با مادرت بگو که سرم را به باد داد
ناز و غرور دخترک تهتغاریاش
#امیرحسین_پورعزیز
هدایت شده از 🇵🇸 حسینیهٔ دل
🛑نظرسنجی کانال حسینیه دل
در انتخابات ریاست جمهوری به کدام نامزد رأی میدهید؟
۱)آقای دکتر قالیباف
۲)آقای دکتر جلیلی
۳)آقای دکتر زاکانی
۴)آقای دکتر قاضی زاده
۵)آقای دکتر پورمحمدی
۶)آقای دکتر پزشکیان
برای ثبت رأی خود، روی آدرس زیر ضربه بزنید:
https://EitaaBot.ir/poll/8yn9
واژهها در سرم بلا تکلیف
دفترم گیج و ویج توی کیف
خستهام مثل شاعر غزلی
با مضامین نیمهجان و ضعیف
در هجوم غبار نامردی
شعر خاکستری، ترانه کثیف...
بیتالاحزان دل تداعیِ
یوسف و خواب گاوهای نحیف...
دلخوشیها همه مچالهشده
لحظهها غیر قابل توصیف
ماندهام در حصار قافیه ها
ماندهام پشت دردهای ردیف
#مارال_افشون
@poem12
او که یک چیز نامشخّص بود
هی مرا سمت خود کشید، وَ من
نامشخّص به سمت او رفتم
در خِلال همین کشیده شدن
هر چه بیهوده دست و پا نَزدم
بیشتر در خودم فرو رفتم
او که یک عطر نامشخّص داشت
از بهشتی که نامشخّص بود
پخش می شد به سوی شامّه ام
من که چون دوزخی رها بودم
و مشخّص نشد کجا بودم
بو کشیدم، به سمت بو رفتم
سال ها درد نازکی بودم
که به خون آبیاری ام کردم
درد نازک عظیم و محکم بود
درد محکم عمیق شد، غم شد
و من از غم بدل به ریگ شدم
و به پای خودم فرو رفتم
او که در خود هزار دالان داشت
او که پیچیده بود و تو در تو
او که چیزی نبود غیر از او
به هزاران روش کشیده مرا
من هزاران نفر شدم، آنگاه
به درون هزار تو رفتم
کوه بی قراریم یک سو
سوی دیگر مَحال بودن او
و مَحالات دیگرش سویی
و خیالات من به دیگر سو:
پس شتابان چهار تِکّه شدم
وشتابان به چارسو رفتم
اوی من! اوی نامشخّص من!
نرم حاضر جواب گوش به در!
اگر امشب کسی به در نزد و
در اگر وا نشد، وَ آن که نبود
اگر از حال من سؤال نکرد
در جوابش تو هم نگو: رفتم
با تو رفتم، تو بردی ام از هوش
اوی پنهان کاملاً خاموش!
متشخّص ترین سواره ی من!
من به پای خودم، به میل خودم
با تو هر نکته ی چموشی را
شیهه در شیهه، مو به مو رفتم
سرنوشتم غلیظ و قرمز بود:
دمِ درگاه نامشخّص، او
زائری بود و جویِ منتظری
پیش پاهای زائرش مثلِ
خون گوساله ای که ذِبح کنند
سرخ جاری شدم به جو رفتم
#حسین_صفا
تصویر نگاهت به دلم قاب شد ای عشق
چشمان تویک منظرهی ناب شد ای عشـق
جان در شبِ گيسوی بلنــدت به لب آمد
شبهای من ازماهِ تو مهتاب شد ای عشـق
شبتون در پناه حق
#حسن_عباسی
چقدر خاطرهی ناتمام
دارم من که اسم تک تکشان
حکمت است و تقدیر است ...
#حسین_زحمتکش
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
۲۰ گیگ اینترنت داخلی همراه اول رایگان هدیهء انتخابات
*100*673#
جانم وطن
رفته ننهی منافقین سویِ دَرَک
گردند تمام دشمنان یک یک دَک
ماندی تو ولی باز قوی، پابرجا
جانم وطن عزیز ،اللهُ مَعَک
#احمد_رفیعی_وردنجانی
به وقت جنگ در میدان تقدیر
در آن بارانِ سرخ تیر و شمشیر؛
حسینِ فاطمه هرگز نیفتاد؛
نمازِ اولِ وقتش به تاخیر ...
#امام_حسین
#نماز_اول_وقت
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
نزدیک به قلّهایم!
ایران، شب تیره را سحر خواهد کرد
از گردنهها باز گذر خواهد کرد
نزدیک به قلّهایم، پا پس نکشی!
