May 11
May 11
ذرهبین درشهر
موضوع حقوق زنان از جمله موضوعاتی هست که جدیدا جامعه زنان ایران به آن حساسیت ویژه نشان می دهد و حقیقت
تکذیبیه دفتر امام جمعه اردکان
باسمه تعالی
مدیر محترم کانال خبری ذره بین ؛ سلام علیکم؛ ضمن عرض تسلیت ایام شهادت امام صادق علیه السلام خواهشمند است جهت تنویر اذهان عمومی مطلب زیر را در کانال ذره بین منتشر نمایید.
دیروز مطلبی در کانال شما به نقل از آقای شیربند منتشر شده است مبنی بر اینکه امام جمعه محترم اردکان جناب حجه السلام و المسلمین حاج سید اسماعیل شاکر در قبال قول مساعد مدیر محترم گندله سازی مبنی بر تجهیز سیستم گرمایش و سرمایش مصلا ی امام خمینی اردکان دست از انتقاداتشان از موضوعات مطرح شده در خطبه های نماز جمعه در زمینه صنعت برداشته اند که لازم است کذب محض این مطلب به اطلاع عموم مردم شریف اردکان رسانده شود و توضیح این مطلب ضروری است که در دوره های ائمه جمعه محترم قبلی قول مذکور داده شده بوده است که امام جمعه فعلی تاکید داشتند که چرا به وعده ای که قبلا داده اید (و اسنادش با تاریخ موجود است) عمل نکرده اید؟ اکنون نیز تجهیز سرمایش و گرمایش مصلا بدون دخالت صنعت در حال پیگیری است. علاوه اینکه امام جمعه محترم همچنان بر انتقادات قبلی خودشان بر این مجموعه عظیم باقی هستند منتها در برهه ای از زمان به مصلحت دانستند که تا حد توان و برای حفظ آرامش مردم و مدیران صنایع و کارگران بصورت پر رنگ در نماز جمعه مطرح نکنند و از طرق دیگر پی گیری نمایند. مردم عزیز در خطبه عید فطر همین امسال از زبان امام جمعه محترم تذکر جدی به صنایع بابت مصرف آب را شنیدند. همچنین چند ماه پیش بابت ساخت مدرسه توسط صنایع صحبت کردند. در پایان ذکر این نکته هم لازم و به جد انتظار می رود که برخی مواقع نویسندگان محترم در فضای مجازی، ذهنیات خودشان را به عنوان واقعیات به خورد مخاطبین عزیز ندهند و مدیران کانالهای خبری قبل از هر گونه انتشار مطلبی لااقل از مجموعه مربوط به آن موضوع توضیحاتی بخواهند تا خدای ناکرده باعث توهین و افترا و نشر اکاذیب نگردند.
دفتر امام جمعه اردکان - مورخ 19/4/1397
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
⏪ خطاب به تمام کسانیکه نه تنها با موسیقی و #کنسرت مشکل داشته بلکه امروز با حضور #زنان در ورزشگاهها ن
دوست عزیز! نه کسی با #اصلاحات_واقعی دشمنی دارد و نه از واژه #زنان بر خود می لرزد.
دنبال جدل نیستیم... وقتی رهبر معظم انقلاب چیزی را تخلف می دانند و مراجع تقلید شما به عنوان یک مسلمان چه می کنید؟
اینهمه ورزش بانوان وجود دارد و بانوان ما در آن فعالیت می کنند. آیا کسی مخالفتی کرده؟ اینهمه رشته های علمی و فرهنگی وجود دارد و زنان در کنار مردان پیشرفت می کنند کسی حرفی زده؟ اکنون بسیاری از کلاس ها مختلط برگزار می شود کسی داد و فریادی کرده؟ چرا اینقدر بی انصافی؟!!!
بنده بیش از این طرح این مسائل را در فضا مجازی صلاح نمی دانم.
