بزرگترین حماقت انسان در زندگی لبخندزدن به کسی است که ارزش نگاهکردن هم ندارد.
#ساموئل_بکت
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
#قیصر_امینپور
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح_امیرالمومنین_علیه_السلام
تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را
نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را
زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او
میشمارم غصه های بیکران خویش را
از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمرهاش
تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را
خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش
در وفا داری به مولا امتحان خویش را
مزهی شیرینی نام علی حس میشود
میکشم دور دهانم تا زبان خویش را
مرتضی در لحظهی افطار، بخشید از کرم
بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را
یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من
باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را
خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب
بر سر او دست های مهربان خویش را
#سجاد_روانمرد
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_ع_مدح
هرآنکس حُبِّ حیدر را تمنا میکند هر دم
دلش را جایگاه عشق مولا میکند هر دم
کسی کز اشیاقِ دل نظر بر دُرّ میاندازد
ثواب رؤیت روی علی را میکند هر دم
نجف عاشقترینها را به سوی خویش میخواند
نجفرفته، هوای کوی مولا میکند هر دم
علیٌ حُبّهُ جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَّنَه
ولایش جنت و دوزخ مُجزّا میکند هر دم
رسول الله، افلاک است تحت منظرش اما
خدا را در جمال "او" تماشا میکند هر دم
مگر میشد به یک شب در چهل منزل یکی باشد
علی هست آنکه حل این معما میکند هر دم
شگفتیآفرین باشد، ولی المؤمنین باشد
خداوند تعالی را هویدا میکند هر دم
به ایوانش اگر رفتی، مباشی کمتر از خورشید
که خورشید ارتزاقِ نور از اینجا میکند هر دم
تمام آفرینش چشم بر دست علی دارد
ولی مولا نظر بر دستِ زهرا میکند هر دم
#محمدجواد_مطیع_ها
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش
من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش
با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهاییات ای دل چهها کردم ببخش
من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم
در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش
کودکی بودم که مسحور از تماشا میدوید
گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش
داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود
چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش
تا گشودم پیلهام را آتشت را یافتم
سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش
از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی
آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش
#فاضل_نظری
#وجود
📣معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت برگزار می کند.
🔹هشتمین نشست شاعرانه #مدح_امیر
همزمان با ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام
🔸با حضور حضرت آیت الله سیدعلی میلانی دامت برکاته
🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی
🔸با اجرای حامد حجتی
🔷شعرخوانی شعرای ارجمند:
امیراکبرزاده
سیدمحمد بابامیری
شهاب الدین خالقی
حامد طونی
حسین مودب
مهدی کبیری
مجتبی خرسندی
مهدی قنبری از نوشآباد
سجاد روانمرد از بروجرد
محمدجواد اکبری از کاشان
علی گلچینپور از تهران
🗓زمان: پنجشنبه ۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ (۱۳ رجب ۱۴۴۵) ساعت ۱۵
🏢 مکان: قم، بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت
🔸خانوادگی دعوت هستید🔸
ما را فریب دادی و جای گلایه نیست؛
ما زود باوریم و تو دلال اعتماد...
.
صبرم کفاف این همه غم را نمیدهد
سرمایهام کم است و بدهکاریم زیاد...
#فاضل_نظری
طرح زیبای تو در هیچ کسی پیدا نیست
در تب و تاب هوای تو چه بیتاب شدم
راست گفتند میان من و تو شد شکرآب ...
