آبادی شعر 🇵🇸
. آغوش گشوده و بغل کرد مرا با بوسهٔ دم به دم کچل کرد مرا آنکس که شبانه روز با من خوابید غم بود که ش
فریاد از وفای تو ای غم! که هیچگاه
مِیلَت برای دیدن ما کم نمیشود... 😔
#حسین_دهلوی
💚🍃
با من بی کسی تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان!
#هوشنگابتهاج
آبادی شعر 🇵🇸
وصیت میکنم باشید... 😭 #وحشی_بافقی
مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب
به خاکم گو میا فردا، به بالینم بیا امشب
مگو فردا برت آیم که من دور از تو تا فردا
نخواهم زیست خواهم مرد یا امروز یا امشب
ز من او فارغ و من در خیالش تا سحر کایا
بود یارش که و کارش چه و جایش کجا امشب
شدی دوش از بر امشب آمدی اما ز بیتابی
کشیدم محنت صد ساله هجر از دوش تا امشب
شب هجر است و دارم بر فلک دست دعا اما
به غیر از مرگ حیرانم چه خواهم از خدا امشب
چو فردا همچو امروز او ز من بیگانه خواهد شد
گرفتم همچو دیشب گشت با من آشنا امشب
ندارم طاقت هجران چو شبهای دگر هاتف
چه یار از من شود دور و چه جان از تن جدا امشب
#هاتفاصفهانی
غم عشق نکویان چون کند در سینه ای منزل
گدازد جسم و گرید چشم و نالد جان و سوزد دل
#هاتفاصفهانی
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون...!😔
#مریم_حیدرزاده
آبادی شعر 🇵🇸
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون...!😔 #مریم_حیدرزاده
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
از دست تو رنجیدم و چیزی نگفتم
با دیگرانت دیدم و چیزی نگفتم
کلی سفارش کرده بودی من نفهمم
این نکته را فهمیدم و چیزی نگفتم
━━━━💠🌸💠━━━━
#مریم_حیدرزاده
- کاش یه نرم افزاری بود که میشد بوها رو توش جستجو کرد!
مثلا مینوشتی بوی برف،
بعد گوشی رو بو میکردی بوی برف میومد مینوشتی بوی بهار،
بوی قرمهسبزی، بوی سالن عروسی
بوی غذای سحری، بوی سبزیفروشی
بوی ظهر عاشورا، بوی پوشال نوی کولر
بوی بندرانزلی، بوی کفش نو
بوی گلهی گوسفند
بعد گوشی رو بو میکردی بوی اینا میومد...
مینوشتی بوی امامزاده صالح
بوی پاککن، بوی باغ اول صبح
بوی سفرهی هفت سین، بوی چسب مایع
بوی آتاری، بوی فیلمای میکرو
بوی کمد مادربزرگ، بوی پختن رب
بوی اتاق وقتی ننه موهاشو حنا میذاشت..
بوی دریا در شب
بعد گوشی رو بو میکردی بوی اینا میومد...
مینوشتی بوی موهات زير بارون،
بوی گندمزار
بوی موهاتو زیر بارون میاورد...
#حمید_باقرلو
💟
.
وقتی که مسیرمان خیابان باشد
همراه تو شادیام فراوان باشد
با تو چِقَدر قدمزدن میچسبد
مخصوصا اگر به زیر باران باشد
#جواد_محمدی_دهنوی
دوست پیوسته مرا در بغلش میخواهد
کره را آخر شب بی عسلش میخواهد
تازه انگار رسیده است به دوران خودش
پسری از مدل پر هولش میخواهد🙁
#سید_طباطبایی
☆
خرّم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بیطاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخمکش و دیدهٔ گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزلخوان بروم
به هواداری او ذرهصفت رقصکنان
تا لب چشمهٔ خورشید درخشان بروم
تازیان را غم احوال گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبهٔ آصف دوران بروم
#حافظ
باید که برای تو سر دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
چون نخل به پای تو بیفتم دم افطار
در راه تو چون میثم تمار بمیرم
چشمم که به چشم تو بیفتد چه بگویم؟
ای کاش که در لحظهی دیدار بمیرم
با آن که خریدار تو بسیار فراوان
ای کاش که من بر سر بازار بمیرم
پابند رکابت شدهام در صف صفین
این بار حلالم کن و بگذار بمیرم
ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد
ای کاش که چون یار وفادار بمیرم
#علیاصغر_شیری
#یاعلی
به دلبریدنِ یک مویرگ ز تن بندیم
اگر که خاصترین بندهٔ خداوندیم
بیا درست ببینیم پشت سر در راه
چقدر لاله نشاندیم و خار و خس کندیم
چقدر دل به دل آب و آسمان دادیم
چقدر تخم گل اطلسی پراکندیم
حریفِ بازیِ برگشت نیستیم، اما
هنوز هم که هنوز است آرزومندیم
به رسم چُرتکه با خود بیا حساب کنیم
در این تنفس کوتاه چند بر چندیم
#بهجت_فروغی_مقدم
تمام مهربانان را به خود نامهربان کردم
به امیدی که سازم مهربان نامهربانی را😕
#هاتف_اصفهانی
غافلی از حالِ دل، ترسم که این ویرانه را
دیگران بیصاحب انگارند و تعمیرش کنند
#صائب_تبریزی
دل را به نهان برد و ولی جان ز میان رفت
جان دید و پسندید دل خسته چه گوید...
#راحم_تبریزی
سخنِ عشقِ تو بی آنکه برآید به زبانم
رنگِ رخساره خبر میدهد از حالِ نهانم
▫️#سعدی
گاهی بیا به دیدنِ من محضِ سر زدن
اصلا بیا به باغ به قصد تبر زدن
#سیدسعید_صاحب_علم
گاهی کِشم سری به گریبانِ خویشتن
از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است
آشوب محشریست، دلش نام کردهام
این قطرهای که شورش دریا گرفته است
#حزین_لاهیجی
پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم
ديوانه شدم ، داد زدم ، واي به حالم
اينبار بسازم به همين بي پر و بالي
عاشق شوم و عشق رسانم به كمالي
#مولانا
گفتم ڪه دل به دسٺ
من آید ز ترڪ ؏شـق......
دل ڪز تو شد جدا
به من بینوا نساخٺ...
#کلیم_همدانی
شکستهخاطرم و رغبتِ نشاطم نیست
دماغ صحبت و سودایِ اختلاطم نیست
زَنم بَر آتش و از سوختن نیاندیشم
به کارِ خویش چو پروانه احتیاطم نیست...
#سلیم_تهرانی
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده ی دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
محتشم
دائم به جهان علی علی میگویم
همراه خدای منجلی میگویم
شاعر شدهام برای اوصاف علی
من دم همه دم ناد علی میگویم
#مبین_صباغیان
دستورِ عشق غیر همین حرفِ ساده نیست
با فعلِ سوختن همه ی عُمر ساختَن
#محسنبهاری
با دعا تا عرش بالا می بری محراب را
سجده هایِ تو به پایین می کشد مهتاب را
جمعه ها در انتظارت بی قراری می کنم
خسته ام آرام کن این سینه یِ بی تاب را
ابر باران زاست چشمانِ من از داغِ فراق
دوریت هر چند برد از چشمهایم خواب را
صبح ها از مشرق قلبم طلوعِ یاد تو
می درخشد زنده خواهد کرد حالِ ناب را
تا که پیدایت کنم ای آفتابِ پشتِ ابر
هی ورق زد چشم من روز و شبِ سرداب را
شک ندارم هدیه ام در چرخش چشم تو است
گوشه چشمت می دهد شش گوشه یِ ارباب را
مستجاب الدعوه ای و من یقین دارم که تو
با دعا تا عرش بالا می بری محراب را
#مریم_علی_زاده
#عضو_کانال