگاهم را ربود! وصیتش خیلی کوتاه بود اما عجیب به دلم نشست! در فرازی از وصیت نامه اش نوشته بود : «قرآن بخوانید». ساده از کنارش عبور نکنید! کسی که همه زندگی اش را در راه خدا _آن هم در اوج جوانی _داده است من و تو را به تلاوت قرآن سفارش کرده است! توصیه اش را دست کم نمی گیرم چرا که فقط 18 ساله است که گلوله او را به شهادت می رساند و از مرگ نجات می دهد! روی سنگ مقبرهایشان چیز هایی نوشته بود که اشک هایم، بزرگی این مردان کوچک را فریاد می زد! چشم، حسین جان! قول می‌دهم هم برای خودم هم برایت قرآن بخوانم! تو هم قول بده هوای مرا داشته باشی! @zarakhsh
بسمه تعالی همه را قضا کنید! (ره) از فقهای نامدار شیعه در وصیت نامه شان می نویسد : «همه نماز هایم را برایم قضا کنید چراکه من را دوست داشتم و از آن لذت می بردم، میترسم این نماز ها برای نبوده باشد!» سپهر بندگی اینان پر از ستاره است! خوش به حالشان! @zarakhsh
بسمه تعالی خودکشی نکن! هرچه قدر هم که به بن بست رسیده ای!! هرچه‌ قدر که از خودت بیزار شده ای! خودکشی نکن! خودکشی یعنی مشکلات ات از بزرگ ترند!!! خود کشی نکن که خدا نسبت به تو مهربان است ( وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ‌ كانَ بِكُمْ رَحيماً سوره نساء آیه 29) @zarakhsh
بسمه تعالی ختم دادگاه...!!! با سری افکنده و دلی از شکسته، متهم در جایگاه قرار گرفت... حضّار همگی منتظر بودند تا کیفر خواست های فراوان را در مقابل جمع قرائت کند... همه نگاه ها به کرسی قضاوت دوخته شده بود که ناگهان... صدایی بریده بریده و لرزان از جایگاه توجه همه را جلب کرد : «دست نگه دار جناب !!!! . چند کلمه حرف دارم ...!!!!! نمی توانم این همه و را به دوش بکشم!! این همه سیاهی بر دلم سنگینی می کند!! بگذار خودم را کنم...!!!» متهم با توفانی و بارانی، ریز و درشت خطاهایش را اعتراف کرد! خود را روی صندلی انداخت و آهی جان گذار کشید!!! همهمه ی حاضران دادگاه را شکست و همه به لب های قاضی دوخته شده بود! قاضی، سکوت را بر جلسه حاکم کرد و با قلم و کاغذ را تحویل هیئت معاونان داد .... نفس ها در سینه حبس شده بود، همه چشم به راه حکم صادره بودند!!! معاون با صدایی پرونده را گشود، نوشته بود: « این بنده ی به گناه، بریئ الذمه است. » امام سجاد ع در مناجات شعبانیه : «فقد جعلتُ الاقرار بالذنبِ اِلیکَ وسیلتی @zarakhsh
بسمه تعالی... دیگر به اینجایم رسیده است! ضعیف و رنجور شده بود! چشم هایش از دل خونش خبر می داد سیاهی زیر چشمانش، اشک های پنهانش اش را فریاد می زد! آنقدر حرف زور شنیده بود!!! آنقدر تو سری خورده بود که به نفس اش لگد مال شده بود! آنقدر زمین خورده بود که دیگر نمی توانست کمر راست کند!!! تنها مانده بود!!! تنهای تنها!!! تنهایی، بهار زندگی اش را خزان کرده بود. به شدت محتاج خورشیدی بود که گرمای حضورش یخ های تنهایی را ذوب کند! دیگر جانش به لبش رسید و به دادگاه کرد!! دردهایش را در محضر با اشک هایش فریاد زد.. قاضی از او خواست تا عریضه ای بنوسید... با اشک هایش، نامه ای نوشت و تحویل قاضی داد!! چشمان پرمهر قاضی به خیره شده بود : «به نام قاضی مهربان و بخشایشگر. جناب قاضی: به تو شکایت می کنم از دست نَفسی که مُدام مرا به بدی می‌دهد.... به سوی می شتابد و مرا به دنبال خودش می کشاند... نَفس بی چشم و رویی که به گناهان طمع دارد و از اینکه خودش را در معرض تو قرار می دهد نمی ترسد! می دانم یک روز پای مرا به جاده باز خواهد کرد........ ! جناب قاضی: شکایت دارم از دشمنی که گمراهم می کند و که مرا به بی راهه می کشاند! شیطانی که سینه ام را از وسوسه پُر کرده و های خطرناکش قلبم را فراگرفته است! شیطانی که دست مذاکره با داده! دنیا را برایم می کند! بین من و بندگی پرده می افکند تا پشتم را به خاک مالد! جناب قاضی! شکایت دارم از وامانده ای که سنگ شده است اما باز هم با وسوسه ها زیر و رو می شود! به جای اینکه لباس نور و بپوشد لباس و نافرمانی به تن کرده است! جناب قاضی! شکایت دارم از خشکیده ای که اشک معنوی نمی ریزد و در عوض به آنچه می پسندد خیره گشته است! آقای قاضی: لاحولَ ولاقوةَ الا بِقُدرَتک... از این زورگویان حقم را بگیر که من قدرتش را ندارم...... (بازنویسی بخشی از مناجات الشاکین امام سجاد علیه السلام). التماس دعا 🙏 @zarakhsh
4_5800741705665743421.mp3
8.39M
شب زیارت امام عاشورا ع التماس دعا...
بسمه تعالی نقطه ضعف! شیطان، به نیکی می دانست که نقطه ضعف و حوا، است! دست روی همان نقطه ای گذاشت که قرار بود آنان را به ببرد اما سر از درآورند! سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد.... و گفت: «پروردگارتان شما را از این نهى نکرده مگر بخاطر این که (اگر از آن بخورید،) هر دو خواهید شد، یا (در بهشت)  خواهید ماند.» (اعراف/20) ای پسر آدم : مراقب نقطه ضعف هایت باش نکند مثل پدرت زمین بخوری ...! @zarakhsh
بسمه تعالی بیا پیش من! گمان مکن: این هستی که توبه می کنی!!! این خداست که برایت می گشاید و صدایت می کند!!! بیا پیش من!!! آنگاه که صدایش را شنیدی به دنبال سیمایش می روی!!! و او را در آغوش می گیرد !!! ____________________________ فرمول بازگشت این است (ت، ت، ت) : 1: خدای مهربان توبه می‌دهد.... 2 : تو نیز را می پذیری!!! 3 :او نیز توبه را می پذیرد!!! ثم تاب الیهم لیَتوبوا.... توبه 118 (این متن از تفسیر المیزان الهام گرفته شده است.) @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون. امشب، شب شهادت مادری است که در تمام عمر جای مادرت را برایت پُر کرده است! شبی است که همه تار و پودت احساس بی مادری می کند! شبی که حسرت آغوش پر مهر مادرت زنده می‌شود! شبی که آسمان نیمی از وجودش را به خاک می سپارد!!! شبی است، که یتیمان (ص) یک دل سیر بغض های درگلو خفته را فریاد می کنند!! شبی است که ماه از محاق بیرون نمی آید و ميل طلوع ، ندارد چراکه طاقت تماشای غسل شبانه و دفن غریبانه و اشک یتیمانه را ندارد! این مصیبت جان سوز را خدمت امام عصر (عج) و همه یتیمان آل محمد (ص) تسلیت عرض می کنم. امیدوارم امشب خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها میهمان خوابت باشد تا سر بر دامنش بگذاری و بغض های در گلو خفته را با اشک هایت فریاد کنی.... امشب، شب یتیمان است! قول بده برای من هم دعا کنی.... 🙏 @zarakhsh
