⭕️معادن منبع تولید ریزگردها هستند
🔻فرماندار اردکان:
🔸معادن عمده منابع تولید ریزگردها هستند و باید هماهنگی لازم بین دستگاههای استان صورت گیرد تا بر معادن و راههای دسترسی آنها نظارت بیشتری شود.
🔸براساس تحقیقات اخیر درباره کانونهای مولد گرد و غبار استان، بیش از ۹۰ درصد معادن با توان غبارزایی بالا در محدوده شهرستان اردکان قرار دارد که این رقم قابل توجه است./ایلنا
@zarrhbin
سلام خدمت مسئولین محترم شهرستان .. بنده چند وقت پیش مطلبی را در همین کانال ذره بین بخاطر نظافت وسایل بازی در پارکهای اردکان بخصوص پارک آزادی نوشتم که جان بچهای مردم بخاطر کثیفی وسایل بازی علی الخصوص سرسره بازی در خطره ... ویک سوالی داشتم که آیا خداوکیلی مسئولین شهر حاضرند به بچهای خود اجازه بدهند با این گونه وسایل پر از خاک و سیاهی و آلودگی بازی کنند ؟؟؟!!!!! که متاسفانه یا کلام ما قابل درک نبود یا گوش شنوایی در کار نیست که نیست ... یا طبل بی عاری بهترین راه فرار برای شانه خالی کردن از مسئولیتشون هست ... الان هم تصویری که ارسال میکنم دقیقا نمونه بارزی از نظم و انضباط مبلمان شهری تو یکی از محله های شهر پولدار و مهاجر پذیر اردکان میباشد ... آیا شهر به این ثروتمندی یکی سطل زباله مکانیزه یا حداقل یکی سطل زباله معمولی ندارد که سر این کوچها بگذارد ؟؟؟ مگر چقدر هزینه دارد نسبت به بریز و بپاشهای و هزینهای تکراری شهرداری ؟؟؟ آیا شهرداری یا هر ارگان مربوطه جای پارکی برای کامیونها ندارد که در هر کوچه و پس کوچه انواع و اقسام کامیونها رها شده ؟؟؟ که البته موضوع جای پارک پیگیری که شده گویا تنها و فقط تنها یکی ترمینال پارک برای کامیونها وجود دارد که کفاف اینهمه کامیون پراکنده شده سطح شهر را نمیدهد ... جنابان متخصیصین سطح اول شهر لطفا کمی به خود بیایید ... به خدا در محضر همون خدا در برابر حق مردم و مسئولیتدون در قبال مردم جوابگو خواهی بود
ارسالی یاد یاران
@zarrhbin
به نام خداوند آزاد و آزادی
آزادی، حق مسلّم زنان است....!!!(۱)
از حدود دو قرن پیش شروع شد. در غرب مثل ایران، زنانی احساس محدودیت میکردند. حجاب، خانهداری و بچهآوری، دست آنها را بسته بود. دیگر قابل تحمل نبود. کاری باید میکردند. و کردند!؛ البته کم کم! فمنیسم، مولود همین تفکر بود. و اعتقادشان این بود؛ آزادی، حق مسلّم زنان است. در نتیجه از بالا روسریها، و از پایین، شلوارها آب رفت. تنوع، لذت و هیجان را زیاد کردند. آنها به سمت آزادی مدنظرشان در حرکت بودند. آزادیای که از آنها یک مرد میساخت! دیگر نیازی نبود برای بیرون رفتن از خانه از کسی اجازه بگیرند. یا اگر با جنس مخالف خود رابطه برقرار کردند، پاسخگوی کسی باشند. همچنین حق داشتند هر کجا دوست دارند کار کنند و برای خود درآمد مستقل داشته باشند. حتی بخاطر ازدواج نکردن یا فرزند نیاوردن، سرزنش نمیشدند.
آنها آزاد شدند اما ارضا، هرگز!! میخواستند به نهایت آزادی برسند؛ ولی سخت در اشتباه بودند! آزادی، ضابطهمند و غیر از ولنگاری است، و ولنگاری نهایت ندارد؛ چون خواهشهای نفسانی، سیری ندارد. اینجا بود که کارهایی چون روسپی شدن (زن بدکاره)، روسپی شدن مردان، همجنسگرایی و سویینگر کلاب (مکانهایی که در آن قوانین مرسوم کنار گذاشته میشود) رواج زیادی پیدا کرد. لذا امروزه برخی از جوانان ما سودای غرب و رفتن به غرب دارند. میگویند آنجا همه چیز آزاد است! در جواب به این جوانان فقط میشود گفت؛ حتما این عزیزان، از محدودیتها و قوانین کمرشکن آنجا اطلاع دارند!