مطمئن باشید دغدغه ما هم مسائل مهمتر است ولی هر مشکل مهمی در شهر را دست بگذارید به سیاست های نادرست شهری بر می گردد که خاطر عده ای را آزرده می کند و زود #انگ_سیاسی می خوریم.
ان شاالله همه با کمک هم و در کنار هم و با اعتماد به هم همراه با حسن نیت بتوانیم بر مشکلات فائق آییم.
#کمالی ریاست حوزه
@zarrhbin
#سبک_زندگی_علما
#احتـرام_بـه_همســر
🍃 فرزند آیت الله #فاطمی_نیا نقل میکند: روزی با پدر میخواستيم برويم به یک مجلس مهم؛ وقتی آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند.....!
گفتم عبايتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابيده و عبا را رويشان کشیدهام؛ گفتم بدون عبا رفتن آبروريزی است....
جواب دادند: اگر آبروی من در گروی اين عباست و اين عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است؛ نه آن عبا را میخواهم نه آن آبرو را......!
پ.ن:
در خانهای که آدمها یکدیگر را دوست ندارند؛ بچهها نمیتوانند بزرگ شوند. شاید قد بکشند؛ اما بال و پر نخواهند گرفت.....!
حمید کمالی اردکانی
@zarrhbin
خاطره ای از حجت الاسلام و المسلمین حاج سیّد علی محمّد وزیری...🌷
▫️دختر چادر سفید گم شده بود؛ دیگر ندیدمش؛ هرگز ندیدمش. می دانید کدام دختر را می گویم؟ همان که در جلد اوّل خاطرات شازده حمام از او یاد کرده ام، همان دختری که به خاطر او از مدرسه تا گاراژ اطمینان یکسره می دویدم. سراسر مسیر تا خیابان پهلوی یا امام را به طول حدود ۲/۵ کیلومتر، یکسره می دویدم، آخر اگر دیر می رسیدم، او رفته بود. حالا او گم شده بود. دیگر انگیزه ی دویدن و جلو افتادن در من نبود. فرقی نمی کرد ساعت ۱۲/۱۰ دقیقه جلو درگاراژ برسم یا ۱۲/۵. او که نبود، بقیّه هم خیلی دیدن نداشتند.
▫️پیش خودم گفتم: حالا که عجله ندارم، چرا از خیابان به خانه بروم؟ از راه کوچه و پس کوچه ها به خانه می روم. هر روز از یک راه و مسیر متفاوت به خانه می رفتم. فاصله مدرسه تا خانه حدود پنج کیلومتر بود. از ده راه می شد به خانه رفت. یک روز گفتم از راه #مسجد_جامع و بازارچه ی چارسوق و محلّه ی #یهودی_ها به خانه می روم. وقتی به صدمتری مسجد جامع رسیدم، صدای بلندگوی مسجد بلند بود. موذن مشغول پیش خوانی #اذان بود. از جلو مسجد رد و وارد چهارسوق شدم، صدای اذان می آمد. وارد محله ی یهودی ها که شدم، صدای اذان شنیده نمی شد!!
▫️محله ی #یهودی_ها دیوار به دیوار #مسجد و در ضلع جنوبی آن واقع بود.تعدادی خانه ی یهودی هم در ضلع غربی مسجد بود. هنوز هم (۱۳۹۴) خانه بزرگ یهودیان یزد دیوار به دیوار مسجد جامع است. #کنیسه_بزرگ_یهودیان_یزد در ۵۰ متری #مسجد_جامع واقع است. البته، این خودش خیلی معنا دارد؛ آن ها که اهل معرفت دینی و اسلامی هستند، می فهمند. آن ها که #فرهنگ_اسلامی_ایرانی را می فهمند، می دانند که نزدیکی مسجد جامع مسلمانان و کنیسه ی یهودیان یعنی چه؟ می دانند این نزدیکیِ جغرافیایی #ریشه در یک #فرهنگ_غنی چند هزارساله دارد. می دانند چه همزیستی مسالمت آمیزی در پسِ این نزدیکی جغرافیایی نهفته است. چیزی که جامعه ی بشری به آن نیاز مبرم دارد.
