eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
409 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 (ع) (س) بند اول غربتکده .................. جهان است و هزاران کودک دلگیر و افسرده جهان است و هزاران مرگِ زرد و مرد دلمرده یکی از درد عشق افتاده یک گوشه، دلش خون است یکی از عشق بیزار است و می گیرد به خود خرده نباشد شوق جنگیدن که روح پهلوانی نیست چه خنجرهای پنهانی نشسته بر سر گُرده گلی که روزگاری می گرفت از او حیات، ایوان ببین که دست بر پهلو زده، در خویش پژمرده در غربت یک خانه، خود را سرزنش می کرد همان خانه که خورد از آتش شد سیه‌چرده به نام نامی که در کوچه زمین خورده به نام آن زنی... که در بوده، زمین‌خورده همان مادر که فرزندان خود را یک به یک داده ولی یکبار هم حتی به روی خود نیاوُرده اگر شد ، این از بوده که در و و ، ارث از مادرش برده علمدار غیوری که به غیر از «او» نمی بیند به رزم خویش ذکری بهتر از نمی بیند 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15 ادامه دارد...
بند دوم افتاده ................ زنی افتاده بود و قرص ماهش، خوش تماشا داشت که نان می پخت و دستان جوانش بوی زهرا داشت به جارو کردن خانه، اگر مشغول هم می شد غباری از را طوطیا بر چشمِ بینا داشت همینکه بوریایی در حیاط خانه می انداخت برای گوسفندان و خروس و مرغ ها جا داشت به لطف دوک نخ ریسی، عبا و پیرهن می دوخت برای چادرنمازی قد دنیا داشت کمک می کرد تا بخواند درس و مشقش را سوار اسب چوبین کرد را و رویا داشت به می گفت از فنون رزم و جنگیدن - به از ...! از قصه او سخت پروا داشت نگاهش را گره می زد به دستان علمدارش علمداری که دستانی بلند و چشم زیبا داشت حواسش بود در همین خانه زمین افتاد به یادش هر روضه ای جانسوز برپا داشت هی آب می شد شب به شب، هی می پرید از خواب از او طلب می کرد بین خواب هایش آب بند سوم ترک عافیت ........... به خانه آمده، ابراز صدها تسلیت کرده شبیه ، او نیز ترک عافیت کرده در پیش بود و او تمام عمر با تدبیر برای یک سفر، خود را کرده از او یک دیگر بنا کرده، که را میان آن برادرها پر از جذابیت کرده کسی جرأت ندارد سمت آن کوچه بیاید باز که هرکس اینچنین کرده، غلط کرده غلط کرده خدا لعنت کند آن را که حرمت را شکست اینجا همان که بعد از آن ، هزاران کرده تا آخر عمر از پرده برمی‌داشت چرا که او، اظهار بر حقانیت کرده از آنکه با ، کرد باید گفت که تکیه بر مقام و جایگاهی عاریت کرده همانی که از او گرفت الگو به همانی که به ، را بی‌جمعیت کرده لگدها قسمت شد در کوچه ی گودال به قربان تنش که شد به نعل اسب ها پامال بند چهارم بوریای خون ............... تنَش و هر برگی به نعل تازه... تا خورده میان ، شده چون فرش پا خورده تحمل کردنِ بی حرمتی ها سخت دشوار است چه دیده خواهرش بر که اینطور جا خورده چرا نفرین نکردی آه ای به !؟ شنیدم که دهان نیلی ات خیلی خورده شنیدم در آتش را بغل کردی تنم سرخ است از داغت، غمت روح مرا خورده شنیدم دخترت تا آمدی در مجمر شامی - زبان وا کرده و یک لقمه هم با تو غذا خورده اگر چه او میان راه، سیلی نوشِ جان کرده اگر چه مثل ضربه های بی هوا خورده گرفته دست بر پهلو، هوا را تار می بیند از اینها می شود فهمید ضربه از کجا خورده! نپرس از من چرا اینقدر می ریزم به هم با تو دلم گفته ست و مُهر خورده قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به حضرت ام البنين(س)؛ وقتی که در ادامه خدا نقطه چین گذاشت خورشید را دومرتبه روی زمین گذاشت برداشت از نگاه علی(ع) اضطراب را بی شک میان سينه تنگش یقین گذاشت دستان مهربان تو عشقی دوباره را بر شانه ی امیر و دل مؤمنين گذاشت مادر نبود و مادری ات اهل خانه را در رحمتی چو رحمت للعالمین گذاشت روزی هزار بار گل از دامنت شکفت دنیا چقدر پشت سرت آفرین گذاشت در دامنت چهار سپیدار سر بلند در سینه ات چهار غم آتشین گذاشت نام تو را خدای پسرهای شیردل با افتخار حضرت ام البنین(س) گذاشت 🆔@Abedi_Aaeini 🆔@maryam_karbasi_najafabadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 قیام اشک اول به زینبش دم در احترام کرد با اذن او ورود به بیت‌الامام کرد تا خاطرات شعله‌ور از یادها رود معروف شد به اُم‌ّ بنین، ترک نام کرد از او سزاست درس بگیرند مادران نامادری که مادری‌اش را تمام کرد حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد آمد بشیر و مادر سقا فقط سوال از سرورش حسین علیه‌السلام کرد در امتداد خون شهیدان کربلا با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد با چار مصرعی که فدای حسین شد این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔@alisalimian_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹احساس مادری🔹 روزی که پا به عرش معلا گذاشتی! بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی در هیئت کنیزی اولاد فاطمه این‌گونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی می‌ریخت از نگاه تو احساس مادری مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی «مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...» این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی در کربلا برای دل سنگ کوفیان چار آینه به رسم تماشا گذاشتی با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پای غربت زهرا گذاشتی پیش از تو نوحه، شور حماسی نمی‌گرفت رسم خوشی‌ست آنچه که بر جا گذاشتی از خوان نوحه‌خوانی تو آب می‌خورد چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی 📝 🆔 @Abedi_Aaeini@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا