eitaa logo
آذرخش
55 دنبال‌کننده
385 عکس
407 ویدیو
101 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی آزادی! بزرگترین دلیل برای محدود شدن آزادی، زنده ماندن خود آزادی است! اگر انسان، مطلقا آزاد باشد، هرج و مرج همگانی، آسایش و آزادی افراد جامعه را پایمال خواهد ساخت. بنابر این، آزادانه و راحت زندگی کردن، نیازمند قربانی کردن بخشی از آزادی خویش است. @zarakhsh
🎙مصاحبه خبرگزاری مهر با مصطفی امینی خواه ، پیرامون ویژگی هایی که مرحوم آیت الله فاطمی نیا را ممتاز میساخت: ◾️"وقتی کتابفروشی می‌بینم زانوهایم سست می‌شود!" حجت الاسلام مصطفی امینی‌خواه با بیان اینکه آقای فاطمی‌نیا ترکیبی از ویژگی‌های متنوع و برجسته بود، بیان کرد: اولین ویژگی اینکه ایشان، خیلی متقن و مستند صحبت می‌کرد. همیشه با خرافات و مطالب ضعیف و ساختگی مخالفت جدی داشت و همیشه مقابل این مطالب گارد و موضع سفت و سخت داشت. -کدام حرف‌ها؟ حرف‌هایی که گاهی در منابر و روضه‌ها مطرح می‌شود و به جایی هم بند نیست. همیشه خیلی صریح و شفاف نسبت به این مطالب هجمه داشت. خودش هم بسیار اهل مطالعه بود. می‌فرمود من وقتی از جلوی کتابفروشی‌ها رد می‌شوم زانوهام سست می‌شود. کتابخانه خیلی بزرگی داشت و دائماً اهل مطالعه و تحقیق بود. بر اثر همین مطالعات بود که مطالب‌اش دائماً به روز می‌شد و اطلاعاتش دائماً در حال افزایش بود. ❗برای دیدن متن کامل مصاحبه به آدرس زیر مراجعه کنید: http://www.mehrnews.com/xXH9c@Aminikhaah
آذرخش
بسمه تعالی کوه یخ( پذیرش حوزه های علمیه) پس از مدتی سالی ادبی، اینک دوباره از ابر های پربار بر سرزمین می بارد. به اميد آنکه بوستان حوزه و گلستان عمر جوانان را شکوفا سازد ! این روزها مناسبت های فروانی ما را در آغوش کشیده است، از درگذشت آیت الله (ره) گرفته تا بزرگداشت نیشابوری و شایعه احتکار توسط یک روحانی! که هریک چندین و چند متن از ادبستان قلم می طلبد! اما در این میان انگشت توجه بر حوزه های علمیه می گذارم چراکه کمتر کسی و مرام حوزه را می شناسد و از طرفی هم یک سر قصه است که هرگز شوخی بر دار نیست! طلبگی بزرگ و شناور است! مردم فقط به تماشای نیم رخی از آن می نشینند و چشم دل را از تماشای آن سِیر می کنند! غافل از آنکه ریشه های تنومند این کوه یخ، زیر میلیون ها لیتر آب و پر فشار، پنهان است! مردم از حوزه و روحانیت،بسیار مبهم و شان بسیار مه آلود است! 👈 برخی فقط منبر و محراب دیده اند و درس اخلاق های آیت الله مجتهدی آنان را گرفته است! 👈برخی چشم به حلقه های مباحثه دوخته اند _ آن هم درون حیاطی سرسبز و که صدای فواره اش ، عقل آنان را ربوده است! 👈برخی هم از دریچه دانشمندان دینی به حوزه می نگرند_ و چون به امام و آقا و علاقه دارند، _برای و آقا و شدن، دستِ دوستی به حوزه می دهند!! 👈برخی هم برای یافتن پاسخ های فکری و زیر بنایی خود، حوزه را هدف می گیرند اینان شوق وشور به سر دارند! 👈برخی هم ، در آینه دوستان هیئتی، با حوزه می شوند و رَه دوست می پیمایند! 👈در این میان برخی هم صابون و به دل می زنند و برای چنگ آوردن آن از حوزه می سازند! و نفرین به پول و پَله و پِله! اینان یا به آرزوی شان نمی رسند و اگر هم برسند، خدا به معاد و حساب و کتابشان رحم کند! 