اما پس از دو قرن...
ادامه دارد...
آزادی، حق مسلّم زنان است....!!!(۲)
اما پس از دو قرن، ورق برگشت! به یکباره دیدند هیچ چیز جای خود نیست. بیبند و باری در جامعه موج میزند. نظام خانواده از هم پاشیده است. رشد جمعیت و نیروی کار، به صورت حیرتآوری کم شده است. زن و شوهر به موجودی ماشینی تبدیل شدهاند. حقوقشان برابر شده؛ اما وظایفشان، هم! همه چیز پنجاه پنجاه شده بود؛ حتی بین زن و شوهر! کار کردن، نگهداری از فرزند، مخارج خانه، پخت غذا و....
باید تصمیم دیگری اتخاذ میشد. و شد! الآن در کشوری مثل سوئیس دیده میشود که خانوادهها به فرزندآوری ترغیب میشوند. حتی خودشان دوست دارند فرزندان زیادی داشته باشند. خانمها بیشتر علاقهمندند در خانه باشند و به امر بچهداری بپردازند. جو حاکم نیز، همینگونه القا میکند؛ مثلاً مهدکودک دولتی برای سنین زیر 4 سال خیلی کم، و مهدکودکهای خصوصی، خیلی گران است؛ ماهی حدوداً 12 میلیون تومان! در هلند نیز، کمتر کسی خواهان برقراری ارتباط با روسپیها است. وقتی نگاه میکنی، میبینی کمتر کسی آرایش میکند، و وقتی میپرسی، میشنوی: دوست دارم طبیعی باشم!؛ وقت ندارم!؛ آرایش برای کسی است که اعتماد به نفس ندارد!! آنوقت است که فقط میتوانی دهان از تعجب باز کنی!!!
پس از 2 قرن آزمون و خطا، سخن 14 قرن پیش را فهمیدند! اسلام همان موقع فرمود ارزش زن و مرد، ذاتاً یکی است و هر یک را بهر کاری ساختند. بر این اساس عمل کنید برای شما بهتر است! هرچند اسلام با کار کردن زن در محیط بیرون از خانه مخالف نیست؛ ولی با جنسی ساختن فضای اجتماعی جامعه مخالف است! اسلام میخواهد در جامعه، فضای کار و تلاش حاکم باشد. فقط همین. در این صورت است که جامعه، پویا و پیشرو و شکست ناپذیر خواهد شد.
حال ایران، در ابتدای این مسیر 200 ساله است! سؤال اساسی از زنان کشورم این است: آیا تجربه غرب، شما را کفایت میکند یا اینکه خواهان تجربهای دیگر هستید؟ و البته از قدیم نقل صحیحی رسیده است که میگفتند: آزموده را آزمودن خطا است!!!
برای تکمیل اطلاعات میتوانید مستند انقلاب جنسی را مشاهده فرمایید.
روز و هفته حجاب و عفاف گرامی باد
مرتضی رشیدی 21/4/98
@zarrhbin
🔘 دلگرمی دلهای یخزده
📌 #باهم بخوانیم ادامهی خاطرات دکتر از #شهربانویمحلهشان...
🍃 روزی از مقابل در خانهی شهربانو میگذشتم. سر کوچه نشسته بود. سلام کردم، گفت: "حسین، هیچکس خانهی ما نیست، برو توی اتاق من، روی طاقچه دست چپ، یک روسری گلدار هست، بردار و بیار." من بارها به داخل حیاط و خانهی آنها رفته بودم، ولی برایِ #اولینبار بود که داخل اتاقِ شهربانو میرفتم.
🍂 ۱۱_۱۰ سال داشتم. سقف اتاق شهربانو به شیوهی کلاهفرنگی بود. نور به طور مایل از پنجرههای سقف کلاهفرنگی به داخل میتابید، بخشی از اتاق روشن و بخشی نسبتاً تاریک بود، اتاق از حیاط خلوت پشتی هم نور میگرفت، پنجرهی کوچکی هم به طرف حیاط داشت. اتاق، چهارگوش بزرگی بود. رادیوی لامپی بزرگی را توی یک طاقچه گذاشته بود. چندین طاقچه طبقه بندی شده بود، طبقهها پر از #کتاب بود.