▫️چند روزی از همین راه، از خانه به مدرسه رفتم. متوجه شدم ۷۰_۶۰ متری محلّه یهودیان صدای اذان کم می شود. وارد محلّه یهودیان که می شدم صدای اذان شنیده نمی شد. برایم مسلم شد که این امر علّتی دارد.
▫️شانزده سالم بود. شب های احیای ماه رمضان بود. مادرم گفته بود امثال شب های احیاء به مسجد جامع می رویم. مسجد جامع در این امور #غریب بود. من و مادرم همراه چند زن و بچه ی همسایه، راه افتادیم تا به مسجد جامع برویم. از راه کوچه پس کوچه ها نیم ساعتی راه بود. باید از محلّه یهودی ها گذر می کردیم تا به مسجد برسیم. وقتی در محله یهودی ها به دیوار پشتی مسجد رسیدیم، هیچ صدایی نبود. جلوِ درِ مسجد که رسیدیم، مراسم دعا از بلندگو پخش می شد. مادرم به شبستان زنانه رفت. وارد مسجد شدم، ولی بلافاصله به طرف محلّه یهودی ها برگشتم. صدای بلندگو به تدریج کم می شد. وارد محلّه یهودی ها که شدم، هیچ صدایی به گوش نمی رسید. همه جا ساکت و آرام بود.
▫️دوباره به مسجد بر گشتم. قسمت مردانه نسبتا شلوغ بود. برای اوّلین بار می خواستم پای منبرش بنشینم، دیده بودمش، می شناختمش. می دانستم که مسجد جامع را تعمیر کرده و دارد #کتابخانه ی جدیدی هم کنار آن می سازد، می دانستم که مدرسه تعلیمات اسلامی را بنیان گذاشته است. قدش بلند بود، حدود ۶۵ سال داشت، اگرچه جوان تر به نظر می رسید. چهره ای گشاده و چشمانی نافذ داشت، #نفوذش در شهر زیاد بود، عمامه ی سیاه نشان از #سیادتش داشت، لباسش بسیار تمیز بود؛ به آرامی در بالای منبر جای گرفت و با این آیات شریفه ی سوره ی "طه" شروع کرد:
قالَ ربِّ اشرَح لِی صدری؛ وَ یَسِّر لِی امری؛ وَاحلُل عُقدَه مِن لِسانی؛ یَفقَهُوا قَولِی؛
▫️سخنش شیرین بود. #متفاوت از بسیاری از همکارانش. شب ضربت خوردن حضرت امیر(ع) بود. نه #لعنی به ابن ملجم کرد، نه #شمشیری کشید و نه #خونی ریخت. سعی کرد راه و مشرب حضرت علی (ع) را بازگو کند. آن سال سه شب #احیاء را به مسجد جامع رفتیم. هر سه شب سیّد بزرگوار به منبر رفت و با همان آیات شروع کرد، به منبرش علاقه مند شدم. اصولا خیلی منبری نبود که هر روز و هر کجا منبر برود؛
▫️فهمیدم منبریِ حرفه ای نیست. بیشتر به کتابخانه و مدرسه تعلیمات اسلامی می رسید، مسافرت زیاد می رفت. برای تبلیغ به شهرها و روستاها می رفت، بیشتر بانی بود، موسس مدرسه و کتابخانه و امور خیریه بود، مدیر بود، تشکیلات درست می کرد؛ #آدم پرورش می داد. با این همه، در آن سال پنج شش نوبت پای منبرش رفتم. همه جا شروعِ منبرش با آیات ذکر شده بود.
📚 شازده حمام
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
👈 این داستان شاید طولانی باشد ولی ارزش مطالعه دارد پس با حضور قلب مطالعه ی پستها را ادامه دهید👇
@zarrhbin
▫️ دو سئوال ذهنم را درگیر کرده بود؛ #نخست اینکه چرا صدای بلندگوی مسجد در محله یهودی ها شنیده نمی شود، محله ای که دیوار به دیوار ضلع جنوبی مسجد جامع است و #دیگر چرا این سیّد بزرگوار همیشه منبرش را با همین آیات شروع می کند.