👈جالب تر آنکه برخی برای فرار از و به حوزه می آیند که البته پس از مدتی به اشتباه خود پی برده ، دُمِ طمع را بر کول پشیمانی می گذارند و از حوزه طلاق می‌گیرند! به راستی چیست؟ به چه مقصودی بنیان نهاده شده ؟ و به دنبال چه می دَوَد؟! چه کسی مناسب این نهاد مقدس است؟ و چه را به دوش می کِشَد؟! چه کسی و چه روحیاتی به درد طلبگی می خورند ؟! و حوزویان چگونه است؟! چگونه روزگار می گذرانند؟؟ و هزاران هزار پرسش کلیدی که باید برای علاقه مندان حوزه، روشن گردد. جوانان، والدین، طلاب علوم دینی و مسولین حوزه های علمیه، همگی موظف اند، در پی تعریف حوزه و مرام طلبگی بکوشند. مبادا جوانی با چشمانی و منطقی احساسی پا به حوزه گذارد و هنوز چند سال نگذشته، را سوخته و عمرش را برباد رفته بپندارد. عبادت های یک ِبانشاط، به مراتب از عبادت های یک طلبه سرخورده و بی انگیزه، پر رنگ تر و عاشقانه تر است!! درونت به تایید حق شاد باد دل و دین و اقلیمت آباد. @zarakhsh
بسمه تعالی در حاشیه گرانی ها! ، عهد شیرخوارگی را آرام آرام پشت سر می نهاد و برآورده بود. پدر، سخت به سواری می داد و از ترس خرج و مخارج کودک، در شور و التهاب غوطه ور شده بود. در فکر و خیال فرو رفته بود که همسرش با جمله ای کوتاه آب بر آتش پاشید : «مخور هول ابلیس تا جان دهد کس که دندان دهد، نان دهد» عزیزانم خدای امروز همان خدای پیش از گرانی هاست! قیمت ها عوض شده، روزی رسان که عوض نشده است! @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی اهدای عضو، زندگیِ پس از زندگی است! یک روز فرشته مرگ، نقطه‌ی سکوت بر سرخط می گذارد و پر حرارت عمر آدمی به سردی می گراید. آنان که فقر معنوی خود را دریافته اند، در کوره عمر خود می دمند تا حیات جان بگیرد و در پرتو کشیدن های آن ، زبان شان در قیامت بندگی بخواند! و این پایان راه نیست که آوری نیز اهدای عضو است! اهدای زندگی است! عمل نیک بر جای مانده است! به فرموده جناب سعدی : بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار جامعه انسانی، خانواده ای بزرگ و پیکری پر شکوه است که تنها شرط آن،چشم به جهان گشودن است. هر نوزادی که از راه می رسد، سلول تازه ای است که مایه این پیکر و قلب این خانواده است! و البته ، چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار.... سالروز اهدای عضو، بر شما سرشار از سلامتی باد. @zarakhsh
💢 دمدمی‌مزاج ها و عدم موفقیت! دمدمی‌مزاج بودن برای طی مسیر موفقیت، صرفا یک آفت نیست بلکه یک ویرانگر است. _ به صرف شنیدن فواید فلان رشته تحصیلی، داغ شدن و تصمیم گرفتن برای مطالعه سیر کتب ... اما پس از چندی به سردی گراییدن و مثل سابق شدن. _ به صرف شنیدن فواید زبان‌آموزی، چند صباحی پادکست گوش دادن ... اما پس از چندی به کنار گذاشتن. _ با شنیدن ضرورت داشتن استاد سلوکی، چند روزی شرکت در جلسات ... و پس از چندی به روال قبل برگشتن. _ به صرف شنیدن اهمیت متحول کردن علوم انسانی، چند ماهی تحقیق ... و سپس رها کردن. _ تصمیم جدی برای ترک محرمات لسانی (غیبت و دهن‌کجی و...) ... اما پس از چندی به هویت سست و تهی خود برگشتن. و ... همگی بیانگر داشتن یک روحیه پر تلاطم، سرگردان، بی‌ثبات، بی‌برنامه و بی‌هدف است. از این رو چنین اشخاصی غالبا سطحی و احساسی هستند و از عمق کافی بی‌بهره‌اند. و قاعدتا در مساله مورد نظر به سرمنزل مقصود نمی‌رسند. ✍ حوزه علمیه تمدن ساز 🆔 @h_falahati