🍃 من هرگز در در هیچ خانهای اینقدر #کتاب ندیده بودم، در طبقههای طاقچهی دیگر تا نزدیک سقف، مجله و بریدههایِ #روزنامه بود. اتاق بسیار تمیز بود. لحافی در یک گوشهی اتاق جمع شده بود. چندتا مخّده به دیوار تکیه داده شده بود. اتاق با قالی کهنهی تمیزی فرش شده بود. در گوشهای از اتاق میز کوتاهی قرار داشت، از آن میزهایی که به صندلی نیاز ندارد، فرد باید روی زمین بنشیند تا از آن استفاده کند. چند جلد کتاب روی میز بود. عنوان یکی از آنها را دیدم: #دیوانشمستبریزی.
🍂 طاقچهی سمت چپ را یافتم، تعدادی #روسریگلدار در طاقچه بود، یکی را برداشتم و برای شهربانو بردم. تشکر کرد و گفت: "پسر زرنگی هستی!" روسریاش را عوض کرد. روسری قبلیاش سفید و تمیز بود. پرسیدم: "چرا روسریتان را عوض کردید؟" گفت: "یکمرتبه دلم خواست #روسریرنگی سرم کنم. مردم چه گناهی کردهاند که باید قیافهی پیرکی مرا ببینند. باید لااقل روسری رنگی و لباس گلدار بپوشم تا آنها #شاد شوند." شهربانو ادامه داد: " طور دیگری نمیتوانم مردم را شاد کنم، با #رنگهایشاد آنها را شاد میکنم."
🍃 بعد از آن روز چندین بار دیگر مرا به داخل اتاقش فرستاد تا چیزی برایش بیاورم. یکبار به من گفت: "برو توی اتاقم یک کاسه بردار و از دبّهای که در گوشهی روبهروی درِ ورودی است، مقداری #آجیل بیاور." وقتی آجیل آوردم، یک مشت به خودم داد. بقیه را به رهگذرانِ کوچه به خصوص به #بچهها میداد.
🍂 بیبیهاجر عاشق مدینه هم غروب سر کوچه مینشست. همیشه تعدادی زن اطراف بیبیهاجر مینشستند و احوال بیبیهاجر را میپرسیدند. گاهی من هم همانجا #قصه میگفتم. البته، بیبیهاجر خودش بزرگ خاندان عاشق مدینهها بود. چندین بچه، دهها نوه و چندین نتیجه داشت.
🍃 ولی #شهربانو همیشه #تنها سر کوچه مینشست. کسی در کنارش نمینشست؛ یعنی جرات نمیکرد کنار #زنی بنشیند که به "کافر" معروف بود. زنها جرات نمیکردند کنار زنی بنشینند که آنها را به شورش وا میداشت. کسی کنار زنی نمینشست که میگفت اینقدر #نترسید! از چی میترسید؟ او میگفت اینقدر از گناه و جهنم نترسید. چه کسی در دههی ۱۳۳۰ جرات میکرد پهلوی پیرهزنی بنشیند که میگفت من به جای همهی شما به #جهنم میروم. من به جای شما جوابِ خدا را میدهم.
🍂 میگفت بچه مدرسهایها نباید به حرف پیرهزنها و پیرمردهای بیسواد گوش بدهند. میگفت این #بیسوادها کر و کورند، شهربانو معتقد بود خیلی از این گناهان که مردم بر میشمرند، #خرافات است. یک روز به ملوکه بیبیهلی (صفاری) گفته بود از نظر این مردم، بزرگترین #گناه، علم و دانش و #فکرکردن است. او میگفت از نظر رقیّه عروس من هرچه آدم بیفکرتر و بیعقلتر باشد، مومنتر است و زودتر به بهشت میرود. میگفت اگر اینطور باشد، همهی #گاوها جایشان توی بهشت است!
🍃 در کوچه و محلّهی ما یک زنِ ملّا و دانا و #کتابخوان بود که از نظر اهالی #کافر بود. در شهر و محله و کوچهی شما چطور؟ چندتا کافر هست؟ البته در شرایط فعلی با این همه مدرسه و دانشگاه "گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هرآنچه هست گیرند."
