گفتی مرگ است، گفتم آغاز من است
گفتی عجز است، گفتم اعجاز من است
ای باد مرا قاصدک مرده مخوان!
پرپر شدنم شروع پرواز من است
#حمیدرضا_مداح
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
کعبه لب وا کرده عطری دلپذیر آورده است
جبرئیل از آسمان شال حریر آورده است
روی لب، ذی الحجه باران را تلاوت میکند
شوق دریا را به دامان کویر آورده است
کهکشان راه شیعه، در مسیر روشنی
بر مداری بیکران ماه منیر آورده است
میدرخشد در میان شیعیان نور علی
حضرت خاتم نگینی بینظیر آورده است
أشهد أنَّ علی... گل کرده لبهای اذان
جبرئیل از آسمان نعم الامیر آورده است
تا بنوشند آیه آیه چشمهی اسلام را
تشنهکامان را به دریای غدیر آورده است
#زهرا_غلامزاده_مهرآبادی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
زبان قاصر ما مانده در بیان علی
چقدر فاصله داریم با جهان علی!
علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز
نه در زمان معاصر، نه در زمان علی!
نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر
رواست سجدهی عالم بر آستان علی
کدام رایِ به ناحق! کدام حرف خلاف!
کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟!
به جستجوی کدام آیهای؟ کدام دلیل
که آیه آیه خدا هست در بیان علی
دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند
قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی
غدیر درس بزرگیست درس این که مباد
که سربلند نباشی در امتحان علی
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برکه نبود، گریهی شوق کویر بود
فردا برای خواندن این خطبه دیر بود
جاماندهها به پیش، جلو رفتهها عقب
معلوم شد علی هدف این مسیر بود
دست خدا به کوری یک مشت زرپرست
فکر غم یتیم و فقیر و اسیر بود
بوده تمام عالم امکان به زیر پاش
شاهی که تخت سلطنتش از حصیر بود
باید به چشم میکده آن را نگاه کرد
در هر کتابخانه اگر الغدیر بود
باید خدا نگفت و نباید بشر نوشت
در وصف او که مثل خودش _بی نظیر_ بود
#محمد_سجاد_حیدری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@aftab_gardan_ha
دلی که جای تو شد جای اضطراب ندارد
کسی که شیعهی مولا شود عذاب ندارد
زمین به شوق قدمهای تو به خاک بدل شد
زمین ما پدری جز ابوتراب ندارد
کسی که مست شد از خوشههای تاک ضریحت
دگر نیاز به میخانه و شراب ندارد
به شوق کعبه هرآنکس به زادگاه تو آمد
به جز طواف علی حق انتخاب ندارد
بعید نیست که مشرک شوند عابد و زاهد
صفات مشترکت با خدا، حساب ندارد
دلیل خلق جهان را بپرس تا که بگویم
که این سوال به غیر از علی جواب ندارد
#علی_حقیقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
دلبستهی مرام کسی جز علی نباش
در زندگی غلام کسی جز علی نباش
گفتم به دل: اگر پیِ مستیِ دائمی
ِمنْ بعد مست جام کسی جز علی نباش
حتی به وقت نامگذاری طفل خود
اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش
دنیا پدید آمد و پروردگار گفت:
دنیا! مطیع و رام کسی جز علی نباش
تنها نصیحت پدرم این کلام بود:
در زندگی غلام کسی جز علی نباش
#احسان_نرگسی_رضاپور
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
گزارش روز اول آخرین اردوی بانوان و آقایان دوره هفتم آفتابگردانها:
🌻افتتاحیه:
http://yon.ir/Gpx0F
🌻اولین کلاس آقایان، با سخنرانی استاد مودب:
http://yon.ir/5CYdZ
🌻اولین کارگاه نقد شعر آقایان با حضور جنابان ناصر فیض، دکتر محمدحسین نجفی و محمدرضا وحیدزاده:
http://yon.ir/WotOx
🌻اولین کلاس بانوان، با سخنرانی استاد مودب:
http://yon.ir/ogu1T
🌻اولین کارگاه نقد شعر بانوان با حضور آقایان علی داودی و مبین اردستانی و خانم مریم کرباسی:
http://yon.ir/dmdMh
گزارش روزهای دوم، سوم و چهارم اردو را نیز در روزهای آینده در سایت آفتابگردانها بخوانید.
