eitaa logo
📚 فصیح‌ یار
1.1هزار دنبال‌کننده
180 عکس
172 ویدیو
3 فایل
با ما تا فتح قله‌ی زبان عربی، همراه باشید ارتباط با ما: @FatemeMohebbi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قسمت ۲ این یک دقیقه کارتون را مشاهده و متن آن را برای ما ارسال کنید! مهارت شنیداری خودتان را بسنجید! آیدی جهت ارسال متن فیلم: @fatememohebbi به ما بپیوندید و مهارت‌های خود را تقویت کنید! 🎬✨ ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 الوالد الاستاذ عودنا الوالدُ أن لا نضيعَ أيَّ فرصةٍ، ولا يفوتَنا أيّ يومٍ دونَ استثمارِهِ في الدرسِ والمباحثةِ پدرمان ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون استفاده در درس و مباحثه از دست ندهیم. كان يستغلُّ فرصةَ تعطيلِ الدراسةِ في الحوزةِ أيامَ شهر محرم، وخلال أشهر الصيف، فيدرسني خلال الأيام السبعة الأولى من شهر محرم، وفي الثلاثة التالية ينصرف إلى مجالس العزاء الحسيني او از فرصت تعطیلی درس در حوزه در ایام محرم و در طول تابستان استفاده می‌کرد، به‌طوری‌که مرا در هفت روز اول محرم درس می‌داد و در سه روز بعدی به مجالس عزاداری حسینی می‌رفت. كان يرفض وجود شيء اسمه عطلة صيفية»، ويقول: نحن كنا نواصل دروسنا خلال أشهر الصيف في مدينة النجف الأشرف على الرغم من قسوة جوها وشدة حرارتها، فكيف تُعطل الدراسة في مشهد ؟! او وجود چیزی به نام تعطیلات تابستانی را نمی‌پذیرفت و می‌گفت: ما در ماه‌های تابستان در شهر نجف اشرف به درس خود ادامه می‌دادیم با وجود شرایط سخت و گرمای شدید هوا، پس چرا درس در مشهد تعطیل شود؟! وكتاب المطوّل درسته في أشهر العطلة الصيفية کتاب مطول را در ماه‌های تعطیلی تابستان خواندم. كان الشيخ الفشاركي يأتي من قم إلى مشهد في الصيف، ويقضي فيها شهرين شیخ فشاری در تابستان از قم به مشهد می‌آمد و دو ماه در آنجا می‌ماند. كنت قد عرفته من بعيد؛ لأنه سبق أن درس علوم اللغة العربية في مشهد قبل أن ينتقل إلى قم، ثم درس هذه العلوم في قم من او را از دور می‌شناختم زیرا قبلاً علوم زبان عربی را در مشهد خوانده بود و سپس به قم رفته و آن علوم را در قم تدریس کرده بود. طلبت منه أن يدرسني المطوّل في مشهد، فاستجاب از او خواستم که در مشهد به من مطول درس دهد و او پذیرفت. وكنت أواصل معه الدراسة ساعات طوالاً من اليوم، فأنهيت المطول ببيانه وبعض معانيه وبديعه في صيفين، أي خلال أربعة أشهر من ساعت‌های طولانی از روز با او درس می‌خواندم و مطول را با بیان او و برخی از معانی و بدیعش در دو تابستان، یعنی طی چهار ماه، به پایان رساندم. ثم عرف الشيخ الفشاركي بعد ذلك أني أدرس «المكاسب» أيضاً، فاستغرب لتقدم السريع في الفقه، وكان هو أيضا يدرس هذا الكتاب في قم سپس شیخ فشاری فهمید که من "المکاسب" هم می‌خوانم و از پیشرفت سریع من در فقه تعجب کرد، او نیز این کتاب را در قم تدریس می‌کرد. كان الوالد يشرف على هذه المواصلة المستمرة، ويدفعنا نحوها بالتشجيع تارة، وبالشدة تارة أخرى پدر بر این استمرار نظارت می‌کرد و ما را گاهی با تشویق و گاهی با شدت به سوی آن می‌برد. وكنت منصاعاً لمنهج الوالد ومنفذاً لرغبته من مطیع روش پدر بودم و خواسته او را اجرا می‌کردم. كان ينشرح كثيراً حين أبدي له رأيي الخاص في ما أدرس پدرم بسیار خوشحال می‌شد وقتی نظرات خودم را در مورد آنچه می‌خواندم به او می‌گفتم. وكان يقول لي وأنا بين الرابعة عشرة والخامسة عشرة: أنت مجتهد وقادر على الاستنباط