حرفهایی شِکَری گفتی و من آب شدم
#مرضیه_مضاف
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
#حسین_منزوی
می نویسم از تو و سخت است حتی باورش
ای گل سرخی که کرده باغبانش پرپرش
نرم می چیند تو را، هرچند می لرزند سخت
هم دلش هم شانه اش هم دست های لاغرش
در پی این اشک ها، لبخندهایی نیز هست
پس تماشایی تر است این سکه، روی دیگرش
قصه ی تو ماجرای پیله و پروانه است
می رسد این ماجرا کم کم به جای بهترش
هرچه کاشان دیدینی باشد ولی اردیبهشت
از تماشاخانه چیزی کم ندارد قمصرش
تو گلاب نابی و این راز را لو می دهد
شیشه ی عطری که با تو می پرد هوش از سرش"
#کبری_موسوی_قهفرخی
#امیرالمومنین_ع_مدح
روز و شب بر لب خود آیهی لبخندی داشت
در فراوانی غمها دل خرسندی داشت
عرش از روز ازل خانهی او بود ولی
در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت
از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت
فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت
شرط توحیدِ حقیقیست ارادت به علی
هر که شد بندهی مولا چه خداوندی داشت
مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی
پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت،
که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش
پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش
#احمد_علوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک ظاهر جذاب شده ظاهرم اما
درگیر پروستات و پُر از عوره و قندم🥴
شعرخوانی طنز از #احمد_رفیعی_وردنجانی
قمپز شصت و یکم
🔻قمپز🔻
بزرگترین محفل طنز کشور قم
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘
بیا به شهر پر از شور کودکانۀ من
بیا به شهر دل من بیا به خانۀ من
درون آینۀ خود مرا تماشا کن
به جای آنکه بگردی پی نشانۀ من
سری که درپی دیوار بیکسی میگشت
نمیشود بگذاری به روی شانۀ من؟
لباس خستگیات را به مهر میشویم
ببین چقدر زلال است رودخانۀ من!
دلم برای تو تنگ است در فراق و وصال
بیا کنار بیا با غم زنانۀ من
بگو به کفتر دستت که گاه نوک بزند
به اشکهای سرازیر دانهدانۀ من
گرفتهام شب شعری برای چشمانت
سری بزن به غزلخوانی شبانۀ من
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
وقت وداع، حسرت خود را نشان بده
دستی برای لحظهٔ آخر تکان بده
در من توان از تو گذشتن نبود و نیست
قدری به من برای جدایی زمان بده
یا با کسی مگو که دل از من بریدهای
یا پاسخی به سرزنش این و آن بده
گاهی بهجای شکوه سکوت اختیار کن
بگذار من هم از تو بگویم، امان بده!
تا بعد تو برای کسی درد دل کنم
آیینهای به این دل بیهمزبان بده
#محمدحسن_جمشیدی
جهان اگر بشود زیر و رو هزاران بار
فقط علی است که دیگر نمی شود تکرار
علی است معجزه ی خلقت و به اذن خدا
شکافت کعبه که دُر از دلش کند اظهار
علی است آنکه فقط داده بر رسالت عشق
شهادت علنی در سکوت «یوم الدار»
میان «شِعب» و سپس «لیلة المبیت» آخر
به جز علی چه کسی کرده اینچنین ایثار
همانکه اول صف بوده در همه غزوات
سزاست لشکر دین را به نام پرچمدار
علی است فاتح خیبر نه یار غار رسول
عمل ملاک جهان است تا ابد، نه شعار
«حدیث منزلت» از «غزوه ی تبوک» شکفت
علی وصی رسول است و باز هم انکار!؟
بر آیه های برائت علی مبلغ شد
به جانشینی او می کند همین اقرار
مراد از «اَنفُسَنا» ی «مباهله» غیر از
علی نبوده ،بخوانید لااقل یکبار
غدیر امر خدا بود و ترک واجب شد
بدا به حال پلیدان کور بد کردار
سقیفه غیر خلافت گرفت جان علی
میان فاجعه ی آتش و در و دیوار
همیشه فکر یتیمان کوفه بود و ندید
از این بلاد بلاخیز جز غم و آزار
جمل ،خوارج و یک روز قاسطین بودند
دلیل خونجگری های حیدر کرار
گذشت از خود و دائم به فکر جامعه بود
و بود جامعه با او چقدر بد رفتار
شکافت فرق علی را جهالتِ آن روز
جهان بعد علی شد به درد و غصه دچار
#یاامیرالمومنینعلیبنابیطالب
#محمدجواد_منوچهری
دنـيـا خـوش اسـت و مال عـزيـز است و تن شريـف
ليـكـن ، رفـيـق ، بر هـمه چيزی مـقدم اسـت
#سعدى
بوق ممتد صدای زنگ و سکوت، پشت خط دستگاه خاموش است!
