با اینکه هر دفعه تو مبینی گناهم را
اما نیاوردی به رویم اشتباهم را
اینجا پر است از روسفیدان تو یاالله
پس من کجا مخفی کنم روی سیاهم را
مردم سیاهی های رویم را نمیبینن
از دور میبینن تنها روی ماهم را
مِن بعد از این هم سر به راه تو نخواهم شد
پس تو عوض کن سمت راه خویش راهم را
محتاج جز تو بودن اصلا به صلاحم نیست
از هر کسی بهتر تو میدانی صلاحم را
اگر جایی به جز تو چشمم افتاده
قدرت بده تا اینکه برادرم نگاهم را
بر حُب حیدر تکیه دادم که نمی اُفتم
می ترسم از اینکه بگیری تکیه گاهم را
بگذار گرم روضه ها باشد نفس هایم
خرج حسین بن علی کن سوز و آهم را
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
تا دَم لحظه ی افطار پُر از بُغض و غَمَم
سَحـری حَسرتِ دیدارِ حَـرَم را خوردم
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مجتبی_برسنجی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شعر_آیینی
#مناجات
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد
ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم
آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد
پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین
بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد
باید تنم پیِ سپرِ دیگری رَوَد
با روزه های ما به نوایی نمی رسد
با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم
دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد
ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
من سال هاست منتظر یک ضمانتم
آخر چرا امام رضایی نمی رسد
از من مخواه بیش از این زندگی کنم
وقتی براتِ کرب و بلایی نمی رسد
#علی_اکبر_لطیفیان
اَبرم و شب به شب از هجر رُخت می بارم
من به امید نگاهی ست اگر بیدارم
بپذیری! نپذیری! کرمت را عشق است
نه پی حاجتم آقا، نه پیِ دینارم
دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد؟!
کور ماندم به امیدِ سحر دیدارم
بدی از من! بدی از من ! بدی از من بوده...
تویی و این همه خوبی، منم و اِقرارم
به زبان عاشقمو، وقت عمل غافل تو
به زبان نوکرمو، وقت عمل سربارم
تو چرا فکر منی؟! فکر منِ نالایق؟!
من که سرگرمِ خودم بودم و فکر کارم
روزه اش را تو گرفتی و به من مُزد رسید
زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم
یابن حیدر! بطلب یک سحر ایوان نجف
دل من لک زده بَهر پدر کَرّارم
یک سحر صحن ابالفضل، غروبش گودال
کربلا خواسته ام در سحر و افطارم
گریه کردن ز شما! مرثیه خوانی از من..
خون زِ چشمان تو میبارد و خون میبارم
شمر آماده شد و جَد تو چشمش وا شد
گفت یارب منم و زخم تن بسیارم!
سر من را بِبُرد یا نَبُرد حرفی نیست
من پریشانِ عبورِ حرم از بازارم..
بوی زهرا ته گودالِ بلا پیچیده
خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
آنقدر این روزها از تشنگی ات گفته اند
میشوم شرمنده از نوشیدن یک جرعه آب
موقع افطارها حالم دگرگون می شود
در کنار سفره گویم وای بیچاره رباب
رضا قاسمی
#روز_هفتم 🌴💙🌴
ای که به جرمی دروغ، بر دل من تاختی
راست بگو بعد من، دل به که پرداختی؟
سوختن و ساختن، سهم من از عشق بود
جان مرا سوختی، کار مرا ساختی ...
رفتی و آخر تو را دوشبهدوش رقیب
دیدم و ویران شدم، دیدی و نشناختی ...
گفتم اگر عاشقی، شرط محبت وفاست
عاقبت ای بیوفا شرط مرا باختی
وصل خداداد را خواستی از روزگار
ای دل بی آبرو! رو به که انداختی؟
#سجاد_سامانی
از کتاب سالیان
#محمد_سلمانی
آنچه از سیمای من پیداست غیر از درد نیست
گرچه گاهی پشتِ یک لبخند پنهان میشود
#حسین_جنتی
مپرس از روزگارم مهربان! حال مرا تنها...