بسمه تعالی استاد دانشگاه! همواره، به احترام و ، استاد دانشگاه را تکریم می کنند! پدر علم شیمی،( ) شاگرد امام صادق(ع) بوده است! اما بنیان گذار علم شیمی را (ع) میان کوچه ها با اسب به این سوی و آن سوی کشیدند! ‌شهادت امام دانش و بینش ، امام صادق علیه السلام، قرین تسلیت و باد. دیشب برایتان ها را آرزو کردم باشد شما نیز آن کنید. @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی استخر استان قدس! چهارشنبه ای بود که به همراه دوستان، عزم استخر کردیم و به علت نزدیکی مسیر، مدرسه اتوبوس نگرفت و رفت و آمد را به خودمان واگذار کرد. با دوستان به حساب و کتاب نشستیم و طول مسیر را با پای پیاده بیست دقیقه محاسبه کردیم. ساعت یک ربع به هفت، به همراه یکی از دوستان راهی شدیم و خیلی عجله داشتم اما با این حال چندین و چند بار درختان و راهزنان مسیر شدند و وقت ما را بلعیدند. از کنار هر درختی که عبور می کردیم برق درشتی هایش، چشم مان را کور می کرد و از مقصد غافل میشدیم! در همین حال و هوا بودم که ناگهان به خود آمدم و مقصد را تذکر دادم. چند لحظه ای به فکر فرو رفتم و همین جریان کوچک، درس بزرگی به من آموخت و همچون آینه ای تمام و های زندگی ام را جلو چشمانم زنده ساخت! مرغ خیالم از این هم فراتر پرید و به یاد دنیایی افتادم که با ها و رنگ و لعاب هایش، آدمیان را می فریبد و از رسیدن به مقصود عالی _که همان بندگی باشد _باز می دارد! خدا را بر این سپاس می گذارم چراکه بسیاری از را برایم ملموس و عینی ساخت. دیگر آنچه اساتید اخلاق از دنیای فریبا، گذر عمر، غفلت آدمی و مقصد و مقصود می گویند کاملا برایم گرم و آشناست! خدا را سپاس که استخر آستان قدس، برای لحظه ای ما را به آستانه ی قدس الهی رساند. @zarakhsh
بسمه تعالی درحیرتم از خلقت آب! در حیرتم از خلقت آب ، اگر با همنشین شود، آنرا میکند. اگر با آتش تماس بگیرید ، آنرا میکند. اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا میکند. اگر با آرد هم آغوش شود ، آنرا آماده میکند. اگر با خورشید متفق شود ایجاد می‌شود. ولی اگر تنها بماند رفته رفته گنداب میگردد دل ما نیز بسان آب است... وقتی با دیگران است و تأثیر پذیراست و در تنهایی مرده و گرفته.. . "باهم" بودن هایمان را بدانیم.. (فروغ فرخزاد) @zarakhsh
بسمه تعالی نامه به فعالان فیلم سینمایی «عنکبوت مقدس» به نام خالق لبخند از آنجا که خداوند را گرامی داشته و برای همگان بازگشت گشوده است. و از آنجا که از (ع) ،ادب توحیدی و انسان دوستی آموخته ام برای شما نامه نوشته و گفت و گویمان را با و احترام آغاز می کنم. آن مقدار که من در فرهنگ بی کران اهل بیت (ع) ، کرده ام، نیک می دانم که مهم ترین دغدغه و رسالت محوری آنان «» است و در مسیر تحقق این دغدغه ارزشمند، اسب و را پِی کرده و تنها به انسان و انسانْ آفرین چشم دوخته اند. اشک های فاطمی (س)، زخم های عاشورایی، کُنج زندان و اوج تنهایی، همگی، بر صدق سخن گواهی می دهند. آنقدر صفحات تلخ و شیرین از جان فشانی ها، تدبیر ها و درد و رنج های آنان پر شده است که تحمل آن ها جز با ای الهی و ای آسمانی قابل تصور نیست. قلب