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هم باعث گریه و تبسم شدهام
هم موجب سرگرمی مردم شدهام
افتادهام آنجا که نباید باشم
من نامهی عاشقانهای گمشدهام
#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
در آن زمان که رونق بتها زیاد بود
انسان ابوالمصیبت و امالفساد بود
ارکان شرک در شرف انعقاد بود
بوجهل نیز مدعی اجتهاد بود
ناگاه آفتابِ خدا سرزد از حجاز
شیطان افول کرد پس از اولین نماز
او آمد و زمانه پر از اشتیاق شد
رودی زلال راهی شام و عراق شد
دریای ساوه خشک از این اتفاق شد
در هم شکست طاقت کسری و طاق شد
ارکان عرش هم به تکاپو درآمدند
اسطورههای ظلم به زانو درآمدند
آنشب سرود از تبِ نوری که دیده بود
از آیههای سبزِ حضوری که دیده بود
از لالههای سرخ و صبوری که دیده بود
از دخترانِ زنده به گوری که دیده بود
در قبر هم به آینه لبخند میزدند
دل را به نام پاک تو پیوند میزدند
آن روزها گذشت و هوا دلپذیر شد
نام خدیجه آمد و خیرش کثیر شد
بوی بهشت آمد و مولا امیر شد
عالم اسیر زمزمههای غدیر شد
پیچید عطر ناب خدا بین قافله
در سایهسار《انفسنا》ی مباهله
این عشق را که در دل آدم گذاشتند
تنها دلیل فیض دمادم گذاشتند
بار رسالتی که در عالم گذاشتند
بر عهدهی رسول مکرم گذاشتند
عالم سرود از غزل ناب اهل بیت
جاریتر از فرزدق و از دعبل و کمیت
#سایه_رحیمیان_نعیم
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای مشاهده نتیجه مرحله اول فراخوان هشتمین دوره آموزشی شعر جوان انقلاب (آفتابگردانها) لطفا با مراجعه به ربات تلگرامی 👇👇👇
@AftabgardanhaBot
کد ملی یا شماره موبایل ثبت نامی خود را وارد کنید و از نتیجه داوری باخبر شوید.
در صورت داشتن هر گونه سوال می توانید در ساعات اداری با شماره 02177517830 داخلی 130 تا 133 تماس بگیرید یا با آیدی تلگرامی دفتر شعر https://t.me/office4poem با شماره اختصاصی 09190022194 مکاتبه نمایید.
با تشکر - دبیرخانۀ هشتمین دورۀ آموزشی شعر جوان کشور
شهرستان ادب
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تمام دار و ندارم نثار مقدم تو
فدای ماه عزایت، فدای ماتم تو
هزار شکر نمردم به زیر بار گناه
هزار شکر رسیدم به زیر پرچم تو
غبار فرش حسینیه آبرویم داد
چکید اشک روانم ز دیده از غم تو
شنیدهام رمضان برتر است از هر ماه
قبول میکنم آن را ولی محرم تو ...
چه ماتمیست که عرش خدا سیهپوش است
چه غصهایست فراتر ز داغ اعظم تو
#محمد_نعمت_دوست
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_Gardan_ha
شعرخوانی #امیر_تیموری شاعر عضو #دوره_اول_آفتابگردانها ؛ در حضور رهبر انقلاب را در سایت آفتابگردانها تماشا کنید
https://b2n.ir/82006
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
از زبان #جون خطاب به #اباعبدالله_علیه_السلام
جز یک خیالِ از نفس افتاده چیستم؟
بر من ببخش، در خور شان تو نیستم
خورشید جاودانه! من این سایهی سیاه
روشن شدم به نور تو وقتی گریستم
جز اینکه روسیاهترین بندهی توام
پاسخ نداشتم به سوالی که کیستم
من بندهی تو بودهام آری دلیل داشت
عمری اگر شبیه تو آزاده زیستم
افتادم از نفس تو ولی باز لحظهای
سویم بیا که پیش قدومت بایستم
ای ابر سرفراز که نزدیک میشوی
بر من ببار، من که کم از خاک نیستم
#محمدرضا_معلمی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
غمی تلخ و غمی شیرین غمی دلخواه میآید
غم سنگینتر از کوهی که با دل راه میآید
نگاه اشکآلودم گره خوردهست باحسرت...
به آن پرچم که لرزان در نسیم آه میآید
هراسی نیست از شبها، دل این کاروان قرص است
که با آنها در این هجرت نگاه ماه میآید
بپوشد چشم از دنیا، بشوید دست از جانش
در این دشت بلا هر کس که خاطرخواه میآید
بیابان در بیابان روبرویش لشکر کفر است
ولی این مرد از ایمانش مگر کوتاه میآید؟!
بیابان است و خیل گرگها، آه این چه غوغاییست؟!