🍂 مادرم میگوید شهربانو هم نمیخواست ما زنها پیش او بنشینیم. میگفت حرفهای شما مرا #خسته میکند. حالا پس از ۵۵ سال من از نوهاش مهری میپرسم: "چرا مادربزرگ شما همیشه سرِ کوچه تنها بود؟" او گفت: "مخالفانش او را کافر مینامیدند." من منتظر بودم مهری این عبارت را بر زبان بیاورد تا از او سئوال کنم. فوری پرسیدم: "چرا مردم به او "کافر" میگفتند؟ این کلمهی کافر کجا پیدا شد؟"
👇👇👇👇
🍃 #مهری گفت: " مادربزرگم ملّا بود. مکتبدار بود. حدود چهل سال به بچههای مردم درس میداد. از ۲۵ سالگی تا ۶۵ سالگی مکتب داشت. ملّا نباتی شاگرد او بود." اگر اینطور باشد شهربانو باید از سال ۱۲۷۰ شمسی تا ۱۳۱۰ مکتبداری کرده باشد. شهربانو در مکتب علاوه بر قرآن به بچههای مردم #مثنوی، #دیوانشمس و #شاهنامه درس میداد. در مکتب علاوه بر بچههای مسلمان بچههای #زردشتی و #یهودی هم میآمدند. آنها پیش او شاهنامه میخواندند.
🍂 مدتی به بچههای یهودی #تورات و در دههی ۱۳۰۰ به برخی از بزرگسالانِ یهودی #تلمود درس داده بود. ملّاهای دیگر میگفتند شهربانو کافر است. میگفتند او به بچههای مردم کتابهای حرام (ضالّه) درس میدهد. میگفتند: این زن کافر است که #شاهنامه و مثنوی درس میدهد. کافر است که یهودیها و زردشتیها پیش او رفت و آمد دارند.
🍃 آنقدر این حرفها را گفتند و گفتند تا دیگر کسی بچهاش را به #مکتباو نفرستاد. مکتبخانهاش تعطیل شد. طی سالهای بعد فقط ۳_۲ بچه پیش او درس میخواندند. تا حدود بیست سال بعد شاگردهای قبلیاش، شاگردانی که #کارمند یا دبیر بودند، هفتهای دوساعت عصرهای دوشنبه پیش او میآمدند تا مثنوی بخوانند. تا حدود سال ۱۳۳۲ عصرهای دوشنبه کلاسِ #مثنویخوانی داشت.
🍂 در سال ۱۳۳۲ کلاس او را #تعطیل کردند. گفته بودند آدمهایی که به این مکتب میآیند، #سیاسی هستند. گفته بودند مکتب مال بچههاست؛ این آدمهای ۵۰_۴۰ ساله چرا به مکتب میآیند؟ بالاخره کلاس شهربانو را تعطیل کرده بودند. میبینید وقتی #دیکتاتوری گسترده شد تا کجا میرسد؟ تا کوچهپسکوچههای محلّهی فقیرنشین ما، جلسهی درس و بحث یک پیرهزن را هم تعطیل میکنند.
🍃 #دیکتاتوری از بالا، دیکتاتوری از پایین را با خودش میآورد. وقتی رضاشاه و محمدرضاشاه دیکتاتوری میکنند، سوپرِ محلّه هم دیکتاتور میشود. #دیکتاتوری برای #خبیثها فرصت میآورد. فرصتِ #پروندهسازی، فرصتِ #حسادت، فرصت از دور بیرون کردنِ #رقبا. دیکتاتوری از بالا باعث میشود که در پایین دو کارمندِ دونپایه برای هم پاپوش درست کنند. مردم محلّه گفته بودند خوب شد گعدهی (جلسهی) این کافر را تعطیل کردند.
🍂 شهربانو همیشه به همه میگفت #دخترهایتان را به مدرسه بفرستید. روزی شهربانو به حاجآقارضا که پولدار محله بود و خیلی #بانیروضه میشد، گفته بود: "تو در آن دنیا در قعر جهنم هستی! چون اجازه ندادی دخترهایت به مدرسه بروند." اصرار کرده بود که #نوههایش به مدرسه بروند. اگر فشار شهربانو نبود، پدر مهری تسلیم همسرش رقیّه میشد. مهری هم مثل خواهرهایش به مدرسه نمیرفت. خیلی از این پیرهزنهای عصر قاجاری طرفدار #سوادآموزی بودند.