آنان، سرچشمه و سینه آنان، کانون انتشار و بردباری است. ناامیدی در قاموس فکری آنان معنا ندارد! بر کوره سرد قهر، آشتی می گذارند و بر پوزخند وتمسخر ، لبخند دوستی می زنند. ها را به دل نمی گیرند و از اهانت ها درمی گذرند. لقمه خودشان را به گرسنه می بخشند و نه تنها تشنگی که تحمل تشنه کامی اسب های آنان را هم ندارند. فقیر و غنی، دانشمند و بی سواد، کوچک و بزرگ، زن و مرد، سیاه و سفید و صالح و فاسد همگی از دریای و حکمت و شان چشیده اند. اگر تیر ناامیدی ، قلب بیماری را خونین کرده است،از امام رضا (ع) بخواهید شما را از دعای خیر خود بهرمند سازد چراکه ما ، شفا یافته در حَرَمَش یافته ایم! ، تار شُبه و بد بینی بر قلب مردمان تنیده است تا مروارید خوشبختی و نگین سعادت را از آنان برباید. بیایید پیش فرض ها را کنار گذاشته و بار دیگر بر آشنایی با فرهنگ راستین اهل بیت (ع) آغوش گشاییم که خوشبختی شوخی بردار نیست! خیلی دلم میخواست با عنوان « » نامه ام را به پایان رسانم، چه کنیم وقتی که لیاقت نیست باید به «سعید لطیفی» اکتفا نمود. @zarakhsh
بسمه تعالی دختر! بهشت جامعه در دستان مادران است! خدا به مادران، دو دست داده است تا دو نسل را در پر آرامش خود بگیرند ! نسل کنونی که همان است و نسل آینده که بیان از باشد ! در تربیت دختران بکوشید که دختران امروز، مادران فردایند در شگفتم از پدری که برای سلام کردن وقت می گذاشت و از تربیت دخترش غافل می شد! سالروز گرامی داشت حضرت معصومه ع و روز دختر مبارک و پدرام باد. @zarakhsh
بسمه تعالی سفر نامه پایتخت... حرم امام خمینی.... راستش را بخواهید وقتی که همت به قبر امام خمینی ره گماشتم، هیچ گمان نمی کردم که فضایی داشته باشد و درونی را سازد! باخود می گفتم : « امام خمینی ره هرچه بزرگ باشد بالاخره امام نیست لذا توقع از زیارت قبر ایشان نداشتم» تا اینکه از تاکسی پیاده شدم! نگاهم به ساختمان افتاد! ناخودآگاه گام هایم را کوتاه کردم و دریای درونم توفانی شد! باخود سخن می گفتم و با امام ره می کردم! از نفس مطمئنه اش می گفتم و التماس دعا داشتم! از دلِ رهیده اش، مدح می خواندم و التماس دعا داشتم بلکه دعای خیر ایشان شود و بندهای دل آدمیان را بُگسَلَد! به قول مولانا : «بند بگسل باش آزاد ای پسر...» وقتی نگاهم به قبرِ سبز َرنگ ایشان افتاد بی اختیار اشک بر گونه هایم می غلتید!! انگار کسی درونم می خواند!! مدام چهره امام ره در برابرم زنده میشد!!! خودم را به ضریح رساندم و تا جایی که جان داشتم گریه کردم!!! این چه حالی بود!! از ادب، چند بیت شعر ، همچون آذرخش بر صفحه تابید و چند لحظه آسمان تاریک دلم را روشن کرد!! دریغ که نتوان نوشت آن اشعار را...!! دلم نمی خواست از حرم خارج شوم، زیارت نامه هم در آنجا معنا که خود را به خواندن آن مشغول سازم و حظی از این بوستان باصفا ببرم!! آری!! زیارت نامه ی حرم خمینی، بر صفحه قلب آدمی نگاشته شده است لذا صفحه دل گشودم و 45 دقیقه زیارت نامه خواندم.... زیارت نامه نبود! نامه بود! بهانه ای بود که نزد امامش حاضر شود و نسخه بگیرد!! امامی که از جنس خودمان است اما من جنس اسفل و ایشان جنس اعلی.... در پی من بودند و من دل را به ضریح گره زده بودم!! تلفن همراهم زنگ می زد و میان امام و مأموم فاصله می انداخت باید وداع می کردم با اینکه مرا میل ماندن بود!!! اولین بار بود امام ره را زیارت می کردم امیدوارم بار نباشَدَم. 5 دیماه 1400. 1400/10/5 سالروز ارتحال امام خمینی ره را تسلیت عرض می کنم @zarakhsh