صدای یوسف ما از درون چاه میآید
نصیبش میشود چشمی، گلویی، دست و بازویی
هر آن تیری و تیغی که در این درگاه میآید
□
تماشا کن ته گودال خون کیست میجوشد؟!
به رگهای زمین گویا که ثارالله میآید
#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبهی محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو این گونه دست و پا نزدهست
امید من به تو و گریههای روضهی توست
که چشمهام به اشک تو پشت پا نزدهست
چقدر در دو جهان بی سر است و بی سامان
توانگری که دمی سر به کربلا نزدهست
#فائزه_زرافشان
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
شک ندارم که دلِ عرشِ خدا میلرزد
گاه و بیگاه به یاد لب عطشان حسین
آسمان گریهکنان یکسره با هق هقِ ابر
شده همراه به یاد لب عطشان حسین
کاسهآبی شده خورشید و دلش میجوشد
هر سحرگاه به یاد لب عطشان حسین
مطمئنم شده تر دیدهی یوسف آری!
در تهِ چاه به یاد لب عطشان حسین
از خجالت شده سرگشته و میپیچد رود
راه و بی راه به یاد لب عطشان حسین
خم شده مثلِ کمانی به شکستن نزدیک
کمرِ ماه به یاد لب عطشان حسین
تا به《سر》میرسد این واقعه لب میبندم
قصه کوتاه! به یاد لب عطشان حسین ...
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
من کیستم مگر، که بگویم تو کیستی
بسیار از تو گفتهام اما تو نیستی
من هرچه گریه میکنم آدم نمیشوم
ای کاش تو، به حال دلم میگریستی
دیگر چگونه روی دو پایم بایستم
وقتی به نیزه تکیه زدی تا بایستی
ای هرچه آب در به در خاک پای تو
در این زمین خشک به دنبال چیستی؟
باید بمیرم از غم این زندگانیام
وقتی که جز برای شهادت نزیستی
#زهرا_بشری_موحد
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
داغی عمیق بر دل باران گذاشتی
ای آن که تشنه سر به بیابان گذاشتی
از مال و خانواده و از جان گذشتهای
از مال و خانواده و از جان گذاشتی
باید شنید بر سرت آن شب چهها گذشت
از نیزهای که سر به سر آن گذاشتی
ختمی برای واژهی انسان گرفتی و
بر نی بنای خواندن قرآن گذاشتی
آیینهی عطوفت و تیغ حماسهای
ما را در این معادله حیران گذاشتی
مهرت چگونه در دل ما جا گرفته است؟
باغیست این که در دل گلدان گذاشتی
#عاطفه_جوشقانیان
#دوره_پنجم_ـآفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
از کجا قصه را شروع کنم؟
مقتل از التهاب میگرید
خط به خط صفحه صفحهی تاریخ
واژه واژه کتاب میگرید
وای از آن لحظهای که میریزد
آب پاکی به روی دست رباب...
مثل چشمان شرمگین عمو
دیدهی مشک آب میگرید
انعکاس سراب در چشمش
از نگاهش چکید و جاری شد
مادری که سراب میبیند
مادری که سراب میگرید
به کدامین گناه کشته شده؟
طفل ششماههای در آغوشت
این سوال بزرگ عاشورا
قرنها بیجواب میگرید
آسمان مرد این روایت را
از دل سنگ لاله میروید
چه عظیم است داغ این که سه روز
بر تنت آفتاب میگرید
چشمهای تو دید از نیزه
بین آغوش خالی مادر
جای اصغر، گره گره با خون
روی دستش طناب میگرید
بر سر نیزه خواب رفته ولی
مادرش باز هم پی آب است
شاید این سر هنوز هم دارد
در خیال رباب میگرید
صاحب روضهها کجایی که
میرود قصه سوی جایی که
مادرت میکند دعایی که
تا شود مستجاب میگرید
#عباس_جواهری_رفیع
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
برگشت به خیمه یارِ آبآور؟... نه
لبهای علی به قطرهای شد تر؟... نه
آغاز غم انگیز مصیبت این است:
آب است و رباب است و علی اصغر ... نه
#سید_مصطفی_صالحی_ساداتی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تقدیم به #حضرت_رباب
مگر که گریه کند چاه زمزمی دیگر
که خشک مانده لب ذبح اعظمی دیگر
امید، مشک عمو بود و هر کسی میگفت
رباب گریه نکن صبر کن کمی دیگر...