او در حالی که من بین چهارده و پانزده ساله بودم به من می‌گفت: تو مجتهد و قادر به استنباط هستی. كنت أتباحث مع أخي، وبعد المباحثة يدعونا الوالد إلى غرفته، فيسأل ويوضح ما انغلق علينا فهمه من با برادرم به مباحثه می‌پرداختم و پس از مباحثه، پدر ما را به اتاق خود دعوت می‌کرد و سوالاتی می‌پرسید و توضیحاتی در مورد چیزهایی که نمی‌فهمیدیم، می‌داد. أذكر أن البيت كان من ثلاث غرف لوالدي غرفتان غرفة كبيرة نسبيا لضيوفه، وغرفة لمطالعته وطعامه كالحجرة لطالب العلم یادم می‌آید که خانه ما سه اتاق داشت، دو اتاق برای پدرم بود؛ یک اتاق نسبتاً بزرگ برای مهمان‌هایش و یک اتاق برای مطالعه و غذای او که مانند حجره‌ای برای طلبه علم بود. صفحة ۴۶ من کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
storageemulatedموزیک2.mp3
3.38M
🎧 ۸ قرائت صفحه ۴۶ از کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 . 🔻کلمات مهم صفحه ۴۶ ۱. عَوَّدَنا: ما را عادت داده بود 🌟 ۲. نُضَيِّعَ: از دست بدهیم ❌ ۳. يَفوتَنا: از دستمان برود 🚫 ۴. يَستَغِلُّ: استفاده می‌کرد 📈 ۵. يَنصَرِفُ: می‌رفت 🚶‍♂️ ۶. يَرفُضُ: نمی‌پذیرفت ✋ ۷. قَسوَةِ: سختی 💪 ۸. العُطلَةِ الصَّيفِيَّةِ: تعطیلات تابستانی ☀️ ۹. نُواصِلُ: ادامه می‌دادیم ⏳ ۱۰. مَطَالعَتِهِ: مطالعه او 📚 ۱۱. يَأتِي: می‌آید 🚶‍♂️ ۱۲. يَنتَقِلُ: منتقل می‌شود 🛫 ۱۳. أُواصِلُ: ادامه می‌دادم ⏳ ۱۴. طِوالاً من الیوم: بخش طولانی از روز ⏳ ۱۵. فَاستَغرَبَ: تعجب کرد 😲 ۱۶. تَّقَدُّمِ: پیشرفت 🚀 ۱۷. مُواصَلَةِ: استمرار 📈 ۱۸. تَارَةً: گاهی 🔄 ۱۹. مُنصَاعاً: مطیع 📜 ۲۰. مُنفِّذاً: اجراکننده 🛠️ ۲۱. کنتُ أُبَاحِثُ: مباحثه می‌کردم 💬 ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قسمت ۲ همراه با 🎬📝 به ما بپیوندید و مهارت‌های شنیداری خود را تقویت کنید! 🎬✨ ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
📽️ قسمت ۲ سيد داو! آقای داو! هَلْ أَنْتَ بِخَيْرٍ؟ آیا حال شما خوب است؟ أَنا بِخَيْرٍ من خوبم، يا سَيِّدَ داو! آقای داو! أَنْتَ مُدْهِشٌ! شما شگفت‌انگیز هستید! أَمْسَكْتَ الوَحْشَ في وَقْتٍ قَصيرٍ در زمان کوتاهی هیولا را گرفتی بِالطَّبْعِ! البته! ماذَا؟ چه چیزی؟ وَحْشٌ؟ هیولا؟ إِنَّهُ لَيْسَ وَحْشاً إِنَّهُ حُوتٌ صَغيرٌ این هیولا نیست، این یک نهنگ کوچک است. حُوتٌ صَغيرٌ؟ نهنگ کوچک؟ إِنَّهُ لا يَبْدو بِحالَةٍ جَيِّدَةٍ او حالش خوب به نظر نمی‌رسد الحُوتُ الصَّغيرُ عالِقٌ نهنگ کوچک گیر کرده است. رُبَّما يَموتُ إِذا لَمْ يَسْتَطِعِ العَوْدَةَ إِلى الماءِ شاید بمیرد اگر نتواند به آب برگردد. يا لَهُ مِنْ حُوتٍ صَغيرٍ مِسْكينٍ! چه نهنگ کوچک بیچاره‌ای! هَيّا نُساعِدْهُ عَلى العَوْدَةِ إِلى الماءِ! بیایید به او کمک کنیم برای بازگشت به آب! حَسَناً! خوب! دَعْني أَفْعَلْ ذلِكَ أَنا الأَقْوى بگذار من انجامش دهم، من قوی‌ترم. لا! نه! هَذا لَنْ يُنْجِحَ این موفق نخواهد شد الحُوتُ الصَّغيرُ كَبيرٌ جِدّاً. أجل! نهنگ کوچک خیلی بزرگ است. بله! يُمْكِنُنا المُساعَدَةُ بِاسْتِخْدامِ الغَوّاصَةِ می‌توانیم با استفاده از زیردریایی کمک کنیم لَقَدْ تَسْتَيْقِظُ بَعْدَ سَيِّد داو! بعد آقای داو بیدار می‌شود إِذَنْ سَأُحاوِلُ بِنَفْسي پس خودم تلاش میکنم. التَّشْغيلَ، أَيْنَ الزِّرُّ؟ روشن کردن، دکمه کجاست؟ هُنا؟ اینجا؟ هَلْ هُوَ هُنا؟ آیا اینجاست؟ ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e