🍃 جالب است که بسیاری از دخترهای آنها که در عصر رضاشاه بودند، با سوادآموزی مخالف بودند. راستی چرا؟ #شهربانو به نوهاش مهری میگفت: "خودم پشتت هستم. تا من زندهام درس بخوان!" رقیّه هم جرات نمیکرد با شهربانو مخالفت کند. شهربانو به رقیّه گفته بود اگر نگذارد مهری به مدرسه برود تمام طلاهایش را به اشرف میدهد. اشرف جاریِ (همعاروس) رقیّه بود. پسر دیگر شهربانو سه کوچه آن طرفتر ساکن بود. شهربانو فقط دو پسر داشت. دختر نداشت.
🍂 شهربانو هیچوقت از هیچ شاگرد مکتبی پول و هدیه نگرفته بود. شوهرش زود مُرده بود. بچههایش با درآمدِ #پارچهبافی بزرگو آنها را داماد کرده بود. بخشی از مخارج عروسی و دامادی نوههایش را هم داده بود. شهربانو میگفت #زنها اگر کار نکنند و با بازار سر و کار نداشته باشند، #خرافاتی میشوند. او میگفت آدم نمیتواند #بیکار باشد. وقتی کار تولیدی و سازنده ندارد، میچسبد به کارهای باطل. دائم میرود جلسههای #غیبت. آدم بیکار، متعصب و بیعقل میشود.
🍃 آدمی که در دستش #پول نباشد و نداند پول چطور به دست میآید، به درد نمیخورد. آدمِ بیخودی میشود. به مهری میگفت: "اگر مادرت کار میکرد، اینقدر بحث گناه و بهشت و جهنم نمیکرد. مادرت توی خانه بیکار است. دائم دنبال حرفهای مفت و #تعصبآمیز است. چون بیکار است، دائم جلسه است. این جلسات برای او نوعی کار است. اگر تو هم میخواهی به سرنوشت مادرت دچار نشوی، باید درس بخوانی و #معلم بشوی، باید کار کنی. اگر بروی توی زیرزمین و پارچهبافی کنی و پول در بیاوری، عقلت بیشتر از خودت بیکار میشود."
✅ ادامه دارد....
📚 شازده حمام، جلد ۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin
آیامی دانید؟...
⁉️چرا زنان مسلمان برای چادر، رنگ مشکی را انتخاب نمودهاند؟👇
رنگ مشکی معانی زیادی دارد.
اگر به همه معانی و علت استفاده از رنگ مشکی در دیگر کشورها نظر بیفکنیم، دیگر تهمت غم و افسردگی به هم نمیدهیم
💪رنگ مشکی رنگ اقتدار و بزرگی و برتری است.
🏃به همین دلیل در ورزشهای رزمی کمربند مشکی به عنوان بالاترین درجه در نظر گرفته شده است
▪️رنگ مشکی رنگ دانایی است.
🕵به همین دلیل جهت دانا نشان دادن قاضیها و وکیلها در جهان غرب همچنان از رنگ مشکی یا سرمهای بسیار سیر که به مشکی میزند استفاده میشود.
👨🎓لباس و کلاه فارغالتحصیلهای بیشتر رشتهها نیز مشکی است.
.
✔️رنگ مشکی رنگ تقدس است .به همین دلیل ردای کشیشها، راهبها و راهبهها به رنگ مشکی است
⚫️رنگ مشکی رنگ هیبت و عظمت است.
به همین دلیل رنگ سنگهای کعبه و رنگ پرده آن مشکیانتخاب شده است تا عظمت آن بیشتر
احساسشود.
رنگ مشکی رنگ نجابت و شرافت است.
و لذا یک زن مسلمان با استفاده از رنگ مشکی برای چادر و حجابِ برترِ خود،
اقتدار خود
دانایی خود
تقدس خود
هیبت و عظمت خود
نجابت و شرافت خود را
به همراه دارد...🔹
@zarrhbin
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام
می خواستم در مورد پارک بانوان مطلبی عرض کنم .حالا که که تنهایک محیط تفریحی مخصوص بانوان وجود داره چه لزومی داره که ساعت کار داشته باشد....به خصوص در این شبهای گرم تابستان که میشود یک محفل دوستانه داشت..ویک دور همی خاطره انگیز برای جمع های زنانه بدون وجود نامحرم ایجاد کرد.اگر فقط،ورزشگاه بانوان است پس این باشگاها در سطح شهر چه لزومی دارد .واگر پارک هست که باید همیشه مورد استفاده قراربگیردنه درساعت خاص......