▫️آقای جلیل طیبات دبیر جغرافیا، تهیه یک تحقیق را به من سپرده بود. باید به کتابخانه می رفتم، به کتابخانه ی تازه تاسیس #وزیری می رفتم. کتابخانه ای کوچک در کنار درِ ورودیِ مسجد. بیشتر روزها #جوانی به کتابخانه می آمد و پشت یکی از میزهای #کتابخانه می نشست. فقط برای او #چای می آوردند. فکر می کردم پسر یکی از #بزرگان شهر است."چرا فقط برای او چای می آورند؟" #پرسش_دیگری بود که در ذهنم شکل گرفته بود. نمی دانستم باید از چه کسی بپرسم. آدم ۱۶_۱۵ ساله صدها پرسش دارد اما نمی داند باید از چه کسی بپرسد. البته من اگر #پدر داشتم خیلی راحت می توانستم از او بپرسم، جوانها حالا خیلی راحت از #اینترنت می پرسند، اینترنت جای پدر و مادر و برادر را گرفته است.
▫️یک روز ظهر از جلو مسجد رد می شدم. صدای اذان بلند بود. درِ مسجد طرفِ شرق است. وارد چهارسوق شدم. می خواستم به کوچه #یهودی_ها بروم.یک مغازه دار مسن جلو مغازه اش روی چهارپایه نشسته بود. گفتم از این مغازه دار بپرسم چرا صدای #بلندگو در محله ی یهودی ها نمی آید. سلام کردم و گفتم:"حاج آقا سئوالی دارم؛ چرا صدای بلندگوی مسجد در محله ی یهودی ها شنیده نمی شود؟" مغازه دار گفت:"حاجی آقا #سید_علی_محمد_وزیری گفته است." گفتم:"چرا این حرف را زده است؟" گفت:"سیّد اولاد پیغمبر درست گفته است. او گفته که این یهودی ها همسایه مسجد هستند؛ آن ها که اهل نماز نیستند، ما چرا برای آنها #مزاحمت درست کنیم، سیّد بزرگوار گفته است سر بلندگوها را طوری نصب کنند که #صدا به محله ی یهودی ها نرسد."
▫️مغازه دار ادامه داد:" #بلندگوها بالایِ دیوارِ بلندِ مسجد نیست. آنها را چند متر پایین تر از دیوار نصب کرده اند. دیوار خود مانع عبور صدا به طرف خانه ی یهودی ها می شود. تو از دو طرف صدا را خوب می شنوی، ولی از طرف محله ی یهودی ها اصلا صدا شنیده نمی شود." پیرمرد ادامه داد:"بخصوص آقای وزیری گفته است صدای #اذان_صبح نباید این #بندگان_خدا را از خواب بیدار کند."
▫️خانه ی یهودی ها بیشتر در ضلع جنوب مسجد و اندکی در طرف غرب قرار داشت. در آن زمان هنوز خانه ی عمه ی موسی قصاب (موشه کاتساو) چسبیده به دیوار غربی #مسجد بود. همان #موسی_قصاب یا موشه کاتساو که بعدها رئیس جمهور اسرائیل شد. من همین سئوال را چندبار از این و آن کردم. همه همین حرف را زدند که آقای وزیری گفته است صدای بلندگوی مسجد و بخصوص اذان صبح نباید برای همسایه های یهودی مزاحمت ایجاد کند. در این دوره و زمانه چقدر باید از این حرف و عمل درس بگیریم؟ #مزاحمت برای #همسایه بد است. حتی اگر همسایه #هم_دین ما نباشد. ممکن است همسایه ها ساکنان دو خانه باشند. ممکن است مردم دو روستا باشند. ممکن است مردم دو شهر یا دو کشور باشند.
