.
#زمزمه #زمینه
#لطمه_زنی
#پنجم_صفر38
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
می باره بازم اشکات
آقای مظلومم
برا رقیّه سادات
آقای مظلومم
رقیه شد جون بر لب
آقای مظلومم
برس به داد زینب
آقای مظلومم
رو خاک خرابه سرشو گذاشته با درد
میخونه که ای منتقم ما دیگه برگرد
ببین که بدحاله، پیش سر باباش
خون کرده قلبا رو،با لطمه رو لبهاش
عجّل فرج یا رب....
🌸
#زبانحال_حضرت_زینب با #حضرت_رقیه
شب تا سحر بیداری
چرا نمی خوابی...
داری همش می باری
چرا نمی خوابی...
تموم شهر خوابیدن
چرا نمیخوابی .....
به اشک تو خندیدن
چرا نمیخوابی ....
هی ناله نزن، پاسخته طعنه ی دشمن
با صورت زخمی زدی آتیش به دل من
میون رقص شام، چقد تو ترسیدی
توو گوش یک دختر گوشوارتو دیدی
🌸
زبان حال حضرت رقیه با بابا علیهماالسلام:
خرابمون تاریکه
خوش اومدی بابا
وصالمون نزدیکه
خوش اومدی بابا
ای پاره پاره حنجر
خوش اومدی بابا
سر ِبدون پیکر
خوش اومدی بابا
یک شب به تنور رفتی و یک شب به کلیسا
امشب شدی مهمون خرابه ، گل زهرا
با خیزرون گشته لعل لبت پاره
از دُرّ ِدندونت خونابه می باره
🌸
زبان حال امام حسین با حضرت رقیه علیهماالسلام:
فدای چشم دریات
رقیه خانومم
چرا سپیده موهات
رقیه خانومم
چرا سر تو زخمه
رقیه خانومم
نزن به لبهات لطمه
رقیه خانومم
دیدم سر ِنی که تو شدی غرق جراحت
مونده رو تنت، لاله ی من ردّ جسارت
خمیده قدّ تو، چون مادرم زهرا
عجّل وفاتی شد، دعای تو حالا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
.👇
.
#پنجم_صفر
گرچه در این خرابه دگر احترام نیست
شکر خدا ولی خبر از ازدحام نیست
بوی غذا تمام محل را گرفته است
اما برای اهل نبوت طعام نیست
رنگ از رخم پریده، حسابی کلافه ام
از درد استخوان، نفسم بادوام نیست
از هر طرف که پا شده ام خورده ام زمین
در جسم زیر و رو شده ام انسجام نیست
شب تا سحر به یاد لبت گریه کرده ام
کام تو چوب خورد و حیاتم به کام نیست
گفتم سلام... کاش یکی یادشان دهد
سیلی و تازیانه جواب سلام نیست
من دختر مطهره ی آل عصمتم
شأنم که درک کردن بزم حرام نیست
طوری لگد زدند نمازم نشسته است
دیگر توان برای قعود و قیام نیست
تقصیر لکنت است، گذر کن ز دخترت
مانند قبل با تو اگر همکلام نیست
آماده ی سفر شده ام چون رقیه را
طاقت برایِ ماندن در بین شام نیست
#حضرت_رقیه
#خرابه_شام
.
.
#زمزمه
#پنجم_صفر
دختر غم زده خرابه هام
آرزویی ندارم غیر بابام
میخوام امشب تا سحر صدات کنم
ولی لکنت افتاده توی صدام
من که تو آغوش تو میخوابیدم
قبل خواب باید تورو می بوسیدم
حالا سر به روی خاکا میزارم
دیدنت تو خوابه تنها امیدم
اگه من پرم شکست بابا فدات
چشامم نمیبینه فدا چشات
پر زخمم ولی من یه درد دارم
بابایی خیلی دلم تنگ برات
روی خاکا بابایی کشیدمت
خم شدم یه دل سیر بوسیدمت
تموم غصه من همین شده
وقتی رفتی خواب بودم ندیدمت
رفتی و با سیلی از خواب پریدم
نفسم بند اومد از بس دویدم
تا صدات زدم بابا منو زدن
پناهی جز عمه زینب ندیدم
بابا کل حرم و آتیش سوزوند
چادر خواهرمو آتیش سوزوند
اگه شونه نمیشه موی سرم
معجر رو سرمو آتیش سوزوند
گل سر دیگه برا موهام نخر
دیگه خلخال واسه پاهام نخر
لاله گوشم ببین زخمی شده
گوشواره بابا دیگه برام نخر
من که بودم روز آهوی حرم
نمیتونم دیگه حتی راه برم
همش از قافله ها جا میمونم
تازیونه می رسه تا ببرم
بابایی بال و پرم درد میکنه
زخمای چشم ترم درد میکنه
از شبی که افتادم از رو ناقه
هنوزم موی سرم درد می کنه
مثل شمعی پیکر من آب شده
صورتم با زخم سیلی قاب شده
مثل مادرت که بی هوا زدن
بی هوا زدن تو این جا باب شده
شبی که گم شده بودم زجر اومد
عمو جون نشنوه بابا بد می زد
قد به من به چکمه هاش نمی رسید
بی هوا به پهلو هام .... می زد
اومدی و گره من وا شده
آخرای عمر این زهرا شده
هر کسی منو تورو دیده می گه
این سه ساله پیرتر از بابا شده
#خرابه_شام
#حضرت_رقیه
#موسی_علیمرادی ✍
.