قابل توجه مسئولین
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا مهندس جدیدی هم عضو جدید مجمع خانوادگی والیبال خاتم خواهد بود؟؟؟ 🤔🤔🤔
پ.ن؛جناب آقای مهندس جدیدی توصیه میکنیم در مورد هزینه کرد های تیم خاتم مو را از ماست کشیده و برای مردم شفاف سازی کنید👍
دست برخی دلالان را کوتاه کنید👍
لطفا در مورد هزینه صوت سالن در فصل گذشته بررسی های لازم را انجام دهید و اطلاع رسانی کنید چند هزینه شده و یا قرار است بشود و چرا و به چه علت ⁉️⁉️
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
آیا مهندس جدیدی هم عضو جدید مجمع خانوادگی والیبال خاتم خواهد بود؟؟؟ 🤔🤔🤔 پ.ن؛جناب آقای مهندس جدیدی ت
#آنچه_شما_فرستادهاید
پیرو این مطلبی که گذاشتن میخوام بگم که بله درست فرمودند یعنی اردکان ما این همه بدبخته که سیستم صوت نداره برای یه سالن که باید از شهر همجوار بیارن!!!! بدونین اوردن چهار تا دله و بندکردن ان که کاری نداره بچهایی تو شهر ما هستن که بهترین سیستم صوت رو دارن و بهترین صدابردار اهل اردکان داریم که بهش افتخار میکنیم اقای طاهر پیشوایی پس زشته که همچین پتانسیلهایی تو شهرمون باشه بریم از شهر همجوار سیستم بیاریم یا چیزای دیگه همیشه میگن چراغی که بر خانه رواست بر مسجد حرام است.پس بیاین از پتانسیل های شهر خودمون انتخاب کنیم و افتخار کنیم که همچین شهری در استان یزد داریم و به خود ببالیم که اردکان تنها شهر نگین کویر ایران است که دارای پتانسیلهای زیادی هست.
اردکان و اردکانی بودن را دوست دارم چون بهترینها برایم بوده و هست
@zarrhbin
جعفرزاده ایمنآبادی: به شجاعت محمدرضا خاتمی غبطه میخورم/ کاش صدا و سیما، دفاعیات خاتمی را به طور کامل پخش میكرد
عضو هیئت رئیسه فراکسیون مستقلین ولایی:
🔺به هر حال، شخصی در این مملکت، عقیدهای داشته و شجاعانه نیز، آن را بیان کرده است و این مسئله دلیل موجهی برای برگزاری دادگاه و صدور حکم حبس و امثال آن نزد افکار عمومی نخواهد بود.
🔺بنده به شخصه به شجاعت محمدرضا خاتمی غبطه خورده و این شجاعت و اقتدار موضع را به ایشان تبریک میگویم.
🔺همه باید کمک کنند تا ابهامات مربوط به انتخابات ٨٨ هرچه سریعتر رفع شود.
🔺در این انتخابات، مردم، نظام و سرمایههای مردم خسارات زیادی دیده و نمیتوان از اتفاقات سال 88 به سادگی عبور کرد. در انتخابات88 مسائلی رخ داد که اکنون پس از گذشت 9 سال، عزیزانی که عرصه جنگ تحمیلی را مدیریت کردند، همچنان در حصر هستند.
🔺به عقیده من، اصلا و اساسا، برگزاری دادگاه اخیر برای اظهارات محمدرضا خاتمی، موضوعیتی نداشته و تنها هزینه به بار آورد.
🔺چرا که همانگونه که گفته شد، شخصی عقیده خود را شجاعانه ابراز کرده و حق اظهار نظر را نمیتوان از افراد سلب کرد. کاش، خیلی از آقایان هم، شجاعت محمدرضا خاتمی را داشتند و واقعیتها را مانند ایشان، ابراز میکردند.