▫️برای پیدا کردن پاسخ سئوال #دوم به کتابخانه رفتم، مصمم شدم از یک نفر بپرسم چرا فقط به این جوان #چای داده می شود. رفتم میز پهلوی او نشستم، یکی از کارکنان کتابخانه برایش چای آورد، چایِ خیلی خوشرنگی هم بود، استکان و نعلبکی تمیز و براق بود، سینی و قندان از آن تمیزتر. کارمند با عزّت و احترام چای را به جوان تعارف کرد؛ جوان با تشکر چای را گرفت. من پشت سر آن کارمند از سالن قرائت خانه بیرون آمدم و پرسیدم:"آقا می توانم بپرسم چرا فقط برای این پسر چای می آورید؟" گفت:" این پسر #یهودی است، همسایه مسجد است، آقای وزیری فرموده است هر وقت این جوان آمد، هم تعارفش کنید و هم به او چای بدهید. ما به بچه های #زردشتی و همه غیر مسلمانانی که به کتابخانه می آیند، تعارف می کنیم. آقای #وزیری گفته است به #همه تعارف کنید، ولی به بچه های #یهودی و #زردشتی و #غیر_مسلمان بیشتر تعارف کنید."
▫️دقیقا نمی دانم چه سالی بود. ولی به نظرم سال ۴۲ بود که من این پرسش را مطرح کردم. می دانم هنوز کتابخانه در ساختمان قدیمی طرف درِ شمالی مسجد قرار داشت. بعدها برای کتابخانه ساختمانی با همت آقایان هراتی و حسین بشارت ساخته شد. آن روز بیشتر پرس و جو نکردم. فقط فهمیدم که نه تنها باید با همشهریان یهودی و زردشتی و... #زندگی کنیم، بلکه باید به آن ها تعارف مضاعف هم بکنیم. #شما بهتر از من می فهمید این حرف چه #عمقی دارد. به عمق همه ی #خاورمیانه. به عمق همه #جهان. حدود پنجاه سال بعد به کتابخانه وزیری رفتم، ساختمان جدیدی با کمک آستان قدس رضوی ساخته شده است.
▫️موضوع پنجاه سال قبل را غیرمستقیم از آقای انتظاری می پرسم تا دقیقا بدانم بچّه های غیر مسلمان هم از کتابخانه استفاده می کردند و می کنند؟ جواب می دهد:"بله...بله!"👇👇👇
▫️و بعد شروع می کند به خاطره تعریف کردن. می گوید اوایل کار کتابخانه بود، هنوز در ساختمان قدیمی بودیم، یک جوانی چند روزی می آمد نگاهی به داخل قرائت خانه می انداخت و می رفت. روزی یکی از کارکنان از جوان پرسید:"چکار داری؟" او پاسخ داد:"از حاج آقا وزیری سئوالی دارم." بالاخره جوان آقای وزیری را پیدا می کند، می گوید که #یهودی است از ایشان می پرسد، اجازه می دهند او از کتابخانه استفاده کند.
▫️#حاج_آقا دست جوان یهودی را می گیرد و به داخل کتابخانه می آورد و خطاب به همه ی #کارکنان می گوید:"این جوان یهودی است، همسایه ی مسجد و کتابخانه است. ایشان هر وقت به کتابخانه آمد، او را تعارف کنید، چای هم به او بدهید. کتاب هم اگر قرض خواست به او بدهید." #حاج_آقا_وزیری به کارمندان می گوید:"ما کتابخانه را برای همه ساخته ایم؛ برای مسلمانان، برای شیعه و سنی، یهودی، زردشتی، مسیحی، ارمنی و حتی افرادی که از منظر #دینی و #مذهبی آن ها را قبول نداریم." ایشان به کتابدارها سفارش می کند:" هرکس اینجا آمد از #ایمانش نپرسید و به او #کتاب بدهید، اگر فهمیدید که مسلمان نیست، حتما بیشتر به او تعارف کنید." از آن روز که باید سال ۱۳۴۲ باشد، همه کارمندان کتابخانه فهمیدند که کتابخانه به همه تعلق دارد. مثل اینکه شهر و مملکت متعلق به #همه است.
▫️ "حالا روز به روز و عمیق تر می فهمم چرا سیّدعلی محمّد وزیری مسجد ساز و کتابخانه ساز و مدرسه ساز همیشه منبرش را با تقاضای #حضرت_موسی_ع شروع می کرد.
▫️#سعه_ی_صدر، سعه ی صدری که منشاء تعامل، تساهل و تحمّل مخالفان است سعه ی صدری که منشاء احترام به دیگران و دگر اندیشان است؛ سعه ی صدری که منشاء صُلح است. سعه ی صدری که خود بالاترین #تبلیغ برای دین، مذهب و فرهنگِ خدامحوری است؛
▫️فرهنگ این مرز و بوم را دشمن تراشان نساخته اند، فرهنگ این مرز و بوم را امثال شیخ ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ، سیدعلی محمّد وزیری و ...ساخته اند؛ کسانی که به کُنه #دین و #قرآن پی برده اند؛ خداوند به ما #سعه_ی_صدر عطا کند که برای بندگان او #احترام قائل شویم.
▫️مردم #یزد در راه #احترام به #اقلیت_ها پیشگام هستند. این افتخار مردم مومن شهر ماست که به درجه ی بسیار بالایی از درک انسانی و همزیستی مسالمت آمیز و #حقوق_شهروندی رسیده اند، به آن درجه از درک زندگی مشترک رسیده اند که همشهری #زرتشتی عزیز خود را به عضویت #شورای_اسلامی_شهر_یزد انتخاب کرده اند. در شهر یزد حداکثر حدود ۳۰۰۰ نفر زرتشتی می توانند رای بدهند آن وقت آن جوان زرتشتی ۲۰۱۸۹ رای آورده است؛ یعنی ۱۸۰۰۰ نفر مسلمان به این شهروند زرتشتی رای داده اند. تعامل، تساهل و احترام متقابل و همزیستی مسالمت آمیز از این بالاتر؟ این همشهری زرتشتی یزدی از حقِّ قانونی خود بهره مند شده است، امّا این مردم یک شهر هستند که صلابت و قدرت و توانایی خود را در ارائه ی #فرهنگ غنیِ اسلامی ایرانی به جهانیان نشان داده اند؛ این فرصت های گرانقدر را که نشانه ی عظمت #فرهنگ_اسلامی_ایرانیِ ماست پاس بداریم.
▫️و یاد فرهنگ سازانی چون حجت الاسلام و المسین سیّد علی محمّد وزیری، آیت الله #سید_روح_الله_خاتمی را باید زنده نگه داشت.
🍃و در پایان، به امید حضور سبز #سپنتا_نیکنام در شورای اسلامی شهر یزد.
🔹 سه شنبه ها و جمعه ها با پست کتاب همراه ما باشید.