.
#زمزمه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
_گفتگو با عمه زینب در دل خرابه
زمین به آسمون بره،یا آسمون بیاد زمین
آروم نمیگیرم دیگه،بابائی مومیخوام همین
شبای دوری از بابا تا سحر هق هق میکنم
اگه نیاد تو بغلم ،نمی خوابم، دق می کنم
تو شاهدی که دخترا، زبون درازی میکنن
خسته میشن، از سر لج دوباره بازی میکنن
دست همو میگیرن و می پرن و تاب میخورن
اَدامو در میارن و با قد خم آب میخورن
گرسنمه تو جمعشون ، از غذای لذیذ میگن
از عمودورم که بهم ،خارجی وکنیز میگن
معجرِ روی سرمو ، یه مرد پرغرور کشید
نمیدادم گوشواره مو، یکی اومد به زور کشید
لاله ی گوشمو ببین ، خونی که لخته بسته و
شبیه مادرت شدم پهلویی که شکسته و
میبینی روضه خون شدم ، گریه کنم رونیزه هاس
تسبیح این شبای من ، بابا بابا بابا باباس
به شوق دیدنش شب سردو تحمل میکنم
موهای سوخته مو ببند،دردو تحمل میکنم
دندونای شکستمو یه جوری پنهون میکنم
یه فکری هم برای این لبای پر خون میکنم
ولی بگو جلو بابام قد خم وچکار کنم؟
زخم سرم ، تاول پام، این ورم و چکار کنم؟
تو هم دیگه نمی شنوی صدای آه و ناله رو
دردسرت شدم ببخش،حلال کن این سه ساله رو
#مرتضی_عابدینی ✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه (س)
#پنجم_صفر
چه شد شهباز اوج عشق که بی پر آمدی پیشم
سراغم از که بگرفتی که آخر آمدی پیشم
درِ امید را دشمن ز هر سو بسته بر رویم
چگونه ای امید من تو از در آمدی پیشم
بر این ویرانه ی تاریک من امشب ضیاء دادی
از آن لحظه که ای شمع منور آمدی پیشم
سوالی دارم از تو ؛ ای غریبِ آشنا با من
تنت بابا کجا مانده که با سر آمدی پیشم
مرا شرمنده کردی قاری قرآن لب تشنه
که با زخم عمیق از چوب خیزر آمدی پیشم
مگر آب گوارا نیست مهر مادرت زهرا
که با لب های خشک و دیده تر آمدی پیشم
#علیرضا_توانا ✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#پنجم_صفر
میشود غصهی دوری تو سر دیر به دیر
سر به ما میزنی ای سر چه قدر دیر به دیر
غیر رأس پدر و رأس عمو در یک قاب
میرسند آه به هم شمس و قمر دیر به دیر
پدری که نگران است برایش دختر
باید اصلا برود هم به سفر دیر به دیر
تو ولی از سفرت دیر که برگشتی هیچ؛
باد هم از سرت آورد خبر دیر به دیر
زود پژمرده شود گونهی دختر بچه
برسد از پدرش بوسه اگر دیر به دیر
طعم آن بوسهی آخر به لبم مانده ولی
حل شود در لب خشکیده شکر دیر به دیر
این چه وضعی است؟ برای من دختر زشت است
بخورد شانه اگر موی پدر دیر به دیر
#خرابه_شام
#حضرت_رقیه
#مهدی_رحیمی_زمستان✍
.