بسمه تعالی آقای خمینی نه امام خمینی! یکی از گرامیان که او را می پنداشتم، با دیدن یکی از نوشته هایم سخت برآشفت و بسیار بر من کرد که چرا : آقای خمینی را خمینی خطاب می کنی؟! لفظ ، فقط زیبنده است! بر چه اساسی چنین می گویید ؟! بر بال قلم نشستم و در کمال ادب برایش نوشتم : «هرچند لفظ امام، ارزشمندی است که به دست هر انسانی، زیبا جلوه نمی کند اما هیچ دلیلی، این لفظ را در معصومین (ع) منحصر نساخته است. مرحوم‌ در شرح مقدمه لمعه ، از مرحوم با عنوان «امام» یاد می کند و او را امام می خواند، اگر دامن این استعمال به اشکال شرعی می بود مرحوم شهید ثانی هرگز چنین نمی کرد چراکه خود زِبَردست و دانشمندی جامع و تواناست. ناگفته نماند وقتی که دونفر به نماز می ایستند و یک نفر پیش نماز می شود، آن، پیش نماز را «امام جماعت» معرفی می کند. آیا رواست مردی که ذوب در توحید ناب (ص) شده، زمام امور را به دست گرفته، پرچم اسلام برافراشته و دین پیامبر را ساخته است، امام نخوانیم! به هر حال، ما فرزندان منطق ایم، چناچه شما هم دلیلی در مخالفت دارید، به جان و دل خریداریم. @zarakhsh
بسمه تعالی لایکلف الله نفسا الا وسعها آن وجدان های بیدار که به دنبال کشف وسع خویش اند، شب های امتحان را فراموش نکنند!! اگر در تمام سال به انداره شب امتحان کوشش کنیم چه پیشرفت هایی که حاصل نمی شود!؟!! @zarakhsh
بسمه تعالی 🔴مطالعه به سبک فارابی و ابن‌سینا 🖊احمدحسین شریفی 🔶فراوان با دانشجویان و طلابی برخورد کرده‌ام که از ناتوانی خود در درک مطالب علمی و دشواری کتاب‌های درسی خود شکوه کرده‌اند. وقتی از آنان سؤال کرده‌ام که «آیا درس‌ها را پیش‌مطالعه کرده‌اید؟» پاسخ منفی بوده! وقتی پرسیده‌ام «آیا با تمرکز در درس‌های استاد شرکت می‌کنید؟» باز هم پاسخ منفی بوده است! و وقتی از آنان پرسیده‌ام که «چند دور کتاب را با تمرکز مطالعه کرده‌اید؟» پاسخ این بوده است که «نزدیکی‌های امتحان مطالعه می‌کنیم!» به نظرم چنین افرادی اگر واقعاً مطالب علمی و درسی را درک کنند، از نوعی نبوغ برخوردارند! کتاب‌های علمی و درسی را باید کراراً و کراراً مطالعه کرد، خلاصه‌نویسی کرد و حتی الامکان مباحثه کرد. اگر بدون همه این کارها مطالب را درک می‌کنید، یا شما نابغه‌اید و یا کتاب درسی‌تان داستان و روزنامه است! 🔷بزرگانی مثل و ، یعنی دو تن از بزرگ‌ترین فیلسوفان جهان اسلام، بارها و بارها کتاب‌های فلسفی را با دقت می‌خوانند و حتی الفاظ آنها را حفظ می‌کردند. 🔶فارابی در پایان نسخه‌ای از کتاب النفس ارسطو چنین نوشته‌ است: «حقیقتاً من این کتاب را صدبار خواندم.» درباره کتاب السماع الطبیعی ارسطو نیز از فارابی چنین نقل کرده‌اند که گفته بود: «من کتاب السماع الطبیعی ارسطو را چهل بار خواندم و هنوز حقیقتاً خود را محتاج خواندن دوبارة آن می‌بینم» 🔶ابن‌سینا کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را چهل بار خوانده بود و حتی الفاظ و جملات آن را حفظ کرده بود! از ابن‌سینا چنین نقل شده است که: «چهل بار کتاب مابعدالطبیعه [نوشتة ارسطو] را خواندم، به‌گونه‌ای که عبارات آن را به یاد سپرده بودم؛ اما چیزی از آن نمی‌فهمیدم. سرانجام ناامید شده، با خود گفتم: این کتاب، فهمیدنی نیست. تا اینکه روزی در بازار کتاب‌فروشان، کسی با اصرار فراوان کتابی فلسفی را به من فروخت. پس از مطالعة کتاب که اغراض کتاب مابعدالطبیعه نام داشت و نوشتة ابونصر فارابی بود همة دشواری‌های کتاب ارسطو برطرف گردید» 🆔 @h_falahati