یک رأی من و تو هم اثر خواهد کرد
✍🏻 #محمدتقی_عارفیان
🏷 #ایران_اسلامی | #انتخابات
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبوب دل غمزدگان، صحن و سرایت
عالم همه مدیون سجایا و سخایت
تو ضامن آهویی و هر قلب گرفتار
شد آهوی درمانده و مشتاق عطایت
#یا_انیس_النفوس
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
تا که اکسیژن پاک تو درون ریهام شد
پلک توموجب آرامش هرثانیهام شد
ازهمه زاویهها زاویه میگیرم وتنها
گوشهی چشم تو دلخواهترین زاویهام شد
مطمئن بودم ازاین چون که سپردم دل خود را
این سپرده چک تضمین شدهی آتیهام شد
سرو قبراقم و ازآفت پاییز بدورم
عشق تو باعث این رویش پرحاشیهام شد
سهمم ازآن غزل پخته چشمان تو تنها
اشکخندی است که بر سفره دل سهمیهام شد
نرخ هرسالهی اجناس گران میشود اما
خندهات قیمت تثبیتی نرخ دیهام شد
خرمآبادی و جذابتر از رشتی و شیراز
سبزهمیدان تو محبوبترین ناحیهام شد
#محمدعلی_ساکی
بی فایده ست حرف وفا با تو بیوفا
بیدار چون کنیم کسی را که خواب نیست؟!
#حسین_زحمتکش
اما من و تو
دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت؛ پوسیدن نیست
غمم از زیستن ِبی تو
در این لحظه ی پُر دلهره است
#حمید_مصدق
بنویسم، ننویسم، تو نمی خوانی که!
چیزی از معجزه ی شعر، نمی دانی که!
گفتم ازحال خرابم وصدافسوس که تو
بی خبر مانده ای از ماندن مهمانی که..
خانه کرده است دراین سینه ی پرآشوبم
مثل شبهای پر ازشعر زمستانی که..
نرسیده است نگاهی به تماشای تنم
شده ام پرسه«زن»کوچه خیابانی که..
روزگاری،من و توبیخبر از فرداها
دست دردست پراز خواهش پنهانی که..
کاش یک بار فقط،بغض مرا می خواندی!
بنویسم،ننویسم،تو نمی خوانی که!
#اکرم_مومن_پور
حال خوش را
شهر فریاد میزند
کیست؟
که این حال خوب را
بر باد داد؟!
#زینبمومنیچمبتانی
چایی بهانهای است که باشی کنار من
پس استکانِ سهم من از دیدنت کجاست؟
#محمدحسن_محمدی
رفتی و نداری خبر از دردِ گرانم..
از حال خرابِ دل و از بغضِ نهانم..
آرام و قرار دلِ سرگشتهای اما..
بر هم زده هر خاطرهات، روح و روانم..
مرداب شدم ساکت و متروک و پریشان..
از برکهی من رفت شبی ماهِ نهانم..
هر چند پس از رفتنت آوایِ سکوتم..
نامت شده نجوای شب و وِرد زبانم..
تنها منم و دفترِ باران زده وقتی..
چتر غم تو باز شده بر سرِ جانم..
آخر چه کنم، بیکس و تنها و غریبم..
در شهر دلت عابرِ بی نام و نشانم..
برگرد به این قلبِ پر از خواهش و پردرد..
چون بی تو نفس رفته و من بیضربانم..
#نگار_حسینی
دردی که بود در دل تنگم دوا نداشت
غم هم برای رفتن از این سینه پا نداشت
آیینه بود و روبهرویم مینشست دوست
آیینه بود دوست ولیکن صفا نداشت
بیخود امیدوار وفاداریاش شدم
پر بود از ادعای وفا و وفا نداشت
میگفت در هوای رفاقت نفس بکش
گشتم در آسمان رفاقت، هوا نداشت!
از آب عشق تشنگیام برطرف نشد
هرچند خوشگوار! ولیکن بقا نداشت
آمد طبیب پیش من و ناامید رفت
داغی که بود در جگر من شفا نداشت
از بانوان محکم و مردان پهلوان
پر بود صحن عشق ولی پوریا نداشت
گفتی چرا دوباره غزل غصهدار شد
حال مرا ببین که بدانی چرا نداشت
#زینب_نجفی
گفتی که پای عشق اصلا در میان نیست
این روزها، دیوار حاشایت بلند است...
#طلا_کاظمی
باتو حتی راضیم، حاضر به تبعید از بهشت؛
گاز خواهم زد تمام سیب های کال را...
#میثم_رنجبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصیدهٔ زیبای #احمد_علوی در مدح مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام
تا #غدیر راهی نمانده است 💚😍
دشتِ خیال.mp3
2.5M
باز بر خاک دلم باران مضمون می چکد!
پادکست | دشت خیال
• گوینده : #آقای_میر
•شاعر: #مارال_افشون
•|| https://eitaa.com/AGHAYE_MIR
ای عشق ای ترنم نامت ترانهها
معشوق آشنای همه عاشقانهها
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانهها
با هر نسیم دست تکان میدهد گلی
هر نامهای ز نام تو دارد نشانهها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه خوشهی گندم به دانهها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانهها
باران قصیدهای است تر و تازه و روان
آتش ترانهای به زبان زبانهها
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بیکرانهها
کوچه به کوچه سر زدهام کو به کوی تو
چون حلقه در به در زدهام سر به خانهها
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانهها
#قیصر_امین_پور