.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#غزل_مرثیه
۱۱۲۹
بابا غم تو بر جگرم چرخ میزند
اشک غمم به چشم ترم چرخ میزند
گرچه ز سنگ، جوجهی تو پر شکسته شد
صیاد باز دور پرم چرخ میزند
آن دختری که زیور من شد به گوش او
با خنده هی به دور و برم چرخ میزند
از تاریانهای که عدو بر سرم زده
بابا خرابه دور سرم چرخ میزند
موی مرا کشید و لگد زد به پهلویم
دردش مدام بر کمرم چرخ میزند
#محمود_اسدی_شائق ✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
به دلم برات شده بابام میاد امشب
مثه یه کبوترم پر میزنم امشب
گفته بابام که بهت سر میزنم امشب
دیگه از همسفرام دل میکنم امشب
چه خوشه پیش بابام جون کندنم امشب
دیگه جونِ خسته بر لبهام میاد امشب
به دلم برات شده بابام میاد امشب
وای دلم وای دلم
****
مثه بید میلرزه این دستای من امشب
غیر بابام نمیگه لبهای من امشب
هنوزم خون میریزه از پای من امشب
دختر شامی شنو حرفای من امشب
تو بابات قشنگه یا بابای من امشب
چرا از راه نمیاد لیلای من امشب
به راهش خیره شده چشمای من امشب
مثه بارونِ بهار اشکام میاد امشب
به دلم برات شده بابام میاد امشب
وای دلم وای دلم
****
تا جون به لبهام نیومده بابا بیا
مرهم به زخمام نیومده بابا بیا
بال و پرم بسته شده بابا بیا
زینب دیگه خسته شده بابا بیا
وای دلم وای دلم
****
آه قلبم داره از جا کنده میشه
اگه بمونم این دلم از
عمه ها شرمنده میشه
روز روشن شام تاره
دل زارم بی قراره
بجز اشک و غصه و غم کار نداره
بابا جون دختری که
سر روی دستات میگذاشت و میخوابید
روی خاک سر میزاره
جون بابا موندنم
دیگه فایده نداره
دیگه من درد سر قافله ام
با پای پر آبله ام
یادته نیمه شبی از روی نی
صورت ماهت مثه خورشید میتابید
دخترت پا میکشید
به تو دستش نرسید
پایین اومد سر نی
گفتی به من نور دو چشمای ترم
گل یاس اهل حرم
یه شبی من بهتون سر میزنم
تو رو با خود میبرم
****
دست روی دست نزارید بابام میاد امشب
لباس نو بیارید بابام میاد امشب
خونه رو خوشبو کنید بابام میاد امشب
پاشید آب جارو کنید بابام میاد امشب
عود و عنبر بیارید بابام میاد امشب
روی آتیش بزارید بابام میاد امشب
دلو دیوونه کنید بابام میاد امشب
موهامو شونه کنید بابام میاد امشب
وای دلم وای دلم
▪️#نوستالژی
#حاج_محمود_کریمی 🎤
#حضرت_رقیه
شب پنجم صفر 1383
👇
.
#پنجم_صفر
#زمزمه #زمینه
#شور_حضرت_رقیه
🏴
#شب_سوم_محرم
بند اول:
بابا سلام ، چرا دیر اومدی
داشتم بدونِ تو ، می بریدم
بیا بشین کنارم تا بگم
رفتی و بعده تو چی کشیدم
ای بابا
بابایی یه بی حیا رسید
گوشوارمو از گوشم کشید
منو با لگد میزد همش
بابایی یه مردکِ پلید
ای بابا
از تو دلگیرم
دیگه میمیرم
چون رفتی
ای بابا
منو نبُردی
دلم آزردی
چون رفتی
ای بابا
دخترت تنها
مونده تو غم ها
چون رفتی
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی
بند دوم:
بابا ببین که تو آتیش و دود
سوخته موهای من مثه زهرا
پاهام پُر از خار و سنگْ ریزه اَن
از بس که دویدم توی صحرا
ای بابا
کبوده تمومه پیکرم
میریزه خون از بال و پرم
تیره و تار میبینه چشام
خیلی درد داره بابا سرم
باباجون
زخمه سر تا پام
میسوزه چشمام
بعده تو
باباجون
زدنم مردا
خیلی بی پروا
بعده تو
باباجون
منو آزردن
معجرم بردن
بعده تو
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی
بند سوم:
بابای من، یه نگاهی بکن
به آبِله های کفِ پاهام
خوردم کتک صورتم شد کبود
طوری که تیره میبینه چشمام
ای بابا
بابایی زخمِ زبون زدن
شامیا چه بی امون زدن
توی کوچه ی یهودیا
از زمین و آسمون زدند
بابایی
عمه ام تنها
بینِ نامردا
واویلا
بابایی
توی شهرِ شام
میدادن دشنام
واویلا
بابایی
ما رو تو بازار
میدادن آزار
واویلا
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علیرضا_پناهیان(روضه نشین)
#الیاس_محمد_شاهی(احسان)
👇
.