به نام خالق لبخند. 🧐:داداش جون ! ❓ما آدما که رو با چشم نمی بینیم! 😈 پس چه جوری اون ما رو به می کشونه؟ تازه من شنیدم تو قیامت هم گناه های ما رو به گردن نمی گیره؟ ❇️ببین گلم : تاحالا به فوتبال(⚽️) دقت کردی؟! تماشاچی ها با شور و هیجان، تشویق می کنن و به بازیکن ها میدن!! شیطون هم با پِچ پچ کردن تو گوش آدما گناه ایجاد می کنه ! 🗣 چون هیچ کسی رو به گناه نکرده! فردای قیامت هم مسولیت قبول نمی کنه! میگه خودتون گناه کردین! نباید به های من گوش میدادین!👀 @zarakhsh
بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون. سلام محراب جان! شاید نسیم مرگ، وجودت را پَر پَر ساخته است. شايد دلم برای آن لهجه ات تنگ بشود! شاید قاب عکس مشکی ات، چشمانم را بارانی کند! اما «چرا ما؟؟» نمی گوییم؟!! آن روز که خداوند تو را به داد «چرا ما؟؟» نگفتیم و امروز که امانتش را می ستاند «چرا ما؟؟؟» نخواهیم گفت! آرام و آسوده بخواب که آغوش خدا، کانون همه هاست! بر سر سجاده ام، هر روز از این پایین برایت دست تکان می دهم به امید آنکه تو نیز دستی تکان بدهی.... سلام مرا به مادرم (س) برسان، می دانم که امشب برایت مادری می کند! @zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی اتل متل توتوله!!! پانصد سال از عمر این شعر کودکانه می گذرد. آیا تاکنون به معنای آن توجه کرده اید؟ تحلیل این سروده‌ی را دریابید! @zarakhsh
InShot_۲۰۲۲۰۶۱۷_۲۱۴۴۴۵۲۷۰_۱۷۰۶۲۰۲۲.m4a
891.6K
درد ما اینکه خیلی زود خوبی های همو می کنیم! درمانش هم روشنه! به هم باشیم! کنار هم باشیم! دعاگوی هم باشیم! @zarakhsh
هدایت شده از Aminikhaah
حق همسر و فرزند.mp3
9.34M
🎙 🔷 تأثیر محبت به مادر در خانواده 📌 برگرفته از جلسات « قساوت » @Aminikhaah
بسمه تعالی آینه های دورغین! ✍:نمره گرایی امتحانات خرداد به سر آمد و به زودی هر کس، صورت یک علم اندوزی خود را در آینه امتحان به تماشا خواهد نشست! 🔹برخی، از رویارویی با آینه، گریزان و از کاشته یک ساله خویش پریشان اند! و سرزنش، گریبان شان را می فشارد و هزار بار خودشان‌ را تجزیه و تحلیل می کنند! 🔹بعضی، صورت علمی خود را و زننده، دیده و از این زشتی، کک شان هم نمی گزد و اصلا خم به ابرو نیاورند چراکه دلهایشان است! و سرد و تاریک شدن قلب مردار، شگفتی ندارد! 🔹برخی در آینه امتحان ،صورت علمی خود را زیبا یافته و آن جمال دورغین می شوند! 🔹بعضی، آینه حقیقت نمای خود را کدر پنداشته و حساب نمره‌ی نامطلوب را به پای تلاش می گذارند! حال آنکه، حال علمی شان خوب است و آینه را فرا گرفته است! 🔹برخی، صورت علمی خود را زیبا و درخشان یافته، شان کامل و سرانجام شان، سراسر شکر و اخلاص است. ♥️همه باید خدا را بر سالی که شد سپاس گزارند و از آن در برابر حملات آینده بسازند! وجدان های بیدار، از های شکست، سکوی پرش ساخته و از گذشته، نبرد می سازند! ‼️و دل به حال آن فریب خوردگان می سوزد که ، نقابی زیبا بر چهره زشت آنان گذاشته و علمی شان را پوشانده است! زمین خوردن آنان، است و شکست شان اصلا تماشایی نیست! ادامه دارد..... @zarakhsh