بسمه تعالی این یک زبان حال است! شعری که تقدیم شما می گردد زبان حال حضرت زینت (س) هنگام دردل با مادرمان(س) است. غنچه بی باغبان از طرف غنچه ی بی باغبان لاله ی نو پای این بوستان عرض سلام و ادب و احترام مادر خوبم سلام و سلام بعد خداحافظی نیمه شب بال و پرم سوخت در تاب و تَب صبح که از خواب برخاستم تشنه و ژولیده تو را خواستم هرچه به اطراف نگاهم گذشت هرچه صدایت زدم و برنگشت بسم الهی گفتم و برخاستم از پدرم، مادر خود خواستم چونکه جوابی نشنیدم ز کس بیش تر از پیش کردم هوس چون به حیاط خانه بشتافتم پاسخ خود را به عیان یافتم ساکت و پژمرده و ژولیده سَر دوخته بودم نگاهم به در 🔥 ضربه قُنفُذ به خدا کار کرد روشنی روز مرا تار کرد خلاصه بابا به سرم شانه زد پشت سرم در غم تو ناله زد فضه بیا شانه ز دستش بگیر گریه نیاید به شاه دلیر فضه عجب بوی تو را می دهد!!!! تا به در خانه مان می رود سیِّدتی فاطمه سر می دهد. فضه برو در پی رؤیای خویش خانه و کاشانه و اولاد خویش خانه بی فاطمه ام خانه نیست بیت حَزان جایگه شانه نیست آنچه که من می طلبم از خدا دامن مادر نه آب و غذا چوبه ی در یاد تو را زنده کرد بیشتر از همه حسن (ع) گریه کرد هرچه که گفتم به دلت شور چیست؟ هیچ نگفت و مداوم گریست چونکه برفتیم به مسجد برای نماز خاطره کوچه عیان کرد راز برادرم حسین (ع) یک نیمه شب گشت گرفتار به چنگال تب صورت داغش پدر، بوسه داد لبان تشنه اش یکی جرعه داد چونکه در آغوش پدر گریه کرد به قتلگه دیدن تو وعده کرد روزی تو کرب و بلا می شود شام بلا، تشت طلا می شود وعده دیدار تو را چون شِنُفت چون گُل خندان، حسین، شکفت چون سخن از تشت آمد میان برآمد، طنین حسن(ع) ناگهان روزی من تشت طلا می شود؟؟؟ تشت طلا شام بلا می شود؟؟؟ پدر، حسن (ع) را به عبایش گرفت زیر عبا زمزمه ای درگرفت چونکه نجوای پدر تام گشت برادرم حسن (ع) آرام گشت وعده دیدار خودش را نگفت شوق وصالش به سحر را نگفت فضه بیا و کفنم را ببین خلعت خوشبختی من را ببین.... ادامه دارد اما عمومی نیست!! (سعید لطیفی شام شهادت 1400) @zarakhsh
بسمه تعالی بدون شرح...... @zarakhsh
بسمه تعالی دلم تو را میخواست! یلدای ما از آن روز آغاز شد که خورشید حضورت غروب کرد! و هنوز این شب سرد و تار و طولانی ادامه دارد...!؟ بیا تا این شب طولانی پایان پذیرد!! اللهم عجل لولیک الفرج. @zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی خسارت های پنهان! استاد صفایی حائری. @zarakhsh
سند (4).docx
43.1K
بسمه تعالی مقاله امسال! عنوان : نَه، او نَمُرده است! (اثبات شهادت حضرت زهرا (س)در منابع شیعه و سنی) گلچینی از مقاله! زبان حال حضرت زهرا (س)هنگام وداع : «علی جان! مگر از پدرم نشنیدی که :من برای هم مادری کرده ام! شاید با دلی پر خون از میان شما رخت برمی بندم اما دلم را نزد شما به جای می گذارم! که مبادا گمان کنند آنان را فراموش کرده ام! علی جان! سلام مرا تا به فرزندانم برسان تا بدانند چه قدر دوستشان دارم و آغوش من تنهایی هایشان است. علی جان دیگر اصرار نکنم! سلام مرا به آنان برسان❤️😔!» @zarakhsh
سند (5).docx
18.5K
بسمه تعالی (س) شبه دوم ) ❌) عرب اجازه نمی دهد دست به روی زن بلند کند چه رسد به اینکه زن حامله را با ضرب و شتم به قتل برسانند؟🤐 ✅) پاسخ مستدل و مستحکم را در این متن مشاهده نمایید. @zarakhsh