#پنجم_صفر
خون چکیده ست ز چشم تر من ...چیزی نیست
شده مجروح و شکسته پر من ...چیزی نیست
هر زمانی که زمین خوردم و مجروح شدم
یاد دادی که بگو دختر من:" چیزی نیست"
آب شد قلب من از شدت وحشت بابا
داد زد بسکه عدو بر سر من ...چیزی نیست
هدیه ای بود به دستم ز تو اما قاتل
چشمش افتاد به انگشترمن... چیزی نیست
از روی ناقه چو عباس زمین افتادم
ترک افتاد به نیلوفر من... چیزی نیست
لذتت بود پدر موی بلندم اما
آتش افتاد به فرق سر من ...چیزی نیست
می کشیدند مرا از سرم اما عمه
گره محکم زده بر معجر من... چیزی نیست
آن عبایی که به نعش علی اکبر بردی
هست اما دگر از اکبر من چیزی نیست
من دوباره پری کودکیم خواهم شد
گر کبود است همه پیکر من چیزی نیست
سر تو زخم شده پس بدنت پاره شده
پیش زخمان تو زخم پر من چیزی نیست
#مجید_احدزاده ✍
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
.
.
#پنجم_صفر
#نوحه
#واحد_سنگین
#حضرت_رقیه (س)
_______
بعضی اسما / بعضی حرفا
بعضی دردارو آدم یادش نمیره
درد پهلو / درد بازو
کی میتونه اینجوری آروم بگیره
هر کیو که یادم بره/ حرمله یادم نمیره
اون شبی که جاموندم از/قافله یادم نمیره
هرجا رو که یادم بره/ من شام و یادم نمیره
ریخت رو سرت اون قدح/ حرام و نمیره
هرچیو که یادم بره/ این غمو یادم نمیره
بین یه عده بیحیا / عمم و یادم نمیره
من از برو بیا میترسم
از همه شامیا میترسم
بابایی خیلی از نگاهه
بده یهودیا میترسم
((بابا کجایی//داد از جدایی))
=========
بعضی روزا/ بعضی جاها
بعضی غمهاروآدم یادش میمونه
غم غربت/ غم ناموس
از یجایی دیگه آدم نمیتونه
هر کیو که یادم بره/سنان ویادم میمونه
گودال قتلگاه دم/ اذان و یادم میمونه
هرجا رو که یادم بره/ بازارو یادم میمونه
عمم و بد زدن بابا/ اینا رو یادم میمونه
هرچی و که یادم بره/اشکاتو یادم میمونه
شلوغی دروازهء / ساعات و یادم میمونه
شام مردم خوبی نداره
یه شهرسربه سرم میذاره
یه دختر شامی بابایی
ادای من رو در میاره
((بابا کجایی//داد از جدایی))
_______
#شب_سوم_محرم
شعر ونغمه: #مجتبی_نامور ✍
👇👇
.
#پنجم_صفر
السلام علیکِ یا بنتَ الحسین
ای که مهمان شده ای گوشه ی میخانه ی من
پر شد از جام غمت ساغر و پیمانه ی من
ای سراسر سر تو سر به سریر سرمد
ای سر و سرو من ای سرور فرزانه ی من
دیگرم بهر تو یارای پذیرایی نیست
نیست جز خون دلم باده ی میخانه ی من
خالی از غیر و پر از مهر و تمنای توام
هست تنها غم تو در دل دیوانه ی من
پیش تر همره من بودی و من همره تو
دست گلچین شده ویرانی گلخانه ی من
آشیان منِ محنت زده را طوفان برد
بی تو آتش زده شد بال و پر و لانه ی من
جای تو تشت زر و محفل من خاک بلا
نیست شایسته ی تو خاک کف خانه ی من
چه کسی کرده یتیمم به همین سن کمم
چه کسی کرده جدا رأس تو جانانه ی من
از چه رو صورت و لب های تو شد غرق به خون
جان فدای تو کنم یار کریمانه ی من
ای که آیی ز سرِ نیزه و از تشت طلا
کن نگاهی به من و حال غریبانه ی من
هر زمانی که برای تو بهانه گیرم
تازیانه رسد از دشمن بیگانه ی من
گوشوارم شده غارت ولی این ها مانده :
معجر روی سر و غیرت مردانه ی من
گر که بر دامن من رأس تو مهمان گردد
می رود هستی و جان بر سر شکرانه ی من
ببرم همره خود زائر زهرایم کن
ای که مهمان شده ای گوشه ی ویرانه ی من
پنج شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
شب چهارم ماه صفر ۱۴۴۶
#محمدعلی_شهاب ✍
.