بسمه تعالی آینه ها دروغین (٢) ✍بالندگی علم اصول در نوشته پیشین، به قدر کفایت از امتحان، سخن راندیم و تیپ های شخصیتی مختلف را در آن آینه تفسیر کردیم. ❗️گاه شاهدیم که پس از یک سال گرفتن و یک سال نوشتن، موفقیت مطلوب‌ در امتحان حاصل نمی شود! ❌هرچند نباید در پی نمره دوید و غایت تحصیل نباید جز و درک، باشد اما نمره، آینه ای است که فهم علمی آدمی را باز می تابد! ❇️اصولْ فهمیدن و اصولی شدن در گرو چند رکن بسیار مهم است : 1⃣:درس گرفتن با چشمانی که از خواب، سیر است و با پیکری که و پرتی را طلاق داده است، باید پای درس استاد نشست و ای فعال بود. 2⃣:نوشتن استاد، در کلاس با سلیقه علمی خود بحث کرده و لایه های مختلف را می کاود، ثبت و دقیق مطالب، گامی بلند و اقدامی اساسی در فهم مباحث علمی است. این است که می گویند :استاد چیره دست تا آخرین لحظات عمر علمی با شما می ماند. 3⃣ مطالعه پس از شنیدن فعال و نوشتن دقیق، اینک نوبت به ای پویا و بانشاط می رسد که آن هم مهارت های مختص خود را دارد از دفع حواس پرتی تا در متن و جزوه و حواشی! 4⃣یک ساعت تفکر مرا استادی بود، بسیار پخته و خردمند! در آغازین، جلسه تدریس از شاگردانش خواست که پس از فهم درس و اتمام مطالعه، یک ساعت بر مطالب آموخته شده کنند! بر گلوی گزاره هایش بگذارند و حسابی با درس گشتی بگیرند! به خاطر دارم که این را فرمود و صدر کتاب نوشتم : «آنان که در علم اصول به جایی رسیده اند در پرتو تفکر بوده است» 5⃣مباحثه گاه، با خود درشتی می کنم و هرگز خوردن هایم به سرانجام نمی رسد که ای کاش، چوبِ اَلِف بر سر ما می گذاشتند تا یک خط از دروس اساسی را بدون پست سر نگذاریم! در میدان مباحثه فهم مخاطبین، می خورد و مطالب علمی از کج فهمی ها پیراسته می شود! (البته به شرط آنکه مراحل قبل به خوبی طی شده و فضای مباحثه، کاملا علمی باشد! از روی کتاب خواندن و ترجمه کردن مباحثه نیست). 6⃣:تقریر نویسی پس از پشت سر نهادن این مسیر، اینک نوبت به تقریر نویسی می رسد. تقریر باید برگرفته از شما باشد و فهم شما را بازتاب نماید. برخی ، جزوه استاد را اندکی کم و زیاد کرده و نامش را به اشتباه تقریر می گذارند! تقریر، طرح بحثی، نوین است که باید از درون شما جوشیده باشد و بی آنکه مدام به کتاب یا جزوه استاد بکشید باید فهم و اندوخته علمی خود را بر صفحه کاغذ، پیاده کنید! اگر ، درس خوانده باشید، های آن، در این مرحله روشن می شود مثلا متوجه می شوید که و علم را به خوبی نفهمیده اید یا همان هایی هم که فهمیده اید به خوبی حفظ نکرده اید! 7⃣مرور و مراجعه این حقیقتی، تلخ است که ما، مرتب مطالب علمی را یا به اصطلاح «مرور» نمی کنیم! حتما گَنج هایی در مرور و نهفته است که فرموده اند : « العلمُ حرفٌ و تکرارُه، الفٌ» فراگیری علم یک بار و تکرار آن هزار بار! مراجعه به سایر شروح و مقایسه فهم خود با دیگران بسیار سودمند و مغتنم است. ‼️پس مراقب باشید که فریب نخورید و هر جزوه ای را، ننامید و هر درس خواندنی را ضابطه مند و «به هنجار» تلقی نکنید. @zarakhsh