@zarrhbin
سلام من به اداره برق بخاطر قطعی برق منطقه جنت آباد زنگ زدم گفتم نوه ام تب داره و دخترم میگه بچم خیلی گرمشه یکساعتم هست که برق ندارن گفت هنوز یکساعت دیگه مشه گفتم چرا منطقه ما قطع نشده اونجا خرابی داره؟گفت نه از طرف اداره کل یزد قطع شده و قراره تمام مناطق اردکان رو به نوبت قطع کنن..گفتم بهتون بگم امادگی قطعی برق داشته باشید
ممنون از مسئولین که اینقدر خوب هستن و وسط اوج گرما برقمون رو به نوبت قراره قطع کنن و تبعیض قائل نمشن فقط خواهشا اطلاع رسانی کنی
#ارسالی
❌❌❌❌❌❌
پ ن: خداقوت جانانه به مسئولین اداره برق که دراین مورد انجام وظیفه خواهندکرد😉وقطعی های هرمنطقه را اعلام وپاسخگوی همشهریان عزیز خواهند بود👍
@zarrhbin
"ذره بین درشهر"درپیام رسان ایتا
آیدی مدیران کانال برای ارسال پیام
@Haditaheriardakani
@shahryare2
کانال ما را درپیام رسان ایتا به دوستان خودمعرفی کنید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/zarrhbin
سلام وقت بخیر
خواستم تقدیر کنم از این کار اداره برق که هم صرفه جویی در کاغذ هست(نسبت به قبض های قبلی) هم صرفه جویی در وقت و هزینه حقوق، چون قبلا یکبار میومدن کنتور مدیدن یکبارم قبض میاوردن کاش بقیه قبوض خدماتی هم اینکارو انجام بدن.اما یه انتقادی هم هست که قبض ها بسیار ناخوانا هست و اصلا نمشه اعداد رو خوند.خواهشا ترتیبی بدن که قبض خوانا و اعداد مشخص باشه
#ارسالی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
سلام وقت بخیر خواستم تقدیر کنم از این کار اداره برق که هم صرفه جویی در کاغذ هست(نسبت به قبض های قب
اتفاقا اینطوری کردن که نتونی بخونی😄
وگرنه شما به سمت چپ قبض نگاه کنی
سرت سوت مکشه وقتی ببینی چند مورد
اضافه بر برق مصرفی از مشترک گرفته مشه مثل مصرف تو اوج مصرف و عوارض برق و عوارض تابستان و ارزش
افزوده.
اگه اینا رو با مبلغ برق مصرفی جمع کنی
خواهی دید که قیمت هر کیلو وات برق
مصرفی که تو قبض زده آخر سر دوبرابر
برای مشترک حساب مشه.
حالا این مدل پول گرفتن از مردم اسمشو
مشه چی گذاشت رو باید ازاداره برق و یا
مسئولین عزیز پرسید.
فکر کنم پرداختن به این موضوعها خیلی
واجبتره تا گیر دادن به ورود زنان به ورزشگاهها.🙂
کاش چشم بینایی بود که این مدل پول
گرفتنها از مردم رو می دید.
#ارسالی
@zarrhbin
سلام و خسته نباشی خدمت شما
خواستم بپرسم از مسئولین محترمی که پارکها در حیطه مسئولیت اونا هست
فلکه چادر ملو یه نگهبان نداره که شبها که شلوغ میشه تو محوطه چرخ بزنه تا یه تذکری به شیطنت بچه ها بده
دوشب که من رفته بودم پارک شاهد شیطنت اونا بودم که کلی اب رو به هدر داده بودن شب اول که از یکی از حوضها آب زده بود بیرون و تا جنب نماز خونه کلی آب گرفته بود و شب بعدش هم که درپوش یکی از حوضها رو برداشته بودند وهمه ی آب حوض رو خالی کرده بودن و کسی هم نبود که به اونا تذکر بده،فواره های همیشه خاموش وریسه های تزئینی وحوض های کثیف خو بماند....
اگه نگهبان ندارید اطلاعیه بدید یه نگهبان براش پیدا کنن
#ارسالی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
اطلاعیه چنانچه کسی ازمسئول پارک هفت حوض اردکان خبرداره بهش بگه یه سر بزنه به حوزه کاریش همش داره
بازهم همون آش وهمون کاسه
شهردارجان کجایی که# شهر من آب ندارد
#ارسالی ازشهروندخبرنگار
@zarrhbin
باسلام خسته نباشید... گلایه ای داریم ازريیس هیئت موتورسواری وريیس پیست موتورسواری نزدیک یک سالی هست نه مسابقه گذاشتن نه همایش اگه قرارنیست کاری بکنی به دوستان خوداطلاع بدهیم موتورامون بفروشیم
نخریدم بذاریم کنارپارکینگ خاک بخوره لاقل یه کسی جواب ماروبده..... باتشکر....
@zarrhbin
✅ بیمه عمر برای #کودکان چه فایده ای دارد؟!