4_5883973971384210856.mp3
11.43M
بسم رب الحسین (ع)
#زمینه
#شب_سوم
#شهادت_حضرت_رقیه(س)
#پنجم_صفر
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند۱:
خوابن همه اما من بیدارم
بازم ستاره ها رو میشمارم
با اینکه رو نیزه از من دوری
از همین راه دور دوست دارم
درده که تو دوری ولی
نا محرما نزدیکَمَن
محکم بستم روسریمو
بیزارم از دیده شدن
دوری ولی با تو صحبت دارم
حیف که نمیتونم لکنت دارم
گم شده بودم و عمه دق کرد
خیلی واسه همه زحمت دارم
بند۲:
دلتنگِ صداتم بابا جونم
حرفی بزن باهام مهربونم
قرآن میخونی از روی نیزه
خیلی خیلی بابایی ممنونم
از نیزهت دورم میکنن
با گریه اصرار میکنم
پای نیزه زار میزنم
دنیا رو بیدار میکنم
سخته ولی بابا حالم خوبه
غصه نخوریا حالم خوبه
اگه تو بغلت باشم حتی
با این کبودیا حالم خوبه
بند۳:
خوش برگشتی پیشم ای محبوبم
حالا که اینجایی خوبِ خوبم
با اشکام زخماتو وقتی شستم
خاکسترِ موهاتو می روبم
ای سر زخمی تو هنوز
بابای زیبای منی
این ویرونه قصره منه
وقتی روی پای منی
درد نداره دیگه زخم ابروم
درد نداره دیگه دست و بازوم
پیش تو بابایی من خوشبختم
غم ندارم اگه باشی پهلوم
#شب_سوم_محرم
.
|⇦•در خونه ی خدا....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
درِ خونه ی خدا دستت بازه
خدا واسه نوکر تو میسازه
کافیه که هر کسی حاجت داره
یه سفره ی رقیه بندازه
تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن
حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن
تو گرسنه موندی و سیر زدنت
بچه بودی جوون و پیر زدنت
ای بمیرم که با زنجیر زدنت
خانم سیر زدنت..
ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان
گره های کور رو خانم وا کردی
تو گره گشایی رو معنا کردی
هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد
تو بچه شو پیدا کردی
ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده
اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده
کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا
تو رو انقد نمیداد زجر به خدا
نمیزد تو رو برا اجر به خدا
نمیداد زجر به خدا
مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان
اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات
بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات
تو بگی نه نمیاره
تو بخوای محاله که مَحل نذاره
بگو خیلی بی قراره
بگو دلشوره ی اربعینو داره
«قبله ی حاجات یا رقیه سادات »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بعد از تو هر لحظه
من اوضام بدتر شد
کوفه خیلی بد بود
اما شام بدتر شد
بازار نگو چه بازاری؟
ازار نگو چه ازاری
بزم شراب جه رفتاری
چوب تر و لب قاری
در اوردن اشک سقارو
زدن سیلی عمه مارو
ربابُ دروازه ساعات
ببین بابا کار دنیا رو
…..
وقتی افتادم زجر
از پشت سر اومد
طوری زد تو گوشم
گوشوارم در اومد
واسم صداشو بالا برد
انگشترش تو چشمم خورد
زخمی دو چشم و ابروم شد
اینقدر زدم تا اروم شد
من ُ اون شب با عذاب اورد
برا دستم طناب اورد
همین نامرد تو اون مجلس
خودم دیدم شراب اورد
….
از اون شب باور کن
از سایم می ترسم
رفتی و من اینجا
تنهایم می ترسم
شد موی من سفید بابا
تو مجلس یزید بابا
بی یاور شهید بابا
رگهاتو کی برید بابا
چشام تاره زخمی پاهام
ببرمن رو خسته از دنیام
دبگه من هم باهات می یام
عمو عباسم رو من می خوام
#علی_زمانیان ✍
#شب_سوم_محرم
.
#پنجم_صفر
نگو فردا میام . دیره بابایی
رقیه بی تو می میره بابایی
بخوامم بعد تو آروم بگیرم
سنان آروم نمی گیره بابایی
باید هم مثل قبلاً ها نبینه
نگاهی که یه شب بابا نبینه
ندیدیم از سنان چیزی به جز شر
الهی خیر از دنیا نبینه
منی که جز تو بابایی ندارم
به جز آغوش تو جایی ندارم
می دونم خسته ی راهی ، ببخشید
چیزی واسه پذیرایی ندارم
خوشی مون رفت تا بابایی رفتی
نفهمیدم چرا تنهایی رفتی
ندارم طاقت دوری ، از امشب
منم باهات میام هر جایی رفتی
#شب_سوم_محرم
#شهریار_سنجری ✍
#حضرت_رقیه
#خرابه_شام
.