🔺دادگاهی که برای محمدرضا خاتمی برگزار شد، به هیچ عنوان علنی نبود، چرا که دادگاه علنی، مختصات روشن حقوقی خود را دارد و نمیتوان، نام چنین جلساتی را دادگاه علنی گذاشت.
🔺دادگاه علنی، جلسه دادگاه کرباسچی بود که تمام محتوای آن در آن زمان از سوی صدا و سیما منتشر شد.
🔺چه خوب بود که صدا و سیما، دفاعیات محمدرضا خاتمی را به صورت کامل و بدون واوی کمتر در برنامههای خود پخش میکرد و مردم میتوانستند، شاهد اصل مسائل مطرح شده در دادگاه باشند.
🔺چطور آقایان با آن هزینه گزاف، برنامههایی نظیر گاندو را بر اساس مخیلات عدهای، ساخته و با آب و تاب در صدا و سیما پخش میکنند و جایی برای اظهارات و دفاعیات خاتمی در این رسانه نیست؟ آن هم، سریالی که با تخیلات خود، کسانی را که برای این نظام هزینه دادند را زیر سوال میبرد./ امتداد
@zarrhbin
امام جمعه بندرعباس خداحافظی کرد امام جمعه یزد همچنان به دنبال #مصلی_سازی است؟!
آقای ناصری! به آن عده ای که از نظر شما «کوته فکر» هستند می گویند #افکارعمومی! و «افکار عمومی» بدون توجه به خوشآیند و بدآیند ما و بدون #تعارف «افکار عمومی» است!
چرا در شهرکرد عوض مصلی، پردیس فرهنگی نساختند؟!
✍️رضابردستانی
اخیراً مطلبی در «کانال تلگرامی یزدتیتر» منتشر شده که محتوای آن حرف هایی است به نقل از امام جمعه یزد و نماینده ولی فقیه در استان که بُهت برانگیز است. از بدِ حادثه اما! فردای انتشار آن حرف های به اصطلاح «دردمندانه» و «گلایه گونه»! خبری منتشر شد مبنی بر خداحافظی امام جمعه بندرعباس!
بنا بر مطلبی که در «کانال تلگرامی دیده بانی» منتشر شده، طی دو سال گذشته، ده امام جمعه یا از ادامه بودن در سنگر نماز جمعه انصراف داده اند و یا تغییر کرده اند اما آن هایی که به اختیار، سنگر نماز جمعه را تحویل جوان ترها داده اند، در محدوده سنی امام جمعه یزد ـ اندکی بیشتر و اندکی کمتر ـ قرار داشته اند.
یزد تیتر با این عنوان که:«چرا عده ای فکرشان اینقدر کوتاه است/غصه دار می شوم که چرا حتی یک نفر نیامد ببیند این طرح چیست/برخی افراد اول و آخر صحبت های بنده را حذف و فقط بخشی را بزرگنمایی کرده و گاهاً همراه با بی ادبی ،سوء استفاده می کنند؟!» از قول آقای ناصری می نویسد:
«ساخت یک مجموعه بزرگ شامل بازار، میدان بزرگ تجمعات، سالن اجتماعات ۲ هزار نفری، سالن کنفرانس، مصلی و … را مطرح کردیم، این اقدام هم بسیاری از نیازهای یزد را رفع میکرد، هم برای جذب گردشگر مفید بود و هم میراثی برای آیندگان بود اما متاسفانه عدهای آن را درگیر حواشی کردند که واقعیت نداشت. یزد نیازمند یک تحول است نه اینکه با کوتاه نظریها در مقابل طرحهای بزرگ فرهنگی سنگاندازی کرد.»
آقای ناصری! به آن عده ای که از نظر شما «کوته فکر» هستند می گویند #افکارعمومی!
این ایراد نه تنها به آقای امام جمعه که به خیلی ها وارد است و آن اعتقاد نداشتن به «افکار عمومی» و در مرحله ای اسفناک تر، به هیچ انگاشتن « افکار عمومی » است که به تبع آن، شناختِ « افکار عمومی » هم دستخوش تغییر و تحول می شود و گاه فراموش می کنند که « افکار عمومی » اساساً با هیچ کس شوخی ندارد، اهل تعارف هم نیست!