عقیقِ اصل داند کنج بازار بدلکاران
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانهٔ ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
#عارف_قزوینی
تورا یک روز بر دوشم ازینجا میبرم بی شک
به سارق های دیوانه کسی مشکوک نخواهد شد
#سعید_صاحب_علم
اذانِ عشق میخوانم،به سمتِ قبله رویات،
شده قبله نمایِ من نسیمی از سرِ کویات،
کنم آغاز تکبیری،به ذکرِ نامِ والایات،
گواهی میدهم..اشهد،به لاالّهَ آلایات
رسول اللهِ عشقی تو،گواهی میدهم اشهد
ولی اللهِ احسـاسـی،گذشته طاقتام از حد،
دلم..حیِ علی عشقاش،نمازِ عشق بر پا کن،
شتابان سمتِ فلاح اش،دلم چشمانِ خود واکن،
دلم..حیِّ علی خیری،عمل کن عهد و پیمانات،
دمیده عشق را در تو،فدایاش کن دل و جانات،
دوباره وقتِ تکبیر است،قیام و بستنِ احرام،
اذانِ عشق سر دادم،نه صبح و ظهر و عصرو شام،
تو یا هو یا که یا الله،نمیدانم،به هر نامت،
اقامه میکنم اینک،شده هنگامِ قد قامت،،
صمد هستی،احد هستی،تو ربالعشقِ یکتایم،
تو یا هو یا که یا الله،نمیدانم،به هر نامت،
اقامه میکنم اینک،شده هنگامِ قد قامت،
صمد هستی،احد هستی،تو رب العشقِ یکتایم،
نه بت هستی نه بت خانه،به سمتِ عشق میآیم،
#هادی_غیاثوند
نگیرد مرغِ دل در سینه آرام از خیالِ او
که در کنج قفس، بلبل به بوی گل نمی سازد......!!!!
#نجیب_کاشانی
منحنی قامتم قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن سلسله گیسوی اوست
حد رسیدن به او مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست!
#پرفسورهشترودی
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ِ نافـذﺕ ﺍﻋﺠـﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ کـه ﭼﻪ
دلبـرانـه ﻋﺸﻮﻩ ﺭﺍ ﺁﻏـﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﭼﻪ
ما شراب خوشدلی را در خفا نوشیدهایم
خوشگوارا روبرویم ﻧﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﭼﻪ
درﺳﺤﺮﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﻞ ﺩﻝ ﻣﯽﺭﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯﻧﺴﯿﻢ
ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﮐـﻪ چه
دلگشا را آمـدی تا کــوچه ی رنـدان به ناز
دلبری ازخواجه ی ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﭼﻪ
از عبیرآمیز ِخوش بو تا به رکن آبادِ سبز
کویِ سعدی را پُراز آواز می کردی که چه
نت به نت با واژهها بر وزن باران میزدم
نای ِ نی را با غزل دمساز میکردی که چه
در تحیـر مانـدهام بانو عسل با کف زدن
ﺁن همه ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍﺍﺑﺮﺍﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩی که چه
#علی_قیصری
زبان آرزوهای محالم،
فقط یک حرف دارد؛
زمستان است و حالم برف دارد.
#لیلا_پورحسین
خورشید چشمانت چه برق آسا غروبید
رکعت به رکعت عاشقی هایم قضا شد
#مهرناز_ناصرزاده
🍂🍃
ما زِ چشمِ مَستِ تو مَستیم و این دیوانهها
لافِ مَستی میزَنَند از بادهی اَنگورِشان...
#احمد_جم
«هرکجا ویران بُوَد آنجا امید گنج هست»
عشق گاهی با سلامی در خیابان میرسد!
#سید_مهدی_موسوی
#امام_رضا_جان...