.
#پنجم_صفر
#زمزمه #زمینه
#شور_حضرت_رقیه
🏴
#شب_سوم_محرم
بند اول:
بابا سلام ، چرا دیر اومدی
داشتم بدونِ تو ، می بریدم
بیا بشین کنارم تا بگم
رفتی و بعده تو چی کشیدم
ای بابا
بابایی یه بی حیا رسید
گوشوارمو از گوشم کشید
منو با لگد میزد همش
بابایی یه مردکِ پلید
ای بابا
از تو دلگیرم
دیگه میمیرم
چون رفتی
ای بابا
منو نبُردی
دلم آزردی
چون رفتی
ای بابا
دخترت تنها
مونده تو غم ها
چون رفتی
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی
بند دوم:
بابا ببین که تو آتیش و دود
سوخته موهای من مثه زهرا
پاهام پُر از خار و سنگْ ریزه اَن
از بس که دویدم توی صحرا
ای بابا
کبوده تمومه پیکرم
میریزه خون از بال و پرم
تیره و تار میبینه چشام
خیلی درد داره بابا سرم
باباجون
زخمه سر تا پام
میسوزه چشمام
بعده تو
باباجون
زدنم مردا
خیلی بی پروا
بعده تو
باباجون
منو آزردن
معجرم بردن
بعده تو
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی
بند سوم:
بابای من، یه نگاهی بکن
به آبِله های کفِ پاهام
خوردم کتک صورتم شد کبود
طوری که تیره میبینه چشمام
ای بابا
بابایی زخمِ زبون زدن
شامیا چه بی امون زدن
توی کوچه ی یهودیا
از زمین و آسمون زدند
بابایی
عمه ام تنها
بینِ نامردا
واویلا
بابایی
توی شهرِ شام
میدادن دشنام
واویلا
بابایی
ما رو تو بازار
میدادن آزار
واویلا
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علیرضا_پناهیان(روضه نشین)
#الیاس_محمد_شاهی(احسان)
👇
.
#پنجم_صفر
#تک #زمینه #شور
#نوحه_سنتی_مجلسی
#شب_سوم_محرم
متن: دارد دل زارم شور رقیه
✅بنداول✅
دارد دله زارم،شوره رقیه
می تابد برقلبم،نوره رقیه
تاابدهستم من،سربازه کویش
آرزویم دمی ، دیدنه رویش
ماه و مهتابم،دخته اربابم{2}
⚜《مولاتی رقیه،اشفعی لنا》⚜
✅بنددوم✅
ناله ی یاحسین،از دل کشیده
با ضربه ی لگد،رنگش پریده
ماننده فاطمه ، پهلو شکسته
بر روی ناقه ی،عریان نشسته
مهدی کجایی،صاحب عزایی{2}
⚜《یاصاحب الزمان،آجرک الله》⚜
✅بندسوم✅
بر روی پیکرش،خورده کعب نی
رفته با اهل بیت،در مجلس می
دیده راسه پدر،در طشت ذرین
شکسته دندانش،ازضربه ی کین
داد از اسیری،وای از یتیمی{2}
⚜《مولاتی رقیه،یابنت الحسین》⚜
✅بندچهارم✅
وای از یهودیان،وای از نامردان
با تازیانه می ، زدند کودکان
عمه زینب بگو،بابایم کجاس
چرا نمی آید عموجان عباس
رقیه ات مرد،بسکه کتک خورد{2}
⚜《یا بقیه الله،آجرک الله》⚜
✅بندپنجم✅
ام البکائی و نوره دو عینی
سه سا له ی ارباب،بنت الحسینی
حیدر خصائل و زهرا شمائل
شاگرده زینب و عشقه ابوفاضل
نظری عنایت،سوی گدایت{2}
⚜《مولاتی رقیه،مظلومه بی بی》⚜
#الیاس_محمد_شاهی
.👇
1723123838719_-2147483648_-212515.ogg
1.97M
#زمینه
#پنجم_صفر
شهادت حضرت رقیه(س)
خوش اومدی بابا
صفا آوردی به خرابه
یتیم نوازی کن
می دونی که چقدر ثوابه
یه نذری کردم که
نبینی دستام توو طنابه
قدم گذاشتی رو چشای تارم
چی جوری اومدی که پا نداری!