بیمه عمر برای کودکان در واقع تامین کننده سه رکن اساسی:
🔻«تحصیل و اشتغال»
🔻 «مسکن و امکانات رفاهی»
🔻 «بهداشت و درمان»
است که والدین می توانند با پرداخت مبلغی مناسب به عنوان حق بیمه آینده فرزندشان را تامین کنند و خیالشان راحت باشد که فرزندشان در سنین بالا حداقل #دچار_بحران_مالی نخواهد شد.
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
⛱ بیمه زندگی
⚜️تدبیر امروز
💯 تضمين آرامش فردا
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت ، به دوش و دل و جان کشیده ام
#شهریار
شبتون اروم✋
❖
بالا رفتن سن حتمی است....
امــا
اینکه روح تو پیر شود
بستگی به خودت دارد ... !
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ...
ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ...
ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ...
ﺯﻧﺪﮔـــے ﺭﺍ
ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ
پایان آدمیزاد
نه از دست دادن معشوق است
نه رفتن یار
نه تنهایی...
هیچکدام پایان آدمی نیست!
آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود
"الهـــی دلتون خوش، تنتون ســـــالم"
@zarrhbin
سلام .امروز بابت پرداخت هزینه تلفن به دفتر خدماتی چهارراه سعدی (روی پل زیر گذر)مراجعه کردم که تمامی نیروهای خانم دفتر گوشی بدست و مشغول بازی کردن با گوشی بودن .حدود چند دقیقه فقط نگاه کردم و بعد سلام و چند تا سرفه الکی یکیشون نگاه کرد و کار ما رو جهت ادامه گوشی دست گرفتنش سریع راه انداخت .قابل توجه اقای زارع مدیر دفتر
پ ن:اتفاقا از این دسته موارد زیاددیده شده دردفتر خدماتی مذکور
ارسالی
@zarrhbin
♦️خبر خوش بهزیستی برای خانوادههای دارای دو معلول
رئیس سازمان بهزیستی کشور:
🔹برای حمایت از تهیه مسکن برای خانوادههای دارای دو معلول به بالا ۳۰ میلیون تومان کمک بلاعوض توسط سازمان بهزیستی به این خانوادهها اعطا میشود/تسنیم
@zarrhbin
⭕️امام جمعه اردکان: چرا زنها به ورزشگاه آمدند؟
تابش نماینده اردکان: بنای نظام آزاد شدن ورود زنان است
📔شاکر، امام جمعه اردکان:
کسانی در اردکان برخلاف قانون نیروی انتظامی و بعضی از مسئولین را تحتفشار قرار میدهند که مانع ورود بانوان به ورزشگاه نشوند. حرف ما این است که بجای این فشارها قانونش را تصویب کنید. دود این سنتشکنی به چشم خود شما هم خواهد رفت.
📔تابش، نماینده اردکان:
چیزی که در مجلس مطرح شده و شورای عالی امنیت ملی هم مورد توجه قرار داده این است که غیر از مسابقات فوتبال که در شهرهای بزرگ مانند تهران برگزار میشود به مرور موانع حضور خانمها را در ورزشگاهها رفع میکنند.
در اردکان و فوتبال ساحلی ازنظر من خیلی ایرادی ندارد که مادر و خواهر فوتبالیستها بیایند و بنشینند و بازی را تماشا کنند قانون هم منع نکرده است./IRIB
@zarrhbin
💦💦💧💧💦💦💧💦💦
قابل توجه برخی از بانکها
با توجه به اینکه ساعت کاربانکها به علت گرما و برای جلوگیری از مصرف انرژی از ساعت ۶/۳۰الی۱۳/۳۰تغییر یافته لذا در برخی از شعبات بانکها شاهد هستیم که از همان ساعت اولیه صبح کولرها استارت شده تا پایان ساعت اداری
لطفا در این مورد مسئولین شعبات بانکها دقت بیشتری داشته باشند تا در مراحل بعد مجبور به نام بردن شعبات نشویم
با سپاس
@zarrhbin