اه ای دل کمی صبوری کن، تو نگو یاد تو فراموش است
او که میگفت مُردم از دوری! پس چگونه گذشت ساعت ها ...
نکند دوستت ندارد نه !!!!!نکند عشق قاب آغوش است
نکند از تو بگذرد راحت، نکند نبض او دچار شدست
پای یک عشق دیگری رفته؟ روی قلبم به جبر سرپوش است
نه نرفته به عشق میدانم، او که دیوانه بود از عشقم
حرفهایش قشنگیادمهست ،حرفهایی که مست و مدهوش است
دل من طاقت و توانت کو؟ او نرفته چقدر بی تابی....
باز هم میرسد یقین دارم، حرف مهرش هنوز در گوش است
دوستش دارم و خودم گفتم، دوستم دارد و خودش گفته ...
ای دلم اینقدر نزن تپ تپ! بیت هایم چقدر مخدوش است
دل من تنگ میشود دایم، نیستی لحظه ها غم انگیزند!
نیستی خم شدم به یک لحظه، بار سنگین عشق بر دوش است
با قلمحرف میزنم اما ،چشمهایم ستاره میبارند
ثانیه سال میشود دایم، شعرهایم عجیب مغشوش است
نکند اتفاقی افتاده نکند تب نشسته بر جانش
نکند بی هوا زمین خورده آه دنیا چقدر خاموش است
پشت هم زنگ میزنم اما پشت خط نیستی دلم خون است
آه قلب من صبوری کن نه نگو یاد تو فراموش است
😭
#زینب_حسامی
راهم راهم راهم راهم راهم
گم گم گم گم گم گم گم در راهم
من آبروی رباعیات را بُردم
خیام! من از تو معذرت میخواهم!
😐🙄😅
#رباعی
#جلیل_صفربیگی
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
ترکیببند مدح امیرالمومنین؛
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را
ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را
زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف...
ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را...
بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ
که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را
نه ملاها و عالمها، نه سائلها و مسکینها
ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را
زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگاند
رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را
فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر
ندیده هیچکس جز لحظهی سجده فرودش را
خودش را مرکب طفل یتیمی میکند مردی
که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را
کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد
گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را
چهمیکردیم اگر این ذکر در دنیایمان کم بود؟
جهان بینام زیبای "علی" مثل جهنم بود
اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش
نمیسوزم که از عشق علی دارم به جان آتش
به آتش میکشم خود را و از خود میزنم بیرون
که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش
خودش عمریست که در شعلههای کینه میسوزد
کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش
اگر از هرکسی -غیر از علی- دم میزدم، بیشک
به چشم خویش میدیدم که دارم بر زبان آتش
کجا آتش گلستان بقا میشد بر ابراهیم
اگر مولا نمیفرمود اذنش را بر آن آتش
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
میاندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش
اگر از اهل دوزخ یکنفر یک یاعلی میگفت؛
به یُمن نام او خاموش میشد ناگهان آتش
برای دوستانش میشود عرش خدا تزیین
برای دشمنانش میشود هفتآسمان آتش
ندارد هیچکس غیر از تو این شانوشجاعت را
قرائت کن برای خلق آیات برائت را
بساط غصه را از هر دلی برچیدهای مولا
که دنیا شادشد هربار که خندیدهای مولا
زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما
تو مثل ماه بر شبهای آن تابیدهای مولا
از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر
در عالم قبلهی دلهای ما گردیدهای مولا
تو عینالله ناظر بودهای یعنی به چشم دل
خدا را قبل و بعد هر عبادت دیدهای مولا
کسی با دستخالی رد نشد از آستان تو
که حتی در نماز انگشتری بخشیدهای مولا
لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائلها
اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیدهای مولا
چه شبها که دعای خیر کردی آن کسانی را
که عمری بابت رفتارشان رنجیدهای مولا
نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این
تو در چشم جهان خواب خوش نادیدهای مولا
جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود
برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن
علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم!
تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن
چو دیدی نعرهی"هل مِن مبارز؟"میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
برای دیدن مولا هزاران بار میمیریم
اگر هرشب بهشوق وعدهی دیدار میمیریم
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذنالله یاری از تو میجوییم و میگوییم؛
ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه
نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم
نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه
اگر هم خطبهی بینقطه و هم بیالف داری
پر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه
تویی آن نقطهای که رفته زیر با بسمالله
که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه
فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما
نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه
تویی اول، تویی آخر، که در محشر سوالی را
جوابی نیست جز نام؛ امیرالمومنین .
میآید یکنفر مثل تو از نسل تو ای مولا
نخواهد شد کموبیش از همه ارکان دین نقطه
میآید تا جهان یکبار دیگر با علی باشد
شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد.
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#مدح_امیرالمومنین
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
☆
شاعر نشدم از این و آن بنویسم
از قیمت آب و نرخ نان بنویسم
شاعر شدهام که هر زمان شعر آمد
از حضرت صاحب الزّمان بنویسم
#رباعی
#امام_زمان
#جواد_هاشمی_تربت
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
جبریل شنید از تو، برای خبر آمد
پَر سوخت و پَر ریخت و بی بال و پر آمد
میخواست بگوید که خدا داخل کعبه است
دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد
بتخانه فرو ریخت و میخانه بنا شد
از میکده ساقی سر کوی و گذر آمد
ای عشق! بفرما قدمت روی سر ما
خاکیم و از این شاد که ما را پدر آمد
میخانه نه آن است که گفتند و شنیدیم
میخانه از اطراف ضریح تو برآمد
با عشق تو بر نقره زدم بوسه و دیدم
از جای لبم خوشهی انگور درآمد
محراب به محراب پی قبله دویدم
ایوان طلاکوب توأم در نظر آمد
میخواستم از مدح تو چیزی بنویسم
یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد
آیات خدا را همه در شور تو دیدم
هر آیه که خواندم به لبم نیشکر آمد
با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم
بدخواه تو در آیه فقط کور و کر آمد
این دل شده مؤمن به علیّاً ولی اللّه
طاهر شده باطن به علیّاً ولی اللّه
ممنون پدر مادر خویشم که درونم
مؤمن شده هر ژن به علیّاً ولی اللّه
بیچاره و بدبخت و ذلیل است به #قرآن
هرکس شده خائن به علیّاً ولی اللّه
اصلاح شد و سمت #علی شد متمایل
هر نامتقارن به علیّاً ولی اللّه
خوردند محک اول خلقت شب قالوا
انس و ملک و جن به علیّاً ولی اللّه
ذوق است ولی معتقدم اینکه فرو ریخت
#ایوان_مدائن به علیّاً ولی اللّه
ایرانیام و معتقدم #ضامن_آهو
ما را شده ضامن به علیّاً ولی اللّه
هنگام نماز است ببینید که برخاست
فریادِ مؤذّن به علیّاً ولی اللّه
#محسن_ناصحی
درنمیآید به ذهن و برنمیآید ز جان
آه ازین دوری که در نزدیکی او میکشم
#ناظم_هروی
فرقی نمیکند چقدَر چشم میخورم
وقتی که لحظهای نگرانم نمیشوی...
#امیرحسین_پورعزیز
پدرم دفتر شعری آورد
تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند
و مرا برد به آرامش زیبای یقین
زندگی ...
شاید شعر پدرم بود که خواند ...
#سهراب_سپهری