عمه که گفت میای، همه ش می گفتم
شاید داداش علی رو هم بیاری
بابا بابا بابا
پرت کو، سرت کو
بگو ببینم علی اکبرت کو
رباب چش به راهه اصغرت کو
سرت کو، پرت کو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شونه ندارم حیف
موهات پریشونه عزیزم
خسته شدم دیگه
منو ببر خونه عزیزم
حال دل ما رو
کسی نمی دونه عزیزم
خبر که داری دخترای شامی
بابا حسابی خندیدن به دردم
حیف که دیگه مو ندارم و الا
موهامو فرش راه تو می کردم
بابا بابا بابا
حرم سوخت، پرم سوخت
شبیه مادرت، موی سرم سوخت
توو آتیش خیمه ها معجرم سوخت
پرم سوخت، حرم سوخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببر منو بابا
یه جا که حرمله نباشه
یه جا که حرفی از
پای پر آبله نباشه
الهی که دیگه
بین ما فاصله نباشه
من که توو این عمر سه ساله هرگز
جایی بدون تو پدر نرفتم
یه عمری من توو بغل تو بودم
حالا سرت رو توو بغل گرفتم
بابا بابا بابا
بریدم، خمیدم
تو شام و کوفه بسکه غصه دیدم
نمی دونی چه حرفایی شنیدم
خمیدم، بریدم
#وحید_محمدی ✍
۱۸ مرداد ۱۴٠۳
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_زمینه
.
#دوبیتی
#حضرت_رقیه
میگن سوی چشاش کم شد رقیه
رخش نیلی، قدش خم شد رقیه
با گریه دشمنو بی آبرو کرد
نماد اشک و ماتم شد رقیه
بمیرم، دیگه راحت شد رقیه
تو این راه خیلی اذیت شد رقیه
پاهاش پر آبله، دستاش به زنجیر
نماد استقامت شد رقیه
بمیرم قامتش تا شد رقیه
رخش مانند زهرا شد رقیه
خرابه شعبه ای از کربلا شد
فدای راه بابا شد رقیه
پناه اهل ایمان یا رقیه
دم سینه زنی مان یا رقیه
به ما گفتند: وقت عرض حاجت
بگوییم از دل و جان یا رقیه
غریبی و غریبان را پناهی
شهیدان حرم را تکیه گاهی
پناه دردمندان یا رقیه
به ما بیچارگان هم کن نگاهی
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#مهدی_شریفی ✍
....................
.
دو بیتی مرثیه
سرت را دخترت تا دید در طشت
نگاه زخمی ات لرزید در طشت
به جای دختر دلتنگ بابا
لبت را خیزران بوسید در طشت
....
هلال نیزه ها ماه منیرم
بخوان قاری من تا جان بگیرم
بخوان از آیه های سوره ی کهف
بخوان تا مزد قرآنت بمیرم
....
به نی حال و هوایت فرق کرده
سرِ در خون حنایت فرق کرده
بخوان هر چند زیر بارش سنگ
کمی لحن صدایت فرق کرده
چهل منزل سرت را نیزه می برد
رقیه دم به دم از غصه می مرد
به خنده حرمله منزل به منزل
کنار نیزه ات هی آب می خورد
#کوفه_تا_شام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.
.
|⇦•فکرشو بکن دخترت...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی
●━━━━━━───────
فکرشو بکن دخترت
تنها یه گوشه بشینه
پیرْهنی که مال تو بود
دست این و اون ببینه
با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیهای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید
رقیه جوری گریه کرد
که آخرش نَفَس گرفت
با گریه از غریبهها
سر باباشو پس گرفت
فکرشو بکن دردونهت
زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید
آروم کنه دخترت رو؟
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی میدید
تا گریه میکرد، با تازیونه، زجر حرومی میرسید
شب سیاه و سردی بود
توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون
سری که از تنور اومد
فکرشو بکن دخترِ
ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به
موهای رقیه خندید
با خنده میگفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری؟
با طعنه میگفت، تو چندسالته؟، چقد موی سفید داری!
میبینی کار دنیا رو
سه سالشه قدش خمید
آخه رقیهی حسین
کجا و مجلس یزید
#شاعر:صادق نجم و داود رحیمی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حجت_الاسلام_سید_حسین_موسوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
زمینه شب سوم
فکرشو بکن دخترت، تنها یه گوشه بشینه
پیرهنی که مال تو بود، دست این و اون ببینه
با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیه ای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید
رقیه جوری گریه کرد، که آخرش نفس گرفت
با گریه از غریبه ها، سر باباشو پس گرفت
###
فکرشو بکن دردونهت، زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید، آروم کنه دخترت رو؟
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی میدید
تا گریه میکرد، با تازیونه، زجر حرومی میرسید
شب سیاه و سردی بود، توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون، سری که از تنور اومد
###
فکرشو بکن دختره، ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به، موهای رقیه خندید
با خنده می گفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری
با طعنه میگفت ، تو چندسالته؟ چقد موی سفید داری؟
میبینی کار دنیا رو، سه سالشه قدش خمید
آخه رقیه ی حسین ، کجا و مجلس یزید
#صادق_نجم
#داود_رحیمی
.👇👇
.
|⇦•بیا وببین دختر تو...
#سینه_زنی وتوسل به #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمیثممطیعی
●━━━━━━───────
بیا و ببین دختر تو، چه شبها که خوابش نبرده
چه شبها كه جاي ستاره، فقط زخم خود را شمرده
نوازش نشد جز به سيلی، كه رنگی نمانده به رويش
كسي هم نزد بعد تو آه،بجز شعله شانه به مويش
امان از يتيمی، امان از اسيری
قيامت شد و من، رسيدم به پيری
«دل تنگم، آه ای بابا...»
بماند چه ها كه نديدم، بماند چه ها كه شنيدم
چه گويم از اين روی نيلی،چه گويم ز موی سپيدم
بگو مادرت را كه من هم،كمی از غمش را كشيدم
كه من ضرب دست عدو را، چشيدم چشيدم چشيدم
ببر با خود امشب، مرا هم از اينجا
ببر با خود آری،به ديدار زهرا
«دل تنگم، آه ای بابا...»
خدايا به عشق و به سوز غم مادران شهيدان
به صبر و به اشك و به آه دل همسران شهيدان
كه يك دم مگير از دل ما، ره مهر و رسم وفا را
مبادا كسي بشكند آه، دل پاك آلاله ها را
كه خون شهيدان، به ما آبرو داد
كه ياد شهيدان ، به دل رنگ و بو داد
«ياحسين يابن الزهرا...»
#شاعران:
#مهدی_سيار و #ميلاد_عرفان_پور
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#واحد
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
◾️◾️◾️
از غم تو عاقبت پژمردم
بابایی هر جا که اسمتو به لب میبردم
جای تو خالی حسابی تازیونه خوردم
طوری که از جای دردش تا سحر میمردم
سیلی سنگین عدو یه طرف
رو نیزه ها سر عمو یه طرف
بغضی که مونده تو گلو یه طرف
کبودیای سر و رو یه طرف
از همه دلگیرم
من سه سالمه ولی از همه دنیا سیرم
دوری از تو این یه ماهه خیلی کرده پیرم
عاقبت کنج خرابه از غمت میمیرم
«ابتا وای حسین»
◾️◾️◾️◾️◾️
دل پریشون تو هستم بابا
چند شبه در انتظار تو نشستم بابا
یه نگاه بکن به این دستای بستم بابا
من که از دوری و غربتت شکستم بابا
رنج و بلای قافله یه طرف
سیلی زجر و حرمله یه طرف
آتیش و سنگ و هلهله یه طرف
پاهای غرق آبله یه طرف
دخترت گریونه
یه شب دیگه فقط روی زمین مهمونه
دل عمه زینبم برام یه کاسه خون
علت سفیدی موی منو میدونه
«ابتا وای حسین»
◾️◾️
#شب_سوم_محرم
#امیر_قربانی_فر ✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
◾️◾️◾️◾️
نه سری مونده ، نه پری مونده
نه برا تو دیگه بابا دختری مونده
خدا میدونه ، از تازیونه
روی هر گوشه ی جسمم اثری مونده
نمیتونم دیگه ، روی پاهام وایسم
گریه بهونه م بود ، بابامو میخاستم
از دیدنت سیر نمیشم ، تو باشی دلگیر نمیشم
تا آخر عمرم بابا ، کنار تو پیر نمیشم
تو منو بغل میکنی ، دیگه زمینگیر نمیشم
◾️◾️◾️◾️◾️
نه بدن داری ، نه کفن داری
نه یک نشونی از باباجون من داری
نه روی چشمات ، حتی رو لبهات
یه جای سالم برا بوسه زدن داری
قربون اشکای ،چشم ترت بابا
هر چی کتک خوردم ، فدا سرت بابا
سخته نفس کشیدنم ، تو بیابون کشیدنم
راه که نمیتونم برم ، چه برسه به دیدنم
از ترس زجر بی حیاس ، از خواب شب پریدنم
◾️◾️◾️
#شب_سوم_محرم
#امیر_قربانی_فر ✍
👇