برخلاف نظر امام جمعه که می گوید:« برخی افراد اول و آخر صحبت های بنده را حذف و فقط بخشی را بزرگنمایی کرده، سوء استفاده می کنند.» باید خاطر نشان کرد از ابتدا، تنها و تنها از سوی اطرافیان خود ایشان، بحث «ساخت مصلا» بزرگنمایی شد با عقبه ای که حکایت از مصلی سازی ایشان در شهرکرد داشت و چون با مخالفت شدید و جدی افکار عمومی مواجه شدند، در صدد تغییر عنوان برآمدند و مصلی سازی از یک جایی به بعد، به « پردیس بزرگ فرهنگی » تغییر نام داد اما در ماهیت همچنان مصلی باقی ماند! پس باید خاطر نشان کرد که برخی افرادِ مورد نظرِ امام جمعه؛ عده ای کوتاه فکر هم اگر بوده اند در اطراف خود ایشان حضور داشته اند!
و بازهم بر خلاف نظر امام جمعه که می گوید: « غصه دار می شوم که چرا حتی یک نفر نیامد ببیند این طرح چیست؟!» باید بگویم یک روز تمام به همراه شیخ عباس زارع ـ مسئول پیگیری ویژه طرح مصلی سازی ـ از زمین های مورد نظر بازدید کردم، هرچه سؤال بود مطرح شد اما یار نزدیک امام جمعه نیز از پس توجیه طرح بر نیامد در همان زمان یادداشتی مطرح شد با عنوان: « همراه با رئیس شورای چهارم ـ #شیخ_عباس ـ در بازدید از #گودنخاله ای که زیبنده این شهر نیست!» منتها از آن جایی که اطرافیان مثلاً رسانه ای امام جمعه، سر در لپ تاپ فرو برده مشغول توهین به جامعه ی رسانه ای استان تحت عنوان « کاسبان رسانه ای » بودند غافل از این که خودشان کاسب ترینِ کاسبان رسانه ای محسوب می شوند که هم از سفره یک خبرگزاری خاص ارتزاق می کنند هم از خوان کرم امام جمعه! پس لابد فرصت نشده اخبار صحیح به امام جمعه یزد منتقل شود!
و اما نکته آخر
آقای امام جمعه اگر احساس می کند طرح مورد نظر تا این اندازه برای یزد و یزدی ها مفید است چرا بدون توجه به آن عده ی محدود و معدود « کوتاه فکر » دست به کار نمی شوند؟ چرا مسئولان را به خط نمی کنند؟ چرا این گونه گلایه ها را به شورای شهر، شهرداری، استانداری و غیره منتقل نمی سازند، مگر می شود طرحی تا این اندازه مفید باشد و مظلوم واقع شود؟!
پ.ن: همچنان معتقدم آقای امام جمعه؛ باید رفاقت را در حق رهبری تمام کند چون ایشان از یاران و رفیقان نزدیک رهبر انقلاب به شمار می روند و توقع از ایشان بیشتر از دیگران است
https://t.me/rezabardestanii/11901
سوال
سلام من ۴۰ سالمه و از سن بیست سالگی در یک شرکت مشغول به کارشدم و به مدت ۱۵ سال توی اون شرکت کارکردم و بیمه تامین اجتماعی هم برام رد میشده و بعدش شرکت ورشکست شد و ماهم کارمون رو از دست دادیم.آیا الان من میتونم بجای اون پانزده سالی که تامین اجتماعی کم دارم بیمه عمر بریزم باهم حساب میشن؟
پاسخ
سلام وقتت بخیر.بیمه تامین اجتماعی و بیمه عمر و پس انداز باهم هیچ ارتباطی ندارن شما از الان میتونید براخودتون با توجه به سن و شرایط سلامتیتون و میزان درآمدتون یک بیمه نامه عمر و پس انداز براخودتون تهیه کنید و مدت قرارداد رو هم ۳۰ ساله ببندید و هرزمان احساس کردید توان ادامه پرداخت رو نداشتید بیمه نامه رو بازخرید کنیدو زمانی که سنتون رسید به شصت سالگی حقوق ۱۵ روز کاری رو از بیمه تامین اجتماعی دریافت میکنید و از بیمه نامه عمرتون هم یک مستمری جداگانه براتون ایجاد میشه و از هر دو مستمری دریافت میکنید.
تازه شما میتونید سرمایه بیمه عمرتون رو بصورت یکجا هم دریافت کنید.
#نمایندگی_طاهری_اردکانی
09162618065