به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن
در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن
#سحر_هشتم
روز هشتم شده اما هنوز هم زارم
هنوز در دلِ خود آهِ بی اثر دارم
همیشه توبه شکستم همیشه بخشیدی
ولی به جای شما این منم طلبکارم
اگرچه از تو به من خیر میرسد، اما
به جای تو، به گناهم فقط گرفتارم
تو بودی آنکه ندیده گرفتی عصیانم
به عفو و بخشش تو سالها بدهکارم
گناه کردم و شد نامهام سیاهِ سیاه
ذلیل و خوار شدم، کِردهام نشد یارم
اسیرِ نفس شدم خوبیِ تو یادم رفت
جسورو خیره سر و بی وفا و بی عارم
شکسته بال و پرم در گناه یا شافی
اسیرِ معصیتم، مستکین و بیمارم
نشستهام سرِ این سفره هر سحر، افسوس
نشد ز سفـرهی لطفِ تو رزق بردارم
#نــوكــر_نـوشــت:
#یـا_امـام_رضـا
#روز_هشتم قلب من یک بام دارد دو هوا
لحظه ای صحن گوهرشاد و دمی پایین پا
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حامد_رضایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
آمدی دل ببری یا سر دعوا داری
اینچنین خواسته ای با رخ زیبا داری
هرکه فهمید نگاهت زده آتش دل را
نام ابواب جهنم تو به فتوا داری
بر کمین های زلیخا نبُوَد آگاهی
پس کجا عزم فرار از دل شیدا داری
عاقبت گرچه به زندان برود معشوقه
در حقیقت تُویِ مجنون غم لیلا داری
یادگاری بهارم گل مریم بوده
با شقایق گله از بارش فردا داری
آفتابی شده اطراف دو کویت دردم
میروی باز ولی سایهٔ تنها داری
🌸چتر بردار که این رایحه باران دارد
چشم معشوق مگر آیهٔ سرما داری
🌸دست خالی مرا نیز بگیر ای باران
زندگی ،،هیچ،، شما با ،،همه،، معنا داری
#سید_طباطبایی
هنگام عذابم شده ای درد دو چندان
هی طعنه نزن یاوه نگو تیشه نچرخان
دریاچهٔ قلبم زده یخ با تب بالا
این است اثر جذر و مد یک دل حیران
ساحل که شدی نزد تو آمد جرَیانم
چون ماه شدی جاذبه ات کرده خروشان
این شعله که دادی به وجودم به قضا شد
هر قسمت آن یک طبق از باغ گلستان
#سید_طباطبایی
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
از لطف و محبت خدیجه خاتون
غرقیم به رحمت خدیجه خاتون
از ما صلوات با. وعجل فرجه...
تقدیم به حضرت خدیجه خاتون
#سیدمجتبی_شجاع
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است
غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش
که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست
دردمندی من سوخته زار و نزار
ظاهرا" حاجت تقریر و بیان این همه نیست
نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی
پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست
#حافظ
خواستارَم که سَراپایِ تو را سیر بَرانداز کُنَـم
تو وَلی دَر پِیِ آنی که مَرا سَخت بَرانداز کُنی
#سید_محمد_حسن_بحرینی
ای که نزدیکتر از جانی و
پنهان زِ نِگه !
هجرِ تو خوشترم آید !
ز وصالِ دگران
#اقبال_لاهورى
تا توانى به خرابی من ای عشق بكوش
من نه آنم كه از این پس دگر آباد شوم
#نشاط_اصفهانی
🌊
غم زمانه خورم یا فراق یار
ڪشم..؟
بہ طاقتی ڪه ندارم
ڪدام بار
ڪشم..؟
#سعـدی🖋
🍃
#سحـــــرنهم
نهمین روز رسید و دل من شد بیتاب
علقمه... مشڪ عمو... فڪر عمو... طفل رباب(س)..
#لاادرے