عمودِ خیمه رطبهای تازه میریزد
اگر اراده کند باز مریمی دیگر
ولی رباب که سرگرم ذکر یا رب بود
غمی نداشت بخواهد خدا غمی دیگر
دل از تمامی عالم برید و با لبخند
روانه کرد علی را به عالمی دیگر
رباب آب شد اما علی که آب نخواست
سه جرعه آمد و نوشید مرهمی دیگر
دو دست خالی خود را تکان تکان میداد
که جز خیال علی نیست همدمی دیگر
#محمد_مهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
به #شش_ماههی_سیدالشهدا_علیه_السلام
نالهات در نفس باد، مکرّر گم شد
گریهی تو وسط خندهی لشکر گم شد
سورهای بود سپاهم که تلاوت کردم
آیهای پشت سر آیهی دیگر گم شد
ماند از سوره فقط آیهی بسم اللهاش
آه کوتاهترین آیه هم آخر گم شد
دور خوردی می ششماههی من دست به دست
دست من تا که رسیدی می و ساغر گم شد
دست من منبر فریاد غمانگیزت بود
آه! یکمرتبه در خون تو منبر گم شد
زوزهی تیر سهشعبه همه را ساکت کرد
لحظهای بعد صدای علی اصغر گم شد
قدمی سوی سپاه و قدمی سمت حرم
از خجالت پدر پیر تو سردرگم شد
کاش اجزای تو در قبر تو کامل باشند
گرچه گویند که در عصر دهم سر گم شد
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
#دوره_اول__آفتابگردانها
از مجموعه شعر #مرز_ما_عشق_است
نشر #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابانِ بیهمتا
شب است و خردههای خندهی ماه از ورای ابر
میافتد روی آب و میپرد خواب از سر دریا
شب است و میتکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از ماندههای نور را بر سفرهی صحرا
میاندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و میخوابانَد او را روی پای خویش تا فردا
شب است و آسمان پیراهنی از هالهی مهتاب
به تن کردهست چون صوفی که بر تن میکند شولا
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
خوشا لیلا که در دامان جوانی اینچنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها
تعالی الله رویش را که 《والفجر》 است تفسیرش
تعالی الله مویش را که 《والیل اذا یغشا》
ملاحت میچکد از ساحت پیشانیاش هر بار
که در نزد پدر پایین میاندازد سر خود را
کسی چون او پر از سُکر خدا گشتهست پا تا سر
که نشناسد میان سجدههای خویش سر از پا؟
علیّ اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّ بن ابیطالب مهیّا گشته بر هیجا!
که او تا بر زمین پا میگذارد، راه میافتد
میان آسمانها بر سر پابوسیاش دعوا
《اگر امر خدا جنگ است باید رفت》 گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزهها پروا
بلاجوی و بلیگوی و عطشنوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برقآسا
《منم من زادهی زهرا، منم آیینهی حیدر》
ولی نشناختند او را ولینشناسها... دردا!
نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا
نمیگویم چه آمد آخر امّا بر سر جسمش
همین و بس پس از او خاک عالم بر سر دنیا
چراغی نیست در دل -این پریشانخانهی مغموم-
که دزد نفس عمری برده از ایمان من یغما
امیدم سوی الطاف علیّ اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالیِ مرا در محشر کبری
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تقدیم به #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
اذان و سبحه و سجاده و منبر علیاکبر
کسی که بوده از کلِّ جهان بهتر علیاکبر
نمادِ رجعتِ دین است وقتی دیده یک لشکر
که میگردد مسیحاتر محمدتر علیاکبر
به قدری ذوب در ذاتِ خدا، گردیده در میدان
که تاثیری ندارد نیزههاشان بر علیاکبر
تمامِ دشت پر شد، اربا اربا روی خاک افتاد
علیاکبر علیاکبر علیاکبر علیاکبر
میانِ خیمه غوغا شد به پا وقتی که فهمیدند
نمیآید به سوی خیمهها دیگر علیاکبر
ندارم ترسی از مرگم چرا که مطمئن هستم
به بالینم میآید لحظهای ... آخر علیاکبر
#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تقدیم به #حضرت_علی_اکبر
به پا شدهست در این دشت محشری دیگر
چگونه زنده شده باز حیدری دیگر
و گفت لشکر کفّار یک صدا که مگر
بنا نبود نیاید پیمبری دیگر؟
رجز که خواند به هم زد صفوف لشکر را
که آمدهست به پیکار صفدری دیگر
ابهتش همه را یاد مرتضی انداخت
به کربلا چه کند؟ فتح خیبری دیگر
امان از آن لحظاتی که بال و پر میزد
شکست پیش نگاه حرم پری دیگر
به پهلوی گل لیلا که نیزه زار دمید
گرفت کربوبلا عطر کوثری دیگر
فدای آنهمه سرهای پر زده تا نی
میان آنهمه سر بود، او سری دیگر
#سید_امیر_حسین_خوشرو
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha