eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
عشقت به هزار پادشاهی ارزد وصلِ تو ز ماه تا به ماهی ارزد آن را که رخی بود بدین زیبایی انصاف بده که هرچه خواهی ارزد
هوالعلی العظیم چون رسید از خدا توان به علی تڪیه داده ست آسمان به علی عرشیان بعد پله ی هفتم تازه دادند امتحان به علی گر خدا نیست پس ولی خداست هست زیبایی اذان به علی اقتدا میکند زمین به نبی اقتدا می کند زمان به علی نام او شد زبان زد مردم هر شهیدی که داده جان به علی در پی عدل و داد میجنگید ناسزا بود ارمغان به علی داد نان یتیم و مسکین را ظلم کردند بعد از آن به علی ناشی از لقمه های آلوده ست کینه ی اهل نهروان به علی ... نطفه هاشان دلیل گمراهیست شڪ ندارند دشمنان به علی
همه دلتنگ کسی و دل من تنگ خودم که چرا باخته در بازی هفت سنگ خودم روز آرام ولی وای به شب که برسم همه شب عازمِ میدانم ودر جنگ خودم شیشه با سنگِ دگر خُرد شود حرفی نیست درد این است شکسته شده با سنگ خودم نه زمستان نه بهار غیر غم و غصه نداشت فصل پاییز فقط دیده ام همرنگ خودم به چه شوقی بمانم به خدا خسته شدم گله دارم گله از بخت بد آهنگ خودم یک نفر نیست نشانی بدهد از خود من؟ سایه ام همقدم و نیست هماهنگ خودم خسته از دردم و با غصه شدم سنگ صبور همه دلتنگ کسی و دل من تنگ خودم
گیتی گله کرد و عدل را طالب شد خورشید دمید و نور حق غالب شد آمیخـته بـزم عرشیان با صلـوات میـلاد علی ابن ابیطالب«ع» شد
سلام صبحتون بخیر🌼🌼🌼
هدایت شده از نبض قلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز که عطرِ خوش ِبید آمده است بر دامن ِگل، غنچه پدید آمده است برخیز و به آفتاب لبخند بزن از هر طرفی نغمه ی عید آمده است 🎉 @nabzeghalam
سفر کن و به هیچ کس هم نگو یک رابطه عاشقانه را زندگى كن و به هيچكس هم نگو ‏شاد زندگى كن و به هيچكس هم نگو ‏آدم ها ‏چيزهاى قشنگ را ‏خراب می کنند
یک‌عمر دلم به‌نام چشمان تو بود درگوشه‌ای ازمقام چشمان تو بود پرحرف‌ترین قطعه‌ی منظوم‌ِجهان موسیقی بی‌کلام چشمان تو بود...
از سجده و لذّت عبادت گفتی یا آیه‌ای از صبحِ قیامت گفتی برگ از پی برگ بر زمین ریخته است ای باد چه در گوش طبیعت گفتی؟ میلاد عرفان پور
مست شعرت کن مرا تا گونه ام را تر کنی تا که من را از طریق چشمها باور کنی تکتک سلو هایم را به اغما میبری تا که از نو حال این دیوانه را بهتر کنی تو ...فقط تو میتوانی در دل تنهای من در خیالم روزهایم واژه هایم سر کنی عطر راز آلود لبخند تو پیچیدهست تا خنده ات را بین این مرداب نیلوفر کنی باتمام هستیام گاهی صدایت میکنم تا تو جان پاسخ دهی جان مرا پرپر کنی
بزرگترین حماقت انسان در زندگی لبخند‌زدن به کسی است که ارزش نگاه‌کردن هم ندارد.
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
بهاران خجسته باد.mp3
3.59M
بهاران خجسته باد
بسم الله الرحمن الرحیم تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او می‌شمارم غصه های بی‌کران خویش را از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمره‌اش تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش در وفا داری به مولا امتحان خویش را مزه‌ی شیرینی نام علی حس می‌شود می‌کشم دور دهانم تا زبان خویش را مرتضی در لحظه‌ی افطار، بخشید از کرم بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب بر سر او دست های مهربان خویش را
هرآنکس حُبِّ حیدر را تمنا می‌کند هر دم دلش را جایگاه عشق مولا می‌کند هر دم کسی کز اشیاقِ دل نظر بر دُرّ  می‌اندازد ثواب رؤیت روی علی را می‌کند هر دم نجف عاشق‌ترین‌ها را به سوی خویش می‌خواند نجف‌رفته، هوای کوی مولا می‌کند هر دم علی‌‌‌‌ٌ حُبّهُ  جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَّنَه ولایش جنت و دوزخ مُجزّا می‌کند هر دم رسول الله، افلاک است تحت منظرش اما خدا را در جمال "او" تماشا می‌کند هر دم مگر می‌شد به یک شب در چهل منزل یکی باشد علی هست آن‌که حل این معما می‌کند هر دم شگفتی‌آفرین باشد، ولی المؤمنین باشد خداوند تعالی را هویدا می‌کند هر دم به ایوانش اگر رفتی، مباشی کمتر از خورشید که خورشید ارتزاقِ نور از اینجا می‌کند هر دم تمام آفرینش چشم بر دست علی دارد ولی مولا نظر بر دستِ زهرا می‌کند هر دم
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن با تو و تنهایی‌ات ای دل چه‌ها کردم ببخش من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش کودکی بودم که مسحور از تماشا می‌دوید گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش
📣معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت برگزار می کند. 🔹هشتمین نشست شاعرانه همزمان با ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام 🔸با حضور حضرت آیت الله سیدعلی میلانی دامت برکاته 🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی 🔸با اجرای حامد حجتی 🔷شعرخوانی شعرای ارجمند: امیراکبرزاده سیدمحمد بابامیری شهاب الدین خالقی حامد طونی حسین مودب مهدی کبیری مجتبی خرسندی مهدی قنبری از نوش‌آباد سجاد روانمرد از بروجرد محمدجواد اکبری از کاشان علی گلچین‌پور از تهران 🗓زمان: پنجشنبه ۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ (۱۳ رجب ۱۴۴۵) ساعت ۱۵ 🏢 مکان: قم، بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت 🔸خانوادگی دعوت هستید🔸
‌ما را فریب دادی و جای گلایه نیست؛ ما زود باوریم و تو دلال اعتماد... . صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاریم زیاد...
طرح زیبای تو در هیچ کسی پیدا نیست  در تب و تاب هوای تو چه بی‌تاب شدم راست گفتند میان من و تو شد شکرآب ... حرفهایی شِکَری گفتی و من آب شدم
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
می نویسم از تو و سخت است حتی باورش ای گل سرخی که کرده باغبانش پرپرش نرم می چیند تو را، هرچند می لرزند سخت هم دلش هم شانه اش هم دست های لاغرش در پی این اشک ها، لبخندهایی نیز هست پس تماشایی تر است این سکه، روی دیگرش قصه ی تو ماجرای پیله و پروانه است می رسد این ماجرا کم کم به جای بهترش هرچه کاشان دیدینی باشد ولی اردیبهشت از تماشاخانه چیزی کم ندارد قمصرش تو گلاب نابی و این راز را لو می دهد شیشه ی عطری که با تو می پرد هوش از سرش"
روز و شب بر لب خود آیه‌ی لبخندی داشت در فراوانی غم‌ها دل خرسندی داشت عرش از روز ازل خانه‌ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت شرط توحیدِ حقیقی‌ست ارادت به علی هر که شد بنده‌ی مولا چه خداوندی داشت مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت، که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک ظاهر جذاب شده ظاهرم اما درگیر پروستات و پُر از عوره و قندم🥴 شعرخوانی طنز از قمپز شصت و یکم 🔻قمپز🔻 بزرگترین محفل طنز کشور قم
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘ بیا به شهر پر از شور کودکانۀ من بیا به شهر دل من  بیا به خانۀ من درون آینۀ خود مرا تماشا کن به جای آنکه بگردی پی نشانۀ من سری که درپی دیوار بی‌کسی‌ می‌گشت نمی‌شود بگذاری به روی شانۀ من؟ لباس خستگی‌ات را به مهر می‌شویم   ببین چقدر زلال است رودخانۀ من! دلم برای تو تنگ است در فراق و وصال بیا کنار بیا با غم زنانۀ من بگو به کفتر دستت که گاه نوک بزند به اشک‌های سرازیر دانه‌دانۀ من گرفته‌ام شب شعری برای چشمانت سری بزن به غزل‌خوانی شبانۀ من @eitaaparvanegi ⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
وقت وداع، حسرت خود را نشان بده دستی برای لحظهٔ آخر تکان بده در من توان از تو گذشتن نبود و نیست قدری به من برای جدایی زمان بده یا با کسی مگو که دل از من بریده‌ای یا پاسخی به سرزنش این و آن بده گاهی به‌جای شکوه سکوت اختیار کن بگذار من هم از تو بگویم، امان بده! تا بعد تو برای کسی درد دل کنم آیینه‌ای به این دل بی‌‌هم‌زبان بده